خوانش منظر باستان شناختی در ادارک معاصر (نمونه موردی تپه ازبکی)
محیط زندگی امروز، برآیند روابط میان مردمان زیسته در آن و طبیعت، از زمان پیدایش گونه انسان بر روی کره زمین تا به امروز است. فعالیت های انسانی و تغییرات ناشی از آن در بستر مکان، تحت تاثیر اعتقادات و نیاز ها و عوامل بازدارنده و تقویت کننده طبیعی روی داد و با تغییر نسل ها و تغییرات اقلیمی اشکال مختلفی پیدا کرد که امروزه شاهد بقایای آن هستیم. منظر کنونی که نشانه های گذشته را دارد، منظر باستان شناسی نام دارد که حاصل ترکیب عناصر عینی و ذهنی است. بخش عینی آن آثار باستانی است، اما بخش ذهنی آن شامل روابط جوامع، فرهنگ و تغییرات آنکه اغلب مغفول می ماند؛ در صورتی که این بخش نادیده بسیار پویا بوده و نقش بسزایی در شکل گیری عینیت موجود داشته است. در این مقاله تلاش شده است تا از طریق پدیدارشناسی منظر باستانی، روشی جهت خوانش آن در ادراک انسان معاصر ارائه شود. پدیدار شناختی از منظر نیازمند یک رویکرد جامع است که در آن ما توجه زیادی به «طبیعت» و «فرهنگ»، به مکان هایی با شواهد و بدون شواهدی از تغییر یا فعالیت های انسانی داریم. در این روش با در نظر گرفتن سلسله مراتب وقایع تاریخی-فرهنگی و عینیت بازمانده از آن ها، همچنین پیوند انسان های زیسته در آن با محیط طبیعی اطراف، از طریق ترجمان آن در ادراک انسان امروزی، خوانشی ارائه می دهد که علاوه بر تاکید بر حفاظت از ساختار های عینی باستانی، پیوستگی این مناظر را با بستر آن حفظ می نماید و منظر باستانی را از صرف حفاظت، به منظری پویا و تعامل پذیر با انسان امروزی تبدیل می کند. پس درک تکامل مناظر باستان شناختی و ارزش های آن از نظر راهبردهای حفاظت و برنامه ریزی از اهمیت اساسی برخوردار است. این مناظر دارای ارزش های ذاتی طبیعی و فرهنگی هستند که بر این اساس، ادغام جنبه های عینی و ذهنی در روش های حفاظت و معرفی این مناظر یک شرط ضروری است.