بررسی تفاوت جمعیت میکروبی شکمبه در میش های سیکلیک و آسیکلیک کبوده شیرازی

پیام:
نوع مقاله:
مقاله پژوهشی/اصیل (دارای رتبه معتبر)
چکیده:
مقدمه و هدف

 تا به ‎حال تغییرات جمعیت میکروبی واژن در چرخه فحلی در چندین گونه از گونه های دامی مانند گوسفند ارزیابی شده است. اما تغییرات جمعیت میکروبی شکمبه در طی دوره ی فحلی در گوسفندان مورد بررسی قرار نگرفته است. در مطالعه ای نتایج نشان داد اختلاف های جمعیت میکروبی شکمبه در دو فصل تولیدمثلی، به‎ دلیل تفاوت های ناشی از واکنش به طول روز بوده و تغذیه اثر چندانی بر آن نداشته است. این احتمال وجود دارد که در فصول تولیدمثلی و خارج تولیدمثلی حیوان دارای جمعیت میکروبی متفاوتی در دستگاه گوارش باشد و از آن جا که شواهد موجود از پژوهش ها بالینی در جانداران نشان می دهد، میکروب های سیستم گوارشی می توانند فعالیت مغز و رفتار را از طریق مسیرهای هورمونی و عصبی تغییر دهند. بنابراین، در این مطالعه هدف اصلی بررسی تغییرات جمعیت میکروبی شکمبه در فصل تولیدمثلی در دوره ی فحلی در میش هایی که بروز فحلی دارند و میش هایی که به هر علتی آن را نشان نمی دهند یا به اصطلاح انستروس هستند. تغییرات جمعیت میکروبی شکمبه  فصل تولیدمثلی در دوره ی فحلی برای دام هایی که بروز فحلی داشتند و دام هایی که این صفت را نشان نمی دهند یا انستروس بودند سنجش شد.

مواد و روش ها

این پژوهش هم زمان با شروع فصل غیرتولیدمثلی (اواخر بهار- آغاز تیر ماه) انجام شد؛ میش ها نژاد کبوده شیراز (2-3 ساله) بود. جهت  بررسی تغییرات جمعیت میکروبی مایع شکمبه  دو گروه 10 راسی از دام های استروس و انستروس  با کمک دام نر فحل یاب تشکیل شد و هر چهار روز یک بار  (5 زمان) نمونه مایع شکمبه جهت کشت میکروبی و سایر بررسی ها در هر دو گروه جمع آوری شد. برای کشت و تفریق کلنی ها، ابتدا از محیط کشت عمومی و دارای رشد متفاوت برای کلنی باکتریوم های بی هوازی مانند  پلیت کانت آگار (Plate count agar)،MRS آگار (de Man-Rogosa - Sharpe) و نشاسته آگار (Starch agar) استفاده شد و برای تفریق کلنی ها نیز محیط کشت های تفریقی یا واکاوی های تشخیصی مختلف جهت شناسایی کلنی ها انجام گرفت. به کمک نرم افزار  SASنسخه 9/1، واکاوی داده ها انجام شد. میانگین ها با رویه کمینه مربعات و تصحیح برای آزمون توکی مقایسه شدند.

یافته ها

با توجه به نتایج حاصل از مطالعه حاضر، تفاوت جمعیت بررسی شده در بین دو گروه در 5 زمان مختلف نشان داد که جمعیت باکتری های تولیدکننده اسیدلاکتیک در روز فحلی مقدار بالاتر و تفاوت معنی داری را با سایر زمان ها در مقایسه با گروه انستروس نشان دادند.  باکتری ها لیپولاتیک در روز فحلی نسبت به تمامی روزها در هر دو گروه بالاتر بوده و دارای تفاوت معنی دار نیز هست. مقایسه گروه های های مختلف نشان داد که زمان های 1 تا 5 گروه استروس در فصل تولیدمثلی بیش ترین تعداد را نسبت به سایر گروه ها در زمان ها مختلف مطالعه دارد (0/05>p). گروه های انستروس نیز در تمامی زمان ها کم ترین تعداد را داشتند (0/05>p). مقایسه دو گروه استروس و انستروس در دو گروه نشان داد که روزهای فحلی و نهم دارای مقادیر بالاتری نسبت به سایر زمان ها هستند. در مقایسه میانگین تعداد جمعیت کلنی های لیپولایتیک در گروه استروس، بیش ترین تعداد مربوط به زمان اول و کم ترین آن مربوط به زمان 4 بود که تفاوت معنی دار با سایر زمان ها داشتند (0/05>p). جمعیت باکتری‎های پروتئولایتیک، در زمان 1 بیش ترین تعداد باکتری های را داشت و به ترتیب زمان های 2، 5، 3 و 4 مقادیر بعدی را در مقایسه گروه استروس در 5 زمان نشان داد (0/05>p)؛ زمان 5 با زمان های 2 و 3 تفاوت معنی دار نداشت (0/05p). زمان های 3 تا 5 با یکدیگر اختلاف معنی دار نداشتند (0/05p). مقایسه میانگین جمعیت حاصل از شمارش کلنی های کل باکتری ها نشان داد، در بررسی گروه های مختلف، گروه استروس در هر 5 زمان بیش ترین تعداد از میانگین جمعیت میکروبی را داشت (0/05>p). کم ترین تعداد مربوط به دو گروه انستروس بود (0/05>p). تفاوت جمعیت بررسی شده در بین دو گروه در 5 زمان مختلف نشان داد که تنها در روز فحلی جمعیت باکتری های تولیدکننده اسیدلاکتیک مقدار بالاتر و تفاوت معنی داری را در مقایسه با گروه انستروس دارند. جمعیت باکتری های لیپولایتیک در دو گروه استروس و انستروس در 5 زمان مورد مطالعه نشان داد، گروه استروس در 4 زمان یعنی روز فحلی و زمان‎های 5، 6 و 17 مقدار بالاتر و معنی داری نسبت به گروه انستروس دارد. نتایج نشان داد در تمامی زمان ها مقدار جمعیت باکتری کل در گروه استروس شمار بیشتری داشت و این تفاوت  معنادار بود. همچنین نتایج نشان داد، باکتری های بی هوازی در روزهای خاصی از فحلی (روز اول تا نهم) دارای افزایش شایان توجهی نسبت به گروه انستروس داشتند.

نتیجه گیری

به‎ طور کلی نتیجه این پژوهش نشان داد، جمعیت کلنی باکتری های آمیلولیتیکی، لیپولیتیکی و کل کلنی های حاصل از باکتری های بی هوازی دارای تفاوت معنی داری در  روزهای چرخه استروس هستند  که ممکن است می‎توانند بر تولیدمثل اثرگذار باشند. بر این اساس، بهتر است در مطالعات پیش رو با افزایش آنالیزها مانند تغییرات هورمونی و بررسی های ملکولی همراه با کشت میکروبی در دروه فحلی نتایج قابل درک تری از اثر میکروبی شکمبه بر فحلی در میش ارائه داد.

زبان:
فارسی
صفحات:
69 تا 79
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p2770389 
مقالات دیگری از این نویسنده (گان)