به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۳۶۶۹ عنوان مطلب
|
  • ابوالقاسم قوام، سمیرا بامشکی
    روایت شنو یکی از چهار نقش اصلی در روایت (نویسنده واقعی، خواننده واقعی، راوی و روایت شنو) است؛ از این رو آگاهی از آن به شناخت ویژگی های متن روایی منجر می شود. پرسش مقاله حاضر این است که تاثیر علایق و واکنش های مخاطب در بسط داستان و نحوه گسترش پیرنگ چگونه است؟ و روایت شنو چه نقش های دیگری در روایت دارد؟ روایت شنو در مثنوی بسیار آشکار است؛ راوی مستقیم او را مورد خطاب قرار می دهد و مخاطبی است که اقتدار دارد و از راه نظرها و پاسخ های واقعی ادراک می شود. بنابراین، نقشی تعیین کننده در روایت دارد تا جایی که سوال ها، پاسخ ها و کنش هایش حتی می تواند مسیر پیرنگ را تغییر دهد. به طور کلی، چهار نقش منحصربه فرد و مهم را می توان برای روایت شنوی مثنوی برشمرد که در این مقاله به بررسی این نقش ها می پردازیم.
    کلید واژگان: روایت شنو, روایت شناسی, مثنوی, مولوی
    Abolghasem Ghavām., Samirā, Bā, Meshki
    Narratee is one of the major roles in each narration and its analysis can ‎reveal the features of the narrative text. This study is an analysis of ‎the influence of the narratee’s predilections and responses on ‎Masnavi’s plot. Moreover, we tend to examine the other functions of ‎narratees in Masnavi. Being addressed directly, the narratee is highly ‎overt in Masnavi and plays a significant role in the course of the ‎narration. The narratee’s questions and acts can determine or even ‎shift the course of the plot. This paper examines four major functions ‎of Masnavi’s narratee.‎
    Keywords: narratee, narratology, Masnavi, Molavi.ý
  • پارسا یعقوبی جنبه سرایی *
    مثنوی معنوی از جمله متن هایی است که مولف-راوی آن با به کارگیری مداوم فرازبان، سطوحی از حاشیه را همسو با متن به وجود آورده است؛ به طوری که در قیاس با سایر متن های کلاسیک فارسی، حاشیه پردازی مذکور به لحاظ کمیت و کیفیت، متنوع و برجسته است. حاشیه پردازی مثنوی عمدتا به قصد ایضاح سامان یافته است، اما کارکرد «هدایتی-بازدارنده» ای که کنش ایضاح به همراه دارد، سبب شده است که مثنوی به مثابه متنی اقتدارگرا، و تعامل مولف-راوی آن با مخاطب یکسویه فرض شود. چنین تلقی ای حاصل شتاب زدگی در تبیین ساختار است. همچنین کارکرد حاشیه، کم توجهی به پشتوانه آن در مثنوی است. در این نوشتار، پس از طبقه بندی مصداق های حاشیه در مثنوی، وجوه اقتدارگرایی یا اقتدارگریزی منتسب به آن، پشتوانه های این وجوه، صورت بندی و تفسیر می شود. مطابق نتایج، سبک ایضاحی مثنوی، خود دو سطح اقتدارگرایانه و اقتدارگریز دارد. در سطح اول، مولف-راوی با وجوهی همچون مقدمه نویسی، مثل گویی، گزارش تولید، تداوم و پایان قصه ها، پاسخ به پرسش های مقدر، تفسیر نمادها و اصطلاحات، انواع نتیجه گیری و... که برآمده از جبر آموزشی و نیز نظام تعلیمی مکتب خانه ای-فقاهتی است، معنا را به شکلی قطعی و یکسویه به دست مخاطب می رساند. در سطحی دیگر، با گرایش به انواع گیومه ورزی و ارجاع به متن ها و کسان، همچنین با تاسی به تلقی کسب باورانه در مقام پشتوانه معرفت شناسی فنا که همراه با عاملیت گریزی سوژه است، اقتدار مولف-راوی را به تعلیق درمی آورد. با این وصف، اولا همه حاشیه پردازی های مثنوی و سبک ایضاحی آن اقتدارگرایانه نیست، ثانیا آن مقدار هم که هست، لزوما حاصل معرفت شناسی عرفانی نیست.
    کلید واژگان: مثنوی معنوی, حاشیه پردازی, سبک ایضاحی, اقتدارگرایی
    Parsa Yaghoobi Janbeh Saraei *
    In Rumi’s Mathnavi, the author-narrator has created levels of digression via continuous deployment of meta-language. Compared to other classical Persian texts, Mathnavi’s digressions are outstanding in terms of quantity, quality and variety. Mathnavi's digressions largely serve the purpose of explanation, but the didactic-deterrent function of explanations has led to the assumption that Mathnavi is an authoritarian text and the interaction of its author-narrator with the reader is one-sided. This assumption is the result of a cursory examination of the function of these digressions in Mathnavi as well as a disregard for their constitutive factors. In this descriptive-analytical research, after classifying instances of digression in Mathnavi, their authoritarian or anti-authoritarian aspects were formulated and interpreted. The results show that Mathnavi’s explanatory style enjoys two different authoritarian and anti-authoritarian levels. At the first level, the narrator uses preludes, axioms, reportage of the production, continuation and the ending of the stories, answers to the intended questions, interpretations of the symbols and expressions, conclusions and the like—all derived from the educational determinism and juristic education system of Maktabs—to express the meaning in a definitive and one-sided manner. On another level, via various kinds of quoting and references to different texts and individuals, and by embracing the notion of “acquisition” (kasb) as the epistemological backbone of fana—accompanied with decentralizing subject-agency—the narrator/author suspends his authority. Thus, one can draw two
    Conclusions
    first, not all of Mathnavi’s digressions and explanatory style are authoritarian; second, not all of Mathnavi’s authoritarian digressions are the result of mystical epistemology.
    Keywords: Rumi, Mathnavi Manavi, digressions, explanatory style, authoritarianism
  • بهزاد پورقریب*
    اقبال عمومی به رمان های کازیو ایشیگورو، نویسنده ژاپنی انگلیسی، بعد از سال 2017م، زمانی که جایزه نوبل ادبیات را ازآن خود کرد، رو به فزونی گذاشته است. در همین راستا، پژوهش حاضر با روش تحلیلی و تفسیری قصد دارد تا به تحلیل روایی عناصر مدرنیته در رمان هنرمندی از جهان شناور (1986) از حیث نمود مولفه های مدرنیته در عناصر داستانیبراساس الگوی پیتر چایلدزبپردازد. این رمان با محوریت کنش های خانوادگی که نماد جامعه سنتی درگذار به مدرنیته است، مولفه های مدرنیته را در مفاهیمی همچون تقدس زدایی از ارزش ها، افول جایگاه پدر به مثابه اقتدار و مردگرایی در خانه، امکان غالب شدن دختران خانواده به ویژه فرزند کوچک تر و مجال بروز ایده هایشان، فردگرایی و تنهایی، سیطره و تفوق فرهنگ غرب و شیوه زیست غربی و بی تمایلی به فرهنگ بومی به تصویر می کشد. در انتهای داستان، امیدواری راوی به جوانان و نسل آینده مبتنی بر ابهام است؛ زیرا از یک سو وی به آینده امیدوار است و از سوی دیگر هجوم مدرنیته را به چالش می کشد. هدف پژوهش این است که برمبنای الگوی پیتر چایلدز، تاثیر مدرنیته بر جامعه سنتی در قالب نماد خانواده تبیین و تحلیل شود.
    کلید واژگان: مدرنیته, تحلیل روایی, هنرمندی از جهان شناور, تقابل نسل ها, فردگرایی
    Behzad Pourgharib *
    Since the year he won the Nobel Prize for Literature, the success of the novels by the Japanese-English writer Casio Ishiguro has been growing. In this regard, the present study, with an empirical and interpretive approach, aims to examine the validity of the elements of modernity in the novel of An Artist of the Floating World in terms of the portrayal of the modernity components in fictional elements based on the Peter Childs’ patterns. This novel focuses on family behavior symbolizing the traditional society in transition to modernity, exploring the components of modernity in concepts such as the desecration of values, the decline of the father's role as authority and manhood in the home, the possibility of controlling family girls, especially younger children. Their ideas depict individualism and loneliness, the dominance of western culture and the western way of life, and the tendency towards indigenous culture. At the end of the story, the narrator's hope for the youth and the next generation is ambiguous because on one hand he hopes for the future but on the other he challenges the onslaught of modernity. The aim of the study is to explain and analyze the impact of modernity on traditional society in the form of a family symbol based on Peter Childs’ patterns.
    Keywords: modernity, Narrative Analysis, Artist of the Floating World, Generation Conflict, Individualism
  • حمیده مظفری*، محرم رضایتی کیشه خاله، علی تسلیمی

    «رستگاری» همواره دغدغه آشکار و پنهان آثار ادبی بوده است که گاه از آن به پایان خوش تعبیر شده و گاه در هیئت حیات پس از مرگ بیرون آمده است. پیگیری این مفاهیم در دو اثر سنگی بر گوری و شازده احتجاب نشان دهنده تفکیک دو مفهوم «پایان زمان» به مثابه آخرالزمان گرایی منفعل و «زمان پایان» به منزله آخرالزمان گرایی فعال است. دو رمان در میدانی سرشار از تنش میان این دو زمان شکل گرفته اند. در شازده احتجاب زمان دایره ای و تجدیدپذیر امید را در دل شخصیت اصلی می پرورد؛ حال آنکه نهایتا جبر زمان تقویمی است که در هیئت مرگ رویاهای او را بر باد می دهد. در سنگی بر گوری راوی اقتدار زمان خطی را می پذیرد، اما در پی مقابله با آن به میانجی نوعی زمان دایره ای یا زمان کیفی نیست؛ بلکه رهایی و سعادت را در ایجاد رخنه در زمان خطی بازمی جوید؛ این رخنه در تمنای فرزندآوری تجلی می یابد.

    کلید واژگان: زمان تقویمی, آخرالزمان گرایی, اعتراف, سنگی بر گوری, شازده احتجاب
    Hamideh Mozaffari *, Moharram Rezayati Kishe-Khale, Ali Taslimi

    “Salvation” has always been both an implicit and an explicit concern in literary works; it has often appeared as a well-interpreted ending and sometimes under the guise of the afterlife. An investigation of A Stone upon a Grave and Prince Ehtejab in light of such concepts differentiates between “the end of time” as passive apocalypticism and “the end time” as active apocalypticism. The two works are located in the tension created between these times. Golshiri’s inexhaustible and cycloidal time inspires the protagonist, though death, as calendar time, blows his dreams away. By accepting the authority of linear time, Al-e-Ahmad forgoes confronting time through qualitative or cycloidal time, and seeks salvation through breaching the linear time, which is manifest in childbearing.

    Keywords: Apocalypticism, A Stone Upon A Grave, Chronos, Confession, Prince Ehtejab, Salvation
  • سیدعلی دلبری*، محمد زنده دل

    از عناصر موثر در تشخیص درست معنای حدیث، دقت و مطالعه در چگونگی فهم و برداشت راوی آن است. فهم راوی گونه های متفاوتی دارد و فقیه می تواند آن را از طرق مختلف استخراج کند. تاثیر درخور توجه فهم راوی در استنباطات فقهی سبب شده تا این عنصر از دیرباز مدنظر فقیهان و محدثان شیعه قرار گیرد؛ اما اصولیان مباحث نظری مانند حجیت آن را اصلا به بحث نگذاشته اند.این نوشتار با رویکردی توصیفی تحلیلی درصدد است با محوریت احادیث افتایی، به تجزیه و تحلیل فهم راوی بپردازد و اصول حجیت فهم راوی را بیان و در مواردی نقد و اثبات کند که فهم راوی، اجتهاد شخصی وی به شمار نمی آید و نیز شرایط حجیت فهم راوی و به دوربودن آن از قلمرو اجتهادات شخصی را بررسی می کند.فهم و برداشت عرفی راوی، جزء اخبار حسی و بر طبق اصول عقلاییه در محاورات است و از اعتبار کافی برخوردار است. از مصادیق فهم عرفی عبارت اند از: تعیین مشارالیه کلام امام، تفسیر فعل معصوم، تعیین مرجع ضمیر در احادیث مضمر، ذکر مصداق برای حدیث و برداشت های استخراج شده از سوال راوی.اجتهاد شخصی و اخبار حدسی راوی درخور اعتماد نیست و در فرض شک در حسی یا حدسی بودن برداشت راوی، اصل در حسی بودن گزارش راوی است.

    کلید واژگان: فهم راوی, حجیت فهم راوی, سوال راوی, فهم عرفی, اجتهاد راوی
    Sayyid Ali Delbari *, Mohammad Zendedel

    One of the effective elements in correctly recognizing the meaning of the narration is carefully studying how the narrator understands it. The narrator's understanding has different types and the jurist can extract it in various ways. Also, since playing a great role in jurisprudential inferences, it has long attracted the attention of Shiite jurists and traditionists. However, fundamentalists have not discussed theoretical issues such as its authority at all. Using a descriptive-analytical method, and based on Iftāyī (religious decree) hadiths, this article tries to analyze the narrator's understanding and express the principles of its authority and criticize and prove in some cases that the narrator's understanding is not considered his personal Ijtihad (independent reasoning). Moreover, it examines the conditions regarding the authority of the narrator's understanding as well as its falling outside the scope of the personal Ijtihads. The narrator's customary understanding or perception is part of sensory news and in accordance with rational principles in conversations and has sufficient credibility. Determining the mushārun ʾIlayh (referent) of the Imam's words, interpreting the infallible act, determining the pronoun reference in the Muḍmar hadiths, mentioning examples for the hadith and the perceptions extracted from the narrator's question, are examples of customary understanding. The narrator's personal Ijtihad and conjectural news are not reliable, and if there is any doubt as to whether the narrator's perception is sensory or conjectural, the principle is that the narrator's report is sensory.

    Keywords: Narrator's understanding, Authority of the narrator's understanding, Narrator's question, Customary understanding, Narrator's Ijtihād
  • هاشم صادقی محسن آباد*

    رمان ریالیستی می کوشد تصویری عینی از واقعیت های زندگی معاصر به دست دهد. استفاده از راوی غیرشخصی و بی طرف، سهم ویژه ای در عینیت رمان ریالیستی دارد. در دیگر سو، حضور و مداخله راوی، تصنعی بودن روایت را آشکار ساخته و حقیقت مانندی آن را کاهش می دهد. هدف این مقاله بررسی انواع مداخله راوی در رمان های نگاشته شده در فاصله سال های 1300 تا 1320 ش. و نسبت آن با واقع گرایی آثار داستانی است. به این منظور، در گام نخست، نشانه های مداخله راوی از رمان ها استخراج و دسته بندی شده اند. سپس، نسبت مداخله راوی با مولفه های ریالیستی بررسی و ارزیابی شده است. خوداظهاری راوی و توضیح کنش روایی، قضاوت در باب شخصیت و کنش های داستانی، تعمیم حالات و کنش شخصیت و ایراد خطابه های اجتماعی و سیاسی راوی/ نویسنده، عمده ترین گونه های مداخله راوی در رمان های مورد بررسی این پژوهش بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که پاره ای از مداخله های راوی، به ویژه خوداظهاری راوی و تبیین و توضیح فرایند روایت، در نوپایگی ژانر رمان ریشه دارد و از الگوهای روایی مرسوم در ژانرهای سنتی؛ همچون نقالی و دیگر آثار عامیانه تاثیر پذیرفته است. توضیح کنش روایی با برجسته سازی برساختگی اثر ادبی، توهم واقعیت را فروکاسته و حقیقت مانندی را تضعیف می کند. از دیگر سو، اعتقاد به کارکرد آموزشی ادبیات و ایراد خطابه های عقیدتی طولانی، تداخل رسالت ژورنالیستی با معیارهای روایت رمان ریالیستی را در پی داشته و اصل بی طرفی و غیابرمان ریالیستی می کوشد تصویری عینی از واقعیت های زندگی معاصر به دست دهد. استفاده از راوی غیرشخصی و بی طرف سهم ویژه ای در عینیت رمان ریالیستی دارد. در دیگر سو، حضور و مداخله راوی تصنعی بودن روایت را آشکار می کند و حقیقت مانندی آن را کاهش می دهد. هدف این مقاله بررسی انواع مداخله راوی در رمان های نگاشته شده در فاصله سال های 1300 تا 1320 و نسبت آن با واقع گرایی آثار داستانی است. به این منظور، در گام نخست، نشانه های مداخله راوی از رمان ها استخراج و دسته بندی و سپس نسبت مداخله راوی با مولفه های ریالیستی بررسی و ارزیابی شده است. خوداظهاری راوی و توضیح کنش روایی، قضاوت درباب شخصیت و کنش های داستانی، تعمیم حالات و کنش شخصیت و ایراد خطابه های اجتماعی و سیاسی راوی/ نویسنده عمده ترین گونه های مداخله راوی در رمان های مورد بررسی این پژوهش بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد پاره ای از مداخله های راوی، به ویژه خوداظهاری راوی و تبیین و توضیح فرایند روایت، در نوپایگی ژانر رمان ریشه دارد و از الگوهای روایی مرسوم در ژانرهای سنتی، همچون نقالی، و دیگر آثار عامیانه تاثیر پذیرفته است. توضیح کنش روایی با برجسته سازی برساختگی اثر ادبی، توهم واقعیت را فرومی کاهد و حقیقت مانندی را تضعیف می کند. از دیگر سو، اعتقاد به کارکرد آموزشی ادبیات و ایراد خطابه های عقیدتی طولانی، تداخل رسالت ژورنالیستی با معیارهای روایت رمان ریالیستی را درپی دارد و اصل بی طرفی و غیاب راوی را نادیده می گیرد. راوی را نادیده می گیرد.

    کلید واژگان: رمان فارسی, راوی مداخله گر, روزنامه نگاری, حضور راوی, سطوح روایی
    Hashem Sadeghi Mohsen Abad*

    Realist novels strive to present an objective image of reality by mainly using impersonal impartial narrators. Moreover, an intrusive narrator leads to a fabricated narrative and overshadows its verisimilitude. The present study aimed to investigate all kinds of intrusion by narrators in the Persian novels from 1921 till 1941 in terms of realism. To do so, first the signs of narrator intrusion were identified and categorized in the novels under study. Then, narrator intrusion was investigated in terms of components of realism. The main narrator intrusion techniques included narrator’s self-expression, explanations about narrative act, judgments about story characters and actions, generalizations of emotions and actions of characters, and delivery of sociopolitical speeches by the narrator/author. The results revealed that some narrator intrusion techniques, especially narrator’s self-expression and explanations about narrative act, had roots in the novelty of the novel genre and had been influenced by the then common narrative models in the traditional genres such as storytelling and the like. Explanations about narrative act may weaken the illusion of reality and verisimilitude by highlighting the constructivism of a literary work. Furthermore, a belief in the educational function of the literature and the delivery of long ideological speeches would lead to the inconsistency of journalistic missions with the realist criteria for novel narration and thus would undermine an absent or impartial narrator.

    Keywords: Persian novel, intrusive narrator, journalism, narrator’s presence, narrative levels
  • فضل الله خدادادی، حمید عبداللهیان، شیرین عاشورلو
    راوی (قصه گو) در ادبیات داستانی کسی است که داستان را نقل می کند و این بدان معناست که کلیه حوادثی که در داستان نقل می شود به نوعی به راوی مربوط است؛ به طوری که تمام اجزای تشکیل دهنده ساخت وساز یک داستان به طور غیرمستقیم تحت تاثیر راوی است. راوی در عناصری مثل زمان، توصیف، معرفی شخصیت ها، و پیش برد حوادث پیرنگ نقش مهمی ایفا می کند و به صراحت می توان ادعا کرد که بدون راوی هیچ روایتی وجود نخواهد داشت. راوی در ادبیات داستانی از لحاظ جایگاه در داستان و ویژگی های شخصیتی و خصوصیات فردی به انواع متفاوتی از قبیل «همه چیزدان»، «مداخله گر»، «اغفال گر»، «قابل اعتماد»، و «غیرقابل اعتماد» تقسیم می شود و هر یک از این انواع نشانه ها و ابعادی دارد که می توان از طریق این نشانه ها به شناخت راوی دست یافت. از نشانه های راوی «همه چیزدان» می توان به «توصیف مکان»، «شناسایی شخصیت ها»، «خلاصه های زمانی»، و «اظهارات شخصی» اشاره کرد. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتاب خانه ای به بررسی مولفه ها و ابعاد شناختی راوی «همه چیزدان» در ادبیات داستانی می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که هر راوی «همه چیزدان» یک راوی «مداخله گر» است، ولی هر راوی «مداخله گر» یک راوی «همه چیزدان» نیست. از طرف دیگر، نمی توان حکم کرد که راوی سوم شخص (دانای کل) همیشه یک راوی «همه چیزدان» است و گاه دیده می شود که راوی سوم شخص (دانای کل) «همه چیزدان» نیست.
    کلید واژگان: راوی همه چیزدان, راوی مداخله گر, راوی دانای کل, ادبیات داستانی
    The narrator in fiction is someone who tells the story. Everything in the story is related to him/her and all components are affected him/her. There is no narrative without a narrator. The narrator is someone who gives us the plot, makes characters and tells events ahead. There are different types of narrator: third-person narrator, intervening narrator, Omniscient narrator, contributing narrator, seducer narrator, reliable narrator and unreliable narrator every one of which has their own characteristics. The "omniscient narrator" can "describe the location," "identify the characters" and have "personal statement". This descriptive analytical research method uses library resources to examine the cognitive aspects of "omniscient narrator" in fiction. As it turns out an omniscient narrator can be a third-person narrator. However the relation­ship is not necessarily symmetrical. Likewise the omniscient narrator is always an intervening narrator but a third-person narrator is not necessarily omniscient.
    Keywords: intervening narrator, omniscient narrator, fiction, third, person narrator, contributing narrator, seducer narrator, un, reliable narrator
  • لیلا رضایی
    راوی اول شخص، راوی «درونداستانی» است و خود یکی از شخصیتهای داستان- که درگیر حوادث داستانی است- به شمار میرود. این راوی، گاه قهرمان داستان و گاه شاهد ماجراهاست. «صدا»ی اصلی و غالب در روایت اول شخص، صدای راوی است. همچنین «کانونیگر» اصلی این نوع روایت نیز خود راوی به شمار میرود. بررسی کارکردهای راوی اول شخص در شعر روایی کودکان گروه سنی الف، نشان از قابلیتها و امکانهای بسیار این شیوهی روایت در شعر کودک دارد. استفاده از راوی اول شخص در شعر کودکان گروه سنی الف، تاثیرات تربیتی و آموزشی این اشعار را افزایش میدهد. البته به کارگیری این نوع راوی، به دلیل ظرافتهای کاربرد «صدا» و «کانونیگر» کودک گروه سنی الف، کار دشواری است و باید به دقت انجام گیرد. بررسی دو مجموعه شعر از ناصر کشاورز و مصطفی رحماندوست، بسامد بالای کاربرد راوی اول شخص را در شعر این گروه سنی، تایید میکند.
    کلید واژگان: راوی اول شخص, روایت, شعر روایی, صدا, کانونیگر, کودک
    L. Rezaei
    First person narrator is homodiegetic (one of the story's characters). This narrator is the protagonist or a witness and its voice is the main voice in the narrative. In first person narratives, the main focalizer is the narrator, too. A study of first person narratives in pre-school children's narrative poems proves the potentials of this narrative type; the use of first person narrative in pre-school children poems multiplies their educational effects. Choosing this kind of narrative has to be done carefully due to the nuances of voice and focalization. An analysis of two collections of Naser Keshavaz and Mostafa Rahmandoost shows the high frequency of this usage.
    Keywords: Child, First person narrator, Focalizer, Narrative Poem, Voice
  • سید علی قاسم زاده*، فضل الله خدادادی

    راوی به عنوان «عامل میانجی» در انتقال روایت (داستان) به شنونده یا مخاطب (روایت شنو) مهم ترین عنصر و عامل در باورپذیری و حقیقت نمایی داستان است. در روایت های شفاهی معمولا راوی درپی تاییدی از جانب شنونده است تا به او اختیار دهد که کنش کلامی خود (داستان) را ادامه دهد. بدین ترتیب، در داستان ها و قصه های شفاهی، راوی نقش خبردهنده، هدایت گر و گاه سرگرم کننده را برعهده دارد؛ اما در روایت های مکتوب چگونه می توان گفته های راوی را تایید کرد؟ چه معیارهایی این امکان را به روایت شنو می دهد تا راوی را معتبر یا نامعتبر بداند؟ جستار حاضر با تمرکز بر دو کانون اصلی روایت (راوی و روایت شنو)، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر رهیافت های دانش روایت شناسی، به بازشناسی مولفه های ساختاری و شناختی راوی نامعتبر و غیرقابل اعتماد در ادبیات داستانی پرداخته است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد فاصله روایی راوی از روایت در داستان و ناتوانی در ایجاد حقیقت مانندی در خواننده مهم ترین عامل معتبر یا نامعتبر بودن راوی است و معیارهای شناخت راوی نامعتبر یا غیرقابل اعتماد در داستان ها از طریق «تناقض موجود در گفتار و رفتار راوی»، «کم اطلاعی»، «تناقض در گفتار راوی»، «تناقض میان داستان و گفتمان» و «آشفتگی و بیمارگونگی راوی» و «منفعت طلبی و مصادره به مطلوب راوی» میسر است.

    کلید واژگان: روایت, راوی شناسی, فاصله روایی, راوی نامعتبر, لینت ولت
  • ابراهیم خدایار*، عاطفه سالاروند، مقصود علی صادقی
    کتاب سیرت جلال الدین مینکبرنی، در زمره بااهمیت‏ترین و معتبرترین اسناد تاریخی دوره خوارزمشاهیان و مغولان است که شهاب الدین نسوی آن را با هدف صرف نگارش تاریخ واقعی نوشته است. در این پژوهش با استناد به رویکرد روایت شناسی بلاغی و شاخص‏های نظریه «راوی نامعتبر» در آراء روایت شناسان بلاغی ازجمله ریمون کنان، جیمز فیلان و مارتین، اعتبار راوی اثر بررسی و صحت برخی از گزارش‏های تاریخی وی با استناد به «بررسی های متنی و بینامتنی» ارزیابی شده است. در بررسی ‏های متنی نشانه های بی اعتباری و کم اعتباری راوی ذیل «ارزیابی اخلاقی وقایع و قضاوت آن ها، تناقض میان گفتارها و رفتار راوی، نشانه های زبانی و عاطفی، میزان دریافت‏پذیری راوی، و دانش محدود راوی» مشخص و در حوزه بینامتنی روایت های مورخ با متون تاریخی همدوره آن بررسی و «روایت های حذف‏شده، مختصر یا اشتباه» راوی تبیین شده‏اند. با تکیه‏بر نتایج پژوهش می‏توان گفت که به‏رغم اهمیت منحصربه‏فرد کتاب در ثبت روایت زندگی جلال‏الدین خوارزمشاه و حماسه‏گون نشان دادن زندگی وی در مواجه با غولان مغول، برخی جهت گیری های متناقض راوی در ترسیم شخصیت جلال الدین خوارزمشاه در طی روایت مخدوش و از اعتبار لازم ساقط است؛ به همین دلیل، مخاطب در مواجهه با جلال‏الدین خوارزمشاه وی را در برخی موارد شخصیتی متزلزل می‏یابد.
    کلید واژگان: نسوی, سیرت جلال الدین مینکبرنی, جلال الدین خوارزمشاه, راوی نامعتبر, نویسنده ضمنی
    Ebrahim Khodayar *, Atefe Salarvand, Maqhsood Ali Sadeghi
    The book of Sirat-e Jalal al-Din Minkoberni is among the most important and reliable historical documents of the Khwarazmshahian and Mongol period, written by Shahab al-Din Nasawi with the aim of writing real history. In this study, citing the approach of Rhetorical narratology and the indicators of the 'Invalid narrator' theory in the opinions of rhetorical narratologists including Rimmon Kenan, James Phelan and Martin, the validity of the effect's narrator and the accuracy of some of his historical reports based on "textual and intertextual studies" have been evaluated. In textual studies, the signs of the narrator's invalidity and lack of credibility are identified as "moral evaluation of events and their judgment, the contradiction between the narrator's words and behavior, Linguistic and emotional cues, narrator acceptability, and the narrator's limited knowledge" and in the intertextual field, the narrations of the historian are examined with the historical texts of the same period and the "narrations deleted, abbreviated or erroneous" of the narrator are explained. Based on the results of the research, it can be said that despite the unique importance of the book in recording the life story of Jalal al-Din Khwarazmshah and the epic depiction of his life in the face of the Mongol demons, some contradictory orientations of the narrator in depicting the character of Jalal al-Din Khwarazmshah during the narration are distorted and invalid. For this reason, the audience is skeptical in the face of Jalal al-Din Khwarazmshah and some cases finds him a shaky personality.
    Keywords: Nasawi, Sirat-e Jalal al-Din Minkoberni, Jalal al-Din Khwarazmshah, Unreliable Narrator, Implied Author
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
متن مطلب
نوع نشریه
  • علمی
    3669
اعتبار نشریه
زبان مطلب
موضوعات گروه نشریات علمی
نتایج را در یکی از موضوعات زیر محدود کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال