به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۷۴۰۴ عنوان مطلب
|
ترتیب بر اساس ارتباط
  • ترتیب بر اساس ارتباط
  • ترتیب بر اساس تاریخ
  • منیر سادات طباطبایی زاده *، محمدرضا اختصاصی، حسن احمدی، علی اکبر نظری سامانی
    به منظور مقابله با پدیده بیابان زایی باید عوامل به وجود آورنده آن را شناخت و اقداماتی برای مقابله با آن انجام داد. بدین منظور، تحقیقات مختلفی در داخل و خارج کشور صورت گرفته که به ارائه مدل های منطقه ای منجرشده است. هر یک از این مدل ها از شاخص های متفاوتی استفاده می کنند و نتایج متفاوتی را به همراه دارند. برای انجام تحقیق حاضر، دشت فخرآباد مهریز با مساحتی بالغ بر39370 هکتار انتخاب گردید و وضعیت فعلی بیابان زایی با استفاده از دو مدل ایرانی (IMDPA (Iranian Model of DesertificationPotential Assessment و MICD (Modified Iranian Classification of Desertification) و با تاکید بر معیار فرسایش بادی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصل از این ارزیابی نشان داد که در هر دو روش IMDPA و MICDکلاس متوسط بیابان زایی بیشترین مقدار را به خود اختصاص می دهد و به ترتیب، 3/88 و 41/81 درصد از مساحت محدوده مطالعاتی را شامل می شود. با مقایسه امتیازات و کلاس های شدت بیابان زایی حاصل از دو روش که از مقایسه رگرسیونی مقادیر استاندارد شده استفاده شد، مشخص گردید که بین امتیازات به دست آمده حدود 33% همبستگی وجود دارد، در حالی که این همبستگی بین کلاس های شدت بیابان زایی 42% می باشد. همچنین مقایسه ارزش متناظر نقاط مشابه نشان داد که در مجموع کلاس بیابان زایی به دست آمده در مدل IMDPA کمتر از مدل MICD است که این پدیده به دلیل ماهیت متفاوت دو مدل مورد استفاده در جمع هندسی و جمع حسابی شاخص ها می باشد. با در نظر گرفتن یافته های سایر تحقیقات و این تحقیق، می توان گفت مدل MICD برای مقیاس های بزرگ (با دقت بیشتر و وسعت کمتر) و مدل IMDPA برای مقیاس های کوچک تر (با دقت کمتر و وسعت بیشتر) از توانمندی خوبی برخوردار است.
    کلید واژگان: وضعیت بالفعل بیابان زایی، IMDPA، MICD، معیار فرسایش بادی، دشت فخرآباد مهریز
    Monir Sadat Tabatabaeezadeh *, Mohammad Reza Ekhtesasi, Hasan Ahmadi, Aliakhbar Nazary Samany
    In order to deal desertification phenomenon it is necessary to identify its producing and increases causes. For this purpose several studies conducted inside and outside the country that have been led to submit regional models.. Each of these models has different pattern and use different indicators which can lead to different results. In this study, Fakhrabad plain of Mehriz region by extent of over 39,370 hectares was selected. Whit emphasizing wind erosion criteria, that is the dominant process of desertification in the study area, the current status of desertification evaluated by IMDPA and MICD Iranian models and the results of two models ware compared. The results of this evaluation showed that in both IMDPA and MICD methods, the middle class of desertification has greatest area that is 88/3% and 81/4% respectively. Comparison of desertification scores and different classes of land use using regression comparison of standardized values revealed that correlation between the obtained scores is about 33% while this correlation between the severity classes of current desertification is 42%. Also comparison of similar values of the corresponding showed that classes of desertification in IMDPA model is less than MICD model which can be related to the different nature of models in using of the geometric and the arithmetic sum of the indices. It can be concluded that MICD model is suitable for large-scale (with more accuracy& the less area) and IMDPA model is more fitted for smaller scales (with more area, less accuracy) of capacity.
    Keywords: The current status of desertification, IMDPA, MICD, Wind Erosion
  • سارا پرویزی*، علی طالبی، علیرضا ماندگار
    مدیریت منابع آب به ویژه در حوزه های آبخیز بدون آمار، مستلزم شناخت فرآیندهای هیدرولوژیکی به خصوص رواناب به عنوان یکی از مهم ترین و کاربردی ترین فازهای چرخه هیدرولوژیکی است. تحقیق حاضر با هدف تعیین کارآیی و قابلیت استفاده از مدل SWAT در شبیه سازی بیلان آبی حوزه آبخیز فخرآباد مهریز انجام شد. به منظور اجرای اولیه مدل، داده های مورد نیاز شامل داده های هواشناسی (بارش، حداقل و حداکثر دما، رطوبت نسبی، سرعت باد)، نقشه های پایه منطقه (نقشه رقومی ارتفاع، کاربری اراضی، شیب و نقشه خاک) و داده های دبی ماهانه ایستگاه هیدرومتری فخرآباد استفاده شد. پس از اجرای اولیه مدل SWAT، خروجی برای واسنجی و اعتبارسنجی به نرم افزار SWAT-CUP فراخوانی شد و پس از آنالیز حساسیت به منظور مشخص کردن متغیرهای حساس مدل اجرا گردید. واسنجی و اعتبارسنجی برای بازه زمانی 1998-2014 انجام شد. دقت شبیه سازی رواناب ماهانه با استفاده از شاخص ضریب تعیین (R2) و نش ساتکلیف (NSE) برای مرحله واسنجی 73/0 و 71/0 و برای مرحله اعتبارسنجی به ترتیب 54/0 و 53/0 به دست آمد. برای شاخص های ارزیابی عدم قطعیت نیز مقادیر قابل قبولی به دست آمد. P-فاکتورو R-فاکتور، برای دوره واسنجی به ترتیب 56/0 و 65/0 و برای دوره اعتبارسنجی به ترتیب 54/0 و 68/0 محاسبه شد. نتایج نهایی نشان داد که به طور متوسط حدود 67 درصد بارش به صورت تبخیر و تعرق وارد اتمسفر می گردد، 23 درصد به صورت رواناب سطحی و جریان زیرسطحی به آبراهه ها وارد می شود. نتایج نشان دهنده کارآیی مدل SWAT در شبیه سازی بیلان آبی حوزه آبخیز فخرآباد است و به برنامه ریزی دقیق تر منابع آب در این حوضه کمک می کند.
    کلید واژگان: الگوریتم SUFI2، تبخیر و تعرق، رواناب سطحی، مدل هیدرولوژیکی
    Sara Parvizi *, Ali Talebi, Alireza Mandegar
    Water resources management, especially in watersheds without statistics all data, requires the recognition of hydrological processes, especially runoff, as one of the most important and most practical phases of the hydrological cycle. The aim of this study was to determine the efficiency and usability of the SWAT model in simulating the water balance of the Fakhrabad watershed. For the initial implementation of the model, the data required for the model implementation include meteorological data (precipitation, minimum and maximum temperature, relative humidity, and wind speed), baseline maps of the region (digital elevation map, land use, slope and soil map) and monthly discharge data of Fakhrabad hydrometric station. Were used. After the initial implementation of the SWAT model, the output was called to SWAT-CUP software for calibration and validation after sensitivity analysis, the model was implemented to determine the sensitive parameters and the results were reviewed. Calibration and validation were performed for the period 1998-2014 and the accuracy of monthly runoff simulation using the coefficient of determination (R2) and Nash Sutcliffe (NSE) for the calibration phase of 0.73 and 0.71 and for the validation phase of 0.54 and 0.53 was obtained. Acceptable values were also obtained for the uncertainty assessment indicators. P-factor and R-factor were 0.56 and 0.65 for the calibration period and 0.54 and 0.68 for the validation period, respectively. The final results showed that on average of 67% of precipitation enters the atmosphere through evapotranspiration, 23% enters the canals as surface run off and subsurface flow. The results show the efficiency of the SWAT model in simulating the water balance of Fakhrabad watershed and helps to more accurately programing water resources in this basin.
    Keywords: Evaporation, transpiration, Hydrological model, Surface Runoff, SUFI2 algorithm
  • شهباز رادفر، محسن پورکرمانی
    گسل کوهبنان در حاشیه جنوب غربی کوچک قاره ایران مرکزی در بین بلوک طبس و بلوک یزد از شمال غربی کرمان تا شمال غربی بهاباد واقع در شرق بافق با طول 300 کیلومتر و امتداد شمال غربی-جنوب شرقی ادامه دارد. این گسل یکی از لرزه خیزترین روندهای ساختاری در استان کرمان وشرق بافق یزد به شمار می آید. آخرین فعالیت لرزه ای مهم آن درتاریخ 12/1/81 با 3/4=Ms درقطعه شمال غربی ده زوئیه این گسل اتفاق افتاد گسل فعال کوهبنان به صورت قطعات جدا از هم شکل گرفته است که حرکت در قطعات جنوب شرقی و میانی ان راستا لغز راست بر با مؤلفه معکوس و در قطعات شمال غربی ان راستا لغز راست بر با مؤلفه عادی در پلیو- کواترنری بوده است. مطا لعه مخروط افکنه ها در دشت زرند، طغرل جرد و بها باد نشان می دهد که تشکیل، توسعه و ریخت شناسی این مخروط افکنه ها تحت تاثیر فعالیت زمین ساختی قطعات گسل کوهبنان واقع در پیشانی رشته کوه های کرمان- کوهبنان و رشته کوه های غربی دشت بهاباد بوده است. درحاشیه شرقی دشت زرند چندین مخروط افکنه در کنار هم به صورت پیوسته به هم و با هم پوشانی جانبی در مجاور قطعات گسلی تیکدر- گور چوئیه،خانوک، ریگ آباد- داهویه، اپانک- سرباغ، گیسک، در تنگل، ده زوئیه و شمال غربی ده زوئیه تشکیل شده است. راس مخروط ها هیچ پیشرفتگی به سمت جبهه کوهستان نشان نمی دهد و جوان ترین بخش مخروط ها نزدیک به راس آنها می باشد. در سطح مخروط ها مناطق فعال وغیرفعال و گاها بریدگی عمیق ایجاد شده است. نیمرخ طولی قطعه ای و گاهی با شیب کاهش یابنده، نیمرخ عمقی گوه ای با حداکثر ضخامت مخروط در مجا ورت قطعات گسلی و یا عدسی شکل، ساختمان داخلی غالبا دفن شده و کمتر فلسی و گاهی متد اخلی، مجرای اصلی و کناری و حاشیه ای، جورشدگی ضعیف، درشت شدن رسوبات به طرف بالا در مقطع قائم از مشخصات دیگر این مخروط افکنه ها می باشد. در رسوبات نیمه سخت شده مخروط افکنه های خانوک، سرباغ، ده زوئیه شمال غربی ده زوئیه شکستگی های نوزمین ساحتی آشکار مشاهده می شود. در حاشیه شرقی شهر دشت طغرل جرد و حاشیه غربی دشت بهاباد در مجاورت قطعات گسلی طغرل جرد، عباس آباد، درگز-گودگز، جنوب شرق گوار، فخر آباد، حسین آباد و کوه سرخ نیز چندین مخروط افکنه در کنار هم، به صورت پیوسته و با همپوشانی جانبی تشکیل شده است که در راس آنها هیچ پیشرفتگی به سمت جبهه کوهستان ندارد و یک آبراهه اصلی به سطح آنها وارد می شود. مجرای اصلی آنها حاشیه ای و کناری بوده و فعال و غیرفعال و بریدگی های عمیق در سطح مخروط ها ایجاد شده است. در رسوبات مخروط افکنه های فخرآباد، خوش آباد و حسین آباد شکستگی های نوزمین ساخت آشکار مشاهده می شود. بر اساس ریخت شناسی سطحی، تغییرات عمقی و ساختمان داخلی مخروط افکنه ها نتیجه می شود که:در اثر فعالیت نوزمین ساختی قطعات گسلی کوهبنان واقع درحد کوه و دشت درحین تشکیل مخروط افکنه ها، پیشانی کوهستان به طور متناوب بالا رفته است و یا محدوده کوهپایه پائین رفته است وتواما با آن کوهستان یک جابه جائی راست بر نیز نسبت به دشت داشته است.
    قطعات گسلی خانوک، ریگ آباد، گیسک، درتنگل، اپانگ- سرباغ، شمال غربی ده زوئیه و فخرآباد فعال ترین قطعات در زمان تشکیل مخروط افکنه ها و بعد از آن بوده اند.
    Kuhbanan fault is located between Tabas and Yazd blocks in the south west margin of central Iran microplate, extending from North west of Kerman to East of Bafgh, with 300 km length and NW-SE strike. The fault is one of the most seismic structural trend in the region. The latest seismic activity of the fault occurred on the first of April, 2002 with Ms=4,3 over the north-east Dehzo-segment of the fault. Kuhbanan earthquake fault consists of several segments. Movement in the southeast and central segments has been dextral strike-slip with a large reverse component during Plio-Quaternary.Study of alluvial fan deposits in Zarand, Toghroljerd and Bahabad plains indicates that deposition, development and morphology of the alluvial fans have been affected by the tectonic activity of Kuhbanan fault segment and morphology of the alluvial fans have been affected by the tectonic activity of Kuhbanan fault segment which are located in the mountain front of Kerman-Kuhbanan and west Bahabad mountain ranges. Several coalesced alluvial fans exist which are adjacent to Tikdar-Gorcho, Khanok, Rigabad-Daho, Apang-Sarbagh, Gisk, Dartangal, Dehzo and NW Dehzo fault segments in the eastern margin of Zarand plain. The youngest part of the fans is formed in the fanhead area and apex of fans does not progress to the mountain front. Active and inactive areas are formed at the surface of fans some of the them are deeply dissected. Longitudinal profile of the fans is usually segmented and some show a decreasing slope. Vertical profile of the fans is wedge shape, with maximum thickness adjacent to the fault segments and some fans are lense shape. Internal structure of the fans is mostly buried, but imbricated and inset fan also occur Main channel is in the margin or edge of the fans. Fan deposits are poorly sorted, coarsening upward. Apparent neotectonic fractures occurred in Khanok, Sarbagh, Dehzo and NW Dehzo semi-consolidated fan deposits. Several coalesced alluvial fans also exist adjacent to Toghroljard, Abassabad, Dargaz-Godgaz, SE Gavar, Fakhrabad, Khoshabad, Hossinabad and Kuh-e-Sorkh fault segments in the eats margin of Toghroljard plain and in the west margin of the Bagabad plain. Apex of the fans does not progress to the mountain front. Active and inactive areas are formed at the surface of dissected fans. Main channel is in the margin or edge of the fans. Apparent neotectonic fractures occurred in Fakhrabad, Khoshabad and Hossinabad fan deposits. Based on the surface morphology, vertical variation and internal structure of the alluvial fans, it is concluded that 1) neotectonic activity of fault segments have caused continuous elevating of mountain front or sinking of piedmont, and right lateral displacement of mountains relative to plain at late Quaternary. 2) The highest tectonic activity have occurred over Khanok, Righabad, Gisk, Dartangal, Apang-Darbagh, NW Dehzo and Fakhrabad segments during and after deposition of alluvial fans.
  • رفعت زارع بیدکی*، امید یزدان دوست، محمدحسن رحیمیان، نسرین قرهی

    خشکسالی پدیده ای گسترده است که شدت آن در زمان و مکان متغیر است. پایش خشکسالی، تنها با استفاده از داده های هواشناسی به دلیل تعداد کم و پراکنش نامناسب ایستگاه ها دقیق نیست. لذا استفاده از سنجش از دور و شاخص های پوشش گیاهی، به عنوان راهکار تلفیقی مفیدی در مطالعه خشکسالی اهمیت دارد. تحقیق حاضر به منظور پهنه بندی خشکسالی در دشت یزد- اردکان با تلفیق داده های هواشناسی و سنجش از دور انجام شده است. در این تحقیق از داده های ایستگاه های هواشناسی یزد، میبد و مهریز بین سال های 1381 تا 1394 استفاده شده است. ابتدا شاخص بارش استاندارد (SPI)، در مقیاس ماهانه برای هر سه ایستگاه محاسبه شد. مقادیر ماهانه، متوسط گرفته شد و نقشه پهنه بندی میانگین SPI ترسیم شد. با استفاده از تصاویر لندست، شاخص SAVI محاسبه شد و نقشه آن در 16 زمان مختلف تهیه شد. به دلیل نقش دما در وقوع خشکسالی، شاخص تلفیقی تاثیر خشکسالی IDI با استفاده از دما و بارش و شاخص SAVI محاسبه شد. پهنه بندی مقادیر متوسط SPI نشان داد کمترین مقادیر SPI مربوط به مناطق میانی، شمال و جنوب شرقی و بیشترین مقادیر مربوط به ارتفاعات غربی دشت می باشد. نقشه پهنه بندی SAVI نشان داد که مراتع منطقه میبد و یزد دارای کمترین تراکم می باشد. ضریب همبستگی مقادیر SPI و SAVI بین 0/5 تا 0/65 تغییر می کند و مقادیر بیشتر متعلق به محدوده مهریز است. مقادیر IDI در مراتع مرتفع تر کمتر است یعنی این مناطق از خشکسالی تاثیر کمتری داشته اند. متوسط مقادیر IDI در محدوده مهریز، یزد و میبد حداکثر به 5، 100 و 160 می رسد. تغییرات زمانی شاخص های خشکسالی نشان داد در مواقعی که بارش افزایش یافته ، شاخص IDI کاهش یافته است. امکان وقوع تاخیر زمانی بین تغییرات بارش با تغییر شاخص IDI نیز مشاهده شد. مقایسه مقادیر ماهانه IDI و بارندگی نشان داد بازه زمانی تاثیر بارندگی بر مقادیر شاخص IDI حدود سه ماه است.

    کلید واژگان: شاخص تلفیقی خشکسالی، تصاویر ماهواره ای، استان یزد، شاخص بارش استاندارد
    Rafat Zare Bidaki *, Omid Yazdandoost, MohammadHassan Rahimian, Nasrin Gharahi

    Drought is a widespread phenomenon that its intensity varies in time and place. Drought monitoring using meteorological data alone, is not accurate due to small number and inadequate distribution of meteorological stations. Therefore, the use of remote sensing technique and vegetation indices is important as a useful integrated solution for the study of drought. The present study was conducted for Drought zoning in Yazd-Ardakan plain by combining meteorological and remote sensing data. In this research, data of meteorological stations of Yazd, Meybod and Mehriz between 2002 and 2015 have been used. First, the Standard Precipitation Index (SPI) was calculated in monthly scale for all three stations. The mean values of monthly SPI computed and mapped. Using Landsat images, the SAVI index was calculated and its map was prepared in 16 different times. Due to the role of the temperature in the occurrence of drought, the IDI (Integrated Drought Index) was calculated using temperature and precipitation and SAVI index. Zoning of mean SPI values showed that the lowest SPI values are in the middle, north and southeast and the highest values are related to the western heights of the plain. SAVI zoning showed that the rangelands of Meybod and Yazd regions have the lowest density. The correlation coefficient of SPI and SAVI values varies between 0.5 to 0.65, and larger values belong to Mehriz region. IDI values are lower in higher rangelands, meaning that these areas have been less affected by drought. The mean values of IDI in Mehriz, Yazd and Meybod regions reach a maximum of 5, 100 and 160. Temporal changes in drought indices showed that when rainfall increased, the IDI index decreased. The possibility of lag time between precipitation and changes in IDI was also observed. Comparison of monthly IDI values and rainfall showed that the time effect of rainfall on IDI index is about three months.

    Keywords: IDI (Integrated Drought Index), Satellite images, SPI (Standard Precipitation Index), Yazd Province
  • عدم تطابق خشکسالی هواشناسی و خشکسالی هیدرولوژیکی در دو حوزه آبریز همجوار در دامنه شمالی شیرکوه یزد
    غلام علی مظفری
    خشکسالی یکی از بلایای طبیعی است که با خسارات مالی و جانی فراوانی همراه است،این پدیده تحت هر رژیم بارش و رژیم دمایی به وقوع می پیوندد. ارائه یک تعریف مورد قبول عام در مورد خشکسالی وجود ندارد زیرا نزد افراد با تخصص های مختلف دارای معانی متفاوتی است و در منابع علمی به رخداد خشکسالی هواشناسی،هیدرولوژیکی و کشاورزی اشاره شده است،خشکسالی هواشناسی را کمبود غیر نرمال و طولانی مدت بارش گویند،خشکسالی هیدرولوژیکی به کاهش چشمگیر سطح آب دریاچه ها،رودخانه ها، مخازن و غیره مربوط است و خشکسالی کشاورزی شرایطی است که میزان رطوبت موجود درخاک برای محصول ناکافی است.
    موضوع این مقاله بررسی و مقایسه عدم تطابق روند خشکسالی هواشناسی و خشکسالی هیدرولوژیکی در دو حوزه آبریز همجوار در دامنه شمالی شیرکوه یزد است.در ابتدا خشکسالی هواشناسی با استفاده از روش گیپس و ماهر و خشکسالی هیدرولوژیکی با استفاده از روش نمره استاندارد z محاسبه و در ادامه نیز وجود یا عدم وجود روند خشکسالی هواشناسی و خشکسالی هیدرولوژیکی با استفاده از تحلیل همبستگی در سطح دو حوزه آبریز اسلامیه و فخرآباد واقع در دامنه شمالی شیرکوه یزد مورد بررسی،تحلیل و مقایسه قرار گرفته است.
    برای انجام این تحقیق از داده های بارندگی سالانه 2 ایستگاه بارانسنجی وابسته به وزارت نیرو در طی یک دوره مشترک آماری 30 ساله و داده های هیدرومتری 2 ایستگاه اسلامیه و فخر آباد دوره های آماری به ترتیب 26 و 28 ساله استفاده به عمل آمده است.
    نتایج تحقیق نشان می دهد که از این نظر تفاوت های چشمگیری در دو سطح دو حوزه آبریز وجود دارد،علیرغم اینکه روند خشکسالی هواشناسی در هر دو ایستگاه بارانسنجی اسلامیه و فخرآباد مورد تائید قرار نگرفت،اما روند خشکسالی هیدرولوژیکی در ایستگاه هیدرومتری اسلامیه مورد تائید و در ایستگاه هیدرومتری فخرآباد مورد تائید قرار نگرفت، همچنین وجود رایطه قوی و معنادار بین میزان بارش و دبی در ایستگاه هیدرومتری فخرآباد تائید و در ایستگاه هیدرومتری اسلامیه تائید نشد.
    کلید واژگان: روند، خشکسالی هواشناسی، خشکسالی هیدرولوژیکی، یزد
  • حسن احمدی، محمدرضا اختصاصی، علی گلکاریان، الهام ابریشم
    برای ارزیابی و تهیه نقشه وضعیت بیابان زایی، مدلهای مختلفی ارائه شده است.در این تحقیق با استفاده از روش مدل مدالوس تغییر یافته (3) وضعیت فعلی بیابان زایی (با تاکید برفرسایش بادی) در منطقه فخرآبادمهریز بررسی شد. بدین منظور، امتیاز دهی به چهار شاخص بیابان زایی معرفی شده است در این مدل امتیاز داده شده و لایه های اطلاعاتی مربوط به این شاخص ها تهیه شد.این لایه ها عبارتند از: 1- لایه اطلاعاتی مدل فرسایشی بادی IRIFR، این لایه ازسه کلاس، شدید (27958 هکتار)، متوسط (28628 هکتار) و کم (33330 هکتار) تشکیل شده است؛ 2- لایه اطلاعاتی تعداد روزهای با شاخص توفانی گرد و خاک (DSI)، این لایه اطلاعاتی ازدوکلاس کم (82354 هکتار) و متوسط (7545 هکتار) تشکیل شده است؛ 3- لایه اطلاعاتی درصد تراکم پوشش غیر زنده در سطح خاک (MC)، این لایه اطلاعاتی از سه کلاس، شدید (26331 هکتار)، متوسط (31412 هکتار) و کم (32165 هکتار) تشکیل شده است؛ 4- لایه اطلاعاتی مقاومت فشاری خاک، این لایه اطلاعاتی نیز از سه کلاس، زیاد (7565 هکتار)، متوسط (49024 هکتار)، و کم (33327 هکتار) تشکیل شده است. در نهایت میانگین هندسی ارزشهای 4 لایه اطلاعاتی مذکور محاسبه شد و با کلاسه بندی نقشه حاصله، نقشه وضعیت فعلی بیابان زایی منطقه مورد مطالعه بدست آمده است.نتایج حاصل از این ارزیابی را می توان به این ترتیب بیان کرد: از کل منطقه مورد مطالعه (89916 هکتار)، 44640 هکتار (54/49%) در کلاس شدت بیابان زایی کم، 37648 هکتار(76/41%) در کلاس بیابان زایی متوسط و 7628 هکتار (38/ 8 %) در کلاس بیابان زایی شدید قرار می گیرد.
  • مهدی حیات زاده *، محمدرضا اختصاصی، حسین ملکی نژاد، علی فتح زاده، حمیدرضا عظیم زاده
    فرسایش خاک، بی شک یکی از مهمترین مسائل و مشکلات موجود در عرصه های طبیعی کشور است و آثار مخربی در اکوسیستم های مختلف به جای می گذارد. با توجه به اینکه محاسبه مقادیر رسوب از طریق ایستگاه های رسوب سنجی و اندازه گیری های مستقیم فرسایش فرایندی هزینه بر و مشکل است، یافتن روش هایی برای برآورد دقیق میزان رسوبدهی حوضه های آبخیز بویژه در مناطق خشک و فراخشک به دلیل شرایط حساس اکولوژیکی ضروری می نماید. یکی از روش هایی که تا به امروز در این مناطق نسبت به سایر روش های برآورد رسوب بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است روش های رگرسیونی سنجه رسوب می باشد. لذا در این تحقیق مقادیر رسوب مشاهداتی 48 واقعه (دبی و رسوب متناظر) در یک دوره 23 ساله حوضه فخرآباد- مهریز با مقادیر برآوردی از روش های سنجه چند خطی، حد وسط دسته ها، منحنی سنجه حد وسط دسته ها با ضریب اصلاحی QMLE، SMEARING و ضریب اصلاحی FAO و همچنین با نتایج حاصل از روش شبکه عصبی مصنوعی (ANN) مورد مقایسه قرار گرفته و صحت هر یک از این روش ها مورد آزمون قرار گرفت. بررسی حاصل از آزمون های مجذور میانگین مربع خطا ها (RMSE)، ضریب تبیین (R2) و معیار ناش (ME) کارایی بالاتر روش شبکه عصبی (ANN) را نسبت به سایر روش های مذکور نشان دادند. نتایج آزمون های مذکور برای روش شبکه عصبی مصنوعی به عنوان روش بهینه به ترتیب 3/203، 86/0 و 66/0 را نشان دادند. نتایج حاصل مبین این است که در استفاده از هر روشی برای برآورد رسوب معلق جریان در مناطق خشک و فراخشک به دلیل ماهیت داده های مشاهداتی و همچنین رژیم خاص جریان ها که اغلب به صورت موقت و فصلی می باشند باید جانب احتیاط را رعایت نمود. در عین حال بررسی نتایج این تحقیق گویای انعطاف پذیری بالاتر مدل های شبکه عصبی مصنوعی است که آنها را به ابزار مناسبی جهت مدلسازی در شرایطی که با فقر داده مواجه هستیم مبدل می سازد.
    کلید واژگان: منحنی سنجه رسوب، مدلسازی، ضرائب اصلاحی، شبکه عصبی مصنوعی
    Mehdi Hayatzadeh *, Dr Mohammadreza Ekhtesasi, Dr Hosein Malekinezhad, Dr Ali Fathzadeh, Dr Hamidreza Azimzadeh
    Soil erosion, is undoubtedly one of the most important problems in natural areas of Iran and has destructive effects on different ecosystems. Considering that the calculation of the sediment rate in sediment stations and direct measurements of erosion process is costly and difficult, it is critical to find ways to accurately estimate the amount of sediment yield in catchments especially in arid and hyper arid areas because of their high ecological sensitivity. One of the most commonly used methods in these areas is the sediment rating regression method. Therefore, in this study sediment observed data for 48 events (the corresponding discharge and sediment) in a 23-year period from Fkhrabad basin (Mehriz) were compared to the estimated data obtained from Multi-line rating method, extent middle class, middle class rating curve with correction factor QMLE, SMEARING correction coefficient FAO and Artificial Neural networks (ANNs). Finally, the accuracy of these methods were assessed using different evaluation criteria such as Root mean square error (RMSE), coefficient of determination (R2) and the standard Nash (ME). Results showed that ANN outperformed the other methods with the RMSE, R2 and ME of 203.3, 0.86 and 0.66, respectively. The results suggest that these methods should be used cautiously in estimating the suspended sediment load in arid and hyper arid regions due to the nature of the observed data and temporal and seasonal flow Systems in these regions. It was also indicated that the artificial neural network models have higher flexibility than other methods which makes them to be useful tools for modeling in poor data conditions.
    Keywords: Sediment rating curve, Modeling, Correction coefficients, Artificial neural Networks
  • ساشا ریاحی مقدم
    شهر مهریز امروزه در نزدیکی مسیر ارتباطی یزد به کرمان و در فاصله 25 کیلومتری جنوبی شهر یزد واقع شده است. با توجه به شرایط اقلیمی و توپوگرافی حاکم بر این محدوده سکونتگاه های موجود از تنوع بسیاری برخوردار هستند. اغلب بافت های شهری و روستایی منطقه مهریز در پیرامون کوهپایه های شیرکوه، طبق فرایندی ارگانیک و بر اساس تعامل انسان، معماری و طبیعت برپا شده و توسعه یافته است. شهر تاریخی مهریز با دارا بودن قنوات و باغات متعدد از نظر ریخت کالبدی از نمونه های منحصر به فرد در اقلیم گرم و خشک می باشد و نسبت به شهرهای دیگر منطقه یزد از منظر طبیعی وسیع تری برخوردار است، به طوری که در مطالعات پایه و ابتدایی در ساختار شهر این گونه به نظر می رسد که روند شکل گیری و گسترش آن، بر مبنای الگوی باغ شهر پایه ریزی شده است. بر این اساس پژوهش و مطالعه جهت شناخت دقیق روند تغییرات و تثبیت هویت شهری مهریز آغاز شده و با تاکید بر شفاف سازی روند تاریخی موضوع و همچنین خوانا سازی تغییرات کالبدی در محلات تاریخی شهر مهریز دنبال شده است. با توجه به نتایج بدست آمده از مطالعات میدانی و کتابخانه ای، پاسخ این سوال کلیدی که شهر امروزی مهریز از ابتدا بر اساس ساختار باغ محله ای به وجود آمده و یا از تجمع کالبدی چند قریه نزدیک به هم شکل گرفته و الگوی موجود متاثر از تغییرات ساختاری در این مناطق می باشد، روشن شده است. در واقع می توان گفت مهریز امروز که از نظر ساختار و منظر شهری همانند یک باغ، شهر به نظر می رسد، دستاورد توسعه و تجمیع کالبدی بافت سکونتگاه های روستایی موجود در منطقه و پیرامون قصبه کهن مهریجرد می باشد.
    کلید واژگان: باغ شهر، مهریز، محله، قصبه
    Sasha Riahi Moghaddam
    Mehriz historic city is located near the Yazd-Kerman road almost 25km to the south of Yazd. It is a good example of a desert town in the central Iranian plateau، where the weather is extremely hot with arid and semi-arid climate conditions and where the water is provided only by the qanats. Living with the desert means a consistent process of environmental adaptation and a harmonious interaction between man and nature that is reflected in earthen built fabric. The exiting physical structure of Mehriz has، therefore، captured a long process of formation and transformation that is resulted in the today’s garden city. This study is an effort in identification and understanding of the historical processes of urban development and physical changes in the city''s historic neighbourhoods. Along with tracing historical and morphological development of Mehriz over time، and on the basis of field observation and document analysis، three main issues were studied: first، investigating neighbourhood centres and places of public gathering and social relation; secondly، understanding the defensive system and the issue of urban security; and thirdly، surveying the water supply and distribution systems. Results show that each of the traditional neighbourhoods of Mehriz had separate neighbourhood centres and people exercised their religious practice in their own locality. Moreover، each of these neighbourhoods has a specific water supply system and a defence system apt for its own population. These neighbourhoods have been relativley independent villages in the past، and had their own local management، water and land for gardening and agriculture. The question whether Mehriz has been established on the basis of the idea of a garden-city or is the result of a long process of physical accumulation، integrating several villages and outskirts in the bigger framework of the current city has been scrutinised. This paper demonstrates that although today Mehriz reflects the image of a garden city، this is the result of a long process of morphological development، integrating the old boroughs and agricultural and rural landscape into the current frame of the old borough of Mehrijerd. Thus، Mehriz in the past has not been an integrated garden city and has only gradually evolved into such urban form.
    Keywords: Garden city, Mehriz, Fabrics, Borough
  • مهدی صاغی جدید*، مصطفی نادری، عطاالله ندیری

    ذخایر آب زیرزمینی یکی از اصلی ترین منابع تامین آب در مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. در دهه های اخیر عوامل طبیعی مثل تغییرات اقلیمی و عوامل انسانی مانند برداشت بی رویه و مدیریت ناصحیح، باعث افت تراز آب زیرزمینی و بروز پیامدهای منفی در ایران شده است. از این رو، حفظ و پایش مداوم کیفیت آب زیرزمینی و شناسایی مناطق آسیب پذیر و حساس در برنامه ریزی ها از اهمیت خاصی برخوردار است. مطالعه حاضر به ارزیابی وضعیت بهره برداری منابع آب زیرزمینی استان یزد می پردازد. بدین منظور آمار و اطلاعات منابع و مصارف آب با لحاظ کردن تغییرات تعداد و میزان برداشت از چاه ها، چشمه ها و قنوات مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی کمی و کیفی دشت های استان در یک دوره 10 ساله (96-1386)، نقشه های پهنه بندی کمی شامل: نقشه های هم تراز آب زیرزمینی در محیط GIS تهیه گردید. همچنین، با بررسی پارامترهای مهم نظیر: سدیم (Na)، کلر (Cl)، سولفات (SO4)، اسیدیته (pH)، سختی کل (TH)، غلظت املاح محلول (TDH) و هدایت الکتریکی (EC) کیفیت شیمیایی و تغییرات آن ها مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت، نقشه پهنه بندی کیفیت آب زیرزمینی استان برای مصارف شرب و کشاورزی بدست آمد که نتایج حاکی از شوری بالای آب برای کشاورزی بوده و آب شرب هم در مهریز، اردکان و بافق کیفیت پایینی را نشان داد. به لحاظ بهره برداری از دشت های استان در آینده، میزان افت کلی تراز، متوسط سالانه افت تراز به همراه کسری مخزن مدنظر قرار گرفت و دشت هایی که وضعیت نامطلوبی داشتند مشخص گردید که دشت های یزد-اردکان، ابرکوه، چاهک شهریار و بهادران جزء مناطق ممنوعه بحرانی به لحاظ بهره برداری از منابع آب زیرزمینی طبقه بندی شدند.

    کلید واژگان: استان یزد، پهنه بندی، کمیت و کیفیت آب زیرزمینی، ممنوعه بحرانی، GIS
    Mahdi Saghi Jadid *, Mostafa Naderi, Ataallah Nadiri

    Groundwater reserves are one of the main sources of water supply in arid and semi-arid regions. In recent decades, natural factors such as climate change and human factors such as immethodical harvesting and improper management have caused a drop in the groundwater water level and negative consequences in Iran. Therefore, maintaining and continuously monitoring groundwater quality and identifying vulnerable and sensitive areas in planning is particularly important. The present study identifies and evaluates the exploitation status of groundwater resources in Yazd province. For this purpose, the statistics and information on water sources and uses were analyzed by considering the changes in the number and amount of withdrawal from wells, springs, and qanats. To quantitatively and qualitatively investigate the plains of the province in 10 years (1386-1996), quantitative zoning maps including groundwater level maps were prepared in the GIS software. Also, by examining important parameters such as sodium (Na), chlorine (Cl), sulfate (SO4), acidity (pH), total hardness (T.H.), dissolved solute concentration (T.D.H.), and electrical conductivity (EC), chemical quality and their changes were evaluated. Finally, the zoning map of the province's underground water quality for drinking and agriculture was obtained, the results indicated high water salinity for agriculture and the drinking water in Mehriz, Ardakan, and Bafaq showed low quality. In terms of exploitation of the plains of the province in the future, the overall level drop and the annual average level drop with the reservoir deficit were taken into consideration and the plains that had unfavorable conditions were identified as Yazd-Ardakan, Abargo, Chahak plains. Shahryar and Bahadran were classified as critical permitted areas in terms of exploitation of groundwater resources

    Keywords: GIS, Interpolation, Permitted, The Quantity, Quality Of Groundwater, Yazd Province
  • صفر قائد رحمتی *، مهین حاضری
    برقراری عدالت در توزیع خدمات شهری در محلات شهری می تواند نقشی موثر در توسعه پایدار محله ای داشته باشد. به عبارتی دیگر، توزیع خدمات باید به گونه ای باشد که محلات کمتر توسعه یافته با خطر از دست دادن جمعیت و نابودی محله مواجه نشوند. چرا که توزیع عادلانه خدمات شهری، نقش مهمی در توزیع فضایی جمعیت و ارزش زمین شهری خواهد داشت.
    در این پژوهش به صورت موردی، محلات دوازده گانه شهر مهریز در ارتباط با 16 نوع از خدمات شهری (مهدکودک، پیش دبستانی، دبستان، راهنمایی، متوسطه، آموزش عالی، مراکز بهداشت، داروخانه، اورژانس، بیمارستان، پارک و فضای سبز، آتش نشانی، آرامستان، کتابخانه، فضاهای ورزشی و کاربری های انتظامی) بررسی شده است. این پژوهش از نوع کاربردی- توسعه ای، و روش بررسی در آن، تحلیل فضایی با دیدگاه شناسایی تفاوت های توسعه محله ای است. هدف مقاله نیز تحلیل توزیع فضایی خدمات شهری در محلات شهر مهریز و بررسی تاثیر توزیع خدمات شهری بر قیمت اراضی است. مقاله بر این فرضیات استوار است که در خدمات شهری، توزیع فضایی مناسبی بین محلات شهر مهریز وجود ندارد و توزیع نامناسب خدمات شهری، موجب تفاوت قیمت اراضی در محلات مختلف شهر مهریز شده است.
    نتایج پژوهش نشان می دهد که خدمات شهری در سطح محلات شهر مهریز، بر اساس سرانه موجود هر کاربری در محلات مختلف، به صورت مناسب توزیع نشده است. کاربرد شاخص مرکزیت برای محلات مختلف، از صفر برای محله «سرحوض» تا 63/815 برای محله «بغدادآباد» است که نشان از توزیع ناعادلانه خدمات شهری در این شهر دارد. بررسی رابطه بین شاخص مرکزیت و میانگین قیمت زمین از طریق همبستگی پیرسون (303/0) نیز نشان می دهد که رابطه معناداری بین توزیع خدمات و قیمت اراضی وجود ندارد؛ کاربری های مختلف در محلات، تاثیر چندانی بر قیمت زمین نداشته و عامل دسترسی، مهم ترین عامل در افزایش قیمت زمین است. درنتیجه زمین های تجاری میدان ورودی که بهترین دسترسی را دارند، قیمت بالاتری نیز نسبت به سایر مکان ها دارند.
    کلید واژگان: تحلیل فضایی، توزیع خدمات شهری، قیمت زمین
    S. Ghaedrahmati *, M. Hazeri
    A fair distribution of urban services in different districts of a city can have an effective role in the sustainable development of that city.On the other hand, inequality in the life quality of citizens makes it hardfor some people to have an access to the urban services and facilities and leads to the decline of less developed areas, which are at risk of losing population, and the reduction of land prices.This paperpresents an investigation of 12 districts and 16 types of urban services including kindergartens, prep schools, elementary schools, guidance schools, secondary schools, higher education, health care centers, pharmacies, emergency rooms, hospitals, parks and green areas, fire stations, grave yards, libraries, and educational environment for law enforcement.The paper analyzes the spatial distribution of urban services in the town of Mehriz, utilities, and its effect on land prices.The approach of the study is based on the assumption that there is an unfair inappropriate spatial distribution of urban services and utilities in Mehrizurban areas that has led to differences in land prices. The results show that the distribution of municipal services in Mehriz is based on a per capita basis in different districts.Meanwhile, there is no significant relationship between the distribution of utilities and land prices.The land-use regulations do not have effects on property values and has been considered as the most important factor inthe increase of land prices in these districts.
    Keywords: Spatial analysise, Distribution of urban services, Land prices
ردیف ۱۰-۱ از ۷۴۰۴ عنوان مطلب
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال