به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۳۴۹۳۴ عنوان مطلب
|
  • علی محمد قهرمانی*، احمد بهشتی، محمد سعیدی مهر

     عقل و به تبع آن، فلسفه به عنوان نماد عقل گرایی یکی از مهم ترین مولفه های شکل گیری معرفت دینی در رابطه دوسویه عقل و نقل است.در این میان علامه طباطبایی با احصاء راه های معرفت دینی به،وحی،عقل،کشف و شهود قلبی، با به کارگیری این سه سعی در ایجاد رویکردی اتحادی در حوزه معرفت دینی داشته است.لیک استاد حکیمی با طرح بحث تفکیک و همچنین ابداع اصطلاحاتی چون عقل خود بنیاد دینی و عقل دفاینی، در پی القای بی نیازی متون دینی از فهم فلسفی است. این مقاله با روش کتابخانه ای و مقایسه آثار این دو به بررسی موضوع پرداخته است که یافته ها، حاکی از عدم تناظر دو دیدگاه و روش اتخاذی آنان است و هرچه طباطبایی را شخصی فیلسوف و عامل به فلسفه در طریق معارف دینی می بینیم،حکیمی را در حال ستیز و گریز از فلسفه می یابیم. به گونه ای که حکیمی با تاکید بر خودکفایی و حجیت ظواهر متون دینی،هرگونه کنکاش فلسفی در متون دینی را مردود می داند.

    کلید واژگان: طباطبائی, حکیمی, عقل, فلسفه, عقل خود بنیاد دینی
    Alimohammad Ghahremani *, Ahmad Beheshti, Mohammad Saeedimehr

    Wisdom, and consequently, philosophy as the symbol of rationality, is one of most important components of the formation of religious epistemology in the bilateral relationship of wisdom and narration. In this regard, enumerating revelation, wisdom, and heart intuition and discovery as means to religious knowledge, and using these three, Allameh Tabataba'i has tried to create a unitary approach in the area of religious knowledge. But, introducing separation and inventing terms like self-founded religious wisdom and treasured wisdom, Mr. Hakimi tries to imply independence of religious texts from philosophical understanding. It is attempted to study this issue through a library method and a comparison of the works of these two. Findings indicate a lack of correspondence between the two viewpoints and the approaches taken. Hakimi is found to fight and avoid philosophy as much as Tabataba’i is found to be a philosopher and practitioner of philosophy in the area of religious teachings, such that Hakimi emphasizes self-efficacy and argumentation of the appearances of religious texts and rejects any philosophical inquiry in religious texts.

