ذکر در طریقه کبرویه
نویسنده:
چکیده:
با وجود اینکه میان فلاسفه و عرفا در مبانی، غایات و روش، تفاوت هایی وجود دارد و لیکن فلسفه اسلامی، بر عرفان اسلامی بسیار مؤثر بوده است. این تاثیرپذیری در3 حوزه هستی شناسی، روش اثبات و انتقال یافته های عرفانی، و رابطه انسان با خدا می باشد.
1- در حوزه هستی شناسی: موضوع اصلی و هدف عرفان اسلامی شناخت ذات خدا از حیث اسما و صفات او جهت وصول به حق(خدا) است و با وجود آنکه قائل به وحدت شخصی وجود بوده و عالم خلق را مظاهر حق می داند و برای آنها وجودی مستقل قائل نیست، ولیکن از هستی شناسی غافل نبوده و یک نظام هستی شناسانه فیلسوفانه با استفاده از تعابیر فلسفی ارائه می نماید. 2- در حوزه اثبات و انتقال یافته های عرفانی: از آنجایی که درک عرفا شهودی، شخصی وغیر قابل اثبات وانتقال بود، معمولا محکوم می شدند. ولی تلاش ابن عربی و عرفای پس از وی در استفاده از استدلالهای برهانی و بیان عقلی به عرفان اسلامی مدد رساند تا یافته های درونی و معنوی خود را از حالت شخصی خارج ساخته و با طریقی مطمئن به دیگران انتقال دهد و در نتیجه عرفان به صورت یک علم مطرح شود. عارف از طریق توصیف عقلانی واقعیت های شهود شده، و استفاده از زبان و اصطلاحات فلسفی با مفادی کاملا عرفانی، و اقامه برهان عقلی بر یافته های عرفانی در این جهت از فلسفه مدد جسته است. 3- در حوزه رابطه انسان با خدا: رابطه عاشقانه ای بین مخلوق و خالق وجود دارد که ایجاد حرکت شوقی به جاذبه زیبایی کمال مطلق(خدا) در مراتب مادون می کند. تبیین نظری این حرکت کمالیه و مراحل آن متاثر از آراء فلسفی ارسطو، فلوطین و سهروردی می باشد.
1- در حوزه هستی شناسی: موضوع اصلی و هدف عرفان اسلامی شناخت ذات خدا از حیث اسما و صفات او جهت وصول به حق(خدا) است و با وجود آنکه قائل به وحدت شخصی وجود بوده و عالم خلق را مظاهر حق می داند و برای آنها وجودی مستقل قائل نیست، ولیکن از هستی شناسی غافل نبوده و یک نظام هستی شناسانه فیلسوفانه با استفاده از تعابیر فلسفی ارائه می نماید. 2- در حوزه اثبات و انتقال یافته های عرفانی: از آنجایی که درک عرفا شهودی، شخصی وغیر قابل اثبات وانتقال بود، معمولا محکوم می شدند. ولی تلاش ابن عربی و عرفای پس از وی در استفاده از استدلالهای برهانی و بیان عقلی به عرفان اسلامی مدد رساند تا یافته های درونی و معنوی خود را از حالت شخصی خارج ساخته و با طریقی مطمئن به دیگران انتقال دهد و در نتیجه عرفان به صورت یک علم مطرح شود. عارف از طریق توصیف عقلانی واقعیت های شهود شده، و استفاده از زبان و اصطلاحات فلسفی با مفادی کاملا عرفانی، و اقامه برهان عقلی بر یافته های عرفانی در این جهت از فلسفه مدد جسته است. 3- در حوزه رابطه انسان با خدا: رابطه عاشقانه ای بین مخلوق و خالق وجود دارد که ایجاد حرکت شوقی به جاذبه زیبایی کمال مطلق(خدا) در مراتب مادون می کند. تبیین نظری این حرکت کمالیه و مراحل آن متاثر از آراء فلسفی ارسطو، فلوطین و سهروردی می باشد.
کلیدواژگان:
زبان:
فارسی
انتشار در:
در صفحه:
69
لینک کوتاه:
https://www.magiran.com/p878727
مقالات دیگری از این نویسنده (گان)
-
خداشناسی و آخرت شناسی عرفانی از منظر آیت الله شاه آبادی (ره)
*
نشریه عرفان اسلامی، پاییز 1399 -
مقایسه ارتباط صمت و هسوخیا و ذکر قلبی در طریقه هسوخیایی و تصوف
*
نشریه ادیان و عرفان، بهار و تابستان 1399