-
مقدمهوجود عوامل خطرزای قلبی - عروقی موضوع مودر بحث در مطالعات مختلف می باشد. مطالعاتی که برای یافتن یک ابزار ساده غربالگری که بتواند عوامل خطرزای نامعمول را پیش بینی کند اخیرا وجود همزمان بالا بودن دور کمر و افزایش تری گلیسرید سرم را به عنوان یک معیار برای پیش بینی اختلالات متابولیک که به بیماری عروق کرونرمنجر می شود، پیشنهاد کرده اند. مطالعه حاضر جهت بررسی عوامل خطرزای قلبی - عروقی در چهرگون (phenotype) مذکور انجام شده است.روش هااین بررسی در کلیه زنان سنین 18-65 ساله که مبتلا به دیابت نبودند، از جمعیت تحت پوشش مطالعه قند و لیپید تهران انجام شده افراد براساس تری گلیسرید ناشتای سرم و اندازه دوره کمر به چهار گروه TgHWH (تری گلیسرید بالای 160 میلی گرم در دسی لیتر و دور کمر بالای 80 سانتی متر)،TgHWL (تری گلیسرید بالاتر از 160 میلی گرم در دسی لیتر و دور کمر کمتر از 80 سانتی متر)، TgHWH (تری گلیسرید کمتر از 160 میلی گرم در دسی لیتر و دور کمر بیشتر از 80 سانتی متر)، TgHWL (تری گلیسرید کمتر از 160 میلی گرم در دسی لیتر و دور کمر کمتر از 80 سانتی متر) تقسیم شدند. سپس عوامل خطر زای قلبی - عروقی شامل متغیرهای لیپیدی و تن سنجی (anthropometric) در گروه ها مورد مقایسه آماری قرار گرفتند. همچنین شیوع افراد مبتلا به پرفشاری خون، HDL-C بالاتر از 130 میلی گرم در دسی لیتر، کلسترول تام بیشتر از 220 میلی گرم در دسی لیتر وHDL-C کمتر از 45 میلی گرم در دسی لیتر در گروه ها بررسی شدند.یافته هانمونه های مورد بررسی 5630 نفر بودند. 5/27% در گروه TgLWL و 9/31% در گروه TgHWH قرار داشتند. سن افراد در گروه TgHWH به طور معنی داری بالاتر از سایر گروه ها بود 28±10)، 39±12، 36±12، 46±11 سال به ترتیب در TgLWL،TgLWH، TgHWL،TgHWH، (P<0.001. فشار خون سیستولی و دیاستولی، شاخص توده بدنی و اندازه دور کمر در گروه TgHWH به طور معنی داری بالاتر از سایر گروه ها بود. در بررسی متغیرهای آزمایشگاهی مشاهده شد که در گروه TgHWH غلظت سرمی کلسترول تام، تری گلیسرید، 150±41) LDL-C، 131±41، 132±35، 111±32 میلی گرم در دسی لیتر به ترتیب در گروه های TgHWH،TgHWL، TgLWH،TgLWL، (P<0.001 بالاتر و 40±10) HDL-C، 42±11، 47±11، 48±11 میلی گرم در دسی لیتر به ترتیب در گروه های TgHWH، TgHWL، TgLWH، TgLWL، (P<0.001 پایین تر از سایر گروه ها بود. شیوع افرادی که حداقل چهار عامل خطرزا داشتند در گروه %61.4 TgHWH و در گروه %1 TgLWL بود.نتیجه گیریاز معیار ساده بالا بودن دور کمر به همراه افزایش تری گلیسرید (TgHWH) می توان در زنان به عنوان یک ابزار غربالگری برای پیش بینی دیگر عوامل خطرزای قلبی - عروقی استفاده کرد.
کلید واژگان: کلسترول, تری گلیسرید, HDL, C, LDL, C, دور کمرBackgroundRisk factors of cardiovascular disorders have been the subject of several studies. Recently, simultaneous high waist circumference (WC) and high serum triglyceride (Tg) has been proposed as a simple screening measure to predict non-traditional risk factors. This study has looked at the risk factors of cardiovascular disorders present in subjects with this phenotype.MethodsNon diabetic females of age 18-65 years who had been enrolled in the Tehran Lipid and Glucose Study (TLGS) were recruited. Based on fasting Tg and WC, subjects fell into four categories: TgHWH (Tg>160 mg/dl, WC>80 cm), TgHWL (Tg>160 mg/dl,WC<80 cm), TgLWH(Tg<160 mg/dl,WC>80 cm) and TgLWL (Tg<160 mg/dl,WC<80 cm). Cardiovascular risk factors including lipid profiles and anthropometric variables were compared between the categories. The prevalence of hypertension, LDL-C>130 mg/dl, total cholesterol>220 mg/dl and HDL- C<45 mg/dl were also determined in each category.Results5630 subjects were studied. TgLWL and TgHWH constituted to 27.5 % and 31.9 % of subjects, respectively. Mean age of subjects dropping in TgLWL, TgLWH, TgHWL and TgHWH groups was 28±10, 39±12, 36+12 and 46±11, respectively and TgHWH subjects were significantly older than other groups (p<.001). Systolic and diastolic blood pressures, body mass index and WC were significantly higher in TgHWH. Significantly higher levels of total cholesterol, triglycerides and LDL-C and significantly lower level of HDL-C were found in the TgHWH group. The prevalence of subjects with four or more risk factors was 61.4% in TgHWH versus 1% in TgLWL group.ConclusionParallel high waist circumference and high serum triglycerides (TgHWH) can find use as a simple screening measure to predict other risk factors of cardiovascular disorders.Keywords: Cholesterol, Triglycerides, HDL, C, LDL, C, Waist circumference -
اهدافدر این مطالعه، ارتباط نمایه توده بدنی و دور کمر در سنین سالمندی با خطر وقوع زوال عقل در گروهی از سالمندان ایرانی بررسی شد.مواد و روش هادر مطالعه مقطعی حاضر 107 فرد مسن 80 سال مقیم بنیاد خیریه کهریزک مورد بررسی قرار گرفتند. برای ارزیابی زوال عقل از پرسشنامه «بررسی مختصر وضعیت شناختی» استفاده شد و نمایه توده بدنی به صورت وزن (کیلوگرم) تقسیم بر مجذور قد (سانتی متر) محاسبه شد.یافته هادر یک مدل رگرسیون لوجستیک چند متغیری، اضافه وزن در سنین سالمندی به عنوان یک عامل محافظتی مستقل و معنی دار زوال عقل معرفی شد (نسبت شانس 0.24، فاصله اطمینان %95، 0.06-0/93)، همچنین هیچ رابطه معنی داری بین دور کمر و خطر وقوع زوال عقل وجود نداشت.نتیجه گیریاضافه وزن در سالمندی به عنوان یک عامل محافظتی در برابر خطر وقوع زوال عقل نشان داده شد.زوال عقل، شاخص توده بدنی، دور کمر، سالمندکلید واژگان: زوال عقل, شاخص توده بدنی, دوره کمر, سالمندObjectiveIn this study, the relation of late-life body mass index (BMI) and waist circumference with incident dementia risk was investigatedin a group of iranian elderly peopel.MethodIn cross-sectional present study 107 elderly residents of the Kahrizak Charity Foundation aged 80 and older were participated. Dementia was assessed using Mini-Mental State Examination questionnaire. Body mass index (BMI) was computed by weight (kg)/ height (m2).ResultsIn a multivariate logistic regression model, late-life overweight was indicated an independent and significant protective factor against developing dementia (Odd Ratio: 0.24, 95% Confidence Interval: 0.06-0.93(, also there was no significant association between waistcircumference and risk of dementia incident.ConclusionOverweight in late-life was shown as a protective factor against incident dementia risk incident.Keywords: Dementia, Body mass index (BMI), Waist circumference, Aged
-
بررسی فراوانی سندروم متابولیک و ارتباط آن با مشخصات دموگرافیکی موثر در کارگران یکی از صنایع پتروشیمیزمینه و هدف
تحقیقات نشان میدهند که در سالهای اخیر به علت تغییرات در شیوه ی زندگی و به تبع آن تغییرات در الگوی غذایی و رفتاری، شیوع بیماری های غیر واگیردار از جمله سندروم متابولیک و بیماری های قلبی، دیابت در جهان از جمله در ایران افزایش چشمگیری پیدا کرده است به گونه ای که نتایج یک مطالعه سیستماتیک در ایران نشان می دهد که شیوع اضافه وزن و چاقی به ترتیب 5/38-28 و 6/12-9/25درصد در 15 مطالعه در سطح ملی و 71 مطالعه منطقه ای بوده است. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی سندروم متابولیک و ارتباط آن با مشخصات دموگرافیکی موثر در کارگران یکی از صنایع پتروشیمی می باشد.
روش بررسیاین مطالعه به صورت توصیفی- مقطعی بر روی 692 نفر از کارکنان مرد یکی از صنایع پتروشیمی جنوب غرب کشور ایران انجام شد. جهت سنجش سندروم متابولیک بعد از اندازه گیری متغیرهای پاراکلینیکی خون از معیارهای ATP III[1] استفاده شد. برای آنالیز داده های جمع آوری شده از آزمون های آماری Independent Samples Test و رگرسیون لجستیک و برای تشخیص همبستگی بین مولفه های مورد پژوهش از آزمون های آماری کای دو،کرامر و اسپرمن در نرم افزار SPSS24 در سطح معنی دار 05/0 استفاده گردید.
یافته هانتایج بدست آمده نشان می دهد که شیوع سندروم متابولیک1/15درصد، و فراوانی نسبی غیر طبیعی دوره کمر3/27، تری گلیسرید5/49، لیپوپروتیین با چگالی بالا6/71، فشار خون1/34، قند خون ناشتا 4/13و سطح کلسترول کل خون 8/37درصد می باشند. نتایج بررسی همبستگی بین مشخصات دموگرافی با سندروم متابولیک نشان می دهد که ارتباط معنی داری بین سندرم متابولیک با هر از یک مولفه سن، فشار خون، شاخص توده بدنی، نوبت کاری و دیس لپیدمی وجود دارد، به گونه ای که این ارتباط با فشار خون، شاخص توده بدنی و نوبت کاری نسبتا متوسط(316/0s= ،371/0s= و 452/0s=) و با سن و دیس لپیدمی ضعیف مشاهده شد(15/0s= و 18/0s=). در حالی که سایر مشخصات دموگرافیکی از جمله؛ وضعیت تاهل، سیگار کشیدن و سطح تحصیلات دارای ارتباط معنی داری با شیوع سندروم متابولیک دارا نمی باشند(05/0<P) بررسی آماری نشان داد اختلاف میانگین معنا داری بین میانگین شاخص توده بدنی، دیس لیپیدمی، نوبت کاری، دوره کمر، تری گلیسرید، فشار خون، لیپوپروتیین با چگالی بالا و قند خون افراد دارای سندروم متابولیک و فاقد آن وجود داشت (p <0.001). همچنین بررسی نتایج نسبت شانس نشان می دهد که هریک از پارامتر های : فشارخون (37/2-1/4= CL95%) 12/3(OR)[2]=، شاخص توده بدنی (22/1-38/1CI=95%) 301/1OR=، سن (031/1-088/1CI=95%) 059/1OR=، دیس لیپیدمی(019/1-01/1CI=95%) 015/1OR=، قند خون ناشتا(343/4-786/1CI=95%) 78/2OR=، دوره کمر (829/15-105/6CI=95%) 830/9OR=، نوبت کاری (290/12-249/4CI=95%) 309/7OR= تری گلیسرید (011/1-006/1CI=95%) 009/1OR= باعث افزایش CI)95% Odds Ratio (سندروم متابولیک می شود.
نتیجه گیریبا توجه به شیوع نسبتا بالا سندروم متابولیک و همچنین سطوح غیر طبیعی هر از پارامتر های دوره کمر، تری گلیسرید، فشار خون، لیپوپروتیین با چگالی بالا و قند خون افراد و شاخص توده بدنی، لذا ضروری است که با پیاده سازی برنامه های آموزشی در جهت افزایش آگاهی افراد، برای تغییر در سبک زندگی و شغلی آنها به کاهش عواض ناشی از سندروم متابولیک و افزایش سطح سلامت افراد کمک نمود.
کلید واژگان: سندروم متابولیک, پتروشیمی, بیماری قلبی عروقی, شاخص توده بدنی, کارگرانBackground and aimsMetabolic syndrome (MetS) is a cluster of interrelated metabolic risk factors. The most widely-recognized set of these risk factors are: increase in waist circumference (abdominal obesity), elevated blood pressure, elevated triglycerides, growth in serum glucose and reduction in high density lipoproteins. There have been various definitions for the diagnosis of MetS, but those which introduced by the International Diabetes Federation (IDF) and the Adult Treatment Panel (ATP III) are more widely implemented because they do not require measurement of insulin resistant. Based on the definition offered by ATP III, if a person has three of the aforementioned factors, he/she has MetS. MetS directly increased cardiovascular disease and diabetes. The cardiovascular diseases, diabetes and obesity are the major health challenges in the 21st century. Therefore, attention to this disease must be much greater than in the past due to its prevalence in the current century. Studies show that various factors affect MetS, the most important ones are age and body weight. Studies have also shown that lack of physical activities, alcohol consumption, unhealthy food habits and smoking increase occurrence of MetS. Gender, race, Body Mass Index (BMI) and prolonged sitting at work are among other factors affecting MetS. Various studies have reported different prevalence rates of this syndrome. The global prevalence of MetS varies from 10 to 50 percent. According to IDF, one-fourth of adults in the world are suffering from MetS and among them, the risk of death and chances of a stroke and heart attack are two and three times higher, respectively. The estimated rate for Iran is 34.4 percent, whereas (according to the ACEP criteria) 20 percent of the general population in the United States suffer from MetS. MetS is considered as an important health challenge because of its costs on healthcare systems and furthermore due to its high socioeconomic costs. Studies show that the average annual costs per person in the US is estimated at $ 4,000 for treating this syndrome. Workers are an important component of any organization, and workplace directly affects worker’s physical, mental and social condition; there for workplace is a very critical environmental and social factor affecting worker’s health. Up to now few studies with small sample size have been carried out on the prevalence of MetS in industrial workplace in Iran. Since identification of the risk factors related to MetS can play an important Role in the worker’s health and consequently increase industrial productivity, it is necessary to carry out a thorough and comprehensive study on a large sample population of the Iranian workers in order identify and control this syndrome and its related risk factors. The purpose of this study was to investigate the prevalence of metabolic syndrome and its effective demographic factors among workers in one of the petrochemical industries.
MethodsThe following cross sectional study was conducted among 692 male workers of a petrochemical company in south-west Iran. All participants had at least one-year work experience without any history of congenital disease, heart failure, kidney problem or hypertension. Stratified random sampling method was used to select participants. The procedure and aims of the study were explained to the participants and they were assured that their personal information will be kept confidential. Also all participants signed an informed written consent form prior to their participation. A data was collected by a two-part questionnaire in this study. The first part was focused on demographic information (age, marital status, education, and smoking status) and included questions on inclusion and exclusion criteria, the second part collected anthropometric information (height, weight, and waist circumference), blood pressure, and the parameters obtained through performing blood tests and BMI values (BMI obtained through dividing body weight in kilograms by height in meters squared). Based on criteria defined by World Health Organization, the BMI values were classified into four groups: less than 18.5 (underweight), 18.5-24.9 (normal range), 25-29.9 (overweight), and higher than 30 (obese). Since few participants had BMI values lower than 18.5, the BMI values of underweight participants and the BMI values in the normal range were categorized into one group. The participantchr('39')s blood pressure was measured by a standard mercury manometer. Each participant’s blood pressure was measured twice in a sitting position on the right arm, with a 5-minute rest between the twomeasurements, also each participant was asked to sit down for at least five minutes and then theirblood pressure was measured. The first part of the questionnaire was answered by the participants, then their anthropomorphic information and their blood pressure were measured by a researcher. After that they were asked to visit the laboratory to have their blood samples taken (after fasting for 12-14 hours). Three markers from the blood sample tests were recorded: fasting blood sugar, triglycerides and HDL-C. After blood samples were taken, tests to measure fasting plasma glucose and triglycerides levels were carried out using the enzymatic colorimetric method, employing Pars Azmoon standard kits. HDL cholesterol tests were performed employing the antibody-enzyme method and using Pars Azmoon standard kits. Adult Treatment Panel III (ATP III) method was used to diagnose MetS in the study population. MetS was diagnosed based on abdominal obesity, increased blood pressure, increased triglycerides, low HDL cholesterol level, and increased fasting blood sugar. Based on the ATP III method the copresence of at least three of the following indicators is considered diagnostic for MetS: waist circumference ≥ 102 cm in men and ≥ 88 cm in women, triglycerides level ≥ 150 mg/dl, HDL level ≤40mg/dl in men and ≤50 mg/dl in women, systolic blood pressure ≥130.85 mm Hg, diastolic pressure ≥85 mm Hg and fasting blood sugar ≥ 100mg/dl. Using SPSS version 24, descriptive statistics were analyzed. Mean, percentage, range and standard deviation were calculated. In order to determine correlation between MetS and its factors with shift work odds ratio (ORs) for the MetS, 95% confidence level (95% CL), chi-square test, Spearman correlation test and logistic regression analysis were performed. To assess the effect of shift work on NCEP ATP III factors and demographic factors, independent samples t test and Cramerchr('39')s V were implemented. The level of statistical significance for p-value was set at <0.05..
ResultsThe findings show that the prevalence of metabolic syndrome was 15.1%, elevated waist circumference 27.3%, high-density lipoprotein deficiency 71.6%, elevated triglycerides 49.5%, hypertension 34.1%, elevated cholesterol 37.8 % and elevated fasting plasma glucose 13.4%.The correlation tests for demographic factors and metabolic syndrome indicate relationships between metabolic syndrome and each of the factors: age, hypertension, body mass index, shift work and high-density lipoprotein deficiency. So that metabolic syndrome had a moderate relationship with hypertension, body mass index and shift work (s=0.316, s= 0.371, and s=0.452 respectively) and while, the extent of this relation for age and high-density lipoprotein deficiency were small (s= 0.18 and, s= 0.15), other demographic factors, namely, marriage status, being a smoker, and education level found to be unrelated with metabolic syndrome (P>0.05).A significant difference between mean values of body mass index, high-density lipoprotein, shift work, waist circumference, triglycerides, blood pressure and plasma glucose was identified among people diagnosed with metabolic syndrome and healthy individuals (p<0.001).The probability of metabolic syndrome occurrence found to be affected by blood pressure with OR=3.12 (C.I. 95% = 4.1 – 2.37), body mass index with OR=1.301 (C.I. 95% =1.38 – 1.22), age with OR=1.09 (C.I. 95% =1.088 – 1.031), high-density lipoprotein deficiency with OR=1.015 (C.I. 95% =1.01 – 1.019), fasting plasma glucose with OR=2.78 (C.I. 95% =1.786 – 4.343), waist circumference with OR=9.830 (C.I. 95% =6.105 – 15.829), shift work with OR=7.309 (C.I. 95% =4.249 – 12.290), and triglyceride with OR=1.009 (C.I. 95% = 1.006-1.011), which results in increases in Odds Ratio (95% Confidence Interval).
ConclusionDue to high metabolic syndrome prevalence and abnormal levels of waist circumference, triglyceride, blood pressure, high-density lipoprotein, body mass index, and fasting plasma glucose, as well as, the significant relationship between syndrome prevalence and age, body mass index, and shift work, raising awareness to change work conditions in order to live a healthy lifestyle and controlling demographic factors related with metabolic syndrome might reduce the consequences of metabolic syndrome and promote the overall health of people.
Keywords: Metabolic syndrome, Petrochemical, Cardiovascular disease, BMI, workers -
زمینه و هدفهدف از مطالعه حاضر تعیین اثرات کوتاه مدت و بلند مدت یک پروتکل فیزیوتراپی بر روی کاهش درد ، بهبود دامنه حرکتی فعال کمر و ناتوانی بیماران مبتلا به درد رادیکولار مزمن کمر بوده است.روش بررسیتعداد 12 بیمار با تشخیص رادیکولوپاتی کمر در این مطالعه حضور داشتند و فیزیوتراپی شامل تحریک الکتریکی عصب در سطح حسی، گرمای سطحی و تمرینات درمانی اختصاصی برای بیماران انجام شد. شدت درد ناحیه کمر و اندام تحتانی سمت درگیر، دامنه حرکتی فعال کمر و ناتوانی به عنوان متغیرهای بررسی حاضر در نظر گرفته شدند. ارزیابی مجدد بیماران 6 ماه پس از پایان جلسات درمانی نیز انجام شد. از آزمون آنالیز واریانس تکراری برای ارزیابی تاثیر فیزیوتراپی و از آزمون تی-زوجی برای ارزیابی دوره پیگیری استفاده شد.یافته هاتفاوت معنی دار آماری در درد ناحیه کمر و اندام تحتانی سمت درگیر، دامنه حرکتی فعال فلکشن و لترال فلکشن به چپ و راست کمر و ناتوانی بعد از پایان درمان نسبت به قبل از شروع درمان مشاهده شد (05/0 P< ). هم چنین تفاوت معنی دار آماری در شدت درد ناحیه کمر و اندام تحتانی سمت درگیر، دامنه حرکتی لترال فلکشن به چپ و راست کمر و ناتوانی بین جلسه آخر و 6 ماه بعد از آن مشاهده نشد (05/0 P< ).نتیجه گیریفیزیوتراپی به عنوان یک درمان موثر در کاهش درد، بهبود دامنه حرکتی فعال کمر و ناتوانی بیماران مبتلا به درد رادیکولار مزمن ناحیه کمر می تواند مطرح باشد. همچنین به نظر می رسد اثرات بدست آمده در صورت انجام تمرینات درمانی توسط بیماران تا 6 ماه بعد از پایان دوره درمان می تواند ماندگار باشد.کلید واژگان: فیزیوتراپی, درد رادیکولار, دامنه حرکتی, ناتوانیBackground And AimThe aim of this study was to determine the short-term and long-term effects of one protocol of physiotherapy on reduction of pain, improve active lumbar range of motion and disability in the patients with chronic lumbar radicular pain.Materials And MethodsA total of 12 patients with lumbar radiculopathy were included in this study. Physical therapy included electrical nerve stimulation at sensory level, superficial heat and therapeutic exercise for patients. Pain intensity of lumbar and affected lower extremity, active lumbar range of motion and disability were considered as variables in this study. The evaluation was performed 6 months after the end of therapy sessions. The repeated measure of ANOVA was used to assess the effect of physiotherapy and pair t-test was used to assess the follow-up.ResultStatistically significant differences were found in lumbar pain, affected lower extremity, active lumbar flexion, right and left lateral flexion and disability after treatment (p0.05).ConclusionPhysiotherapy is an effective treatment in order to reduce pain and improve active lumbar range of motion in patients with lumbar radicular pain.Keywords: Physiotherapy, Radicular pain, Range of motion, Disability
-
زمینه و هدفهرنی دیسک کمر در پرستاران بخصوص در پرستارانی که در بخش های سنگین و پر خطر مثل اتاق عمل، بخش های جراحی، فوریت های پزشکی و مراقبت های ویژه (ICU) مشغول به کار می باشند، شایع است. مطالعه حاضر با هدف تعیین شیوع هرنی دیسک کمر در کارکنان پرستاری شاغل در بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند انجام شد.
روش تحقیق: این مطالعه توصیفی، تحلیلی در سال 1383 و به صورت سرشماری بر روی تمامی کارکنان پرستاری شاغل در دو بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی انجام شد. پرسشنامه ای حاوی اطلاعات فردی، سوابق کاری، داشتن سابقه کمردرد، نوبت کاری، علائم هرنی دیسک کمر و چگونگی تشخیص هرنی دیسک کمر در اختیار نمونه ها قرار گرفت. پس از تکمیل پرسشنامه و ارزیابی آن، افراد مشکوک به هرنی دیسک کمر که کمردرد و علائم اصلی هرنی دیسک کمر را داشتند برای تشخیص قطعی به پزشک متخصص مغز و اعصاب معرفی شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های کای اسکوئر و تی در سطح معنی داری 05/0= a تجزیه و تحلیل شدند.یافته هاشیوع هرنی دیسک کمر در افراد مورد مطالعه 1/12% و شیوع کمردرد 73% تعیین گردید. میانگین سنی در افراد مبتلا به هرنی دیسک کمر 6/7 ± 39 و در افراد غیر مبتلا 4/8 ± 33 سال برآورد گردید و نشانگر اختلاف معنی داری بود (01/0 P=). شیوع هرنی دیسک کمر در پرستاران نوبت صبح 5/38% و در پرستاران سایر نوبت ها 8% به دست آمد و دارای اختلاف معنی داری بود (001/0 P<)؛ ابتلا به هرنی دیسک کمر در پرستاران با سابقه کار بالاتر از 15 سال 23% و در پرستاران با سابقه کار کمتر از 15 سال 1/8% و از نظر آماری دارای اختلاف معنی داری بود (01/0= P).
نتیجه گیریبر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که شیوع هرنی دیسک کمر در پرستاران نوبت صبح و پرستاران با سابقه بالای 15 سال و همچنین پرستاران شاغل در بخش های سنگین و پرخطر بیشتر است. به منظور کاهش این بیماری، توجه مسوولین پرستاری را به تعویض دوره ای بخش محل خدمت و افزایش تعداد پرستاران صبح و همچنین آموزش پرستاری در خصوص اصول صحیح مکانیک بدن توصیه می شود.
کلید واژگان: شیوع هرنی دیسک کمر, پرستار, بیرجندBackground And AimHerniated disk is common among nurses, especially who are working in heavy and hazardous wards such as operation rooms, surgery, emergency wards and ICU. The present study was designed to determine prevalence of herniated lumbar disk among nurses working in two educational hospitals affiliated to Birjand University of Medical Sciences.Materials And MethodsThis descriptive analyctical study was conducted in all nurses working in the two educational hospitals of the University of Medical Sciences. Data was collected by questionnaire that contained demographic information, Job experience, history of back pain, work shifts, symptoms of herniated lumbar disk and procedure of diagnosing herniated disk. After completing the questionnaires and evaluating them, those suspected to have herniated disk e.g. those suffering from back pain and who had the main signs of herniated disk were referred to a neurologist for final diagnosis. The data were analysed by chi-square test, t-test at α =0.05.ResultsPrevalence of herniated lumbar disk among nurses in these two hospitals was 12.1% and prevalence of back Pain was 73%. Mean age of those having herniated disk and those not having it were 39±7.6 and 33±8.4 respectively, there is a significant difference (P=0.01). The prevalence of herniated disk in nurses working in morning shift and those working in other shifts were 38.5% and 8% respectively, that there is significant difference (P<0.001). Prevalence of herniated disk in nurses with more than 15 years job experience (23%) and in those with less than 15 years (8.1%) showed significant difference (P=0.01).ConclusionAccording to the findings Prevalence of herniated disk is higher among nurses working in morning shift, have more than 15 years experience, and those working in heavy and hazardous wards. In order to reduce the incidence of this disease, nursing administrative should pay attention to periodic rotation of nursing personnel, increase of nursing personnel in morning shift and training about the principles of proper body mechanic.Keywords: Herniated disk, Birjand, Nurse -
مقدمه
جایگزینی شیر سویا در رژیم غذایی می تواند اثرات مهمی روی فاکتورهای التهابی و قلبی- عروقی زنان غیر یائسه دارای اضافه وزن و چاق داشته باشد. در این مطالعه اثرات شیر سویا در مقایسه با شیر گاو روی فاکتورهای التهابی و قلبی- عروقی زنان بزرگسال دارای اضافه وزن و چاقی ارزیابی شد.
روش هااین مطالعه، مطالعه کارآزمایی بالینی متقاطع بر روی 24 بیمار بود. تمامی بیماران از رژیم کاهش وزن استفاده کردند. در این بررسی 2 دوره مداخله 4 هفته ای (یک دوره رژیم کاهش وزن همراه با شیر سویا و دوره دیگر رژیم کاهش وزن همراه با شیر گاو) و یک دوره washout 2 هفته ای وجود داشت. در دوره شیر سویا تنها یک لیوان (240 سی سی) شیر سویا جایگزین یک لیوان (240 سی سی) شیر گاو شد.
یافته هادر طی دوره شیر سویا LDL و دور کمر به طور چشمگیری کاهش یافت. میانگین درصد تغییرات برایLDL در دوره شیر سویا 85/3± 22/11- و در دوره شیر گاو 82/2 ± 18/1- (01/0 =P) و برای دور کمر در دوره شیر سویا 51/0 ±79/3- و در دوره شیر گاو 55/0 ± 78/1- (02/0 =P) بود. اما فاکتورهای التهابی، آنزیم های کبدی، فشار خون، بقیه فاکتورهای لیپیدی وشاخص های گلیسمیک بعد از مصرف دوره شیر سویا در مقایسه با دوره مصرف شیر گاو تغییر چشمگیری پیدا نکرد.
نتیجه گیریرژیم غذایی همراه با شیر سویا می تواند اثرات مهمی در کاهش LDL و محیط دور کمر در زنان غیر یائسه دارای اضافه وزن و چاقی حتی در یک مداخله کوتاه مدت داشته باشد. به هر حال رژیم همراه با شیر سویا تاثیر چشمگیری روی فاکتورهای التهابی، آنزیم های کبدی، فشار خون، سطح فیبرینوژن خون و شاخص های گلیسمیک نداشت.کلید واژگان: شیر سویا, فاکتورهای التهابی, چاقی, اضافه وزنConsumption on Inflammatory and Cardiovascular Risk Factors among Overweight and Obese Female AdultsBackgroundSoymilk replacement in the diet might have beneficial effects on inflammation and cardiovascular risk factors for non-menopausal overweight and obese female adults. We evaluated the effects of soymilk compared to cow's milk on inflammation and cardiovascular risk factors among overweight and obese female adults.
Materials And MethodsThis was a cross-over randomized clinical trial on 24 subjects. All of them were on a weight reducing diet. There were two trial periods for four weeks (soymilk period and cow's milk period) and a washout period for 2 weeks. In the soymilk period, only one glass of cow's milk (240 cc) was replaced with one glass of soymilk (240 cc).
FindingsMean values of low density lipoprotein (LDL) and waist circumference reduced significantly following soymilk period compared to cow's milk period (LDL: -11.22 ± 3.85 vs. -1.18 ± 2.82; P = 0.01 and waist circumference: -3.79 ± 0.51 vs. -1.78 ± 0.55; P = 0.02). However, inflammatory markers, liver enzymes, blood pressure, other lipid profiles, and glycemic control index did not change significantly after soymilk period compared to cow's milk period.
ConclusionA diet including soymilk can play an important role in reducing lipid profiles and waist circumference among non-menopausal overweight and obese female adults even in a short time trial. However, diet with soymilk had no significant effects on glycemic index, plasma inflammatory markers, liver enzymes, or fibrinogen level compared to cow's milk in a short term trial.
-
مقدمهبا توجه به تنوع شیوه های درمانی برای کمردرد، هنوز توافق نظر درباره ی موثرترین روش درمانی وجود ندارد. هدف از انجام این پژوهش، مقایسه برنامه تمرینی منتخب و درمان با نگرش خود درمانی با استفاده از کتابی نوین در درمان کمردرد با عنوان«کتاب کمر»[1] می باشد.مواد و روش ها29 بیمار با تشخیص کمر درد مزمن در این پژوهش شرکت کردند که به صورت تصادفی در دو گروه تمرین درمانی (17بیمار) و خود درمانی بوسیله«کتاب کمر» (12 بیمار) قرار گرفتند. گروه تمرین درمانی با تشخیص پزشک تمرینات منتخب فلکسوری، اکتنسوری و تمرینات ثبات کمر را دریافت کردند و گروه خود درمانی ملزم به خواندن «کتاب کمر» و رعایت مفاد آن گردیدند. طول مدت درمان برای هر دو گروه 6 هفته در نظر گرفته شد. میزان درد و ناتوانی به ترتیب بوسیله شاخص بصری درد وس[2] و پرسشنامه ناتوانی عملکردی اوسوستری[3] ارزیابی شد. یافته ها با استفاده از آزمون تی زوجی و تی مستقل در سطح معناداری 05/0 تحلیل شد.نتایجنتایج این مطالعه نشان داد که تمرین درمانی باعث کاهش معنادار در میزان درد)001/0 (p<وبهبود ناتوانی)001/0= (p بیماران گروه تمرین شده است در حالیکه گروه «کتاب کمر» در دو متغیر درد و ناتوانی بهبود معناداری را نسبت به قبل از دوره درمان نشان ندادند) 05/0 (p>. همچنین مقایسه بین دو گروه برای متغیرهای درد و ناتوانی تفاوت معناداری را از نظر آماری با یکدیگر نشان دادند.
بحث: تمرین درمانی روشی موثر در درمان کمردرد مزمن می باشد. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که تمرین درمانی بیش از خوددرمانی به وسیله «کتاب کمر» در درمان کمردرد مزمن تاثیر دارد. از این رو به نظر می رسد تمرین درمانی به این شکل بتواند روشی موثر در درمان کمردرد مزمن به شمار رود.
کلید واژگان: کمردرد مزمن, تمرین درمانی, کتاب کمرIntroductionAlthough various treatment methods have been applied to low back pain, there is no general consensus on the most effective treatment. The aim of present research was to compare the effects of exercise therapy and self treatment provided through The Back Book on pain and disability in patients with chronic low back pain.Materials And MethodsThe statistical sample consisted of 29 patients with chronic low back pain of at least 3 months’ duration. Patients were randomly assigned to one of two treatment groups: exercise therapy (n=17) and self treatment through The Back Book (n=12). Disability was evaluated using Oswestry Low Back Pain Disability Questionnaire (ODQ) and pain intensity was evaluated via the Visual Analog Scale (VAS). Treatment programs lasted 6 weeks for both groups. Independent and pair t-test were used for statistical analysis of data (p≤0.05).ResultsResearch findings showed that there were significant differences in the pain levels (p<0.001) and functional disability (p=0.001) of exercise therapy group but, there were not any significant changes in self-treatment group (p>0.05) with respect to these two variables. When two groups compared, levels of pain and functional disability were found to be statistically significant.DiscussionThe findings of this study revealed that exercise therapy is more effective than self treatment through "The Back Book" for the purpose of disability improvement and pain relief in patients. Finally this study indicated that exercise therapy can be an effective method in managing patients with chronic low back pain. -
پیش زمینه و هدفتمرینات پیلاتس می تواند به تقویت عضلات و بازگشت بدن تازه مادران به حالت اولیه کمک کند؛ اما تحقیقات انجام شده در دفاع از این ادعا محدودند، هدف این تحقیق تعیین تاثیر تمرینات پیلاتس بر قدرت عضلات، دامنه ی حرکتی تنه و انعطاف پذیری زنان مبتلا به هایپرلوردوز کمری بلافاصله در دوره پس از زایمان است.مواد و روش هااین مطالعه در بیمارستان شهید بهشتی شهرستان قروه در 10 روز اول مهرماه سال 1392 انجام شد. سی زن تازه زایمان کرده، مبتلا به هایپرلوردوز کمری، به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه کنترل (15 نفر) و آزمایشی (15 نفر) قرار گرفتند. خط کش منعطف برای سنجش قوس کمر، آزمون دراز و نشست برای سنجش قدرت و استقامت عضلات شکم، آزمون بشین و برس برای سنجش انعطاف پذیری عضلات کمر و آزمون تعدیل یافته ی شوبر برای سنجش دامنه ی حرکتی در ریتم کمری- لگنی استفاده شد. پروتکل تمرینات به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه یک ساعت انجام شد. باهدف مقایسه میانگین ها از آزمون های t مستقل و t وابسته استفاده شد و سطح معنی داری (5% > P) در نظر گرفته شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از بسته های نرم افزاری spss و اکسل انجام شد.یافته هاقدرت عضلات شکم و انعطاف پذیری عضلات کمر به طور معناداری افزایش یافت (5% > P). تفاوت معناداری در دامنه ی حرکتی کمر در ریتم کمری - لگنی گروه های کنترل و آزمایشی به وجود نیامد (5% < P).بحث و نتیجه گیرینتایج نشان داد تمرینات پیلاتس می تواند در بازگشت به حالت اولیه بدن زنان در دوره ی پس از زایمان نقش بالقوه ای داشته باشد و توصیه ی این تمرینات توسط کارکنان مربوطه در مراکز بهداشت، در راستای کمک به ریکاوری زنان در دوره ی پس از زایمان، مفید خواهد بود.
کلید واژگان: تمرینات پیلاتس, قدرت عضلات, دامنه حرکتی تنه, انعطاف پذیری, دوره بعد از زایمانBackground and AimsPilate's exercise can help strengthen the muscles and improve the post natal mother’s body restoration in post-partum. However, research to support this clime is limited. The aim of this study is to determine the Pilate's exercises effects on muscles strength, trunk joints range of motion and flexibility of women with hyperlordosis in immediate post- partum period.Materials and MethodsThis investigation was done in Shaheed Beheshty hospital, from 23rd September to 2nd October 2013. Thirty new parous women with lumbar hyperlordosis were enrolled. Subjects were selected objectively, and they were randomly divided into experimental and control groups. The flexible ruler was used to measure the lumbar lordosis. Sit-up test was used to measure the strength of abdominal muscles; sit-and-reach test was used to measure the flexibility of low back muscles, and lumbo-pelvic rhythm range of motion measured by modified Schoober’s test. The exercise protocol was performed for eight weeks, three sessions per week and one hour per session. To compare the mean numbers, paired and sample t-test was used, Statistical significance was set at P ≤.05.The data were analyzed with the use of the Excel and SPSS software package.ResultsThere was a significant increase in the local strength of abdominal muscles and flexibility of low back muscles (P 14<'> 05). There was no significant difference between experimental and control groups in lumbo-pelvic rhythm range of motion (P 14>'>. 05).ConclusionsPilate's exercises could have a potential role in women's body restoration in post partum, and it will be useful for health provider at health centers to apply this exercise to help women in post- partum recovery.Keywords: Pilates Exercise, Muscles strength, Trunk range of motion, Flexibility, Postpartum period -
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرینات هوازی و مقاومتی کم شدت بر شاخص های آنتروپومتریکی چاقی شامل؛ نمایه توده بدن((BMI، دور کمر(WC)، نسبت دور کمر به باسن (WHR)، نسبت دور کمر به قد ایستاده(WHtR)، درصد چربی)BF%(، دور بازو((AC، دور باسن(HC) و دور ران(TC) زنان میانسال دارای اضافه وزن است.30 زن داوطلب شرکت در پژوهش با دوره قاعدگی منظم و30≥BMI≥25به طور تصادفی در دو گروه تمرین مقاومتی کم شدت و هوازی تقسیم شدند.تمرینات شامل تمرین هوازی با شدت 60 درصد ضربان قلب و تمرین مقاومتی با شدت 40% تا 45% یک تکرار بیشینه بود. برای مقایسه تفاوت ها بین دو گروه در پایان مطالعه از آزمون تحلیل کوواریانس و تفاوت های پیش آزمون و پس آزمون در هر گروه از آزمون t همبسته استفاده شد. نتایج نشان داد در پایان بین AC (04/0=p) وTC(02/0=p) دو گروه تمرین مقاومتی و هوازی تفاوت معناداری وجود دارد(05/0p≤). تفاوت بین سایر متغیرها دو گروه معنادار نبود. نتایج نشان داد تمرین مقاومتی کم شدت برای کاهش شاخص های چاقی موثرتر از تمرین هوازی است.کلید واژگان: درصد چربی بدن, اندازه های محیطی, چاقی شکمی, نمایه توده بدن, تمرین مقاومتی, تمرین هوازیThe aim of this study was to examine the effect of 8 weeks of aerobic and low intensity resistance training on adiposity anthropometric indices including body mass index (BMI), waist circumference (WC), waist to hip ratio (WHR), waist to height ratio (WHtR), body fat percent (%BF), arm circumference (AC), hip circumference (HC) and thigh circumference (TC) in middle-aged overweight women. 30 volunteered women with regular menstrual cycle and 25≤BMI≥30 were randomly divided into aerobic and low intensity resistance training groups. The aerobic training consisted of 60% of HR intensity and resistance training included 40-45% 1RM intensity. The covariance analysis test was used to compare the differences between the two groups and paired t test was applied to compare the differences between pretest and posttest of each group. The results showed a significant difference between aerobic and resistance groups in AC (P=0.04) and TC (P=0.02) at the end of the experiment (P≤0.05). However, no significant differences were observed in other variables between the two groups. According to the results, low intensity resistance training was more effective than aerobic training to reduce indices of adiposity.Keywords: body fat percent, body circumference, abdominal obesity, body mass index
-
زمینه و هدفشاخص توده بدنی و دور کمر از پیشگویی کننده های بیماری های مزمن می باشند که به حفظ سلامتی در محیط نظامی کمک می کند. این مطالعه به بررسی تاثیر سبک زندگی بر تغییرات تن سنجی طی دوره آموزشی می پردازد.روش کاردر این مطالعه نیمه تجربی روی 246 نفر با توجه به معیارهای ورود از یک مرکز نظامی به صورت خوشه ایانتخاب و پس از کسب رضایت نامه به سنجش شاخص های تن سنجی، دموگرافیک، یادامد غذایی پرداخته و افراد تا پایان دوره پیگیری شدند و ارتباط سبک زندگی با تغییرات تن سنجی به وسیله رگرسیون خطی مشخص و مقادیر کمتر از 05/0 معنا دار در نظر گرفته شد.یافته هامیانگین نمایه توده بدن افراد پیش از شروع دوره آموزشی 8/3+9/23 و دور کمر 6/0+7/88 سانتی متر بود که پس از دوره این مقادیر به 0/7±3/22 و 9/9+3/87 کاهش یافتند. تنوع غذایی و میزان فعالیت فیزیکی پیش از ورود به دوره تاثیر آماری معنادار در تغییرات تن سنجی افراد طی دوره سربازی داشت.نتیجه گیریشاخص توده بدنی و دور کمر طی دوره آموزشی سربازی کاهش می یابد. تنوع غذایی بالا و زندگی پرتحرک از فاکتورهای کاهنده تغییر شاخص های تن سنجی هستند. مطالعات بیشتری این روابط را مشخص تر می کند.کلید واژگان: شاخص توده بدنی, محیط دور کمر, ارتش, تنوع غذاییBackgroundBody Mass index (BMI) and waist circumference are the predictors of chronic diseases. Anthropometric measurements help to remain healthy. This study aimed at examining the effect of lifestyle on anthropometric changes over the course.MethodsIn this study, 246 individuals were selected according to criteria. Cluster sampling was done in the military barracks. After obtaining consent, anthropometric indices, demographic and food recall were measured and followed to end course. Relationship between lifestyle and anthropometry was determined by linear regression. A p- value less than 0.05 was considered significant.ResultsMean BMI before the start of training 23.9.8 and waist 88.7.6 cm and after the period decreased to 22.3.0 and 87.9.9 cm respectively. Dietary diversity and physical activity before entering to course had statistically significant effect on anthropometric changes during the military period.ConclusionBMI and waist circumference decreased during the military training. Dietary diversity and high physical activity prevent anthropometric changes. Further studies of these relationships make it clearer.Keywords: Body mass index, waist circumference, army, dietary diversity
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجهای نباشند.
-
معتبرحذف فیلتر