-
بید آرد، Zeller Ephestia kuehniella، و شب پره هندی، (Hubner) Plodia interpunctella، هر دو از آفات مهم فرآورده های انباری در سراسر جهان می باشند. Habrobracon hebetor Say برای مهار بیولوژیک لاروهای شب پره های آفت در انبارهای بادام زمینی و فرآورده های بسته بندی شده ی غلات استفاده می شود. در این تحقیق کارایی زنبور H. hebetor در پارازیته کردن لاروهای بید آرد و شب پره هندی در تراکم های مختلف پارازیتویید (1، 2 و 4 جفت) و لاروهای هر دو میزبان (1، 2، 4، 8، 16 و 32) در داخل اطاقک رشد در دمای 1± 25 درجه ی سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره ی نوری 14 ساعت روشنایی و 10 ساعت تاریکی بررسی شد. در رهاسازی یک جفت زنبور پارازیتویید تعداد تخم های گذاشته شده به ترتیب در تراکم های 1، 2، 4 و 8 لارو هر دو میزبان افزایش یافت ولی، در تراکم های 16 و 32 لارو هر دو میزبان کاهش یافت. همچنین، تعداد ماده ها و حشرات کامل ظاهر شده به ترتیب در تراکم-های 1، 2، 4 و 8 لارو هر دو میزبان افزایش یافت ولی، در تراکم های 16 و 32 لارو هر دو میزبان افزایش معنی داری مشاهده نشد. در رهاسازی دو جفت زنبور بیشترین تعداد تخم گذاشته شده در تراکم 16 لارو بید آرد مشاهده گردید. درصورتیکه، تعداد تخم گذاشته شده در تراکم های 4، 8، 16 و 32 لارو شب پره هندی به طور معنی داری بیشتر از سایر تراکم های لاروی بود. همچنین، تعداد ماده ها و حشرات کامل ظاهر شده زنبور به ترتیب در تراکم های 1، 2، 4، 8 و 16 لارو هر دو میزبان به طور معنی داری افزایش یافت ولی، در تراکم 32 لارو هر دو میزبان افزایش معنی داری مشاهده نشد. در رهاسازی چهار جفت زنبور تعداد تخم گذاشته شده در تراکم های 8 و 16 لارو هر دو میزبان به طور معنی داری بیشتر از سایر تراکم های لاروی بود. همچنین، تعداد ماده ها و حشرات کامل ظاهر شده زنبور به ترتیب در تراکم های 1، 2، 4، 8 و 16 لارو هر دو میزبان افزایش معنی داری یافت ولی، در تراکم 32 لارو هر دو میزبان افزایش معنی داری مشاهده نشد. بر اساس نتایج این تحقیق می توان نتیجه گیری کرد که در تراکم یک جفت پارازیتویید تراکم 8 لارو هر دو میزبان و در تراکم های دو و چهار جفت زنبور تراکم های 16 و 32 لارو هر دو میزبان برای پرورش زنبور H. hebetor مطلوب تر می باشند.
کلید واژگان: بید آرد, شب پره هندی, تراکم های پارازیتویید, تراکم های لاروی میزبان, : Habrobracon hebetorThe mill moth, Ephestia kuehniella Zeller and Indian meal moth, Plodia interpunctella (Hubner) are two injuriously important pests of stored products worldwide. Harobracon hebetor (Say) has been used as a biological control agent of moth’s larva in peanut storehouses and as well in packaged cereal products. In the present study, the efficacy of H. hebetor in parasitizing larva of the mill moth and of the Indian meal moth was evaluated at different densities of parasitoid (1, 2 and 4 pairs) and host larvae (1, 2, 4, 8, 16 and 32) in a growth chamber set at 25±1 °C, 65±5 RH, and 14L:10D photoperiodism. When one pair of parasitoid released, the number of eggs laid was increased at the densities of 1, 2, 4 and 8 larvae of either host, respectively but, it decreased at the densities of 16 and 32 larvae of either host. Also, the number of emerged females and adults of wasp were increased at the densities of 1, 2, 4 and 8 larvae of both hosts, respectively but, did not significantly increased at the densities of 16 and 32 larvae of either host. When two pairs of parasitoid were released, the highest number of eggs laid was observed at the density of 16 larvae of the mill moth. Whereas, the number of eggs laid at the densities of 4, 8, 16 and 32 larvae of the Indian meal moth were significantly higher than those for the other larval densities. Also, the number of emerged females and adults of wasp increased at the densities of 1, 2, 4, 8 and 16 larvae of either host, respectively but, they did not significantly increase at the density of 32 larvae for either host. When four pairs of the parasitoid released, the number of eggs laid at the densities of 8 and 16 larvae of either host was found significantly higher than those for the other larval densities. Also, the number of emerged females and adults of wasp increased at the densities of 1, 2, 4, 8 and 16 larvae of either host, respectively but, did not significantly increase for the density of 32 larvae in either host. Based on the results obtained it can be concluded that at one pair of parasitoid treatment, a number of 8 larvae of either host, at the two and four pairs of parasitoid treatments, a number of either 16 or 32 larvae of either host form the most suitable combinations for a mass rearing of H. hebetor.Keywords: Densities of host larvae, Mill moth, Parasitoid densities, Indian meal moth, Habrobracon hebetor -
مطالعه حاضر به منظور بررسی پتانسیل بیمارگری جدایه ی بومی K29 Acrobeloides maximus، از نماتود های بیمارگر حشرات از استان کرمان، علیه لارو های کرم خراط (Zeuzera pyrina L. (Lepidoptera: Cossidae، مخربترین آفت درختان گردو در ایران، انجام شد. اهداف اصلی این مطالعه شامل ارزیابی بیمارگری درون تشتک پتری و شاخه، بررسی رابطه بین اندازه بدن میزبان و حساسیت به نماتود و همچنین توانایی تولید مثل و نفوذ نماتود به بدن آفت می شدند. ارزیابی بیمارگری در غلظت های 5، 10، 20، 50 و 100 لارو عفونت زا به ازای هر لارو آفت در شرایط آزمایشگاه انجام گرفت. میزان LC50 محاسبه شده پس از 72 ساعت 12.1 IJs larva-1 محاسبه شد. در آزمایش های شاخه نیز این نماتود بیش از 65 درصد تلفات روی لارو ها ایجاد و تشریح اجساد لارو ها آلودگی نماتودی را در آن ها تایید نمود. بررسی رابطه بین اندازه بدن لارو های Z. pyrina و حساسیت آن ها به نماتود نشان داد که میزان تلفات ایجاد شده در لارو های بزرگتر پس از قرار گرفتن در معرض این بیمارگر بیشتر بود. جدایه ی K29، نفوذ و تولید مثل موفقیت آمیزی در بدن لارو های خراط و Galleria mellonella داشتند. بیشترین میزان تولید مثل در غلظت 20 لارو عفونت زا در لارو های (Z. pyrina (30560.5±559.3 IJs محاسبه شد. نتایج بیانگر آنست که جدایه ی بومی K29، قادر به بیمارگری و تکثیر در لارو های کرم خراط است. بنابراین می توان این نماتود بیمارگر را در برنامه های مدیریت تلفیقی کرم خراط مورد توجه قرار داد. لیکن هنوز مطالعات بیشتری در خصوص چگونگی ردیابی لارو های تیمار شده با این بیمارگر در تنه های تنومند درختان گردو لازم است.کلید واژگان: پاتولوژی حشرات, نماتود بیمارگر حشرات, Zeuzera pyrinaThe objective of this study was to evaluate the biological traits of the native isolate (K29) of entomopathogenic nematode (EPN), Acrobeloides maximus, from Kerman region against the larvae of Zeuzera pyrina L. (Lepidoptera: Cossidae) the serious pest of walnut trees in Iran. Main purposes were determining the pathogenicity intensities in plate and branch, relationship between host body size and susceptibility to EPNs and reproduction and penetration potential of EPN. Plate assays were performed using a range of EPN concentrations (5, 10, 20, 50 and 100 infective juveniles (IJs) per larva) in laboratory. The LC50 of A. maximus K29 was 12.1 IJs larva-1 against Z. pyrina larvae after 72 h. This EPN caused high insect mortality in branch experiments and dissection of cadavers confirmed nematode infection. The addressing relation between host body size and susceptibility of larvae to nematode showed higher mortality rates in the larger larvae after exposing to A. maximus K29 isolate. The results of the penetration and reproduction assays indicated that A. maximus K29 was able to successfully penetrate and reproduce in the haemocoels of Z. pyrina and G. mellonella larvae. The highest reproduction was recorded at 20 IJs larva-1 in Z. pyrina (30560.5±559.3 IJs). In conclusion, our findings demonstrate that A. maximus K29, is virulent to Z. pyrina larvae and it causes infection and successfully recycles in this pest. Notwithstanding the effectiveness of this pathogenic agent on Z. pyrina larvae, further studies are required for better track of infection of treated larvae within the walnut tree trunks.Keywords: entomopathogenic nematode, Zeuzera pyrina, insect pathology
-
به منظور شناسایی گرایش رژیم غذایی و تهیه جیره های مناسب برای ماهی سفیدک سیستان (Schizothorax zarudnyi) میزان فعالیت آنزیم های آلفا آمیلاز، تریپسین و لیپاز درپنج مرحله شامل: تخم لقاح یافته، لارو تازه تفریخ شده، لارو یک روزه، لارو در مرحله جذب 3/2 کیسه زرده و لارو در مرحله انتهای جذب کیسه زرده، در 20 عدد تخم جنین دار و 80 عدد لارو زنده تا 53 روزگی موردبررسی قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که در هر پنج گروه تخم و لارو ماهیان، میزان فعالیت آنزیم آلفا آمیلاز از همه بیشتر می باشد. بیشترین میزان فعالیت آنزیم آلفا آمیلاز در مرحله انتهای جذب کیسه زرده (4/4 ±59/63 واحد / میلی گرم پروتئین (و کمترین آن در مرحله جذب 3/2 کیسه زرده (5/0 ± 78/7 واحد / میلی گرم پروتئین)مشاهده گردید. فعالیت این آنزیم در مرحله انتهای جذب کیسه زرده با تمامی مراحل دیگر اختلاف معنی داری داشت (05/0 <p). نتایج نشان داد فعالیت آنزیم های تریپسین و لیپاز از مرحله تخم تا لارو 4 روزه روند افزایشی داشته و بیشترین میزان فعالیت آن ها در مرحله انتهای جذب کیسه زرده به ترتیب می باشد. در بررسی آنزیم های تریپسین و لیپاز اختلاف معنی داری بین لارو 4 روزه با لارو یک روزه و لارو سه روزه مشاهده نشد (05/0 < p) اما بین لارو 4 روزه با تخم لقاح یافته و لارو تازه تفریخ شده اختلاف معنی دار به دست آمد (05/0 <p).
کلید واژگان: ماهی سفیدک سیستان (Schizothorax zarudnyi), آنزیم آلفا-آمیلاز, آنزیم تریپسین, آنزیم لیپازIn order to identify trends and provide suitable diet for Schizothorax zarudnyi, the activity of alpha-amylase, trypsin, and lipase in five treatment groups including: fertilized egg, newly-hatched larvae, the larvae a day, larvae absorbed in the bag 2/ 3 yolk and absorption of yolk sac larvae, in 20 embryonated eggs and 80 larvae at the end of 53 days were studied. Analysis of the data showed that in all five groups of fish eggs and larvae, the activity of the alpha-amylase enzyme is even more. Most of the activity of the enzyme alpha-amylase in the bottom of the absorption of the yolk sac (59. 63±4. 4 IU/ mg protein (and lowest in the 2/3 absorb the yolk sac (7. 78±0. 5 IU/ mg protein) seen. The activity of alpha-amylase enzyme in the process of absorbing the yolk sac in comparison with the other groups were significantly different (p < 0. 05). Results showed that the activity of the trypsin and lipase enzyme from egg to larvae four-day rising trend, and highest of their activities observed at the end of yolk sac absorption stage. In assessing enzymes trypsin and lipase were not observed significant difference between the 3-day-old larvae and 4-day-old larvae (p > 0/05), but the larvae 4 days fertilized eggs and newly hatched larvae were significant differences (p < 0/05).
Keywords: Snow trout (Schizothorax zarudnyi), Alpha-amylase enzyme, Trypsin enzyme, Lipase enzyme -
تقویت مکانیسم های دفاعی با مواد تحریک کننده ی سیستم ایمنی مانند پروبیوتیک ها راهکار مناسبی برای پیشگیری از بروز بیماری ها، افزایش کارایی تکثیر و پرورش در آبزیان و سبب بهبود فاکتورهای ایمنی در آبزی پروری می شود می باشد. در این پژوهش اثرات ترکیبی و متقابل غلظت های بهینه دو پروبیوتیک باسیلوس و لاکتوباسیلوس بر شاخص های کیفی شامل: شاخص مرحله لاروی، شاخص وضعیت لاروی، وزن خشک لارو، درصد بازماندگی لارو، همزمانی رسیدن لاروها به پست لارو، زمان پیدایش اولین پست لارو، طول دوره لاروی و تست های استرس شوری و فرمالین با هدف بررسی ثاثیرپذیری شاخص های کیفی رشد و ایمنی لارو میگو وانامی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور بر اساس مطالعات گذشته دو غلظت CFU/g 105×3 (B1) و 105×6 (B2) از مخلوط باکتریایی پروبیوتیک باسیلوس و دو غلظت CFU/g 106×3 (L1) و 106×6 (L2) از مخلوط باکتریایی پروبیوتیک لاکتوباسیلوس با یکدیگر ترکیب و به صورت مخلوط سوسپانسیونی شامل: B1L1، B1L2، B2L1 و B2L2 به آب مخازن لاروی میگوی وانامی اضافه شد. نتایج پژوهش نشان داد که شاخص های کیفی لاروی در مخلوط های باکتریایی سطوح مختلف پروبیوتیک ترکیبی اختلاف معنی داری با تیمار شاهد داشت و بهترین نتایج در مخلوط باکتریایی 4 و به ترتیب: بازماندگی 41/3±61 درصد، وزن خشکmg 48/5 ±143، همزمانی رسیدن لارو به پست لارو 02/0±26/1، زمان پیدایش اولین پست لارو 82/0±5/7 روز، طول دوره لاروی 15/0±4/8 روز بود. دو شاخص مرحله لاروی و شاخص وضعیت لاروی در روز سوم، ششم و نهم بررسی شدند که نتایج حاکی از اختلاف معنی دار بین گروه کنترل و سایر تیمارهای ترکیبی، و عدم اختلاف معنی دار بین تیمارهای ترکیبی برای هر دو شاخص بود. همچنین آزمون های استرس شوری و فرمالین نیز حاکی از تفاوت معنی دار بین گروه کنترل با مخلوط های باکتریایی مختلف پروبیوتیک ترکیبی برای همه ی شاخص ها می باشند. در نهایت از مهم ترین شاخص های کیفی لارو 31 درصد افزایش بقا، 30 درصد افزایش وزن خشک، 8/33 درصد بهبود شاخص همزمانی رسیدن لارو به پست لارو، 7/14 درصدکاهش زمان پیدایش اولین پست لارو و 20درصد کاهش طول دوره لاروی در مخلوط باکتریایی 4 مشاهده شد، که می توان نتیجه گرفت استفاده ترکیبی از این سوسپانسیون پروبیوتیکی تاثیر قابل توجهی در شاخص های کیفی لاروها داشته است.
کلید واژگان: باسیلوس, لاکتوباسیلوس, میگو پاسفید غربی, شاخص LCI, LSIJournal of Fisheries, Volume:75 Issue: 2, 2022, PP 193 -204Strengthen defense mechanisms with immune system stimulants like probiotics, it is a good way to prevent diseases and increase the efficiency of reproduction and breeding in fishers. Bacillus and Lactobacillus are a group of gram-positive bacteria and previous studies have shown that the use of these bacteria improves immunity and reproductive factors in aquaculture. In this study, the combined effects of optimal concentrations of two probiotics, Bacillus and Lactobacillus, on qualitative indicators including: larval stage index (LSI), larval condition index (LCI), larval dry weight, larval survival, Simultaneity of larval maturation to post larvae, time of emergence of first post larvae, duration of larval period and salinity and formalin stress tests in order to investigate Improvements in qualitative growth indices and immune system of Vannami shrimp larvae were examined. For this purpose, two concentrations of 3×105 (B1) and 6×105 (B2) CFU/g from of bacterial suspension mixtures Bacillus probiotic and two concentrations of 3×106 (L1) and 6×106 (L2) CFU/g from of bacterial suspension mixtures probiotic Lactobacillus in combination includes: B1L1, B1L2, B2L1 and B2L2 were added to the water of Vannami shrimp larval reservoirs. The results showed that the larval quality indices at different levels of combined probiotics differed significantly from the control treatment and the best results were at level 4, respectively: Survival was 61±3.41, dry weight was 143±5.48, larval maturation reached was 1.26±0.02, the time of emergence of the first larval post was 7.5±0.82, the length of the larval period was 8.4±0.15. The two indices of larval stage index and larval status index were examined on the third, sixth and ninth days. The results showed a significant difference between the control group and other combination treatments, and no significant difference between combination treatments for both indices. Salinity and formalin stress tests also showed significant differences between the control group with different levels of combined probiotics for all indicators. Finally, the most important quality indicators of larvae 31% increase in survival, 30% increase in dry weight, 33.8% improvement in the synchronization index of larvae reaching post-larvae, 14.7% decrease in the time of emergence of the first post-larvae and 20% reduction in larval duration was observed at level 4.
Keywords: Bacillus, lactobacillus, Litopenaeus vannamei, LSI, LCI index -
در این بررسی از مراحل تخم، لارو با کیسه زرده و لارو پس از تغذیه فعال تعداد 270 عدد نمونه در هر مرحله جهت جداسازی عوامل قارچی نمونه برداری گردید. به منظور شناسایی و شمارش فلور قارچی نمونه های تخم و لارو پس از تهیه سوسپانسیون و رقیق سازی، در شرایط استریل بر روی محیطهای کشت سابرودکستروز آگار (SDA) کورن میل آگار (CMA) حاوی کلرامفنیکل و جنتامایسین کشت داده شد. همچنین به منظور جداسازی و شناسایی ساپرولگنیا نیز از روش تهیه گسترش مرطوب و تلقیح بر روی محیط کشت گلوکز پپتون آگار ((GP براساس کلیدهای شناسایی و ساختار اسپورانژیوم استفاده گردید. در تخم قارچهای، پنیسیلیوم، کلادوسپوریوم، فوزاریوم، مخمر، موکور، آسپرژیلوس نایجر و پسیلومایسس و در آب انکوباسیون، قارچهای پنیسیلیوم، کلادوسپوریوم، فوزاریوم، آسپرژیلوس نایجر، موکور، پسیلومایسس و مخمر بترتیب با بیشترین فراوانی جداسازی شدند. همچنین در لارو با کیسه زرده بترتیب قارچهای کلادوسپوریوم، فوزاریوم، آلترناریا و مخمر و در آب پرورشی این لاروها قارچهای کلادوسپوریوم، پنیسیلیوم، فوزاریوم و آلترناریا بیشترین فراوانی را داشته اند. در لارو پس از تغذیه بیشترین فراوانی قارچها شامل کلادوسپوریوم، پنیسیلیوم، فوزاریوم، آلترناریا، مخمر، آسپرژیلوس فومیگاتوس و موکور و در آب پرورشی لاروهای با تغذیه فعال قارچهای کلادوسپوریوم، پنیسیلیوم، فوزاریوم، مخمر و آسپرژیلوس نایجر بوده است. در کلیه مراحل فوق قارچ ساپرولگنیا پارازیتیکا از تخم، لارو و آب جداسازی گردید. قارچهای کلادوسپوریوم، پنیسیلیوم، فوزاریوم، مخمر و ساپرولگنیا بطور مشترک در هر سه مرحله تخم، لارو با کیسه زرده و لارو با تغذیه فعال مشاهده شده اند. بین میانگین شمارش کلی پرگنه های قارچی تخم (51/3± 08/15) و آب (63/2± 91/15) اختلاف معنی دار از نظر آماری مشاهده نشد (P> 0. 05). بین میانگین شمارش کلی پرگنه های قارچی لارو با کیسه زرده (05/1± 33/5) و آب (39/2± 77/11) نیز اختلاف معنی دار از نظر آماری مشاهده گردید (P< 0. 05). همچنین در مرحله لاروی (پس از تغذیه فعال) بین میانگین شمارش کلی پرگنه های قارچی لارو (46/12± 32) و آب (79/12± 11/31) نیز اختلاف معنی دار آماری مشاهده نگردید (P> 0. 05).Fungal flora in egg, yolk sac larvae and larvae of Acipenser persicus were identified and studied. Totally, 270 specimens from Shahid Beheshti Sturgeon Rearing Center were examined. A heterogeneous solution from samples>was prepared and inoculated on culture media SDA+C and CMA+C in lines under sterile conditions. Wet mounts were prepared for the identification of Saprolegnia sp. and the inoculants were cultured on culture media GP containing gentamycin and chloramphenicol. We found Penicillium, Cladosporium, Fusarium, Yeast, Mucor sp. , Aspergillus niger and Paecilomuces on egg samples in order of frequency and in water samples we observed Penicillium, Cladosporium, Fusarium, Yeast, Mucor sp. , Aspergillus niger, and Paecilomyces. Fungal species identified in yolk sac larvae included Penicilliium sp. , Cladosporium sp. , Fusarium sp. , Alternaria sp. , Yeast and in water samples we found Penicillium, Cladosporium, Fusarium, and Yeast, while in larvae we saw Cladosporium sp. , Penicilliium sp. , Fusarium sp. , Alternaria sp. , Aspergilus fumigatus, Yeast and Mucor spp. In water samples containing larvae we were able to identify Cladosporium sp. , Penicilliium sp. , Fusarium sp. , Yeast and Aspergilus niger. Fungal species such as Cladosporium sp. , Penicillium, Fusarium, Yeast and Saprolegnia were detected in all four sampling mediums. T-test indicated no significant differences in total counts (colonies/2 plates in all samples) in eggs (15. 08±3. 51 colony forming unit; CFU) and in water (15. 91±2. 63) samples. However, t-test indicated significant differences in total counts in yolk sac larvae (5. 33±1. 05) and in water (11. 77±2. 39) samples. T-test showed no significant differences in total counts of larvae (32±12. 46) and water (31. 11±12. 79) samples.Keywords: FUNGAL, ACIPENCER PERCICUS, EGG, LARVAE
-
تغییرات آنتوژنی آنزیم های گوارشی پانکراسی و پروفیل اسیدهای چرب در تخم لقاح یافته و لارو کیسه زرده دار کپور علف خوار (Ctenopharyngodon idella)، برای ارزیابی احتیاجات غذایی لارو کپور علف خوار هنگام شروع تغذیه فعال، بررسی شدند. از تخم لقاح یافته، لارو تازه تفریخ شده، لارو یک روزه، لارو در مرحله جذب کیسه زرده و لارو در مرحله انتهای جذب کیسه زرده نمونه برداری شد. در مطالعه حاضر، آنزیم های گوارشی دخیل در هضم پروتئین، چربی و کربوهیدرات شامل تریپسین، کیموتریپسین، لیپاز و آمیلاز در تخم، زمان تفریخ و شروع تغذیه فعال شناسایی شدند. بالابودن فعالیت اختصاصی تریپسین و کیموتریپسین، در تخم و لاروهای تازه تفریخ شده کپور علف خوار، اهمیت بالای آنزیم های مذکور را در دوران جنینی و تفریخ نشان می دهد (05/0P<). فعالیت اختصاصی لیپاز و آمیلاز در مطالعه حاضر روندی صعودی را نشان داد (05/0P<)؛ همچنین، نتایج نشان داد که هم زمان با افزایش اسیدهای چرب اشباع (SFA)، میزان اسیدهای چرب تک غیر اشباع (MUFA) کاهش پیدا کرد که این امر حاکی از اهمیت اسیدهای چرب تک غیر اشباع، به منزله منبعی مهم در تامین انرژی، طی مراحل جنینی و تکوین لاروی است.
کلید واژگان: آنتوژنی, آنزیم های پانکراسی, اسید چرب, تکوین لاروی, کپور علف خوار, Ctenopharyngodon idellaJournal of Fisheries, Volume:66 Issue: 4, 2014, PP 423 -440Ontogenetic changes of digestive enzymes (pancreatic) and fatty acids profile in fertilized grass carp (Ctenopharyngodon idella) eggs and eleuthero-embryo were examined at the beginning of exogenous feeding. The fertilized egg، newly hatched larvae، one-day-old larvae، larvae in 2/3 yolk-sac absorption stage and complete yolk-sac absorption stage were sampled. Then، the digestive enzymes including trypsin، chymotrypsin، lipase and amylase which related to the digestion of protein، lipid and carbohydrate were measured in egg، at hatching stage and onset of exogenous feeding. High specific activity of trypsin and chymotrypsin in egg and newly hatched larvae revealed their importance during embryogenesis and hatching (P<0. 05). The results showed the increasing trend in the specific activity of lipase and amylase (P<0. 05). The results also showed that the increase in saturated fatty acids (SFA) coincide with a decrease in monounsaturated fatty acids (MUFA)، indicating the role of monounsaturated fatty acids for energy provision during embryogenesis and larval development.
Keywords: Ctenopharyngodon idella, fatty acid, grass carp, larval development, ontogeny, pancreatic enzymes -
فصلنامه اقیانوس شناسی، پیاپی 21 (بهار 1394)، صص 127 -136این تحقیق بر روی مراحل لاروی دو گونه از خانواده Alpheidae در سال های 1389 تا 1390 در سواحل ایرانی خلیج فارس انجام شد. نمونه برداری با استفاده از تور پلانکتون 300 میکرون و به صورت ماهانه از اسفندماه 1389 تا مهرماه 1390 در مصب بین دهانه رودخانه های اروند و بهمنشیر (شمال خلیج فارس) انجام شد. بر اساس خصوصیات ریخت شناسی مراحل لاروی زوآی گونه های Alpheus glaber و Alpheus estuarensis از خانواده Alpheidae بررسی گردید. همچنین تراکم لارو گونه های مذکور در ایستگاه ها و ماه های مختلف محاسبه گردید. اوج حضور لارو گونه A. glaber در اردیبهشت ماه با فراوانی 110/1 لارو در 10 متر مکعب و اوج حضور گونهA. estuarensis در تیر ماه با میانگین فراوانی 93/1 لارو در 10 متر مکعب است. لارو دو گونه ی جدید از جنس Alpheus برای اولین بار از آب های ساحلی خلیج فارس ایران گزارش گردید. نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین دما و شوری با فراوانی لارو گونه های A. glaber و A. estuarensis همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد (0/05>P).
کلید واژگان: زوآ, میگوی کاریده, زئوپلانکتون, Alpheidae, خلیج فارسThe study describes the temporal and spatial distribution of larval stages of two species of Alpheidae from the Bahmanshir and Arvand estuaries in north of the Persian Gulf. Planktonic larvae were collected using 0.45 m diameter plankton net with 300μm mesh size monthly horizontal towing from February 2011 to October 2012. The larval stages illustrated and described in detail for Alpheus glaber and Alpheus estuarensis. The species of larval density was calculated at different stations and months. The most abundant species A. glaber with 110.1 Ind larvae /m3 in May and A. estuarensis 93.1 Ind larvae /m3 were calculated in June. Two new species of Alpheus larvae were first reports of the Iranian coastal water. Also, positive relationship between temperature and salinity with frequency of A. glaber and A. estuarensis were found significantly using spearman correlation coefficients (P< 0.05).Keywords: Zoea, Caridea shrimp, Zooplankton, Alpheidae, Persian Gulf -
زنبور Bracon hebetor Say پارازیتوئید خارجی لارو برخی آفات انباری خرما است. در این پژوهش به بررسی تغییرات تراکم جمعیت در چهار مرحله رشدی (تخم، لارو، شفیره و حشره کامل) شب پره آرد Ephestia kuehniella Zeller تحت تاثیر زنبور پارازیتوئید B. hebetor به مدت 6 ماه در شرایط آزمایشگاهی پرداخته شد . این آزمایش با 2 جمعیت در 3 تکرار در جعبه های شیشه ای صورت گرفت . جمعیت اول شامل 500 لارو آفت و50 زنبور پارازیتوئید با نسبت جنسی برابر و جمعیت دوم (شاهد) تنها شامل 500 لارو آفت می باشد .در منحنی تغییرات تراکم جمعیت دو دوره فعالیتی دیده شد در دوره اول اوج تراکم جمعیت در مراحل تخم ،لارو ، شفیره و حشره کامل به ترتیب در هفته های 11 ، 6 ، 8 و 11 و در دوره دوم در هفته های 22، 21،20و 22 مشاهده شد . در طول 24 هفته انبارداری همواره تراکم جمعیت چهار مرحله رشدی آفت در شرایط تیمار (جمعیت در حضور زنبور پارازیتوئید) به نسبت چشم گیری کمتر از شاهد (جمعیت فاقد زنبور پارازیتوئید) بود ، به طوری که حداکثر کاهش معادل25/5 ،36/5 ،2/4 و 78/4 برابر را به ترتیب در این چهار مرحله رشدی آفت شاهد بودیم که این حاکی ازکارایی بالای این زنبور در پارازیته کردن لارو شب پره آرد و نهایتا کنترل آن می باشد.کلید واژگان: خرمای رقم سایر, Bracon hebetor Say, تراکم آفتExternal parasitoid wasp Bracon hebetor Say larvae of some pests stored dates. In this study, the change in population growth in four steps bat nuts Ephestia kuehniella Zeller affected parasitoid B. hebetor for 6 months in vitro was paid. Two populations in this experiment repeated 3 glass boxes. First population included 500 pesticides and 50 larvae with parasitoid sex ratio and the second population contains only 500 larvae are pests. Curve changes in population activity were observed tow peaks density in the first period egg stage, larva, pupa and insect full 11 weeks, respectively, 6, 8 and 11 weeks during the second 22, 21, 20 and 22 was observed. During the 24 week ware housing always pest population growth in four stages, assembly conditions ( presence of parasitoid population) to less than control treatment (no parasitoid population), respectively, so that the maximum reduction equal to 5.25, 5.36, 4.2 and 4.78 respectively in the four steps were growing pest control suggests that high performance in parasitized by the wasp larvae bat nuts and ultimately control it.Keywords: Sayer date, Bracon hebetor Say, Pest density
-
لوک اروپایییک بیماری باکتریایی است کهلاروهای زنبور عسل را قبل از مرحله بسته شدن درب سلول ها مورد حمله قرار می دهد.در این بیماری، لارو مرده و یا در حال مرگ، به سمت بالا پیچ خورده، به رنگ قهوه اییا زرد، با قوام شل، و یا خشک و لاستیکی مشاهده می شود.باکتریعامل این بیماری، ملیسوکوکوس پلوتونیوس، توسط لارو زنبور عسل بلعیده شده و در روده لارو برای مواد غذایی داخل بدن لارو رقابت می کند.اگر باکتری در رقابت بر لارو غلبه کند، لارو قبل از بسته شدن درب سلول ها تلف خواهد شد. اگر لارو دارای منابع غذایی کافی باشد زنبور ممکن است تا زمان بلوغ زنده بماند. لوک اروپایی را نباید با لوک آمریکایی اشتباه گرفت. بیماری لوک اروپایی در شرایطی که میزان شهد گیاهی در طبیعت کم است، و یاجمعیت زنبوران پرستار برای تغذیه لارو کاهش می یابد بیشتر مشکل ساز می شود. شروع جریان شهد و گرده در اوایل بهار و استفاده از شهد آنها توسط زنبورهای عسل، جمعیت زنبوران پرستار برای تغذیه لارو ها در کلنی ها به سرعت افزایش می یابد.اغلب، هنگامی که نسبت زنبور پرستار به لارو در طول یک فصل پایدار باقی می ماند، علائم بیماری ناپدید می شود. با این حال، این بیماری می تواند در طول یک فصل رخ دهد و گاهی اوقات ممکن است علائم به وضوح مشخص نباشد. در موارد شدید می تواند منجر به نابودی کلنی شود. همچنین، عود سالانه بیماری از قاب ها و تجهیزات آلوده می تواند رخ دهد. باکتری عامل لوک اروپایی اسپور تولید نمی کند، اما قاب های آلوده به باکتری می تواند زنبوران عسل را در سال های بعد دوباره عفونی کنند.کلید واژگان: لوک اروپایی, ملیسوکوکوس پلوتونیوس, زنبور عسلEuropean foulbrood is a bacterial disease that effects honey bee larvae before the capped stage. European foulbrood disease is characterized by dead and dying larvae which can appear curled upwards, brown or yellow, melted, and/or dried out and rubbery. The causative bacteria, Melissococcus plutonius is ingested by honey bee larvae after which the bacterium competes for food inside the larvae. If the bacteria out-competes the larva, the larva will die before the cell is capped. Alternatively, the bee may survive until adulthood if the larvae has sufficient food resources. European foulbrood should not be confused with American foulbrood (AFB), which is caused by a different bacteria that produces different symptoms and control requirements. European foulbrood disease is considered to be more problematic in situations where forage nectar is sporadic, or other situations that result in fewer nurse bees in colonies to feed larvae. At the onset of nectar flow in early spring, forage recruitment of house bees may increase rapidly resulting in few bees in colonies to feed honey bee larvae. Often, when the nurse bee to larvae ratio stabilizes later in the season, or remains stable throughout a season, symptoms disappear. However, this disease can occur throughout a season and will sometimes not clear up on its own. In severe cases, colony death can occur. Also, yearly reoccurrence of EFB from contaminated combs and equipment can occur. The bacteria that causes EFB does not produce spores, but combs contaminated with the bacteria can still reinfect honey bees in subsequent years.Keywords: European foul brood, Melisssococcus plutonius, honey bee
-
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال چهارم شماره 3 (پیاپی 13، پاییز 1379)، صص 99 -110
مداخله دشمنان طبیعی در فعالیت یکدیگر، به بروز رفتارهایی نظیر شکارگری بین گونه ای منجر شده و کارایی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. شکارگری بین گونه ای بال توری Chrysoperla carnea وکفش دوزک (Hippodamia variegata (Goeze در غیاب و حضور طمعه (شته جالیز Aphis gossypii Glover) مورد مطالعه قرار گرفت. لاروهای بال توری از تخم، لارو، شفیره و حشره کامل کفش دوزک، و لاروها و حشرات کامل کفش دوزک از تخم و لارو بال توری، در غیاب و حضور طعمه تغذیه نمودند. حضور طعمه به طور معنی داری شدت تغذیه را کاهش داد. تغذیه لاروهای بال توری از تخم کفش دوزک بیشتر از تغذیه لاروها و حشرات کامل کفش دوزک از تخم بال توری بود، و این موضوع با پایه دار بودن تخم بال توری ارتباط داشت. لارو سن یک بال توری نسبت به لارو سن یک، لارو سن دو بال توری به لاروهای سنین یک و دو، و لارو سن سه بال توری نسبت به کلیه مراحل لاروی و حشره کامل کفش دوزک از لحاظ تغذیه غالب بود. لارو سن سه کفش دوزک نسبت به لارو سن یک، و لارو سن چهار کفش دوزک به لاروهای سنین یک و دو بال توری غالب بود. لاروهای سنین دو و سه بال توری از شفیره کفش دوزک تغذیه نمودند، ولی تغذیه لارو یا حشره کامل کفش دوزک از شفیره بال توری مشاهده نگردید. این موضوع به دلیل قرار داشتن شفیره بال توری در داخل پیله بود.
کلید واژگان: شکارگری بین گونه ای, بال توری <i> Chrysoperla carnea <, i>, کفش دوزک<i>Hippodamia variegata<The interference of biological agents may cause behaviors such as interspecific predation, reducing their efficiencies. The interspecific predation of lacewing, Chrysoperla carnea (Steph.) and ladybeetle, Hippodamia variegata (Goeze) was investigated in the presence and absence of prey, Aphis gossypii Glover under laboratory conditions. In the presence and absence of prey, the larvae of lacewing fed on eggs, larvae, pupae and adults of ladybeetle and the larvae and adults of ladybeetle fed on eggs and larvae of lacewing. Presence of prey reduced the rate of feeding significantly. Feeding of lacewing larvae on ladybeetle eggs was higher than the feeding of ladybeetle larvae and adults on lacewing eggs. This is probably due to the stalk of lacewing eggs. The 1st larval instar of lacewing was dominant to that of ladybeetle, so were 2nd larval instar of lacewing to the 1st and 2nd larval instars of ladybeetle and 3rd larval instar of lacewing to all larval instars and adults of ladybeetle. Third larval instar of ladybeetle was dominant to the 1st larval instar of lacewing, and 4th larval instar and adult of ladybeetle to the 1st and 2nd larval instars of lacewing. The 2nd and 3rd larval instars of lacewing fed on pupa of ladybeetle but larval feeding of ladybeetle was not observed on lacewing pupa. This was probably related to lacewing pupa covered by a cocoon.
Keywords: Interspecific predation, Green lacewing, <i> Chrysoperla carnea <, i>, Ladybeetle, <i>Hippodamia variegata<
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
- 1709
- 36
-
علمی1745
- 1744
- 1
نتایج را در یکی از موضوعات زیر محدود کنید.