-
در دوره پهلوی دوم برای دور کردن مخالفان از حکومت، با توجه به فعالیت های آنان هییت حاکمه در برابر اعمال و رفتار آنها واکنش نشان می داد و به همین دلیل اداره کل سوم ساواک از راه های مختلف همچون تحت کنترل قرار دادن، ممنوع المنبر کردن، دستگیری و بازداشت و تبعید مخالفان اقدام می کرد. پرویز ثابتی مدیرکل اداره سوم ساواک، که یکی از ادارات مهم سازمان اطلاعات و امنیت کشور در دوره پهلوی دوم با وظیفه اصلی حفظ و تامین امنیت داخلی بود، از تبعید به عنوان شیوه مجازات برای برخورد با مخالفان استفاده می کرد. هدف مقاله حاضر، توصیف و تحلیل تبعید مخالفان در دوره پهلوی دوم است. مقاله به دنبال پاسخ دادن به سوال از چیستی هدف تبعید در دوره پهلوی دوم است. یافته های پژوهش نشان می دهد کنترل تبعیدی ها، دوری از مرکز، مناطق مختلف تبعید، تبعید گروهی و فشارهای اقتصادی از شاخص های تبعید در این دوره است. روش گردآوری منابع در این تحقیق استفاده از اسناد و مدارک آرشیوی و منابع کتابخانه ای است.
کلید واژگان: تبعید, اداره کل سوم ساواک, پرویز ثابتی, روحانیت, رژیم پهلویIn the second Pahlavi period, in order to keep the opposition away due to their activities, the ruling body reacted against their actions and behavior, and for this reason, the Third General Directarate of Savak used various means such as putting them under control, banning the pulpit, arresting and detaining and deporting the opposition. Parviz Sabeti, director general of the third department of SAVAK, which was one of the important departments of the country's intelligence and security organization during the second Pahlavi period, and its main task was to maintain and ensure internal security. He used exile as a method of punishment to deal with opponents. The purpose of the article is to describe and analyze the exile of opponents in the second Pahlavi period. The article seeks to answer the question of what was the purpose of exile in the second Pahlavi period. The findings of the research show that the control of exiles, distance from the center, different exile areas, group exile and economic pressures are indicators of exile in this period. This research uses the archival documents and library resources.
Keywords: Exile, Third General Administration of Savak, Parviz Shabeti, clergy, Pahlavi regime -
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تطبیقی توسعه سیاسی در دوره ثبات پهلوی دوم با دوره ثبات سیاسی جمهوری اسلامی است. نویسنده به دنبال پاسخ به این سوال است که مولفه های توسعه سیاسی در دوره ثبات محمدرضا پهلوی و دوره ثبات جمهوری اسلامی چه وجوه اشتراک و افتراقی با یکدیگر دارند. روش مورد استفاده در این مقاله، تطبیقی با رویکرد توصیفی-تحلیلی است. توسعه سیاسی در دوره ثبات پهلوم دوم با دوره ثبات جمهوری اسلامی بر اساس چهار مولفه نهادمندی انحصار قدرت سیاسی، نهادمندی کسب قدرت سیاسی، نهادمندی اعمال قدرت سیاسی و نهادمندی ادغام قدرت سیاسی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. در این راستا یافته های پژوهش حاکی از آن است که در خصوص مولفه نهادمندی انحصار قدرت سیاسی در دوره پهلوی دوم، کاهش انحصار قدرت سیاسی پهلوی دوم و شکل گیری خشونت آشکار بر ضد حکومت پهلوی دوم و در دوره جمهوری اسلامی، حفظ انحصار قدرت و عبور از بحران های شکننده انحصار قدرت، در مورد مولفه نهادمندی کسب قدرت سیاسی در دوره پهلوی دوم، برگزاری انتخابات به صورت فرمایشی و شکل گیری فرهنگ تبعی با وجود ایجاد ساختارهای کسب قدرت سیاسی بر اساس قانون مشروطه و در دوره جمهوری اسلامی، کسب قدرت سیاسی در همه سطوح از طریق انتخابات و بر اساس رای مردم، در خصوص مولفه نهادمندی اعمال قدرت سیاسی در دوره پهلوی دوم، فقدان توزیع قدرت سیاسی در ساختار و فقدان حاکمیت قانون و شخصی شدن قدرت به طور کامل و در دوره جمهوری اسلامی، توزیع قدرت در ساختار سیاسی و جلوگیری از شخصی شدن قدرت در نظر و عمل، در مورد مولفه نهادمندی ادغام قدرت سیاسی در دوره پهلوی دوم، فرمایشی بودن شکل گیری احزاب سیاسی و تشدید فضای بسته سیاسی، در دوره جمهوری اسلامی رشد گسترده احزاب، شکل گیری فضای باز سیاسی و برخورداری شهروندان از حقوق سیاسی شهروندی می باشد.
کلید واژگان: نهادگرایی, قدرت سیاسی, توسعه سیاسی, پهلوی دوم, جمهوری اسلامیThe main purpose of the current research is to compare the political development during the stability period of Pahlavi II with the period of political stability of the Islamic Republic. Political development is one of the most important concepts of the political literature of the last century in Iran. The author is looking for an answer to the question that the components of political development in the period of stability of Mohammad Reza Pahlavi and the period of stability of the Islamic Republic have commonalities and differences with each other. The method used in this article is an adaptation to the descriptive-analytical approach. The political development during the stability period of Pahlum II and the stability period of the Islamic Republic was analyzed and compared based on the four components of the institutionalization of the monopoly of political power, the institutionalization of the acquisition of political power, the institutionalization of the exercise of political power, and the institutionalization of the integration of political power.
Keywords: Institutionalism, Political Power, Monopoly Of Power, Second Pahlavi, Islamic Republic -
این مقاله به واکاوی تطور سیاست های گفتمانی در دوره پهلوی ها و نوع تاثیرگذاری آن ها بر پوشاک زنان ایران می پردازد و با رویکردی جامعه شناختی ویژگی های ظاهری و دلالت های معنایی پوشاک زنان تحت تاثیر عوامل فرهنگی اجتماعی، پیامدهای کردارهای گفتمانی متفاوت دوره پهلوی اول و دوم بر پوشاک زنان را مطالعه می کند. ضرورت این چنین مطالعاتی، ناظر بر اهمیت بازشناسی تبعات سیاست های آمرانه و اشاعه گرایانه در عرصه های فرهنگی است. رویکرد مطالعه، کیفی و توصیفی تحلیلی است و از تحلیل گفتمان انتقادی برای تحلیل کردارهای گفتمان غالب در دوره های پهلوی اول و دوم استفاده شده است. هدف از این مطالعه، پاسخ به این سوال است که دو رویکرد متفاوت در دوره پهلوی اول (آمرانه) و در دوره پهلوی دوم (اشاعه گرایانه) با پدیده کشف حجاب، به چه نتایجی منجر شده است؟ نتایج نشان می دهد کردارهای متفاوت در گفتمان پهلوی در دو دوره، به رغم برخورداری از گفتمان واحد، پیامدهای مختلفی داشت و به دلیل تمرکز کردارهای گفتمانی در دوره پهلوی دوم بر اقتضایات اجتماعی و فرهنگی روز، نسبت به کردارهای گفتمانی پهلوی اول، بیشتر به اهداف خود نزدیک شد. همچنین درنتیجه هژمونیک شدن گفتمان پهلوی ها، نوعی «همگن سازی» نسبی پوشش زنان در ایران رخ داد که نتیجه یکی از کردارهای این گفتمان در دوره اول پهلوی ها بود.کلید واژگان: پوشاک زنان, سیاست گفتمانی, پهلوی اول, پهلوی دوم, حجابThe paper is a study on the transformation of discursive policies at first & second Pahlavi eras and the type of their effects on the dress and clothing of Iranian Women. In this paper, the apparent features and characteristics and semantic implications of dress are sociologically studied. The effect of social & cultural factors on the women dress and the difference of discursive practices in the first and second Pahlavi eras are considered. The necessity of this kind of studies refers to the importance of identifying the implications of imperative and diffusive policies in cultural areas. The approach of the research is qualitative and descriptive-analytical & critical discourse analysis has been applied to analyze the dominant discourses in the first and second Pahlavi eras. This study aims to respond to this question: what was the result of two different approaches to unveiling women in the first Pahlavi (imperative) and second Pahlavi eras (diffusive)? The results show that despite the same discourse, different actions of Pahlavi discourse in two eras had different consequences and because of the concentration of discursive actions in the second Pahlavi on Social and cultural requirements of the day, they came closer to their goals than the first Pahlavi discourse actions. Following the hegemony of first & second Pahlavi discourses, kind of relative "homogenization" of women clothing came out in Iran which was the result of one of the actions of this discourse in the first era of Pahlavi dynasty.Keywords: Women, dress, Discourse, First Pahlavi, Second Pahlavi, hijab
-
در ایران، پژوهش های متعددی در زمینه معناشناسی و نشانه شناختی معماری دوره های مختلف، با دیدگاه های متفاوت انجام شده که در این میان، معماری دوره پهلوی دوم به دلیل تحولات فکری و ساختاری بنیادین، واجد ارزش برای تحقیقات بیشتر و عمیق تر است. در این پژوهش، با تکیه بر نظریات نشانه شناسی، ضمن شناخت بیشتر تحولات فرم معماری در برخی آثار شاخص دوره پهلوی دوم، تلاش خواهد شد معانی و نشانه های قابل تاویل در فرم معماری این دوره شناسایی و تحلیل شود. این پژوهش از نظر محتوا، کمی-کیفی است که با دیدگاه توصیفی-تحلیلی و با در پیش گرفتن نگرشی تحلیلی، با رویکردی نشانه شناسانه و کاربرد آرا و نظرات علمی متخصصان و صاحبنظران این حوزه انجام شده است. قلمرو زمانی پژوهش، بناهای عمومی دوره پهلوی دوم ایران است که در سه دوره مجزا پس از سال 1320 مشتمل بر دوره پهلوی دوم انتخاب شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بازشناسی عوامل موثر بر تغییرات و تحولات رخ داده در ساختار نشانه شناختی معماری معاصر در ایران و تبیین و بررسی این علل و عوامل، کمک بسزایی بر هویت شناسی معماری معاصر ایران خواهد گذاشت. وجه تمایز تحقیق حاضر توجه به ماهیت نشانه شناختی آثار شاخص دوره پهلوی دوم به صورت توام و کیفیت سنجی مطالعات انجام شده در سال های اخیر می باشد.کلید واژگان: نشانه شناسی, معماری, دوره دوم, فرمIn Iran, numerous researches have been conducted in the field of semantics and semiotics of the architecture of different periods, with different points of view, among which, the architecture of the second Pahlavi period is worthy of further and deeper research due to its fundamental intellectual and structural changes. In this research, relying on the theories of semiotics, while knowing more about the evolution of the architectural form in some significant works of the second Pahlavi period, an attempt will be made to identify and analyze the meanings and signs that can be interpreted in the architectural form of this period. In terms of content, this research is quantitative-qualitative, which has been done with a descriptive-analytical perspective, taking an analytical approach, with a semiotic approach and using the opinions and scientific opinions of specialists and experts in this field. The temporal domain of the research is the public buildings of the second Pahlavi period of Iran, which are selected in three separate periods after 1320 including the second Pahlavi period. The results of the research show that identifying the factors affecting the changes and developments that have occurred in the semiotic structure of contemporary architecture in Iran and explaining and investigating these causes and factors will greatly contribute to the identity of contemporary Iranian architecture. The distinguishing feature of the present research is to pay attention the semiotic nature of the works of the second Pahlavi period in combination with the quality assessment of the studies conducted in recent years.Keywords: Semiotics, Architecture, Second period, Form
-
«نفوذ یکی از راهبردهای اعمال قدرت است که در اعصار قدیم در اشکال سخت و نیمه سخت و در عصر جدید در قالب نرم از سوی کشوری علیه کشور دیگر یا از جانب شخص یا گروهی بر روی شخص یا گروه دیگر اعمال می گردد. در این مقاله محققین برآنند تا در راستای جهاد تبیین، نفوذ امنیتی آمریکا در دوره پهلوی دوم را بررسی نمایند. پرسش تحقیق بر این پایه استوار است که نفوذ امنیتی آمریکا در دوره پهلوی دوم چگونه بوده است؟ برای حصول این هدف، پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مدل کیفی با رویکرد تبیین گری اختیار عاقلانه و ساختاری- علی، ابتدا محورها و مصداق های نفوذ امنیتی آمریکا در دوره پهلوی دوم، مبتنی بر اسناد و مدارک متقن مورد توجه و مداقه قرار گرفته و سپس مورد تجزیه و تحلیل صورت گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که آمریکا برای نفوذ در حوزه امنیتی این دوره به جهت ساختار حکومت دیکتاتوری که عمده قدرت در اختیار شخص حاکم است، تمرکز خود را بر مرجع قدرت در کشور یعنی شاه قرار داده و با نفوذ و تسلط بر این مرجع قدرت، دو نهاد اطلاعاتی و امنیتی کشور (ساواک و ضداطلاعات ارتش) را در جهت اهداف و منافع خود در ایران و منطقه غرب آسیا به کار می گیرد.
کلید واژگان: آمریکا, پهلوی, نفوذ, ساواک, نفوذ امنیتی"Influence" is one of the strategies of exercising power, which was applied in hard and semi-hard forms in the old ages and in the new age in a soft form by one country against another country or by a person or a group on another person or group. In this article, the researchers intend to investigate the American security influence during the Pahlavi period in line with the Jihad of explanation. The research question is based on the basis of what was the American security influence during the Pahlavi period? To achieve this goal, the research with a descriptive-analytical method based on a qualitative model with an explanatory approach of wise and structural-causal authority, first of all, the axes and examples of the American security influence in the Pahlavi period based on convincing documents and documents are considered and analyzed. The findings of the research indicate that America has focused on the authority of power in the country i.e. the king in order to influence the security field of this period due to the dictatorial government structure where most of the power is in the hands of the ruler and by influencing and dominating this; so the authority of power uses two intelligence and security institutions of the country (SAVAK and the army's counter-intelligence) for its goals and interests in Iran and the West Asia region.
Keywords: America, Pahlavi, influence, security influence -
تحقیق حاضر می کوشد، یک شناخت تحلیلی و انتقادی از نقش نوسازی و مدرنیته در فرآیند تمایزپذیری نهادی در نظام سلطنتی پهلوی اول و دوم بدست دهد. همچنین این سوال مطرح شدکه، هر چه جامعه در مرحله گذار از سنتی به مدرن از توسعه موزون، متعادل و تدریجی برخوردار شده لاجرم با تغییر و تمایزپذیری نهادی مواجه گردیده است و بر عکس اگر جامعه از روند توسعه متوازن، همگام و تدریجی برخوردار نشده و یا یکی از نهادها فربه تر بوده و دیگر نهادهای اجتماعی را تحت سیطره خود گرفته با اختلال کارکردی و ضعف تمایزپذیری نهادی مواجه شده است. در دوره پهلوی اول و دوم سیطره و هژمونی با نهاد قدرت بود و سایر نهادهای اجتماعی تحت سیطره آن بودند و چون نهاد قدرت دچار اختلال کارکردی بود فلذا مانع کارکرد سالم سایر نهادها شده و در نتیجه نهادهای اجتماعی به شدت از اختلال کارکردی برخوردار بودند و حتی در دوره پهلوی دوم سیاست حداکثری منجر به اقتدارگرایی رژیم شده و به تمایزپذیری آمرانه سوق پیدا کرد و وقوع انقلاب اسلامی نیز تا حدودی متاثر از همین اختلال کارکردی نهادی دوره پهلوی دوم بود. تلقی از پدیده مدرنیته، نوسازی و توسعه به عنوان واقعیت های تاریخی که ریشه در دگرکونی های اجتماعی درازمدت جامعه ایرانی دارد خواه و ناخواه روش انجام پژوهش حاضر را به سوی روش تطبیقی- تاریخی و اسنادی سوق داده است.کلید واژگان: مدرنیته, توسعه, تمایزپذیری نهادی, اختلال کارکردیThe current research tries to get an analytical and critical understanding of the role of modernization and modernity in the process of institutional differentiation in the first and second Pahlavi royal system. The question was also raised that, as the society has benefited from a balanced, balanced and gradual development in the transition stage from traditional to modern, it has inevitably faced institutional change and differentiation, and on the contrary, if the society has not benefited from a balanced, synchronized and gradual development process and Or one of the institutions is more powerful and has taken over the other social institutions and has faced a functional disorder and weak institutional differentiation. During the first and second Pahlavi periods, the authority and hegemony was with the institution of power, and other social institutions were under its control, and because the institution of power was dysfunctional, it prevented the healthy functioning of other institutions, and as a result, social institutions were highly dysfunctional and even During the second Pahlavi period, maximalist politics led to the authoritarianism of the regime and led to authoritarian differentiation, and the occurrence of the Islamic revolution was also somewhat affected by this institutional dysfunction of the second Pahlavi period. Considering the phenomenon of modernity, modernization and development as historical facts that are rooted in the long-term social transformations of the Iranian society has pushed the current research method to the comparative-historical and documentary method.Keywords: modernity, Development, institutional differentiation, Functional Disorder
-
از سبک های موجود متاثر از غرب در ایران، رمانتیسم می باشد. نوشتارهای اندکی درباره معماری رمانتیک ایران وجود دارد که دو کمبود در آنها محسوس است. الف: هیچکدام از آنها توضیح نمی دهند براساس چه قراینی سبک بنایی را رمانتیک می خوانند ب: اکثر آنها دوره پهلوی اول را در نظر گرفته اند در حالیکه به نظر می رسد، نمونه هایی از این سبک در دوره پهلوی دوم نیز بوجود آمده اند. لذا این مقاله در نظر دارد با مطالعه ویژگی های معماری رمانتیک در آرای محققان غربی از طریق جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و تطبیق این ویژگی ها با نمونه های موجود در ایران از طریق توصیف، مقایسه و تحلیل محتوای اطلاعات بدست آمده، دلایل اطلاق این سبک را به نمونه های ایرانی، مورد بررسی قرار دهد و با اتکا به مطالعات انجام یافته، سبک شناسی رمانتیک را گسترش داده، انواع گرایش های موجود آن را در دوره پهلوی دوم شناسایی کند. با استناد به یافته های این تحقیق می توان اظهار کرد الف: سبک بوجود آمده در معماری معاصر ایران، نه رمانتیسم غربی، بلکه «شبه رمانتیسمی» است که تاثیرات زیادی از الگوی اصلی خود در غرب گرفته است. ب: این سبک در عصر پهلوی دوم دارای گرایش های مختلفی است.
کلید واژگان: رمانتیسم, ناسیونالیسم, بومی گرایی, سنت گرایی, معماری معاصر ایرانRomantic Movement is one of the most important movements of the early 19th century in European art and architecture. It had a definite impact on the formation of the architecture of the 19th century and the architecture of the modern era in Europe. This movement came to Iran by intellectuals، western (such as Godard) and Iranian architecture، who had studied in European universities، in late Qajar and early Pahlavi era. The observation of some of the contemporary architectural works in Iran،which have evidently been under the influence of some of the stylistic tendencies of this movement، shows the entry of this western artistic movement into theIranian contemporary architecture in Pahlavi period. But there are a few researches about the start and influences of this movement and its impacts on Iranian contemporary architecture. Generally in these few studies، two deficiencies are quite sensible. First، none of them could explain that based on what evidences the style of a building is romantic? And also howdo we could predicate the Romanticism to the style of a building? And Second Most of these researches have studied the buildings which were made on first Pahlavi period whereas there are also manyexamples of this style onsecond Pahlavi era which have not been much discussion about them. Therefore this research first tries to answer this question that why we tell Romantic to the style of a building? And then tries to come close to a new stylistics of this western architectural movement in Iranian contemporary architecture with the help of comparative analysis of the Romantic architectural tendencies and it is social contexts in the west and a logical comparison of them in Iran. Also in the pursuit of this objective، this research will probe the possibility of classification of different branch of this style in the Iranian contemporary architecture with emphasizing to second Pahlavi era. In order to gain the objectives of this research، we will at first study and critique the opinions of the critics in recognition of the style and stylistic specifications of Romanticism inthe backdrop of its formation and then we will classify different branch of this movement in the Iranian contemporary architecture by reviewing the examples of architecture influenced by this movement in Iran. At the end، this research will show that Iranian Romanticism is not exactly such as European Romanticism. It is only similar to that movement in some important contents. It also will show that there are three important sub-category of Romantic Movement in the architecture of the second Pahlaviera in Iranian contemporary architecture. These three sub-categories are respectively: vernacular architecture، traditionalism and historicism. Although these three sub- categories have a little difference in the stylistic analyses but they can be considered parts of the Romantic vast movement because all of them with taking advantages of the properties and values of Iranian vernacular and local architecture have resisted against the spread and absolute acceptance of modern architecture in Iranian contemporary architecture.Keywords: Romanticism, Nationalism, Nativism, Traditionalism, Iranian Contemporary Architecture -
با فروپاشی سلسله قاجار، روشنفکران که نتوانسته بودند آرمان های خود را که با انقلاب مشروطه طرح شده بود تحقق بخشند، برای به قدرت رسیدن رضاشاه از هیچ تلاش و حمایتی دریغ نکردند؛ زیرا معتقد بودند که آرمان های انقلاب مشروطه تنها در سایه یک دولت متمرکز قدرتمند محقق خواهد شد. ازاین رو در دوره پهلوی اول، سیاست های کلی که رضاشاه برای اداره امور مملکتی در جهت نیل به اهداف و آرمان های مدنظر وی و قشری از روشنفکران در پیش گرفته بود، منجر به رواج جریان های فکری چون تجدد و ملی گرایی در کشور و میان اقشار مختلف جامعه شد که تحولات فرهنگی و هنری بسیاری را به دنبال داشت. در اثر این تحولات، هنر نگارگری که سال ها در رکود مانده بود، دوباره از نو احیا شد و هنرمندان نگارگر بسیار زیادی فعالیت خود را در این زمینه آغاز کردند؛ اما، در دوره پهلوی اول، غالب آثار این هنرمندان نگارگر کپی کاری از روی نگاره های گذشتگان و تقلیدی از آثار نگارگری مکتب اصفهان، خصوصا شیوه رضا عباسی بود تا اینکه در دوره پهلوی دوم، هریک از آنان توانستند به سبک فردی خویش در نگارگری دست یابند. حال مسئله اینجاست که چه عوامل فرهنگی باعث شد این نگارگران بتوانند به سبک فردی خویش در دوره پهلوی دوم دست یابند؟ این پژوهش با این پرسش و با هدف شناخت فضای فرهنگی دوره پهلوی اول و دوم و مطالعه و بررسی این دو فضا، عوامل و مولفه هایی را که سبب گشت تا نگارگران دوره پهلوی اول بتوانند در دوره بعد، یعنی دوره پهلوی دوم، سبکی مختص به خود داشته باشند، بازشناسایی نماید. در این میان این مقاله برای رسیدن به هدف خود، به بررسی و مطالعه گفتمان های اصلی مطرح در دوران پهلوی که تحولات فرهنگی و هنری ایران را در این دوران رقم زدند و همچنین نهادها، انجمن ها و نشریاتی که به دلیل این تحولات فرهنگی و هنری در این دوران در ایران تاسیس شدند، می پردازد.کلید واژگان: فضای فرهنگی, دوره پهلوی اول, دوره پهلوی دوم, نگارگریWith the collapse of the Qajar Dynasty, the intellectuals who couldn’t reach their aims and ideals which had come up by the Constitutional Revolution did whatever they could to empower Rezakhan to become the king of Iran because they believed that the aims of the Constitutional Revolution would only be achieved by the support of a powerful government. So, in the first Pahlavi era, Rezashah’s general politics used to reach his and some of the intellectuals’ aims, led to some stream of thoughts widespread in the country, especially among the Iranian people. Under the influence of these developments, Miniature, which had long been in decline, experienced a revival, leading to a surge in miniaturists working to rejuvenate this traditional art form. However, during the first Pahlavi era, these miniature artists frequently replicated the artistic works of earlier miniaturists, particularly those of Reza Abbasi. Since the Second Pahlavi period, they could have their style of painting. These changes in the artists’ attitude in creating their works of art happened under the influence of some cultural evolutions that took place during the first and second Pahlavi eras, leading to some fundamental changes, as in artistic teaching methods. Sanaye-Ghadimeh school was established by Hossein Taherzadeh Behzad in 1309, as a consequence of that. This school aimed at rejuvenating and reviving Miniature art, led to the emergence of a new style of miniature painting under the guidance of Hadi Tajvidi. He trained many miniaturists, such as Ali Karimi, Hossein Behzad, and Ali Moti who became the most famous contemporary miniatures in the second Pahlavi period. Now the question is, which cultural factors provided the ground for the miniatures to find their style of painting? This article examines the factors that contributed to the continuity and development of the first Pahlavi era’s miniaturists’ works in the Second Pahlavi period, with a focus on understanding the cultural atmosphere of both eras. So, this research gives some information about the institutes founded during these periods, especially during the second one, which led to the formation of these cultural and artistic evolutions. Besides, this article studies the expositions held during the Second Pahlavi era in foreign countries, which played a crucial role in the miniaturists’ artistic lives to help them find their way and develop their style of painting.Keywords: Cultural Atmosphere, First Pahlavi Era, Second Pahlavi Period, Iranian Paintings (Miniature)
-
پژوهش پیش رو در صدد واکاوی و پاسخگویی به این سوال اساسی بر آمده است که موانع عمده فرهنگی که در دوره پهلوی دوم سبب عدم دستیابی جامعه ایران به توسعه سیاسی گردید، چه بوده است؟ و مهم ترین آنها کدام اند؟ این پژوهش با الهام از رویکرد وبری در اهمیت فرهنگ و همچنین رویکرد نوسازی بازنگری شده اینگلهارت و با به کارگیری روش تحقیق تاریخی و اسنادی، با مراجعه به کتابخانه های حقیقی و مجازی و بررسی کتب و اسناد معتبر مرتبط با موضوع تحقیق از طریق فیش برداری به جمع آوری و تحلیل و فراتحلیل اطلاعات تاریخی و پژوهش های جامعه شناسی مرتبط با موضوع تحقیق اقدام شده است.
یافته های این تحقیق نشان می دهد که فرهنگ استبدادی حاکم بر جامعه و نظام سیاسی حاکم وقت و مدیریت اقتدارگرایانه پهلوی دوم بر نهادهای مختلف جامعه و سرکوب جامعه مدنی و انحلال احزاب سیاسی و تشکل های اجتماعی و فرهنگی منتقد وابسته به طبقه متوسط و قطع جریان روشنفکری پویا و آزاد به عنوان مهم ترین موانع فرهنگی توسعه سیاسی در آن دوره محسوب می شود و همچنین فقدان نگرش علمی و عقلانی، روحیه پرسشگری و نقد در جامعه، ضعف جامعه مدنی، حضور قوی باورهای خرافی سنتی در متن جامعه، فقدان فرهنگ گفت و گو، نبود یک جریان روشنفکری اصیل، آزادی خواه ملی و فقدان مطبوعات منتقد و اعمال سانسور شدید بر سایر مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی، باعث ناکامی جامعه ایران در دستیابی به توسعه سیاسی در دوره پهلوی دوم گردید.کلید واژگان: موانع فرهنگی, توسعه سیاسی, فرهنگ استبدادی, نگرش علمی و عقلانی, رویکرد انتقادی و پرسشگرانهThis study with the title of analysis of cultural barriers for political development of Iran: Second Pahlavi era aims to respond to this important question that what are the most significant cultural barriers of Second Pahlavi era that impede Irans society in pursuit of reaching political development? Hence in order to gather relevant data and analyze historical evidences, historical and Analytical study methods were undertaken, by referring to actual and virtual libraries accompanied with scrutinizing valid documents, books and other relevant references.
The findings of this study indicate that the governing dictatorship culture across the society and kingdom structure, absence of scientific and logical mentality, lack of questioning and criticizing attitude in society, weakness of civil society, strong presence of superstitious and traditional believes in context of society, dearth of affability and tolerance culture, lack of an original national liberal intellectual movement and authoritarianism management of Mohammad Reza Shah over various organizations and repressing civil society, political parties and critic sociological constitutions dependent to middle age traditional and contemporary class, closing critical journals and imposing heavy censorship on journals and other mass media beside suppressing dynamic intellectual movements, inhibit Irans society in reaching political development during Second Pahlavi era.Keywords: Analyses, Culture barriers, Political development, dictatorship culture, Scientific, Logical attitude, questioning, critizing approach -
یکی از مهم ترین مسایل و چالشهای پیش روی جوامع در حال توسعه ، هویت کالبدی بناها و نمای شهری است. شهرها، تحت تاثیر مدرنیته دچار مشکل هویت هستند و مفهوم هویت شهری در فرآیند شناخت و ادراک، پدیدهای چند بعدی و پیچیده را پیش روی ما قرار می دهد. هویت کالبدی شهرها به مقوله ای تاثیرگذار در حیات شهر تبدیل شده است. این رساله در پی این فرضیه که هویت کالبدی شکل دهنده معماری معاصر تهران از بطن موضوع طرح بیرون میآید و هویت کالبدی حاصل و دال بر شرایط این زمانی جامعه است و پیرامون این سوال اصلی که اصول تاثیرگذار بر شکل گیری هویت کالبدی معماری معاصر بناهای عمومی شهر تهران کدامند. برای تحلیل و بررسی هویت کالبدی بناهای عمومی شهر، دوره دوم پهلوی انتخاب شد روش تحقیق در این پژوهش کیفی پیمایشی و پژوهش از نوع کاربردی می باشد و برای پاسخ به سوال پژوهش ابتدا از روش کتابخانهای به بررسی عوامل موثر در شکل گیری هویت کالبدی در دوره پهلوی دوم بررسی سپس یه نکات بدست آمده از تحلیل کتابخانهای در بناهای عمومی دوره پهلوی دوم مورد بررسی قرار گرفت.کلید واژگان: هویت کالبدی, بناهای عمومی, معماری دوره پهلوی دومOne of the most important issues and challenges facing developing societies is the physical identity of buildings and urban appearance. Cities are affected by modernity under the influence of modernity, and the concept of urban identity in the process of cognition and perception, presents us with a multidimensional and complex phenomenon. The physical identity of cities has become an influential category in city life. This dissertation follows the hypothesis that the physical identity shaping the contemporary architecture of Tehran comes out of the heart of the subject of the project and the physical identity is the result of the current conditions of society. What are the generals of Tehran? To analyze and examine the physical identity of public buildings in the city, the second Pahlavi period was selected. The research method in this research is qualitative survey and research is applied. In the second Pahlavi period, a point obtained from library analysis in public buildings of the second Pahlavi period was examined.Keywords: Physical Identity, public buildings, architecture of the second Pahlavi period
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجهای نباشند.
-
معتبرحذف فیلتر