به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۱۹۱۷۷ عنوان مطلب
|
  • محمدحسین طالبی، سید مصطفی حسینی نسب
    بحث از ابعاد مختلف موضوع حق، از مباحث مهم و ریشه ای فلسفی در حوزه حقوق و سیاست است. در میان این گونه مباحث، تقسیمی وجود دارد که امروزه به یکی از شاخص ترین مباحث مربوط به فلسفه حق در مغرب زمین تبدیل شده است. این تقسیم از سوی «وسلی هوفلد» آمریکایی مطرح شده است. به اعتقاد وی در تقسیمات رایج درباره حق، ویژگی های مهمی از این مفهوم، نادیده گرفته شده است که این غفلت مشکلاتی را پدید آورده است. وی با بهره گیری از شیوه های فلسفی و متون حقوقی موجود در مغرب زمین، حق قانونی را به چهار نوع (ادعا، آزادی، قدرت و مصونیت) تقسیم کرده و روابط میان این چهار نوع را نیز تبیین نموده است؛ مثلا تلازم حق و تکلیف را تنها در حق ادعا، پذیرفته و در سایر انواع حقوق قانونی، انکار کرده است. در شماره بعدی به نقد و بررسی این نظریه با تکیه بر مبانی فلسفه اسلامی خواهیم پرداخت و به ضعف های بنایی و مبنایی آن اشاره خواهیم نمود.
  • محمدحسین طالبی*، علی طالبی
    هدف از این نگارش تبیین فلسفی انواع حق به طور مطلق در اولین تقسیمات آن در دانش فلسفه حق است. در این دانش می توان حق را مقسم انواع گوناگون از جهات متعدد قرار داد. این جهات مختلف عبارتند از: 1. منشا پیدایش حق، 2. ارکان حق، 3. تلازم حق و تکلیف و 4. قابلیت و عدم قابلیت انتقال. مقسم در همه این تقسیمات، مطلق حق، یعنی حق غیرمشروط به قیداخلاقی، حقوقی، سیاسی و غیرآن است. جهت های مذکور موجب اعتبار یافتن 12 نوع حق می شود که به ترتیب عبارتند از: حق اخلاقی و قانونی، حق خدا و غیرخدا، حق اصیل و تبعی،حق ملازم و غیرملازم با تکلیف (یعنی حق ادعا و غیرآن)، حق واجب الاستیفا و غیرواجب الاستیفا و حق قابل انتقال و غیرقابل انتقال. بدیهی است برخی از اقسام حق های گفته شده بدیع می باشد.
    کلید واژگان: انواع حق, حق اخلاقی, حق قانونی, حق اصیل, حق تبعی, حق ادعا, حق واجب الاستیفا, حق قابل انتقال
    Mohammad Hosain Talabi*, Ali Talabi
    The present paper provides a philosophical explanation on the absolute types of rights according to their first divisions in the philosophy of rights. In the philosophy of right، rights can be divided into different types based on different parameters which include: 1. the origin of the formation of right; 2. the elements of right; 3. necessary concomitance of right and duty; and 4. transferability and non-transferability of right. In all these divisions، absolute right، i. e. the right unconditioned on a moral، legal، and political، etc. limitation، is divided. The aforementioned parameters validates twelve types of rights which respectively include moral and legal right، the right of God and non-God، authentic and consequential right، the right concomitant and non-concomitant with duty (that is، the right of claim، and otherwise.)، vindication-deserving right and non-vindication-deserving right، transferable and non-transferable right. It is obvious that some of these types are new.
    Keywords: types of right, moral right, legal right, authentic right, consequential right, right of claim, vindication, deserving right, transferable right
  • سید محمدصادق احمدی
    حق پاسداشت کرامت انسانی، استقلال و حق های بشری در جامعه، غلبه گفتمان حق در عرصه زمان کنونی است. حق تعیین سرنوشت به مثابه بنیان بسیاری از حق ها، اقتضا دارد تا توانش نظارت مستمر و تعقیب خط سیر قدرت را با هدف تحدید آن، در مرزهای حق ها و آزادی های بشری داشته باشد. روابط ناشی از حق نظارت همگانی بر قدرت همچون بسیاری از حق ها مناقشه برانگیز است. این امر ضرورت تبیین آن را با هدف منقح سازی ساحت حق از تحدیدهای غیرضرور و مخل و شفاف کردن محتوای حق ها که به وضوح تکالیف نیز می انجامد، مبرهن می کند. در پژوهش حاضر با تحلیلی اجمالی از مولفه های حاکم بر روابط دوگانه هوفلد و ارکان حق نظارت همگانی بر قدرت، قابلیت آن در بهره مندی از شیوه تمایزگذاری روابط و پردازش حق ها و تکالیف متفاوت به تصویر کشیده شده است. پیامد سنجش مزبور نشان از امکان بهره مندی از تحلیل رابطه قانونی یا موقعیت قانونی حق-ادعا و حق-آزادی دارد.
    کلید واژگان: آزادی, ادعا, حق, رابطه قانونی, موقعیت قانونی, نظارت همگانی
    Seyed Mohammad Sadegh Ahmadi
    The result of preserving the independence of dignity and human rights in society has caused right discourse is common at the present time. The right of Self-determination as the basis of many rights and freedoms requires in order that the one has power for Continuous monitoring and prosecution powers to limit it and guarantee the human rights and freedoms. Relation caused by the right of public oversight to power as many rights dispute. This different look requires the right of public oversight to power has been examined more. To determine the scope of necessary limitations of unnecessary restrictions. This would also make the content of right clear. In the present study component ruling on Hohfled’s bilateral relations and the elements of the right of public oversight to power will be analyzed. This attempt will be done to distinguish relations and rights and assignments. The result of this analysis shows that the analysis of legal relations and legal positions of claim-right and liberty-right can be used in analysis of right of public oversight to power.
    Keywords: right, claim, liberty, public oversight, legal relation, legal position
  • محمد راسخ، امیرحسین خداپرست
    فناوری و زیست فناوری های نوین، امکان اهدای گامت و جنین را به زوجین نابارور فراهم آورده است. در نتیجه، یکی از پرسش های مهمی که رخ نموده این است: آیا کودک حاصل از اهدای یاد شده، حقی بر شناختن پدر و مادر بیولوژیک خود دارد؟ برای پاسخ گفتن به این پرسش، ابتدا باید معنای حق را مشخص ساخت. چهار معنای حق ادعا، حق آزادی، حق قدرت و حق مصونیت برای حق برشمرده اند. دو معنای ادعا و آزادی، به ترتیب به عنوان ادعای قوی و ضعیف، در این مساله قابل تصور است. انتخاب بین این دو اما منوط به روشن ساختن مبنا و نظریه موجهه حق است. حق برای حفظ گوهر انسانی به کار می رود. گوهر انسانی، منشا دو ارزش «کرامت ذاتی» و «فاعلیت اخلاقی» است. بر این اساس، به نظر می رسد نشناختن منشا بیولوژیک، گوهر انسانی یا ارزش های کرامت ذاتی و فاعلیت اخلاقی را به خطر نمی اندازد. در نتیجه تنها می توان از حق-آزادی بر شناختن پدر و مادر بیولوژیک دفاع کرد که از دیگران، دولت و جامعه، نمی خواهد به نحو فعال به دنبال آگاه ساختن فرزند از منشا بیولوژیک خود باشند. با این همه، در موارد استثنایی که عدم آگاهی به منشا مذکور، موجب به خطر افتادن «شخص بودن» و «انسانیت» فرد شود، معنای ضعیف می تواند به معنای قوی تبدیل شود.
    کلید واژگان: ناباروری, محرمانگی, حق, حق, ادعا, حق, آزادی, پدر و مادر بیولوژیک
    Mohammad Rasekh, Amir Hossein Khodaparast
    Modern technology and biotechnology have provided the possibility of gamete and embryo donations to infertile couples. Consequently, one of the important questions that have arisen is that “Is there a right to know one’s biological parents?” To provide and answer this question, it is necessary, first, to determine, what one means by expressing the concept of “right”. Four meanings have been identified for the concept. They are right-claim, right-liberty, right-power and right-immunity. Right-claim and right-liberty as the strong and weak claims are applicable to the problem at hand. To choose between the two meanings requires putting forth a well-established justificatory theory of rights. Rights are to protect the very humanity of human beings. This has been a basis for two basic values of human dignity and moral agency. Not knowing one’s biological roots does not put in danger one’s humanity or the two mentioned values. Therefore, we may only defend a right-liberty of knowing one’s biological parents; a right that does not require the state and society to be active in making individuals know their biological parents. Nevertheless, in exceptional cases where the lack of that knowledge of the biological roots does endanger one’s personhood and humanity, the weak claim can turn into a strong one.
    Keywords: Infertility, Confidentiality, Right, Right, claim, Right, liberty, Biological parents
  • محمد راسخ*، امیرحسین خداپرست
    باروری از جمله توانایی های نخستین آدمیان است. این توانایی غالبا به صورت طبیعی محقق میشود، اما در پاره ای موارد روش ها و فناوری های جدید علمی امکان تحقق خواست تولیدمثل را در اختیار زوجین نابارور قرار میدهند. در سالهای اخیر، از عبارت «حق بر باروری» برای اشاره به خواست زوجین برای محقق ساختن توانایی باروری سخن به میان آمده و گاه بر تکلیف حکومت در برآوردن این حق تاکید می شود. به نظر میرسد ابهام نهفته در «حق بر باروری» میتواند مشکلاتی جدی را در فهم ما از این موضوع و، به تبع، شیوه ی مواجهه با آن در جامعه پدید آورد. در این مقاله، ضمن ایضاح مفهوم «حق»، این دعوی درانداخته می شود که «حق بر باروری» را میتوان در هر دو قالب «حق ادعا» و «حق آزادی» دریافت اما فقط فهم آن در قالب «حق آزادی» موجه و مقبول است. از این رو، «حق بر باروری»، در واقع، حق بر آزادی درخواست فرزندآوری و جستوجو برای فراهم آوردن مقتضیات آن، از جمله استفاده از روش های درمان ناباروری، است. این حق، هم چون دیگر حق های آدمی، در توازن و تناسب با مصلحت عمومی قرار دارد، به گونهای که میتواند در شرایطی خاص، مثلا در شرایط جمعیتی نامناسب، مورد حمایت و تشویق یا ممانعت و تضییق حکومت قرار گیرد.
    کلید واژگان: باروری, حق, آزادی, مصلحت عمومی, حکومت
    Mohammad Rasekh *, Amirhossein Khodaparast
    Reproduction is one of the basic abilities of human beings. This is often realized in a natural way، though in certain cases new methods and technologies provide infertile couples with the opportunity to realize their wish to have children. In recent years، the term “right to reproduction” has emerged، and sometimes emphasis is placed on the obligation of governments to satisfy this right. However، it seems that the ambiguity of the aforementioned term may create serious problems in our understanding of the subject matter and، in consequence، affect the manner in which it is handled in the society. In this paper، in addition to discussing the concept of rights، it is argued that the right to reproduction may be embodied both by a claim right and a liberty right، even though the latter is only a justifiable and acceptable way of representing the right to reproduction. Therefore، this right entails the freedom to bear children and to pursue provision of the requirements، including utilizing ART. As in the case of other human rights، this should be in balance and proportion with public interests، in such a way that in particular circumstances، such as problematic population situations، it may be protected or prevented by the government.
    Keywords: reproduction, right, liberty, public interests, government
  • محمد یکرنگی*
    شیوع ویروس کرونا در سال های 2020-2019 میلادی جنبه های مختلف زندگی انسانی را اعم از آموزش و تجارت و اقتصاد و فرهنگ و پزشکی و به تبع آن، اندیشه های زیربنایی را در منصه تحلیل دوباره قرار داد. فلسفه عدالت کیفری نیز از این امر مستثنی نیست. با فرار زندانیان در اوایل سال جاری از زندان های کشور به دلیل پاندمی کرونا، بحث جدیدی درخصوص تحلیل مبنای حق بر فرار محکوم از کیفر و به تبع آن حق دولت بر مقابله با مجرم فراری از زندان به مثابه شهروند و یا دشمن ایجاد شد. این پرسش که آیا محکومی که بیم خطر جانی خود را در زندان می دهد، از نظر فلسفی، حق دارد از زندان فرار نماید و آیا باید این حق برای وی به رسمیت شناخته شود؟ آیا دولت حق دارد در شرایط پاندمی و در صورت فرار با او چون یک دشمن برخورد نماید؟ مسئله این مقاله موضوعی بین رشته ای حقوق کیفری و فلسفه می باشد. مقاله به تحلیل این موضوع با محوریت فلسفه سیاسی هابز به عنوان فیلسوفی می پردازد که اگرچه به حق دولت بر کیفر تاکید کرده اما بر حق مجرم بر مقاومت در برابر کیفر نیز اصرار ورزیده و در ظاهر نوعی تعارض درونی در اندیشه وی در این زمینه وجود دارد. براساس یافته های این مقاله، محبوسین حق فرار از زندان را در شرایط پاندمی کرونا نه در معنای «حق/ادعا» بلکه در معنای «حق/امتیاز» داشته و دولت حق مقابله با آنان را به مثابه «شهروند» در مفهوم «حق/قدرت» دارد.
    کلید واژگان: قرارداد اجتماعی, کرونا, فلسفه سیاسی, فرار از زندان, عدالت کیفری
    M. Yekrangi *
    The pandemic of coronavirus in 2019-20 influenced different aspects of human beings' lives such as education, business, economy, culture, medical care, and consequently their fundamental thoughts were the subjects to be revised. Philosophy of criminal justice was not an exception. Since many inmates escaped from multi jails in Iran in this period, the philosophy of law faced the heated widespread debates on the right of internee to get out and the right of the government to confront with them as a citizen or enemy. The question was this: due to the fear of the Coronavirus and the death, if the prisoners have the right to flee and if the government has the right to oppose them. If yes, what are the foundations of their rights? The paper scrutinizes these issues in the light of Thomas Hobbes's political philosophy because he insisted on the right of government on the one hand and the criminal's rights to resist punishment on the other hand. Finally, the paper concludes that the prisoners have the right to run away in the corona pandemic situation, but their rights should be interpreted in the meaning of right/privilege, not right/claim; and governments have the right to oppose them in the meaning of right/power.
    Keywords: Coronavirus, criminal policy, Political Philosophy, Prison break, Social Contract
  • بابک باصری*

    چکیدهتعین مفهوم عدالت اداری مستقل از ذهن ادراک کنندگان رخ نمی دهد، فلذا این عینیت محصول شناختی است که موضوع شناسا (ابژه) در همراهی با فاعل شناسا (سوبژه) آن را ممکن می سازد و در بافتی قراردادگرا مورد مطالعه قرار می گیرد. بررسی نظریه ای پیرامون عدالت اداری در بافتی قراردادگرا، مطابق روش شناسی نهادگرا-مانند نظریه عدالت جان راولز- مستلزم بررسی سه مولفه مصلحت عمومی، حق و نیاز به عنوان ابعاد عدالت اداری در نظام حقوق اداری است. مصلحت عمومی مفهومی دو وجهی است؛ وجه نخست آن ناظر بر اعمال و تصمیمات نوعی دولت و مراجع عمومی است که غالبا از طریق مقررات گذاری و وضع آئین نامه صورت می پذیرد؛ وجه دوم، نظارت قضایی بر این گونه اعمال است. در واقع نظارت دادگاه های اداری بر مصلحت دولت است.از این رو، جدال میان منافع فردی و مصلحت عمومی در این بعد عدالت اداری برجسته تر است. مفهوم عدالت اداری در باب حق نیز در دو وجه ماهوی و شکلی تعین می-یابد. آئین های اداری و دادرسی، ابزارهایی جهت تضمین حق محسوب می شوند که ناظر بر وجه شکلی حق هستند. اخذ تصمیمات موردی و همچنین رسیدگی به تظلمات مردم نسبت به اقدامات و تصمیمات مراجع و مقامات عمومی از صور ماهوی حق هستند. سومین بعد عدالت اداری نیاز است که در اندام حق-ادعا و انتظارات مشروع در نظام حقوقی ظاهر می شود و همواره بعدی توسعه ای دریک نظام حقوقی موضوعه دارد و متضمن محتوای حداقلی حق های طبیعی است.

    کلید واژگان: عدالت اداری, مصلحت عمومی, حق, نیاز, قراردادگرایی
    Babak Baseri *

    Objection of the administrative justice conception does not occur independently of the minds of percepts; therefore, this is the objectivity of a cognitive product which enables the object of the identifier to be in conjunction with its subject and is studied in the contractual context. A review of the administrative justice theory in the contractual context, based on institutionalized methodology, is similar to John Rawls, theory of justice, requires the consideration of three components of public interest, right and need as the aspects of administrative justice in the administrative law system. The public interest is a two-dimensional concept; the first aspect concerns the actions and decisions of a kind of government and public authority which often made through the regulation and statute of law. The second one is judicial review on such acts which are the supervisions of administrative courts on the interest of government and individual benefits. Therefore, the conflict between individual benefits and public interests in this aspect of administrative justice is more prominent. The concept of administrative justice on the right is determined in formal and substance dimensions. Administrative procedure and procedural code are the means of guaranteeing the right to respect the formal right. Obtaining case decisions, as well as investigating public’s claims to the actions and decisions of the authorities, are fundamentally the types of formal right. The third dimension of administrative justice is needed that appears in the right-claim and legitimate expectations in the legal system.

    Keywords: administrative justice, public interest, Right, need, contractualism
  • علی شمسی، حسن محسنی*، داود نصیران نجف آبادی
    تمرکز اساسی این نوشتار بر ارتباط بین حق ماهوی و دعوایی است که برای احقاق و اثبات آن اقامه می شود. چراکه حق واقعی، حق حمایت و تضمین شده است. هدف از دعوا به جریان انداختن حق مورد ادعا در مسیر اثبات است. صرف نظر از آنکه دادگاه در ماهیت، حکم به اثبات یا بی حقی ادعا صادر کند. دعوا ابزاری برای رسیدن به حق مورد ادعا و در خدمت آن است. با وجود اینکه ارتباط بین حق و دعوا همیشه مستقیم نیست، در بیشتر موارد ارتباط و پیوستگی حق و دعوا آن چنان محکم و گاه پیچیده است که تصور یکی بدون دیگری امکان پذیر نیست. هم پوشانی و وابستگی حق و دعوا، همانند تجسم سکه ای دو رو است. هر رویی از یک سکه در کنار روی دیگر معنا و مفهوم پیدا می کند. هرچند در برخی موارد دعوا خالی از حق مبنا بوده و این ارتباط برقرار نمی شود، با این اوصاف ارتباط یادشده نتایج مهم نظری و عملی را در پی خواهد داشت. چنان که پذیرش یا عدم پذیرش دعوا، ارکان قانونی دعوای اقامه شده، تقسیم بندی انواع دعاوی، صلاحیت دادگاه ها و گاه نتیجه دعوای اقامه شده، بستگی به حق ماهوی منشا ادعا دارد. در این نوشتار سعی بر آن است تا ارتباط و هم پوشانی حق و دعوا و نتایج آن به صورت مبنایی در حقوق ایران و برخی کشورها مورد بررسی و تحلیل تطبیقی قرار گیرند.
    کلید واژگان: حق, دعوا, آیین دادرسی, دادخواهی, حق ماهوی
    Ali Shamsi, Hassan Mohseni *, Dawood Nasiran Najaf Abadi
    The main focus of this article is on the relationship between the substantive right and the lawsuit that is filed to assert and prove it. Nevertheless, theconnection between rights and disputes or litigation is so strong, andsometimes complex, that it is impossible to imagine one without the other.The overlap and dependence of rights and disputes is like the embodimentof a two-sided coin. Each side of the coin finds meaning next to the other.However, thisrelationship will have important theoretical and practicalresults. Whether the acceptance or non-acceptance of the lawsuit, the legalelements of the lawsuit, the division of types of lawsuits, the jurisdiction ofthe courts and sometimes the outcome of the lawsuit, depend on thesubstantive right of origin of the lawsuit. This article tries to examine andanalyze this relationship and overlap of rights and litigation and its resultsin Iranian law and other country.
    Keywords: Right, Dispute, Procedure, Litigation, Substantive Right
  • مختار نعم
    در این مقاله درصددیم این ادعا را ثابت کنیم که در حقوق کنونی غایت حمایت از مصرف کننده از یک طرف تقدس آزادی قراردادی و جزو حق های اساسی بودن آن را رقیق کرده و از طرف دیگر، حق مصرف را به سطح حق های اساسی ترفیع داده است. سعی می کنیم آن افول شان آزادی قراردادی و این ترفیع شان حق مصرف را نه از دید نظری، بلکه به طور عملی و در رویه قضایی و قوانین مطالعه کنیم. در ادامه تلاش می کنیم تاثیر جدی گرفته شدن حق مصرف را از دو جهت «الزامی شدن معامله با مصرف کنندگان» و «ممنوعیت تبعیض بین آنان» مطالعه کنیم.
    کلید واژگان: ارزش اساسی, الزامی شدن معامله, تبعیض, رفاه گرایی, قرارداد مصرف
    Mokhtar NÉam
    Consumer right has totally appeared at postmodern law as a constitutional right and even as a legal principle. Therefore, the consumer right has moderated the sanctity of freedom of contract and its constitutional value as a general principle of law. Waiving theoretical discussions, we are to study actually the decline of freedom of contract and the rise of consumer right in the statutes and the courts decisions particularly in two important aspects of the consumer right: compulsory contracts and illegality of discrimination.
    Keywords: Compulsory Contract, Constitutional Value, Consumer Contract, Discrimination, Welfarism
  • خدیجه مرادی*، یحیی رنجبر

    «حق الله » از مفاهیم کلیدی فقه اسلامی- مستقیم یا غیرمستقیم- و مبنای تمامی احکام فقهی است. این پژوهش ضمن اثبات این مدعا نشان داده که واژه حق در ترکیب یادشده با این واژه در ترکیب «حق الناس» به یک معنا نیستند، بلکه یکی مجاز است و دیگری حقیقت. و این دو حتی مشترک لفظی هم نیستند؛ چون صاحبانشان با هم چنان دوگانگی ماهوی و بنیادینی دارند که این دوگانگی ها ماهیت حقوقشان رابه نحو ریشه ای متحول می کند. این تحول در معانی این دو حق تفاوت های دامنه داری ایجاد می کند، چنان که این تفاوت ها این دو حق را ماهیتا از هم جدا می کند و این جدایی چنان ریشه ای است که نمی توان آن را نادیده گرفت واین دو واژه را همچنان صرف نظر از مصداق های متفاوتشان مترادف قلمدادکرد؛ پس به لحاظ تئوریک گریزی وگزیری نداریم، مگر اینکه یکی را حقیقت و دیگری را مجاز بدانیم. در گام بعدی هم استدلال شده که این واژه در «حق الله » مجاز و در «حق الناس» حقیقت است؛ سپس ادعا شده، ازآنجا که 1. «حق» ناشی از نیاز و کمبود و ضعف است، 2. اعمال، اجرا و پایبندی به هر حقی باید به ذی حق سودی برساند و تضییع آن از ذی حق چیزی بکاهد و 3. سلب هر حقی باید امکان بالقوه داشته باشد که این امکان در هر صورت گواه ضعف ذی حق در نگاهداری حق خویش است؛ لذا بنابراین سه دلیل، خداوند شان داشتن حق را ندارد، پس به معنای حقوقی آن حقی ندارد. در پایان، نشان داده شده است، ازآنجا که این دو حق معانی متفاوت، منشا متفاوت و تفاسیر متفاوت دارند، مترادف نگریستن به این دو لفظ نادرست است و به این ترتیب، احکام هر یک را نمی توان بر دیگری مترتب دانست؛ به این معنا که اگر کسی یا کسانی از تضعیف و تضییع حق انسان ها پروا دارند و بر مبنای این پروا داشتن 1. احکامی برای محافظت از حقوق وی وضع می کنند تا تاثیر ناخوشایند ضعف وی کمتر شود و 2. تدابیر و تمهیداتی برای اقدام کردن پس از سلب شدن آن درنظر می گیرند تا به دارنده اش بازگردانده شود و به این سان به وی مددی رسانده شود، این احکام و تدابیر را نمی شود روی همین محاسبات و اصول برای احکام فقهی موسوم به حق الله درنظر بگیرند؛ وگرنه آشکارا در وادی تسامح و سهل انگاری در فرایند استنباط احکام فقهی- حقوقی قدم خواهند زد. بدیهی است چون ادعای نویسندگان این بوده که «خدا حقی ندارد و ترکیب حق خدا به لحاظ فقهی- حقوقی مجاز است»، لذا با توجه به این ادعا- صرف نظر از صحت و سقم آن- مفهومی که مصداق خارجی و موجودیتی ندارد، ازآنجا که نمی توان خودش را در ذهن تصور کرد، تصور کردن و انتزاع و برشمردن ویژگی ها و مولفه های آن نیز ممکن نیست. در این نوشتار، هدف این بوده که سلبی بحث شود و پیش از اینکه اثبات شود حق الله مجاز است، گفته شده ویژگی های آن این ها نمی تواند باشد و ایجابی مطرح کردن بحث از نظر نگارندگان ممکن نیست؛ پس وقتی ادعا شده حق الله ترکیبی مجازی است، تلاش و کندوکاو ذهن برای مطرح کردن ویژگی های این حق آشکارا نقض غرض خواهد بود.

    کلید واژگان: حق الله, حق الناس, مجاز, حقیقت, مشترک لفظی, مصداق, مفهوم
    Khadijeh Moradi, Yahya Ranjbar

    The Right of God is one of the key concepts in Islamic jurisprudence and it is the direct or indirect foundation of all the rules of Islam. This study has not only proven this mentioned fact but has also shown that the “Right” in that phrase has different meanings from “The right of human” phrase; one of them is factual and the other one is metaphorical .These two words are not even literally equivalent; their owners are essentially and fundamentally dual; this has changed the nature of their rights fundamentally. Also this evolution has resulted in grave differences and these differences have separated these two types of “Rights” from one other. The separation is such deep that it cannot be ignored and hence these two words, apart from their distinct instances, cannot be considered as synonyms; thus there is not any theoretical solution unless we consider one of them as factual and the other one as metaphorical. In the second step the study has argued that if the word “right” collocates with God (ALLAH), it is a metaphor and if it collocates with “human” (ALNA: S), it is factual. Furthermore, it has been argued that since “right “stems from need, shortness, and weakness, the right must be useful for its owner and its non-compliance must make him suffer and finally deprivation of any right must be potentially possible; this possibility is the evidence of the weakness of its owner in protecting his right and because of these three reasons, God has not the position of possession of right, so he has not any right legally. At last, it has been proven that because these two rights have different meanings, origins and interpretations, they are not synonyms and, therefore, it is impossible to generalize their rules to each other. These rules and principles cannot be considered in Islamic jurisprudence rules as “The rights of God”. It is 1. 2. clear that since god does not have any rights and the phrase of “right of god” is a metaphor, in spite of correctness or wrongfulness of this argument, a concept that does not have any external manifestation and cannot be imagined in a mind, determination of its character is illogical. This article deals with negative logic before proving that the right of god is a metaphor.

    Keywords: Right of God, Right of human, Factual, Metaphor, Homonym, Extension, Intention
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال