-
تعیین حساسیت نسبی اراضی به فرسایش و شناخت عوامل موثر بر آن می تواند مبنای برنامه های حفاظت خاک و مقابله با فرسایش قرار گیرد. این تحقیق با هدف مقایسه نقش فرسایش های آبی و بادی در میزان کل فرسایش اراضی منطقه دشت جیحون خمیر، با استفاده از مدل های IRIFR.E.A[1] و [2]PSIAC و بندهائی از روش منشاءیابی رسوب انجام شده است. جهت برآورد فرسایش آبی و نیز تعیین شدت فرسایش بادی و بررسی مناطق برداشت، حمل و رسوبگذاری از رخساره های ژئومورفولوژی به عنوان واحدهای کاری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که در منطقه دشت جیحون، فرسایش آبی رسوبات خود اعم از ریزدانه و درشت دانه را از اطراف به مرکز دشت منتقل نموده و پس از آن فرسایش بادی اثرات تخریبی فرسایش آبی را، روی رسوبات نهشته شده در مرکز دشت، تکمیل می نماید. برآورد فرسایش و رسوب نشان داد 3/50 درصد از سطح منطقه شامل رخساره های واحد کوهستان و دشت سر فرسایشی که فرسایش آبی زیاد تا متوسط داشت، فرسایش بادی جزئی تا کم داشته و 7/49 درصد دیگر شامل رخساره های دشت سر پوشیده و اپانداژ که دارای فرسایش آبی کم بوده و محل ترسیب رسوبات آبی بود، فرسایش بادی متوسط داشت. فرسایش آبی علاوه بر اینکه 2/39 درصد از رسوب ویژه منطقه دشت جیحون را ایجاد کرده است، نقش قابل توجهی نیز در تامین منابع فرسایش بادی در پائین دست منطقه دارد. نتایج بدست آمده نشان داد که جهت برآورد صحیح فرسایش در مناطق خشکی نظیر دشت جیحون، لازم است فرسایش آبی و بادی همزمان مطالعه گردد.
کلید واژگان: IRIFR, E, A, PSIAC, فرسایش بادی, فرسایش آبی, رخساره ژئومورفولوژیDetermining the relative sensitivity of land to erosion and its factors، could be the basis of soil conservation programs. The aim of this study is to compare water and wind erosion functions in land degradation of Dasht-e-Jeihoon using PSIAC and IRIFR. EA models and the source studying of aeolian sediments in geomorphologic facieses as homogeneous units. The results indicate that in Dasht-e-Jeihoon، water erosion has been transferred fine and coarse grained sediments to the center of plain. In fact، in this region wind erosion fulfills the effect of water erosion in center of the plain. Erosion estimation shows that 50. 3 percent of the region includes the mountain facieses)erosional or bare pediment (which water erosion is moderate to high، have minute to low wind erosion and 49. 7 percent of the region includes the facieses of Epandage and covered pediment which water erosion is low while wind erosion has moderate to high effects. Water erosion not only results 39. 7 percent of the Dashte-Jeihoon sedimentation، but also it has a significant role to supply erodible particles in downstream of the region. Observations and the results showed that for estimating the erosion in dry areas such as Dashte-Jeihoon، we need to use water and wind erosion estimator models as supplements.Keywords: IRIFR.EA, PSIAC, Wind erosion, Water erosion, Geomorphologic facieses -
بی تردید یکی از مهمترین چالش های فراروی صفویان از آغازین سال های تشکیل حکومت آنان در ایران، نحوه رویارویی با ازبکان به عنوان یکی از دشمنان سرسخت خود در مناطق شمال شرقی بوده است. آن ها که در برابر صفویان داعیه سرزمینی و مذهبی داشتند، به هنگام گسترش و تثبیت قدرت شاه اسماعیل در قلمرو ایران دغدغه زیادی را در منطقه خراسان برای وی پدید آوردند. لاجرم نخستین شاه صفوی که او نیز در برابر قدرت مخرب ازبکان از داعیه های مشترک برخوردار بود، می بایست با صلابت و جدیت جلوی پیشروی آن ها را به درون خراسان سد نماید. نبرد مرو به مقاصد شاه اسماعیل جامه عمل پوشاند؛ اما نبرد دیگری موسوم به غجدوان که با فاصله ای نه چندان طولانی در آن سوی جیحون رخ داد، با شکست سپاهیان شاه اسماعیل به پایان آمد. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که این ناکامی چه تاثیری بر جغرافیای سیاسی منطقه ماوراءالنهر و بر مناسبات درونی قدرت در ایران نهاده است؟ نتایج این تحقیق نشان می دهد که نبرد غجدوان ضمن پایان دادن به آمال و برنامه های شاه اسماعیل جهت اشاعه قدرت صفویان در آن سوی جیحون به تدوام حکومت بازماندگان تیمور در منطقه ماورءالنهر خاتمه بخشید و از سوی دیگر پریشانی نظام طریقتی را در ساختار قدرت صفویان آشکار ساخت.کلید واژگان: نبرد غجدوان, صفویان, ازبکان, ماوراءالنهر, شاه اسماعیل صفویUndoubtedly, one of the main challenges facing the Safavids since the beginning of their rule in Iran was how to deal with Uzbeks as one of their stubborn enemies in the northeast regions. Those who had territorial and religious claims against the Safavids, during the expansion and consolidation of the power of Shah Ismail I in Iran, created for him a great deal of concern in the Khorasan region. Eventually, the first Safavid king, who also had common claims against the destructive power of Uzbeks, had to solidly and seriously prevent them from moving forward into Khorasan. The battle of Marv served the intentions of Shah Ismail, but another battle called Gijduvon, which took place along the Amu Darya not long after the battle of Marv, ended in the defeat of Shah Ismail's troops. The present study, with a descriptive-analytical approach, seeks to answer this question that how this failure affected the political geography of Transoxiana and the internal relations of power in Iran. The results of this study indicate that the Gijduvon battle ended the continuation of the Timurid rule in the Transoxiana region in addition to putting an end to the wishes of Shah Ismail I for propagating the power of the Safavids on the other side of Amu Darya. Moreover, this battle revealed the disturbances in the credo centered system in the power structure of the Safavids.Keywords: the Gijduvon battle, the Safavids, Uzbeks, Transoxiana, Shah Ismail I
-
مفاهیم علوی در کلام شاعرانه، جامه ای دیگر در بر می کنند به گونه ای که شعر با شرع آمیخته می شود و عشق علوی با معرفت تر حاصل می گردد؛ از این رو در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و استشهادی به بررسی منقبت و آموزه های علوی در سوگ سردوه آیینی جیحون یزدی پرداخته می شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که منقبت علوی در شعر جیحون، شیوه خاصی دارد به طوریکه کلام در چهارچوب اندیشه و تفکری خاص برای روی گردانی از دنیا، حرکت به وصول حق و سیر به سوی کمال شکل می گیرد. در حقیقت جیحون با استفاده از دو بال «خوف و رجا»، به منقبت علوی می پردازد و در این مسیر، ایمان را فرزندی حاصل از ازدواج این دو بال به حساب می آورد و حقیقت اندیشه خود را، فیض سیرت اهل بیت می داند. مصالح کلام شاعر با منقبت علوی در جهت سعادت انسان گام برمی دارند و در این مسیر حد اعلای استفاده از مواهب مادی و معنوی را می رسانند، اما در این میان باطن شریعت به زیبایی در سخن شاعر نمایان می گردد و شریعت، وسیله یا پوسته ای برای طریقت و رسیدن به حقیقت مکتب علوی می گردد. شاعر در این مسیر، ابتدا چهره علوی را در درجه اول به صورت «طرح» در شعر پیاده می کند و سپس مخاطب را به فضایل علوی می کشاند به طوری که کلمات شعر ما را از وجود اهل بیت آگاه می سازد و شخصیت علوی در افق واژگان پدیدار می شود و با خواننده رابطه مستقیم برقرار می کند تا مخاطب به عرصه سیره اهل بیت راه جوید. بسامد مناقب امام حسین (ع) 39/0، قمربنی هاشم 15/0، حضرت زینب 14/0، علی اصغر7/0، علی اکبر6/0 و سایر اهل بیت و شهداء 19/0 می باشد.
کلید واژگان: منقبت, آموزه های علوی, سیره اهل بیت, شعر جیحون یزدیPazuhesname- ye Alavi, Volume:14 Issue: 1, 2024, PP 101 -122Alevi concepts in poetic words cover another garment in such a way that poetry is mixed with Sharia and Alevi love is achieved with more knowledge. Therefore, in this research, with the descriptive-analytical and testimonial method, the study of Alevi doctrines and rituals in Jihun-Yazdi ritual mourning is discussed. The findings of the research indicate that Alavi Manqbat in Jihoun's poetry has a special style, so that the words are formed in the framework of a specific thought and thinking to turn away from the world, to move towards the truth and to move towards perfection. In fact, Jihoon uses the two wings of "Fear and Raja" to deal with the Alevi Manqbat, and in this way, he considers Iman as a child of the marriage of these two wings, and considers the truth of his thought to be the grace of Ahl al-Bayt's character. The materials of the poet's words with the Alavi perspective take a step towards the happiness of man and in this way they reach the highest limit of using material and spiritual gifts, but in the meantime, the essence of the Sharia is beautifully revealed in the words of the poet, and the Sharia is a means or a shell for tariqa and reaching It turns into the truth of the Alevi school. In this way, the poet first implements Alavi's face in the form of a "design" in the poem and then draws the audience to Alavi's virtues so that the words of the poem inform us of the existence of Ahl al-Bayt and Alavi's personality appears in the horizon of words. It establishes a direct relationship with the reader so that the audience can find their way to the life of Ahl al-Bayt. The frequency of names of Imam Hussain (AS) is 0.39, Qamar Bani Hashem 0.15, Hazrat Zainab 0.14, Ali Asghar 0.7, Ali Akbar 0.6 and other Ahlul Bayt and martyrs 0.19.
Keywords: Manqbat, Alevi Teachings, Ahl Al-Bayt Biography, Jihun Yazdi's Poetry -
با بررسی مطالب شاهنامه به خوبی می توان دریافت که توران تاریخی، سرزمینی است که بیشتر آن در قزاقستان کنونی و از آن سوی آب جیحون آغاز می شده و تا دریای مازندران و سواحل رود ولگا و بخشی از مرزهای چین و مغولستان و سرزمین بلغارها می رسیده است که در آن تورانیان آریایی نژاد به سر می بردند.
-
در تاریخ باستان، خراسان قسمتی بسیار مهم از حوزه تمدنی ایران به شمار می آید. دولت هایی که در ایران حاکمیت و محدوده جغرافیایی ایران تا سیحون را در نظر داشتند، تمام تلاش خود را در تثبیت مرزها در این حدود انجام می دادند. تلاش هایی که گاه به ناکامی منجر می شد، اما هیچ گاه آرمان حفظ این حدود فراموش نمی گردید. درست به همین دلیل مرزهای جغرافیایی خراسان، به خصوص در سیحون و جیحون کم کم به صورت مرزهای هویتی، فرهنگی و حتی آرمانی در می آید. آرمانی که دفاع یکپارچه و هماهنگی را در مرزهای سیحون مدنظر قرار می داد و جهان آباد و منظم شده را در برابر هجوم پی در پی نیروهای ویرانگر صحراگردان حفظ می کرد. خراسان، جمعیت و فرهنگ آن در گستره تاریخ می خواست همان نقشی را بر عهده گیرد که چینی ها با ساختن دیواری از سنگ و آجر به درازای چند هزار کیلومتر انجام داده بودند. این طرح یکپارچه که از مرز، نژاد و فرهنگ در ایران باستان برای دفاع از مرزهای خراسان تصور می شد، پس از حمله اعراب شکل جدیدی به خود گرفت. ورود اسلام به ایران از جنبه های مختلف، تحولی مثبت در تاریخ ایران می باشد اما در محدوده مورد بحث این مقاله، می توان تاثیراتی دوگانه از ورود اسلام دریافت. توسعه جهان اسلام در فراسوی جیحون و سند، خراسان را از موقعیت مرزی درجه اول دور ساخته بود. این بار مرزهای خراسان در حال پیشروی در آن سوی سیحون نبود بلکه کوچروان در حال تصرف مرزهای خراسان بودند. در واقع پس از اسلام، خراسان نه مرزهای جغرافیایی باستانی خود را داشت و نه مرزهای جغرافیایی جهان اسلام را بلکه به عنوان ولایتی در داخل تغییر موقعیت داده بود. در این مقاله، پژوهشگر کوشیده، از کلیت یک روایت، برداشتی ارائه نماید که صرفا ناظر به دوره مورد بحث نیست بلکه از کلیت یک متنی یا چند قسمتی، یک استنباط کلی صورت گرفته و اجزاء یک متن آن هم به صورت کامل مبنای استنباط نبوده است. ازاین رو سیر کلی از زمان های قبل از ورود اسلام به ایران مبتنی بر آنچه که از اساطیر باقی مانده تا زمان های بعد از موضوع و منابع آن ها مطالعه گردیده است و در نتیجه تصویری یکپارچه از روندی را نشان می دهد.کلید واژگان: خراسان, سیحون, جیحون, ماوراءالنهر, اسلام, ترکهاKhorasan to include an important part of Iranian civilization district in Iran in period of ancient an Iranian governments carry out efforts stabilizing the frontiers that place. They sometimes was unfulfilled but never forgotten the aim the preservation of there. Therefore the frontiers of Khorassan especially in Seyhun and Jeyhun gradually had be com of identity. Cultural and ideal frontiers. An Ideal that to demands the united and harmonious defense to maintenance of the cultivated and well-organized World against the attack of the nomads. Khorassan his crowd and culture. It wanted took over the role that to fulfilled china wall. This united project to include of the frontier, ethnicity and culture in Iran in period of ancient for defense of Khorasan frontiers to transformed with of Arab attack and entrance of Islam. Although the entrance of Islam to Iran was an affirmative change from a viewpoints but we can according to this article to realize bilateral effects of entrance of Islam. At this time didnt have ancient Geographical borders and Geographical of Islam world, but as a province in Iran the expansion of Islam in Beyond Oxus and sind, bring out Khorasan from to be as an important border. Now borders of had not Progress towards the beyond of Seyhun But nomads were capturing of Khorasan borders.
-
این نوشتار تلاش دارد با بررسی آثار «گنجینه جیحون» به گونه شناسی این مجموعه و نشانه شناسی بن مایه های هنری آن بپردازد. مهم ترین اهداف این پژوهش بررسی فن آوری ساخت و تزیین آثار گنجینه جیحون، دسته بندی آن ها بر پایه کاربرد و پی جویی معنای اسطوره ای و کهن الگویی بن مایه های هنری آن است. پژوهشگران، این دست ساخته ها را حاصل هنر بومی ایران می دانند که از درآمیختن تجربه ساکنان فلات ایران با هنر فرهنگ های هم جوار (میان رودان، اورارتو، مصر و هند) و هنر اقوام مهاجر آسیایی شکل گرفته است. گستره تاریخی آثار موزه ای بررسی شده، میانه دوره هخامنشی (سده های پنجم و چهارم پ. م) را در برمی گیرد. رویکرد این پژوهش تاریخی باهدف توسعه ای، مقایسه تطبیقی ساختار اشیاء برای تبیین گونه شناسی و دسته بندی فرمی آن ها، بررسی فن شناختی آثار و نیز نشانه شناسی بن مایه های به کاررفته در این مجموعه بوده است. در بررسی این اشیاء از دید کاربرد دستکم به 22 گونه متفاوت برمی خوریم: نمونک ارابه ، پیکره، درپوش، دسته ظرف، نمونک اسب، آرایه پوشاک، نیم تاج، گوشواره، گردن بند، آویز، دستبند و بازوبند، انگشتری، لوحه آیینی، پوشش سپر، نیام شمشیر، تنگ، کاسه، جام ماهی گون، بست لگام، میله، مهر و سکه. این اشیای زرین و سیمین با فن آوری هایی همچون ریخته گری (قالب گیری) ،قلم زنی و چکش کاری، پرچ کردن و لحیم کاری ساخته شده اند. بر روی آثار این گنجینه پنج دسته نقش مایه (انسانی، جانوری، برساخته، گیاهی و هندسی) دیده می شود که با الگوهای آشنای هنر رسمی، فرا نژادی و تلفیقی پا گرفته در دربار هخامنشی همسانی کامل دارند. نشانه شناسی نقش مایه های این مجموعه نشان از کارکرد آیینی و درباری و خاستگاه ایرانی این آثار دارد.کلید واژگان: گنجینه جیحون, هنر هخامنشی, فن شناسی, گونه شناسی, نشانه شناسیThis article tries to look at the Oxus treasure and to have a survey on this glorious ancient collection, typology of its objects and semiotics of its motifs. Our most important purposes in this article are; first, a survey on techniques of making and decorating and typology of the objects in the collection based on form, material and usage. Second, a survey on the semantic meanings of the motifs and patterns. Researchers believe these handmade artifacts to be native and territorial. In addition, they think that these artifacts had been formed with combination of Persian experiences with the art of adjacent cultures (e.g. Mesopotamia, Urartu, Egypt and India), and the art of immigrant tribes. We gathered the research data through a library and museum study. The surviving objects have at least 22 dissimilar types and usages including model chariots, figurines, stoppers for a flask, vessel handles, horse models, cloth ornaments, an aigrette, earrings, necklaces, pendants, armlets and bracelets, rings, votive plaques, a shield ornament, a sword sheath, a jug, bowls, a fish vessel, a strap fitting, coins, rods and seals. There are five types of artistic decorations and patterns on these handmade artifacts: human motifs (like men and women), animal motifs (like lion, goat, ram, eagle, fish, bull and horse), mythical motifs (like Egyptian god Bes, winged globe, gopat and shirdal), vegetational motifs (like lotus and barsom) and geometric motifs. Semiotic analysis of motifs reveals the ritual and courtier functions and Iranian origin of this treasure.Keywords: The Oxus Treasure, Achaemenid Art, Decorative Motifs, technology, Typology, Semiotics
-
وسعت خراسان از پیش از اسلام تا عصر حاضر تحول یافته است. دیدگاه رایج امروزی درباره گستره خراسان در سده های نخستین هجری، آن را در جنوب رودخانه جیحون جای می دهد. با وجود این، بررسی و مقایسه اجمالی آراء جغرافی نویسان مسلمان در سده های 3 و 4ق این گزاره را با تردید روبه رو می کند. بنابراین، می توان این پرسش را مطرح ساخت که چه تحولی به مفهوم خراسان در آثار جغرافی نویسان در این سده ها راه یافته است. مقاله حاضر به روش توصیفی-تحلیلی می کوشد با بررسی آراء جغرافی نویسان مسلمان در سده های 3 و 4ق، در گام نخست، تحول گستره خراسان در دوره اسلامی را مشخص کند. یافته ها حاکی از آن است که خراسان تا اوایل سده 4ق سرزمین بسیار وسیعی را دربر می گرفت. به تدریج خراسان به جنوب رودخانه جیحون (مادون النهر) محدود گردید و ولایات خوارزم، ماوراءالنهر، قومس و سیستان از آن جدا شد. بر این اساس است که می توان اصطلاحاتی مانند «خراسان بزرگ» و «خراسان کوچک» را مطرح کرد. در گام بعدی، این سوال مطرح می شود که چه نسبتی میان این تحول و مکاتب جغرافیایی مسلمانان برقرار است. بررسی های این جستار نشان می دهد که توجه نمایندگان مکتب عراقی به مفهوم خراسان بزرگ و در برابر، توجه نمایندگان مکتب بلخی به مفهوم خراسان کوچک می تواند یکی از مصادیق تمایزات این دو مکتب محسوب شود.کلید واژگان: خراسان, ماوراءالنهر, مادون النهر, جیحون, بلاد ترک, مکتب بلخی, مکتب عراقیThe region of Khurasan has undergone territorial expansions from pre-Islamic to present day. The current perspective on the realm of Khurasan in the early Islamic centuries places it in the south of the Jayḥūn River (Oxus). Nevertheless, a brief analysis and comparison of the views of Muslim geographers in the 3rd and 4th centuries AH cast doubt on the validity of this proposition. Therefore, the question that can be raised is the transformation that the concept of Khurasan has undergone in the works of geographers in these centuries. The present study, by adopting an analytical descriptive method, seeks to explore the views of Muslim geographers in the 3rd and 4th centuries AH to shed further light on the evolution of Khurasan in the Islamic period. The findings suggest that Khurasan covered a massive area until the early 4th century. Gradually, Khurasan became confined to the south of the Oxus (Madun-i-Nahr), following the separation of provinces of Khwarazm, Transoxiana, Qumis, and Sistan. Accordingly, terms such as “Great Khurasan" and "Small Khurasan" were proposed. In the next step, the question arises as to the relationship between this evolution and the geographical schools of Muslims. The findings of this study demonstrated that the focus of the representatives of the Iraqi school on concept of great Khurasan as opposed to the focus of the the representatives of the Balkhi School on the concept of small Khurasan could be seen as instances of the distinctions between these two schools. Keywords: Khurasan, Transoxiana, Madun-i-Nahr, Oxus, Turk territories, Balkhi School, Iraqi school.
-
پس از استقرار دولت ایلخانی بار دیگر نام ایران به عنوان سرزمینی دارای استقلال سیاسی و جغرافیایی احیا گردید و ایلخانان حاکمان سرزمین پهناور ایران از جیحون تا فرات خوانده شدند. در تاریخ های منثور و منظوم دوره ایلخانی نیز به این موضوع اشاره شده است. در این پژوهش چگونگی بازنمایی مفهوم ایران در منظومه های تاریخی مهم عصر ایلخانی، یعنی همایون نامه زجاجی، شهنامه چنگیزی، ظفرنامه مستوفی و شهنشاه نامه تبریزی بررسی شده است تا مشخص شود که شاعران این حماسه های تاریخی چقدر در راستای بازنمایی نام ایران گام برداشتند و چقدر کوشیدند تا قلمرو حکمرانی ایلخانان را ایران زمین بنامند و آن را با قلمرو پادشاهی ایران باستان منطبق سازند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در این منظومه ها دو نگرش متفاوت نسبت به مقوله ایران وجود دارد: در شهنامه، ظفرنامه و شهنشاه نامه که در دربار ایلخانان مسلمان سروده شده، بارها قلمرو فرمانروایی ایلخانان، ایران و ایران زمین نامیده و حدود آن از جیحون تا روم و مصر ذکر شده است؛ همچنین حاکمان ایلخانی، شاهانی ایرانی پاسدار مرزهای ایران زمین معرفی شدند؛ اما در همایون نامه کمتر چنین نمونه هایی دیده می شود. به نظر می رسد که مهم ترین دلیل رویکرد متفاوت همایون نامه این است که این منظومه در اوایل شکل گیری دولت ایلخانی سروده شده است؛ زمانی که هنوز به مفهوم ایران و هویت ایرانی کمتر توجه می شد؛ اما سرایش سه منظومه دیگر در دوره ثبات و اقتدار ایلخانان انجام شده است. دیدگاه های شخصی شاعران نیز در این رویکرد موثر است، هدف اصلی زجاجی روایت کردن تاریخ اسلام بوده است، بدون اینکه دغدغه پرداختن به تاریخ ایران و هویت ایرانی را داشته باشد؛ اما کاشانی و به ویژه مستوفی و تبریزی دیدگاه ایران گرایانه خود را در تفسیر حوادث تاریخی دخالت دادند. وجود دو رویکرد متفاوت و معنادار در این آثار نشان می دهد که شاعران آگاهانه و هدفمند به کاربرد نام ایران و ایران زمین در آثار خود توجه داشتند؛ علاوه بر این ثابت می شود که در دوره تثبیت حکومت ایلخانی، بار دیگر ایران زمین به عنوان سرزمینی مستقل با مرزهای جغرافیایی معین شناخته می شده است که پادشاهان وظیفه خود می دانستند تا از آن در برابر دشمنان متجاوز دفاع کنند.
کلید واژگان: ایران زمین, ایلخانان, همایون نامه, شهنامه چنگیزی, ظفرنامه مستوفی, شهنشاه نامه تبریزیIranian Studies, Volume:10 Issue: 2, 2021, PP 181 -203After the establishment of the Ilkhanid government, for the first time since the fall of the Sassanids, the name of Iran was revived as a land with political and geographical independence, and the Ilkhanate were called the rulers of the vast land of Iran from Jeyhun to the Euphrates. This issue has been mentioned in the histories of the Ilkhanid period. This research studies how the concept of Iran is represented in the important historical epics of the Ilkhanid era, namely Homayoonnameh, Changizi Shahnameh, Zafarnameh, Shahanshahnameh, to determine how much the poets of these historical epics tried to call the realm of the Ilkhanid Iran. The results of this study show that in these poems there are two different attitudes towards Iran: in Shahnameh, Zafarnameh and Shahanshahnameh, the domain of the Ilkhanid rulers is often called Iran and its borders as from Jeyhun to Rome and Egypt. Furthermore, the Ilkhanid rulers are introduced as Iranian kings who defend the borders of Iran. But in Homayoonnameh such examples are rarely seen. It seems that the most important reason for Homayoonnameh’s different approach is that this poem was written early in the formation of the Ilkhanid government, when the concept of Iran and Iranian identity were still less considered; but the composition of the other three poems was done in the period of stability of this dynasty. The personal views of the poets are also influential in their approaches. The main purpose of Zajaji was to narrate the history of Islam, but Kashani, Mostufi and Tabrizi included their Iranianist views in interpreting historical events. These two different and meaningful approaches in these poems show that the poets have consciously and purposefully used the name of Iran in their works. In addition, the results of the research prove that in the period of stabilization of the Ilkhanid rule, Iran was once again recognized as an independent territory with certain geographical borders, which the kings knew their duty to defend against the invading enemies.
Keywords: Iran-land, Ilkhanate, Changizi Shahnameh, Mostufi’s Zafarnameh, Tabrizi’s Shahanshahnameh, Homayoonnameh -
کاث، شهری واقع در شرق رود جیحون، قصبه خوارزم و پایتخت باستانی و نخستین مرکز سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقه خوارزم محسوب میشد. این شهر به همراه جرجانیه (گرگانج، اورگنج)، ایالت خوارزم را به یکی از کانون های درخشان تمدن اسلامی در شرق جهان اسلام بدل کردند. کاث در قرون اولیه اسلامی شهری مهم محسوب میشد، ولی به تدریج از اهمیت و جایگاه آن کاسته شد و جرجانیه جای کاث را به عنوان کرسی خوارزم گرفت. اینکه عوامل رونق و اهمیت کاث چه بود و چرا اعتبار و نقش را از دست داد مسیلهای است که این مقاله در پی بررسی آن است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی، و با تکیه بر منابع کتابخانه ای است. یافته های این پژوهش نشان میدهد که از دیرباز کاث، به دلیل مرکزیت ولایت خوارزم، شهری معتبر و پر رونق بود. بازارهای آباد و دادوستد وسیع با ترکان نشان رونق تجاری این شهر، و فراوانی عالمان و دانشمندان نشان رونق علمی آن، به ویژه در دوران حکومت خاندان دانش دوست آل عراق بر این سرزمین، بود. شکوفایی کاث تا سده چهارم هجری نپایید و از این زمان بر اثر طغیان های مکرر رود جیحون و خرابی بخش هایی از کاث، و مهمتر از آن رونق جرجانیه (به عنوان مرکز جدید خوارزم)، کاث از اهمیت و اعتبار افتاد و رو به انحطاط نهاد.
کلید واژگان: کاث, خوارزم, جرجانیه (گرگانج), علم, تمدن و آل عراقKath, a city located east of the Jeyhun River, was the town of Khwarazm, the ancient capital, and the first political, social and economic centre of the Khwarazm region. This city, together with Jurjaniyeh (Gurganj, Organj), turned the province of Khwarazm into one of the bright centres of Islamic civilization in the east of the Islamic world. Kath was considered an important city in the early Islamic centuries, but gradually its importance and status decreased and Jurjaniyeh took Kath's place as the seat of Khwarazm. What were the factors of Kath's prosperity and importance and why it lost its prestige and prosperity is the issue that this article seeks to investigate? The research method is descriptive and analytical, relying on library sources. The findings of this research show that Kath was a prestigious and prosperous city long ago, due to the centrality of the province of Khwarazm. Abad markets and extensive trade with the Turks were a sign of the commercial prosperity of this city, and the abundance of scholars and scientists was a sign of its scientific prosperity, especially during the reign of the scholarly family of Al-Iraq over this land. The prosperity of Kath did not end until the 4th century of Hijri, and from this time, due to the frequent floods of the Jeyhun River and the destruction of parts of Kath, and more importantly, the prosperity of Jurjaniyeh (as the new centre of Khwarazm), Kath lost its importance and prestige, Degenerate.
Keywords: Kath, Khwarazm, Jurjaniyeh (Gurganj), Jeyhun, Science, Civilization. Al-Iraq -
استفاده از سیستم دوچرخه به عنوان یکی از راهکارهای موثر توسعه سیستم حمل ونقل پایدار شهری و کاهش معضلات ترافیکی، و زیست محیطی است. بنابراین به منظور بهبود ترافیک شهری و توسعه این سیستم حمل ونقلی، هدف پژوهش حاضر، ابتدا شناسایی عوامل موثر بر انتخاب مسیر دوچرخه سواری و سپس اولویت بندی مسیرها در خیابان های کارون، قصرالدشت، دامپزشکی و جیحون در منطقه 10 تهران می باشد. در ابتدای پژوهش، عوامل موثر بر مسیر دوچرخه سواری با استفاده از روش پرسشنامه ای شناسایی می شوند و سپس روابط علت و معلولی با 20 نفر افراد خبره و 280 شهروند براساس روش های تصمیم گیری چندمعیاره نظیر تکنیک دلفی و روش دیمتل تعیین می گردد. به علاوه، از فرآیند تحلیل شبکه (ANP) و آزمون تی-تست برای اولویت بندی عوامل موثر در مسیر دوچرخه سواری و رتبه بندی مسیرهای پیشنهادی استفاده می شود. بنابراین بر اساس پرسشنامه مورد استفاده در پژوهش حاضر، 5 معیار و 28 زیر معیار مرتبط به انتخاب مسیر دوچرخه سواری در مسیرهای موردمطالعه شناسایی شدند که پایایی و روایی پرسشنامه بر اساس این عوامل 9/0 به دست آمد و این عوامل بر اساس اهمیت و میانگین وزنی اولویت بندی شدند. نتایج حاصل از بررسی عوامل موثر بر انتخاب مسیر دوچرخه سواری در پژوهش حاضر براساس داده های پرسشنامه و استفاده از فرآیند تحلیل شبکه (ANP)، دیمتل و تی-تست نشان داد که مهمترین عوامل موثر بر انتخاب مسیرهای دوچرخه سواری به ترتیب عوامل ایمنی، زیست محیطی، ترافیکی، انسانی و سایر عوامل می باشند. همچنین خیابان قصرالدشت با بیشترین مقدار میانگین موثر به عنوان رتبه اول در انتخاب مسیر برای دوچرخه سواری در جهت بهبود ترافیک شهری می باشد و به ترتیب خیابان های دامپزشکی، کارون و جیحون در رتبه های بعدی برای انتخاب مسیر دوچرخه سواری بر اساس عوامل موثر قرار می گیرند.
کلید واژگان: مسیر دوچرخه سواری, عوامل موثر, ترافیک شهری, روش تصمیم گیری چندمعیاره, روش دیمتلThe use of bicycle is one of the effective ways to develop sustainable urban transportation system and reduce traffic and environmental problems. Therefore, in order to eliminate traffic issues and develop this kind of transportation system, the present study is firstly aimed to identify effective factors on the selection of the bicycle route in Karun, Qasr Al-Dasht, Dampezeshki and Jeyhun streets in the district 10 of Tehran city and secondly the streets are prioritized based on the criteria and subcriteria for the bicycle route. For achieving the purposes, firstly, factors contributed to the improvement of urban traffic quality using a questionnaire survey based on 20 experts and 280 citizens are investigated. Secondly, criteria and sub-criteria related to bicycle route factors are examined based on multi-criteria decision making (MCDM) methods including Delphi technique and cause-effect relationships by decision making trial and evaluation laboratory (DEMATEL) method. In addition, analytic network process (ANP) and T-test are applied for prioritizing effective factors and studied streets in order to place bicycle routes. Therefore, according to the questionnaire survey, 5 criteria and 28 sub-criteria related to the selection of the bicycle routes were found and the reliability of the questionnaire survey was obtained 0.9. Furthermore, the relative importance and weighting average values for criteria and subcriteria were obtained. Finally, the results of the present study for prioritizing effective factors using the questionnaire survey, DEMATEL, ANP and T-test methods indicated that the most important factors are prioritized as safety, environmental, traffic, human and other factors. Moreover, Qasr Al-Dasht street with the highest score is selected as the first ranked street for the selection of bicycle route to improve urban traffic quality and Dampezeshki, Karun and Jeyhun streets are ranked in the next ranks for the bicycle route, respectively.
Keywords: Bicycle route, Effective Factors, Urban Traffic Quality, Multi-Criteria Decision Making Methods
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
- 44
- 3
-
علمی47
-
معتبرحذف فیلتر
-
فارسی47
نتایج را در یکی از موضوعات زیر محدود کنید.