بررسی اثرات زوال بر تغییرات کمی و کیفی ساختار درختچه ارژن (زاگرس مرکزی، استان لرستان)
بررسی الگوی مکانی درختان جنگلی برای بررسی ساختار و پویایی جوامع گیاهی ضروری است، به همین دلیل بوم شناسان در سال های اخیر روش های مختلفی برای بررسی الگوی مکانی در جوامع جنگلی توسعه داده اند. آشفتگی یکی از عوامل اصلی پویایی بوم سازگان های جنگلی است که در عین حال می تواند در تخریب و تغییر وضعیت جنگل ها نیز نقش چشمگیری داشته باشد. در این بین زوال درختان و درختچه ها یکی از مهم ترین آشفتگی هایی است که در سال های اخیر در جنگل های زاگرس رخ داده است. این پدیده چند بعدی و پیچیده تحت تاثیر عوامل زنده و غیر زنده قرار داشته و از خشک شدن بخش کوچکی از تاج درختان تا مرگ کامل آنها را شامل می شود و می تواند باعث تغییراتی در ساختار و ترکیب بوم سازگان های جنگلی شود، این امر بستگی به عامل ایجاد اختلال و شدت آن دارد. درختچه ارژن Amygdalus lycioides Spachs گونه ای، با ارزش های بالای ژنتیکی، بوم شناختی و اقتصادی است که به دلیل سازگاری با شرایط سخت رویشگاهی، گونه مناسبی برای جنگلکاری ها و احیای جنگل های مخروبه در استان لرستان محسوب می شود. با این حال این گونه نیز در سال های اخیر دچار زوال و خشکیدگی شده است و هر روز بر شدت آن افزوده می شود. با توجه به اهمیت عناصر ساختاری جنگل در مدیریت توده های جنگلی و نظر به حساسیت و ارزش گونه ارژن در جنگل های استان لرستان، بررسی ساختار توده های آن با استفاده از شاخص های ساختاری می تواند به احیا رویشگاه های زوال یافته این گونه کمک کند. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی و شناسایی تاثیرات پدیده زوال بر مولفه های ساختاری درختچه ارژن به عنوان یکی از گونه های مهم در سه منطقه از استان لرستان است.
پس از بررسی های اولیه میدانی سه منطقه گایکان، دادآباد و ریمله به عنوان رویشگاه های مهم ارژن در استان لرستان انتخاب شدند. برای برداشت داده های میدانی در هر منطقه، پنج قطعه نمونه یک هکتاری مستقر و در هر قطعه نمونه با روش آماربرداری صد در صد مختصات تمامی درختان ثبت شد. همچنین درصد خشکیدگی درختان بر اساس آثار و علائم خشکیدگی در چهار طبقه خشکیدگی یک (کمتر از 5 درصد)، دو (5 تا 33 درصد)، سه (34 تا 66 درصد) و چهار (بیشتر از 66 درصد) برآورد شد. سپس مشخصات مهم ساختاری آنها از جمله قطر برابرسینه، ارتفاع کل درختان، ارتفاع تاج و دو قطر بزرگ و کوچک تاج اندازه گیری شدند. برای تعیین وضعیت ساختاری درختان از شاخص های زاویه یکنواخت، میانگین جهت، آمیختگی، چیرگی ابعاد و تمایز استفاده شد. کمی سازی و محاسبه شاخص های ساختار با استفاده از نرم افزارCrancod ver 1.3 انجام شد.
در این پژوهش درصد خشکیدگی درختچه ها در هر قطعه نمونه ثبت و میانگین درصد خشکیدگی هر منطقه محاسبه شد. براساس نتایج بیشترین خشکیدگی (بیش از 66 درصد) و کمترین خشکیدگی (کمتر از پنج درصد) به ترتیب در مناطق گایکان (4/36 درصد) و دادآباد (29/4 درصد) مشاهده شد. نتایج شاخص های میانگین جهت و زاویه یکنواخت نشان داد الگوی پراکنش درختچه های ارژن قبل از وقوع زوال در هر سه منطقه تصادفی بوده است، در حالی که پس از رخ دادن زوال، الگوی پراکنش ارژن میل به کپه ای شدن داشته است. بر اساس نتایج شاخص آمیختگی نیز، گونه ارژن در منطقه گایکان کمترین آمیختگی و در منطقه ریمله آمیختگی متوسطی دارد. از نظر شاخص های چیرگی، نتایج نشان دادند که گونه ارژن قبل و بعد از وقوع زوال نسبت به همسایگانش چیره بوده و شاخص تمایز نیز بیانگر تفاوت زیاد تاج این گونه با سایر گونه ها بود.
نتیجه گیری کلی:
بر اساس نتایج، شدت های مختلف زوال در سه منطقه موردبررسی بر تنوع ساختاری توده های ارژن اثر معنی داری داشته و سبب بروز تاثیرات منفی و کاهش پیچیدگی در ساختار توده های ارژن شد. آمیختگی گونه ای تحت تاثیر الگوی مکانی درختان قرار دارد و گونه هایی که دارای الگوی کپه ای هستند دارای آمیختگی کمی با دیگر گونه ها هستند. مهمترین دلایل وجود الگوی کپه ای پایه های ارژن در سه منطقه را می توان ویژگی های گونه، ارتباط بین گونه های همسایه و محیط ناهمگن، شیوه تجدید حیات و تخریب شدید دانست. از نظر شاخص تنوع ابعاد نیز با توجه به حضور گسترده ارژن در سه منطقه موردبررسی ، چیرگی ابعاد تاج این گونه نسبت به سایر گونه ها قابل توجیح است. این نتایج می تواند برای شناخت روابط موجود بین گونه های مختلف بکار رفته و به عنوان پیش نیازی برای مدیریت بهتر بوم سازگان مورد استفاده قرار گیرد. به منظور مدیریت بهینه این جنگل ها، باید عوامل تشدیدکننده خشکیدگی شناسایی و دخالت های انسانی و تخریب های جنگل کنترل شوند، همچنین در صورت حفاظت از این رویشگاه ها می توان امیدوار بود که وضعیت آنها به حالت مطلوب سوق داده شود.