    Keywords: Tabataba&rsquo, i, Hakimi, wisdom, philosophy, self-founded wisdom
  • حبیب الله دانش شهرکی، حسن یعقوبی
    سئوال از چیستی عقل در نزد تفکیکان اصلی‏ترین مسئله است. حاصل مقایسه دیدگاه دو شخصیت تاثیرگذار در مکتب تفکیک این است که اصفهانی با توجه به نوع انسان شناختی که دارد عقل را امری مجرد، مغایر با علم و نفس و متغایر با معقول می‏داند. و قائل است که قطع و یقین در صورتی که علم حصولی را ایجاد کند، معتبر است. همچنین اعتقاد به اینکه عقل و علم هر دو معرفت‏ را به‏ نفس‏ می‏دهد، شبیه دیدگاه اشاعره است. اما حکیمی قائل به عدم تساوی میان علوم فلسفی و عرفانی با معارف الهی است و در صورت تعارض میان عقل و ظواهر نصوص، تاویل را مطرح و حجیت عقل را به نقل نمی‏داند. عقل را ابزار ادراک و قائل به عقل فطری عقل خود بنیاد دینی می شود. البته نظرات آنان در روش بکارگیری عقل و حکمی که بر عقل بار می‏شود، متفاوت است.
    کلید واژگان: اصفهانی, حکیمی, مکتب تفکیک, عقل, نفس, علم
    Habib Danesh Shahraki, Hasan Yaghobi
    The question of what kind of intellect is in Tafkikian is one of the most important issues. Comparing the views of the two influential characters in the Tafkik school is that Isfahani regards mind as an abstract individual, in contradiction to science and philosophy, and with other sensible ones. It is a fact that discontinuity and certainty are valid if they produce the acquired knowledge. Also, the belief in the intellect and the knowledge of both knowledge is similar to the Asharite's view. Hakimi, however, believes that there is no equality between the philosophical and theological sciences with the divine teachings, and in the event of a conflict between reason and appearance, he does not interpret the meaning and does not convey the power of reason. The essence of the perception of the eternal will be on the rational and original wisdom of the religious foundation. Their opinions differ in the method of using intellect and intellect.
    Keywords: Isfahani, Hakimi, Tafkik school, intellect, soul, science
  • امیر قربانی
    دامنه عرفی شدن، نظریه های علمی را نیز دربرگرفته و از این میان نظریات اخلاقی عرفی سر برآورده اند. اخلاق عرفی با محوریت عقل آدمی و تاکید بر استقلال آن، صرفا عقل و نه دین را مرجع نهایی معیارهای اخلاقی و هنجارهای حاکم بر صفات و رفتار آدمی می داند. عادل ضاهر، اندیشمند معاصر عرب تبار، با رد اخلاق دینی، بنیاد معرفتی اخلاق را عقل مستقل آدمی می داند. از منظر او، اخلاق منطقا مستقل از دین و دستیابی به معرفت اخلاقی بدون شناخت دینی نیز میسور است. او می کوشد تا ادعای مقدم بودن معرفت دینی بر معرفت اخلاقی و وابستگی دومی به اولی را انکار کند.
    در این پژوهش با برشمردن نظریاتی که دین را وابسته به اخلاق و درنتیجه اخلاق را عرفی می انگارند، به تحلیل و نقد دیدگاه اخلاق عرفی عادل ضاهر خواهیم پرداخت.
    کلید واژگان: اخلاق, دین, عرفی شدن, اخلاق عرفی, تقدم معرفت شناختی اخلاق بر دین, عادل ضاهر
    Popularizing Ethical Theories / (A Critique of Adel Zaher's Theory of Popular Ethics)
    Amir Ghorbani
    Popularization domain has also covered the scientific theories and among them, theories of popularized ethics have emerged. Focusing on human mind and its independence, popularized ethics simply takes human mind, rather than religion, as the ultimate reference of ethical criteria as well as the norms governing the human characteristics and behavior. Rejecting the religious ethics, Adel Zaher, Arab-decent contemporary scholar, sees the epistemological foundation of ethics in human independent mind. For him, ethics is logically independent of religion and it is possible to achieve the epistemological foundation without religious knowledge. He attempts to deny the claim that religious epistemology is prior to ethical epistemology and dependency of the latter to the former. Enumerating the theories viewing religion to be dependent on ethics and, consequently, ethics popularized, this paper intends to analyze and criticize Adel Zaher’s viewpoint of popularized ethics.
    Keywords: ethics, religion, popularization, popularized ethics, priority of epistemology of ethics on religion, Adel Zaher
  • شیخ مفید آغازگر راهی نو و ناتمام در کلام شیعی
    فاطمه صادق زاده قمصری
    نظام فکری شیخ مفید، کلاامی عقل بنیاد است که در آن می توان از راه احتجاجات عقلی، عقاید و آموزه های دینی را تبیین کرد. درباره آنچه عقل نظری ابراز نکرده، مفید معتقد است با توجه به اینکه وحی، قوه عاقله انسان را متنبه، و او را به فهم معارف اسلامی منفطن می سازد، می توان نقل معتبر را پذیرفت...
  • سید حامد طاهری، محمد جواد نوروزی
    پژوهش پیش رو با طرح این پرسش اساسی که مبانی اندیشه التقاطی در حلقه کیان کدام اند و بازتاب آن بر جمهوری اسلامی ایران چیست با روش انتقادی به بررسی این انگاره می پردازد که: اصول بنیادی نگرش التقاطی حلقه کیان پذیرش ارزش هایی همچون لیبرالیسم، پلورالیسم و حقوق بشر و تبیین و انطباق دین با این ارزش ها است نگرش انتقادی به دین مبتنی بر عقل خود بنیاد، رویکرد سکولاریستی در دین، گرایش پوزیتویستی، تاکید بر کثرت گرایی دینی، ستایش دموکراسی لیبرال از دیگر مشخصه های این جریان است؛ و بازتاب آن در عرصه جمهوری اسلامی ایران را می توان در جریان های سیاسی، سیاست گذاری و عملکرد دولت اصلاحات، طراحی برخی الگوها و ساختارهای سکولار نظیر احزاب و مشاهده کرد.
    کلید واژگان: حلقه کیان, التقاط, روشن فکری دینی, لیبرالیسم, سکولاریسم, جمهوری اسلامی ایران
  • سیدسعید موسوی اصل *
    قانون مفهومی است که در تفکر غرب سابقه دیرینه دارد و از دوره باستان تا دوره مدرن، تحت تطورات فکری فرهنگی واقع در عالم غرب، همیشه اهمیت و محوریت خود را حفظ کرده است. در اندیشه مدرن ذیل تغییر بنیادینی که در نسبت انسان مدرن با عالم اتفاق افتاد، قانون نیز با این تحول همراه بود؛ به گونه ای که سوژه، بنیاد عالم و هر چه غیر آن، ابژه این سوژه تلقی گردید و قانون نیز در این تضایف، معنای متفاوتی از قبل به خود گرفت. کانت به عنوان بزرگ ترین فیلسوف اندیشه مدرن، بهتر از هر کس مفهوم قانون مدرن را ذیل این نسبت سوبژکتیو با عالم ترسیم نموده است. در تلقی کانت، عقل عملی با قانون سوبژکتیو خود، اراده را متعین می کند و لذا این عقل، خودتعین‏بخش و خودقانون گذار است و این خودتعین‏بخشی، عین مفهوم آزادی در تلقی مدرن است. بنابراین، قانون مدرن خودآیین بوده، عقل در صدور قانون عملی لازم است صرفا خود (سوژه) را مفروض بگیرد. این تلقی از قانون با مفهوم عرفی امروزین جامعه حقوقی ما از قانون کاملا متفاوت است و بازگشایی آن در فهم نسبت ما و قانون مدرن، به ویژه در تعیین جایگاه قانون در یک زمینه فکر دینی حایز اهمیت است.
    کلید واژگان: قانون, سوبژکتیویته, کانت, عقل عملی, خودقانون گذاری, خودآیینی
    Sayyid Said Musawi Asl *
    Law is a concept that has a long history in western thought. Even with all of the intellectual-cultural upheavals that have taken place in the western world from ancient times till the modern era, it has always retained its importance and centrality [in the totality of knowledge]. In modern thought, law changed along with the fundamental changes that occurred in the relation between modern man and the world. This was such that the subject became the foundation of the world and everything else became the object of this subject. In this relation, law took on a new meaning. Better than anyone, Kant, one of the greatest philosophers of modern thought, depicted the concept of modern law under the topic of the relation of the subject with the world. According to Kant, with its subjective law, the practical intellect delineates the will. Thus, the intellect delineates and legislates. This delineation is the very concept of freedom in the modern interpretation of this term. Therefore, modern law is autonomous. In the creation of the practical law, it is necessary for the intellect to assume its existence. This understanding of the law is completely different from the common meaning of the term that is popular in our legal circles today. An analysis of it is important in the understanding of our relation with modern law, especially in the delineation of the place of law in foundations of religious thought.
    Keywords: law, subjectivity, Kant, practical intellect, self-legislation, autonomy
  • محمدرضا اسدی، سید سعید لواسانی
    نظریه علم دینی آیت الله جوادی آملی یکی از جدی ترین نظریات حوزه معرفت و علمی است که در سال های اخیر بیان شده است. صرف نظر از موافقت یا مخالفت با کل یا بعض اجزای این نظریه، هر کس در این حوزه فعالیت می کند ناچار است اطراف و اکناف آن را بررسی و تدقیق کند. نظریه علم دینی هم نقص علم جدید را روشن می کند و هم پایه های علم دینی را مشخص می نماید. این نظریه سه پایه دارد: علم لزوما مبانی فلسفی دارد، قوام و تمایز علوم به موضوعشان است و عقل از منابع دین و علم دینی است. آنچه مهم است و کمتر به آن توجه شده این نکته است که علی رغم نو و بدیع بودن این نظریه، بنیاد و پایه های آن ریشه در منظومه فکری علامه طباطبایی دارد. مقاله حاضر درصد تبین این مطلب و روشن کردن تاثیر علامه طباطبایی در نگرش استاد جوادی آملی است. بدین منظور ابتدا سه پایه نظریه مذکور تقریر می شود، سپس نسبت آن با مکتب فلسفی علامه سنجیده می شود اما نقد آن، جز در یک مورد، به نوشتاری دیگر واگذار می گردد.
    کلید واژگان: علم دینی, فلسفه الهی, عقل, موضوع علوم, نقد علم جدید, جوادی آملی, علامه طباطبایی
    Mohammad Reza Asadi*, Seyyed Saeid Lawasani
    Ayatollah Javadi Amoli’s theory on the religious knowledge is one of the most significant theories articulated in recent decades. Whether we agree or disagree with the elements of this theory entirely, it is inevitable for the scholars to analyze and speculate its contexts. This theory illustrates the shortcomings of modern sciences, specifying the pillars of religious knowledge. This theory is based on three principles: science unavoidably is bounded by the philosophical presuppositions; the sciences are separated from each other by their subjects; and the intellect is one of the resources of religion and of the religious sciences. The important thing which has been mostly neglected is that although this theory is new and creative, but his theory and principles are rooted in Allameh Tabatabai’s intellectual school. This article attempts to explain this issue and to illustrate how Allameh Tabatabai has influenced Ayatollah Javadi Amoli. At this article, three principles of the theory will be explained while its critics are deferred to another article.
    Keywords: Religious Knowledge, Divine philosophy, Intellect, The subject of science, Critic of modern science, Ayatollah Javadi Amoli, Allameh Tabatabai
  • مریم عباسی کشکولی، لاله حقیقت*، صبورا حاجی علی اورکپور

    از سرآغاز تفکر فلسفی تا ظهور کانت، قوه عقل نظری، بنیاد قوه عقل عملی لحاظ شده است. از جمله فیلسوفان صاحب نظر و تاثیرگذار غرب در حوزه عقل عملی و اخلاق هانری برگسون فرانسوی است. در نظام فکری برگسون ، با تغییر معنای ادراک به عنوان نخستین ثمره کنش و واکنش، ایماژ انسان با عالم خارج ، عمل و قوه عقل عملی بر نظر ورزی تقدم می یابد و نتیجه این چرخش مبنایی ، در اخلاق برگسون نمایان می گردد. با توجه به فضای حاکم بر زمانه برگسون ، این فیلسوف دوره تجدد با دغدغه احیای انسان اخلاقی و ارزشی ، اخلاق خود را در دو ساحت اخلاق اجتماعی با عنوان «اخلاق بسته» و ساحت «اخلاق گشوده بشری» شرح و بسط می دهد. او در اخلاق بسته می کوشد تا علاوه بر اصلاح خطاهای موجود در اخلاق تکلیف کانت ، زمینه را برای شکوفایی و تبلور اخلاقی نو ، در قالب الگو های برجسته به مثابه اسوه های اخلاقی ، فراهم کند. برگسون، عقل خود آیین را به عنوان بنیاد اخلاق نمی پذیرد و در تبیین اخلاق باز ، آن را بر بنیاد عقلانیت تکامل یافته ای بنا می گذارد که در سیر تطور خلاق با پیوند مجدد با حیات ، به شور و شعور رسیده و می تواند راهبر انسان در کسب معرفت حقیقی باشد.

    کلید واژگان: اخلاق بسته, اخلاق باز, بنیاد عقلانی اخلاق, اخلاق تکلیف محور, هانری برگسون
    Maryam Abbasi kashkuli, laleh haghighat*

    Since the beginning of philosophical thought until Kant, the faculty of theoretical reason was deemed the foundation of the faculty of practical reason. One influential philosopher in the West, working on practical reason and morality, was Henry Bergson–the French philosopher. In his intellectual system, perception is reinterpreted as the first result of action and reaction, and the human image with the external world, action, and the faculty of practical reason are viewed as having primacy over theoretical reasoning. The result of this fundamental turn is manifested in Bergson’s ethics. Given the predominant atmosphere in Bergson’s period, this modern philosopher is concerned with the revival of the moral and axiological human, elaborating his ethics in two realms: social ethics under “closed morality” and “human open morality.” In his close morality, he tries to correct errors in Kant’s deontological ethics, opening the path to the flourishing of a new ethics in terms of prominent models as moral models. Bergson rejects autonomous reason as the foundation of morality. In his account of open morality, he establishes it upon an evolved rationality, which reaches passion and consciousness in its creative development and reconnection with life, and can guide the human to acquisition of genuine knowledge.

    Keywords: closed ethics, open ethics, rational foundation, Ethics, Bergson
  • زهره سعیدی *

    تاملی معرفت شناسانه بر مناظرات امام رضا(ع) با رویکرد بررسی مواجهه دین و عقل، نشان می دهد که ایشان با تایید کارکرد عقل، پیش و پس از ایمان دینی و تاکید بر نقش آن در رد یا تایید باورهای دینی، تحلیل و بررسی انتقادی اعتقادات دینی را جایز می شمرند و بی آن که «دلایل عقلی» را منافی «ایمان» به خداوند به شمار آورند، آن ها را در سنجش اعتقادات دینی کارآمد می دانند. با وجود این، به محدودیت عقل در اثبات قاطع اعتقادات دینی اذعان دارند و با در نظر گرفتن آن، در صدد «اثبات» اعتقادات دینی برمی آیند. با عرضه سه رویکرد متداول در تفکر غربی، یعنی عقل گرایی حداکثری، ایمان گرایی و عقل گرایی انتقادی، بر مناظرات امام رضا(ع) می توان به رویکرد امام رضا(ع) را در قرابت با عقل گرایی انتقادی لحاظ کرد که در عین این که امکان نقد و ارزیابی عقلانی نظام های اعتقادات دینی را تایید می کند، برخلاف هواداران عقلانیت حداکثری، به دنبال اثبات قاطع و مجاب کردن همگان نیست.

    کلید واژگان: عقل گرایی, عقلانیت انتقادی, باورهای دینی, مناظرات امام رضا(ع)
    Zohreh Saeidi

    An epistemological contemplation on the theological disputes of Imam al-Reza (AS) with the approach of examining the confrontation of religion and reason shows that, by confirming the function of reason before and after the religious faith and emphasizing on its role in rejecting or accepting the religious beliefs, he allowed the critical analysis and examination of the religious beliefs. Without considering the rational reasons as contradictory to faith in God, he regarded them as effective in examining the religious beliefs. Nevertheless he admits the limitedness of reason in decisive proving the religious beliefs and, considering this point, he proceeds to prove the religious beliefs. By comprising three current approaches in the western thought that is maximum rationalism, fideism and critical rationalism with the theological disputes of Imam al-Reza (AS), one can see the nearness of the approach of Imam al-Reza (AS) with critical rationalism that at the same time that confirms the possibility of rational criticism and examination of the religious beliefs, in contradiction to the maximum rationalists doesn’t want to decisively prove them and convince all others.

    Keywords: rationalism, critical rationality, religious beliefs, theological disputes of Imam al-Reza (AS)
  • ابوذر رجبی
    روش شناسی فهم نصوص دینی از مسائل اساسی روش شناسی مطالعات دینی است؛ به این معنا که برای فهم نصوص دینی از چه ابزراها و رویکردها و رهیافت هایی می توان بهره گرفت. در این میان عقل در فهم متن، از موضوعیت خاصی برخوردار است. درباره نقش عقل در فهم نصوص دینی، همواره بین متفکران اسلامی، اعم از نص گرایان و عقل گرایان اختلاف بوده است. نص گرایان برای عقل در فهم متن مقدس اعتبار چندانی قائل نیستند و دربرابر عقل گرایان، برای آن حجیت و اعتبار قائل اند. آیا غزالی در روش فهم نصوص دینی با مشی عقل گرایی طی مسیر می کند یا با روش نص گرایی؟
    به لحاظ روشی بین این دو نگاه تعارض به نظر می رسد. یعنی نمی توان هم به نص گرایی تمایل داشت و هم عقل گرایی را پذیرفت. راه جمع این دو چیست؟ غزالی ازجمله متفکرانی است که بین این دو جمع می کند. در این تحقیق روش تجمیع غزالی را بررسی خواهیم کرد.
    واژگان کلیدیعقل، فهم، نص، دین، وحی، کاربست، غزالی
    Abuzar Rajabi
    Methodology of understanding of religious texts is among the fundamental issues of methodology in religious studies in that what tools, approaches and strategies could be used to understand religious texts. In the meantime, reason is of particular relevance. Regarding the function of reason to understand religious texts, there has always been disagreement among Islamic thinkers including contextualists and rationalists. For contextualists, in understanding the sacred texts, reason does not receive much validity. Unlike them, rationalists maintain authority and validity for it. Does Ghazali apply rationalism approach in understanding religious texts or contextualism approach? In terms of methodology, there seems to be conflict between these two views i.e. one cannot be inclined to contextualism and accept rationalism simultaneously. What is the way to unite these two approaches? Ghazali is among the thinkers who unite these two approaches. This paper examines Ghazalis integration method.
    Keywords: Reason, Understanding, Text, Religion, Revelation, Application, Ghazali
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال