به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۱۱۹۶۳ عنوان مطلب
|
  • فائزه دریایی، محمدرضا چایی چی، مجید آقاعلیخانی
    به منظور بررسی تاثیر نسبت های اختلاط جو (Hordeum vulgare) و نخودسیاه (Cicer arietinum L.) در تولید علوفه سبز تحت شرایط دیم، یک آزمایش مزرعه ای در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی دانشگاه تهران (واقع در کرج) در سال زراعی 83-1382 انجام شد. برای این منظور از طرح آماری بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و 11 تیمار استفاده شد. تیمارهای آزمایش از ترکیب فاکتوریل تراکم های نخود (100%، 75% و 50% کشت خالص) و جو (100%، 75% و 50% کشت خالص) حاصل شدند. علاوه بر این دو تیمار کشت خالص نخود و جو نیز به عنوان شاهد کشت گردید. در این آزمایش بذر جو رقم والفجر و نخود اکوتیپ 4322 به طور همزمان با رعایت نسبت های اختلاط مورد نظر کشت شدند. پس از برداشت علوفه سبز، عملکرد کمی و کیفی علوفه جو و نخود در کشت خالص و مخلوط مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که عملکرد علوفه نخود و جو تحت تاثیر تیمار نسبت اختلاط قرار گرفت (P<0.01). از نظر عملکرد علوفه نخود، بین تیمارهایی که تراکم نخود در آنها 100% بود و هچنین از نظر عملکرد علوفه جو بین تیمارهایی که دارای تراکم 100% جو بودند تفاوت معنی داری وجود نداشت. در میان تیمارهای مخلوط نسبت اختلاط جو 100%- نخود100% با تولید 2981 کیلوگرم در هکتار بیشترین ماده خشک علوفه را به خود اختصاص داد. بررسی کیفیت علوفه نشان داد کلیه صفات کیفی به غیر از کربوهیدرات های محلول تحت تاثیر تیمار نسبت اختلاط در کشت مخلوط قرار گرفته و معنی دار شدند. اگرچه بیشترین عملکرد پروتئین(5/358 کیلوگرم در هکتار) از تیمار 50% جو50% نخود بدست آمد ولی با تیمار جو 100%- نخود100% که 4/318 کیلوگرم در هکتار پروتئین تولید نمود در یک گروه آماری قرار داشت. از طرفی با افزایش نخود به سیستم کشت جو، همواره درصد خاکستر (مواد معدنی موجود در علوفه) و فیبر خام بهبود یافت.
    کلید واژگان: جو, کیفیت علوفه, کشت مخلوط, نخودسیاه, عملکرد علوفه
    To study the mixing rates effects of barley (Hordeum vulgare L.) and chickpea (desi type) (Cicer ariethinum L.) on forage production under dryland conditions, a field experiment was conducted at Agricultural Research Station of University of Tehran (Karaj campus) during the 2003 – 2004 growing season. The 11 Treatments of this experiment were statistically compared based on a Randomized Complete Block Design of three replications. Experimental treatments were arranged as a factorial of sowing density levels of chickpea (100%, 75% and 50% of pure stand) and barley (100%, 75% and 50% of pure stand). Also two additional treatments of chickpea and barley sole cropping were established as control. Barley grain (Valfajr cultivar) and chickpea (4322 ecotype) were simoultaniously planted on 20th December, green forage being harvested on 10th May (next year). No manure or irrigation was applied in this experiment (dryland system adopted). Forage was harvested taking into account chickpea phenology (early flowering stage). Barley was the dominant plant in all the mixed treatments. Results showed that forage yield of chickpea and barley was significantly affected by mixing rate (P<0.01). There was no significant difference among treatments including 100% chickpea for chickpea yield. A similar pattern was observed for barley grain yield. The highest forage yield of 2981 Kg/ha was obtained for chickpea100+barley100 intercrop treatment. Forage quality investigation showed that all qualitative traits except Water Soluble Carbohydrates (WSC), were affected by mixing rate. Although the highest protein yield (358.5 Kg/ha) was earned from Chickpea50+Barley50 treatment, there was no significant difference observed with Chickpea100+Barley100 treatment (318.4 Kg/ha). Meanwhile, introducing chickpea into barley cropping system augmented forage ash as well as crude fiber.
  • علی شمسی، محمد مهدی شریفی حسینی *، امید دیانی
    زمینه مطالعاتی: در ایران سیلاژ علوفه کامل جو بسیار کم تر از دیگر سیلاژها مورد توجه بوده است.
    هدف
    این آزمایش به منظور تعیین تاثیر دو سطح اندازه ذرات سیلاژ علوفه کامل جو و دو سطح کنسانتره بر مصرف، قابلیت هضم، تولید پروتئین میکروبی و رفتار مصرف خوراک در گوسفند کرمانی انجام گرفت.
    روش کار
    حدود 1200 کیلو گرم علوفه جو در زمان سبز` بودن ساقه و خمیری بودن دانه، با چاپر در دو اندازه 24 و 12میلی متر خرد شدند و در کیسه های نایلونی سیلو شدند. پس از 45 روز سیلوها باز شدند و ویژگی های فیزیکی و ارزیابی ظاهری نمونه های جو سیلویی انجام گرفت. جیره های آزمایشی عبارت بودنداز: 1) 40 درصد سیلاژ علوفه کامل جو درشت و 60 درصد کنسانتره، 2) 60 درصد سیلاژ علوفه کامل جو درشت و 40 درصد کنسانتره، 3) 40 درصد سیلاژ علوفه کامل جو ریز و60 درصد کنسانتره، 4) 60 درصد سیلاژ علوفه کامل جو ریز و40 درصد کنسانتره.
    نتایج
    سیلوها در ارزیابی ظاهری اختلاف معنی داری نداشتند، ولی pH در سیلاژ علوفه کامل جو ریز، به صورت معنی داری کم تر بود (003/0 p=). عامل موثر فیزیکی و الیاف موثر فیزیک در جیره های دارای سیلاژ علوفه کامل جو درشت بیشتر بود. مصرف ماده خشک در جیره های دارای 60 درصد کنسانتره بیشتر بود، ولی مصرف الیاف نامحلول در شوینده ی خنثی و قابلیت هضم ماده خشک تحت تاثیر سطح کنسانتره و اندازه ذرات جو سیلویی قررار گرفت. ابقاء نیتروژن در جیره های سیلاژ ریز بیشتر بود (022/0 = p). زمان های مصرف، نشخوار و جویدن و در جیره های دارای سیلاژ درشت بیشتر بودند.
    نتیجه گیری نهایی: بیشترین قابلیت هضم ماده خشک و آلی در جیره دارای 40 درصد کنسانتره و سیلاژ علوفه کامل جو ریز بود، زیرا با کاهش اندازه ذرات سیلاژ به سطح تماس میکروبی در شکمبه افزوده شد.
    کلید واژگان: الیاف موثر فیزیکی, فراسنجه های شکمبه ای, میانگین هندسی, نشخوار
    A. Shamsi, Mm Sharifi Hosseini*, O. Dayani
    Introduction
    In Iran, Barley silage is considered much lower than the other silages. Barley can provide perfect fodder for ruminants in early spring, when other forage are not available.
    This experiment was conducted to determine the effects of barley silage particles size and levels of concentrate on feed intake, digestibility, nitrogen balance microbial protein Synthesis and eating, Rumination and chewing activity in Kermani sheep.
    Material and
    Methods
    The experiment was carried out in sheep farms of Department of Animal Science, Shahid Bahonar University of Kerman. Iranian conventional varieties of barley grain was grown in the farm of agricultural faculty in November 2011. About 1200 kg of barley fodder were harvested in green stems and doughy seeds condition, and chopped in sizes 24 and 12 mm and was ensiled in plastic bags without any additives. Silos were opened after 45 days and evaluate the physical properties and visual appraisal of barley silage. Experimental diets were: 1) 40 percent coarse barley silage and 60 percent concentrate 2) 60 percent coarse barley silage and 40 percent concentrate 3) 40 percent fine barley silage and 60 percent concentrate 4) 60 percent fine barley silage and 40 percent concentrate. Four mature male sheep weighing 52 ±4/0 were used in the experiment. Sheep were kept in metabolic cages and had free access to feed and fresh water and were assigned randomly to 2×2 factorial dietary treatments in a changeover design experiment. The experiment consisted of four periods, the experimental periods were 21 d each and included an adaptation period (d 1 to 14), a data collection period (d 15 to 20) and chewing behavior (d 21).
    Results And Discussion
    There was no significant difference in visual appraisal of silages, however pH was lower in fine barley silage (P=0.003). The pef, peNDF and geometric mean were higher in coarse barley silage diets. Dry matter intake was influenced by the levels of concentrate (p=0.02) and were higher on diets with 60% concentrate, but barley silage particles size had no effect on dry matter intake. NDF intake was influenced by the silage particles size and concentrate levels and was the lowest in the diet of 60% concentrate and fine barley silage particle size (p=0.05). Dry and organic matter digestibility were influence by barley silage particles size and concentrate levels, the highest dry and organic matter digestibility were in diet of fine silage particle size and 40% concentrate level (P
    Conclusion
    The highest dry and organic matter digestibility were in 40 percent concentrate and fine barley silage diet, because contact with the rumen microorganism was increased with the silage particle size reduction.
    Keywords: Geometric mean, Physically effective fiber, Rumen parameters, Rumination
  • محمد حقانی نیا، عبدالله جوانمرد*، سارا ملاعباسیان
    به منظور بررسی عملکرد و کیفیت علوفه و سودمندی کشت مخلوط جو- خلر با کاربرد قارچ مایکوریزا آرباسکولار (Glomus intraradices) ، آزمایشی به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با 10 تیمار و سه تکرار در دانشکده کشاورزی دانشگاه مراغه در سال 1396 اجرا شد. تیمارها شامل الگوهای مختلف کشت بصورت کشت خالص جو، کشت خالص خلر، 75 درصد خلر+ 25 درصد جو، 50 درصد خلر+ 50 درصد جو، نسبت 25 درصد خلر+ 75 درصد جو در حالت تلقیح و عدم تلقیح با قارچ Glomus intraradices بودند. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد علوفه جو و خلر به کشت های خالص مربوط بود. همچنین بالاترین عملکرد کل علوفه به الگوی تلقیح شده 75 درصد خلر+ 25 درصد جو تعلق داشت. علاوه بر این، بیشترین میزان خاکستر و پروتئین خام کل علوفه در کشت های خالص خلر مشاهده شد. همچنین بیشترین میزان عملکرد کل پروتئین خام در الگوهای کشت خالص خلر و الگوی تلقیح شده 75 درصد خلر+ 25 درصد جو به دست آمد. در تمامی الگوهای کشت به جزء الگوی تلقیح نشده 25 درصد خلر+ 75 درصد جو، نسبت برابری زمین بیشتر از یک بود. مقادیر غالبیت، نسبت رقابت و ضریب ازدحام نسبی جو بیشتر از خلر بود که نشان دهنده توانایی رقابتی بیشتر جو نسبت به خلر می باشد. بالاترین مقادیر شاخص افت واقعی عملکرد جو، خلر و کل در الگوی تلفیح شده 75 درصد خلر+ 25 درصد جو به دست آمد. در حالی که کمترین مقادیر افت واقعی عملکرد جو، خلر و کل در الگوی تلقیح نشده 25 درصد خلر+ 75 درصد جو مشاهده شد. همچنین بالاترین مقادیر شاخص های بهره وری سیستم و سودمندی مالی در الگوی تلقیح شده 75 درصد خلر+ 25 درصد جو مشاهده شد که نشان دهنده برتری این الگوی کشت می باشد. در کل بر اساس صفات کمی و کیفی علوفه و شاخص های زراعی و اقتصادی، الگوی تلقیح شده 75 درصد خلر+ 25 درصد جو به عنوان الگوی برتر معرفی شد.
    کلید واژگان: افت واقعی عملکرد, پروتئین خام, خاکستر علوفه, سودمندی کشت مخلوط, نسبت رقابت
    Mohammad Haghaninia, Abdollah Javanmard *, Sara Mollaaliabasiyan
    In order to investigate the forage quantity and quality and advantage of barley- grass pea intercropping with application of Arbuscular Mycorrhizal Fungi (Glomus intraradices), a field experiment was conducted as a randomized complete blocks design (RCBD) with 10 treatments and three replications at the faculty of Agriculture, University of Maragheh in 2017. Treatments were included planting patterns (sole planting of grass pea and barley, 75% grass pea+ 25% barley, 50% grass pea+ 50% barley, 25% grass pea+ 75% barley) with and without mycorrhiza inoculation. The results showed that the greatest barley and grass pea forage yield were related to monoculture patterns. Also, the highest total forage yield belonged to inoculated pattern of 75% grass pea+ 25% barley. Moreover, the highest forage ASH and crude prptein (CP) was observed in grass pea monocultures. In addition to, the greatest total crude protein yield was achieved in grass pea monocultures and inoculated pattern of 75% grass pea+ 25% barley. Also, in all planting patterns, except for 25% grass pea+ 75% barley non-inoculated pattern, LER was more than 1. The A, CR and RCC values in barley were higher than grass pea, indicating that barley was more competitive and dominant than grass pea. The highest AYLbarley, AYLgrass pea and total AYL were obtained from 75% grass pea+ 25% barley inoculated pattern, while the lowest AYL values were noted in 25% grass pea+ 75% barley non- inoculated pattern. Also, the highest MAI and SPI values were recorded for the 75% grass pea+ 25% barley inoculated pattern, indicating that this intercropping system were the most profitable. Generally, in basis of quantity and quality traits and agronomical and economical indices, 75% grass pea+ 25% barley inoculated pattern was recommended as superior pattern.
    Keywords: Actual yield loss (AYL), ASH, Crude Protein (CP), Competition Ratio (CR), Intercropping Advantage
  • نورالله زیدی طولابی، عیسی خمری*، علیرضا سیروس مهر، ماشالله دانشور، محمد گلوی، مهدی دهمرده

    با توجه به اهمیت گیاهان علوفه ای جهت تغذیه دام و کم بودن تولیدات گیاهی، آزمایشی به منظور ارزیابی کمی و کیفی کشت مخلوط ماشک و جو در شرایط دیم خرم آباد تحت تاثیر کود زیستی ازتوبارور-1 و ماده سوپرجاذب، به صورت دیم در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان در سال زراعی (97 - 96) به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. فاکتور اول در 5 سطح: 1- تک کشتی ماشک (100% ماشک) 2- تک کشتی جو (100% جو) 3- ترکیب (ماشک 25% : 75% جو) 4- ترکیب (ماشک 50% : 50% جو) 5- ترکیب (ماشک 75% : 25% جو) به روش جایگزینی و فاکتور دوم در چهار سطح 1- عدم مصرف ازتوبارور-1 و ماده سوپرجاذب (شاهد) 2- ازتوبارور-1 (بذرمال و محلول پاشی) 3- سوپرجاذب 4- ازتوبارور-1 (بذرمال و محلول پاشی) + سوپرجاذب منظور گردید. نتایج نشان داد که بیشترین مجموع عملکرد علوفه خشک و نسبت برابری زمین از تیمار (50% ماشک: 50% جو)، بیشترین درصد پروتئین و عملکرد پروتئین خام علوفه، همچنین شاخص سطح برگ از کشت خالص ماشک و جو حاصل شد که با افزایش نسبت ماشک در ترکیب، افزایش پروتئین در علوفه جو حادث شد. در گیاه ماشک افزایش تراکم گیاهی موجب کاهش صفات ضد تغذیه ای علوفه (الیاف نامحلول در شوینده های خنثی) و بالعکس در گیاه جو این صفات افزایش یافت. نتایج نشان داد که سهم ماشک در همزیستی با جو در جهت تولید اثرگذار بود، از طرف دیگر تلفیق کود زیستی ازتوبارور-1 به عنوان جایگزینی مطمین برای کودهای شیمیایی نیتروژن دار و ماده سوپرجاذب با قابلیت ذخیره آب باران به خصوص در پایان فصل رشد توانستند علاوه بر افزایش عملکرد کمی و کیفی علوفه، نقش مهمی در راستای کشاورزی پایدار و تولید سالم به عنوان بهترین راهکار در مناطق دیم و کم باران داشته باشند.

    کلید واژگان: عملکرد, پروتئین خام, بذرمال, محلول پاشی و سودمندی
  • اکرم علیرضایی، محمد مهدی شریفی حسینی *، رضا طهماسبی، امید دیانی
    این پژوهش به منظور بررسی تاثیر اندازه ذرات علوفه سیلو شده جو و دو نوع دانه غله (جو و ذرت) بر مصرف خوراک و قابلیت هضم مواد مغذی، فراسنجه های شکمبه ای و رفتار مصرف خوراک در قالب طرح چرخشی متوازن در گوسفند انجام شد. علوفه جو با 5/1 ±0/28 درصد ماده خشک درو و با دو طول برش فرضی 16 و هشت میلی متر خرد و علوفه سیلو شده بلند و کوتاه تهیه شد. از چهار راس گوسفند نر با میانگین وزن 05/2±38/53 کیلوگرم استفاده شد و جیره های آزمایشی عبارت بودند از: 1) علوفه سیلو شده بلند و دانه جو، 2) علوفه سیلو شده بلند و 20 درصد دانه ذرت، 3) علوفه سیلو شده کوتاه و دانه جو و 4) علوفه سیلو شده کوتاه و 20 درصد دانه ذرت. مصرف ماده خشک در جیره های دارای دانه ذرت بیشتر بود (05/0>P). دو و چهار ساعت بعد از مصرف خوراک pH شکمبه تحت تاثیر اندازه ذرات علوفه سیلو شده و نوع دانه در کنسانتره قرار گرفت و در جیره های دارای علوفه سیلو شده بلند و جیره های دارای کنسانتره حاوی20 درصد دانه ذرت بیشتر بود (05/0>P). اندازه ذرات علوفه سیلو شده و نوع دانه بر غلظت نیتروژن آمونیاکی و نیتروژن و پروتئین میکروبی تاثیر معنی داری نداشت (05/0P>). رفتار مصرف خوراک تحت تاثیر اندازه ذرات علوفه سیلو شده قرار گرفت، ولی نوع دانه تاثیری نداشت. در جیره های دارای دانه ذرت به علت افزایش pH وتامین محیط بهتر شکمبه، مصرف ماده خشک افزایش یافت.
    کلید واژگان: الیاف موثر فیزیکی, منبع نشاسته, پروتوزوآ, میانگین هندسی, فعالیت جویدن
    A. Alirezaee, Mohammad Mahdi Sharifi Hosseini *, O. Dayani
    The objective of this experiment was to study the effects of two levels of barley silage particle size and two types of grain, barley and maize on feed intake, nutrients digestibility, rumen parameters and feeding behaviors in sheep. Statistical analysis was conducted using the changeover design experiment. Whole-plant barley was harvested at 28±1.5% moisture in 8 and 16 mm theoretical chop lengths for prepering short- and long- silages. Four male kermani sheep with the average weight of 53.38±2.05 kg were used and Experimental diets were: 1) long barley silage and barley grain 2) long barley silage and 20 percent corn grain 3) short barley silage and barley grain 4) short barley silage and 20 percent corn grain. Dry matter intake was influenced by the type of grain and was higher in diets that contain 20 percent corn grain (P<0.05). Rumen pH was affected by barley silage particle sizeand 2 types of grain, at 2 and 4 hours after feeding and was higher in long barley silage and 20 percent corn containing diets (p<0.05). Ammonia nitrogen concentration in rumen and microbial nitrogen and protein synthesis weren't influenced by treatments (p>0.05). Feeding behaviors, were affected by barley silage particle size, but did not affect by grain type. Dry matter intake was increased in 20% corn grain diets, due to increased pH and better rumen environment.
    Keywords: chewing activity, geometric mean, physically effective fiber, protozoa, starch source
  • سکینه شکری پور، جواد بیات کوهسار*، فرزاد قنبری، رضا راه چمنی
    مطالعه ای به منظور بررسی تاثیر زمان برداشت (صبح در مقابل بعد از ظهر) بر ترکیب شیمیایی، فراسنجه های تولید گاز و قابلیت هضم علوفه های یونجه، شبدر و جو انجام شد. علوفه یونجه، شبدر و جو در دو نوبت صبح (06:00) و بعد از ظهر (18:00) تقریبا 5 تا 7 سانتی متر بالاتر از سطح خاک برداشت شدند. بخشی از آن ها در سطح زمین برای خشک کردن در زیر آفتاب پخش شدند. ترکیب شیمیایی نمونه ها با استفاده از روش های استاندارد تعیین شد. به منظور برآورد فراسنجه های تولید گاز، از آزمون تولید گاز استفاده شد. قابلیت هضم برون تنی نمونه ها با استفاده از روش کشت بسته تعیین شد. نتایج نشان داد که زمان برداشت تاثیر معنی داری بر ترکیب شیمیایی علوفه های یونجه و شبدر داشت (05/0p <)، هر چند در مورد علوفه جو این تاثیر معنی دار نبود. علوفه برداشت شده در بعد از ظهر در مقایسه با نمونه های برداشت شده در صبح، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و الیاف نامحلول در شوینده اسیدی کمتر و مقدار نشاسته و کربوهیدرات محلول در آب بالاتری داشتند. از نظر فراسنجه های تولید گاز، علوفه برداشت بعد از ظهر به طور غیرمعنی داری دارای پتانسیل تولید گاز بالاتری بودند. نتایج نشان داد که زمان برداشت تاثیر معنی داری بر قابلیت هضم ماده خشک (66 در مقابل 59 درصد) و ماده آلی (64 در مقابل 5/58 درصد) جو برداشت شده در بعد از ظهر یا صبح داشت (05/0p <). زمان برداشت تاثیر معنی داری بر تولید پروتئین میکروبی، بازده تولید پروتئین میکروبی و عامل تفکیک علوفه خشک یونجه، شبدر و جو نداشت (05/0P>). با این حال، مقدار عامل تفکیک، تولید توده میکروبی و بازده تولید توده میکروبی در علوفه بعد از ظهر برداشت بالاتر بود. با این حال، به نظر می رسد که در شرایط یکسان از نظر کلیه عوامل موثر بر کیفیت و ارزش غذایی علوفه، به تاخیر انداختن زمان برداشت از صبح به بعد از ظهر می تواند ارزش تغذیه ای علوفه را بهبود بخشد.
    کلید واژگان: زمان برداشت, ترکیب شیمیایی, فراسنجه های تولید گاز, قابلیت هضم
    Sakineh Shokripoor, Javad Bayatkouhsar *, Farzad Ghanbari, Reza Rahchamani
    Introduction[1] Forages are grown mainly for feeding livestock, especially in dairy cows, because adequate roughage is needed in diets to provide good rumen function. However, as more roughage is fed, the energy density of the diet is reduced. So, the production of high quality forage is very important for dairy producers. High quality forage has direct effects on animal production efficiency, including weight gain, milk production, and reproductive success. Producing and conserving of high quality forage is a challenge because several factors can be affected forage quality including plant species, soil fertility, maturity at harvest, and harvesting (mowing, field curing, baling or chopping) and storage methods and other factors (weeds, insects and diseases). Fiber and energy contents are the most important in forage quality measures. As the fiber level increases, the energy content generally decreases. Therefore, improving forage quality can be achieved by managing forage carbohydrate content. Carbohydrates are the primary source for ruminants and contribute 60 to 70% of the net energy used for milk production and are classified as structural and non-structural. As usual, structural carbohydrates defined as neutral detergent fiber (cellulose, hemicellulose, lignin and portion of the pectin) and non-structural carbohydrates consist of the sugars, starches and pectin. Non-structural carbohydrates are a highly digestible energy source and together with degraded protein, are needed by the rumen for microbial growth and digestion. Plants accumulate sugars during the day via photosynthesis, but incur a net loss at night via dark respiration. This diurnal cycling reflects the concentration of total nonstructural carbohydrates in forages. The aim of this study was to evaluate the effect of morning versus afternoon cutting time on chemical composition, gas production parameters and digestibility of sun-drying alfalfa, clover and barley forages. Materials and Methods About 5-7 cm above the soil stage, alfalfa, clover and barley were harvested in two times, at 06:00 AM and 18:00 PM. Whole Alfalfa and clover plants were harvested at the first bud stage of development and whole barley plant at the medium dough stage of maturity used. Their nutritive value was evaluated through the determination of chemical compositions and in vitro gas production techniques. Samples were tested in an in vitro gas production method (96 h incubation) and batch rumen culture system (24 h incubation). Rumen fluid was collected before the morning feed from three fistulated Dalagh male sheep (45 ± 1.5 kg live weight fed on a forage diet at a concentration of 40:60). In vitro gas production was measured in triplicate and for each replicate; a sample of 200 mg DM was used. The bottles were then filled with 30 ml of incubation medium that consisted of 10 ml of rumen fluid plus 20 ml of buffer solution and placed in a water bath at 39 °C. Gas production was recorded at 2, 4, 8, 16, 24, 48, 72 and 96 h. Total gas values corrected for blank incubation and gas values expressed in ml g-1 of DM. The asymptotic gas production system (A) and rate of gas production (c), organic matter digestibility (OMD), metabolizable energy (ME) and short chain fatty acids (SCFA). A medium similar to one developed for gas production was used for batch rumen culture system to measure pH, and NH3-N and in vitro digestibility. The pH of the media was measured after 24 h incubation. After 24 h incubation, the contents of each glass bottle were empty, strained through four layers of cheesecloth and then 10 ml of strained rumen fluid was acidified by 10 ml of 0.2 N HCl for determination of NH3-N using the distillation method. Finally, all contents remaining in the bottles were filtered through nylon bags, oven dried at 60 °C for 48 h and analyzed for IVDMD and IVOMD. Results and Discussion Results showed that cutting time affected chemical composition of alfalfa and clover forages significantly (p < 0.05), but had not effect on barley forage. Afternoon cutting forages had lower content of NDF and ADF and higher levels of starch and WSC compared to morning cutting forages. There were no significant differences between afternoon and morning cutting forages on gas production parameters (P > 0.05). However, Afternoon cut forages had higher gas production potential than morning cutting forages. Results showed that harvest time had significant effect on DMD (66 vs 59) and OMD (64 vs 58.5) of barley forage. Although, time harvesting had no effect on MCP, EMCP and PF (P>0.05), but Afternoon cut forages had higher MCP, EMCP and PF than morning cutting forages. Conclusion Generally, it was concluded that with considered all factors that affected quality and nutritive value of forages, delaying forage harvest until late afternoon could result in improve nutritive value of forage.
    Keywords: Alfalfa, chemical composition, Clover, barley, Harvest time, Nutritional value
  • نصرت الله حیدرپور، رهام محتشمی*

    این مطالعه به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 16 ترکیب تیماری و در چهار تکرار به مدت سه سال زراعی 1397-1400 در مرکز تحقیقات کشاورزی گچساران اجرا شد. فاکتورهای آزمایشی شامل روش خاک ورزی (A) با دو سطح A1= مرسوم (گاوآهن برگردان دار + دیسک) و A2= حفاظتی (کشت مستقیم) که در کرت های اصلی قرار گرفتند، و تناوب (B) با هشت سطح مشتمل بر 1) گندم - گندم (شاهد)، 2) جو- جو (شاهد)، 3) علوفه (ماشک رقم طلوع) -گندم، 4) علوفه - جو، 5) کلزا - گندم، 6) کلزا - جو، 7) نخود - گندم، و 8) نخود - جو که در کرت های فرعی قرار گرفتند. همچنین گندم رقم کریم، جو خرم، ماشک گل خوشه ای طلوع، نخود عادل و کلزا هایولا 401 مورد استفاده قرار گرفتند. این محصولات در یک گردش تناوبی سه ساله قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میزان افزایش عملکرد در تناوب گندم به ترتیب 3/19، 2/18، و 7/20 درصد و در تناوب جو 2/18، 6/18، و 2/10 درصد نسبت به کشت مداوم گندم و جو بود. بیشترین میزان زیست توده گیاهی در تیمارهای گندم به میزان 9352 کیلوگرم در هکتار از گزینه تناوبی علوفه و بالاترین میزان شاخص برداشت دانه گندم با مقدار 6/36 درصد از گزینه تناوبی کلزا - گندم به دست آمد. در تیمارهای جو، بیشترین مقادیر زیست توده گیاهی و شاخص برداشت به ترتیب از گزینه های تناوبی علوفه و کلزا - جو حاصل شد. روش کشت حفاظتی در گزینه تناوبی کلزا موجب افزایش میزان رطوبت موجود در خاک شد و جرم مخصوص ظاهری خاک را کاهش داد. کمترین مقدار فسفر و بیشترین مقدار پتاسیم و درصد کربن آلی خاک، در همین گزینه تناوبی وجود داشت. با توجه به بهره وری بالاتر به کشاورزان توصیه می شود محصولات گندم و جو در شرایط کشت حفاظتی در تناوب با کلزا قرار گرفته و همزمان در میان دوره تناوبی آن ها از محصولات نخود و علوفه استفاده شود. بنابراین، پذیرش این سیستم توسط کشاورزان مستلزم اجرای این مطالعه در شرایط دیم بوده و در این راه، امکان حفظ اراضی زراعی نیز فراهم می شود.

    کلید واژگان: بدون خاک ورزی, زیست توده گیاهی, کشت مستقیم, ماده آلی خاک
    Nosratollah Heidarpour, Raham Mohtashami *

    This study was carried out as a split-plot based on randomized complete block design with 16 treatment combinations and in 4 replications for three crop years 2018-2020 in the Gachsaran agricultural research center. The experimental factors included tillage method (A) with two levels A1= conventional (moldboard plow + disk harrow) and A2= conservation (No-Till) which were placed in the main plots, and rotation (B) with eight levels consisting of 1) wheat - wheat (control), 2) barley-barley (control), 3) forage (Tolo variety) - wheat, 4) forage - barley, 5) canola - wheat, 6) canola - barley, 7) chickpea - wheat and, 8) chickpea-barley were placed in sub-plots. Also, Karim wheat, Khoram barley, Tolo cluster flower vetch, Adel chickpea, and Hayola 401 canola were used. These products were included in a periodic rotation of three years. The results showed that the increase in yield in wheat rotation was 19.3, 18.2, and 20.7%, respectively, and in barley rotation was 18.2, 18.6, and 10.2%, respectively, compared to continuous wheat and barley cultivation. The highest amount of plant biomass in wheat treatments was obtained by 9352 kg ha-1 from the forage rotation option and the highest wheat grain harvest index with of 36.6% was obtained from the canola-wheat rotation option. In barley treatments, the highest values of plant biomass and harvest index were obtained from forage and canola -barley rotation options, respectively. The conservation cultivation method in the canola rotation option increased the amount of moisture in the soil and reduced the specific gravity of the soil. There was the lowest amount of phosphorus and the highest amount of potassium and soil organic carbon percentage in this periodic option. Due to the higher productivity, it is recommended to farmers to alternate wheat and barley crops with canola in conservation tillage conditions, and at the same time, chickpea and forage crops should be used in the middle of their rotation period. Therefore, the acceptance of this system by farmers requires the implementation of this study in dryland conditions, and in this way, it is possible to preserve agricultural land.

    Keywords: Direct Cultivation, No Tillage, Plant Biomass, Soil Organic Matter
  • محمود پوریوسف میاندوآب *، خشنود علیزاده
    این تحقیق به منظور بررسی خصوصیات زراعی و عملکرد علوفه در کشت مخلوط درهم و نواری ماشک با جو در کشت پاییزه تحت شرایط دیم مهاباد انجام شد. تیمارهای این آزمایش شامل کشت خالص ماشک و جو به همراه اختلاط بذر ماشک داسی کارپا (رقم مراغه) با جو (رقم آبیدر) به نسبت 1:1 ، 1:2 و 2:1 در دو حالت کشت مخلوط نواری و درهم در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار بود. بین تیمارها از لحاظ درصد سبز بهاره، ارتفاع بوته، تعداد روز تا 50 درصد گلدهی و عملکرد علوفه اختلاف بسیار معنی داری وجود داشت. ارتفاع بوته و عملکرد علوفه جو در کشت خالص آن بیشتر از انواع مخلوط بود. با این حال، عملکرد علوفه خشک و نیز علوفه تر در برخی کشت های مخلوط، 500% بیشتر ازکشت خالص ماشک بود. کشت مخلوط درهم با نسبت برابر ماشک و جو (1:1) از بیشترین میانگین عملکرد علوفه خشک (kg/ha 3187) برخوردار بود. در مقایسه میانگین انواع نسبت های کشت مخلوط درهم و نواری اختلاف معنی داری بدست نیامد، که به معنی امکان استفاده از هر دو روش در کشت مخلوط ماشک و جو در این آزمایش بود. نسبت برابری زمین (LER) در تمام انواع کشت های مخلوط این آزمایش بزرگتر از یک بود بااین حال، بیشترین LER (35/1) متعلق به کشت مخلوط درهم 1:1 از ماشک داسی کارپا رقم مراغه و جو رقم آبیدر بود که برای کشت پاییزه در این منطقه و احیانا مناطق مشابه قابل توصیه می باشد.
    کلید واژگان: کشت پاییزه, عملکرد علوفه, نسبت برابری زمین
    M. Pooryousef *, K. Alizadeh
    This research was carried out to evaluate some agronomic characteristics and forage yield in two types of vetch and barley bi-culturing under Mahabad rainfed conditions. The treatments consisted of pure stands along with seed mixture of smooth vetch (cv. Maragheh) with barley (cv. Abidar) at 1:1, 1:2 and 2:1 seeding ratio as strip intercropping (different rows) and mixed seeding in a randomized complete block design with three replications. There were significant differences between treatments in terms of spring green coverage, plant height, days to flowering and forage yield. Plant height and forage yield in pure barley stands were more than mixed treatments. However, forage yield in mix cropping was 500% greater than pure vetch stands. The highest dry forage yield (3187 kg/ha) was obtained from 1:1 mix cropping of Maragheh and Abidar. There were no significant differences between two types of mix cropping in this experiment. Land equivalent ratio (LER) were more than 1 in all bi-cultures however, The highest LER (1.35) was obtained from 1:1 mixture of Maragheh and Abidar which could be recommended for autumn cultivation in Mahabad and similar conditions.
    Keywords: Autumn cultivation, forage yield, LER, Intercropping
  • یوسف نریمانی، کاظم طالشی*، علی خورگامی، سید حسین وفائی
    آزمایش مزرعه ای در شهرستان پلدختر (روستای چمشک) در دو سال زراعی 98-1397 و 99-1398 به صورت اسپلیت پلات (کرت های یک بار خرد شده) بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 سطح فاکتور اصلی سوپر جاذب (شاهد، 50، 75 و 100 کیلوگرم در هکتار) و 6 سطح فاکتور فرعی کشت مخلوط افزایشی (کشت خالص نخود علوفه ای رقم سارال، 25×100 (نخود:جو)، 50×100، 75×100، 100×100 و کشت خالص جو آبیدر) با مقدار بذر نخود علوفه ای 125 و جو 200 کیلوگرم در هکتار بر اساس کشت خالص، مورد استفاده قرار گرفت که هر یک از مقادیر بالا، بر اساس درصد، به منظور بررسی همزیستی آنها بر صفات کمی (علوفه) و کیفی (پروتیین) دو گیاه، استفاده شد. برهم کنش 3 عامل مورد مطالعه (سال، سوپر جاذب، کشت مخلوط) نشان داد که به تناسب افزایش عامل جاذب و سهم لگوم، عملکرد کل علوفه خشک افزایش می یابد که در سال دوم بیش از سال اول بود. سال دوم×100 کیلوگرم سوپر جاذب×100×100 و 100×75 به ترتیب 91/18 و 79/18 درصد پروتیین علوفه نخود را افزایش دادند. درصد پروتیین جو در ترکیب 100×100 در سال اول و دوم به ترتیب 54/6 و 1/7 بود با افزایش سطح مصرف سوپر جاذب و نیز جزء مکمل لگوم، مقدار NDF در علوفه نخود کاهش یافت. اثر سه گانه سال×سوپر جاذب×کشت مخلوط نیز روال مشابهی بر نوسان کیفیت علوفه جو (درصد الیاف) داشت؛ بنابراین اعمال مدیریت زراعی با تنوع زراعی در واحد سطح و عامل جاذب رطوبت بیانگر به کارگیری اصل اکولوژیک در بهره برداری از منابع تولید بود.
    کلید واژگان: جذب رطوبت, دیم, مخلوط افزایشی
    Yousof Narimani, Kazem Taleshi *, Ali Khorgami, Hosein Vafaei
    Field experiment in Poldokhtar city (Chemeshk village) in two cropping years 2018-19 and 2019-20 in the form of split plots based on a randomized complete block design with 4 levels of the main super absorbent factor (control, 50, 75, and 100 kg/ha-1) and 6 levels of sub-factor of additive series intercropping (forage chickpea pure stand, Saral cultivar, 25×100 (chickpea×barley), 50×100, 75×100, 100×100 and pure barley (Abidar barley) was used with 125 kg of forage chickpea and 200 kg/ha-1 of barley based on pure cultivation. Each of the above values, were used based on the percentage, in order to examine their coexistence on quantitative (forage) and qualitative (protein) traits of two plants. The interaction of the three studied factors (year, superabsorbent, intercropping) showed that in proportion to the increase of absorbent factor and legume ratio, increased the total dry hay which was more in the second year than in the first. In the second year×100 kg superabsorbent×100×100 and 100×75, 18.91 and 18.79% increased chickpea forage protein, respectively. The percentage of barley protein in the composition of 100×100 in the first and second year was 6.54 and 7.1, respectively. With increasing consumption of superabsorbent and legume complementary component, decreased the amount of NDF in chickpea forage.The triple effect of year×super absorbent×intercropping had a similar pattern on fluctuations in barley forage quality (fiber percentage). Therefore, the application of agronomic management with crop diversity per unit area and moisture absorbing indicated the application of ecological principle in the exploitation of production resources.
    Keywords: Additive Series Intercropping, dry-land, humid absorption
  • براتعلی سیاه سر، علیرضا طالعی، سیدعلی پیغمبری، محمدرضا نقوی
    علی رغم اهمیت کیفیت علوفه در نمود حیوان، در برنامه های اصلاحی جو کیفیت علوفه آن به عنوان معیار انتخاب مورد استفاده قرار نگرفته است. به منظور نقشه یابی نواحی ژنومی مؤثر در کیفیت علوفه جو، دو آزمایش در سال 1386 با 72 لاین هاپلوئید مضاعف جو به همراه والدین آنها (استپتو و مورکس)، در مزارع تحقیقاتی دانشکده علوم زراعی و دامی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران و مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی سیستان، در طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو تکرار اجرا گردید. هر پلات آزمایش شامل چهار ردیف به طول 3 متر و فاصله 25 سانتیمتر بود. بر اساس نتایج تجزیه مرکب، اثر اصلی رقم برای کلیه صفات مورد مطالعه بسیار معنی دار بود. برای کلیه صفات مورد بررسی، تفرق برتر از والدین در دو جهت مثبت و منفی مشاهده شد. برای صفات مورد مطالعه، در مجموع 28 عدد QTL شناسایی گردید. واریانس فنوتیپی توجیه شده بوسیله این QTL ها از 18/4 تا 92/38 درصد متغیر بود. بیشترین مقدار LOD برای الیاف شوینده اسیدی و روی کروموزوم H2 بدست آمد. QTLهای شاخص های کیفیت علوفه روی کروموزوم های H1، H2، H5 و H6 نقشه یابی گردیدند. اکثر QTLهای نقشه یابی شده، از پایداری بین دو محیط برخوردار بودند. در نتیجه، استفاده از گزینش به کمک نشانگر در این جامعه از کارایی لازم برخوردار می باشد.
    کلید واژگان: جو, کیفیت علوفه, استپتو, QTL, مورکس
    Despite the importance of forage quality to animal performance, the quality of barley as a feed and forage crop has not been taken into consideration as a selection criterion in its breeding programs. In order to map the genomic regions affecting barley forage quality, two experiments were conducted while employing 72 doubled haploid lines and their two parents (‘Steptoe’ and ‘Morex’), at the research farms of the Faculty of Crop and Animal Sciences, University College of Agriculture and Natural Resources, University of Tehran and as well at the Agriculture and Natural Resources Research Station, Sistan, in 2007. The experiments were arranged in a randomized complete block design with two replications. Each plot consisted of four rows, 3m in length and spaced 25cm apart. The main effect of genotype was highly significant for all the studied traits. Transgressive segregation in either direction (positive and negative) was observed for all the studied traits. Twenty-eight QTLs controlling different studied traits were identified. Phenotypic variance explained by these QTLs varied from 4.18 to 38.92%. The highest LOD scores were obtained for the acid detergent fiber on chromosome 2H. QTLs for forage quality indices were detected on chromosomes 1H, 2H, 5H and 6H. Most mapped QTLs appear to benefit from stablility between locations. Therefore, gain through marker-assisted selection (MAS) in this population would be efficient
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال