به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۹۰۳۶ عنوان مطلب
|
  • لیلا عنایت زاده، محمود قاضی طباطبایی
    اگرچه طلاق همه بخش های جامعه اعم از همسران، بچه ها، خانواده ها و کل چرخه زندگی اجتماعی را درگیر می کند، نوع تجربه افراد بسته به جنسیت و فاعل، در فرایند بودن، و میزان درگیری آن ها متفاوت است و ممکن است برای افراد تجربه ای مثبت یا منفی ادراک شود. با توجه به متفاوت بودن تجربه افراد و اینکه برخی عناصر فرهنگی در جامعه کردستان نقش زن را در عرصه زناشویی به حد ابژه ای تقلیل می دهند، این بررسی با هدف کشف تجربه زیسته زنان مطلقه کرد و درک چالش ها و فرصت های رشدی که آن ها تجربه کرده اند، انجام گرفت. در این مطالعه از روش هرمنوتیک پدیدارشناختی استفاده شده است و تعداد شرکت کنندگان با استفاده از نمونه گیری هدفمند شامل نوزده زن مطلقه کرد ساکن شهرستان سقز است. در این بررسی، از تئوری های کاسلو و مزیرو به منزله چارچوبی برای سازمان دادن داده های به دست آمده استفاده شد و از مصاحبه های فردی مضامین فرایند وقوع طلاق، پیامدهای طلاق، ادراک از خود، احساسات شخصی، واکنش های رفتاری، و تصور از طلاق آشکار شد.
    کلید واژگان: تجارب بعد از طلاق, تجارب حین طلاق, تجارب قبل از طلاق
    Leila Enayatzadeh, Mahmoud Ghazi Tabatabai
    Although divorce affects many parts of the society including spouses، children and، families، the entire social life cycle of individuals، the kind of individuals'' experiences، based on their gender، Subjectivity in the process، degree of involvement. It may be perceived by the individuals as a positive or a negative experience. Given the differences in divorce men''s experiences and the fact that some cultural factors in the Kurdish society reduce woman''s role to an object in the marital life، this study was done to find Kurdish divorced women''s life experience and to arrive at an understanding of their challenges and growth opportunities. Hermeneutic phenomenological approach was used in this study. The number of participants based on purposive sampling includes 19 divorced women in the Saqqez city. The theory developed and proposed by Kaslue and Mezirow was used as the framework for organizing the data and through the individual interviews the following themes were derived: 1. the process of divorce; 2. the consequences of divorce; 3. self-perceptions; 4. personal emotions; 5. behavioral reactions to divorce and 6. attitude toward divorce.
    Keywords: in, divorce experiences, post divorce experiences, pre, divorce experiences
  • فاطمه زارعی، مهناز صلحی، محمدحسین تقدیسی، محمد کمالی، داود شجاعی زاده، سحرناز نجات، عفت سادات مرقانی خویی
    زمینه و هدف
    طلاق یک واقعیت اجتماعی و تغییری غیرقابل پیش بینی در وضعیت تاهل است. پژوهش حاضر با هدف درک تجارب بعد از طلاق در زنان، مبتنی بر پارادایم ساخت گرایی اجتماعی انجام شده است.
    روش کار
    در این مطالعه کیفی که با رویکرد نظریه پایه انجام شد 26 زن مطلقه،3 نفر از دوستان و آشنایان آنان، 1 نفر وکیل، 5 نفرکارشناس کمیته امداد امام خمینی، 3 نفر مشاور املاک و 2 نفرکارشناس بیمه مشارکت داشتند. داده ها از طریق مصاحبه های باز و مشاهده جمع آوری شد و مبتنی بر روش استراس و کوربین انالیز شد.
    یافته ها
    بعد از تحلیل تجارب مشارکت کنندگان، یک مقوله مرکزی با عنوان «پذیرش اجتماعی» به عنوان مهمترین دغدغه روانی – اجتماعی ظهور یافت که نشان می داد پذیرش زن در جامعه مبتنی بر وضعیت تاهل تفسیر می شود. یافته ها در پنج طبقه اصلی شامل «بی اعتبار شدن»، «نگرش اجتماعی»، «محرومیت»، از خود بیگانگی«و»تعلیق«قرار گرفت. همچنین زیرطبقات»حمایت«،»مطلقگی«،»نابرابری اجتماعی«و»ناخودکارآمدی«،»درون بافت های اجتماعی«،»کژکارکردهای قانونی«،»تاثیر منفی روی سلامت«،»طرد«،»تهدید هویت جنسیتی«و»تهدید هویت اجتماعی«،»گرایش های معنوی«و»منزوی شدن«در تببین عدم پذیرش اجتماعی زنان بعد از طلاق شناسایی شد.
    نتیجه گیری
    زنان مطلقه در جامعه با چالش هایی مواجه می شوند. از مهمترین دغدغه های کشف شده در بین زنان مشارکت کننده در این مطالعه تبعیض جنسیتی بدنبال تغییر وضعیت تاهل، ناپذیرا بودن و به حاشیه رانده شدن زن بدنبال طلاق است.
    کلید واژگان: طلاق, تجارب پس از طلاق, زنان, مطالعه کیفی
    Fatemeh Zaree, Mahnaz Solhi, Mohammad Hosein Taghdisi, Mohammad Kamali, Davood Shojaeezadeh, Saharnaz Nejat, Effatsadat Merghati Khoei
    Background
    Divorce is a social reality and an unpredictable change to marital status. This study aimed to explain post-divorce life experience in divorcee women based on socio- structural paradigm.
    Methods
    This is a qualitative study using grounded theory to explore lived experiences of divorcee women. The study participants included 26 divorced, 3 of their friends, 1 lawyer, 5 workers from Imam Khomeini Relief Committee, 3 real states and 2 insurance workers. Data collected through structured interviews and were analyzed based on Strauss and Corbin method.
    Results
    After analyzing the experiences of participants in this study, the "social acceptance of women in post-divorce life" was revealed as a central concept. The social acceptance shows that acceptance of a woman in society will be interpreted based on her marital status. Experiences of the participant’s revealed five main categories; "credibility, "social attitudes", "exclusion", "alienation” and "suspension". The subthemes were "support", "being divorced", "social inequality" and "nonself-efficiency", "social structures", "legal dysfunction", "injury for health", "rejection", "gender identity threat"," social identity threat", "to strengthen the intellectual base" and "isolation".
    Conclusion
    Following the divorce of a woman, many challenges encounters. The participants’ most important explored concerns were sex discrimination, isolation and exclusion in post-divorce life.
    Keywords: Divorce, Post, divorce experienced life, Women, Qualitative study
  • راحله کاردوانی*، حانیه قوام

    طلاق پدیده ای اجتماعی است که با ارکان مختلف جامعه اعم از خرد و کلان درآمیخته و در ارتباط متقابل با عرصه های مختلف فردی، خانوادگی، نهادی و ساختاری است. بر این اساس، افراد در فرایند طلاق سنخ های متفاوتی از وقایع را تجربه می کنند و به دلیل قانونی و قضایی بودن امر طلاق، یکی از مهمترین انواع آنها «تجارب حقوقی» است که اشاره به سنخی از تجارب افراد در طول درگیری و ارتباط با امر حقوقی دارد. این تحقیق بر آن است مبتنی بر مصاحبه نیمه ساختاریافته با زنان مطلقه (15 نمونه از شهر قم) و با تکنیک تحلیل مضامین، به توصیف غنی این تجارب پرداخته تا به این سوال پاسخ دهد که «زنان فرایند حقوقی طلاق در ایران را با چه کیفیتی و مبتنی بر نقش آفرینی کدام کنشگران تجربه می کنند؟» بر اساس یافته ها، تجارب حقوقی زنان در فرایند طلاق در سه سطح فردی، نهادی و قانونی صورت می گیرد. در این میان، سطح فردی به ویژه گروه قضات مهمترین مقوله به شمار آمده است. بطوریکه در مورد نظام حقوقی ایران در خصوص مساله طلاق باید اذعان داشت افراد به ویژه قضات و وکلا فراتر از هر امر دیگری اعم از عاملیت زنان، نهادهای مرتبط و قوانین ایفای نقش دارند. همچنین واحد معنایی غالب در روایت زنان از تجارب شان، مربوط به نسبتی است که این تجارب با «زن بودن» آنها دارد و لذا غلبه جنسیت به اقسام مختلف در مواجهات با افراد (به ویژه قضات)، نهادها (به ویژه دستگاه قضایی) و قوانین ظهور داشته است.

    کلید واژگان: زنان مطلقه, تجارب حقوقی, فرایند طلاق, جامعه شناسی حقوق
    Rahele Kardavani *, Haniye Ghavam

    Divorce is a social phenomenon that is intertwined with various elements of society, both micro and macro, and is interrelated with various areas of individual, family, institutional and structural. Accordingly, individuals experience different types of events in the divorce process, and due to the legal and judicial nature of divorce, one of the most important types is "legal experience", which refers to a type of experience of individuals during conflict and communication. It has a legal basis. This study is based on a semi-structured interview with divorced women (15 samples from Qom) and with a content analysis technique, richly describes these experiences to answer the question "How well do women view the legal process of divorce in Iran?" "And based on role-playing, which actors do they experience?" According to the findings, women's legal experiences in the divorce process take place at three levels: individual, institutional and legal. Among these, the individual level, especially the group of judges, is the most important category. As for the Iranian legal system regarding the issue of divorce, it must be acknowledged that individuals, especially judges and lawyers, play a role beyond anything else, including women's agency, related institutions and laws. Also, the dominant semantic unit in women's narrative of their experiences is related to the relationship that these experiences have with their "being a woman" and therefore the predominance of gender in various ways in dealing with individuals (especially judges), institutions (especially the judiciary) And laws have emerged.

    Keywords: divorced women, legal experiences, divorce process, Sociology of Law
  • رضا خجسته مهر، مسعود فلاحی خشکناب، سارا حجاری، منصور سودانی
    زمینه و هدف
    فرزندپروری یکی از تکالیف حساس پیش روی والدین و از عوامل موثر در سلامت روانی فرزندان به شمار می رود. یکی از موارد تاثیرگذار بر فرایند فرزندپروری، طلاق است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تجارب والدین از فرزندپروری پس از طلاق بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه هدف شامل زنان و مردانی بود که تجربه فرزندپروری پس از طلاق را داشتند. مشارکت کنندگان پژوهش، 13 نفر (زن و مرد) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع، از میان مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره دعوت به مشارکت شدند و به وسیله مصاحبه عمیق و اکتشافی مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با روش هفت مرحله ای Colaizzi تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    تحلیل تجارب مشارکت کنندگان منجر به شناسایی 10 مضمون اصلی شامل «رابطه والدین، نیازهای فردی والد، شبکه حمایتی والد پس از طلاق، نگرش، هیجانات و چالش های والد، پاسخگویی و نظارت والد، پختگی والد- فرزند و آسیب روانی والد- فرزند در فرایند فرزندپروری» گردید.
    نتیجه گیری
    والدین، فرزندپروری پس از طلاق را تکلیف چالش برانگیزی توصیف می کنند. چگونگی ارتباط والدین، نیازهای فردی و منابع حمایتی آن ها پس از طلاق، می تواند نگرش و هیجانات والدین نسبت به فرزندپروری را تحت تاثیر قرار دهد. آسیب روانی، رشد و پختگی، از تجارب والدین در جریان فرزندپروری پس از طلاق می باشد.
    کلید واژگان: فرزندپروری, طلاق, پژوهش کیفی
    Reza Khojasteh-Mehr, Masoud Fallahi-Khoshknab, Sara Hejazi, Mansour Sodani
    Aim and
    Background
    Parenting is one of the hardest tasks of parents and a determining factor in children’s psychological health. One of the factors influencing parenting is divorce. The objective of the present study was to examine parents’ experience of parenting after divorce.
    Methods and Materials: This qualitative study was conducted using descriptive phenomenology method. The statistical population in this study included men and women who had experienced parenting after divorce. The participants were 13 men and women who were chosen from among the clients of consultation centers using purposive sampling with maximum variation. They were invited for in-depth and exploratory interviews. Data were analyzed using seven-stage Colaizzi method.
    Findings: The analysis of these experiences led to the identification of the 10 major themes of parents’ relationship, parent’s individual needs, parent’s support network after divorce, parent’s attitude, emotions, and challenges, parent’s responsibility and supervision, parent-child maturity, and parent-child psychological damage in the parenting process.
    Conclusions
    Parents describe parenting after divorce as a challenging task. The nature of the parents’ relationship, and their individual needs and support sources after divorce can influence their attitude and emotions towards parenting. Psychological damage, growth, and maturity are among the parents’ experiences during the parenting process after divorce.
    Keywords: Parenting, Divorce, Qualitative research
  • راضیه ایزدی *، زهرا ربیعی، سیده لیلا میراحمدی

    فرزند پروری پس از طلاق یکی از تکالیف حساس پیش روی والدین مطلقه، و از عوامل موثر در سلامت روانی فرزندان به شمار می آید. هدف از این مطالعه کشف و تبیین تجارب زیسته والدین از هم والدگری پس از طلاق است. این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه والدینی بود که تجربه فرزندپروری پس از طلاق را داشته اند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه از معیار اشباع داده استفاده شد که با استفاده از نمونه گیری هدفمند تعداد 12 نفر (زن، مرد) انتخاب شدند و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. داده ها به روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل منجر به شناسایی پنج مضمون اصلی «رابطه والدین در فرزندپروری، پاسخ گویی در فرزندپروری، نظارت در فرزندپروری، چالش های والدین در فرزندپروری، آسیب های اجتماعی -روانی» شد. نگرش والدین به فرزندپروری پس از طلاق به جای هم والدگری متمرکز بر حذف نقش والدی طرف مقابل بوده، همان گونه که نقش همسری طرف مقابل پس از جدایی حذف شده است.

    کلید واژگان: هم والدگری, طلاق, پژوهش کیفی, پدیدارشناسی
    razieh izadi*, ZAHRA RABIEE, LEYLA MIRAHMADI

    Parenting after divorce is one of the most sensitive tasks for divorced parents and is one of the effective factors in children's mental health. The purpose of this study is to explore and explain parents' lived experiences of co-parenting after divorce. This study was performed qualitatively using Descriptive phenomenology method. The study population included all parents who had parenting experience after divorce. In this study, data saturation criterion was used to determine the sample size. Using purposive sampling, 12 people (female, male) were selected and interviewed semi-structured. Data were analyzed by Colaizzi seven-step method. The results of the analysis led to the identification of five main themes: The relationship between parents, accountability, </strong>supervision, parental challenges and Social-psychological harms in parenting. Parents focused on eliminating the other co-parent as a parental figure – just as their role as a spouse was eliminated after divorce – rather than concentrating on the task of parenting.

    Keywords: Divorce, Co-Parenting, phenomenology, Qualitative research
  • حمید حقیقی، عذرا اعتمادی*، سید احمد احمدی

    مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان های هیجان مدار و شناختی-رفتاری متمرکز بر آسیب بر تجربیات هیجانی ناشی از طلاق والدین نوجوانان پسر انجام گرفت. پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان پسر (15 تا 18 ساله) شهر بندرعباس در سال 1399 و 1400 بودند که تجربه طلاق والدین را داشتند. روش نمونه گیری از نوع هدفمند بود و 47 نوجوان پسر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از مقیاس تجارب هیجانی طلاق والدین (EEPD) استفاده شد. اطلاعات پژوهش، با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با سنجش مکرر و به وسیله نرم افزار آماری SPSS-23 تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد رویکرد هیجان مدار و رویکرد شناختی-رفتاری متمرکز بر آسیب در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری موجب کاهش هیجانات دردناک ساده، هیجانات دردناک پیچیده و نیازهای هیجانی شدند (01/0>p) و درعین حال به طور معناداری به رشد هیجانی نوجوانان انجامیدند (01/0>p). مقایسه رویکردهای هیجان مدار و شناختی-رفتاری متمرکز بر آسیب نشان داد در مرحله پس آزمون، رویکرد هیجان مدار در کاهش هیجانات دردناک ساده (02/0>p)، هیجانات دردناک پیچیده (04/0>p) و رشد هیجانی (02/0>p) اثربخشی بیشتری دارد، اما در پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد. در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت درمانگران و مشاوران می توانند از هردو رویکرد، هم در کاهش هیجانات دردناک و هم در رشد هیجانی پس از طلاق در میان نوجوانان استفاده کنند.واژه های کلیدی: طلاق والدین، تجارب هیجانی، درمان شناختی-رفتاری متمرکز بر آسیب، درمان هیجان مدار.

    کلید واژگان: طلاق والدین, تجارب هیجانی, درمان شناختی-رفتاری متمرکز بر آسیب, درمان هیجان مدار
    Hamid Haghighi, Ozra Etemadi *, Sayed Ahmad Ahmadi

    The purpose of this study was to compare the efficacy of trauma-focused cognitive behavioral therapy and emotion-focused therapy on the emotional experiences of male adolescents resulting from parental divorce. The research method was quasi-experimental and included a pre-test, a post-test, a follow-up test, and a control group. In 2020-2021, the statistical population of the present survey comprised all male adolescents aged 15 to 18 who had experienced parental divorce in Bandar Abbas. The cohort consisted of 47 male adolescents who were chosen through a process of purposive sampling. Data was collected using the Emotional Experiences of Parental Divorce Scale (EEPD). SPSS-23 was used to conduct an analysis of variance with repeated measures on the data. Emotion-focused therapy and trauma-focused cognitive behavioral therapy significantly decreased simple painful emotions, complex painful emotions, and emotional needs in comparison to the control group (p˂0.01) and significantly increased adolescents’ emotional development (p˂0.01). Comparison of emotion-focused therapy and trauma-focused cognitive behavioral therapy revealed that emotion-focused therapy was more effective in reducing simple painful emotions (p˂0.02), complex painful emotions (p˂0.04), and increasing emotional development (p˂0.02) in the post-test stage; however, no significant differences were found in the follow-up stage. In general, therapists and counselors can utilize both approaches to reduce agonizing emotions and promote the emotional development of adolescents.

    Keywords: emotional experiences, emotion-focused therapy, Parental Divorce, Trauma-Focused Cognitive Behavioral Therapy
  • زهرا اکبری*، آسیه شریعتمدار، کیومرث فرحبخش، علی محمد نظری

    هدف از پژوهش حاضر طراحی مدل صلاحیت های حرفه ای مشاوران طلاق مراکز مداخله در بحران استان سمنان بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیان (گراندد تیوری) مبتنی بر مصاحبه با متخصصان مشاوره طلاق و متقاضیان طلاق توافقی پیرو درک تجربه زیسته آنان انجام شد. بدین منظور با روش نمونه گیری هدفمند با 6 نفر از متخصصان حوزه مشاوره طلاق و 8 نفر از زوجین متقاضی طلاق بعد از شرکت در جلسات مشاوره طلاق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته به عمل آمد. پس از کدگذاری و تحلیل داده مصاحبه های متخصصین، 8 مضمون اصلی و 52 مضمون فرعی شناسایی شد. مضامین اصلی شامل صلاحیت های عمومی، ظاهری، ارتباطی، اخلاق حرفه ای، شخصیتی، صلاحیت های مربوط به فنون رهنمودی، مداخلات انگیزشی و صلاحیت های تخصصی در مشاوره زوجی و طلاق است. از مصاحبه با متقاضیان طلاق نیز 6 مضمون اصلی (41 مضمون فرعی) با عنوان صلاحیت ظاهری، ارتباطی، اخلاقی، شخصیتی، صلاحیت های مربوط به فنون رهنمودی و صلاحیت های تخصصی در مشاوره زوجی و طلاق استخراج شد. درنهایت مدل صلاحیت حرفه ای مشاوران طلاق با محورهای ضرورت های پیش از آموزش مشاوران، آموزش صلاحیت های مهارتی، آموزش صلاحیت های مشاوره زوجی، تداوم تجارب آموزشی در ضمن کار و ارزیابی مداوم از صلاحیت حرفه ای تدوین شد. نظر به یافته های پژوهش و با توجه به اینکه اخیرا قوه قضاییه در حال جذب و اعطای پروانه اشتغال به مشاوران ویژه طلاق است تا نسبت به ارجاع پرونده های طلاق به آنان اقدام نماید، پیشنهاد می شود از این مدل به منظور جذب نیروهای متخصص و آموزش آن ها اقدام نماید.

    کلید واژگان: صلاحیت حرفه ای, مشاوره طلاق, مراکز مداخله در بحران
    Zahra Akbari *, Asieh Shariatmadar, Kiimars Farahbakhsh

    The purpose of this study was to design a model of professional competencies of divorce counselors in crisis intervention centers in Semnan province. This research was conducted with a qualitative approach and with a data-based method (grounded theory) based on interviews with divorce counseling specialists and applicants for consensual divorce following an understanding of their lived experience. For this purpose, by purposeful sampling method, semi-structured in-depth interviews were conducted with 6 experts in the field of divorce counseling and 8 couples seeking divorce after participating in divorce counseling sessions. After coding and analyzing the data of expert interviews, 8 main themes and 52 sub-themes were identified. Themes include general competencies, appearance, communication, professional ethics, personality, competencies related to guidance techniques, motivational interventions, and specialized competencies in marital counseling and divorce. From the interviews with divorce applicants, 6 main themes (41 sub-themes) were extracted, such as physical, communication, moral, personality competencies, competencies related to guidance techniques, and specialized competencies in marital and divorce counseling. Finally, the model of professional competence of divorce counselors was developed with the axes of pre-counseling necessities, skills training, couple counseling skills, continuity of on-the-job training experiences and continuous evaluation of professional competence. According to the research findings and considering that recently the judiciary is recruiting and granting employment licenses to divorce counselors to refer divorce cases to them, it is suggested to use this model in order to attract and train specialized staff.

    Keywords: professional competency, divorce counseling, Crisis Intervention Centers
  • محمد صادق زمانی زارچی *، مسعود غلامعلی لواسانی، جواد اژه ای، علی حسین زاده اسکویی، سحر صمدی کاشان
    طلاق، یک واقعیت در زندگی بسیاری از افراد در سرتاسر دنیاست. این پدیده به طرق گوناگون، زندگی افراد را تحت تاثیر خود قرار می دهد و سرمنشا تحولات پیچیده ی عاطفی، شناختی و فیزیکی در نظام خانواده و به ویژه نزد فرزندان است. در این راستا این تحقیق با هدف بررسی تجربه ی زیسته ی فرزندان طلاق در زمینه ی تجارب هیجانی آنان انجام گرفته است. پژوهش حاضر کیفی بوده و طرح آن از نوع پدیدارشناسی است. به همین منظور 17 نفر از نوجوانان پسر و دختر 12-18ساله ای که جدایی والدینشان را تجربه کرده بودند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و اکتشافی مورد مطالعه قرار گرفتند. لازم به ذکر است که نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها ادامه یافته است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، ابتدا داده ها ثبت و کدگذاری شده و سپس با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج این مطالعه به وسیله ی سه زیرمضمون که نشان دهنده ی تجارب زیسته ی مشارکت کنندگان بود، به نمایش گذاشته شد. این زیرمضمون ها به ترتیب شامل خشم و تنفر، ترس و احساس بی پناهی بوده و هریک به صورت مجزا، مولفه ها و واحدهای معنایی حمایت کننده دارند. آنچه از نتایج این تحقیق برمی آید این است که فرزندان طلاق هیجاناتی را تجربه می کنند که در مواردی می تواند بهزیستی و سلامت روانشان را تحت الشعاع قرار دهد. نتایج به دست آمده بر لزوم تبیین عمیق تر تجارب زیسته ی این افراد توسط روان شناسان و مددکاران و ارائه ی مداخلات درمانی مبتنی بر مضامین برآمده از مطالعه ی حاضر، با تمرکز بر بهبود وضعیت هیجانی آنان تاکید دارد.
    کلید واژگان: تجربه زیسته, نوجوانان, فرزندان طلاق, پدیدارشناسی, هیجانات و تجربیات ذهنی
    Mohammad Sadegh Zamani Zarchi *, Masoud Gholamali Lavasani, Javad Javad Ejei, Ali Ali Hosseinzadeh Oskouei, Sahar Samadi Kashan
    Divorce is a reality in the lives of many people around the world. This phenomenon is affecting people's lives in many ways and is the origin of complex emotional, cognitive and physical changes in the family, especially children. In this regard, this study was conducted to explore the lived experience of children of divorce about their emotional experiences. In this qualitative study, a phenomenological framework was adopted. The population under study was 17 adolescents aged 12-18 years old; who had experienced the separation of their parents. The participants were selected purposively, and selection continued until data saturation. Data collected by semi-structured and face-to-face individual interviews. The data were analyzed using the Colaizzi`s proposed stages. The thematic analysis resulted in three sub-themes for emotional experiences including anger and hate, fear and feeling of defenseless. According to findings, the adolescents participating in the study faced with a variety of emotions and experiences during the divorce and thereafter. Based on the results, children of divorce have numerous mental and environmental perceptions and experiences which in some cases can affect their well-being and mental health. The results emphasize the need for a deeper explanation of the lived experience of these people by psychologists and social workers and implementing therapeutic interventions based on the content derived from the present study, focusing on improving their emotional states.
    Keywords: lived experience, adolescents, children of divorce, phenomenology, emotional, subjective experiences
  • عفت سادات مرقاتی خویی، فاطمه زارعی، محمدحسین تقدیسی، فاطمه رجعتی، اعظم رحمانی
    مقدمه
    طلاق تغییر غیر قابل پیش بینی در وضع تاهل می باشد. این تغییر با پیامدهائی در وضعیت سلامت جسم ی،روانی و موقعیت اجتماعی فرد همراه است. طلاق، پدیده پیچیده ای است که از دیدگاه های مختلف و در بسترهای متفاوت قابلیت مفهوم پردازی دارد. هدف این مطالعه مفهوم پردازی طلاق از دیدگاه زنان مطلقه ایرانی است.
    روش
    شرکت کنندگان به صورت نمونه گیری هدفمند و در ادامه توسط نمونه گیری نظری انتخاب شدند. پس از کسب رضایت آگاهانه از آنان، داده ها با استفاده از مصاحبه فردی به صورت نیمه ساختاری، حضور در عرصه و دست نوشته ها جمع آوری گردید. کلیه مصاحبه های ضبط شده روی کاغذ بازنویسی و مرور شد. سپس به روش تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و درون مایه ها استخراج گردید. معیارهای تاییدپذیری وانتقال پذیری جهت حمایت از صحت و استحکام داده ها لحاظ شد..
    یافته ها
    پس از تجزیه و تحلیل نتایج، پدیده طلاق در این مطالعه در دو طیقه «مفهوم»، و«فرایند تجربه» معنا پردازی شد. هر یک از طبقات به زیر طبقاتی تقسیم بندی شدند. زیر طبقات شامل: لغوی عام، لغوی خاص (تجربه شده)،درک متعارض: تجربه در مقابل باور،آسیب زا بود..
    نتیجه گیری
    درک مفهوم طلاق برگرفته از باورهای جامعه است. طلاق بر سلامت تاثییر دارد.بعبارت دیگر، طلاق نه تنها یک مقوله اجتماعی – فرهنگی است بلکه یک تعیین کننده اجتماعی موثر بر سلامت نیز می باشد. بنابر این هر گونه برنامه ریزی بر ای ارتقا سلامت زنان مطلقه نیازمند کشف و تفسیر دیدگاه ها تجربه کنندگان پدیده پیچیده طلاق است. نتیجه آنکه، مولفه هایی متعددی در معناسازی طلاق نقش دارند. این مولفه ها مشمول پیامد و تجارب درک شده، ادراکات، باورهای جمعی، نمادسازی، و جنسیت است.
    کلید واژگان: طلاق, دیدگاه زنان, زنان مطلقه, تحلیل محتوی کیفی, مفهوم پردازی
    Dr. Effat Sadat Merghati -Khoei, Fatemeh Zarei, Dr. Mohammad Hossein Taghdisi, Fatemeh Rajati, Azam Rahmani
    Introduction
    Divorce is an unexpected change in marital life. This change affects physical and psychological health. Divorce is a complex phenomenon which can be conceptualized from different perspectives. Aim of the present study was to conceptualize divorce from Iranian women''s perspectives.
    Method
    A qualitative content analysis approach was employed. Using purposeful sampling، data collected from 26 women with divorce experience. In-depth semi-structured interviews and focus group discussions were used to gather information.
    Results
    The findings suggest two main themes: «concept» and «process of experience». Each theme was divided into sub-themes as general vocabulary، especially lexical (experience)، perceived conflict، versusbelief experience، and traumatic.
    Conclusion
    Concept of divorce is driven from social believes. Divorce affects health. In fact، divorce not only is a socio-cultural issue، but also، a social health determinant. Thus، any program in women health promotion needs to consider divorcee women''s perspective. We came to conclusion that، several factors make the meaning of divorce. Furthermore، these components are subject to a separated woman''s perceived experiences، perceptions، social beliefs، and gender.
    Keywords: Divorce, Conceptualizing, Women health, women perspective, divorcee women, Qualitative Content analysis
  • آذر قلی زاده، امیرحسین بانکی پورفرد، زهرا مسعودی نیا
    فرهنگ یک ملت، شکل دهنده پیکره آن ملت و تعیین و تنظیم کننده ارزش ها، باورها، هنجارها و رفتارهای مردمان آن است. در رابطه با طلاق و عوامل پدید آورنده آن نیز، عوامل فرهنگی به شکل مستقل یا زمینه ساز سایر عوامل مسبب طلاق، در افزایش یا کاهش میزان آن بسیار حائز اهمیت است. در این راستا، بررسی کیفی«تجارب مردان و زنان طلاق گرفته، از عوامل فرهنگی زمینه ساز طلاق» به عنوان گام مهمی در شناخت و پیشگیری از طلاق در کشور، هدف اصلی این پژوهش است. این پژوهش به صورت کیفی، از نوع پدیدارشناسی انجام گرفت. مشارکت کنندگان در این پژوهش 16 نفر از مردان و زنان طلاق گرفته شهر اصفهان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند و اطلاعات، از طریق مصاحبه عمیق جمع آوری و به روش استیویک-کولایزی-کن تجزیه و تحلیل شد. تعداد 450 کد استخراج گردید و با شناسایی وجوه اشتراک کدها، تعداد آنها به 52 عدد و سپس به 16 عدد کاهش یافت. سپس دسته بندی مفاهیم استخراج شده از آنها در چهار سطح تا رسیدن به نتایج شامل چهار مضمون ادامه یافت. براساس مفاهیم به دست آمده؛ عوامل فرهنگی زمینه ساز طلاق شامل چهار زیرمجموعه: الف- «عدم پایبندی به ارزش های مذهبی و اخلاقی»؛ ب-«عدم پایبندی به ارزش های اجتماعی»؛ ج-«ناهنجاری های فرد و خانواده» و د-«تفاوت در خرده فرهنگ هاست». یافته های پژوهش نشان داد که در کدبندی الف: کم رنگ شدن ارزش های اخلاقی- دینی و عدم پایبندی به آنها در ارتباط با جنس مخالف و در قسمت ب: افزایش توقعات، انحرافات و نارضایتی جنسی، تغییر در نقش های جنسیتی، تاثیر منفی رسانه ها و وجود باورهای نادرست در فرد، همچنین در قسمت ج: فقدان آمادگی و مهارت در فرد و خانواده برای انتخاب و زندگی مشترک، فقدان مهارت جنسی، عدم توانایی برای حل مشکل و تعارض در زوجین، فرهنگ تحمیل در انتخاب همسر، قدرت طلبی و سلطه گری در خانواده و فرهنگ اقتصادی نادرست و در نهایت، در کدبندی د: تفاوت در خرده فرهنگ ها و عدم کفویت زوجین در زمینه های مختلف، در بروز اختلاف زناشویی و طلاق آنها موثر بودند. یافته ها همچنین بیانگر آن بود که فرهنگ حاکم بر جدایی، روند طلاق را از مسیر صحیح و مطلوب خود خارج نموده، ضمن وارد کردن آسیب روحی، شخصیتی و جسمی بر زوجین، آن را به واقعه ای خصمانه، دامنه دار و برگشت ناپذیر مبدل ساخته است.
    کلید واژگان: طلاق, فرهنگ, عوامل فرهنگی
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
متن مطلب
نوع نشریه
  • علمی
    9036
اعتبار نشریه
زبان مطلب
موضوعات گروه نشریات علمی
نتایج را در یکی از موضوعات زیر محدود کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال