به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۱۱۷۸۵۵ عنوان مطلب
|
  • راشین طاهری، زهرا خدارحم پور، منوچهر خدارحمی*، محمد مرادی

    به نژادگران اغلب از روش تجزیه میانگین نسل ها به منظور کسب اطلاعات در مورد نحوه توارث، نوع عمل ژن ها و تعیین روش مناسب به نژادی مناسب جهت بهبود صفات گیاهی، به ویژه در شرایط تنش خشکی، استفاده می کنند. به منظور بررسی فراسنجه های ژنتیکی صفات زراعی و ریخت شناسی در گندم دوروم، آزمایشی با استفاده از نسل های F1، F2، BC1 و BC2 حاصل از تلاقی ارقام شتردندان و دنا در شرایط بدون تنش و تنش خشکی انتهای فصل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز در سال زراعی 96-1395 اجرا شد. تنش خشکی به صورت قطع آبیاری از مرحله گرده افشانی تا انتهای فصل رشد اعمال  شد. بر اساس نتایج تجزیه واریانس وزنی نسل ها، از لحاظ کلیه صفات اندازه گیری شده، غیر از تعداد دانه در سنبله در شرایط بدون تنش و تعداد پنجه و وزن دانه در بوته در شرایط تنش خشکی، بین نسل ها تفاوت معنی داری وجود داشت. با توجه به نتایج تجزیه میانگین نسل ها برای طول سنبله در شرایط بدون تنش و ارتفاع بوته و طول سنبله در شرایط تنش، مدل سه پارامتری بهترین برازش را داشت، اما برای سایر صفات اندازه گیری شده معنی دار شدن کای اسکویر نشان دهنده حضور برهمکنش غیرآللی در وراثت این صفات بود. اثر افزایشی و غالبیت در کنترل اکثر صفات مورد بررسی نقش داشتند، اما اثر جزء غالبیت نسبت به جزء افزایشی بیشتر بود. وراثت پذیری عمومی و خصوصی صفات در شرایط بدون تنش به ترتیب از 11 تا 84 درصد و از 1 تا 75 درصد و در شرایط تنش به ترتیب از 24 تا 70 درصد و از 1 تا 40 درصد برآورد شد. با توجه به نقش بیشتر ژن های با اثر غیرافزایشی در کنترل اغلب صفات، به غیر از ارتفاع بوته، طول سنبله و وزن هزاردانه، گزینش در نسل های در حال تفکیک پیشرفته و پس از رسیدن به خلوص نسبی در ژنوتیپ های گندم دوروم پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: عمل ژن, فراسنجه های ژنتیکی, گزینش, گندم دوروم و وراثت پذیری
    Rashin Taheri, Zahra Khodarahmpour, Manoochehr Khodarahmi*, Mohammad Moradi

    Breeders often use generation means analysis to obtain information about inheritance, gene action, and to determine effective breeding methods to improve important agronomic traits, especially under drought stress conditions. To investigate the genetic parameters of agronomic and morphological traits in durum wheat, a field experiment was carried out using F1, F2, BC1 and BC2 generations obtained from crossing of Shotordandan variety and Dena cultivar under non-stress and terminal drought stress conditions. The experiment was carried out using randomized complete block design with three replications in research field of Islamic Azad University, Ahvaz Branch, Iran in 2016-17 cropping season. To apply terminal drought stress, from anthesis stage, the irrigation of the plots was ceased until physiological maturity. The results of weighted analysis of variance of generations revealed that there was significant differences between the generations for all measured traits except number of grain.spike-1 under non-stress conditions and number of tillers and grain weight.plant-1 in drought stress conditions. The results of generations mean analysis for spike length under non-stress conditions and plant height and spike length under stress conditions showed that the three-parameters model had the best fit. However, for other measured traits, significant chi square test (χ2) indicated the presence of non-allelic interactions in the inheritance. Additive and dominance effect played roles in controlling most of the studied traits, but the effect of dominance component was greater than the additive component. Broad and narrow sense heritability of traits under non-stress conditions varied from 11-84% and from 1-75%, respectively, and under stress conditions from 24-70% and from 1-40%, respectively. Considering the greater role of genes with non-additive effect in controlling most of traits, except plant height, spike length and 1000-grain weight, selection in durum wheat advanced breeding generations, when breeding lines are fixed and relative purity achived, is suggested.

    Keywords: Durum wheat, Gene action, Genetic parameters, Heritability, Selection
  • زهرا قالبی، محمد مدرسی*، فریبا سهرابی، داریوش صابری، محمد هدایت

    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر رقم و امکان جایگزینی سموم شیمیایی کنترل کننده آفت کرم میوه خوار گوجه فرنگی بوسیله برخی ترکیبات درون زاد گیاهی انجام گرفت. 9 ترکیب مصرفی شامل اسید سالیسیلیک (5/0 و 5/1 میلی مولار)، اسید جاسمونیک (50 و 100 میکرومولار)، آبامکتین (750 و 1500 میلی-گرم بر لیتر)، کلروپایریفوس (1250 و 2500 میلی گرم بر لیتر) و شاهد روی 5 رقم استفاده شد و صفات عملکرد، وزن تک میوه، تعداد میوه در خوشه، ارتفاع بوته و شاخص کلروفیل، تعداد روز تا گلدهی و تعداد روز تا رسیدگی فیزیولوژیک، TA، TSS، ویتامین ث، درصد خسارت برگ و درصد خسارت میوه ارزیابی شد. ژنوتیپ ها بسیار متنوع بودند. بیشترین عملکرد مربوط به رقم 136PA- با کاربرد هر دو سطح کلروپایریفوس و سطح دوم جاسمونیک اسید، رقم 162-PA در سطح اول آبامکتین و سطح دوم سالیسیلیک اسید و ارقام 135-PA و 688-PA در سطح دوم کلروپایریفوس بود. کاهش خسارت آفت روی برگ و میوه در کاربرد سالیسیلیک اسید و جاسمونیک اسید، مطلوب بود. بالاترین همبستگی معنی دار مثبت صفات با عملکرد، مربوط به وزن تک میوه (**48/0= r) و بیشترین همبستگی معنی دار منفی مربوط به تعداد روز تا گل دهی (**52/0-=r) بود. در رگرسیون گام به گام عملکرد تک بوته به عنوان متغیر وابسته، تعداد روز تا گلدهی، وزن تک میوه و درصد خسارت برگ وارد مدل شدند. بیشترین اثر مثبت و مستقیم را وزن تک میوه (42/0) بر عملکرد داشت. چهار مولفه اصلی انتخاب شد. نتایج حاصله می تواند در برنامه های بهنژادی برای بهبود صفات گیاهی و مدیریت تلفیقی کرم میوه خوار گوجه فرنگی استفاده گردد.

    کلید واژگان: تنوع ژنتیکی, بهبود صفات گیاهی, رگرسیون گام به گام, تجزیه علیت, تجزیه به مولفه های اصلی
    Zahra Qalebi, Mohammad Modarresi *, Fariba Sohrabi, Dariush Saberi, Mohammad Hedayat
    Background and Objectives

    Pests and their controlling pesticides are among the most serious threats to the health of agricultural products. The present study was aimed to investigate the effect of genotype and the possibility of replacing chemical pesticides controlling fruit borer by some compounds of natural origin for plant traits improvement and damage reduction of tomato fruit borer. Factorial experiment was done in the template of randomized complete block design with three repetitions.

    Materials and Methods

    Factors include 9 levels of pest control compounds and 5 varieties. Compounds involves Salicylic acid (5 and 15 mM), Jasmonic acid (50 and 100 μM), Abamactin (750 and 1500 mg/L), chlorpyrifos (1250 and 2500 mg/L) and control. Measured traits involve morphological traits (fruit yield, fruit weigh, numbers of fruit per cluster, plant height, chlorophyll index), phonological traits (days to flowering and days to physiological maturation), phytochemical traits (TA, TSS, and Vitamin C) and relative properties to evaluating resistance to fruit borer (the percentage of leaf and fruit damage).

    Results

    Results of analysis of variance and mean comparison test present significant variation between varieties. The maximum fruit yield per plant was related to PA-136 variety with applications of two-levels of Chloropyrus and Jasonic acid, PA-162 variety with application of first level of Abamactin, second level of Salicylic acid and PA-135 and PA-688 varieties with the second level of Chloropyrus. Reducing pest damage on leaf and fruit in applying Salicylic acid, Jasonic acid is suitable and evaluated the same level of chemical control use. The highest significant positive correlation with yield related to single fruit weight (r=0.48**) and the highest significant negative correlation was related to days to flowering (r= -0.52**).

    Discussion

    In stepwise regression analysis of single plant yield as a dependent variable, three traits including days to flowering, single fruit weight, and a percentage of pest damage on leaf as an most important traits introduced in the model that totally explained 49% of variation. Path analysis results indicated that the highest positive direct effect(0.42) was related to single fruit weight, and the highest indirect effects(-0.047) was also related to this trait via days to flowering. Four first components were chosen in principal component analysis which verifying totally 62.5% of phenotypes variation. The results can be used in the design of breeding programs for plant trait improvement and integrated pest management of tomato fruit borer.

    Keywords: Genetic diversity, plant traits improvement, Stepwise regression, Path analysis, Principal component analysis
  • مصطفی علی نقی زاده*، محمد عظیمی گندمانی

    به منظور ارزیابی پاسخ های فیزیولوژیکی، بیوشیمیایی و عملکردی کینوا به مصرف سیلیکون در شرایط تنش خشکی، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1402 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه پیام نور مرکز گندمان بروجن واقع در استان چهارمحال و بختیاری اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل آبیاری در چهار سطح (40، 60، 80 و 100 درصد ظرفیت زراعی؛ به ترتیب تنش خشکی شدید، متوسط، ملایم و بدون تنش) به عنوان کرت های اصلی و کود حاوی سیلیکون در چهار سطح (صفر، یک، دو و سه لیتر در هکتار) به عنوان کرت های فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج نشان داد با کاهش مقدار آب آبیاری، از محتوای رنگدانه های فتوسنتزی، فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی و میزان عملکرد گیاه کاسته شد، ولی مصرف کود سیلیکون باعث کاهش اثرات منفی تنش شد. در تیمار 40 درصد (تنش خشکی شدید) و مصرف سه لیتر در هکتار سیلیکون، محتوای کلروفیلa، کلروفیلb، کاروتنوئیدها و کلروفیل کل نسبت به عدم مصرف سیلیکون به ترتیب 103، 52، 117 و 99 درصد بیشتر بود. در تیمار 40 درصد و مصرف سه لیتر در هکتار سیلیکون، فعالیت آنزیم های کاتالاز، سوپراکسیددیسموتاز و پراکسیداز نسبت به عدم مصرف سیلیکون به ترتیب 264، 65 و 176 درصد بیشتر بود. در تیمار 40 درصد و مصرف سه لیتر در هکتار سیلیکون بیشترین میزان پرولین و کربوهیدرات های محلول (به ترتیب 56/1 میکرومول بر گرم وزن تر و 7/20 میلی گرم در گرم وزن تر) به دست آمد. همچنین در تیمار آبیاری 40 درصد و مصرف سه لیتر در هکتار سیلیکون در مقایسه با تیمار 100 درصد و عدم مصرف سیلیکون، محتوای آب نسبی برگ، عملکرد دانه و زیست توده به ترتیب 51، 40 و 9 درصد بیشتر بود. در تیمار 40 درصد ظرفیت زراعی و مصرف سه لیتر در هکتار سیلیکون عملکرد دانه با 1250 کیلوگرم در هکتار، کاهش عملکرد کمتری نسبت به عدم مصرف سیلیکون داشت. در کلیه سطوح آبیاری، مصرف سیلیکون باعث بهبود صفات گیاهی کینوا شد، ولی برای محتوای کلروفیلa، کلروفیل کل، فعالیت آنزیم های کاتالاز و پراکسیداز و محتوای آب نسبی برگ، نسبت به تیمار 100 درصد ظرفیت زراعی (بدون تنش)، دارای اثرگذاری مثبت بیشتری بود. نتایج این آزمایش نشان داد که هرچند تنش خشکی باعث کاهش خصوصیات فیزیولوژیکی و عملکردی کینوا شد، ولی با مصرف کود سیلیکون اثرات منفی تنش خشکی به طور چشمگیری کاهش یافت.

    کلید واژگان: تنش خشکی, عملکرد دانه, فعالیت آنزیمی, کینوا و محتوای آب نسبی
    Mostafa Alinaghizadeh*, Mohammad Azimi¬ Gandomani
    Introduction

    In recent years, silicon (Si) fertilizer has attracted attention of farmers and researchers as a potential mitigator for adverse effect of drought stress, offering means to enhance the resilience and functional traits of agricultural crops. Numerous studies have demonstrated the positive effects of Si application in alleviating water deficiency, though most have utilized foliar spraying methods. Soil application (fertilization) may serve as a suitable alternative for utilizing this beneficial element (Mostofa et al., 2021). This study aimed to determine the beneficial role of silicon as a plant biostimulant through fertilization, reducing water stress effect and improving the biochemical and physiological characteristicsas well as yield of quinoa.

    Materials and Methods

    To investigate the physiological, biochemical, and yield responses of quinoa to silicon fertilization under drought stress conditions, a field experiment was conducted during the 2023–2024 growing season at the Gandoman research farm of Payame Noor University, Chaharmahal and Bakhtiari province, Iran. The experiment was carried out as split-plot arrangements in randomized complete block design with three replications. The experimental treatments included irrigation at four levels in the main plots (40%, 60%, 80%, and 100% field capacity; defined as severe, moderate, mild and full irrigation, respectively) and silicon fertilizer at four levels (0, 1, 2, and 3 l.ha-1) in the sub-plots. Analysis of variance was performed using SAS software and the means were compared using LSD test at the 5% probability level. Graphs were made using Excel software.

    Results

    The results indicated that reducing irrigation levels led to a decrease in photosynthetic pigments, antioxidant enzyme activities, and seed yield, while the application of silicon fertilizer mitigated the negative effects of the drought stress. Under the 40% field capacity irrigation level, the chla, chlb, carotenoids and total chlorophyll content in the treatment with 3 l.ha-1 of silicon were higher by 103%, 52%, 117%, and 99%, respectively, compared to the control (without silicon). Additionally, the activity levels of catalase, superoxide dismutase, and peroxidase enzymes in the 3 l.ha-1 of silicon level were higher by 264%, 65%, and 176%, respectively, than in the control under the 40% field capacity irrigation condition. Moreover, in the 40% field capacity irrigation level, compared to the 100% field capacity level, the increase in relative water content of leaves, seed yield, and biomass in the treatment with 3 l.ha-1 of silicon was higher by 51%, 40%, and 9%, respectively, than the control without silicon application. Based on the results, the treatment with 40% field capacity and 3 l.ha-1 of silicon (equivalent to 1250 kg.ha-1) prevented more effectively the reduction in seed yield. Under the 40% field capacity treatment (severe drought stress), the highest proline content (1.56 µmol.g-1 FW) and soluble carbohydrate content (20.7 mg.g-1 FW) were observed with the application of 3 l.ha-1 of silicon.

    Conclusion

    Overall, the results of this experiment demonstrated that drought stress led to reductions in photosynthetic pigments (chla, chlb, and carotenoids by 29%, 79%, and 38%, respectively, compared to the control), relative leaf water content (by 11% compared to the control), seed yield (by 49% compared to the control), and biomass (by 68% compared to the control). Under drought conditions, antioxidant enzyme activity, proline, and soluble carbohydrate content increased. Moreover, silicon fertilization mitigated the negative effects of drought stress. In conclusion, the results of this experiment showed that although drought stress led to reduction in physiological traits and seed yield, however, the application of silicon fertilizer significantly lessened the negative effects of drought stress.

    Keywords: Drought Stress, Enzyme Activity, Quinoa, Relative Water Content, Seed Yield
  • محمود محمدی، علی مرشدی
    به منظور بررسی تاثیر نیتروژن و بقایای گیاهی کلزا بر عملکرد گندم و بهبود برخی خواص فیزیکی و شیمیایی خاک در تناوب کلزا- گندم، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب کرت های خرد شده نواری در سه تکرار به مدت چهار سال زراعی (1393-1388) در ایستگاه تحقیقاتی چهارتخته شهرکرد انجام شد. تیمارها شامل سه سطح نیتروژن (صفر: N1، 25: N2و50: N3 کیلوگرم در هکتار) به عنوان عامل اصلی و چهار سطح مدیریت بقایای گیاهی کلزا (M1: جمع آوری کاه و کلش و خارج کردن از سطح کرت ها، M2: به زیر خاک بردن بقایای گیاهی موجود با گاو آهن برگرداندار، M3: مخلوط کردن بقایای گیاهی موجود توسط دیسک با خاک سطحی و: M4مخلوط کردن بقایای گیاهی توسط دیسک با خاک سطحی و سپس به زیر خاک بردن با گاو آهن برگرداندار) به عنوان عامل فرعی بود. نتایج تجزیه واریانس نشان داد اثر سال روی عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و وزن هزار دانه معنی دار شد. بیشترین مقادیر این صفات از سال دوم برداشت گندم حاصل شد. اثر نیتروژن روی عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، درصد پروتئین، نیتروژن اندام هوائی و وزن هزار دانهتفاوت معنی دار ایجاد نمود. حداکثر مقدار این صفات به ترتیب به میزان 10061، 3975 کیلوگرم در هکتار، 19%، 9/2 درصد و 7/38 گرم از تیمار N2 بدست آمد. اثر مدیریت بقایای گیاهی بر عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، شاخص برداشت، کربن آلی خاک و وزن هزار دانه معنی دار شد. بیشترین میزان این صفات به ترتیب به میزان 10441 و 4186 کیلوگرم در هکتار، 4/36% ، 77/0 % و7/38 گرم از تیمار از تیمار M2 حاصل شد. اثر متقابل نیتروژن در بقایا روی عملکرد دانه و وزن هزار دانه معنی دار بود. بیشترین مقادیر این صفات از تیمار N2M2 بدست آمد. با توجه به نتایج این آزمایش می توان از تیمار N2M2 برای کشت گندم بعد از کلزا در منطقه شهرکرد و مناطق با شرایط خاک و اقلیم مشابه استفاده نمود.
    کلید واژگان: کربن آلی, پروتئین, شاخص برداشت, عملکرد بیولوژیک
    M. Mohammadi, A. Morshjedi
    In order to evaluate the effect of nitrogen (N) and canola residuals on yield and improve the physical and chemical properties of soil in wheat-canola rotation, a split block experiment was carried out in a randomized complete block design (RCBD) with three replications for four years (2010-2014) at Chahartakhte Agricultural Research Station in Shahrekord. The treatments consisted of three rates of N (N1:0, N2:25, N3:50 kg N.ha-1) in the main plots and four rates of canola residues (M1: complete removal of plant residues from plots, M2: Turning and removal of residues with plow, M3: incorporating residues with surface soil by means of discs and M4: first incorporating residues with disks and then turning into the soil with plow) in the subplots. The analysis of variance results revealed that the effect of year was significant on biological and seed yield and weight of 1000 seeds. The maximum of these parameters was obtained in the second year. The effect of N was significant on biological and seed yields, protein percentage, leaf N, and weight of 1000 seeds. The maxima of these parameters were, respectively, 10061 and 3975 kg ha-1, 19%, 2.9%, and 38.7 gr and were obtained in N2 treatment. Different managements of residue showed a significant effect on biological and seed yield, harvest index, soil organic carbon, and weight of 1000 seeds. The maximum values of these parameters were, respectively, 10441 and 4186 kg ha-1, 4.36%, 0.77%, and 38.7 gr and obtained in M2. The interaction effect of N and residues was significant on seed yield and weight of 1000 seeds. The maximum of the studied parameters was obtained in the N2M2 treatment. Considering the experimental results, the N2M2 treatment was suggested for wheat in Shahrekord region and regions with the same soil and climate condition.
    Keywords: Organic carbon, Protein, Harvest index, Biological yield
  • اسمعیل خالقی*، زهرا بهبهانی، مهرانگیز چهرازی

    جنس شیپوری (Zantedeschia sp.) گیاهی روز خنثی از تیره آراسه بوده که بومی نواحی آفریقای جنوبی و مرکزی است. تعداد و کیفیت این گل می تواند تحت تاثیر تنظیم کننده های رشد گیاهی از جمله جیبرلیک اسید قرار گیرد. برای ارزیابی تاثیر غلظت های مختلف جیبرلیک اسید (GA3) (0، 500 و 600 میلی گرم بر لیتر) بر صفات کمی و کیفی دو گونه شیپوری، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که کاربرد جیبرلیک اسید به ویژه در غلظت 600 میلی گرم در لیتر، وزن تر و خشک برگ، وزن تر و خشک گل، سطح برگ، تعداد غنچه، طول اسپات، عمر گلجایی، میزان کلروفیل و کاروتنوئید برگ و اسپات، کربوهیدرات و نشاسته را در هر دو گونه Z. aethiopica و Z. rehmanii به طور معنی داری افزایش داد که این افزایش در بیشتر صفات از جمله وزن خشک برگ، وزن تر گل، تعداد غنچه، طول گل بریدنی، عمرگلجایی، کلروفیل و کاروتنوئید برگ و کلروفیل اسپات در گونه aethiopica نسبت به rehmanii بیشتر بود و به بالاترین میزان رسید. به طور کلی، نتایج نشان داد که کاربرد GA3 به ویژه در غلظت 600 میلی گرم در لیتر می تواند در بهبود صفات کمی و کیفی شیپوری موثر باشد.

    کلید واژگان: تنظیم کننده رشد, جیبرلیک اسید, طول اسپات, عمرگلجایی
    Esmaeil Khaleghi*, Zahra Behbahani, Mehrangiz Chehrazi

    Calla Lily (Zantedeschia sp.) is a day-neutral plant of Araceae family that is native to South and Central Africa. The number and quality of this flower can be influenced by plant growth regulators such as gibberellic acid. For this purpose, research was conducted to evaluate the effect of gibberellic acid (GA3) (0, 500, and 600 mg/L) on the quantitative and qualitative characteristics of two varieties of Calla lily. This experiment was conducted as a factorial in randomized complete blocks design in three replications in the greenhouse of the Faculty of Agriculture, Shahid Chamran University of Ahvaz. The results demonstrated that the application of gibberellic acid (especially at a concentration of 600 mg/L), significantly increased leaf fresh and dry weight, flower fresh and dry weight, leaf area, number of buds, spath length, vase life, amount of chlorophyll and carotenoid of leaf and spath, carbohydrate and starch in both Z. aethiopica and Z. rehmanii species. This increase was more in aethiopica than rehmanii species and reached the highest level in most characteristics such as leaf dry weight, fresh weight of flowers, number of buds, cut flowers length, vase life, leaf chlorophyll and carotenoids, and spot chlorophyll. In general, the results showed that the use of GA3 can improve Calla Lily's quantitative and qualitative characteristics.

    Keywords: Gibberellic Acid, Growth Regulator, Spath Length, Vase Life
  • حمیدرضا عیسوند*، حسین کمایی، ماشاالله دانشور، فرهاد نظریان فیروزآبادی
    به‏منظور بررسی اثر محلول‏پاشی پتاسیم، روی و بور بر دمای سایه انداز گیاهی، صفات فیزیولوژیک و عملکرد دو رقم گندم نان تحت تاریخ‏های کاشت مناسب و تاخیری، آزمایشی به‏صورت کرت‏های دو بار خرد شده در قالب طرح پایه بلوک‏های کامل تصادفی با 20 تیمار و سه تکرار در سال زراعی 95-1394 در شهرستان رامهرمز اجرا گردید. عامل‏های آزمایشی شامل تاریخ کاشت در دو سطح مناسب (30 آبان) و تاخیری (15 دی) به‏عنوان عامل اصلی، محلول‏پاشی عناصر غذایی در پنج سطح با آب (شاهد)، پتاسیم، روی، بور و پتاسیم + روی + بور (هر کدام سه لیتر در هکتار) به‏عنوان عامل فرعی و دو رقم گندم نان پیشتاز و چمران 2 به‏عنوان عامل فرعی فرعی بودند. محلول‏ها برای محلول‏پاشی از طریق پتاسیم 21 درصد، کلات - روی 5/7 درصد و بور 5 درصد آماده گردید. صفات مورد اندازه‏گیری شامل محتوای کلروفیل برگ، محتوای نسبی آب برگ پرچم، پایداری غشای سلول، حداکثر عملکرد کوانتومی فتوسیستم II (Fv/Fm) و میزان پرولین برگ بودند. با تاخیر در کاشت به‏دلیل تنش گرمای انتهایی کلیه صفات فوق غیر از میزان پرولین برگ به‏طور معنی‏داری کاهش یافت. با این حال، تاخیر در کاشت موجب افزایش دمای سایه انداز گیاهی گردید. محلول‏پاشی پتاسیم، روی و بور به‏صورت مجزا و ترکیبی اثرات زیان‏بار ناشی از تاخیر در کاشت بر صفات محتوای کلروفیل برگ، محتوای نسبی آب برگ پرچم، شاخص پایداری غشای سلول، حداکثر عملکرد کوانتومی فتوسیستم II (Fv/Fm)، میزان پرولین برگ و عملکرد دانه را در هر دو رقم گندم کاهش داد. هم‏چنین، محلول‏پاشی این عناصر غذایی موجب کاهش دمای سایه انداز گیاهی ارقام گندم تحت هر دو تاریخ کاشت مناسب و تاخیری گردید. با وجود عدم اختلاف معنی‏دار در ارقام گندم پیشتاز و چمران 2 در دمای سایه انداز گیاهی، شاخص پایداری غشای سلول، حداکثر عملکرد کوانتومی فتوسیستم II (Fv/Fm)، میزان پرولین برگ و عملکرد دانه، این ارقام به‏ترتیب به کاربرد مجزای روی و کاربرد تلفیقی پتاسیم + روی + بور در هر دو تاریخ کاشت مناسب و تاخیری واکنش مناسب‏تری نشان دادند. رقم چمران 2 تحت شرایط محلول‏پاشی آب (شاهد) عملکرد بیشتری را نسبت به رقم پیشتاز در هر دو تاریخ کاشت نشان داد. صفات فیزیولوژیک اندازه گیری شده ارقام گندم پیشتاز و چمران 2 در نتیجه کاربرد پتاسیم، روی و بور در هر دو تاریخ کاشت بهبود نشان دادند. به‏طور کلی می‏توان از محلول‏پاشی پتاسیم، روی و بور و کاربرد تلفیقی آنها به‏عنوان راهکار مدیریتی مناسب برای کاهش دمای سایه انداز گیاهی، بهبود صفات فیزیولوژیک و کاهش اثرات سوء تاریخ‏ کاشت تاخیری بر عملکرد گندم نان در شهرستان رامهرمز استفاده کرد.
    کلید واژگان: تنش گرمای انتهایی, عناصر غذایی, فلئورسانس کلروفیل
    Hamid Reza Eisvand*, Hossein Kamaei, Mashaallah Daneshvar, Farhad Nazarian-Firouzabadi
    To study the effect of potassium, zinc and boron foliar application on physiological traits and yield of two bread wheat cultivars under optimum and late planting dates, An experiment was conducted as split-split plot based on randomized complete blocks design with 20 treatments and 3 replications in Ramhormoz city in farming year 2015-16. The experimental factors were included planting date in two levels: optimum (November 21) and late (January 5) as the main factor, nutrients foliar application in five levels: (water as a control, potassium, zinc, boron and combination potassium zinc boron (each 3 lit.h-1)) as the sub factor and two cultivars of bread wheat Pishtaz and Chamran 2 as the sub-sub factor. Solutions for foliar application were prepared by using potassium (21%), zinc-chelate (7.5%) and boron (5%). Traits measured were included leaf chlorophyll content, flag leaf relative water content, cell membrane stability, maximum quantum efficiency of PSII (Fv/Fm) and leaf proline content. The results showed that with delay in planting all above traits except leaf proline content decreased significantly due to terminal heat stress. However, the delay in planting was increased canopy temperature. Potassium, zinc and boron foliar application separately and in combination reduced harmful effects caused by the delay in planting on the traits leaf chlorophyll content, flag leaf relative water content, cell membrane stability index, maximum quantum efficiency of PSII (Fv/Fm), leaf proline content and grain yield in both wheat cultivars. As well as, foliar application these nutrients reduced canopy temperature of wheat cultivars under both optimum and late planting dates. Despite the lack of significant differences in Pishtaz and Chamran 2 wheat cultivars in canopy temperature, cell membrane stability index, maximum quantum efficiency of PSII (Fv/Fm), leaf proline content and grain yield, these cultivars showed a more appropriate response to the zinc separate application and potassium zinc boron combined application in both optimum and late planting dates, respectively. Chamran 2 cultivar under water foliar application conditions (control) indicated more yield than the Pishtaz cultivar in both planting dates. Measured physiological traits Pishtaz and Chamran 2 wheat cultivars showed improvement as a result of potassium, zinc and boron application in both planting dates. In general can be used from potassium, zinc and boron foliar application and their combined application as appropriate management strategy to reduce canopy temperature, improve physiological traits and reduce the negative effects of delay in planting date on bread wheat in Ramhormoz city.
    Keywords: Chlorophyll fluorescence, Nutrients, Terminal heat stress
  • همبستگی و تجزیه علیت عملکرد شکر سفید با برخی صفات تحت رژیم های آبیاری در ژنوتیپ های چغندرقند
    مستانه شریفی*
    شناخت رابطه عملکرد ریشه و عملکرد شکر در چغندرقند با صفات دیگر، در اصلاح چغندر از اهمیت خاصی برخوردار است. تجزیه علیت یکی از روش های بسیار مفید کاربردی برای تجزیه ضرائب همبستگی و پی بردن به اثرات مستقیم و غیر مستقیم به شمار می رود. در این تحقیق روابط بین عملکرد شکر سفید، اجزای عملکرد و برخی صفات مرفولوژیک و فیزیولوژیک در چغندرقند مورد مطالعه قرار گرفت. آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی زرقان-فارس انجام گرفت. سه رژیم آبیاری شامل: آبیاری در حد بهینه، تنش ملایم (آبیاری به میزان 75% نیاز آبی بهینه) و تنش شدید (آبیاری به میزان 50% نیاز آبی بهینه) به عنوان فاکتور اصلی و 10 ژنوتیپ چغندرقند به عنوان فاکتور فرعی در نظر گرفته شدند. نتایج حاصل از همبستگی صفات در شرایط بدون تنش و تنش ملایم نشان داد که درصد قند، سدیم، ضریب استحصال و دمای سایه انداز گیاهی در درجه اول و بعد ازاین صفات، پتانسیل اسمزی برگ و فشاری همبستگی بالایی با عملکرد شکر سفید داشتند. هیچ کدام از این صفات در شرایط تنش شدید با عملکرد شکر سفید همبستگی نداشتند. با تجزیه علیت، در شرایط بدون تنش، درصد قند، سدیم، ضریب استحصال و دمای سایه انداز گیاهی اثرات مستقیم بالایی بر عملکرد شکر سفید نشان دادند، در نتیجه به نظر می رسد که این صفات معیار انتخاب مناسبی برای بهبود عملکرد شکر در ژنوتیپ های چغندرقند باشند. در شرایط تنش ملایم علاوه بر صفات ذکرشده، پتانسیل اسمزی و فشاری دارای اثرات مستقیم بالا بودند. در شرایط تنش شدید به غیر از نیتروژن آمینه و دمای سایه انداز گیاهی، سایر صفات تقریبا دارای اثرات مستقیم بالایی بر عملکرد شکر سفید بودند.
    کلید واژگان: تجزیه علیت, چغندرقند, رژیم های آبیاری, عملکرد شکر سفید, همبستگی
    Correlation and path analysis of white sugar yield with some of traits under irrigated regimes in sugar beet (Beta vulgaris L.) genotypes
    M. Sharifi*
    Understanding the relationship between white sugar yield and other traits in sugar beet may be a crucial step towards successful breeding of this important crop. Path analysis provides a useful method in analzing coefficients of correlations and this method is able to effectively unveil direct and indirect effects among traits of interest. This study was conducted to characterize white sugar yield and its related plant traits. Correlation and path analysis were carried out in sugar beet genotypes grown under irrigated regimes. Therefore، an experiment was conducted in 2002 using a split-plot design in randomized complete block with three replications at the Research Farm of Agricultural Research Center in Zarghan، Fars، Iran. The main plots consisted of three irrigated regimes: non stress، mild stress (75% irrigated) and severe stress (50% irrigated)، and the ten genotypes as the sub plots. Data were analyzed using mini-tab، SAS and Excel soft ware. The analysis of variance revealed highly significant differences among the genotypes for all characters studied in this experiment. Results indicated that in both mild and non stress conditions، sodium، sugar content، purity and canopy temperature and thereby osmotic and turger potential had high correlations with white sugar yield، while in severe stress condition، none of these traits was correlated with white sugar yield. In none stress condition، sodium، sugar content، purity and canopy temperature showed a considerable direct effect on white sugar yield. In mild stress condition، in addition to these traits، osmotic and turger potential showed to have high direct effects. In severe stress condition، except for α-amino-N and canopy temperature traits، other traits had considerable direct effects.
    Keywords: Correlation, irrigated regims, Path Analysis, sugar beet, white sugar yield
  • جواد معتمدی*، مهدی معمری، اسماعیل شیدای کرکج

    چرای دام به عنوان موثرترین عامل در تغییر صفات گیاهی در مراتع است که می تواند عملکرد اکوسیستم را تحت تاثیر قرار دهد. با توجه به اینکه اطلاعات محدودی در خصوص اثر شدت های مختلف چرای دام بر ویژگی های گیاهی Artemisia fragrans در درمنه زارهای کوهستانی در دسترس می باشد؛ در این پژوهش، اثر شدت های مختلف چرا (سبک، متوسط و سنگین) بر صفات گیاهی آن مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، سه مکان مرتعی با شدت های مختلف چرای دام، انتخاب و در هر یک از آنها، ضمن اندازه گیری پوشش گیاهی در داخل 60 پلات یک مترمربعی مستقر در امتداد ترانسکت های 200 متری، تعداد 40 پایه گیاهی با اندازه های مختلف، انتخاب و صفات گیاهی در آنها اندازه گیری شد. برای مقایسه میانگین صفات گیاهی، از تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون چنددامنه ای دانکن استفاده شد. نتایج بیانگر تفاوت معنی دار بین زی توده هوایی، قطر متوسط تاج، ارتفاع، سطح تاج و حجم گیاه در سه شدت چرایی است. از سویی دیگر، زی توده زیرزمینی، قطر یقه و سطح یقه گیاه در مکان های مختلف، با همدیگر اختلاف معنی دار نداشتند. بیشترین و کمترین میانگین زی توده هوایی به ازای هر پایه، به ترتیب در مکان با شدت چرای سبک و سنگین برابر 9/17 و 4/12 گرم بود. همچنین بیشترین میانگین زی توده زیرزمینی با 9/19 گرم به ازای هر پایه و کمترین مقدار با 5/16 گرم به ازای هر پایه به ترتیب متعلق به مکان های با شدت چرای سبک و سنگین بود. محاسبه درصد تغییرات صفات در هر یک از مکان های شدت چرای متوسط و سنگین نسبت به مکان چرای سبک، نشان داد که همه صفات با روند کاهشی روبرو شده اند و بیشترین درصد تغییرات صفات، مربوط به مکان چرای سنگین است. به طورکلی با افزایش شدت چرا، کاهش صفات قطر و سطح یقه، کمترین مقدار و برای صفات حجم گیاه، قطر متوسط تاج و سطح تاج پوشش بیشترین مقدار بود. با مطالعه تاثیر شدت چرا بر روی گیاهان، می توان به علایم هشدار دهنده ای که باعث تخریب اکوسیستم های مرتعی می شوند، پی برد.

    کلید واژگان: تخریب اکوسیستم, صفات ساختاری, صفات بیوماس, عملکرد اکوسیستم, ویژگی گیاهی
  • جواد معتمدی*، ناصر احمدزاده، احمد علیجانپور، اسماعیل شیدای کرکج
    شناخت ویژگی های گیاهی، اولین گام برای شناخت الگوی های موجود در رشد و پراکنش پوشش گیاهی و نحوه پاسخ آنها به شرایط محیطی است. گیاه گل ماهور یکی از گونه های مطرح دارویی برای بیماری های عفونی است که در مراتع ایران و مخصوصا مراتع آذربایجان گسترش دارد. بر همین اساس، خصوصیات اکولوژیکی و مورفولوژیکی گل ماهور، در مراتع کوهستانی سهند بررسی شد. برای این منظور، در چهار مکان معرف (واحد اکولوژیکی)، از پوشش گیاهی و خاک نمونه برداری شد. نمونه برداری از پوشش گیاهی در هر مکان، به روش تصادفی سیستماتیک در داخل 60 پلات یک متر مربعی که با فاصله 10 متر از همدیگر در امتداد شش ترانسکت 100 متری مستقر شدند، انجام شد. همزمان با این امر، صفات ساختاری و بایومس پایه های یکساله و دوساله گل ماهور، در هر یک از واحدهای اکولوژیکی اندازه گیری شد. جهت بررسی ارتباط خصوصیات رویشگاهی با صفات گیاهی، با توجه به طول گرادیان متغیرها، از آنالیز چندمتغیره -روش آنالیز افزونگی (RDA)- استفاده شد. بر مبنای نتایج عوامل محیطی متفاوتی، بر صفات پایه های یکساله و دوساله، اثرگذار است. بطوریکه با افزایش ارتفاع و به تبع آن کاهش دما، صفات ساختاری پایه های یکساله گل ماهور، کاهش می یابد. ضمن اینکه، افزایش رطوبت خاک و کاهش آهک، سبب افزایش صفات مذکور می گردد. صفات بایومس پایه های یکساله نیز در مکان های پرشیب، حاصلخیز و با هدایت الکتریکی بالا، افزایش می یابد. همچنین در ارتفاعات پائین تر و با خاک سبک، صفات ساختاری پایه های دو ساله افزایش می یابد. صفات بایومس آنها نیز در ارتفاعات پائین و مناطق با خاک سبک و مرطوب، بیشتر خواهد بود. به طور کلی اهمیت هر یک از صفات ساختاری و بایومس گل ماهور، بر حسب نوع کاربرد و هدف مشخص می شود. با این حال، صفات ساختاری و بایومس، با یکدیگر همبستگی داشته و توجه به یکی سبب تقویت عامل دیگری نیز می شود. ضمن اینکه صفات اندازه گیری شده، از ملزومات اساسی جهت محاسبه تنوع کارکرد می باشد.
    کلید واژگان: صفات گیاهی, آنالیز افزونگی, خاک, توپوگرافی, مرتع
  • زهرا ایازی، طیبه مصباح زاده*، حسین آذرنیوند، محمد جوان نیکخواه، ابراهیم صداقتی

    یکی از مهمترین چالشهای زیست محیطی به وجود آمده در منطقه خاورمیانه و ایران پدیده گرد و غبار می باشد. همزیستی بین گیاهان و قارچهای میکوریز می تواند نتایج مثبتی بر استقرار پو شش گیاهی داشته باشد. این پژوهش با هدف بهبود در توسعه گیاهان در کاهش فرسایش بادی انجام شد. پس از نمونه برداری از ریشه و خاک ریزوسفری، نهال های تاغ و گز و قره داغ در دو سطح تلقیح با قارچ میکوریزا و بدون تلقیح ، سه سطح بدون تنش آبی ، تنش آبی متوسط و تنش آبی شدید و سه نوع خاک استاندارد، خاک شماره با 5/0EC= و خاک شماره با 6EC= در قالب طرح فاکتوریل به صورت کشت گلخانه ای انجام شد و سپس آزمایشات مربوط به تونل باد، بررسی خصوصیات مرفولوژیکی گیاهان و آزمایشات مربوط به کلونیزاسیون قارچ میکوریزا بر روی ریشه گیاهان مورد مطالعه قرارگرفت . تلقیح قارچ میکوریزا به طور معنی داری باعث افزایش وزن تر و خشک اندام هوایی و ریشه ، سطح ریشه ، حجم ریشه ، طول اندام هوایی و ریشه و همچنین کاهش هدر رفت خاک شد. نتایج مقایسه میانگین گیاه تاغ(افزایش 18تا40، کاهش10درصدی) و گز (افزایش 28 تا 35درصد و افزایش 34تا 57درصدی) و  قره داغ (افزایش 21تا 35 درصدی و کاهش 10درصدی) حاکی از اثر قارچ میکوریزا بر روی صفات رویشی گیاه و میزان هدررفت خاک بوده است. اثر متقابل گونه گیاهی و تنش آبی درگیاه تاغ نیز کاهش حدود 35 درصدی در صفات رویشی نسبت به تنش آبی نرمال و 15 درصدی نسبت به تنش آبی متوسط داشت و در مورد  اثر متقابل گونه گیاهی و تنش آبی درگیاه گز نیز کاهش حدود 18تا 35درصدی در صفات رویشی نسبت به تنش آبی نرمال و 9تا20 درصدی نسبت به تنش آبی داشت.گیاه قره داغ در اثر متقابل گونه گیاهی و تنش آبی نیز کاهش حدود 25 درصدی در صفات رویشی نسبت به تنش آبی نرمال و 38درصدی نسبت به تنش آبی متوسط داشت .

    کلید واژگان: تنش های آبی, گرد وغبار, قارچهای میکوریزا, همزیستی
    Zahra Ayazi, Tayyebe Mesbahzadeh*, Hosein Azarnivand, Ebrahim Sedaghati

    One of the most important environmental challenges in the Middle East and Iran is the phenomenon of dust Coexistence between plants and mycorrhizal fungi can have positive results on vegetation establishment.The aim of this study was to improve plant development in reducing wind erosion. after sampling of rhizosphere soil of Rhizosphere, Haloxylon, Tamarix and Nitraria seedlings in two levels of inoculation with and without mycorrhizal fungi, three levels without water stress, moderate water stress and severe water stress and three standard soil types, Soil No. 1, EC=0.5 and soil No. 2, EC=6 were conducted as a greenhouse in a factorial design.wind tunnel tests, morphological characterization of plants and mycorrhiza colonization experiments on the roots of plants were studied. Mycorrhiza inoculation significantly increased shoot and root fresh and dry weight, root area, root volume, shoot and root length, and decreased soil loss. The results of comparing the mean of Haloxylon (increase of 18 to 40, decrease of 10%) and Tamarix (increase of 1to3% and increase of 1to3%) and Nitraria (increase of 1 to3% and decrease of 1%) indicate the effect of fungus Mycorrhiza has been based on the vegetative traits of the plant and the amount of soil wasted. e interaction of plant species and water stress in Haloxylon plant also had a reduction of about 35% in vegetative traits relative to normal water stress and 15% relative to moderate water stress .Regarding the interaction of plant species and water stress Tamarix, there was a decrease of about 18 to 35% in vegetative traits compared to normal water stress and 9 to 20% relative to water stress. Due to the interaction of plant species and water stress, Nitraria plant also had a reduction of about 25% in vegetative traits relative to normal water stress and 38% relative to moderate water stress.

    Keywords: water stress, dust, mycorrhiza fungi, coexistence
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال