شناسایی و اولویت بندی موانع بروز خلاقیت دانشجویان دانشگاه پیام نور مشهد
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی موانع بروز خلاقیت به انجام رسیده است. در این تحقیق به منظور شناسایی موانع بروز خلاقیت در دانشگاه پیام نور، نسبت به اولویت گذاری موانع خلاقیت از مرحله ایده سازی تا حصول نتیجه، مورد کنکاش و بررسی و سپس در مرحله دوم رتبه بندی قرار گرفت.
روش شناسی/رویکرد:
در این تحقیق با توجه به فضای تحقیق و خلق مدلی بومی برای ایجاد مانع زدایی در محیط دانشگاهی از رویکرد کمی و کیفی و به روش آمیخته استفاده شد. در بخش کمی از روش مصاحبه به صورت غیر تصادفی و قضاوتی و به طور مشخص نمونه گیری گلوله برفی هدفمند بوده است. آن چیزی که در تعیین حجم نمونه در پژوهش کیفی نقش تعیین کننده دارد اصل اشباع است؛ جمع آوری داده ها را تا جایی ادامه تا دسترسی به مقوله ها و موضوع های جدید وجوده داشته باشد و زمانی که به اشباع داده ها برسد به افزایش تعداد افراد نمونه نیازی ندارد. سپس با انجام مصاحبه با گروه خبرگان و شناسایی مولفه های تحقیق از روش دلفی فازی دو مرحله ای مورد ارزیابی و رتبه بندی قرار گرفت.
در این پژوهش، مصاحبه از نوع نیمه ساختار یافته است که از تمامی افراد سوال های مشابه پرسیده شده که پس از رمزگردانی و طبقه بندی پاسخ ها، تعداد 26 مولفه اساسی شناسایی شد. در گام اول پش از امتیازگذاری گروه خبرگان، تعداد 4 گویه از روند تحقیق حذف گردد. در مرحله دوم این روند تکرار که مجددا 4 گویه دیگر حذف شد. و در نهایت 16 مولفه نهایی به عنوان عوامل موثر در بروز خلاقیت دانشجویان دانشگاه پیام نور تعیین گردید.
ارزش/اصالت پژوهش:
علاوه بر کشف عوامل بومی در مانع زایی عوامل کاهش خلاقیت، رهکارهایی مناسب برای مدیران و مسئولان شناسایی گردد. تا ضمت تصویب مصوبات کارشناسی شده، در روند اجرای قوانین توسط بخش های مختلف مساعدت نمایند. در این تحقیق عامل جذب افراد خلاق در مراکز دانش بنیان در رتبه اول پژوهش قرار گرفته، و در رتبه دوم کمک به تاسیس افراد خلاق در ایجاد استارت آپ ها جای گرفته است.