به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "فرهنگ" در نشریات گروه "تاریخ"

تکرار جستجوی کلیدواژه «فرهنگ» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • لیلا محمدی*
    با استقرار حکومت تیموری در فلات ایران و رویکرد تیموریان به نقش زنان درباری در عرصه سیاسی ،فرهنگی و اجتماعی،جایگاه این زنان دستخوش تحول و دگرگونی گردید که این تاثیرات و حضور خاتونان درباری را می توان در نگاره های مصور شده این دوره مشاهده نمود. نگارگر با ترسیم چهره خاتونان درپوشش و لایه های متنوع سعی در نشان دادن موقعیت وجایگاه اجتماعی آنان دراین عصر دارد. هدف مقاله حاضر شناخت جایگاه اجتماعی زنان درباری در دوره تیموری درنگاره ها بر روی دیوارهای کاخ ها و کتب مصور شده است.این پژوهش با گردآوری مطالب کتابخانه ای به روش توصیفی و تحلیلی و استخراج اطلاعات از نگاره های این دوره، جایگاه اجتماعی و شاخصه های پوششی و صحنه هایی از وقایع زندگی زنان خاندان تیموری را ترسیم کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد نگارگری ایران در دوره تیموری به عنوان یک هنر مطرح بوده و یکی از منابع تاثیرگذار در تاریخ نگاری می باشد و ضمن آنکه منعکس کننده روح هنری ایرانی بود با ثبت و ضبط زندگی زنان خاندان تیموری به تاثیرگذاری و تاثیرپذیری آنان از سیاست و حکمرانی تیموریان و معرفی جایگاه اجتماعی و ارایه تصویری از پوشش و برخی رسومات درباری، صحنه هایی از وقایع زندگی زنان خاندان تیموری را به نمایش گذاشت.
    کلید واژگان: نگارگری, تیموریان, زنان, اجتماع, فرهنگ, سیاست
    Leila Mohammadi *
    With the establishment of the Timurid government in the plateau of Iran and the approach of the Timurids to the role of court women in the political, cultural and social arenas, the position of these women underwent a transformation and these effects and the presence of court women can be seen in the paintings of this period. By drawing the faces of the ladies, he tries to show their social status in this age.The purpose of this article is to know the social status of court women in the Timurid period in the paintings on the walls of palaces and illustrated books. This research by collecting library materials in a descriptive and analytical method and extracting information from the paintings of this period, the social status and characteristics of He has drawn a cover and scenes from the life events of the women of the Timurid dynasty. The findings of the research show that painting in Iran during the Timurid period was prominent as an art and is one of the influential sources in historiography, and while it reflected the Iranian artistic spirit by recording the lives of the women of the Timurid dynasty, they were influential and influenced by politics. And the rule of Timurids and the introduction of social status and presenting an image of the dress and some court rituals, showed scenes of the events of the lives of the women of the Timurid dynasty.
    Keywords: Painting, Timurians, Women, Society, Culture, Politics
  • محسن عابدیدکی*، مرتضی انفرادی

    در تاریخ اسلام مباحث فرهنگی و نحوه مقابله با تضاد های فرهنگی یکی از مباحث بزرگان دین اسلام بود؛ به ویژه در اواسط قرن دوم در دوران حضرت موسی بن جعفر علیه السلام که با شروع نهضت ترجمه، اندیشه های مختلف غیراسلامی که در تعارض با فرهنگ اسلامی بود وارد جامعه اسلامی شد. علاوه بر تشتت های فکری، فشار و اختناق دستگاه حاکم نیز کار را بر حضرت موسی بن جعفر علیه السلام سخت کرده بود. ازآنجایی که در این دوران هویت شیعه تهدید می شده و تمام عوامل برای از بین بردن تشیع فراهم شده بود ضروری است واکنش ها و تلاش های امام علیه السلام برای مقابله با این تهاجم ها بررسی شود؛ ازاین رو اقدامات امام موسی کاظم علیه السلام که مکتب تشیع را استمرار بخشید حائز اهمیت بوده و باید بررسی شود. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و براساس اسناد کتابخانه ای روش های ایشان برای اصلاح جامعه ازجمله انتشار حدیث، مناظره با مخالفان، مکاتبه با اصحاب، مقابله با افراط در عقل گرایی، تربیت شاگردان و تببین فرهنگی در مقابله با سیاسیت تزویر را می توان بیان کرد. هدف از این نوشتار اشراف یافتن بر روش های اصلاحی حضرت موسی بن جعفر علیه السلام برای جامعه اسلامی و ادامه حیات تشیع بوده است.

    کلید واژگان: موسی بن جعفر علیه السلام, فرقه های انحرافی, فرهنگ, سیره, عباسیان, جامعه اسلامی
    Mohsen Abedidaki *, Morteza Enferadi

    One of the topics of the elders of Islam in the history of Islam was cultural issues and how to deal with cultural contradictions, and especially in the middle of the second century, during the time of Imām Mūsā ibn Jaʿfar ʿalayhimā al-ṣalātu wal-salām, when with the beginning of Graeco-Arabic translation movement, various non-Islamic ideas that were in conflict with Islamic culture entered the Islamic society. In addition to the intellectual distractions, the pressure and repression of the ruling establishment had also made it difficult for Imām Mūsā ibn Jaʿfar ʿalayhimā al-ṣalātu wal-salām. It is necessary to examine the reactions and efforts of the Imām to confront these attacks, since the identity of the Shīʿ was threatened during this period and all the factors were provided for the destruction of Shīʿism. Therefore, the actions of Imām Mūsá al-Kāẓim salāmu llāhi ʿalayhi, who continued the Shīʿ school are important and should be examined. His methods can be expressed in this article by using a descriptive-analytical method and based on library documents, for reforming the society, including the distribution of aḥādīth (Arabic: تتادیتتث ا, singular: ḥadīth, traditions and narrations), debates with opponents, correspondence with companions, confronting the excesses of rationalism, training students, and cultural explanation in confronting the politics of deception. The purpose of this article was to find out the reform methods of Imām Mūsā ibn Jaʿfar ʿalayhimā al-ṣalātu wal-salām for the Islamic society and the continuation of Shīʿism life.

    Keywords: Mūsā Ibn Jaʿfar ʿalayhimā Al-Ṣalātu Wal-Salām, Deviant Sects, Culture, Sīra (Conduct), ʿabbāsiyyūn, Islamic Society
  • محمدرضا عسکرانی*

    سلجوقیان تحولی ژرف را در بنیان های فرهنگی و اجتماعی ایران به وجود آوردند. آنان هرچند با برکناری آل بویه و رویارویی با تشیع و فرقه اسماعیلیه، بر تعارضات فکری افزودند؛ ولی با میدان دادن به فرهیختگان ایرانی، زمینه ساز بازسازی فرهنگ بومی شدند. این نوشتار با هدف بازشناسی ساختار نظام تربیتی عصر سلجوقی، درصدد است با رویکرد توصیفی تحلیلی و «روش کتاب خانه ای» به این پرسش پاسخ دهد که تاسیس نظامیه ها چگونه بر مولفه های فرهنگی دوره سلجوقی تا ایلخانی تاثیر گذاشت؟ فرض می شود که آموزش کارکنان دیوانی برای خدمت به نظام سیاسی، موجب از بین رفتن برخی از جنبه های پویای تعلیم و تربیت پیشین گردید. این بررسی نیز نشان می دهد: هرچند تعصب ورزی و برخی خام اندیشی ها، سیمای فرهنگ عصر سلجوقی را تیره کرد؛ ولی نظامیه ها حاصل اندیشه دیوان سالاران ایرانی و تداوم طبیعی و تاریخی موسسات پیش از خود بود و سهم زیادی در انتقال دانش و مواریث فرهنگی به عصر ایلخانی داشت.

    کلید واژگان: دیوانسالاری, سلجوقیان, فرهنگ, نظام آموزشی, نظامیه
    Mohammadreza Askarani *

    The Seljuks brought about a deep transformation in the cultural and social foundations of Iran. Although they added to the intellectual conflicts by removing the Boyeh family and confronting Shiism and the Ismaili sect; But by giving field to Iranian intellectuals, they became the ground for the reconstruction of local culture. This article with the aim of recognizing the structure of the educational system of the Seljuk era tries to answer this question with a descriptive-analytical approach and "library method how the establishment of the Nizamiyeh affected the cultural components Especially education from the Seljuk period to the Ilkhanid period? It is assumed that the training of civil servants to serve the political system caused the destruction of some dynamic aspects of previous education. This review also shows: although bigotry darkened the culture of the Seljuk era; But the Nizamiehs were the result of the thought of Iranian bureaucrats and the natural and historical continuity of the institutions before them. These schools had a great contribution in transferring knowledge and cultural heritage to the Ilkhanid era.

    Keywords: Bureaucracy, Seljukid, Ilkhanid, Culture, Educational System, Nizamieh
  • محمدجعفر چمنکار*

    خلیج فارس به عنوان یک شاهراه تجاری بزرگ از گذشته های دور تا کنون مورد توجه بوده است. مدارک باستان شناسی و متون تاریخی گواه بر این ادعاست که ملل این منطقه در دریانوردی و تجارت دریایی مهارت زیادی داشتند و سیطره دریایی انان و تجارت جهانی گسترده با بنادر باستانی هندوچین، دریای سرخ و سواحل شرق آفریقا انکار ناشدنی است. در این پ‍ژوهش سعی شده است نخستین تلاش های دریانوردی تمدن های واقع در کرانه های خلیج فارس و دریای عمان بررسی گردد.فرایندی که نشانگر قدمت و تجربه این حوزه در فنون دریانوردی و کشتی سازی است. بر بنیاد یافته های باستان شناسی، حضور گروه های تجار در نواحی شمالی و جنوبی خلیج فارس و دریای عمان از اوایل هزاره هفتم قبل از میلاد به اثبات رسیده است. تاریخچه این گروه ها نشان می دهد که آنها به مرور زمان به مشاغل کشتیرانی، تجارت، ماهیگیری ،مرواریدسازی ، کشاورزی و سایر حرفه های متنوع اقتصادی مشغول شدند. در هزاره سوم و دوم پیش از میلاد، شواهدی پر رنگ تری از این گونه های فعالیتهای اقتصادی مابین مناطق دریایی و پسابندر وجود دارد. دریانوردی در میان دریاها علاوه بر تبادلات اقتصادی موجب اشتراک گذاری امور فرهنگی مناطق مختلف دور دست با خلیج فارس و دریای عمان می گشت.

    کلید واژگان: خلیج فارس, تمدن ها, بازرگانی, فرهنگ, دریانوردی
    Mohammadjafar Chamankar *

    The Persian Gulf has been considered as a major commercial highway since the distant past until now. Archaeological documents and historical texts prove the claim that the nations of this region were very skilled in seafaring and maritime trade, and their maritime dominance and extensive world trade with the ancient ports of Indochina, the Red Sea, and the coast of East Africa is undeniable. In this research, an attempt has been made to examine the first maritime efforts of the civilizations located on the shores of the Persian Gulf and the Sea of Oman. Based on archaeological findings, the presence of merchant groups in the northern and southern regions of the Persian Gulf and Oman Sea has been proven since the beginning of the 7th millennium BC. The history of these groups shows that over time they engaged in shipping, trade, fishing, pearl making, agriculture and other diverse economic professions. In the 3rd and 2nd millennium BC, there are more colorful evidences of these types of economic activities between the maritime and backport areas. In addition to economic exchanges, navigation among the seas led to the sharing of cultural affairs of different regions far away from the Persian Gulf and the Sea of Oman.

    Keywords: Persian Gulf, Civilizations, Trade, Seafaring, Culture
  • فاطمه حیدری، هما ایرانی بهبهانی*، بهمن فیروزمندی شیره جین

    محیط زندگی امروز، برآیند روابط میان مردمان زیسته در آن و طبیعت، از زمان پیدایش گونه انسان بر روی کره زمین تا به امروز است. فعالیت های انسانی و تغییرات ناشی از آن در بستر مکان، تحت تاثیر اعتقادات و نیاز ها و عوامل بازدارنده و تقویت کننده طبیعی روی داد و با تغییر نسل ها و تغییرات اقلیمی اشکال مختلفی پیدا کرد که امروزه شاهد بقایای آن هستیم. منظر کنونی که نشانه های گذشته را دارد، منظر باستان شناسی نام دارد که حاصل ترکیب عناصر عینی و ذهنی است. بخش عینی آن آثار باستانی است، اما بخش ذهنی آن شامل روابط جوامع، فرهنگ و تغییرات آنکه اغلب مغفول می ماند؛ در صورتی که این بخش نادیده بسیار پویا بوده و نقش بسزایی در شکل گیری عینیت موجود داشته است. در این مقاله تلاش شده است تا از طریق پدیدارشناسی منظر باستانی، روشی جهت خوانش آن در ادراک انسان معاصر ارائه شود. پدیدار شناختی از منظر نیازمند یک رویکرد جامع است که در آن ما توجه زیادی به «طبیعت» و «فرهنگ»، به مکان هایی با شواهد و بدون شواهدی از تغییر یا فعالیت های انسانی داریم. در این روش با در نظر گرفتن سلسله مراتب وقایع تاریخی-فرهنگی و عینیت بازمانده از آن ها، همچنین پیوند انسان های زیسته در آن با محیط طبیعی اطراف، از طریق ترجمان آن در ادراک انسان امروزی، خوانشی ارائه می دهد که علاوه بر تاکید بر حفاظت از ساختار های عینی باستانی، پیوستگی این مناظر را با بستر آن حفظ می نماید و منظر باستانی را از صرف حفاظت، به منظری پویا و تعامل پذیر با انسان امروزی تبدیل می کند.  پس درک تکامل مناظر باستان شناختی و ارزش های آن از نظر راهبردهای حفاظت و برنامه ریزی از اهمیت اساسی برخوردار است. این مناظر دارای ارزش های ذاتی طبیعی و فرهنگی هستند که بر این اساس، ادغام جنبه های عینی و ذهنی در روش های حفاظت و معرفی این مناظر یک شرط ضروری است.

    کلید واژگان: باستان شناسی منظر, پدیدارشناسی, طبیعت, فرهنگ, عینیت, ذهنیت
    Fatemeh Heidari, Homa Irani Behbahani *, Bahman Firuzmandy Shirehjin

    The living environment of today is the outcome of the relationships between the people who have lived in it and nature, from the time of the emergence of the human species on Earth to the present day. Human activities and the changes resulting from them in the context of place have taken place under the influence of beliefs, needs, and natural restraining and reinforcing factors, and with the change of generations and climate change have taken on various forms, the remnants of which we are witnessing today. The current landscape, which bears the marks of the past, is called the archaeological landscape, which is the result of the combination of objective and subjective elements. The objective part is the archaeological remains, but the subjective part includes the relationships between societies, culture, and its changes, which are often overlooked; however, this often-overlooked part has been very dynamic and has played a significant role in shaping the existing objectivity. This paper attempts to present a method for reading the archaeological landscape in the perception of the contemporary human being through the archaeological landscape phenomenology. The phenomenology of the landscape requires a comprehensive approach in which we pay close attention to "nature" and "culture”, to places with and without evidence of change or human activity. By considering the hierarchy of historical-cultural events and the objectivity that remains from them, as well as the connection of the people who lived there with the surrounding natural environment, this method provides a reading that, in addition to emphasizing the protection of ancient objective structures, preserves the continuity of these landscapes with their context and transforms the archaeological landscape from mere protection to a dynamic and interactive landscape with contemporary humans. Therefore, understanding the evolution of archaeological landscapes and their values is of fundamental importance for conservation and planning strategies. These landscapes possess inherent natural and cultural values, which necessitate the integration of objective and subjective aspects into methods for their conservation and presentation.

    Keywords: Landscape Archeology, Phenomenology, Nature, Culture, Objectivity, Subjectivity
  • پریسا افقری*، اصغر منتظرالقائم
    استاد شهید مطهری (1359 ش) یکی از اندیشمندان و حکمای شیعه، در حوزه اندیشه اصلاحی، احیای اسلام و تمدن سازی نوین اسلامی به شمار می رود. وی در حوزه های مختلف فرهنگ و تمدن اسلامی، نظریه های گوناگونی دارد که در این پژوهش به آن پرداخته خواهد شد. مقاله حاضر به روش توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به این سوال است که اصول استاد مطهری در نگاه به فرهنگ و تمدن اسلامی بر چه محورهایی استوار است و این مسیله مهم چه نسبتی با نظام سازی فرهنگی دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که استاد مطهری به ساخت نظام فرهنگی، تعلیم و تربیت و توانمند سازی و تقویت بنیه فکری مسلمانان با نگارش آثار گوناگون علمی و طرح اندیشه اسلامی تاکید داشت. از دیدگاه این اندیشمند هر نهضت اجتماعی در خطر رو در رویی با آفاتی همچون: نفوذ اندیشه بیگانه، تجدد گرایی افراطی، تداوم نهضت، نفوذ فرصت طلبان، ایهام در طرح های آینده و تغییر جهت دادن اندیشه می باشد. وی معتقد بود با شناخت آسیب های فرهنگی و عوامل موثر در این مسیر، برای ایجاد تحول فرهنگی، راهبردهای متعدد فرهنگی ضروری است. ایشان شناخت دقیق اجزای فرهنگ و تمدن اسلامی را در راستای برقرای نظام فرهنگی مطلوب قلمداد می کرده اند.
    کلید واژگان: شهید مطهری, فرهنگ, تمدن اسلامی, اندیشه تمدن ساز اسلامی
    Parisa Afghari *, Asghar Montazerolghaem
    Morteza Motahari , one of the Shia philosophers and Islamic prominent figures , had a key role in modern Islamic civilization and revival of Islam . He had political, economic , cultural, social views . The present study aimed to investigate his Islamic , civilizing cultural ideology . Master Motahari had an important role in contributing to Muslims ’ intellectual abilities and training others through his great works . According to Motahari , every social movement is prone to problems , such as the foreigners ’ influence on its thoughts, extreme modernism, and the influence of opportunists . He also believed social movements may undergo change in future . He believed cultural change and creating new social structure necessitates knowing the factors in cultural damage . The present study , using a descriptive - analytical approach , deals with his cultural viewpoints .Key Terms: Shahid Motahari, Islamic Civilizing Ideology, Cultural Ideology, Social Movement, Education
    Keywords: Key Terms: Shahid Motahari, Islamic Civilizing Ideology, Cultural Ideology, social movement, Education
  • حسین آبادیان*

    مقاله حاضر بر اساس آثار منتشر شده استاد باستانی پاریزی، دیدگاه تاریخی او را مورد بحث قرار می دهد. پژوهش حاضر با این فرضیه نوشته شده است که هیچ مورخی بدون «نظر» مطلب نمی نویسد، بلکه معلومات پیشین، محیط تربیتی، اوضاع و احوال اجتماعی و البته تجربه زیسته زمینه های لازم را برای تاریخ نگاری فراهم می نمایند. بنابراین، با اینکه عناوین و موضوعات کتاب های باستانی پاریزی بسی ساده بودند، در پشت این عناوین و مطالب مطرح شده، نگاهی تاریخ نگارانه وجود داشت که نویسنده را برای پیشبرد طرح خود راهنمایی می کرد. بیشتر مطالب این مقاله برگرفته از آثار باستانی پاریزی است، اما در برخی موارد برای فهم بهتر موضوع، به برخی منابع دیگر نیز ارجاع داده شده است. هدف مقاله این است تا نشان دهد باستانی پاریزی نیز تلاش داشت برای سبک تاریخ نویسی خود مفاهیمی ارایه نماید. در این پژوهش به برخی از این مفاهیم که خاص اوست اشاره شده  است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که در تاریخ نگاری باستانی پاریزی چه عناصری به شکل «پیشینی» تاثیرگذار بوده اند؟ که با استفاده از روش تحلیل محتوا به این پرسش پاسخ داده شده است.

    کلید واژگان: باستانی پاریزی, تاریخ نگری, تاریخ نگاری, تاریخ اجتماعی, فرهنگ, محیط
    Hossein Abadian*

    The present article discusses the historical perspective of Professor Parizi’s work. The research is based on the hypothesis that no historian writes without an "opinion". Their historical writings are based on their earlier information, social conditions, and lived experience. Thus, even though the titles and topics of Professor Parizi’s books are very simple, there is a historical perspective that guided the author to develop his perspectives. Most of the contents of this article are taken from the works of Professor Parizi, but some other sources are also referred to for a better understanding of the subject. The article aims to show that Parizi also tried to present some new historical concepts. The main question of the article is, what elements were influential in the historiography of Parizi? As a method, the present article uses content analysis.

    Keywords: Parizian antiquity, historiography, social history, culture, environment, content analysis, perspective
  • امیربهرام عرب احمدی*
    این مقاله با بررسی چندوجهی دلایل و چگونگی مهاجرت تاریخی بلوچ های ایرانی به شرق آفریقا، درصدد است تصویری کلی از وضعیت گذشته و حال ایرانیان مهاجر به شرق آفریقا و نحوه تطبیق آنها با محیط جدید ترسیم نماید. سوالات اصلی مقاله عبارت اند از: چه عواملی موجب مهاجرت بلوچ ها به منطقه شرق آفریقا شد؟ و حضور آنها چه تاثیری بر بومیان این منطقه داشت و بالعکس؟ فرضیه مقاله این است که جمعیت بومی شرق آفریقا از بلوچ ها به گرمی استقبال و با آنها روابط دوستانه ای برقرار کردند. چارچوب نظری مقاله براساس نظریه «الگوی فرهنگ پذیری تعاملی و شاخص یکپارچگی در مدل فرهنگ پذیری» پروفسور ریچارد بورهیس، استاد رشته روانشناسی اجتماعی دانشگاه کبک کانادا، است. نویسنده با بهره گیری از روش تحلیل محتوای کیفی همراه با تحلیل منابع تاریخی و مطالعات میدانی (و مشاهدات عینی)، تاثیر و تاثرات متقابل فرهنگی مهاجران بلوچ و بومیان شرق آفریقا را بررسی می کند. در عین حال، نتایج متقابل فرهنگی و اجتماعی حاصل از اقامت بلوچ ها در شرق آفریقا به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده است.
    کلید واژگان: بلوچ ها, آفریقا, ایران, مهاجرت, فرهنگ
    Amirbahram Arabahmadi *
    The aim of this article is to draw an overall picture of the past and present situation of Iranian Baluchis in East Africa and the way they adapt to the new environment, based on an examination of various aspects of the reasons and ways of migration. Identifying the reasons for Baluch migration to East Africa and the impact of their presence on the indigenous population (and vice versa) are the main objectives of this article. The hypothesis of the article is that the indigenous population of East Africa welcomed the immigrants and established an amicable relationship with them. The theoretical framework of this article is based on the “interactive theory of acculturation and integration index in acculturation model” by Richard Bourhis. The author has attempted to examine the cultural interaction between Baluch immigrants and East African natives through qualitative content analysis, analysis of historical sources and field research as well as personal observations. The bilateral socio-cultural consequences of Baluch immigration to East Africa are considered as independent variables
    Keywords: Baloch people, Africa, Iran, Immigration, Culture
  • شهرزاد رومز، سید علیرضا ابطحی*، ناصر جدیدی

    ابراهیم پورداوود از بزرگ ترین و شاخص ترین پژوهشگران فرهنگ ایران باستان (فرهنگ مزدیسنا) بود که تمام عمر خویش را در این راه گذاشت و تاریخ و فرهنگ ایران باستان را که در روزگاران دور در زیر خاک فراموشی مدفون شده بود نمایان ساخت. وی در نشر فرهنگ، زبان و ادبیات پیش از اسلام، اشتیاق نشان داد. در آن زمان که دانش ایران شناسی در اختیار دانشمندان بیگانه بود، این کار بزرگی بود که پورداوود پس از قرن ها توانست فرهنگ ایران باستان را دوباره زنده کند و به زبان شناسی چهره علمی ببخشد. هدف از این پژوهش علاوه بر معرفی شخصیت و آرای پورداوود، تحقیق و تتبع در ترجمه اوستا و فرهنگ ایران باستان است. پرسش محوری و بنیادین در این پژوهش عبارت است از: هدف استاد پورداوود از ترجمه اوستا و تالیف کتاب فرهنگ ایران باستان چه بوده است؟ به نظر می رسد هدف استاد شناساندن ایران باستان به فرزندان کنونی این سرزمین است و برانگیختن مهر و علاقه ای نسبت به این مرزوبوم؛ و به یاد پارینه، به آبادانی این دیار کوشیدن است. این پژوهش در زمره پژوهش های توصیفی تحلیلی است و روش تدوین آن با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای است.

    کلید واژگان: فرهنگ, ایران باستان, مزدیسنا, زبان, ترجمه اوستا
    Shahrzad Roumez, Naser Jadidi

    Ibrahim Pourdavood was among the biggest and the most prominent researchers of ancient Iran culture (Mazdeyasnā Culture) whose life devoted to this and showed ancient Iran culture and history burried long time ago. He was eager to publish pre-Islamic culture, language and literature. In that time Iranology knowledge was in hand of foreign scientists, it was a masterpiece that Pourdavood could revive ancient Iran culture after many centuries and give it a scientific face. In addition to introducing Pourdavood personality and opinions, the study aims to research in Avesta translation and ancient Iran culture. Basic question in the study is that: what was Pourdavood purpose of Avesta translation and writing ancient Iran culture book? It seems that his purpose is to declare ancient Iran to present generations of this land and stimulate interest to this land and attempt for land reclamation. The study is descriptive analytic one and compiled based on library studies.

    Keywords: culture, ancient iran, Mazdeyasnā, language, Avesta translation
  • منصور طرفداری*، شهلا صفارزاده
    فن آوری به سبب اهمیت وجایگاهش قدمتی به دارازای حیات بشری دارد، تقسیم بندی ادوار تمدنی به عصر حجر، فلز، انقلاب صنعتی تا حدی چنین اهمیت وضرورتی را آشکار می سازد. با اینهمه، در پی تحولات اروپا در عصر جدید به تدریج روش های کسب علم وفن آوری دچار تحولات اساسی گردید. این مهم، گذشته از برتری بخشیدن غرب در زمینه های رفاهی، موقعیت اقتصادی، وضعیت نظامی وغیره بهره گیری از فن آوری ها ومصنوعات نوین را تدریجا برای جوامع دیگر به ضرورتی اجتناب ناپذیر مبدل ساخت. نکته مهم در جوامع سنتی از جمله ایران آنکه بهره گیری از فن آوری های نو یک انتقال ساده نبوده، بلکه به سبب تاثیراتش بر بنیادهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی وغیره با چالش های اساسی مواجه گردیده است. بر این اساس، پژوهش پیش رو می کوشد با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی  وکاربست نظریات ومفاهیم گیرت هافستد در زمینه تفاوت های فرهنگی جوامع، نقش آنها را در زمینه انتقال فن آوری در ایران واکاوی نماید.
    کلید واژگان: ایران, جامعه, انتقال فن آوری, فرهنگ, هافستد
    Mansour Tarafdari *, Shahla Saffarzadeh
    Technology, due to its importance and position, has a long history in human life. The division of civilizational periods into the Stone Age, metal, and industrial revolution reveals to some extent such importance and necessity. However, following the developments in Europe in the new era, the methods of acquiring science and technology gradually underwent fundamental changes. This, in addition to making the West superior in terms of welfare, economic status, military status, etc., gradually made the use of new technologies and products an inevitable necessity for other societies. The important point in traditional societies, including Iran, is that the use of new technologies is not a simple transfer, but because of its effects on political, cultural, social and other foundations, it has faced major challenges. Accordingly, the present study tries to investigate their role in the transfer of technology in Iran with descriptive-analytical method, using Geert Hofstede's theories and concepts in the field of cultural differences of societies.
    Keywords: Iran, society, technology transfer, Culture, Hofstede
  • ارسلان ایلکا، محسن حیدرنیا*

    با آغاز بعثت و طرح گفتمان دینی، دولهالملاء یا حاکمیت اشراف قریش،گفتمان نوین را در تعارض با منافع خویش دیدند و از سال چهارم تا چهاردهم بعثت اقدامات گوناگونی برای متوقف ساختن آن انجام دادند. یکی از مهمترین کنش ها در برابر دعوتگری پیامبر(ص)، اقدام گروه مقتسمین است. براین اساس، جستارحاضر در پی پاسخ به چیستی و پیدایی مقتسمین در دوران آغازین اسلام و شیوه کنشگری آنان دربرابر نو دینی و نودینان است که با رویکردی توصیفی- تحلیلی و شیوه کتابخانه ای با بهره مندی از قرآن مجید و روایت های تاریخی به آن نگریسته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که گروه مقتسمین با سران قریش در برخورد با پیامبر(ص) همگرا بودند و با اقدامات فرهنگی خود ، موانعی برای کاروان های تجاری و زیارتی در گفتمان دینی ایجاد کردند. اما شیوه رفتاری پیامبر(ص) و نودینان، در تقابل با تحرکات فرهنگی آنان و مجموعه عوامل مناسبات قبیله ای باعث ناکامی و بی اثری کنش های گروه مقتسمین شد.

    کلید واژگان: گفتمان دینی, اشراف قریش, مقتسمین, فرهنگ, اسلام
    Arsalan Ilka, Mohsen Heydarnia *

    with the beginning of Ba'ath and religious discourse, the state of Mullah or the rule of the Quraysh aristocracy, saw the new discourse in conflict with their interests and from the fourth to the fourteenth year They did it to stop it. One of the most important actions against the Prophet's invitation is the action of the Muqtasmin group. Accordingly, the present article seeks to respond to the nature and appearance of the Muqtasim in the early period of Islam and their method of action against the newcomers and newcomers who have looked at it with a descriptive-analytical approach and a library style with the benefit of the H0ly Koran and historical narratives. The findings of this study show that the Muqtasmin group converged with the Quraysh leaders in their dealings with the Prophet (PBUH) and through their cultural activities, created obstacles for trade and pilgrimage caravans in religious discourse. However, the behavior of the Prophet (PBUH) and the newcomers, in contrast to their cultural movements and the set of factors of tribal relations, caused the failure and ineffectiveness of the actions of the Muqtasmin group.

    Keywords: religious discourse, Quraysh aristocracy, Muqtasmin, culture, Islam
  • محمد سجاد شیرودی*، اعظم علیخانی، مرتضی شیرودی
    چگونگی اجرا و پیاده سازی امنیت در قالب یک نهاد مرتبط به فرهنگ و اقتصاد، به شبکه پیچیده ای از روابط فردی،اجتماعی و نهادی بستگی دارد، در واقع، امنیت، پاسخی فرهنگی،اقتصادی و... به نیازهای همه جانبه مردم است و نیز، امنیت، محافظت از انسان را برعهده دارد که دولت در ابعاد کلان و پاسگاه ها در سطوح خردتر، تبلور و تجسمی از آن هستند، از این رو، درک از مفهوم امنیت منطبق بر نظریه کارکردگرایی مالینوفسکی در پاسخ به نیاز انسان به امنیت، مساله این پژوهش است. برای دستیابی به این درک، خوانش« واقعیت های فرهنگی و اقتصادی دوره پهلوی اول» در قالب یک مطالعه موردی و با استفاده از یافته های شبکه مستخرج از تکنیک مطالعه منابع کتابخانه ای، مشاهده اسناد و مصاحبه در برش زمانی 1300 الی 1320 صورت گرفت. برای تحلیل یافته ها در قالب نظریه کارکردگرایی از تحلیل مضمون، استفاده گردید. مضامین مستخرج از این تحقیق در قالب «نیاز»،«نهاد»،«منشور»، «کارکنان»، «ضوابط» و «فعالیت»، محور  طبقه بندی یافته های پژوهش حاضر شده اند که حاصل آن، این یافته است: امنیت یک نیاز است. پاسخ به این نیاز، تنها از طریق فرهنگ، اقتصاد  و مولفه های مرتبط به آن، میسر است.عدم توجه به این موضوع، امنیت زرند کرمان دوره پهلوی اول را با چالش های متعدد مواجه کرد.
    کلید واژگان: امنیت, فرهنگ, پهلوی اول, زرند, کارکردگرایی و مالینوفسکی
    Mohammad Sajad Shiroody *, Azam Alikhani, Motteza Shiroody
    How to implement and implement security in the form of an institution related to culture and economy depends on a complex network of individual, social and institutional relationships, in fact, security is a cultural, economic and... answer to the comprehensive needs of people and also Security is responsible for the protection of human beings, of which the government in the macro dimensions and the checkpoints in the smaller levels are its crystallization and embodiment, hence, understanding the concept of security in accordance with Malinowski's functionalism theory in response to the human need for security, is a problem This is research. In order to achieve this understanding of the technique of studying library resources, documents were observed and interviews were conducted. Theme analysis was used to analyze the findings in the form of functionalism theory. The themes extracted from this research in the form of "need", "institution", "mandate", "employees", "regulations" and "activity" have been the focus of the classification of the findings of the present research, the result of which is this
    finding
    security is a need. The answer to this need is possible only through culture, economy and related components.
    Keywords: Security, Culture, First Pahlavi, Zarand, Functionalism, Malinovsky
  • عبدالله صفرزائی*، عظیم شه بخش

    در زمان های گذشته، به منطقه وسیعی از جنوب شرق فلات ایران مکران گفته می شد. نخستین گزارش های موجود درباره مکران که از آن تحت عنوان مکا یاد شده، به دوره هخامنشیان بازمی گردد. در اسناد برجای مانده از دوره ساسانیان، از این منطقه تحت عنوان مکوران یاد شده است. در دوره اسلامی در منابع متعدد تاریخی، جغرافیایی و غیره از مکران یاد شده است. علی رغم اینکه در ارتباط با اوضاع جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی مکران در طول تاریخ گزارش های کمی باقی مانده، اختلاف فاحش و آشکاری در گزارش های موجود قابل مشاهده است. با ارزیابی دقیق گزارش های موجود درخصوص مکران، چنین استنباط می شود که این گزارش ها به دو دسته گزارش های رسمی و غیر رسمی قابل تقسیم است. منظور از گزارش های رسمی، گزارش فاتحان نظامی و کارگزاران حکومتی بوده که با اهداف خاصی اوضاع این منطقه را گزارش داده و گزارش های آنان در منابع مکتوب تاریخی و جغرافیایی ثبت شده است. منظور از گزارش های غیر رسمی، گزارش های سایر جغرافی نویسان، مورخان، سفرنامه نویسان و غیره است. هدف از این نوشتار واکاوی گزارش های رسمی موجود در ارتباط با اوضاع جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی مکران در سده های گذشته است. یافته های این پژوهش نشانگر آن است که گزارش های رسمی به علت دنبال کردن اهداف خاص خودشان، در نامساعد جلوه دادن اوضاع جغرافیایی، اقتصادی و فرهنگی مکران دچار اغراق گویی شده اند. نوشته حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای به روش مقایسه ای با توصیف و تحلیل داده ها نگاشته شده است.

    کلید واژگان: مکران, بلوچ ها, جغرافیا, اقتصاد, فرهنگ
    Abdolah Safarzaie *, Azim Shahbakhsh

    In ancient times, a large area southeast of the Iranian plateau was called Makran. The first available accounts of Makran, known as Mecca, date back to the Achaemenid period. In the surviving documents from the Sassanid period, this area is mentioned as Makuran. In the Islamic period, Makran has been mentioned in various historical, geographical, and other sources. Although there are few reports left about the geographical, economic, and cultural situation of Makran throughout history, there is a clear difference in the existing reports. By carefully evaluating the existing reports on Makran, it is inferred that these reports can be divided into formal and informal reports. Official reports refer to the reports of military conquerors and government agents who reported on the situation in the region for specific purposes, and their reports were recorded in written historical and geographical sources. Informal reports refer to the reports of other geographers, historians, travel writers, and so on. The purpose of this article is to analyze the existing official reports related to the geographical, economic, and cultural situation of Makran in the past centuries. The present article is written using library resources in a comparative way with a description and analysis of data..

    Keywords: Makoran, Baluchis, Geography, Economy, culture
  • بتول ساریحان، منصوره رضایی*
    حجاب، یک دستور دینی است که در فطرت انسان هاقرار دارد. درباره حجاب زنان عرب در عصر جاهلی دو دیدگاه وجود دارد.عده ای بر عدم پوشش زنان اعتقاد دارند و نوشته اند زنان روسری را از پشت می بستند، موها و گردن آنها دیده می شد، لباس هایی که می پوشیدند بیشتر اعضای بدن آنها آشکار بود، زینت های خود را نشان می دادند و پوشش و حجاب مناسبی نداشتند. برخی دیگر، بر پوشش کامل زنان عرب تاکید دارند و البته تعداد آنها اندک است.عدم توجه زنان بر پوشش خود، باعث تحریک مردان می شد و آنها نزد رسول اکرم(ص) رفته، از این موضوع شکایت می کردند. به همین دلیل آ یات حجاب نازل شد که به مومنان هشدار می دهد چشم چرانی نکنند و زنان بدن ها و سرهای خود را بپوشانند. زنان عرب به این آیات عمل کرده و از خانه با پوشش و حجاب کامل خارج می شدند. کسانی که آنها را می دیدند، می گفتند گویا کلاغ سیاه روی سر آنها نشسته است.
    کلید واژگان: فرهنگ, پوشش, اعراب, جاهلیت, عصر بعثت
  • علی سلیمانپور*

    سالهای حکومت طاغوت در ایران، عصر انکار هویت واقعی مردم مسلمان و مبارزه با ابعاد معنوی و اخلاقی وجود انسان ها بود که بر اساس آن حکومت پهلوی با تاکید بر عنصر ایرانیت و انکار جایگاه اسلام در هویت بخشی به جامعه و مردم ایران و همچنین اقتباس الگوهای فرهنگی بیگانه سعی در ارایه نمونه ای از انسان ایرانی داشت که بیشتر موجودی غربی و فاقد درک روشنی نسبت به موجودیت واقعی اش بود. هویت خواهی مردم که برخواسته از احساس نقص و ابهام در موقعیت فرهنگی و فلسفی آنها بود انقلاب اسلامی را به ثمر رسانید و در اثر پیروزی مردم مسلمان راه بازگشت به خویشتن واقعی و کسب هویت اصیل ایرانی اسلامی هموار و گام های بزرگی برای تحقق الگوی انسان کامل برداشته شد که همچنان ادامه دارد./سالهای حکومت طاغوت در ایران، عصر انکار هویت واقعی مردم مسلمان و مبارزه با ابعاد معنوی و اخلاقی وجود انسان ها بود که بر اساس آن حکومت پهلوی با تاکید بر عنصر ایرانیت و انکار جایگاه اسلام در هویت بخشی به جامعه و مردم ایران و همچنین اقتباس الگوهای فرهنگی بیگانه سعی در ارایه نمونه ای از انسان ایرانی داشت که بیشتر موجودی غربی و فاقد درک روشنی نسبت به موجودیت واقعی اش بود.

    کلید واژگان: : هویت, فرهنگ, انقلاب اسلامی, ایرانی, اسلامی
    Ali Soleimanpour *

    The years of the Taghut rule in Iran was the era of denying the true identity of the Muslim people and fighting against the spiritual and moral dimensions of human existence, based on which the Pahlavi government emphasized the element of Iranianness and denied the place of Islam in giving identity to the society and people of Iran, as well as adapting models Foreign culture tried to present an example of Iranian man who was mostly a western creature and lacked a clear understanding of his real existence. The people's desire for identity, which arose from the feeling of imperfection and ambiguity in their cultural and philosophical position, brought about the Islamic revolution, and as a result of the victory of the Muslim people, the way to return to the true self and acquire an authentic Iranian Islamic identity is smooth and great steps are taken to realize the ideal of a perfect human being. It was removed which is still going on./The years of the Taghut rule in Iran was the era of denying the true identity of the Muslim people and fighting against the spiritual and moral dimensions of human existence, based on which the Pahlavi government emphasized the element of Iranianness and denied the place of Islam in giving identity to the society and people of Iran, as well as adapting models Foreign culture tried to present an example of Iranian man who was mostly a western creature and lacked a clear understanding of his real existence.

    Keywords: : identity, culture, Islamic Revolution, Iranian, Islamic
  • غلامعلی ایزدی *

    در این پژوهش برآن شده ام تا نوستالژی در شعر گویشی بختیاری را بررسی نمایم و از این رهگذر به احساسات اجتماعی مردمان بختیاری که در اشعار گویشی شان انعکاس یافته است، نگاهی بیفکنم؛ احساساتی چون بیگانگی نسبت به دنیای حاضر، بی رغبتی به زندگی صنعتی شهری و طبیعت گرایی که غالب بختیاری ها را وامی دارد تا دنیای مطلوب خویش را در گذشته با شکوهشان جستجو کنند و سادگی و صفای زندگی ساده ایلی و کوچ نشینی را بر دردسرهای زندگی شهری ترجیح دهند و با این قبیل اشعار، دمی از جهان و کار جهان برآسایند.

    کلید واژگان: فرهنگ, اسطوره, طبیعت گرایی, بختیاری, نوستالژی
  • محمدباقر زینالی، علی الهامی*، حسین خسروی، سهراب اسلامی

    منصب"شیخ الاسلامی" یکی ازمناصب مهم دینی عصر صفوی بود که در راستای گسترش فرهنگ وآموزه های دینی - مذهبی شیعه دوازده امامی در دربار ، مراکز و ولایات ایران پای به عرصه ظهور نهاد وتوانست بر ابعاد مختلف نظام سیاسی - اجتماعی به ویژه ساختار فرهنگی جامعه ای ایران تاثیرعمیقی برجای نهد.پرسش اساسی آن است که "منصب شیخ الاسلامی" در این دوره از چه  جایگاهی برخوردار وچگونه بر تحولات فرهنگی- سیاسی ایران عصرصفویه تاثیر گزار بوده است؟ به نظر می رسد کارکرد فرهنگی این منصب در این دوره، نقش مهمی در ابعاد فرهنگی سیاسی عصر صفویه به جای گذاشت و توانست آموزه های اهل بیت (ع) را در میان طبقات اجتماعی نهادینه نماید مهم ترین کارکرد شیخ الاسلامی که قوی ترین و موثرترین عامل تقویت روح همبستگی میان ایرانیان و افزایش احساسات فزاینده ی مذهب تشیع بود ،همچنین این مذهب عامل مهمی برای خلق آثار نوین در زمینه علوم مختلف شد به تبع آن ادامه عزاداری در این دوره شکل رسمی و تکامل یافته به خود گرفت. نتیجه دو گفتمان سیاسی وفرهنگی باشد که از یک سو دستگاه هیات حاکمه صوفی مسلک صفوی را به واکنش انعطافی در برابر نیازها و واقعیت های زمانه واداشته تا ازعقاید وفرهنگ مرید ومراد پروی خانقاهی عدول نماید و از سوی دیگرمجتهدان واندیشمندان برجسته وپراکنده  شیعه را برانگیخته است تا در راستای توسعه  و تعمیق فرهنگ و آموزه های مذهب تشیع به تشریک مساعی پرداخته وتلاش های بنیادینی را پی ریزی نمایند. نتیجه این تشریک مساعی آن شد که تحول عمیقی در دربار ودستگاه حکومتی ایران  عصر صفویه رخ دهد که اعلام رسمی مذهب شیعه، شرح وبسط آموزه های اهل بیت (ع)، توسعه وگسترش فرهنگ تشیع در سطوح مختلف جامعه از جمله دستاورد وکارکردهای این منصب است که با حمایت مستقیم حاکمان صفوی وتلاش عالمان، بسیاری از نمادها و شعایر مذهبی به طور رسمی وعلنی به اجرا درآمده است. مقاله پیش رو با رویکردی تاریخی به شیوه توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به بررسی و واکاوی کارکردهای فرهنگی منصب شیخ الاسلامی در ایران دوره صفویه  می پردازد.

    کلید واژگان: شیخ الاسلام, صفویه, کارکرد, فرهنگ
    Mohammadbagher Zeynali, Ali Elhami *, Hossein Khosravi, Sohrab Eslami

    The position of "Sheikh al-Islami" was one of the important religious positions of the Safavid era, which was established in the court, centers and provinces of Iran in order to spread the religious culture and teachings of the Twelve Imams and was able to leave deeply impact on various dimensions of the political-social system, especially the cultural structure of Iranian society.The basic question is, what is the status of "Sheikh al-Islami position" in this period and how did it influence the cultural-political developments of Safavid Iran? It seems that the cultural function of this position in this period left an important role in the cultural and political aspects of the Safavid era and was able to institutionalize the teachings of Ahl al-Bayt (AS) among the social classes. The most important function of Sheikh al-Islami, which was the strongest and most effective factor in strengthening the spirit of solidarity among Iranians and increasing the growing sentiments of the Shia religion, also this religion became an important factor in creating new works in the field of various sciences, as a result, the continuation of mourning in this period became official. The result of two political and cultural discourses is that on the one hand, the Sufi ruling body made the Safavid sect to respond flexibly to the needs and realities of the time, so as to move away from the beliefs and culture of the disciple and the religious order of the monastery. And on the other hand, it has motivated prominent and scattered Shia mujtahids and thinkers to collaborate and establish fundamental efforts in the direction of developing and deepening the culture and teachings of Shia religion. The result of this partnership was that a deep transformation took place in the court and government apparatus of Iran during the Safavid era, which included the official announcement of the Shia religion, the explanation and expansion of the teachings of the Ahl al-Bayt (AS), the development and expansion of the Shia culture at different levels of society, among the achievements and functions of this office which with the direct support of the Safavid rulers and the efforts of scholars, many symbols and religious ceremonies have been officially and publicly implemented. The following article examines and analyzes the cultural functions of Sheikh al-Islami's position in Iran during the Safavid era with a descriptive-analytical historical approach and using library sources.

    Keywords: Sheikh al-Islam, Safavid, function, culture
  • سید عباس ناجی حسین دوست*، رضا مراد صحرایی
    در طول تاریخ، ملت ها از راه های گوناگون با فرهنگ ها و زبان های یکدیگر آشنا شده اند. این آشنایی بین فرهنگی گاه از طریق جنگ و تحمیل زبان و فرهنگ ملت مسلط بر ملت شکست خورده و گاه از طریق تعاملات تجاری یا مذهبی صورت می گرفت. در دنیای امروز که دیپلماسی سیاسی ابزاری راهبردی برای ایجاد تعاملات مختلف میان ملت ها است، نقش دیپلماسی فرهنگی در ایجاد و تسهیل این روابط نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. بی شک یکی از راه های مهم ایجاد روابط فرهنگی، دیپلماسی فرهنگی قوی، شناخت این تعاملات فرهنگی- تاریخی است. پژوهش حاضر به بررسی تاریخی ریشه های آشنایی ایران و اروپا می پردازد تا دریابد اروپایی ها چگونه و از چه راه هایی با فرهنگ ایرانی آشنا شدند. بدین منظور، مبانی آشنایی فرهنگی ایرانیان و اروپاییان از نظر تاریخی در سه دوره بررسی شد: دوره اول، از سال 550 میلادی تا زمان ورود اسلام در ایران. دوره دوم، از قرن هفتم میلادی تا آغاز قرن هفدهم میلادی و دوره سوم، از قرن هفدهم تا به امروز را شامل می شود. خواست این مقاله بررسی دلایل و نحوه این آشنایی در دوره های مذکور است. این سه دوره تاریخی به طور قطع از نظر مدت زمان، میزان تبادلات فرهنگی و نوع اظهارات رد و بدل شده با یکدیگر متفاوت هستند. از این رو ابتدا دلایل و راه های ایجاد تعاملات در هر دوره بررسی شد و سپس نتایج این آشنایی فرهنگی از منظر تاریخی ارایه شد. روش تحقیق در این مقاله روش تاریخی مبتنی بر منابع و اسناد کتابخانه ای است.
    کلید واژگان: فرهنگ, ایران, اروپا, آشنایی, فارسی
    Seyedabbas Naji Hosseindoust *, Rezamorad Sahraee
    Throughout history, nations have gotten to know each other's cultures and languages in various ways. This cross-cultural familiarization sometimes took place through war and imposing the dominant nation's language and culture on the defeated nation, and sometimes through commercial or religious interactions. In today's world, where political diplomacy is a strategic tool for creating various interactions between nations, the role of cultural diplomacy in creating and facilitating these relations is very important. Undoubtedly, one of the important ways to create cultural relations, strong cultural diplomacy, is to recognize these cultural-historical interactions. The present study wants to investigate the historical roots of the familiarity of Iran and Europe in order to understand how and in what ways the Europeans got to know the Iranian culture.With this aim, the foundations of cultural familiarity between Iranians and Europeans were examined historically in three periods: the first period, from 550 AD until the arrival of Islam in Iran. The second period, from the 7th century to the beginning of the 17th century, and the third period, from the 17th century to the present day. The purpose of this article is to investigate the reasons and methods of this acquaintance in the mentioned courses. These three historical periods are definitely different from each other in terms of duration, the amount of cultural exchanges and the type of statements exchanged.Therefore,first,the reasons and ways of creating interactions in each period were investigated, and then the results of this cultural familiarity were presented from a historical perspective. The research method in this article is the historical method based on sources, documents and books.Introduction           How the West got to know Iranian culture is an important issue. Many articles and books have been written in this field. The large number of these researches show that throughout history, cultural, political and even military and economic interactions and confrontations between the West and Iran have been important for researchers and historians. Preliminary investigations showed that the history of these relationships reaches more than five hundred years after the birth of Christ.The first cultural interactions between Iran and the West were religious interactions, and the prevalence of Mithraism and Manichaeism in Europe confirms this claim. In addition, studies have shown that these interactions have always expanded in different periods. Therefore, in this research, it has been tried to categorize these cultural and linguistic interactions in terms of time first, and then examine the types of cultural propositions exchanged in each period in order to determine what causes and factors made Europeans familiar with Iranian culture and Is it Persian? And which cultural propositions have been more or less durable in long-term interactions between them?Material & Methods Considering the long-term history of cultural interactions between Iran and Europe, this research aims to answer the main question: when did the acquaintance of Europeans with Iranian culture and Persian language begin? How was the beginning of this familiarity formed in different historical periods? From which point of view and based on which cultural propositions can the different historical periods of cultural relations between Iran and Europe be divided? The working method in conducting this research is descriptive and analytical based on the course of historical events related to the research questions.Discussion of Results & Conclusions     Studies have shown that the process of confrontation between Iran and the West can be divided into three historical periods.The first period between 550 years BC until the Arab Muslim attack on Iran, when all kinds of cultural interactions and statements exchanged in the 550-year period had a religious or philosophical aspect, and Europeans' familiarity with Persian culture and language in this period was mainly through the teachings of The religion of Mithraism or Manichaeism is sometimes weakened and sometimes improved.This research showed that the second phase of this cultural acquaintance, which lasted for about a thousand years from the 7th to the 17th century AD, was mainly based on scientific relations, and one of the primary reasons was the Muslim conquests in Europe. Conquest of lands between Iran and Europe helped spread Iranian and Islamic culture and sciences in Europe.The Crusades also helped settle Christians in Muslim lands and later accelerated the process of translation and this movement became a means to transfer and expand the knowledge, philosophy and culture of the East, especially Iranians.Studies show that the third and last period of this process, which is the main stage of familiarization of Europeans with Persian culture and language, began in the 17th century. Economic and political motivations played an important role in this field. Of course, other reasons such as Iran's access to India, European scientists' interest in synchronizing old geographical sciences with new information and sciences, as well as Iran's reputation as an ancient country added other reasons to the set of previous reasons. Therefore, there is no doubt that economic and political motives have played an important role in the relations between Iran and Europe. In addition, the East India Company played an important role in introducing Europeans to Iranian culture and language, because from the very beginning, company managers realized that their representatives would have difficulty in performing their duties without learning Eastern languages. They considered the reason for their lack of success to be unfamiliar with the habits and beliefs of the people of the East, especially Persian-speaking Iranians and Indians. Therefore, the brokers encouraged themselves to learn Persian language and literature from the very beginning. These reasons show that there have always been cultural interactions between Iran and Europe.
    Keywords: Iran, Europe, Culture, Cultural interactions, Persian language, literature, Political relations
  • نجم الدین گیلانی*

    تحقیقات زیادی درباره ی مادرسالاری، پدرسالاری، زن سالاری و فرزندسالاری انجام شده است، اما تاکنون پژوهشی عمیق و جدی درباره جایگاه برادر در ایران کهن و بازمانده های آن در فرهنگ مردم کرد و لر انجام نشده است. هدف از این تحقیق، آوردن نمونه هایی از جایگاه برادر، در ایران باستان و ارجیت داشتن او نسبت به فرزند و شوهر (نمونه حکایت زن اینتافرن و هنبوی)، بازتاب این داستان در فرهنگ و ادبیات عامه مردم کرد و لر؛ همچنین بررسی بازمانده های برادرسالاری دوران کهن در فرهنگ مردم کرد  و لر است. ضرب المثل ها، اشعار، ترانه ها و باورهای زیادی درباره ی جایگاه برادر در فرهنگ مردم کرد و لر وجود دارد که همگی بیانگر بازمانده های برادرسالاری دنیای کهن در فرهنگ این مردمان هستند. این پژوهش به دنبال یافتن پاسخی برای سوالات ذیل است: چرا هنوز در فرهنگ و ادبیات عامه مردم مناطق کرد و لر، برادر ارجح تر از پسر و شوهر است؟ چرا خواهر زاده را از تبار دایی می دانند؟ و چرا در ادبیات حماسی  مردم لر خون ستان خواهرزاده ها، دایی ها هستند؟ در این تحقیق تلاش شده با استناد به منابع کتابخانه ای و مصاحبه شفاهی و به روش توصیفی -تحلیلی به این موضوع پرداخته شود.

    کلید واژگان: برادرسالاری, دایی, فرهنگ, کرد, لر
    Najmedin Gilani *

    Much research has been done on motherhood, patriarchy, feminism, and filial piety, but so far no in-depth and serious research has been done on the position of the brother in ancient Iran and its remnants in the culture of the Kurdish and Lor people. The purpose of this study is to bring examples of the position of the brother in ancient Iran and his preference for children and husband (example of the story of the woman of Intafern and Hanboui), The reflection of this story in the popular culture and literature of the Kurdish people and Lor; Also, the study of the remnants of ancient brotherhood in the culture of the Kurdish and Lor people. There are many proverbs, poems, songs and beliefs about the place of the brother in the culture of the Kurdish and Lor people, all of which express the remnants of the brotherhood of the ancient world in the culture of these people. This research seeks to find answers to the following questions: This research seeks to find answers to the following questions: Why is a brother still preferable to a husband and wife in popular culture and literature? Why is the niece considered to be of uncle descent? And why in the epic literature are the people of Lor avenging the murder of their nieces and nephews? In this research, an attempt has been made to address this issue in a descriptive-analytical manner, citing library sources and oral interviews.

    Keywords: fraternity, uncle, Culture, Kurdish, lor
  • حسین آبادیان*

    یکی از پیامدهای جنگ اول جهانی در ایران آسیبهای اجتماعی اقشاری از شهروندان به ویژه در شهر تهران بود. بنابراین بلدیه تهران برای کاستن از بحرانها، اطفال بی سرپرست را مدیریت کرد، تعداد زیادی از زنان آواره تحت پوشش قرار گرفتند، برای تحکیم پایه های خانواده و نظارت دقیق تر بر امور چهارگانه نکاح، طلاق، ارث و مالکیت مقررات قانون سجل احوال جدی تر گرفته شد و برای کسانی که از ثبت احوال خویش خودداری میکردند، مجازاتهایی در نظر گرفته شد. تا سالهای بعدی که به مرور اداره سجل احوال، بهداریها و مدارس شبانه روزی از بلدیه منتزع شدند، وظایف مزبور برعهده این بود. بنابراین پرسش اصلی مقاله حاضر این است که نقش بلدیه در مهار آسیبهای اجتماعی در مقطع زمانی سالهای 1300 تا 1320 چه بود و این نهاد با چه ابزارهایی میخواست تقویت نهاد خانواده و فرایند کاستن از آسیبهای اجتماعی را بین اقشار فرودست اجتماعی تحقق بخشد؟ این مقاله بر اساس روش توصیفی-تحلیلی نشان میدهد که بلدیه تهران در این دوره بر اساس سیاست تمرکزگرایی و با اختیارات وسیعی که داشت، توانست تا حد زیادی برخی آسیبهای اجتماعی را مهار نماید. اما با محدود شدن اختیارات این نهاد، بحرانهای سابق کمابیش ادامه یافتند.

    کلید واژگان: آسیب های اجتماعی, آموزش, فرهنگ, پرورش, اخلاق مدنی
    Hossein Abadian *

    Social harms of a part of the citizens especially in the city of Tehran, was one of the consequences of the First World War in Iran. Therefore, the municipality of Tehran helped the orphans to reduce social crises, a large number of displaced women were covered by the social security assistances. In order to strengthen the foundations of the family and to monitoring marriage, divorce, inheritance and ownership, the provisions of the Civil Registry Law were taken more seriously, and for those who refused to register, there were many penalties. Until the following years, when the registry office, health centers and boarding schools were removed from the municipality, this institution was responsible for the process of Socialization. Therefore, the main question of this study is that what was the role of the municipality in controlling the social harms during the years between 1921 to 1941 for the process of reducing social harms among the lower social classes? Based on the descriptive-analytical method, this study shows that the municipality of Tehran in this period, according to the policy of centralism and with its wide power, was largely able to control some social disasters. But as the authority of this institution was limited, the former crises more or less continued.

    Keywords: : Social Harms, Education, Culture, Breeding, Civil Ethics
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال