تبیین تاثیر مفهوم القاء در نظام محله با تکیه بر آموزه های معارف اسلامی
مفهوم القاء در حوزه های دانشی مختلفی مورد توجه، بررسی و بهره برداری قرار گرفته است. در انسان شناسی اسلامی و مبانی تربیتی آن نیز، القاء یکی از روش های مهم و تاثیرگذار در فرایند رشد و تعالی انسان محسوب می شود. با این وجود، ترجمان کالبدی و عملکردی این مفهوم کلیدی در حوزه طراحی شهرها مورد غفلت بوده است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر ارائه راهبردهایی جهت مدیریت محله و پیشنهادهای عملیاتی جهت شکل دهی کالبدی و عملکردی آن متاثر از مفهوم القاء است. در گام ابتدایی با تمرکز بر منابع کتابخانه ای در حوزه های دانشی مرتبط و بهره گیری از روش فراترکیب، مفهوم القاء با تکیه بر معارف اسلامی چنین جمع بندی گردید: «تفهیم غیراستدلالی و ناهشیارانه مفاهیم به ذهن و گرایشات انسان به صورتی که موجب انتقال مفاهیم ربانی و حرکت در مسیر تعالی انسانی و یا دریافت پیام شیطانی و شکل گیری ظرفیت نزول مراتب انسانی گردد». بر اساس نتایج حاصله، القاء محیط به انسان به صورت کلی بر دو مفهوم اساسی «انس» و «اعتماد» استوار است. انس به وسیله «تکرار» و «تداوم ارتباط» با القاء کننده حاصل شده و اعتماد یا ناشی از «جذبه» ذاتی القاء کننده می باشد و یا به صورت مصنوعی و با بهره گیری از ابزارها و روش های مختلف رسانه ای و هنری ایجاد می گردد. در مرحله بعد با بهره گیری از روش «استدلال منطقی» و شیوه «تعمیم میان رشته ای»، مولفه های حاصل از تعریف فوق و مفاهیم اصلی مرتبط با آن در نسبت با موضوع محله تحلیل گردید. بر این اساس، مفهوم القاء در محلات شهری -با تاکید بر قوای بینایی و شنوایی انسان- به صورت خاص در هفت فضای شهری شامل 1) کوچه ، 2) فضاهای تجمع کاربری های خدماتی، 3) فضاهای بازی و حوزه اطراف آن ها، 4) فضاهای سبز تفریحی عمومی، 5) مساجد و فضاهای شهری اطراف آن، 6) فضاها و معابر منتهی به مدارس و 7) فضاهای رویداد محور محلی، بالاترین تاثیر را دارد. همچنین راهبردها و پیشنهادهای عملیاتی مورد نیاز به منظور مدیریت و جهت دهی القائات کالبدی و عملکردی در محله مطلوب اسلامی در نتایج پژوهش ارائه شده است.