-
اگر چه پژوهش ها روابط مستحکمی را بین راهبردهای مقابله و شدت درد، ناتوانی جسمی و افسردگی مستند ساخته و برای سنجش این راهبردها پرسشنامه های متعددی ساخته شده است اما تاکنون در میان جمعیت ایرانی مبتلا به درد مزمن روابط بین این راهبردها و سازگاری با درد مورد مطالعه قرار نگرفته و برای سنجش این راهبردها در جمعیت ایرانی مبتلا به درد مزمن ابزار مناسبی نیز وجود ندارد. مطالعه حاضر دارای دو هدف مشخص است: 1- بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه راهبردهای مقابله در میان جمعیت ایرانی و 2- بررسی رابطه بین راهبردهای مقابله با درد و تاثیر این راهبردها بر سطح سازگاری افراد دارای درد مزمن. در این مطالعه 231 کارمند مرد با میانگین سنی 41.43 سال (SD=10.39) شرکت داشتند و با تکمیل پرسشنامه های اطلاعات عمومی، راهبردهای مقابله با درد، افسردگی و ناتوانی جسمی اطلاعات لازم برای مطالعه را فراهم آوردند. یافته های این مطالعه حاکی از اعتبار ملاک و ضرایب همسانی درونی قابل قبولی خرده مقیاس های پرسشنامه راهبردهای مقابله است؛ بنابراین می توان پرسشنامه مذکور را در میان جمعیت ایرانی دارای درد مزمن به کار گرفت. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که برخی از راهبردهای مقابله با ناتوانی جسمی، افسردگی و درد رابطه دارد؛ در حالی که فاجعه آفرینی بیش تر در مواجهه با درد، با ناتوانی جسمی، افسردگی و شدت درد بیش تری همراه بود؛ استفاده بیش تر از راهبردهای مقابله نادیده گرفتن درد و گفتگو با خود با ناتوانی جسمی و افسردگی خفیف تری همراه بود. نتایج این تحلیل همبستگی همچنین حاکی از آن بود که ادراک کارامدی مقابله بالاتر از افسردگی، ناتوانی جسمی و درد خفیف تر همراه است. نتایج تحلیل رگرسیون که با هدف پیش بینی سه متغیر ملاک شدت درد، افسردگی و ناتوانی جسمی با استفاده از راهبردها و کارامدی مقابله صورت گرفت نقش غیر انطباقی راهبرد مقابله فاجعه آفرینی را در سازگاری با درد مزمن آشکار ساخت. راهبرد مقابله فاجعه آفرینی نه تنها پیش بینی کننده مستقل و معنادار شدت درد بود بلکه استفاده بیش تر از این راهبرد در مواجهه با درد توانست افسردگی و ناتوانی جسمی را حتی پس از کنترل شدت درد پیش بینی کند. نتایج تحلیل رگرسیون همچنین نقش انطباقی دو راهبرد مقابله نادیده انگاشتن درد و گفتگو با خود را در سازگاری با درد مزمن نشان داد؛ استفاده بیش تر از این دو راهبرد با افسردگی خفیف تر در میان افراد دارای درد مزمن همراه بود. برخی از کاربردهای بالینی این یافته ها در مقاله حاضر مورد بحث قرار گرفته است.
کلید واژگان: درد مزمن، راهبردهای مقابله، شدت درد، ناتوانی جسمی، افسردگیPain coping strategies have been shown to be associated with severity of pain and well as physical and psychological functioning among patients with chronic pain. Assessment of coping strategies has received increasing attention and several measures of cognitive and behavioural coping have been developed. To date, the impact of coping responses on adjustment to chronic pain has not been examined in the Iranian chronic pain population. Present study: (1) investigate the reliability and validity of the Iranian adaptation to the Coping Strategy Questionnaire (IR-CSQ) and (2) examine the relationships between the IR-CSQ individual subscales and severity of pain, physical disability and depression. Two hundred and thirty one male chronic pain subjects with mean age of 41.43 years (sd = 10.39) completed the IR-CSQ and 3 measures of adjustment (present pain intensity, physical disability and depression). To determine the reliability of each of the 7 different subscales in the IR-CSQ, coefficient alphas were computed, using all 6 items in each subscale. The coefficient alphas were high, ranging from 0.74 to 0.83 which indicates that the 7 subscales of the IR-CSQ have satisfactory reliability (i.e., internal consistency). The co relational analyses of the data revealed that more Catsatrophising was associated with more severe pain, physical disability and depression. Also, more use of Ignoring Pain and Coping Self-Statement strategies was significantly associated with less severity of physical disability and depression. The co relational analyses also showed that higher perception of coping efficacy is associated with less pain, physical disability and depression. A series of 3 multiple regression analyses were performed to determine the relationship between the IR-CSQ subscales and the 3 adjustment measures (present pain intensity, depression and physical disability). The results indicated that while higher Catastrophising in chronic pain was a significant predictor of more severe pain, physical disability and depression, the higher use of Ignoring Pain Sensations and Coping-self-Statement were predictive of less depression. The findings of the present study lend additional support to the importance of pain coping strategies in understanding patients’ adjustment to chronic pain. In general, while greater Catastrophising was predictive of more severe pain, depression and physical disability, the greater use of Ignoring Pain Sensations and Coping Self-Statement strategies were predictive of lower levels of depression. The clinical implications of these findings are discussed. -
زمینه و اهدافشخصیت در راهبردهای مقابله ای که افراد به کار می برند موثر است. پژوهش های متعدد، رابطه بین شخصیت و راهبردهای مقابله ای را بررسی کرده و نشان داده اند که ویژگی های شخصیتی مثبت با مقابله کارآمد و ویژگی های شخصیتی منفی با مقابله ناکارآمد رابطه دارد. هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه بین شخصیت و راهبردهای مقابله ای افراد معتاد آلوده بهHIV (Human immune deficiency virus) است.مواد و روش هانمونه پژوهش 50 نفر بیمار HIV مثبت معتاد است که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس از شرکت کنندگان خواسته شد که پرسشنامه های شخصیتی نئو(فرم کوتاه) و راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن را پر کنند. داده ها با استفاده از روش آماری همبستگی و رگرسیون چند متغیره تحلیل گردید.یافته هایافته های پژوهش نشان دادند که روان نژندی با راهبرد مقابله ای هیجان مدار همبستگی مثبت (496/0r=)، توافق پذیری با راهبرد مقابله ای هیجان مدار همبستگی منفی(374/0r= -)، برونگرایی با راهبرد مقابله ای مسئله مدار همبستگی مثبت (334/0r=)، باوجدان بودن با راهبرد مقابله ای مسئله مدار همبستگی مثبت (330/0r=) معنادار دارد.همچنین نتایج نشان داد که روان نژندی به طور معنادار راهبرد مقابله ای هیجان مدار را در افرادHIV مثبت معتاد پیش بینی می کند(25/0R2 =).نتیجه گیرینتیجه پژوهش نشان داد که شخصیت و راهبرد مقابله ای هیجان مدار در بیماران HIV مثبت معتاد رابطه معنا دار دارند.
کلید واژگان: شخصیت، راهبرد مقابله ای، اعتیاد، HIVBackground And Objectivespersonality traits affect the copying style of individual coping styles. It has been shown that there are a relationship between positive personality trait and functional coping styles and negative personality trait and dysfunctional coping styles. The aim of this research was to determine the relationship between personality traits and coping styles in a group of HIV positive and drug addicted male.Materials And MethodsThe study group consists of 50 HIV positive and drug addicted males. Participants were asked to complete the NEO Personality and Coping style Inventories. Collected data were analyzed by statistical methods.Resultsthe results of the study revealed that there was a significant positive correlation between neuroticism and emotional – focused coping (r = 0/496), significant negative correlation was found between agreeableness and emotional – focused coping (r = -0/374), significant positive correlation was found between extroversion and problem – focused coping (r = 0/334) significant positive correlation was found between consciousness and emotional – focused coping (r = 0/330). Also we found that neuroticism significantly predicted emotional – focused coping in our HIV positive patients (R² = 0/25).ConclusionThe results of this study showed that there are a significant relation between personality and emotional- focused coping style in HIV positive addicted males. -
زمینه و هدففشار روانی و اضطراب از عوامل مهمی هستند که می توانند تاثیر زیادی بر عملکرد ورزشکاران داشته باشند و سلامت جسمانی و روانشناختی آنها را تحت تاثیر قرار دهند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه شیوه های مقابله با فشار روانی و سنجش ارتباط نوع مقابله با سلامت روان در دو گروه ورزشکار و غیر ورزشکار انجام شد.روش بررسیدر این پژوهش توصیفی-تحلیلی، 100 نفر ورزشکار از هیئت های ورزشی شهر رشت با روش نمونه گیری تصادفی ساده و 100 نفر غیر ورزشکار با روش داوطلبانه انتخاب و از لحاظ سن و جنسیت همتا شدند. هر دو گروه پرسشنامه های شیوه های مقابله با فشار روانی یو و سلامت عمومی گلدبرگ را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری کای دو، t مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد.یافته هانتایج نشان داد که ورزشکاران در مقایسه با غیر ورزشکاران بیشتر از شیوه مقابله مسئله مدار، هیجان مدار و کمتر از شیوه مقابله اجتناب مدار استفاده می کنند (01/0P<). در گروه ورزشکار استفاده از شیوه مقابله مسئله مدار و هیجان مدار با افزایش و استفاده از مقابله اجتنابی با کاهش سلامت روان ارتباط دارد، اما در گروه غیر ورزشکار استفاده از مقابله مسئله مدار با افزایش و استفاده از مقابله اجتنابی با کاهش سلامت روان ارتباط دارد (01/0P<). تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که شیوه های مقابله با فشار روانی می-تواند تغییرات سلامت روان در ورزشکاران و غیر ورزشکاران را به صورت معنی داری پیش بینی کند (01/0P<).نتیجه گیریبا توجه به نتایج پژوهش، شیوه های مقابله با فشار روانی در بین ورزشکاران و غیر رزشکاران متفاوت است و گروه ورزشکار در مقایسه با غیر ورزشکاران بیشتر از شیوه مقابله مسئله مدار و هیجان مدار و کمتر از شیوه اجتناب مدار استفاده می کنند.
کلید واژگان: شیوه های مقابله با فشار روانی، سلامت روان، ورزشکار، غیر ورزشکارBackground And AimsStress and anxiety are important factors that can highly affect athletes’ performance. They can also influence the mental and physical heath of the athletes. The aim of this study was to compare the stress-coping styles in two groups of athletes and non-athletes and evaluating its relationship with their mental health.MethodsOne hundred athletes were selected randomly and 100 non-athletes were voluntarily participated in this study. Both groups answered the standard Yoo coping-styles and Goldberg general health questionnaires. Relevant statistical tests were used for data analysis.ResultsAthletes in comparison with non-athletes used problem-focused and emotion-focused coping styles more frequently, but, they used avoidant-coping styles less frequently (P<0.01). Also, in the former group, while the application of problem- and emotion-focused coping-styles were correlated with increase in mental health, avoidant-coping styles were correlated with decrease in mental health. In contrast, in non-athletes, using problem-focused and avoidant coping styles were correlated with increase and decrease in mental health, respectively (P<0.05). Regression analysis demonstrated that stress-coping styles could largely predict the mental health variation in athletes and non-athletes groups (P<0.05).ConclusionFindings of this study provide more support for the importance of coping styles and its relationship with mental health in stress situations such as sport fields.Keywords: Athlete, Coping styles stress, Mental health, Non, athlete -
مقدمهسخت رویی ویژگی شخصیتی است که مقابله موثر با استرس را تسهیل کرده و مانع بروز مشکلات جسمی و روانی می شود. هدف از این پژوهش بررسی رابطه سرسختی با سبک های مقابله با استرس می باشد.مواد و روش هاجامعه آماری در این تحقیق دانشجویان دانشگاه پیام نور گلپایگان بود. از طریق نمونه گیری خوشه ایی تصادفی 8 کلاس علوم انسانی و علوم پایه دانشگاه پیام نور گلپایگان انتخاب و با مراجعه به این کلاس ها 280 دانشجو انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه سخت رویی اهواز و سبک های مقابله با استرس جوانان بود. تحلیل داده ها از طریق آزمون تفاوت دو میانگین مستقل، تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون گام به گام انجام شد.نتایجنتایج بیانگر عدم تفاوت بین دختران و پسران و دو گروه علوم انسانی و علوم پایه در میزان سخت رویی بود. تفاوت معناداری در سه سبک مقابله در گروه علوم انسانی و علوم پایه وجود نداشت؛ اما در دو راهبرد رجوع به دیگران و راهبرد مقابله غیرموثر میانگین زنان بالاتر از مردان بود. بین متغیر سخت رویی و سبک های مقابله حل مساله و رجوع به دیگران همبستگی معناداری مشاهده شد (001/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک های مقابله حل مسااله و راهبرد مقابله غیرموثر به ترتیب 44% و 47% واریانس سخت رویی را پیش بینی می کنند. به عبارت دیگر رابطه بین سخت رویی و سبک های مقابله با استرس فقط تحت تاثیر سبک مقابله حل مساله و مقابله غیر موثر قرار دارد.نتیجه گیریباتوجه به نتایج حاصل از این تحقیق مبنی بر وجود رابطه بین سرسختی و مقابله با استرس می توان نتیجه گرفت که ویژگی سرسختی، نگرش درونی خاصی را به وجود می آورد که شیوه رویارویی افراد با مسائل مختلف زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد و باعث می شود که فرد فشارهای روانی را به صورت واقع بینانه و با بلند نظری مورد توجه قرار دهد. در این راستا تدوین برنامه های اصلاحی و آموزشی در دانشگاه ها می تواند بسیار کمک کننده باشد.
کلید واژگان: سخت رویی، سبک های مقابله، استرس، جنسیت، رشته تحصیلی -
فصلنامه خانواده پژوهی، پیاپی 57 (بهار 1398)، صص 89 -104هیجان ابراز شده یکی از شاخص های پیش بینی کننده احتمال عود در افراد با اختلال های روانی مزمن است. اهداف این پژوهش عبارت بودند از(1) بررسی رابطه آمادگی نسبت به شرم و گناه و سبک های مقابله ای دینی با شدت هیجان ابراز شده در اعضای خانواده بیماران با اختلال روانی مزمن و (2) بررسی ارتباط افتراقی آمادگی شخصیتی نسبت به شرم و گناه با سبک های مقابله ای دینی. جامعه پژوهش خانواده های افراد با اختلالات روانی مزمن در شهر زنجان در نظر گرفته شدند و نمونه گیری به صورت دردسترس انجام شد. در نهایت 116 نفر برای شرکت در این مطالعه اعلام آمادگی کردند. از افراد خواسته شد به پرسشنامه های جمعیت شناختی، پرسشنامه عواطف خودآگاه، پرسشنامه خانواده (شاخص هیجان ابراز شده) و فرم کوتاه شده سبک های مقابله ای دینی پاسخ دهند. یافته های تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد از بین متغیرها، تنها سبک مقابله ای دینی مثبت، تغییرات مربوط به شدت هیجان ابراز شده را پیش بینی کرد. همچنین آمادگی شخصیتی برای تجربه احساس گناه با سبک مقابله ای دینی مثبت رابطه مستقیم و با سبک مقابله ای دینی منفی رابطه معکوس داشت، در حالیکه آمادگی شخصیتی تجربه شرم با سبک مقابله ای دینی مثبت ارتباط معکوس، ولی با سبک مقابله ای دینی منفی رابطه مستقیم داشت. از لحاظ مولفه های هیجان ابراز شده در 71 درصد از خانواده ها شاخص انتقاد از عضو بیمار و در 59 درصد شاخص درگیری هیجانی بیشتر از میزان طبیعی بود. به نظر می رسد نقش سبک مقابله ای دینی مثبت در مقایسه با آمادگی شخصیتی شرم و گناه در پیش بینی هیجان ابراز شده بیشتر است. تجربه شرم و گناه به عنوان یک مولفه شخصیتی کلی، تاثیری روی هیجان ابراز شده ندارد و یک علت احتمالی این امر احتمالا به خاطر تاثیرعوامل خطر اجتماعی مرتبط با اختلال های روانی مانند انگ انگاری اجتماعی است. رابطه افتراقی آمادگی شخصیتی نسبت به شرم و گناه با سبک های مقابله ای دینی مثبت و منفی نشانگر این مساله است که احتمالا آمادگی شخصیتی نسبت به شرم ممکن است در شکل گیری سبک مقابله ای دینی منفی اثر داشته باشد در حالیکه آمادگی شخصیتی نسبت گناه در شکل دهی به سبک های مقابله ای دینی مثبت نقش دارد.کلید واژگان: سبک مقابله ای دینی، آمادگی شرم، آمادگی گناه، هیجان ابراز شده، اختلال روانی مزمنThe aims of this study were (1) to investigate the associations between expressed emotion, religious copings and shame-proneness, guilt-proneness amongfamily members of people with chronic mental disorders, and (2) examining the differential relationship between shameproneness, guilt-proneness and religious copings. Population considered as all of the families who have a family member with chronic mental disorders in Zanjan, Iran. We used convenient sampling method and finally 116 people accepted to participate in this study. Participants were asked to fill demographic checklist, religious belief coping scale, test of self-conscious affect, and family questionnaire (as an index for expressed emotion). Positive religious coping could predict expressed emotion above and beyond other variables. Regarding the components of expressedemotion, 71% of families in criticism toward patient and 59% in emotional over involvement get scores higher than normal level[0]. Individual traits like shame proneness and guilt proneness do not predict expressed emotion and this might have indicated the role of other risk factors such as social stigma towards mental disordersKeywords: Expressed Emotion, ReligiousCoping, Shame-Proneness, Guilt Proneness
-
برای انجام پژوهش حاضر از میان 2700 دانش آموز حاضر دختر و پسر دوره پیش دانشگاهی شهرستان کاشان 348 نفر (157 پسر و 191 دختر) به صورت تصادفی انتخاب شدند و به دو مقیاس عملکرد خانواده بلوم (1985) و مقابله با بحران اندلر و پارکر (1990) پاسخ گفتند نتایج حاصل از رگرسیون چند متغیره آزمون T مستقل و تحلیل واریانس نشان داد که: 1) بین علکرد خانواده و انتخاب سبک های سه گ انه مقابله رابطه معنی دار وجود دارد 2) بین استفاهد دختران و پسران از سبک های مقابله با عملکرد خانواده رابطه معنی دار وجود دارد 3) از بین ابعاد 15 گانه عملکرد خانواده 12 بعد آن با سبک های مقابله افراد به طور کل و دختران و پسران به تفکیک رابطه معنی دار وجود دارد 4) در بررسی مقایسه ای پسران و دختران در انتخاب سبک مقابله بین دختران و پسران در انتخاب سبک مسئله مدار و هیجان مدار تفاوت معنی دار وجود ندارد و تنها در استفاده از سبک مقابله اجتنابی بین دو جنس تفاوت معنی دار مشاهده شد 5) پسران از سبک مسئله مدار بیشتر از دو سبک اجتنابی و هیجان مدار استفاده کنند و 6) در استفاده دختران از سبک های مقابله سبک های مسال مدار اجتنابی و هیجان مدار به ترتیب از اهمیت ویژه ای برخودارند.
کلید واژگان: خانواده، عملکرد خانواده، جنسیت، فشار روانی، سبک های مقابله با فشارهای روانی -
شیوه های مقابله والدین کودکان مبتلا به تالاسمی مراجعه کننده به مرکز آموزشی-درمانی کودکان تبریزچکیده: تالاسمی یک اختلال مزمن ژنتیکی است که همانند سایر بیماری های مزمن علاوه بر عوارض جسمی،مشکلات روانی،اجتماعی و اقتصادی برای بیمار و خانواده ایجاد می کند.خانواده ها برای رویارویی با این مسایل از شیوه های مقابله استفاده می کنند.این تحقیق یک مطالعه توصیفی است که به منظور که به منظور بررسی شیوه های مقابله والدین کودکان مبتلا به تالاسمی در شهر تبریز صورت گرفته است.ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای مشخصات فردی و اجتماعی و مقیاس مقابله از مک کوبین و تامپسون بود که از طریق مصاحبه با واحدهای مورد پژوهش تکمیل گردید.نمونه های مورد پژوهش را 50 نفر از والدین کودکان مبتلا به تالاسمی تشکیل می دادند.نتایج نشان داد که 100 درصد واحدهای مورد پژوهش،شیوه مقابله ایمان به خدا و توکل به او را در حل مشکلات همیشه بکار می بردند.در تقسیم بندی شیوه های مقابله به 5 دسته حمایت معنوی با 54 درصد پاسخ (اغلب)و44 درصد پاسخ(همیشه) عمده ترین روشی بود که والدین برای مقابله با مشکلات زندگی بکار می برند.در کل یافته ها نشان داد که اکثر والدین(74درصد) در اغلب موارد از شیوه های مقابله استفاده می کردند.
-
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر آموزش مهارتهای ذهن آگاهی بر سبک های مقابله با استرس در میان دانش آموزان پسر پایه نهم شهر اندیشه بود که در سال تحصیلی 95-1394 انجام گرفت. بدین منظور از میان دبیرستانهای این شهر دبیرستان مولانا به شیوه تصادفی انتخاب شد. سپس تمام دانش آموزان پایه نهم این دبیرستان به پرسشنامه سبک های مقابله اندلر و پارکر (1990) پاسخ دادند و از میان دانش آموزانی که پایین ترین نمره را در سبک مقابله مسئله- مدار کسب کرده بودند (ملاک ورود به پژوهش) 40 نفر انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. افراد گروه آزمایش در هشت جلسه هفتگی یک ساعته شرکت کردند و برای آشنایی و تسلط بر ذهن آگاهی، تمرینات لازم را انجام دادند. یک هفته پس از برنامه مداخله، پرسشنامه سبک مقابله در هر دو گروه اجرا شد تا اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بررسی شود. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون کوواریانس چند متغیری صورت گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که آموزش مهارتهای ذهن آگاهی بر تغییر سبک های مقابله تاثیر دارد و افراد گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بیشتر از سبک مقابله مسئله- مدار و کمتر از سبک های مقابله هیجان- مدار و اجتنابی استفاده کردند.کلید واژگان: مهارتهای ذهن آگاهی، سبک مقابله مسئله- مدار، سبک هیجان- مدار، سبک اجتنابیThe purpose of current research was to examine the effects of mindfulness training on the use of coping strategies by ninth grade boys in Andisheh in academic year 2015-2016. To this end, Mowlana high school was randomly selected and Endler and Parker Coping Style Questionnaire (1990) was administered to all 9th graders. Forty students with the lowest grades on the problem-focused coping style subscale were selected and randomly assigned to experimental and control groups. The experimental group participated in one-hour weekly training sessions and had the necessary practice in mindfulness skills. One week after the intervention, the post-test was given to both experimental and control groups to assess the effectiveness of mindfulness training. The obtained data were analyzed by using multivariate analysis of covariance (MANCOVA). Results demonstrated that mindfulness training was effective in changing students coping styles. In fact, students receiving mindfulness training increased their use of problem-focused coping, as compared to the control group. In addition, the experimental group used emotion-focused and avoidance coping styles less in comparison to the control group.Keywords: mindfulness skills, problem-focused coping style, emotion-focused coping style, avoidance coping style
-
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک های مقابله و مهارت های تفکر انتقادی دانشجویان با استرس ادراک شده آنها بعد از زمین لرزه شهر یاسوج انجام گردید. روش پژوهش غیرآزمایشی از نوع همبستگی است. برای وصول به هدف فوق، از جامعه آماری تحقیق که عبارت بود از کلیه دانشجویان دانشگاه های یاسوج و فرهنگیان یاسوج در سال تحصیلی97-1396، تعداد 280 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که به پرسشنامه استرس ادراک شده (PSS)، پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی کالیفرنیا (CCTDI)، و پرسشنامه سبک های مقابله با استرس (CISS) پاسخ دادند. نتایج نشان دادند که بین سبک های مقابله ای مسئله مدار و استرس ادراک شده دانشجویان رابطه منفی و معنادار و همچنین بین سبک های مقابله ای هیجان مدار دانشجویان و استرس ادراک شده آنها رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. رابطه بین سبک های مقابله اجتنابی و استرس ادراک شده دانشجویان معنادار نبود. تفکر انتقادی با میزان استرس ادراک شده دانشجویان رابطه منفی و معنادار دارد. همچنین، نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک های مقابله هیجان مدار، تفکر انتقادی، و سبک های مقابله مسئله مدار به ترتیب پیشبینی -کنندههای میزان استرس ادراک شده دانشجویان هستند.
کلید واژگان: مهارتهای تفکر انتقادی، سبک های مقابله، استرس ادراک شدهThe present study aimed to investigate the relationship between coping styles and critical thinking skills of university students with their perceived stress after Yasouj earthquake (April 2018). The research method was non-experimental and correla-tional. Statistical population of the study consisted of students of Yasouj universities in the academic year of 2017-18. The sample of the study included 280 students selected through multistage cluster random sampling. Perceived Stress Scale (PSS), California Criti-cal Thinking Disposition Inventory (CCTDI), and Coping Innventry for Stressful Situations (CISS) were administered. The results showed that there was a negative and significant relation-ship between problem-oriented coping style and students' perceived stress. Also, there was a positive and significant relationship between students' emotion-oriented coping style and their perceived stress. The relationship between avoidant coping style and students' perceived stress was not significant. Critical thinking had significant negative relationship with students' perceived stress. The results of stepwise regression analysis showed that emo-tion-oriented coping style, critical thinking, and problem-oriented coping style were respectively pre-dictors of students' perceived stress.
Keywords: critical thinking skills, coping styles, perceived stress -
به هنگام نقض تعهدی قانونی یا قراردادی از جانب عامل زیان، شخصی که در معرض ورود زیان قرار می گیرد، می بایست به سان انسان متعارف رفتار کرده و اقدام های متعارفی را برای دوری از زیان های قابل اجتناب انجام دهد. استقرار تکلیف منوط به این است که نخست تعهدی زیر پا گذاشته شود و متعهدله از نقض تعهد آگاه گردد و امکان مقابله با خسارت را داشته باشد. با توجه به عدم پیش بینی صریح قاعده مقابله با خسارت در حقوق ایران، طبیعی است که شرایط و نحوه انجام مقابله با زیان نیز تبیین نگردیده است. تحت چه شرایطی تکلیف مقابله با زیان بر عهده زیاندیده قرار می گیرد؟ چنان چه زیاندیده محجور باشد، وظیفه رویارویی با خسارت بر عهده چه کسی خواهد بود؟آیا به هنگام نقض احتمالی قرارداد نیز امکان اعمال قاعده مقابله با خسارت وجود دارد تعهد زیاندیده برای مقابله با خسارت، تعهدی به وسیله است یا تعهد به نتیجه؟ و مسایلی از این قبیل که مطالعه تطبیقی آنها با حقوق آمریکا می تواند ضمن شناساندن نقاط قوت و ضعف آن، به یاری رویه قضایی و مقنن در تبیین قاعده مقابله با خسارت بشتابد.کلید واژگان: آگاهی زیاندیده، خسارات قابل اجتناب، مقابله با خسارت، نقض تعهدIn times of the breach of a legal or contractual obligation by the injuring party, the injured party should act as a reasonable person and take conventional steps to prevent avoidable damages. This duty begins when an obligation is breached and the promisor become aware of the breach of the obligation and is capable to mitigate the damages. Given the lack of explicit prediction for mitigation of damages in Iran’s law, naturally, the terms and procedures of mitigation of damages have not been clarified too. Under what circumstances, the duty to mitigation of damages is imposed on the injured party? If the injured party is incompetent, who will take the responsibility for mitigation of damages? Is it possible to enforce the rules of damages in cases of likely breach of contract? Is the obligation of the injured party to mitigate the damages an obligation to means or an obligation to ends? A Comparative study of the American law and these and similar questions can, while identifying its strengths and weaknesses, help the case law and the legislator in clarifying the mitigation of damages rule.Keywords: the awareness of the injured party, avoidable damages, mitigation of damages, Breach of the Obligation
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجهای نباشند.
-
معتبرحذف فیلتر