به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۹۰۱۹ عنوان مطلب
|
  • آذر طل، غلامرضا شریفی راد، احمدعلی اسلامی، داود شجاعی زاده، فاطمه الحانی، محمدرضا مهاجری تهرانی
    مقدمه
    با عنایت به ماهیت مزمن بیماری دیابت و تاثیر قابل ملاحظه آن بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا، مطالعه ای با هدف بررسی عوامل پیش بینی کننده کیفیت زندگی در این بیماران به منظور برنامه ریزی مداخلات در حوزه ارتقای سلامت طراحی شد.
    روش ها
    این بررسی، یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است که بر روی 140 بیمار دیابتی نوع 2 تحت پوشش مرکز دیابت ام البنین شهر اصفهان انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه چند وجهی شامل اطلاعات دموگرافیک و مرتبط با بیماری (12 گویه)، ابزار استاندارد اندازه گیری دیسترس دیابت (17 گویه)، ابزار استاندارد اندازه گیری خودکارامدی بیماران دیابتی (8 گویه) و ابزار استاندارد کیفیت زندگی اختصاصی بیماران دیابتی (15 گویه) بود. اطلاعات پس از جمع آوری، توسط نرم افزار SPSS نسخه 5/11 با استفاده از آزمون های 2χ، t مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون چند متغیره مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    متغیرهای دیسترس دیابت (001/0 < P) و خودکارامدی (001/0 < P) با کیفیت زندگی بیماران دیابتی ارتباط آماری معنی دار داشت. میزان R2 (توان پیش گویی کنندگی) در این مطالعه 66/0 بود. مدل رگرسیون چند متغیره، متغیرهای اثرگذار بر خودمدیریتی تعدیل شده برای سایر متغیرها را دو متغیر دیسترس دیابت (01/0 = P، 277/0- = ß) و خودکارامدی (001/0 < P، 161/0 = ß) نشان داد.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج این مطالعه ضروری است که در برنامه ریزی مداخلات ارتقای سلامت در حوزه دیابت، توجه کافی به منظور اثربخشی و کارامدی بیشتر مداخلات انجام شده، به دو متغیر خودکارامدی و دیسترس دیابت مبذول شود.
    کلید واژگان: دیابت نوع 2, عوامل پیش بینی کننده, کیفیت زندگی, دیسترس دیابت, خودکارامدی
    Azar Tol, Gholamraza Sharifirad, Ahmad Ali Eslami, Davood Shojaeizadeh, Fatemeh Alhani, Mohammadreza Mohajeritehrani
    Background
    According to chronicity of diabetes and its effect on quality of life, in this study, we aimed to determine some predicting factors of quality of life in patients with type 2 diabetes. Our findings would facilitate planning intervention programs in health promotion field.
    Methods
    This cross-sectional study assessed some predicting factors of quality of life among 140 diabetic patients affiliated to an outpatient diabetic center in Isfahan (Iran) in 2011. The instrument for data collection was a multidimensional scale including sociodemographic and health-related data (12 items), diabetes distress (17 items), self-efficacy (8 items), and quality of life (15 items). The collected data was analyzed by statistical tests in SPSS11.5.
    Findings
    Our findings showed that some variables such as diabetes distress (P < 0.001) and self-efficacy (P < 0.001) had statistically significant relations with quality of life. The predictive power (R2) was equal to 0.66 in this study. In the multivariate regression model adjusted for other factors, self-management was found to be affected by diabetes distress (β = -0.277; P = 0.01) and self-efficacy (β = 0.161; P < 0.001). Pearson's correlation coefficient revealed that diabetes distress had a linear and reverse with quality of life (r = -0.341; P < 0.001). On the other hand, self-efficacy had a linear and direct relationship with quality of life (r = 0.63; P < 0.001).
    Conclusion
    This study proposed decreasing diabetes distress and enhancing self-efficacy as important factors in improving quality of life and planning interventional programs among patients with type 2 diabetes.
    Keywords: Type 2 Diabetes_Predictive Factors_Quality of Life_Diabetes Distress_Self_Efficacy
  • داود شجاعی زاده، غلامرضا شریفی زاد، آذر طل *، محمدرضا مهاجری تهرانی، فاطمه الحانی
    مقدمه
    امروزه توانمندسازی بیمار به عنوان یک برنامه موثر در راستای تغییر رفتار در کنترل دیابت به شمار می آید. این مطالعه به منظور بررسی ارزشیابی الگوی توانمندسازی بر بهبود دیسترس دیابت و کنترل دیابت در بیماران دیابتی نوع 2 شهر اصفهان طراحی و اجرا شد.
    روش
    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی شاهددار بود که 140 بیمار در دو گروه مداخله و مقایسه پس از انجام پیش آزمون با انجام تخصیص تصادفی به روش بلوک های چهارتایی تصادفی شده وارد شدند. در مرحله پیش آزمون، کلیه اطلاعات دموگرافیک و مرتبط با سلامت و بیماری از بیماران اخذ گردید. سپس افراد گروه مداخله، در پنج گروه چهارده نفری تقسیم شده و در الگوی توانمندسازی با استفاده از استراتژی حل مساله گروهی و حمایت همسالان که براساس سازه های مدل طراحی شده بود شرکت نمودند. افراد گروه مقایسه آموزش رایج مرکز را طبق روال قبل ادامه دادند و به صورت جداگانه بدون تماس با گروه مداخله به تکمیل پرسشنامه ها اقدام نمودند. اهداف توانمندسازی در این مطالعه با مفهوم دیسترس دیابت و کنترل دیابت با شاخص HbA1C مورد بررسی قرار گرفت. در پیگیری بلافاصله و سه ماه بعد ابزار دیسترس دیابت بررسی گردید. برای تجزیه و تحلیل داده از نرم افزار آماری SPSS v.11.5 و آزمون های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد.
    یافته ها
    دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک با یکدیگر تفاوت معناداری نداشتند (05/0)
    کلید واژگان: برنامه آموزشی, الگوی توانمندسازی, دیسترس دیابت
    Dr Davood Shojaeezadeh
    Introduction
    Patient empowerment is an effective way to reach behavioral changes in diabetes control. The purpose of this study was conducted to investigate the effect of the educational program based on the empowerment model on distress and diabetes control in patients with type 2 diabetes.
    Methods
    A RCT was conducted with 140 patients with type 2 diabetes randomly allocated to intervention and control group. In the intervention group, patients were divided to five groups with 14 patients in each group and participated in the empowerment model-based education program. In the control group, the traditional education was held. Patients’ empowerment and diabetes control were assessed using the diabetes distress questionnaires and HbA1C, respectively.
    Results
    It was revealed that a diabetes distress was reduced significantly in the intervention group in comparison to the control group. It was also found that with decreasing diabetes distress, the level of HbA1C diminished in the intervention group.
    Conclusion
    Education based on the empowerment model in the intervention group resulted in reducing diabetes distress and improving diabetes control in comparison to the traditional education.
    Keywords: Educational program_empowerment model_diabetes distress_type 2 diabetes_HbA1C
  • فریده اخلاقی، رضا رجبیان، فاطمه طالبی
    مقدمه
    دیابت یکی از مهمترین بیماری های طبی در بارداری می باشد و هموگلوبین گلیکوزیله میزان متوسط گلوکز خون در طی 8-4 هفته قبل از اندازه گیری در این بیماران را نشان می دهد. در مطالعات مختلف ارتباط قابل ملاحظه ای بین میزان هموگلوبین گلیکوزیله و میزان عوارض مختلف بارداری مشاهده شده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی سرنوشت مادر، جنین و نوزاد در ارتباط با میزان متوسط هموگلوبین گلیکوزیله در زنان مبتلا به دیابت وابسته به انسولین انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه آینده نگر در سال 1383 بر روی 31 زن مبتلا به دیابت وابسته به انسولین در مرکز تحقیقات دیابت خراسان انجام شد. ابتدا مشخصات فردی و سوابق مامایی شرکت کنندگان ثبت شد. میزان هموگلوبین گلیکوزیله مادران در سه نوبت (سه ماهه اول، دوم و سوم بارداری) اندازه گیری و افراد بر اساس میزان متوسط هموگلوبین گلیکوزیله به چهار گروه تقسیم شدند. عوارض جنینی و نوزادی شامل سقط جنین، ناهنجاری های مادرزادی، ماکروزومی، مرده زایی، هیپوکلسمی، هیپوگلیسمی، دیسترس تنفسی جنین و همچنین عوارض مادری شامل پره اکلامپسی، پلی هیدروآمنیوس، زایمان پیش از موعد، بروز رتینوپاتی دیابتی در طی بارداری و روش زایمان تعیین و ثبت شد. ارتباط بین عوارض جنینی، نوزادی و مادری با میزان متوسط هموگلوبین گلیکوزیله با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 5 /11) و آزمون تی دانشجویی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. مقادیر p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میانگین سنی مادران 5/24 سال بود که 9/41% از آنان نخست باردار بودند. متوسط هموگلوبین گلیکوزیله در 9/41 درصد از افراد مساوی و یا بیشتر از 10% بود و تنها در 9/12 درصد از آنان در محدوده طبیعی و بین 6/7% - 6/4% قرار داشت. بین میزان متوسط هموگلوبین گلیکوزیله و بروز عوارض مادری و جنینی شامل سقط، مرده زایی، ماکروزومی، ناهنجاری مادرزادی، دیسترس تنفسی جنین و همچنین پره اکلامپسی، پلی هیدروآمنیوس، زایمان پیش از موعد و بروز رتینوپاتی دیابتی ارتباط معنی داری وجود نداشت، اما بیشتر این عوارض با هموگلوبین گلیکوزیله بالاتر از 10% همراه بود. تنها بروز دیسترس تنفسی جنین با میزان هموگلوبین گلیکوزیله در محدوده نرمال وجود داشت. اما بین بروز زایمان پیش از موعد و هموگلوبین گلیکوزیله ارتباط معنی داری وجود داشت (0/034=p). عارضه هیپوکلسمی هم در هیچ یک از نوزادان متولد شده مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    بروز عوارض مادری، جنینی و نوزادی به جز هیپوکلسمی و دیسترس تنفسی جنین با هموگلوبین گلیکوزیله بالاتر از نرمال همراه بود. اما بین بروز زایمان پیش از موعد و میزان هموگلوبین گلیکوزیله ارتباط معنی داری وجود داشت.
    کلید واژگان: دیابت وابسته به انسولین, عوارض جنینی, عوارض مادری, عوارض نوزادی, هموگلوبین گلیکوزیله
    Farideh Akhlaghi, Reza Rajabian, Fatemeh Talebi
    Introduction
    Diabetes is one of most important medical diseases in pregnancy and value of Glycosylated hemoglobin A1C (HbA1c) showed mean of blood glucose in 4-8 weeks ago in these patients. In different studies significant relation were seen between HbA1c and incidence of complications in pregnancy. Aim of this study is to investigate correlation of maternal, perinatal, and neonatal outcomes with mean of HbA1c in insulin dependent diabetic women.
    Methods
    This prospective study was performed on 31 insulin dependent diabetic women who cared in Khorasan diabetic research center in year 2004. First demographic characteristic and obstetrical history of participations recorded. Value of HbA1C was measured in three trimesters of pregnancy and subjects divided into four groups based on mean of HbA1C. Fetal and neonatal complications include abortion, congenital malformations, macrosomia, fetal death, hypocalcaemia, hypoglycemia, respiratory distress and so maternal complication include pre eclamsia, polyhydroamnios, preterm labor, retinopathy and type of delivery were studied. Relation between mean of HbA1c and maternal, perinatal and neonatal outcomes statistical analyzed by using SPSS software version 11.5 and t-test. P value less than 0.05 considered significant.
    Results
    Mean of maternal age was 24.5 years that 41.9% women were primigravid. About half of participations (41.9%) had HbA1C equal or higher than 10% and only in 12.9%, HbA1C was in normal range (4.6%-7.6%). There were not significant relation between mean value of HbA1C and maternal and fetal complications including abortion, fetal death, macrosomia, congenital malformation, respiratory distress and so preeclampsia, polyhydroamnios and retinopathy but most of these complications were accompanied with HbA1C higher than 10%. Only respiratory distress syndrome was accompanied with normal value of HbA1C. Relation between preterm labor and HbA1C was significant. (p=0.034). No hypocalcemia was seen in any of neonates who were born of these women.
    Conclusion
    Incidence of fetal, neonatal and maternal complications except hypocalcemia and respiratory distress was related to level of HbA1C more than normal. But relation between preterm labor and level of HbA1C was significant.
    Keywords: Fetal complications, Glycosylated hemoglobin A1C, Insulin dependent diabetes, Neonatal complications, Maternal complications
  • عباس عباس زاده، فریبا برهانی، گلناز فروغ عامری، ساره نجمی دولت آبادی*

    پرستاران با معضلات عملکردی در محیط کار روبرو هستندکه موجبات دیسترس را در آن ها فراهم می کند دیسترس اخلاقی به عنوان نگرانی عملکردی شناخته شده است. تعلق کاری رویکردی جهت فهم بهتر تجربه کاری پرستاران است. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین دیسترس اخلاقی و تعلق کاری پرستاران انجام گرفت. این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی است که پرسشنامه ها در بین 184 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان های شهرستان سیرجان پخش شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه دیسترس اخلاقی و تعلق کاری جمع آوری شد. بر اساس یافته های این پژوهش پرستاران مورد مطالعه شدت متوسطی از دیسترس اخلاقی را تجربه می کردند و رابطه مثبت معنی دار بین فراوانی و شدت دیسترس اخلاقی وجود داشت. همین طور بین شدت دیسترس اخلاقی و تعلق کاری پرستاران ارتباط معنی دار مثبت وجود داشت (p=0.011 و R=0.188). پیشنهاد می گردد مدیران پرستاری راهکارهایی برای از عهده برآیی دیسترس اخلاقی توسط پرستاران در نظر بگیرند تا پرستاران ضمن برخورداری از تعلق کاری بالا، دیسترس اخلاقی کمتری را تجربه کنند.

    کلید واژگان: دیسترس اخلاقی, تعلق کاری, پرستاران
    A. Abbaszadeh, F. Borhani, G. Foroogh Ameri, S. Najmi Dolatabadi*

    Nurses are confronted with practice dilemmas that evoke distress. Moral distress understood as a functional concern. Work engagement is an approach to gaining better understanding of nurse's work experiences. The purpose of this study identifies relation between moral distress and work engagement in nurses.This study designed with Cross-sectional correlation method. Data were collected using the moral distress scale and Utrecht Work Engagement Scale. The instruments were distributed 184 nurses who work in Sirjan's hospitals. The findings indicate that nurses experienced average intensity moral distress and there is significant positive correlation between intensity moral distresses with frequency moral distress. Also show the significant positive correlation between moral distress and work engagement (p=0.011, R=0.188). So we recommend nursing managers to plan strategies in order to increase nurses Work Engagement and experience less moral distress.

    Keywords: Moral distress, Work Engagement, Nurses
  • اشرف محمدزاده، احمد شاه فرهت، مهدی بلایی، غلامرضا فعال، رامین ایران پور، حبیب الله اسماعیلی
    مقدمههدف مطالعه مقایسه سطح سلنیوم خون بندناف نوزادان با سندرم دیسترس تنفسی و نوزادان نارس بدون دیسترس می باشدروش کارنمونه سلنیوم خون بندناف تمام نوزادانی که در مدت شش ماه متولد شدند وارد مطالعه شدند. نوزادان به دو گروه با و بدون دیسترس تنفسی تقسیم شدند. سطح سلنیوم با روش جذب اتمی الکترو درما تعیین و در دو گروه مقایسه شد.
    نتایجدر مدت مطالعه 150 نوزاد متولد شدند. متوسط سطح سلنیوم بندناف درکل نوزادان 5/98 میکروگرم در لیتر گزارش شد. از تعداد 150 نوزاد نارس 27 نفر(18%) دیسترس تنفسی داشته و بقیه بدون دیسترس بودند. متوسط سطح سلنیوم بندناف در نوزادان با دیسترس و بدون دیسترس به ترتیب 5/96، 6/96 میکروگرم در لیتر با ارزش پی 64/0 بوده است. لذا بین دو گروه تفاوت بارز آماری وجود نداشت.
    نتیجه گیریدر این مطالعه ارتباط بارز آماری بین سطح سلنیوم و بیماری دیسترس تنفسی در نوزادان نارس وجود نداشت.
    کلید واژگان: سندرم دیسترس تنفسی, نوزاد نارس, سطح سلنیوم, خون بند ناف
    IntroductionThe aim of study was to compare umbilical cord blood selenium levels in respiratory distress syndrome (RDS) and non RDS preterm babies. Materials and MethodsUmbilical cord blood selenium levels of all preterm newborn born during a 6-month period were enrolled in the study. They were divided into two groups: RDS and non RDS. Selenium level was assessed by using electro-thermal atomic absorption spectrometry and serum concentration of selenium was compared between the two groups.ResultsDuring the study 150 preterm babies were studied. Mean umbilical cord blood selenium levels were 98.5 µg/L. Among 150 preterm babies 27 (18%) had RDS and 82% no RDS. Mean umbilical cord blood selenium level in RDS and non RDS groups were 96.5 and, 96.6 µg/L respectively (P=0.64). There were no significant differences between the two groups with regard to umbilical cord blood selenium levels.
    Conclusion
    In this study there was no significant relationship between selenium umbilical cord blood level and respiratory distress syndrome in preterm neonates.
    Keywords: Respiratory distress syndrome, Preterm newborns, Selenium level, Umbilical cord blood
  • فریبا برهانی، عباس عباس زاده، منصور عرب، مطهره فرامرز پور
    به عنوان ، ، ، به وجود که منجر به استرس فیزیکی و روحی می گردد و بر کاهش کارایی پرستاران تاثیرگزار است. مطالعه توصیفی مقطعی حاضر با هدف تعیین دیسترس اخلاقی بر روی 110 نفر از پرستاران بیمارستان آموزشی شهر جیرفت انجام شد. در این پژوهش از پرسشنامه استاندارد 38 سوالی دیسترس اخلاقی کورلی با روایی و پایایی محاسبه شده به ترتیب 88% و 94% استفاده شد. نتایج با نرم افزار spss18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میانگین نمره شدت دیسترس (5/3) (از کل 6-0) و میانگین فراوانی دیسترس (7/2) (از کل 6-0) در واحدهای مورد پژوهش گزارش شد. یافته ها نشان دهنده آن است که بین میانگین نمره شدت دیسترس با ویژگی های دموگرافیک آنان رابطه معنی داری وجود نداشت. در ضمن بین میانگین فراوانی دیسترس اخلاقی با متغیرهای «بیمارستان محل خدمت و بخش محل خدمت» رابطه معنی داری وجود داشت.
    با توجه به این که سطح دیسترس اخلاقی از حد متوسط بالاتر بود، لزوم توجه مدیران به اجرای برنامه های آموزشی در مورد مباحث اخلاقی با هدف شناسایی علائم دیسترس اخلاقی و عوامل موثر بر آن توصیه می شود.
    کلید واژگان: دیسترس اخلاقی, پرستاران, اخلاق در پرستاری
    F.Borhani, A.Abbaszadeh, M.Arab, M.Faramarzpor
    Moral distress is described as discomfort or a state of mental imbalance as a result of lack of proper moral action in spite of obstacles such as lack of time sufficient to official opposition superior of medicine limitations, which is policies institution and Ethical interpersonal, or a belief created stress can lead to physical and psychological affect nurses and the performance is reduced. Cross - sectional study aimed to determine the moral distress of nurses in 110 hospitals was carried out of Jiroft. The standard questionnaire of 38 questions of moral distress corly reliability and validity were used to calculate the 88% and 94%. Results were analyzed with the software spss18. Distress intensity (5/3) (total 6-0) and distress frequency (7/2) (6-0 total) were reported in units of study. The findings indicate that the intensity of distress was significantly related to their demographic characteristics. The international distress frequency a variable "hospital service and place of service", there was a significant relationship. Since Distress levels were higher than average, the need for manager's more attention to apply and accomplish training programs about ethical topics and identifying the signs and effects of moral distress and causes and factors effective on this issue demands more discussion.
    Keywords: Moral distress, Nurses, Ethic in nursing
  • مریم کشاورز، غلامرضا بابایی
    مقدمه
    با توجه به گزارش های محدودی که در زمینه مقایسه عوارض حاملگی بین دو گروه سالم و مبتلا به دیابت حاملگی در کشورهای آسیایی وجود دارد، این مطالعه با هدف مقایسه عوارض مادری، جنینی و نوزادی بین دو گروه در شهر شاهرود انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    به منظور مقایسه عوارض مادری و جنینی برای همه زنان بارداری که برای انجام غربالگری دیابت حاملگی از مطب های خصوصی و مراکز بهداشتی - درمانی شهر شاهرود به درمانگاه زنان بیمارستان فاطمیه شاهرود ارجاع داده می شدند، در یک مطالعه کوهورت مراقبت های دوران بارداری انجام شد. اطلاعات مادر و نوزاد در زمان زایمان از دفاتر مربوط به اتاق زایمان و پذیرش نوزادان به دست آمد.
    یافته ها
    بین دو گروه سالم (1247 نفر) و مبتلا به دیابت حاملگی (63 نفر) از نظر میزان بروز فشار خون حاملگی (1.8% در مقابل 9.7%، P<0.001)، مرده زایی (0.4% در مقابل 6.5%،P<0.001)، هیدرآمنیوس (0.6 در مقابل 8.1%، P<0.001)، سزارین (57.6% در مقابل 87.1%، P<0.001) و میزان ماکروزومی (2.8% در مقابل 8.1%، P<0.005) تفاوت آماری معنی داری وجود داشت. تفاوت آماری معنی داری در میزان پره اکلامپسی، پیلونفریت، زایمان زودرس، وزن کم نوزاد، تاخیر رشد داخل رحمی، آنومالی جنینی یا نوزادی، دیستوشی شانه و نیاز به احیای نوزاد، وزن و دیگر مشخصات نوزادی بین دو گروه مشاهده نشد. در گروه مبتلا به دیابت حاملگی، در زنان بارداری که هیچ یک از ریسک فاکتورهای دیابت حاملگی را نداشتند و سن آنها کمتر از 25 سال بود، موردی از عوارض مادری، جنینی و همچنین عوارض نوزادی مانند هیپوگلیسمی، زردی، دیسترس تنفسی مشاهده نشد. هیچ یک از این افراد نیاز به دریافت انسولین در دوران بارداری نداشتند و پس از زایمان مبتلا به دیابت آشکار یا اختلال تحمل گلوکز نشدند.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه، بعضی عوارض در گروه مبتلا به دیابت حاملگی بیشتر از گروه سالم بود که احتمالا با کنترل ضعیف قند خون ارتباط دارد. طبق نتایج به دست آمده از بعضی مطالعات، شیوع دیابت حاملگی در کشور ما تقریبا با شیوع دیابت حاملگی در کشورهای غربی و پیشرفته برابری می کند. به علاوه در مطالعه حاضر در گروه مبتلا به دیابت حاملگی، هیچ یک از عوارض مادری، جنینی و نوزادی در زنان بدون عوامل خطرساز مشاهده نشد. از این رو بررسی بیشتر صرفه اقتصادی انجام غربالگری عمومی در سطح کشور پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: دیابت حاملگی, عوارض حاملگی, هیپوگلیسمی, زردی, دیسترس تنفسی
    M. Keshavarz, Gh Babaee
    Introduction
    To compare the incidence of fetal, maternal and neonatal complications amongst women with gestational diabetes mellitus (GDM) and pregnant women with normal glucose tolerance in Shahrood.
    Materials And Methods
    In order to compare fetal and maternal complications, for all pregnant women who were referred from private clinics and health care settings to Fatemiyeh Hospital for screening of GDM, prenatal care was done in a cohort study. The records of mothers and neonates were obtained from delivery and nursery units.
    Results
    Between GDM group (63 pregnant women) and 1247 pregnant women with normal glucose tolerance, there were significant differences (p<0.001) in the rate of hypertension in pregnancy (9.7% vs. 1.8%), still birth (6.5% vs. 0.4%), hydramnious (8.1% vs.. 0.6%), cesarean section (86.9% vs. 57.6%), and macrosomia (8.1% vs. 2.8%, p<0.05). There was no difference in the rate of pre-eclampsia, pyelonephritis, pre-term delivery, low birth weight, Intra uterine growth retardation, fetal or neonatal malformations, shoulder dystocia and need for resuscitation delivery. There was also no difference in birth weight and other neonatal birth measurements. Among Pregnant women in GDM group who were younger than 25 years and had no risk factors, there was no fetal, maternal and neonatal complications, none of them required insulin therapy in pregnancy and all had normal blood glucose after delivery.
    Conclusion
    Some of the complications were higher in GDM than in normal group, possibly due to poorer glycaemic control. Moreover, according to previous studies, the prevalence of GDM in Iranian pregnant women is comparable with developed countries, so more surveys regarding selective screening and cost effectiveness of universal screening in Iranian population are recommended.
  • عباس عباس زاده، فریبا برهانی، فرخنده شریف، فخرالسادات طغرایی
    اهداف
    هدف از انجام این مطالعه بررسی ارتباط میزان دیسترس اخلاقی پرستاران بخش های ویژه با نگرش آنان در زمینه تصمیم گیری های پایان عمر می باشد.
    روش
    117 نفر از پرستاران آی.سی.یو های شهر شیراز با تکمیل پرسشنامه ای در این طرح شرکت کردند و بدین وسیله سطح دیسترس اخلاقی و نگرش آنان در رابطه با تصمیم گیری های پایان عمر سنجیده شد.
    یافته ها
    میان شدت و تکرار دیسترس اخلاقی رابطه مستقیم و معنی داری وجود داشت (r=0.703، p=00). میانگین نمره در تمایل به قطع درمان 1.2±2.75 بود و ارتباط مستقیم و معنی داری با میانگین تکرار واقعه در دیسترس اخلاقی (p=0.03) داشت. در تمایل به اتانازی میانگین نمره 1.04± 2.05 بود و رابطه مستقیم و معنی داری با میانگین تکرار واقعه در دیسترس اخلاقی (P=00) داشت و در عدم انجام احیاء میانگین نمره 1.23±2.87 بود که با میانگین شدت دیسترس اخلاقی ارتباط مستقیم و معنی داری (p=0.03) داشت.
    نتیجه گیری
    در کل میزان دیسترس اخلاقی پرستاران بخش های آی.سی.یو بیش از حد متوسط و با تصمیم گیری های پایان عمر در ارتباط بود.
    کلید واژگان: دیسترس اخلاقی, تصمیم گیری پایان عمر, پرستار بخش ویژه
    Abbas Abbaszadeh, Fariba Borhani, Farkhondeh Sharif, Fakhr Al Sadat Toghrai
    Aims
    assessment of the relationship between moral distress and attitude towards end of life decision making through critical care nurses.
    Methods
    participants were 117 nurses from Shiraz hospital ICU and a questionnaire was used to measure their moral distress and attitude towards end of life decision making.
    Results
    The correlation between intensity and frequency of moral distress is direct and significant (r = 0.703, p = 00) Frequency of moral distress was directly correlated with nurses attitude towards withholding and withdrawing (p=0.03) And toward euthanasia (p= 0.00) and intensity of moral distress was directly correlated with DNR (p=0.03).
    Conclusion
    moral distress of critical care nurses was higher than average and was correlated with end of life decision making.
    Keywords: moral distress, end of life decision making, ICU nurses
  • حسن بسکابادی، مریم ذاکری حمیدی *، غلامعلی معموری، علی نجفی
    سابقه و هدف
    پارگی طول کشیده کیسه آب عارضه ای جدی در بارداری است که با عوارض پری ناتال، نوزادی و مادری شامل زایمان زودرس، عفونت و مرگ جنین همراه می باشد. این مطالعه با هدف بررسی فراوانی عوامل خطر و عوارض نوزادی پارگی طول کشیده کیسه آب انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی طی سال های 94-1388روی 309 نوزاد با پارگی طول کشیده کیسه آب (بیشتر از 18 ساعت قبل از زایمان) انجام شد. پس از تایید پارگی طول کشیده کیسه آب بر اساس شرح حال و معاینه با اسپکولوم، پرسشنامه پژوهشگر ساخته حاوی اطلاعات بارداری و زایمان مادر و مشخصات نوزاد تکمیل و مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    عوامل خطر مادری شامل دیابت(23 نفر،12/7%)، فشار خون(17 نفر،9/5%)، مصرف سیگار(16 نفر،8/9%)، سابقه پارگی زودرس کیسه آب(16 نفر،8/9%)، عفونت ادراری(13 نفر،7/2%)، اختلالات تیرویید(9 نفر،5%)، سابقه زایمان زودرس(8 نفر،4/4%)و سرکلاژ(7 نفر،3/8%) بود. سزارین(117 نفر،38/1%)، اولیگوهیدرامینوس(61 نفر،9/33%)، کوریوآمنیونیت (14نفر،6/11%)، دکولمان(17 نفر،5/9%)، دیسترس جنینی(6 نفر،3/3%)، تب حین زایمان(6 نفر،3/3%) و پلاسنتا پرویا(5 نفر،2/8%) از عوارض حین زایمان بود. عوارض نوزادی عبارت از: نارسی(165 نفر،73%)، زردی (108 نفر،59%)، عفونت نوزادی(94 نفر،52%)، سندرم دیسترس تنفسی(65 نفر،30/4%) و آسفیکسی(52 نفر،17%) بود. در دو گروه از نوزادان با عفونت تشخیص داده شده و نوزادان فاقد عفونت، آپگار دقیقه اول و پنجم، سدیمانتاسیون گلبولهای قرمز، پلاکت و سن حاملگی تفاوت آماری معنی داری داشت(0/000=p).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که دیابت و فشار خون بیشترین عوامل خطر مادری پارگی طول کشیده کیسه آب می باشند. نارسی، مشکلات تنفسی، آسفیکسی و عفونت از جدی ترین مشکلات همراه می باشد.که با اداره و اقدامات مناسب حین زایمان ممکن است بتوان از مشکلات نوزادی کاست
    کلید واژگان: پارگی زودرس کیسه آب, نوزادان, عوامل خطر, عفونت
    H. Boskabadi, M. Zakeri Hamidi *, Ga Maamouri, A. Najafi
    Background And Objective
    Premature rupture of membranes (PROM) is a serious complication during pregnancy, which is accompanied by prenatal, neonatal and maternal complications including premature delivery, infection and fetal death. The Purpose of this research is to study the frequency of maternal risk factors and neonatal complications of premature rupture of membranes.
    Methods
    This cross-sectional study was conducted on 309 infants with premature rupture of membranes (more than 18 hours before delivery) from 2009 to 2015. After confirming premature rupture of membranes based on history and speculum examination, a questionnaire containing pregnancy information, delivery information and infant profile was completed and assessed.
    FINDINGS: Maternal risk factors included diabetes (23 cases, 12.7%), hypertension (17 cases, 9.5%), smoking (16 cases, 8.9%), history of premature rupture of membrane (16 cases, 8.9%), urinary tract infection (13 cases, 7.2%), thyroid disorders (9 cases, 5%), previous premature birth (8 cases, 4.4%) and cerclage (7 cases, 3.8%). Delivery complications included cesarean (117 cases, 38.1%), oligohydramnios (61 cases, 33.9%), chorioamnionitis (14 cases, 11.6%), placental abruption (17 cases, 9.5%), fetal distress (6 cases, 3.3%), intrapartum fever (6 cases, 3.3%) and placenta praevia (5 cases, 2.8%). Neonatal complications included immaturity (165 cases, 73%), jaundice (108 cases, 59%), neonatal infection (94 cases, 52%), respiratory distress syndrome (65 case, 30.4%) and asphyxia (52 cases, 17%). There was a significant difference between infants with infection and without infection in terms of first and fifth minute Apgar scores, erythrocyte sedimentation, platelet and gestational age (p=0.000).
    Conclusion
    Results of the study demonstrated that diabetes and hypertension are the most frequent maternal risk factors of premature rupture of membranes. Immaturity, respiratory disorders, asphyxia and infection are the most serious associated problems. It may be possible to reduce neonatal problems with proper measures and management
    Keywords: Premature rupture of membranes, Infants, Risk factors, Infection
  • سید حسین شاهچراغ، نازنین فکری، مصطفی راد*
    زمینه و هدف
    بخش اورژانس غالبا با ازدحام و حجم کار بالا همراه است. پرستاران اورژانس معمولا شرایطی را تجربه می کنند که منجر به معضلات اخلاقی می شود و یکی از نتایج آن، دیسترس اخلاقی می باشد که مهم ترین معضل پنهان شغلی در بین پرستاران اورژانس تعریف شده است. این مطالعه با هدف تعیین سطح دیسترس اخلاقی پرستاران بخش اورژانس و عوامل موثر بر آن انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی بر روی 200 پرستار شاغل بخش اورژانس بیمارستان های سمنان و سبزوار انجام شد. از آن ها خواسته شد تا به روش خودگزارشی نسبت به تکمیل پرسش نامه های دیسترس اخلاقی و دموگرافیک اقدام کنند. داده ها با نرم افزار SPSS 22 و آزمون های آماری تی مستقل و آنالیز واریانس تجزیه تحلیل شدند.
    یافته ها
    میانگین سنی مشارکت کنندگان 2/7 ± 20/ 32سال بود. نمره کلی دیسترس اخلاقی 10/1± 54/ 61می باشد که در سطح پایینی قرار دارد و نشان از کم بودن دیسترس اخلاقی در بیمارستان های دولتی شهر سمنان و سبزوار است. کمترین میزان دیسترس اخلاقی مربوط به رضایت شغلی بالا و بیشترین نمره دیسترس اخلاقی مربوط به رابطه نامطلوب پرستاران با پزشکان بود.
    نتیجه گیری
    با توجه به عوارض منفی ناشی از دیسترس اخلاقی بر کیفیت مراقبت های پرستاری، لازم است مدیران بیمارستان ها، تمهیدات لازم را در راستای شناسایی علایم دیسترس اخلاقی در پرستاران اتخاذ کردند و با انجام مداخلات لازم گام مثبتی در راستای کاهش دیسترس اخلاقی پرستاران و در نتیجه افزایش کیفیت خدمات ارایه شده به بیماران بردارند.
    کلید واژگان: دیسترس اخلاقی, پرستار, بخش اورژانس زندگی, مزاج
    Seyyed Hossein Shahcheragh, Nazanin Fekri, Mustafa Rad *
    Background
    The emergency department is often associated with congestion and high workload. Emergency nurses usually experience situations that lead to moral challenges, and one of its consequences is moral distress, defined as the most important hidden job challenge among emergency nurses. This study was conducted with the aim of determining nurses’ level of moral distress and factors affecting it in the accidents and emergency department.
    Materials and Methods
    This cross-sectional study was conducted on 200 nurses working in the emergency department of hospitals in Semnan and Sabzevar, Iran. They were asked to complete the moral distress and demographic questionnaires by self-reporting. The data was analyzed with SPSS 22 using independent t-test and analysis of variance.
    Results
    The mean age of the participants was 32.20 ± 7.2 years. The overall score of moral distress was 54.61 ± 10.1, which shows a low level of moral distress in these public hospitals. The lowest level of moral distress was related to high job satisfaction while the highest score of moral distress was related to unfavorable relationship between nurses and doctors.
    Conclusion
    Considering the negative effects caused by moral distress on the quality of nursing care, it is necessary for managers of organizations to take necessary measures to identify the symptoms of moral distress in nurses and take a positive step towards reducing it by interventions and, as a result, increase the quality of services provided to patients.
    Keywords: moral distress, Nurse, emergency department
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال