به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۲۹۴۵۹ عنوان مطلب
|
  • محمد میرزایی، علی اصغر مولوی، سعید محمدی، حسین میرشکارپور
    زمینه
    ایزوتوپ ید-131 در تشخیص و درمان پرکاری و سرطان تیروئید استفاده می شود. برای حصول درمان بهینه باید دوز مشخصی از تابش به بافت تیروئید برسد و کمترین تابش ممکن نیز به اندام های نخاع گردنی مهره گردنی بافت نرم و لایه چربی زیر پوست و پوست گردن برسد. نظر به اینکه اندازه گیری دوز در بافت زنده دشوار است؛ هدف از این تحقیق محاسبه دوز جذبی در اندام های فوق به وسیله کد MCNPX است.
    مواد و روش ها
    ابتدا فایل ورودی برای کد MCNPX برای محاسبه تالی F6 وF8 تهیه گردید و فرض شد لوب های تیروئید به صورت بیضی‎گون با قطر بزرگ دو برابر قطر کوچک باشد و ید 131 به طور یکنواخت در لوب ها توزیع شده است؛ سپس کد برای تالی F6و F8 برای حجم های لوب از 1 تا 25 میلی لیتر اجرا گردید. از فایل خروجی تالی F6 دوز جذبی گاما در تیروئید بیضی گون، نخاع گردنی، مهره گردنی، بافت گردن، لایه چربی و پوست برای لوب با حجم متغیر از 1 تا 25 میلی لیتر استخراج و نمودارهای آن ترسیم گردید. همچنین از خروجی تالی F8 انرژی جذب شده بتا در تیروئید و بافت نرم گردن استخراج و در جدول درج و سپس دوز جذبی بتا محاسبه گردید.
    یافته ها
    نتایج این تحقیق نشان می دهد که برای اکتیویته ثابت در تیروئید با افزایش حجم هر لوب بیضی گون از 1 تا 25 میلی لیتر، دوز جذبی گاما در تیروئید3/88 درصد، بافت نرم9/6 درصد، لایه چربی3/19 درصد، پوست 4/17 درصد کاهش و همچنین دوز جذبی گاما در نخاع 1/32 درصد و در مهره گردنی 3/32 درصد افزایش می یابد. برای وضعیت مشابه، دوز جذبی بتا در تیروئید 9/95 درصد و در بافت نرم 2/64 درصد کاهش می یابد.
    نتیجه گیری
    برای اکتیویته ثابت در تیروئید با افزایش حجم تیروئید دوز جذبی گاما در تیروئید، بافت نرم گردن، لایه چربی زیر پوست و پوست گردن کاهش می یابد؛ اما در استخوان گردن و نخاع گردنی افزایش می یابد. همچنین با افزایش حجم لوب برای اکتیویته ثابت دوز جذبی بتا در تیروئید و بافت گردن کاهش می یابد. بنابراین هرچه لوب تیروئید کوچکتر باشد باید مقدار ید 131 بیشتری برای القای دوز مناسب تجویز گردد.
    کلید واژگان: ایزوتوپ های ید, دوزسنجی, کد MCNPX, غده تیروئید, بیضی گون
    Mohammad Mirzaie, Ali Asghar Mowlavi, Saeed Mohammadi, Hossein Mirshekarpour
    Background
    The 131I radioisotope is used for diagnosis and treatment of hyperthyroidism and thyroid cancer. In optimized Iodine therapy, a specific dose must be reached to the thyroid gland with minimum radiation to the cervical spine, cervical vertebrae, neck tissue, subcutaneous fat and skin. Dose measurement inside the alive organ is difficult; therefore the aim of this research was dose calculation in the organs by MCNPX code.
    Materials And Methods
    First of all, the input file for MCNPX code has been prepared to calculate F6 and F8 tallies for ellipsoidal thyroid lobes with long axes is tow times of short axes which the 131I is distributed uniformly inside the lobes. Then the code has been run for F6 and F8 tallies for variation of lobe volume from 1 to 25 milliliters. From the output file of tally F6, the gamma absorbed dose in ellipsoidal thyroid, spinal neck, neck bone, neck tissue, subcutaneous fat layer and skin for the volume lobe variation from 1 ml to 25 ml have been derived and the graphs are drew. As well as, form the output of F8 tally the absorbed energy of beta in thyroid and soft tissue of neck is obtained and listed in the table and then absorbed dose of bate has been calculated.
    Results
    The results of this research show that for constant activity in thyroid, the absorbed dose of gamma decreases about 88.3% in thyroid, 6.9% at soft tissue, 19.3% in adipose layer and 17.4% in skin, but it increases 32.1% in spinal of neck and 32.3% in neck bone when the lobe volume varied from 1 to 25 milliliters. For the same situation, the beta absorbed dose decreases 95.9% in thyroid and 64.2% in soft tissue.
    Conclusion
    For the constant activity in thyroid by increasing the thyroid volume, absorbed dose of gamma in thyroid and soft tissue of neck, adipose layer under the skin and skin of neck decreased, but it increased at spinal of neck and neck bone. Also, by increasing of the lobe volume in constant activity, the beta absorbed dose reduced. Therefore, whatever the thyroid lobe is small the administered value of 131I increased to induce the suitable dose.
    Keywords: iodine radioisotopes, dosimetry, MCNPX code, thyroid gland, ellipsoid
  • علی اکبر شرفی، سپیده حکمت، توحید مرتضی زاده، منصور موحد
    زمینه وهدف
    هدف از این مطالعه اندازه گیری دوز رسیده به کلیه ها، مثانه، کبد و تخمدان در سنتی گرافی کلیه با رادیو داروی(Ethylene dicysteine-99mTc (99mTc-EC و مقایسه آن با دوز رسیده از رادیو داروی(99mTc -Dietheylne Triamine Penta-Acid)99mTc-DTPA می باشد، که به طور متداول در سنتی گرافی کلیه از آن استفاده می شود.
    روش کار
    این مطالعه از نوع کاربردی می باشد. در این پژوهش ابتدا از یک فنتوم آب با ابعاد هندسی مشابه بدن، متشکل از قسمت های تنه و شکم استفاده شد. در داخل قسمت های شکم و تنه، فنتوم های کلیه، کبد، مثانه و تخمدان از جنس Perspex با ابعاد استاندارد مطابق با دستورالعمل 23 ICRP ساخته و در داخل فنتوم شکم و تنه قرار گرفت. برای دوزیمتری از 30 تراشه مکعبی شکل لیتیم فلوراید دوزیمتر ترمولومینسانس (100TLD-) استفاده گردید. دوز رسیده به کلیه ها، کبد، مثانه و تخمدان ها با توزیع مقادیر متفاوت از رادیو داروهای 99mTc-EC و 99mTc-DTPA که در کلینیک از آن ها استفاده می شود، در قسمت های مختلف فنتوم قرار داده شده و دوز جذبی اندام و نیز دوز سطحی در ناحیه هر اندام اندازه گیری شد. سپس با اندازه گیری دوز جذبی پوست در نواحی کلیه ها، کبد، مثانه و تخمدان ها در 20 بیمار زن (10 بیمار برای هر رادیو دارو) تحت اسکن کلیه، دوز جذبی اندام های مذکور با استفاده از نتایج به دست آمده از فنتوم محاسبه گردید. در این طرح، نتایج با استفاده از نرم افزار آماری SPSS V.16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت؛ به طوری که ابتدا با استفاده از آزمون One-sample Kolmogorov-Smirnov نرمال بودن توزیع داده ها بررسی شد و سپس با استفاده از آزمون آماری t-test مقایسه ای بین مقادیر میانگین دوز جذبی بین دو گروه از بیماران تحت اسکن کلیه با دو رادیو دارو انجام گرفت.
    یافته ها
    نتایج اندازه گیری دوز سطح پوست و دوز جذبی کلیه ها، کبد، مثانه و تخمدان هاارتباط خطی خوبی را با یکدیگر نشان می دادند. همچنین رابطه بین دوز جذبی و دوز سطح پوست اندام های مذکور با اکتیویته کل به کار رفته به صورت خطی تغییر می کرد. دوز جذبی محاسبه شده اندام های مورد نظر با رادیو داروهای 99mTc-EC و 99mTc-DTPA عبارتند از:الف: برای مثانه به ترتیب mrad/mCi 74/0 ±91/2 و mrad/mCi 98/0±42/4 بود (001/0p=).
    ب: برای کبد برای به ترتیب mrad/mCi 019/0± 58/1و mrad/mCi 44/0± 44/2 بود (000/0p=).
    ج: برای کلیه چپ در اسکن به ترتیب mrad/mCi 14/0±60/2 و، mrad/mCi 93/0± 11/4 بود (000/0p=).
    د: برای کلیه راست در اسکن به ترتیب mrad/mCi 036/0±67/2 و، mrad/mCi 06/1± 04/4 بود(003/0p=).
    ه: و برای تخمدان ها نیز به ترتیب mrad/mCi 025/0±62/1 و، mrad/mCi 28/0± 55/2 بود (000/0p=).
    نتیجه گیری
    به طورکلی نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که در بیماران تحت اسکن کلیه با رادیو داروی 99mTc-EC دوز جذبی کلیه ها، کبد، مثانه و تخمدان ها در مقایسه با دوز جذبی از رادیو داروی 99mTc-DTPA به طور قابل ملاحظه ای کمتر است. رادیو داروی 99mTc-EC با توجه به مزایای دیگری مانند سهولت تهیه، کم هزینه بودن، برداشت کبدی ناچیز، دفع کلیوی سریع و تصاویر با کیفیت بالا که نسبت به رادیو داروی99mTc-DTPA دارد، می تواند به عنوان رادیو داروی مناسب در اسکن رادیوایزوتوپی کلیه در بخش های پزشکی هسته ای مورد استفاده قرار می گیرد.
    کلید واژگان: دوز جذبی اندام ها, سنتی گرافی کلیه, دوزیمتری ترمولومینسانس, فنتوم معادل بافت
    A.A. Sharafi, i S. Hekmat, Mdii T. Mortezazadeh, Msciii, M. Movahed, Mdii
    Background
    In this survey the absorbed dose by kidneys, bladder, liver and ovaries with 99mTc-EC (99mTc Ethylene dicysteine) renal scintigraphy was measured and compared with the absorbed dose from 99mTc-DTPA (99mTc - Dietheylne Triamine Penta-Acid), which often is used in renal scintigraphy.
    Methods
    In this applicable study, we used a water phantom with geometrical sizes similar to that of human body and composed of thorax and hip. Then in accordance with International Committee on Radiation Protection ICRP -23, we placed kidney, liver, bladder and ovary phantoms in to the thorax and hip parts. For dosimetry 30 cubical Lithium fluoride chips (TLD-100) were used. By using different values of 99mTc-EC and 99mTc-DTPA distributed in different phantom parts, the absorbed doses in kidneys, liver, bladder and ovaries were measured. Then by measuring skin dose in the region of kidneys, bladder, liver and ovaries in 20 female patients (10 patients for each radioisotope)that were under renal scan, the absorbed doses of above mentioned organs using phantom results were calculated. Statistical software used was SPSS V.16 and statistical data analysis was done by One sample Kolmogorov-Smirnov and t-tests.
    Results
    The results of skin and organ absorbed doses of kidneys, liver, bladder and ovaries showed a good linear regression. The relationship between organ dose and skin dose with total activity varied linearly. The results of organ absorbed dose in patients that were under renal scan with both radiopharmaceuticals showed: - Bladder absorbed dose with 99mTc-DTPA and 99mTc-EC respectively were: 4.42±0.98 mrad/mCi, 2.91±0.74 mrad/mCi (p=0.001).-Liver absorbed dose with 99mTc-DTPA and 99mTc-EC respectively were: 2.44±0.44 mrad/mCi, 1.58±0.019 mrad/mCi (p=0.000).-Right kidney absorbed dose with 99mTc-DTPA and 99mTc-EC respectively were: 4.04±1.06 mrad/mCi, 2.67±0.036 mrad/mCi (p=0.003).- Left kidney absorbed dose with 99mTc-DTPA and 99mTc-EC respectively were: 4.11±0.93 mrad/mCi, 2.60±0.14 mrad/mCi (p=0.000).-Ovaries absorbed dose with 99mTc-DTPA and 99mTc-EC respectively were: 2.55±0.28 mrad/mCi, 1.62±0.025 mrad/mCi (p=0.000).
    Conclusion
    The results of this study showed that in patients under renal scan with 99mTc-EC, absorbed dose by kidneys, liver, bladder and ovaries is considerably lower than those with 99mTc-DTPA. Also as 99mTc-EC has several other advantages such as: easily prepared, cheap, lower hepatic uptake, produces high quality images and has high renal excretion as compared to 99mTc-DTPA, thus it could be used more in radioisotopic renal scan in nuclear medicine clinics.
    Keywords: Organ absorbed dose, Renal scintigraphy, Thermoluminescence dosimetry, Antropomorphic phantom
  • علی اصغر مولوی
    مقدمه
    هدف، محاسبه متوسط دوز جذبی غده ای پستان در ماموگرافی با هدف – فیلتر مولیبدنیم- رودیم و محاسبه دقیق و سریع دوز برای وضعیت های مختلف است.
    مواد و و
    روش ها
    در این پژوهش، ابتدا طیف اشعه ایکس هدف مولیبدنیم با و بدون فیلتر رودیم برای باریکه الکترون های تک انرژی با کد MCNP محاسبه شده است. سپس با استفاده از پارامترهای Sobol-Wu یک برنامه کامپیوتری به زبان فرترن برای محاسبه متوسط دوز غده ای به زبان فرترن نوشته ایم.
    نتایج
    تغییرات متوسط دوز جذبی غده ای بر حسب ولتاژ لامپ اشعه ایکس دستگاه ماموگرام و به ازای cm5d=، mmAl35/0 HVL=، و برای مقادیرمختلف g محاسبه شده است. همچنین نتایج مربوط به تغییرات متوسط دوز جذبی غده ای به ازای یک رونتگن تابش بر حسب درصد غده ای بافت پستان برای 28kV=، mmAl 4/0HVL=، و d های مختلف ارائه شده است. تغییرات متوسط دوز جذبی غده ای بر حسب d برای 60% g= و در سه مقدار 27،35، 23kV= و HVL های متناظر نیز ارائه شده است.
    کلید واژگان: ماموگرافی, هدف, فیلتر مولیبدنیم, رودیم, دوز جذبی غده ای, پارامترهای Sobol, Wu
    Ali Asghar Mowlavi
    Introduction
    Average glandular dose calculation in mammography with Mo-Rh target-filter and dose calculation for different situations is accurate and fast.
    Material And Methods
    In this research, first of all, x-ray spectra of a Mo target bombarded by a 28 keV electron beam with and without a Rh filter were calculated using the MCNP code. Then, we used the Sobol-Wu parameters to write a FORTRAN code to calculate average glandular dose.
    Results
    Average glandular dose variation was calculated against the voltage of the mammographic x-ray tube for d = 5 cm, HVL= 0.35 mm Al, and different value of g. Also, the results related to average glandular absorbed dose variation per unit roentgen radiation against the glandular fraction of breast tissue for kV = 28 and HVL = 0.400 mmAl and different values of d are presented. Finally, average glandular dose against d for g = 60% and three values of kV (23, 27, 35 kV) with corresponding HVLs have been calculated. Discussion and
    Conclusion
    The absorbed dose computational program is accurate, complete, fast and user friendly. This program can be used for optimization of exposure dose in mammography. Also, the results of this research are in good agreement with the computational results of others.
  • محمدتقی بحرینی طوسی، افتخار رجب بلوکات، رهام سالک، محسن لایق
    مقدمه
    یکی از سرطان های رایج در ناحیه سر و گردن سرطان نازوفارنکس می باشد که درمان انتخابی آن پرتودرمانی است. به دلیل وجود ارگان های حساس در ناحیه سر و گردن پرتودرمانی عوارض جانبی زیادی نیز به دنبال خواهد داشت. یکی از این ارگان های حساس نخاع می باشد. در صورتی که دوز جذبی نخاع بیش از حد تحمل آن باشد عوارضی چون میلوپاتی و سندرم لرمیت اجتناب ناپذیر است.
    مواد و روش ها
    از بخش سر و گردن یک فانتوم راندو به عنوان بیمار فرضی مبتلا به سرطان نازوفارنکس استفاده شد. درمان کامل شامل سه مرحله است. در شروع هر مرحله میدان درمان برای هر مرحله از درمان توسط متخصص پرتودرمانی و با کمک سیمولاتور بر روی فانتوم خط کشی شد. به منظور اندازه گیری دوز جذبی نخاع از تراشه های TLD-100 استفاده گردید. TLD ها به محاذات دومین مهره گردنی تا چهارمین مهره سینه ای که در برش های فانتوم تعبیه شده است جایگذاری شدند. دوز جذبی هر تراشه توسط دستگاهHarshow 3500 TLD reader قرائت گردید.
    نتایج
    دوز جذبی کل نخاع که در نقاط مجاور مهره های دوم گردنی تا چهارم سینه ای اندازه گیری شد بسیار متغیر و به ترتیب به شرح زیر است، برای به دست آوردن دوز جذبی کل، تعداد فراکشن در هر مرحله در دوز جذبی ناشی از فراکشن اول همان مرحله ضرب شد و نتایج حاصل با هم جمع گردید.بدین ترتیب دوز جذبی نخاع در بازه ی 91/62-62/15 گری بدست آمد.
    بحث و نتیجه گیری
    گرچه نخاع در پایان مرحله اول از میدان درمانی خارج گردید معهذا تغییر عمده ای در دوز آن در پایان مرحله اول و دوم مشاهده نگردید. در مرحله سوم میدان قدامی گردن با یک میدان جانبی جایگزین گردید و لذا در نخاع بطور مقابل ملاحظه کاهش یافت. بر اسا نتایج این مطالعه در بخشهایی از نخاع که نظبر یا ناحیه محدود بین مهره سوم گردنی و سوم سینه ای است بیش از 47 گری یعنی بیشتر از حدتحمل آن بدست آمد. بنابراین باید به دقت توجه نمود که در هنگام انجام درمان بافت های حساس محافظت شوند. بکارگیری روش هایی جدید نظیر IMRT، در صورتیکه در دسترس باشد، دوز غیر ضروری نخاع و آثار بیولوژیکی آن را بطور قابل ملاحظه کاهش خواهد داد.
    کلید واژگان: سر و گردن, سرطان سر و گردن, فانتوم راندو
    Mohammad Taghi Bahreyni Toossi, Eftekhar Rajab Bolokat, Raham Salek, Shahram Baiani, Hamid Gholamhoseinian, Mohsen Layegh, Hamid Saeidi Saedi
    Introduction
    Nasopharyngeal carcinoma is one of the most common malignancies in the head and neck region and radiotherapy is its treatment of choice. In spite of the fact that it is widely used, due to the presence of many sensitive organs or tissues in this region, patients may suffer from a wide range of side effects. One such sensitive tissue is the spinal cord. If the absorbed dose to spinal cord is greater than its tolerance dose, then myelopathy and Lhermitte’s sign are not avoidable.
    Material And Methods
    Thehead and neck of a Rando phantom (reference man) was employed as a hypothetical patient suffering from nasopharyngeal carcinoma. The full course of treatment consisted of three phases. At the beginning of every phase, an oncologist used a simulator to delineate the surface of the Rando Phantom for treatment. TLD chips (TLD-100) were employed for dose measurement. TLD chips were inserted in the previously made holes on the surface of selected slices adjacent to second cervical to fourth thoracic vertebra. Absorbed dose by TLDs were read by a Harshaw 3500 TLD reader.
    Results
    Total measured dose (in Gy) of various parts of spinal cord adjacent to second cervical to fourth thoracic vertebra varied widely and were as follows respectively: 15.24±1.31, 50.31±1.06, 49.15±2.77, 47.48±1.42, 54.56±2.6, 48.92±0.6, 45.1±0.45. In other words, the range of doses received by different segments of the spinal cord could be as wide as 15.24 to 54.56 Gy.
    Conclusion
    Although the spinal cord was excluded at the end of the first phase, a significant change in the absorbed dose at the end of the first and second phases was not observed. In phase three, the anterior neck field was replaced by a lateral field and the spinal cord absorbed dose was reduced considerably. According to our results, absorbed doses of the spinal cord segments corresponding to the region confined between the third cervical to third thoracic vertebra were more than the 47 Gy recommended tolerance dose value. Therefore, special attention must be paid to protect this sensitive tissue while the treatment is performed. Application of modern techniques such as IMRT, if available, will reduce the unnecessary dose the spinal cord and its consequent biological risks considerably.
  • مهرداد پنج نوش، عباس شکری، مهدی حسینی پویا، محمدرضا دیوبند
    زمینه و هدف
    هدف از این مطالعه اندازه گیری و مقایسه دوز جذبی اشعه در بافت های بدن (غده تیروئید، غدد بزاقی، چشم و پوست) در طی تصویربرداری از ناحیه فک و صورت با تکنیک های پانورامیک، توموگرافی خطی، CBCT و CT پزشکی بود.
    روش بررسی
    دوزیمتر ترمولومینسانس (TLD) در 14 ناحیه از فانتوم RANDO به منظور اندازه گیری میانگین دوز جذبی اشعه در غده تیروئید، غده بزاقی پاروتید، غده بزاقی تحت فکی، غده زیرزبانی، عدسی چشم و پوست ناحیه گونه قرار داده شد، سپس با دستگاه Promax (PLANMECA، فنلاند) تصویربرداری های پانورامیک، توموگرافی خطی و CBCT و با دستگاه Spiral Hispeed/Fxi (جنرال الکتریک، آمریکا) تصاویر CT از فانتوم تهیه گردید. با استفاده از میانگین دوز جذبی، دوز معادل و دوز موثر هرارگان محاسبه گردید.
    یافته ها
    محدوده دوز جذبی در تکنیک پانورامیک از mGY038/0 (پوست ناحیه گونه) تا mGY308/0 (غده بزاقی تحت فکی)، در توموگرافی خطی از mGY 048/0 (عدسی چشم) تا mGY510/0 (غده بزاقی تحت فکی)، در CBCT از mGY322/0 (غده تیروئید) تا mGY144/1 (غده بزاقی پاروتید) و در تکنیک CT از mGY495/2 (غده بزاقی زیرزبانی) تا mGY424/3 (غده بزاقی تحت فکی) متغیر بود. میزان دوز موثر کلی در تکنیک CBCT تقریبا 5 برابر پانورامیک و 4 برابر توموگرافی خطی، و در تکنیک CT، 30 برابر پانورامیک و 22 برابر توموگرافی خطی بود. دوز موثر کلی در تکنیک CT تقریبا 6 برابر CBCT بود.
    نتیجه گیری
    برای به دست آوردن اطلاعات سه بعدی در ناحیه ماگزیلوفاشیال، روش تصویربرداری CBCT دوز جذبی و دوز موثر بسیار کمتری نسبت به CT پزشکی دارد. همچنین در طی تصویربرداری از ناحیه دهان و فک و صورت، غدد بزاقی بیشترین دوز جذبی را دارا هستند.
    کلید واژگان: دوز جذبی, دوزیمتر ترمولومینسانس (TLD), CBCT
    Panjnoush M., Shokri A., Hosseini Pouya M., Deevband M.
    Background And Aim
    The objective of this study was to measure and compare the tissue absorbed dose in thyroid gland, salivary glands, eye and skin in maxillofacial imaging with panoramic, conventional linear tomography, cone beam computed tomography (CBCT) and computed tomography (CT).
    Materials And Methods
    Thermoluminescent dosimeters (TLD) were implanted in 14 sites of RANDO phantom to measure average tissue absorbed dose in thyroid gland, parotid glands, submandibular glands, sublingual gland, lenses and buccal skin. The Promax (PLANMECA, Helsinki, Finland) unit was selected for Panoramic, conventional linear tomography and cone beam computed tomography examinations and spiral Hispeed/Fxi (General Electric,USA) was selected for CT examination. The average tissue absorbed doses were used for the calculation of the equivalent and effective doses in each organ.
    Results
    The average absorbed dose for Panoramic ranged from 0.038 mGY (Buccal skin) to 0.308 mGY (submandibular gland), linear tomography ranged from 0.048 mGY (Lens) to 0.510 mGY (submandibular gland),CBCT ranged from 0.322 mGY (thyroid glad) to 1.144 mGY (Parotid gland) and in CT ranged from 2.495 mGY (sublingual gland) to 3.424 mGY (submandibular gland). Total effective dose in CBCT is 5 times greater than Panoramic and 4 times greater than linear tomography, and in CT, 30 and 22 times greater than Panoramic and linear tomography, respectively. Total effective dose in CT is 6 times greater than CBCT.
    Conclusion
    For obtaining 3-dimensional (3D) information in maxillofacial region, CBCT delivers the lower dose than CT, and should be preferred over a medical CT imaging. Furthermore, during maxillofacial imaging, salivary glands receive the highest dose of radiation.
  • آرمین طاهری، ولی الله غضنفری، محمدمهدی شادمان*

    در رآکتورهای خنک کننده و کندکننده آبی در طول عملیات عادی، رادیولیز منبع تولید هیدروژن، دوتریم و اکسیژن و هیدروژن(دوتریم) پراکساید است. مدل سازی پدیده رادیولیز از دیدگاه ایمنی برای پیش بینی تولید ترکیبات خورنده یا قابل انفجار مهم است. در این مطالعه مدل رادیولیز گاما برای آب سبک و آب سنگین توسعه داده شد و ode15s به عنوان حلگر مناسب مدل انتخاب شد. نتایج اعتبار سنجی مدل توسعه داده شده خطای کمتر از 5% را نشان می دهد. اثر دوز جذبی در محدوده 5/0 تا  100، دما (در محدوده 20 تا oC 70) و هم چنین اثر غلظت اولیه هیدروژن(دوتریم) (در محدوده صفر تا ppb 50) برای آب سبک و آب سنگین مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که رادیولیز گاما بر آب سبک نسبت به آب سنگین اثرات بیشتری دارد و نرخ تغییرات غلظت ترکیبات اکسنده اکسیژن و هیدروژن(دوتریم) پراکساید کمتر از نرخ تغییرات غلظت هیدروژن (دوتریم) است. بیشترین تفاوت بین غلظت نهایی هیدروژن و دوتریم در دوز جذبی Gy/S 10 می باشد که غلظت هیدروژن تولیدی 5/3 برابر بیشتر از دوتریم تولیدی ناشی از رادیولیز است. با افزایش دما از 20 تا oC 70 ، مقدار غلظت ترکیبات تولیدی پایدار از رادیولیز به میزان حداکثر 70% در مورد هیدروژن و حداکثر 50% در مورد دوتریم کاهش می یابد. با افرایش غلظت هیدروژن (دوتریم) اولیه همواره غلظت اجزای اکسنده (اکسیژن، هیدروژن(/دوتریم) پراکساید) کاهش می یابد. اما نمودار هیدروژن (دوتریم) تولیدی دارای یک حد بهینه (ppb 20 در مورد هیدروژن و ppb 10 در مورد دوتریم می باشد. بنابراین با کنترل میزان دوز جذبی، دما و غلظت اولیه هیدروژن بر روی مقدار بهینه می توان از خوردگی ناشی از تولید اکسیدکننده ها و هم چنین انفجار هیدروژن (دوتریم) جلوگیری کرد.

    کلید واژگان: رادیولیز, مدل سازی, حلگر ode15s, هیدروژن, دوتریم, نرخ دوز جذبی
    Armin Taheri, Valiyollah Ghazanfari, MohammadMahdi Shadman *

    In water-cooled and moderated reactors, radiolysis is the source of hydrogen, deuterium, and oxygen production, as well as hydrogen peroxide (deuterium peroxide). Modeling the radiolysis phenomenon from a safety perspective is crucial for predicting the production of corrosive or explosive compounds. In this study, a gamma radiolysis model was developed for light and heavy water, and ode15s was selected as the appropriate solver for the model. The validation results of the developed model indicate an error of less than 5%. The absorbed dose effect in the range of 0.5 to 100 Gy/s, temperature in the range of 20 to 70 °C, and the effect of initial hydrogen (deuterium) concentration in the range of zero to 50 ppb were investigated for both light and heavy water. The results showed that gamma radiolysis has more obvious effects on light water compared to heavy water, and the rate of change in the concentration of oxidizing compounds, oxygen, and hydrogen (deuterium) peroxide, is lower than the rate of change in hydrogen (deuterium) concentration. The maximum difference between the final concentration of hydrogen and deuterium occurs at an absorptive dose of 100 Gy/s, where the produced hydrogen concentration is 3.5 times higher than the produced deuterium concentration from radiolysis. As the temperature increases from 20 to 70 °C, the stable concentration of radiolysis-produced compounds decreases by a maximum of 70% for hydrogen and 50% for deuterium. Increasing the initial concentration of hydrogen (deuterium) always reduces the concentration of oxidizing species (oxygen, hydrogen (deuterium) peroxide). However, the graph of produced hydrogen (deuterium) exhibits an optimal threshold (20 ppb for hydrogen and 10 ppb for deuterium). Therefore, by controlling the absorptive dose, temperature, and initial hydrogen concentration to the optimum values, corrosion resulting from the production of oxidizing agents and hydrogen (deuterium) explosions can be prevented.

    Keywords: Radiolysis, Modeling, Ode15s Solver, Hydrogen, Deuterium, Absorbed Dose Rate
  • علی اکبر شرفی، کریم خوش گرد، علیرضا نیکوفر
    زمینه و هدف
    افزایش میزان مرگ و میر ناشی از سرطان پروستات مبین روند رشد این بیماری است؛ به طوری که سرطان پروستات دومین سرطان شایع بعد از سرطان ریه در مردان به شمار می رود. در پرتودرمانی سرطان پروستات، استفاده از روش های جدید در درمان موثر این بیماری نقش بسزایی داشته و باعث کاهش پرتوگیری بافت های سالم مجاور خواهد شد.
    در حال حاضر در اکثر مراکز درمانی کشور، برای درمان سرطان پروستات از دستگا60 Co- (کبالت 60) با طراحی درمان دو بعدی استفاده می شود، که بررسی و تایید دوز رسیده به اندام بحرانی نظیر مثانه و رکتوم جهت جلوگیری از اثرات جانبی، ضروری می باشد؛ لذا در این بررسی، میزان دوز جذبی این اندام ها در پرتودرمانی سرطان پروستات اندازه گیری شد.
    روش بررسی
    در این مطالعه تجربی، دوز رسیده به رکتوم و مثانه را در روش طراحی درمان دو بعدی در درمان سرطان پروستات بر روی فنتوم انسان گونه معادل بافت، با استفاده از دوزیمترهای TLD-100 اندازه گیری و با مقادیر محاسبه شده در طراحی، با استفاده از آزمون آماری T- test مقایسه شد. با استفاده از آزمونOne-sample Kolmogorov-Smirnov توزیع داده ها بررسی شد. نتایج با استفاده از نرم افزار آماریSPSS V.15 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    در این اندازه گیری مقدار دوز جذبی مثانه cGy 9/14± 8/236 و رکتوم cGy 5/17 ±3/257 به دست آمد. نتایج نشان می دهد که مقادیر دوز جذبی مثانه و رکتوم در اندازه گیری مستقیم در فنتوم، به طور معنی داری (05/0p-value <) بزرگ تر از مقادیر محاسبه شده دوز (مثانه cGy 2/2±4/162و رکتوم cGy 4/2±9/158) توسط نرم افزار طراحی درمان می باشد.
    نتیجه گیری
    همان طور که یافته ها نشان می دهند، مقادیر دوز جذبی در مثانه و رکتوم نسبت به آنچه که توسط نرم افزار محاسبه می شوند، بزرگ تر است. در عمل، از آنجایی که در طراحی درمان دو بعدی فقط از یک برش CT-Scan جهت نقشه کشی استفاده می شود- در حالی که ناهمگنی های بافتی در بدن به صورت سه بعدی می باشند- لذا حجم هدف و نیز حجم اندام های در معرض خطر، به صورت تقریبی و غیر دقیق مورد محاسبه قرار گرفته که نهایتا موجب ایجاد خطا در محاسبه دوز جذبی بافت های مورد نظر می شود. همچنین اثرات مربوط به پراکندگی ناشی از این ناهمگونی ها به این خطا اضافه می شود.
    بنابراین در طراحی درمان دوبعدی سرطان پروستات توجه به این نکته که دوز جذبی رکتوم و مثانه از مقادیر محاسبه شده برای آن ها توسط نرم افزار، به طور قابل ملاحظه ای بیشتر می باشد، ضروری است.
    کلید واژگان: پرتودرمانی, سرطان پروستات, ترمولومینسانس دوزیمتری, دوز جذبی مثانه و رکتوم
    A.A. Sharafi, K. Khoshgard, A.R. Nikoofar
    Background And Aim
    Increased mortality ratedue to prostate cancer shows the growth of this disease.Prostate cancer is the second most widespread malignancy after lung cancer in men.It is important to use new methods in the radiation therapy of prostate cancer that are associated with lower exposure of the normal tissues. Nowadays, in most of the radiotherapy centers in our country, the Co-60 Unit with 2-dimensional treatment planning system is used for radiotherapy of prostate cancer. Therefore, it is essential to evaluate and verify the absorbed dose in thecritical organs such as bladder and rectum to prevent the side effects.In this study, the absorbed dose by these organs was measured in the process of radiotherapy of prostate cancer.
    Materials And Methods
    In this experimental study the received dose by rectum and bladder, in the 2-dimensional treatment planning for radiotherapy of prostate cancer, was measured on tissue-equivalent and anthropomorphic phantom using Thermoluminescent dosimeters (TLD-100). The results were compared with the calculated values in the treatment planning software by t-test statistical method. One-sample Kolmogorov-Smirnov was also used for data analysis. SPSS V.15 was used for data evluation.
    Results
    The measured values of the absorbed dose by bladder and rectum were 236.8±14.9 cGy and 257.3±17.5 cGy, respectively. Results showed the measured absorbed doses in the phantom were significantly higher than estimated values (bladder: 162.4±2.2 cGy and rectum: 158.9±2.4 cGy)than from the treatment planning software (p <0.05).
    Conclusion
    As the results show, the absorbed doses of bladder and rectum are higher than the calculated values by the software. In practice in the 2D treatment planning, one slice of CT-scan image is used for drawing.Meanwhile the tissue inhomogeneties in the body are 3-dimensional therefore the calculated volume of the target and organs at risk will be unprecise. This will lead to uncertainty in the calculation of the absorbed dose. In addition the effect of scattering due to tissue inhomogenities is added to this uncertainty.Thus, when using the�2D treatment planning, it is recommended to remember that the absorbed doses of bladder and rectum are significantly higher than those calculated on software.
    Keywords: Radiation therapy, Prostate cancer, Thermoluminescent dosimetry, Absorbed dose of bladder, rectum
  • فرزانه کاویانی
    به هنگام استفاده از هرگونه تابش یونیزان، اثرات مضر آن نیز باید مدنظر باشد. بطور کلی اطلاعات سودمند تشخیصی و درمانی حاصله از تکنیکهای مختلف رادیوگرافی از جمله پرتونگاری های مورد نیاز ایمپلنت های دندانی، باید در مقابل خطر و معایب آنها مورد ارزیابی قرار گیرد. اندازه گیری مقادیر دوز جذبی بافتهای بحرانی می تواند به عنوان یک راهنما برای تعیین چنین خطری استفاده گردد که یکی از اهداف این تحقیق می باشد؛ همچنین هدف دیگر این تحقیق مقایسه دوز جذبی نواحی آناتومیک مختلف در حین پرتونگاری های مورد نیاز ایمپلنت های دندانی می باشد. در این بررسی که روی فانتوم نیم تنه انسانی Rando با استفاده از دوزیمترهای ترمولومینسانس لیتیوم فلوراید انجام شد، این نتیجه به دست آمد که دوز جذبی بافتهای بحرانی به واسطه سی تی اسکن بیشتر از توموگرافی خطی و دوز جذبی ناشی از این دو تکنیک بیشتر از پانورامیک می باشد. ارگانهای بحرانی در این تحقیق عبارتند از: چشم، غده تیروئید، غدد بزاقی، مغز، مغز استخوان و پوست. سایر نتایج به قرار زیر است: - میزان جذب اشعه در غده تیروئید در حین انجام سی تی اسکن از فک پایین نسبتا بالا بود و این امر استفاده از حفاظ تیروئید را ضرروی می سازد. - در مورد غدد بزاقی، پاروتید بیشتر از دو غده دیگر جاذب اشعه بود و در مورد سی تی ماگزیلاری، توموگرافی خطی قدامی و خلفی و پانورامیک بیشترین دوز جذبی را در بین ارگانهای بحرانی فوق تشکیل می دهد. بیشترین مقدار دوز جذبی اشعه این غده در مورد سی تی فک بالا بود (27930 میکروگری) که در مقایسه با مقدار 10 گری که سبب ایجاد التهاب حاد در این غده می گردد ناچیز است. - در مورد پوست بیشترین دوز جذبی مربوط به تکنیک سی تی فک پایین بود که زیر حد ایجاد اریتم و سرطان زایی می باشد. - حداکثر میزان جذب اشعه در مغز استخوان در مورد سی تی فک پایین بود (لوسمی جزو بیماری های غیر آستانه ای است).
    کلید واژگان: سی تی اسکن
    Kaviyani F
    Concern for adverse effects must accompany any use of ionizing radiation. Such concern for the expanded use of CT scanning, conventional tomography and panoramic in dental implant radiology can be expressed by the establishment of absorbed radiation dose for critical tissues (resulting from these radiographic procedures). Potential patient benefit should be weighted against the risk and other disadvantages and/or advantages of a particular radiographic imaging technique. Measurement of dose values can act as a guidline for such risk determinations. The purpose of this study was to measure and compare the absorbed doses of various anatomic sites during these radiographic techniques. The absorbed radiation doses in bone marrow, thyroid gland, salivary gland, eye, brain and skin entrance were determined by placement of lithium fluoride thermoluminescent dosimetres (TLD, S) at selected anatomic sites within and on a humanlike x-ray phantom. The phantom was exposed to radiation from panoramic, linear tomographic and computer- assisted tomographic (CT) stimulated dental implant radiographic examinations. The mean dose was determined for each anatomic site. CT examination showed disruption dose, while panoramic radiography was generally the lowest. The mean absorption value by paratid gland was higher than of other salivary glands.
  • محمدرضا تقی زاده دباغ، محمود الله وردی، مهبد اصفهانی، پیمان حداد
    مقدمه
    هدف از پرتو درمانی، کنترل موضعی تومور همراه با حداقل عوارض جانبی است. بر اساس منحنی پاسخ تومور و بافت نرمال نسبت به دوز جذبی، دوز جذبی باید از صحت بالایی برخوردار باشد. در بسیاری از مراکز، دوزیمتری به روش in vivo با استفاده از دیودها برای بررسی صحت دوز جذبی انجام می شود. طبق گزارش ICRU حداکثر خطای مجاز دوز داده شده از دوز تجویز شده 5% می باشد.
    مواد و روش ها
    دوز ورودی و خروجی 38 بیمار مبتلا به تومور مغزی تحت درمان با چشمه کبالت 60 به روش SSD بطور همزمان با استفاده از دیود، در یک نوبت اندازه گیری شد. در این پروژه از یک اتاقک یونیزاسیون 0.6 سی سی به منظور کالیبراسیون دیودها و تعیین فاکتورهای تصحیح، فانتوم آب و دو آشکارساز نیمه هادی نوع P- برای اندازه گیری دوز جذبی و تعیین میزان انتقال خروجی (Tex) بیمار استفاده شد. با استفاده از این وسایل، فاکتورهای کالیبراسیون و تصحیح بدست آورده شد، و نمودارهای مربوطه نیز رسم گردید. در تعیین دوز جذبی از فاکتورهای تصحیح SSD (بعلت اینکه SSD در تمام تابش ها برابر 80 سانتیمتر بود)، زاویه تابش و درجه حرارت (بعلت تغییرات کمتر از 1%) صرف نظر گردید.
    بحث و نتیجه گیری
    خطاهای بزرگتر از 5% در دوز ورودی، خروجی و نقطه میانی تشخیص داده شد. بعلاوه، دوز ورودی، خروجی و نقطه میانی اندازه گیری شده با مقادیر محاسبه شده مقایسه گردید اختلاف معنی داری بین آنها دیده نشد (P>0.1). در نتیجه با توجه به عدم اختلاف معنی دار در دوز نقطه میانی، به منظور بررسی دوز داده شده به تومور مغزی، محاسبات از صحت قابل قبولی برخوردار هستند.
    کلید واژگان: دوزیمتری in vivo, آشکار سازهای نیمه هادی, تومورهای مغزی
  • محمد جواد طهماسبی بیرگانی، محمد علی بهروز، منصور انصاری، فاطمه سیف، محمدرضا خیرالله بیاتیانی
    هدف
    پرتودرمانی یکی از راه های درمان سرطان است که در آن با تابش پرتوهای یونیزان به سلولهای تومورال، از تکثیر و رشد سلولها جلوگیری کرده و آنها را از بین می برند. هر چه میزان انرژی واگذار شده توسط پرتو یونیزان به ناحیه تحت درمان (دوز جذبی) بیشتر باشد، سلولهای تومورال بیشتری کشته می شوند. در این تحقیق به بررسی تاثیر دما بر دوز جذبی ناشی از پرتوتابی پرداخته ایم. هدف اصلی در پرتودرمانی، رسیدن دوز مناسب به صورت همگن به بافت تومورال و حفاظت بافتهای سالم اطراف تومور است.
    روش بررسی
    دوز جذبی را در فانتوم آب با ابعادcm 30 ×30 ×30 برای میدانهای با ابعاد (از cm5 × 5 تا 20 × 20) تحت تابش گامای حاصل از چشمه کبالت 60 و در عمقهای 5 تا 9 سانتیمتر برای دماهای °C30 تا °C50 بوسیله اتاقک یونیزاسیون فارمر و الکترومتر همراهش اندازه گیری کردیم. سپس منحنی تغییرات دوز جذبی بر حسب دما را برای هر آزمایش رسم نمودیم و در ادامه با معرفی کمیت TER، درصد افزایش دوز در اثر تغییر دما را محاسبه و نمودار تغییرات آن را نیز رسم نمودیم.
    یافته ها
    نمودارها و جداول نشان می دهند که، دوز جذبی و در نتیجه TER، در فانتوم آب، در هر عمق و هر میدانی با افزایش دما، زیاد می شود که این افزایش از دمای تقریبا ◦C 42 به بالا تشدید می شود.
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان می دهد که روش دمافزایی1 تغییرات ناگهانی در ساختار آب رخ و باعث افزایش دوز جذبی می شود.
    کلید واژگان: پرتودرمانی, دما, دوز جذبی, سلول
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال