به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۵۹۶۹۰ عنوان مطلب
|
  • والی رضایی
    در دستورهای سنتی زبان فارسی در کنار مصدر، دو مقوله اسم مصدر و حاصل مصدر نیز مطرح شده اند. اختلاف نظرهای زیادی در مورد تعلق مصدر به فعل یا اسم در میان دستورنویسان و زبان شناسان وجود دارد. در مورد اسم مصدر و حاصل مصدر نیز دیدگاه های متفاوتی به چشم می خورد. در این مقاله این مقوله ها بر اساس سرنمون رده شناختی مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. بر اساس رویکرد کرافت (2003) طبقه معنایی واژگان به تنهایی قادر به تعیین مقوله واژگانی کلمات به صورت بین زبانی نیست و علاوه بر آن نقش کنش گزاره ای نیز باید در نظر گرفته شود. در این تحقیق نشان داده می شود که مصدر از نظر داشتن کنش گزاره ای ارجاع مانند اسم است، اما از نظر طبقه معنایی به فعل شباهت دارد. اسم مصدر نیز از این نظر مانند مصدر است، اما ویژگی های اسمی بیشتری دارد. آنچه به عنوان حاصل مصدر در دستور سنتی مطرح است هیچ ارتباطی با طبقه معنایی مصدر و اسم مصدر یعنی کنش ندارد. نتیجه این پژوهش این است که در کنار سه مقوله واژگانی اسم، فعل و صفت مقوله های دیگری وجود دارد که از نظر طبقه معنایی و کنش گزاره ای ترکیبی از ویژگی های مربوط به این سه مقوله تلقی می شوند. این مقاله نشان می دهد که رویکرد سرنمون رده شناختی کرافت یک فضای مفهومی جهانی را به دست می دهد که بر همه زبان ها قابل اعمال است. با این وجود ترکیب های غیر سرنمون طبقه معنایی و کنش گزاره ای گاهی بیش از یک مقوله را در زبان های خاص در خود جای می دهند. نقشه معنایی مورد نظر کرافت قادر به تمایز مصدر و اسم مصدر در زبان فارسی نیست، زیرا این دو مقوله دارای مولفه های مشترکی هستند. در چنین مواردی با استفاده از معیارهای صوری و نقشی می توان این مقوله ها را متمایز نمود. این تحقیق نشان می دهد که بزرگترین ضعف سرنمون رده شناختی کرافت این است که فضای مفهومی مقوله های واژگانی را به دو بخش یعنی نقاط بی نشان و نقاط حاشیه ای تقسیم می کند و قادر نیست معیاری را برای درجه بندی میزان بی نشان بودن یا حاشیه ای بودن به دست دهد.
    کلید واژگان: سرنمون رده شناختی, مصدر, اسم مصدر, حاصل مصدر, کنش گزاره ای
    Vali Rezai
    Traditional Grammarians have recognized three categories in Persian including infinitive, verbal noun and Hâsele Masdar(HM).There have been much debates on the nature of these categories especially concerning their inclusion in the category of verbs or nouns. In this paper these categories are studied within the framework of the typological prototype. According to Croft(2003) the semantic class of words alone cannot distinguish parts of speech cross-linguistically. Instead, another criterion named propositional act function is required. The semantic class includes objects, properties and actions. The propositional act functions are reference, predication and modification. It will be demonstrated that the category of infinitive and verbal noun are both a combination of action and reference. HM is not a subclass of infinitive at all, because it lacks the semantic feature of action. What has been called HM in traditional grammar is indeed the result of a derivational process with the aid of the suffix –i creating nouns from adjective and adjectves from nouns. The typological prototype approach provides a universal conceptual space for parts of speech that works cross-linguistically . However, the non- prototypical combinations of semantic class and propositional act functions often embrace more than one member in individual languages. In such cases we can distinguish different categories using formal and functional criteria.
    Keywords: typological prototype, infinitive, verbal noun, propositional act, lexical category
  • امین کریمی، والی رضایی *، رضوان متولیان نایینی
    تحقیق حاضر به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی صفت سازی و صفت زدایی در زبان فارسی از نگاه سرنمون رده شناختی می پردازد. این نوشتار به دنبال توصیف و تبیین پدیده های صفت سازی و صفت زدایی در زبان فارسی، بررسی میزان سرنمونگی صفت های حاصل از پدیده صفت سازی و سرنمونگی اجزاء کلام حاصل از پدیده صفت زدایی، و ارزیابی نظریه سرنمون رده شناختی در تعیین ویژگی های سرنمونی اجزاء کلام حاصل از این دو پدیده می باشد. کار پیدا کردن کلمات حاصل از فرایندهای صفت سازی و صفت زدایی توسط محققان انجام شده است و سپس داده های جمع آوری شده بر اساس معیارهای چارچوب نظری تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند و کاربرد آنها در پایگاه دادگان زبان فارسی و پیکره بیجن خان مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق نشان می دهد که در فرایند صفت سازی تغییراز اسم های < شیء، ارجاع> به صفت های <شیء، توصیف> صورت می گیرد، در صورتی که در پدیده صفت زدایی، تبدیل از صفات <ویژگی، توصیف> و <کنش، توصیف> به اسم های <ویژگی، ارجاع> صورت می گیرد. همچنین در هر دو پدیده ما شاهد غیرسرنمون سازی کلمات هستیم. این تحقیق همچنین نشان می دهد که نظریه سرنمون رده شناختی قابلیت تعیین ویژگی های سرنمونی صفت ها و اسم های حاصل از دو پدیده صفت سازی و صفت زدایی در زبان فارسی را دارد. مهمترین پیامد نظری این نوشتار تایید ادعای زبانشناسان نقش گرا و شناختی در مورد کاربرد بنیاد بودن دستور زبان است.
    کلید واژگان: صفت سازی, صفت زدایی, سرنمون رده شناختی, نشان داری ساختاری, کنش گزاره ای, بالقوگی رفتاری
    Amin Karimi, Vali Rezaei *, Rezvan Motavalian Naeini
    Using a descriptive-analytical method, this research investigates adjectivalization and deadjectivalization in Persian within the framework of the Typological Prototype Theory. The research specifically aims at describing and explaining the two phenomena of adjectivalization and deadjectivalization in Persian, determining the prototypicality degree of the parts of speech resulting from these two processes, and evaluating the Typological Prototype Theory in determining the prototypical features of the adjectivalized nominals and nominalized adjectivals. The raw data were primarily selected by the researchers, analyzed based on the criteria and sub-criteria of the Typological Prototype Theory, and substantiated in the Persian Language Database and Bijankhan Corpus. This research shows that the category shift in the adjectivalization phenomenon is from the
    Keywords: adjectivalization, deadjectivalization, the Typological Prototype Theory, structural coding, propositional act, behavioral potential
  • میترا حسینقلیان، محمد راسخ مهند

    در پژوهش حاضر، برای تعریف و دسته بندی دقیق انواع صفات فاعلی مشتق، مرکب و مشتق مرکب، آنها را در چارچوب نظری سرنمون رده شناختی که رویکردی همگانی به مقولات زبانی است، مورد بررسی قرار دادیم. در نظریه مذکور، صفات سرنمون و بی نشان صفاتی هستند که به طبقه معنایی «ویژگی» تعلق دارند و کنش گزاره ای توصیف را انجام می دهند و این دسته صفات طبق نشانه گذاری ساختاری باید ازلحاظ صورت ساده باشند و بدون افزودن وند یا حضور در ساخت پیچیده بیایند و صفاتی که با یک وند اضافه یا ساخت پیچیده به کار روند، نشان دار می شوند. انواع صفات فاعلی یک دست نیستند و رفتارهای مختلفی از جهت داشتن کارکرد صفتی، اسمی یا هردو از خود نشان می دهند. پس از بررسی انواع صفات فاعلی در این پژوهش، براساس دو معیار نشان داری رده شناختی یعنی معیار نشانه گذاری ساختاری و بالقوگی رفتاری، غیرسرنمون بودن صفات فاعلی را نشان دادیم و وضعیت و جایگاه آنها را روی نقشه معنایی مشخص کردیم. به علاوه، درون نقشه معنایی، نمودارهای بالقوگی رفتاری انواع صفات فاعلی مشتق، مرکب و مشتق مرکب به طور جداگانه ترسیم و انواع دسته های صفات فاعلی درون این نمودارها جای گذاری شدند.

    کلید واژگان: صفت فاعلی, سرنمون رده شناختی, نشان داری و اجزای کلام, نشانه گذاری ساختاری و بالقوگی رفتاری
    Mitra Hoseingholian, Mohammad Rasekh Mahand

    In this research, we have had an exact categorization for different kinds of derivational , compound and derivational-compound present participles in the frame of typological prototypes which is a universal approach towards the parts of speech. In this theory, prototypical and with no morphemes adjectives belong to the semantic class of ‘property’ and to ‘modification’ in terms of propositional act constructions. These prototypical adjectives should be simple and without any morphemes on the basis of structural coding of typological prototypes theory. And the adjectives which are not simple and have morphemes, are considered as marked and non- prototypical adjectives. present participles do not act similarly and are not uniform on the basis of behavioral potential. So, they are not in the same level. They are different in terms of their adjectival, nominal functions. By studying present participles in this research, it is shown that they follow the both criterion of typological prototype, and on the basis of these criterion they are non-prototypical adjectives in Persian. In other words, they are unmarked category in terms of both structural coding and behavioral potential. Finally, their position is specified on the semantic map and their behavioral potentials are shown through diagrams

    Keywords: present participle, typological prototype, markedness, parts of speech, structural coding, bahavioral potential
  • والی رضایی*، نجمه خدری

    مقوله ی قید از مباحث پیچیده ای است که تاکنون جنبه های متفاوتی از آن مورد بررسی قرار گرفته است. با این وجود، زبان شناسان در خصوص مسایل متنوع مربوط به قید، از تعریف آن گرفته تا اصالت آن به عنوان یک مقوله واژگانی، به توافق همگانی نرسیده اند. در این پژوهش سعی بر آن است تا در چارچوب نظریه ی سرنمون رده شناختی با مشخص کردن ویژگی های سرنمونی قیدهای فارسی به تعیین جایگاه آن ها در نقشه ی معنایی اجزاء کلام کرافت به عنوان یکی از اجزاء کلام پرداخته شود. به این منظور، با توجه به معیارهای رده شناختی، شماری از قیدهای پرکاربرد در زبان گفتاری فارسی معیار مورد استفاده در برنامه های تلویزیونی و متون مختلف فارسی معاصر مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، جایگاه قیدهای بی نشان در زبان فارسی که به لحاظ نقشی تعریف شده اند و از نظر رده شناختی بی نشان به حساب می آیند در نقشه ی معنایی اجزاء کلام کرافت مانند صفت های بی نشان در طبقه ی معنایی ویژگی تعیین گردید و مشخص شد که این قیدهای بی نشان، بر خلاف صفت های بی نشان که به بیان نقش کنش گزاره ای توصیف در درون ارجاع می پردازند، نقش کنش گزاره ای توصیف در درون اسناد را ایفا می کنند. همچنین جایگاه گروه های حرف اضافه ای فعلی و فعل های قیدگون نیز به عنوان قیدهای نشان دار، به ترتیب، به منزله ی واژه-های چیز و بیان گر نقش کنش گزاره ای توصیف در درون اسناد و واژه های کنش و بیان گر نقش کنش گزاره ای توصیف در درون اسناد در نقشه ی معنایی اجزاء کلام کرافت مشخص گردید. در واقع، این نوشتار نشان داده است که مقوله ی واژگانی قید که در نظریه کرافت(2001) نادیده گرفته شده بود را نیز مانند سایر مقوله ها می توان در نقشه ی معنایی اجزاء کلام وارد نمود و مقوله ی قید هم در نظریه ی سرنمون رده شناختی قابل بررسی است.

    کلید واژگان: قید, سرنمون رده شناختی, کنش گزاره ای, گروه حرف اضافه ای فعلی, فعل قیدگون
    Vali Rezai *, Najmeh Khedri

    Adverbs are among those complicated subjects different aspects of which have been investigated throughout history. However, linguists have not reached an agreement on the diverse issues related to adverbs, from its definition to the fact that whether it should be considered as a lexical category in addition to nouns, adjectives and verbs. This research is aimed at determining the place of Persian adverbs based on the typological prototype theory. Hence, according to the typological criteria, a number of adverbs used in everyday speech of standard Persian speakers as well as adverbs used in various Persian texts were analyzed. On the basis of the research results, considering the adverb as a lexical category, the unmarked adverb place in the Persian language was defined in the Croft’s semantic map of parts of speech in the lexical class of property the same as the unmarked adjectives, and it was shown that despite of the unmarked adjectives denoting the propositional act of modification within reference, the unmarked adverbs describe the propositional act of modification within predication. Moreover, the places of PPs on verbs and converbs, both of them as marked adverbs, were determined as words of object showing the propositional act of modification within predication and words of action showing the propositional act of modification within predication, respectively, in the Croft’s semantic map of parts of speech.

    Keywords: adverb, typological prototype, propositional act, PPs on verbs, converb
  • میترا حسینقلیان*، محمد راسخ مهند

    در پژوهش حاضر، برای تعریف و دسته بندی دقیق انواع صفت های مفعولی مشتق و مشتق مرکب، آن ها را در چارچوب نظری سرنمون رده شناختی که رویکردی همگانی به مقولات زبانی است، مورد بررسی قرار دادیم. در نظریه مورد اشاره، صفات سرنمون و بی نشان صفت هایی هستند که به طبقه معنایی «ویژگی» تعلق دارند و کنش گزاره ای توصیف را انجام می دهند. این دسته صفات، بر پایه نشانه گذاری ساختاری باید از لحاظ صورت ساده باشند و بدون افزودن وند یا حضور در ساخت پیچیده بیایند و صفت هایی که با یک وند اضافه یا ساخت پیچیده به کار روند، نشان دار می شوند. صفات مفعولی که در این پژوهش مورد بررسی قرار دادیم، به دلیل متعلق بودن به طبقات معنایی غیر از طبقه معنایی «ویژگی» نشان دار هستند و از جنبه ساختاری نیز به انواع صفت های مفعولی مشتق و مشتق مرکب گروه بندی می شوند. انواع صفت های مفعولی، رفتارهای مختلفی از جهت داشتن کارکرد صفتی، اسمی و یا هر دو از خود نشان می دهند. پس از گرد آوری انواع صفت مفعولی و بررسی کاربرد آن ها در پیکره بی جن خان و جستجوگر گوگل، غیر سرنمون بودن صفت های مفعولی را بر اساس دو معیار نشان داری رده شناختی یعنی معیار نشانه گذاری ساختاری و بالقوگی رفتاری، نشان داده و وضعیت و جایگاه آن ها را روی نقشه معنایی مشخص می کنیم. افزون بر این، روی نقشه معنایی، نمودارهای بالقوگی رفتاری انواع صفات مفعولی مشتق و مشتق مرکب به طور جداگانه ترسیم و انواع دسته های صفات مفعولی در این نمودارها جای گذاری شدند.

    کلید واژگان: صفت مفعولی, سرنمون رده شناختی, نشان داری, اجزای کلام, نشانه گذاری ساختاری و بالقوگی رفتاری
    Mitra Hoseingholian *, Mohammad Rasekh Mahand
    INTRODUCTION

    In this research, we have had an exact categorization for different kinds of derivational and derivational-compound past participles in the frame of typological prototypes which is a universal approach towards the parts of speech. In this theory, prototypical  adjectives with no morphemes belong to the semantic class of ‘property’ and to ‘modification’ in terms of propositional act constructions. These prototypical adjectives should be simple and without any morphemes on the basis of structural coding of typological prototypes theory. Furthermore, the adjectives which are not simple and have morphemes, are considered as marked and non- prototypical adjectives. Indeed, the structural coding criterion specifies only that the marked member is encoded by at least as many morphemes as the unmarked member (croft, 1999:73). This generalization is an implicational universal. If a language codes a typologically unmarked member of a grammatical category by n morphemes (n > 0), then it codes a typologically marked member of that category by at least n morphemes. Past participles which are studied in this research, are marked and are not simple structurally. They are divided to derivational and derivational- compound ones which have all morphemes. Derivational past participles are made by the past stem of verb + a suffix (-h) and the derivational-compound past participles are made by a noun, adjective, adverb, pronoun + derivational past participle (stem of a verb+ suffix(h)). Therefore, they are not prototypical in terms of their structure and their different semantic class. Typological markedness also constrains the distribution of constructions exhibiting the behavioral potential of the categories; if a construction encoding the behavioral potential of members of a grammatical category is found in that category, it is found with at least the unmarked member of that category for that construction.

    MATERIALS AND METHODS

    In this research, examples of derivational and derivational-compound past participles are collected from the definitions and classifications of Persian grammarians and linguists. Then the examples of past participles are verified based on the typological criteria; structural coding and behavioral potential. All the examples are studied through the consideration of their adjectival and nominal behavioral potentials. Finally, their status and positions are specified in the Croft’s parts of speech semantic map. Then the new classification of past participles regarding their nominal and adjectival behaviors are placed in the behavioral diagrams.

    RESULTS AND DISCUSSION

    Past participles do not act similarly and are not uniform on the basis of behavioral potential. Therefore, they are not in the same level. Some derivational past participles are used both with adjectival and nominal behavioral potentials. Some of them are used only in modification and propositional constructions and with nominal behavioral criteria.  Some are used only in modification and propositional constructions.  Some of derivational-compound past participles are used as both adjectives and nouns. Some of them are used only in modification and propositional constructions and with nominal behavioral criteria. Moreover, some are used only in propositional constructions with all of nominal behavioral potentials which are considered as marked nouns. In this research, past participles behavioral potential is verified and at last it is shown that they follow the behavioral potential of typological prototype theory. Totally, their behavioral potential is not more than the behavioral potentials of unmarked nouns. Hence, they are marked category in terms of both structural coding and behavioral potential.  Finally, their position is specified on the semantic map and their behavioral potentials are shown through diagrams. The position of derivational and derivational-compound past participles on the semantic map are considered as ‘action’ in terms of semantic class and ‘modification’ in terms of propositional act. Because in all derivational and derivational-compound past participles, we have used an action for the propositional act of modification. In other words, by marking and adding morphemes to an action as a semantic class, we have used it for acting as modification. Therefore, the position of past participles is shown in the semantic map as figure 1 below.

    CONCLUSION

    Derivational and derivational-compound past participles’ new classifications on the basis of their adjectival, nominal or both are placed on the behavioral diagrams. behavioral potentials are shown by ovals and the positions of past participles are shown by (*) in the ovals.  One oval is dedicated to adjectival criteria. One oval is dedicated to nominal criteria. These ovals have some common spaces which are considered for past participles which have both the adjectival and nominal behavioral potential.

    Keywords: behavioral potential, markedness, past participle, structural coding, typological prototype
  • سارا یزدانی *
    ترکیب، یکی از پرکاربردترین فرایندهای واژه سازی، برای بیان مفاهیم جدید در زبان های دنیا است. هر چند بررسی این پدیده ساخت واژی در حوزه های گوناگون زبان شناسی انجام شده است، اما در حوزه رده شناسی زبان، این مساله چندان مورد توجه قرار نگرفته است. از این رو، هدف مقاله حاضر، بررسی رده شناختی نحوی و معنایی واژه های مرکب درون مرکز و برون مرکز در داستان های کودک و نوجوان دو گروه سنی کودک و نوجوان است. در این راستا، گروه کودکان، مشتمل بر گروه های الف (پیش دبستانی)، ب (سال های اول، دوم و سوم دبستان) و ج (سال های چهارم و پنجم دبستان)) بوده و گروه نوجوانان، گرو های د (سال های راهنمایی) و ه (سال های دبیرستان)) را شامل شده است. همچنین، 315 داستان، به روش دسترسی آسان انتخاب شدند. برای تحلیل واژه های مرکب از نظر معنایی، از چارچوب پیشنهادی شقاقی (Shaghaghi, 2007) که با زبان فارسی مناسبت دارد، استفاده شد. پس از تعیین فراوانی و درصد فراوانی واژه های مرکب از نظر مقوله نحوی و معنایی (برون مرکز و درون مرکز بودن)، داستان های گروه های کودک و نوجوان با یک دیگر مقایسه شدند تا الگوی سرنمون نحوی و معنایی آن ها مشخص گردد. یافته های پژوهش نشان داد که به لحاظ مقوله نحوی، اجزای سازنده واژه های مرکب، الگوی سرنمون نحوی در داستان های دو گروه کودک و نوجوان به صورت صفت + فعل < صفت + اسم < اسم + اسم است. همچنین، واژه های مرکب درون مرکز در گروه کودک و نوجوان به ترتیب با 5/70% و 52% به طور معناداری از بسامد بالاتری نسبت به واژه های برون مرکز در هر دو گروه برخوردار بوده و الگوی سرنمون معنایی به این صورت است: واژه های مرکب برو مرکز < واژه های مرکب درون مرکز. یافته های پژوهش حاضر می تواند به نویسنده های فارسی زبان در نحوه نگارش داستان با توجه به رشد شناختی کودک بسیار کمک نماید.
    کلید واژگان: سلسله مراتب, واژه های مرکب, درون مرکز و برون مرکز, داستان های کودک و نوجوان, رده شناسی
    Sarah Yazdani

    1-Introduction
    Compounding is one of the most common and useful methods for creating new words. Investigating compound formation is a continuing concern within the field of morphology. Recent developments in the field of linguistics have led to the renewed interest in this phenomenon from different aspects such as semantics perspectives, cognitive linguistics, morphology, acoustic phononetics, neurolinguistics and sociolinguistics.
    However, far too little attention has been paid to compounding in the field of typology. Therefore, the present study aimed to investigate the endocentric and exocentric compound nouns in different age groups of children and adolescent stories. This research tried to answer the following questions: (1) what would be the probable syntactic prototype pattern(s) for the endocentric and exocentric compound nouns? (2) what would be the probable semantic prototype pattern(s) for the endocentric and exocentric compound nouns?, and (3) how could the difference in the ratio of their frequencies be explained?

    2- Theoretical framework

    There are various theoretical frameworks for categorizing endocentric and exocentric compound nouns, including Spencer, 1991; Fabb, 1998; Olsen, 2001; Bauer, 2001; Haspelmath, 2002; Booij, 2005; Bisetto and Scalise, 2005. Nonetheless, endocentricity and exocentricity deal with syntactic and semantic aspects of the language; therefore, to investigate the two aforementioned types of compound nouns, Shaghaghi’s framework (2008) was used. Regarding the semantic relation between the constituents, compound nous are classified as: (1) endocentric compound: it consists of two words in which one of them functions as the head, such as steamboat (the head is ), blackboard (the head is ), and (2) exocentric compound: it is a compound construction that lacks a head word: that is, the construction as a whole is not semantically equivalent to either of its parts. So the central meaning isn't carried by the head, but is external to the compound; examples include: paleface, pickpocket.

    3-Methodology
    Based on the purpose of the present study, 315 stories have been selected using convenience sampling. The stories were allocated to different age groups: group A (pre-school & primary school children) and group B (middle school and high school adolescents). To investigate the two aforementioned types of compound nouns, Shaghaghi’s framework (2008) was used. After calculating the frequency of compound nouns in stories, the two groups were compared with each other in order to reach the decision about the probable prototype pattern for endocentricity and exocentricity of Persian compound nouns.

    4-Results and discussion
    Regarding the first question of this research, the syntactic prototype patterns for endocentric and exocentric compound nouns in both groups are: N+N > N+Adj> V+ Adj. The second question addressed the issue of extracting the semantic prototype pattern of compound nouns. The results demonstrated that the most frequent type of compound in both groups was endocentric compound: group A 70.5 % and group B 52%. So, endocentric compound nouns> exocentric compound nouns. Furthermore, the results also showed that the usages of exocentric compound nouns were higher in the second group in comparison to the first group. So it seems that social and cognitive development plays a key role in using exocentric compounds. In other words, cognitive development in adolescents and their attention to details, help them to understand and process exocentric compound nouns faster and easier.

    5- Conclusion and suggestions

    The study raises questions that would require further investigation. Future research can include a kind of diachronic study; i.e. studying the described prototype patterns in past and present prose texts. The findings of the present study might be a contributing factor for Iranian authors to narrate their story according to language development in childern and the level of cognition.
    Keywords: Hierarchy, compound nouns, endocentric, exocentric, children, adolescents stories, typology
  • لیلا ریوندی*، محمود بشیری
    در این پژوهش تلاش می شود نقش فرادستوری صفت در پرداخت شخصیت ها، ساخت فضا، مکتب ادبی نویسنده، ترسیم صحنه و کارکرد ادبی بررسی شود. بدین منظور در رمان تنگسیر و مجموعه داستان انتری که لوطی اش مرده بود چگونگی کارکرد ادبی و معنایی صفت بررسی گردید. با تحلیل داده ها به روش توصیفی- تحلیلی این نتیجه حاصل شد که صفت در ساخت و پرداخت شخصیت ها، بیان دیدگاه آن ها، روابط، و طرز فکر شخصیت ها از همدیگر موثر است، هم چنین در ساخت آرایه های ادبی ای نظیر استعاره، حس آمیزی، و برجسته سازی های ادبی نقش دارد. صفت در ساخت فضای حاکم بر داستان نیز از طریق بسامد کاربرد، تیرگی یا روشنی، و ویژگی هایی نظیر ویژگی های فیزیکی و نوع ساختمان تاثیرگذار است. از نظر رده شناختی با بررسی بسامد صفات به کاررفته این نتیجه حاصل شد که بسامد صفات سرنمون، چه در رمان و چه در مجموعه داستان کوتاه، بیشتر از صفت غیرسرنمون است. نویسنده بیشتر از صفات بیانی ساده استفاده کرده است و اغلب آن ها صفات سرنمون هستند. یعنی، بالاترین درجه صفت بودن را دارند و برای شخصیت اول یا قهرمان داستان به کار برده شده اند.
    کلید واژگان: صادق چوبک, صفت, داستان کوتاه, رمان, تنگسیر, انتری که لوطی اش مرده بود
    Leila Rivandy *, Mahmood Bashiri
    An adjective in Persian is a word other than a noun that comes with a noun or noun group; it binds the meaning and explains it. There are different types of adjectives. This research tries to carefully examine the adjective in detail, to deal with its meta-directive role in processing of space-building figures, and the writer's literary school, drawing scenes and its literary functions, and to answer the questions about the nature of the literary and semantic function of the adjective in the novel Tangsir and the collection of short stories of Antar( monkey  figure of the story) whose Louti (trainer ) had died. By analyzing the data in a descriptive-analytical method, we came to the conclusion that adjectives, are very effective in constructing and processing characters, expressing their views, relationships and thinking of characters towards each other, as well as in constructing literary arrays such as metaphor, synesthesia and  literary highlighting and  in constructing the dominate atmosphere of the story through the frequency of the adjectives , the darkness or lightness of the adjectives and some features such as physical features and the type of structure of the adjective. From category cognition point of view, by examining the frequency of the traits used, we came to the conclusion that the frequency of the prototype adjectives, both in the novel and in the short story series, is higher than the non-prototype adjective. The author has mostly used simple expressive adjectives, and most of these adjectives are the prototype adjectives, That is, they have the highest degree of being of an adjective and are used around the first character or the protagonist.
    Keywords: Sadegh Chubak, Sefat, short story, Novel, Tangsir, antari ke lotiash morde bod
  • امین کریمی، والی رضایی*
    اهداف این تحقیق بررسی ارتباط صفت لیاقت با صفت های فاعلی و مفعولی، تعیین ویژگی های سرنمونی صفت های فاعلی و مفعولی در زبان فارسی، و بررسی تغییر مقوله ای این صفت هاست. داده های خام؛ صفت های اولیه را نویسندگان مقاله پیدا کرده و سپس کاربرد آنها را در پایگاه دادگان زبان فارسی و پیکره بیجن خان بررسی کرده اند. این تحقیق نشان داد که صفت های لیاقت را می توان با توجه به ساخت در یکی از مقوله های صفت های فاعلی و مفعولی جای داد. نیز مشخص شد که صفت های فاعلی و مفعولی از نظر ساختاری نشان دار و در اکثر موارد مقایسه ناپذیر و بنابراین غیرسرنمون هستند. این پژوهش نیز نشان داد که تغییرات صفت های فاعلی و مفعولی در زبان فارسی به سمت اسم است و تغییرات اینها با تغییرات سایر صفت های زبان فارسی مانند صفت های «توصیف، ویژگی» و «توصیف، شیء» متفاوت است، چراکه این تغییر مقوله ای باعث از دست رفتن ویژگی های صفتی و تبدیل کامل آنها به اسم می شود.
    کلید واژگان: صفت فاعلی, صفت مفعولی, سرنمون رده شناختی, کنش گزاره ای, نشان داری ساختاری
    Amin Karimi, Vali Rezai *
    Introduction
    The most basic elements of a language which play a key role in majority of syntactic theories and morphological analyses are “parts of speech” including “adjectives”, the subject of the present contribution. The sources of Persian traditional Grammar have divided adjectives into various categories such as subjective, objective, ability types and the like. However, a considerable challenge for defining and categorizing adjectives relates to the fact that the parts of speech (henceforth, POS) have extended marked grammatical functions besides their unmarked functions. Therefore, to describe and explain POS, we should resort to a theory positing that the members of a category are not equal. The present research seeks to provide answers to the following questions:1.How are ability adjectives associated with subjective and objective patterns?
    2.Which feature(s) of prototypical adjectives do subjective and objective adjectives lack?
    3.Which part(s) of speech result(s) from the categorical shift of subjective and objective adjectives and how do these adjectives differ from other types of adjectives?
    Theoretical framework
    This research has been conducted within the framework of Typological Prototype Theory (henceforth, TPT), which is a theory about categorization and has arisen from cognitive linguistics. Cognitive grammar posits that language is relative, and as Langacker (1987) puts, the linguistic system is not an all-or-nothing matter. The prototype theory was developed in the works of Brent & Key and also Rosch in the 1960s and 1970s, however it was Lakoff who first used it in relation to linguistic categories.
    In line with Cognitive Grammar, Croft (2001) developed the Radical Construction Grammar in the form of a theory based upon Typological Prototype Theory, according to which the prototypical function of POS occurs in unmarked functions, and the POS may also appear in non-prototypical or peripheral functions through structural coding. This point of view states that each grammatical category has central and peripheral members, with the central members having higher frequency, being less structurally coded, and showing a complete potential behavior. 
    By structural coding, we mean the use of morphemes to make a lexical category marked. Croft (2001) uses two criteria of structural coding and potential behavior for typological markedness. According to the former criterion, the marked value of a grammatical category has equal or greater morphemes than its unmarked value, while according to the latter criterion, one value of a conceptual category is grammatically more 'versatile' than the other. The grammatical behavior of the unmarked and the marked POS can be differentiated using the sub-criteria of behavioral potential criterion including comparability, function in attributive and predicative positions, and frequency of occurrence.
    According to Croft (2001), there are constructions in all languages of the world for predication, reference and modification, which express the propositional acts needed by languages. We can use these propositional acts to identify the POS. Words that can fill in the positions of predication, reference and modification can be divided into semantic classes, and the basic propositional act functions of strengths of the prototypes include action, object and property.
    Methodology 
    This is a descriptive – analytical research conducted using the content analysis method. The adjectives used as the raw data were collected by the researchers and the frequency of their occurrence were examined both in the Persian Language Database (PLDB) and Bijankhan Corpus. Considering the diverse texts and words used in these corpuses, it is expected that they are appropriate representatives of the texts and words used in Contemporary Persian. It is noteworthy that considering the practical limitations and the impossibility of analyzing all the selected adjectives, the researchers selected and analyzed a limited number of action adjectives and tried to select basic adjectives which are more frequently used and do not belong to a specific colloquial or written style.
    Results and Discussion
    The present research showed that subjective and objective adjectives belong to the <modification, action> class of adjectives and are non-prototypical or peripheral adjectives. Examining the semantic and syntactic features of ability adjectives and comparing them with the subjective and objective adjectives, the researchers concluded that ability adjectives can be placed within either subjective or objective types of adjectives depending on their construction. This research also revealed that subjective and objective adjectives cannot be considered prototypical adjectives based on the structural coding criterion and the comparability sub-criterion. This conclusion was strongly confirmed through the frequency of these adjectives in the PLDB and Bijankhan Corpus. The present contribution also exhibited that the categorical shift of the Persian subjective and objective adjectives is toward the lexical category of noun and that the changes of these adjectives are different from the adjectives denoting a property or object.
    Conclusions and Suggestions
    This research demonstrated that the TPT is able to account for the behavioral differences of the adjectives denoting property, action and object, but is incapable of explaining the behavioral differences of the sub-categories of these classes of adjectives. To reach more reliable conclusions, a typological- functional theory is needed to differentiate between all members of a category by considering all morphological, syntactic, semantic, stylistic and pragmatic criteria.
    Further research can analyze other types of Persian adjectives including those denoting object and property within the framework of the TPT and determine the degree to which they are close to or distant from prototypical adjectives. It is also suggested that future researches examine other POS within this framework to specify the degree of prototypicality, thereby taking a step toward bridging the gaps in relation to the POS in Persian.
    Keywords: subjective adjective, objective adjective, Typological Prototype Theory, propositional act, structural coding
  • حسین بازوبندی*
    یکی از بحث های عمده و دامنه دار در حوزه علوم قرآنی، به مساله زبان قرآن برمی گردد. تاکنون مطالعات بی شماری در مورد ویژگی های زبان قرآن از جنبه های گوناگون صورت گرفته است. با وجود این، عمدتا نتایج این مطالعات مبتنی بر تحلیل های دقیق برآمده از نظریه های نوین زبان شناختی نیست. ازاین رو، پژوهش حاضر، جهت بررسی جنبه های معینی از زبان قرآن، با کارکردی دوگانه، نخست، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در چهارچوب زبان شناسی نقشگرای نظام مند هلیدی و متیسن (2014) به بررسی ساخت وجهی در جریان گفتگوی خداوند متعال و ابلیس در چهار سوره «اعراف»، «حجر»، «إسراء» و «ص» می پردازد و سپس، طبق نتایج حاصل از این بررسی، با استفاده از مفهوم شناختی سرنمون رش (1978)، سلسله مراتب نشان داری گرینبرگ (1966) و معیار بسامد کاربرد کرافت (2003)، به تبیین شناختی و رده شناختی این نتایج در راستای فهم بهتر ویژ گی های ساختاری زبان قرآن اشاره می کند. نتایج عمده پژوهش نشان می دهد که زبان قرآن، از همان سازوکارهای رایج و قواعد حاکم بر تعاملات زبان بشر بهره گرفته است و به لحاظ زبان شناختی، اساسا زبانی ساده است نه ادبی و خاص.
    کلید واژگان: زبان قرآن, وجهنمایی, سلسه مراتب نشان داری گرینبرگ, فرانقش بینافردی, نظریه سرنمون
    Hossein Bazoubandi *
    One of the major and long-running discussions in the field of Quranic sciences refers to the question of the language of Qur'an. So far, numerous studies have been done on the features of the language of Qur'an in various aspects. However, the results of these studies are not based on detailed analyses of modern linguistic theories. Therefore, the present study with a dual function, using a descriptive-analytic method within the Systemic Functional Linguistics of Halliday and Matthiesson (2014), aims to investigate first the modal structure of the dialogues between God Almighty and Devil in four Suras of Araf, Hijr, Isra and Sad examining certain aspects of the Quranic language and then, according to the results of this study, using the cognitive concept of prototype of Rosch (1978), Greenberg’s markedness hierarchy (1966) and Croft’s frequency criterion (2003) point to a cognitive and typological explanation of these results in order to better understand the structural features of the Quranic language. The main results of the research show that the language of the Qur'an uses the same mechanisms and rules governing the interactions of human language, thus linguistically being a simple, not literary and specific language.
    Keywords: The Language of Qur'an, Modality, Greenberg’s Markedness Hierarchy, Interpersonal Metafunction, Prototype Theory
  • فاطمه نصرتی موموندی، حیات عامری*، رضا مراد صحرایی، عباس اشرفی

    چندمعنایی از دیرباز در میان مترجمان و مفسران جایگاه ویژه ای داشته است. در میان زبان شناسان نیز بررسی روابط معنایی از جمله چندمعنایی حایز اهمیت است. درک قرآن مستلزم درک اجزاء مختلف آن است. اگر روابط معنایی مفاهیم قرآنی نادیده گرفته شود فهم قرآن ناقص خواهد بود چراکه چنین فهمی خطی و جزء نگراست. اما فهم روابط معنایی قرآن در شبکه های شعاعی و مرتبط با پدیده ها و مفاهیم قرآنی به خواننده قرآن یک فهم کلان نگر و فرآیندی می دهد. هدف پژوهش حاضر، بررسی شبکه شعاعی واژه «قرا» در تمام سوره های قرآن بر پایه معنی شناسی شناختی است. در این مقاله، بر پایه رویکرد شناختی به بررسی شبکه شعاعی واژه «قرا» پرداخته شد و میزان بسامد کاربرد معانی شعاعی و معنی سرنمون واژه مذکور در دو ترجمه فولادوند و الهی قمشه ای مورد بررسی قرار گرفت. برای به دست آوردن معانی سرنمون ابتدا معانی مختلف در سه فرهنگ ابجدی الفبایی عربی فارسی ترجمه کامل المنجد الابجدی، قاموس قرآن و ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوی و ادبی قرآن استخراج گردید. ‏سپس از میان مجموع معانی بیان شده معنی سرنمون با استفاده از معیارهای تایلر و ایوانز (2003) شامل تصدیق معنی، تفوق در شبکه معنایی، استفاده در ساخت های ترکیبی و پیش بینی دستوری مشخص گردیده و در مرحله بعد نحوه انشعاب معانی شعاعی از معانی سرنمون حاصل گردید. تجزیه و تحلیل ها نشان داد که ابزارهایی مانند بسط استعاری و طرحواره تصویری در بسط معنی سرنمون واژه «قرا»، نقش اصلی را ایفا می کنند و در این میان، بسط استعاری بیشترین نقش را در گسترش معنی سرنمون ایفا می کند. علاوه براین، مشخص گردید که در ترجمه های مذکور تنوع معادل یابی برای واژه «قرا» براساس معنی سرنمون و معانی شعاعی بسیار محدود است.

    کلید واژگان: معنا شناسی شناختی, شبکه شعاعی, معنای سرنمون, زبان قرآن, چندمعنایی
    Fatameh Nosrati Mumvandi, Hayat Ameri *, Rezamorad Sahraei, Abbas Ashrafi

    Polysemy has had a special place among translators and interpreters from the far past. Analyzing semantic relations, including polysemy, is also important among linguists. Understanding the Qur’an requires understanding its various components. If the semantic relations of Qur’anic concepts are ignored, the understanding of the Qur’an will be incomplete because of being linear and partial. But understanding the semantic relations of the Qur’an based on radial networks and Qur’anic phenomena and concepts provides readers of the Qur’an with a holistic and process-like understanding. The present study aimed to study the radial network of the word "Qara'a" in all surahs taking a social cognitive approach. As a result, the usage of the radial meanings and the prototypical meaning of the aforementioned word were examined in two translations of the Qur’an by Fooladvand and Elahi Ghomshei. To this end, first, different meanings of Qara'a in three important dictionaries namely Farhang Abjadi Alefbaee Arabi Farsi, the Full Translation of Almonjad Alabjadi, Ghamous-e Qur’an, and Tarjomeh Va Tahghigh-e Mofradat Alfaz-e Qur’an Ba Tafsire Loghavi Va Adabi Qur’an, were obtained. In the next step to determine the radial meanings and the prototypical meaning of the word under study, Tyler and Evans (2003)’s criteria including confirmation of meaning, predominance in meaning network, being used in combined constructions, and grammatical prediction were used. In the final stage, how radial meanings are derived from the prototypical meaning was explained. The analysis showed that devices such as metaphorical expansion and image schema play the main role in expanding the prototypical meaning of the word "Qara'a". Meanwhile, metaphorical expansion plays the main role in expanding the prototypical meaning. Additionally, it was found that variation in finding equivalents for the word "Qara'a" based on the radial meanings and the prototypical meaning is very low and restricted.

    Keywords: Cognitive Semantics, Radial Network, Prototypical Meaning, the language of the Qur’an, polysemy
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال