انتخاب مناسب ترین گونه های درختی و درختچه ای برای غنی سازی جنگل های زاگرس شمالی با استفاده از تکنیک های AHP و TOPSIS (بررسی موردی: پردانان پیرانشهر)
با توجه به درگیر شدن قسمت بزرگی از جنگلهای زاگرس شمالی با عوامل انسانی و غیر انسانی بخش زیادی از جنگلهای این منطقه از بین رفته و در خطر نابودی قرار گرفته است. از اینرو، طرح های جنگل کاری دارای اهمیت زیستمحیطی فزایندهای بوده و حتی غنیسازی جنگلهای موجود یکی از راهکارهای مقابله با فرایند تخریب کمی و کیفی به شمار میرود. جنگلکاری یکی از روشهای بازسازی اراضی تخریب شده بوده و اقدامی برای حفاظت از خاک، آب، مبارزه با بیابانزایی، تهیه چوب و افزایش ذخیره کربن و نیتروژن شناخته شده است. از جمله عوامل موثر در موفقیت طرحهای جنگلکاری و غنیسازی جنگل، انتخاب گونه درختی/ درختچهای مناسب با شرایط اکولوژیکی منطقه است. تحقیق حاضر با هدف غنیسازی جنگلهای زاگرس شمالی در منطقه پردانان پیرانشهر و بازسازی مناطق تخریب شده (لکههای خالی) آن از طریق مشخص نمودن مناسبترین گونههای درختی/ درختچهای جنگلی انجام شد.
در این پژوهش ابتدا با استفاده از تصاویر ماهوارهای مربوط به سال 2022 شرکت ESRI و Google کلیه لکه های تخریب شده، روشنه ها و نقاط خالی از گونه های درختی و درختچهای بهعنوان لکه تخریب شده شناسایی و استخراج شدند. سپس بهمنظور تهیه واحدهای همگن منطقه مورد بررسی در اراضی جنگلی پردانان پیرانشهر (شمال غربی ایران، نقطه آغازین جنگلهای زاگرس) لایه های توپوگرافی منطقه شامل شیب، جهت، ارتفاع از سطح دریا و نقشه های خاکشناسی، زمینشناسی و نقشه بوم سازگانهای خرد ترکیب شدند و نقشه یگان زیست محیطی (واحدهای همگن) منطقه مورد بررسی تهیه شد. از هر یک از یگانهای زیست محیطی تشکیل شده با توجه به وجود لکه های استخراجی تخریب شده، روشنه ها و نقاط خالی از گونهه ای گیاهی درختی سه نمونه خاک یک کیلوگرمی از عمق 30-0 سانتیمتری تهیه شد. نمونههای خاک به آزمایشگاه منتقل شده و پس از عبور از الک دو میلیمتری خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک شامل اسیدیته، هدایت الکتریکی، بافت، رطوبت، آهک، نیتروژن، کربن آلی، فسفر و پتاسیم، کلسیم، منیزیوم و عاملهای جرم مخصوص ظاهری و حقیقی مورد اندازهگیری قرار گرفتند. سپس به منظور گروه بندی منطقه بر اساس ویژگیهای خاکشناسی نتایج نمونه های خاک در نرمافزار SPSS با ترسیم نمودار دندروگرام پارامترهای استخراج شده با روش K-Means Cluster مورد بررسی قرار گرفت و پارامترهای استخراج شده پس از گروهبندی به گروههای مختلف و تعیین پارامترهای محدود کننده منطقه مورد بررسی به سه رویشگاه خوب و متوسط و ضعیف تقسیم شد. در مرحله بعد به منظور انتخاب بهترین گونه ها با مرور منابع پژوهش های انجام شده در حوزه جنگلهای زاگرس لیست 29 گونه از مهمترین و بهترین گونه ها تهیه و به عنوان گزینه های نهایی تحویل پرسش شونده ها که شامل اساتید دانشگاه و متخصصین جنگلکاری در کشور بودند، شد تا مناسبترین گونه ها بر اساس معیارهای مورد بررسی و ویژگی های خاکشناسی منطقه انتخاب شوند. در نهایت با استفاده از نظرات پرسششوندگان (اساتید دانشگاه ها و متخصصین جنگلکاری در عرصه های جنگلی کشور) و روش AHP، معیارهای تصمیمگیری (شامل شش معیار قدرت سازگاری، هزینه نگهداری نهالها و بذور در عرصه های جنگلکاری شده، حفاظت از آب و خاک، مقاومت در برابر خشکی و عوامل طبیعی (باد، آفات، آتشسوزی و غیره)، سرعت رشد و نمو و قیمت خرید نهال یا بذر) و در نهایت گونه های (گزینه ها) معرفی شده با روش TOPSIS به تفکیک هر رویشگاه اولویتبندی شد.
نتایج استخراج لکه های تخریب شده، روشنه ها و نقاط خالی از گونه های درختی و درختچهای با استفاده از دادههای سنجش از دور نشان دهنده وجود تعداد 141 لکه با مجموع مساحت 685 هکتار بود. در مرحله بعد، تجزیه مساله تصمیم گیری به عناصر کوچکتر، سبب ایجاد یک سلسله مراتبی در سه سطح شد. در سطح اول، هدف تصمیم گیری و در سطح دوم شش معیار هزینه نگهداری، قیمت خرید، سرعت رشد، مقاومت، سازگاری و حفاظت از آب و خاک قرار گرفتند. در سطح سوم گزینه ها شامل 29 گونه بومی از طریق پرسشنامه بین پنج متخصص مورد بررسی قرار گرفتند و در نهایت مناسبترین گونه (گزینه) به تفکیک هر رویشگاه (رویشگاه خوب و متوسط و ضعیف) که با استفاده از بررسی نتایج دندروگرام نمونه های خاک تفکیک شد، از روش تاپسیس انتخاب شد. نتایج حاصل از تکنیک رتبهبندی تاپسیس نشان داد در رویشگاههای خوب و متوسط گونه ارژن و در رویشگاه ضعیف گونه ارس به عنوان ارجحترین گونه ها به ترتیب با شاخص نزدیکی 0/63، 0/65 و 0/64 انتخاب شدند و گونه های گردو و شن و داغداغان با شاخصهای نزدیکی 0/489، 0/487 و 0/484 نامطلوبترین گونه برای جنگلکاری و احیای جنگل در این مناطق انتخاب شدند.
سازگاری گونه های انتخاب شده برای طرحهای جنگل کاری و غنیسازی جنگل با شرایط اکولوژیکی موجود در منطقه و کم توقع بودن آن نسبت به گونه های درختی دیگر از عوامل اصلی موفقیت این طرحها به شمار می آید. از طرف دیگر گیاهان بر اساس سرشت و نیازهای اکولوژیکی، شرایط متفاوتی مانند مقدار نور در مراحل مختلف زندگی، رطوبت، سنگ بستر و عمق خاک را بر دیگر شرایط ترجیح میدهند و بیتردید شناخت این نیازها باعث میشود که در انتخاب گونه و انتخاب محل کاشت دقت کافی انجام گیرد و اطمینان از حصول نتیجه مثبت، بیشتر خواهد بود. نتایج حاصله از این تحقیق بیانگر این است که منطقه موردنظر به دلیل ویژگیهای خاکشناسی قابلیت تقسیم به رویشگاه های قوی، متوسط و ضعیف را داشته و هرکدام از این مناطق پتانسیل لازم برای جنگلکاری را دارد. البته با توجه به اینکه هر گونه نیازهای اکولوژیکی خاصی دارد، متناسب بودن نیازهای اکولوژیکی گونه با شرایط اکولوژیکی موجود در منطقه شرط موفقیت در امر جنگلکاری است. نتایج این پژوهش نشان داد که گونه های بومی، مناسبترین گزینه برای احیای مناطق تخریب یافته جنگلی هستند و بهمنظور احیای مناطق تخریب یافته جنگلی، گونه های پرستار نسبت به گونه های کلیماکس اولویت بیشتری را دارند. نتایج حاصل از این تحقیق میتواند مدیران جنگل را به منظور جنگلکاری موفق، به ویژه در مناطق تخریب یافته زاگرس (بهطور خاص زاگرس شمالی) راهنمایی نماید.