-
فصلنامه نگره، پیاپی 70 (تابستان 1403)، صص 149 -167
دادگری از موضوعات اصلی اندیشه سیاسی ایرانشهری است. درک نظم مقدس کیهانی برای برقراری «داد»، به عنوان خویش کاری اصلی شاه فرهمند، امری ضروری بود. تعلیم نظم مقدس کیهانی به شاهان، مستلزم نقش آفرینی وزیر دانا و روش اندرزنامه ای بود که وجه مهمی از تاریخ اندیشه و آثار فرهنگ و هنر ایران را شکل می دهد. محور اصلی این آثار چگونگی تنظیم روابط شاه و رعیت و برقراری «داد» در جامعه بود. بنابراین بررسی و درک بسیاری از ظرایف آثار به جای مانده از هنر و ادبیات ایران مستلزم توجه به سنت اندرزنامه نویسی است. در دوران تیموریان نیز نگارش و یا بازتولید آثار اندرزنامه ای باهدف هدایت سلاطین تیموری به دادگری موردتوجه بود. نسخه خمسه نظامی که از کتابخانه دربار سلطان حسین بایقرا به جای مانده، یکی از نفیس ترین اندرزنامه های ایران است. در این نسخه با هنرمندی کمال الدین بهزاد، یکی از آثار شاخص نگارگری ایران با موضوع بنای کاخ خورنق نقش بسته است. با توجه به اهمیت خمسه نظامی و هنر نگارگری، بررسی ضرورت عینیت یافتن دادگری در این نگاره، قابل تامل است. در مطالعه پیش رو با توجه به محوریت موضوع دادورزی در روابط شاه و رعیت در اندرزنامه ها و عینیت یافتن رعایا در حال بنای کاخی برای شاه در این نگاره، باهدف شناخت نسبت مفهوم دادگری با نگاره کاخ خورنق، این سوال طرح شد که روایت خمسه نظامی از بنای کاخ خورنق و تصویرگری آن توسط کمال الدین بهزاد چه نسبتی با ضرورت برپایی و تداوم دادگری، در زمان حکومت سلطان حسین بایقرا دارد؟ ضرورت و اهمیت این مقاله نیز در بررسی ضرورت های سیاسی-اجتماعی هنر ایران است. در این مطالعه روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و تاریخی و روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج به دست آمده نشان داد نگاره بنای کاخ خورنق، در زمره آثار اندرزنامه ای و آشکارکننده ضرورت توجه حاکم به برقراری و تداوم دادگری است.
کلید واژگان: نگارگری, کمال الدین بهزاد, اندرزنامه, دادگری, خمسه نظامیNegareh journal, Volume:19 Issue: 70, 2024, PP 149 -167Justice is one of the main issues of Iranshahri political thought and a universal concept. In Iranshahri's thought, justice is the explanation of a political situation based on which the social order coincides with the cosmic order. This idea of justice as the establisher of social order is the main function of Kings. Regulating the relationship between the King and the subjects was one of the most important issues of justice. But, the realization of this function required the benefit of the Iranian race and recognition of the sacred cosmic order by the King. After this recognition, the king acquiring the wisdom of the just king could be possible. Acquiring this knowledge was possible only through the education of the king by the wise minister. Also, for the continuation of the political system, it was mandatory for the successor of the king, to be trained by a wise minister. Therefore, the role of the wise minister as well as his method of Andarzname was important. Andarzaname was an instructive expression of political wisdom in the context of the story and includes an important aspect of the history of Iranian thought. The aesthetic requirements of the Andraznamei method shape many artistic and literary works of Iran. Therefore, the most important updates of Iranshahri political thought have been formed in Persian arts and literature. Therefore, it is necessary to pay attention to the tradition of Andarzname and the political aspects of that, to be able to understand many subtleties of the works left over from Iranian art and literature. to what was mentioned, it is noteworthy that during the Timurid era, the issue of realization and continuity of justice in society was considered an essential principle for the rulers. Justice of the king is emphasized in many texts of this period. Also, it was common to adapt or to reproduce a copy of the important texts of Andrzanameh, with the aim of transferring knowledge and political wisdom. On this basis, Khamsa of Nizami was considered in this era. The copy of Or 6810 preserved in the British Royal Library, which was one of the products of the court library of Sultan Hossein Baiqara, is one of the most exquisite copies of Khamsa of Nizami, with a collection of Iranian arts. Also, this version contains a painting with the subject of the Khovarnaq Palace painted by the artist Kamaluddin Behzad. Considering the importance of Khamsa of Nizami and the art of painting in the Andrazname tradition, it is important to consider the various aspects of the manifestation of justice in this painting as one of the prominent works of Iranian art. In this painting, the subjects are building a palace for the king. As noticed, the relationship between the subjects and the king was one of the main aspects of the concept of justice, which is depicted in this painting. Therefore the aim of this article is the cognition of relationship between the concept of justice and Iranian painting. The research method is descriptive-analytical and historical. The method of data collection is documentary and library research. In this article, the Miniature of the Khovarnaq Palace is analyzed as a case study. Based on this, in this study, the question was raised: what is the relationship between Khamsa of Nizami's account of the building of Khovarnaq Palace and its depiction by Kamaluddin Behzad with the necessity of establishing and continuing justice during the reign of Sultan Hossein Baiqara? The necessity and importance of this article are also in the study of Iranian art as a subject with multiple aspects. On one hand, it is important to examine the socio-political aspects of Iranian art, and on the other hand, how to find the relationship between socio-political aspects and aesthetics. The obtained results show that the painting of the Khovarnaq Palace building is one of the works of the Andarzname tradition and reveals the necessity of the ruler's attention to the establishment and continuation of justice. In the context of the narrative of Khamseh of Nizami and considering the historical events during the rule of Hossein Baiqara, several layers of meaning are formed when facing this image. In this painting, with the beauty of repetition, the shape of the bricks, the color of the palace, arrangement of the workers, an image of justice is brought to Sultan's attention. Also, the need for the Sultan to pay attention to the continuation of justice, the relationship of educating the successor of the king, and maintaining the community's jobs becomes a central aspect. In another layer of this painting, the issue of maintaining the jobs of professors and artists is also raised. By objectifying the most important aspects of justice in Iranshahri's thought, this painting has made justice in Armanshahr its main subject.
Keywords: Miniature, Kamaluddin Behzad, Andarzname, Justice, Nizami -
در آخرین صفحه های نسخه چاپ سنگی خمسه نظامی- که از سال 1264 ه. ق به جا مانده است و در کتابخانه ملی تهران نگهداری می شود- نگاره ای تحسین شدنی از میرزا علی قلی خویی، استاد چاپ سنگی دوره ناصری، وجود دارد. این نگاره که «چاپخانه» نام دارد، مراحل آماده کردن کتاب را از ابتدا تا آخرین مرحله که چاپ سنگی آن است، به طور مفصل نشان می دهد. این نگاره، از نظر ساختار بصری، بیان محتوایی و ترکیب بندی خطی، به نگاره «کاخ خورنق»، اثر کما ل الدین بهزاد (مکتب هرات، 899 ه. ق) شباهت چشمگیری دارد. نگاره بهزاد نیز در نسخه خمسه نظامی که در موزه بریتانیا، در لندن نگهداری می شود، موجود است.
هدف از تنظیم این مقاله، مطالعه تطبیقی ویژگی های بصری این دو نگاره از نظر ساختار های مشابه بصری، مضمونی، کارکردی و عناصر تجسمی است. فرض بر این است که مشابهت های بصری با آگاهی ایجاد شده و میرزا علی قلی خویی از ارزش و اعتبار نگاره کاخ خورنق آگاه بوده است. به همین دلیل، از آن تاسی جسته و ساختار کارش را با الهام از آن پایه گذاری کرده است.
نکته قابل توجه در نگاره چاپخانه، لطایفی است که در ترکیب بندی و تصویرسازی شخصیت های آن به کار رفته است. به طور قطع، این نگاره با تکیه بر پشتوانه غنی سنت های کتاب آرایی و مصورسازی نسخه های خطی شکل گرفته است. در نگاه اول به این اثر، ویژگی های نقاشی قاجار خودنمایی می کند. اما با کنکاش در ساختار بصری و با توجه به تاکیدی که نگاره چاپخانه بر رعایت اصولی مثل ریتم، توازن، حرکت و... دارد، می توان بین آن و نگاره کاخ خورنق مشابهت های فراوانی یافت.
کلید واژگان: چاپ سنگی, ساختار بصری, مطالعه تطبیقی, نگاره چاپخانه, نگاره کاخ خورنق -
هفت پیکر نظامی گنجوی، به واسطه توصیف و بیان حالات و ویژگی های مستقیم و غیرمستقیم وابسته به معماری و فضاهای معماری، دست مایه خوبی برای درک و فهم معماری گذشته و فرهنگ معمارانه ایران زمین است. مطالعه متن این اثر نشان می دهد معماران در ساخت ابنیه به عناصری توجه می کنند که بناها را شکل داده، به آن ها حیات می بخشد. نظامی در اثر خود دو بنای کاخ خورنق و هفت گنبد و احوال درون آن را شرح می دهد که با مطالعه این ابنیه می توان به عناصر و نشانه های وابسته به معماری پی برد. روش این تحقیق، توصیفی-تحلیلی، تاریخی و گردآوری مطالب و اسناد به شیوه کتابخانه ای بوده است که به کمک تفسیر و تحلیل محتوا به بررسی و مطالعه ابنیه ذکرشده پرداخته و به چند بنای موجود در متن، یعنی کاخ خورنق، کاخ هفت گنبد، هم چنین ویژگی های معماران نام برده شده در منظومه و سپس ویژگی های عناصر و نشانه های مذکور پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد هریک از زمینه های فوق الذکر دارای قواعد و چارچوب هایی برای توصیف و توضیح فرهنگ معماری دوران نظم متن است. توجه به شکوه و عظمت بنا، فرم و ظاهر آن، تناسب با سبک زندگی و کاربری، آداب و فرهنگ زندگی در بنا، توجه به کهن الگوهایی مانند رواق، توجه به موقعیت قرارگیری، توجه به همسایگی های بنا و... در بناها و توجه به رنگ و معانی آن در ابیات، سلسله مراتب، دید و منظر، وضعیت و کیفیت مصالح، توجه به فرم و شکل و تاثیر آن در روند تکامل داستان، توجه به علوم آسمانی و ستاره ها و... جزء خصوصیات معماری بناهای موردنظر و عناصر و نشانه های وابسته به معماری و داستان شاعرانه و معمارانه اثر بوده است؛ هم چنین جایگاه معمار نزد کارفرما، همه فن حریف بودن معماران، تجویز شیوه و سبک زندگی توسط معمار و... از ویژگی های معمار در هفت پیکر نظامی گنجوی است.
کلید واژگان: هفت پیکر, کاخ خورنق, کاخ هفت گنبد, وجوه معمارانه, نظامی گنجویNizâmî’s Haft Peykar, which through its depiction and description of architectural states and features directly and indirectly presents architecture and architectural spaces, provides valuable material for understanding and comprehending the architecture of the past and the architectural culture of Iran. The study of the text of this work reveals that architects pay attention to elements that give shape and vitality to the buildings they create. In his work, Nizâmî describes two buildings, Khawarnaq Palace and Seven Domes, along with the events taking place inside them, which can shed light on the elements and symbols associated with architecture. The research methodology employed in this study is descriptive-analytical and historical. It is based on library research, involving the interpretation and analysis of content to examine the mentioned buildings. The study focuses on several structures mentioned in the text, namely the Khawarnaq Palace, and Seven Domes, as well as the mentioned architectural features, characteristics, and symbols. The research findings indicate that each of the aforementioned areas has rules and frameworks for describing and explaining the architectural culture of the order in the text. The architectural characteristics of the mentioned structures and elements and symbols related to architecture and the poetic and architectural narrative of the work include attention to the grandeur and magnificence of the structure, its form and appearance, suitability for lifestyle and use, customs and cultural aspects of life within the building, consideration of ancient patterns such as iwans, attention to its location, neighboring structures, and the focus on color and its meanings in verses, hierarchy, views, condition and quality of materials, attention to form and shape and its influence on the evolution of the story, attention to celestial sciences and stars, etc. Furthermore, the role of the architect in relation to the client, the multi-disciplinary expertise of architects, the prescription of lifestyle and style by the architect, etc., are features of architecture in Haft Peykar by Nizâmî.
Keywords: Haft Peykar, Khawarnaq Palace, Seven Domes Palace, Architectural elements, Nizâmî Ganjavi -
نسخه مصور خمسه نظامی محفوظ در موزه بریتانیا که در دوره تیموری تدوین شده است، به دلیل ارزش هنری نگاره ها و حضور نگارگرانی چون میرک، بهزاد و محتملا قاسمعلی و عبدالرزاق شهرت جهانی دارد. همچنین متن آن، یادگار ارزشمند حکیم نظامی است که در زمره آثار پراستناد پژوهشی قرار می گیرد. این مجموعه فخیم 22 نگاره را شامل می شود که از نظر نمایش نحوه زندگی مردم در دوره تیموری و انعکاس آن در نگاره ها حایز اهمیت است. ازسویی بهزاد هنرمندی شاخص است که علاوه بر ثبت دقیق زندگی روزانه مردم، به دغدغه های اجتماعی زمانه خویش عمیقا پایبند بوده و از اشارات عرفانی در لابه لای آثارش سود جسته که ارتباط وثیق و عمیق وی با عرفا و شعرای مطرح زمانه خویش و حلقه های عرفانی آنان گواه این مدعاست. لذا نگاره «ساختن کاخ خورنق» به دلیل پارادوکس خاص مستتر در آن انتخاب گردید که در کارنامه هنری بهزاد مسبوق به سابقه نیست، تا بتوان با کشف منابع عرفانی احتمالی اثر، خوانش عمیق تری ارایه کرد. در این راستا، مرصادالعباد اثر گرانمایه نجم الدین رازی یکی از منابع مهم عرفان اسلامی بوده که مبانی آن در تاویل عرفانی نگاره مفید است و هماهنگی و همخوانی زایدالوصفی با نگاره حاضر دارد. پژوهش پیش رو از نوع کیفی و به روش توصیفی-تحلیلی و تفسیری بوده و از منابع کتابخانه ای (واقعی و مجازی) سود جسته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بنای کاخ خورنق نمادی سترگ از قالب انسانی سرگرم شده با تعلقات دنیوی سیری ناپذیر در جهت فراموشی قربت حق و عالم غیب، و پیوستن به عالم حس است و سنمار نیز نمودی از این دلبستگی است که در خاتمه انوار محرق جلال و قهر خداوندی دامنگیرش شد. عاقبتی تکرارپذیر برای کسانی که دل به دنیای مادی بسته و گرفتار قهر آن شدند.
کلید واژگان: خمسه نظامی, کاخ خورنق, مرصادالعباد, نجم الدین رازی, کمال الدین بهزادAn illustrated copy of Khamsa Nizami preserved in the British Museum, compiled in the Timurid period, is world famous due to high artistic value of the paintings and the presence of painters such as Mirak, Behzad, and possibly Qasim-Ali and Abdul Razzagh. Also, its text is a valuable relic of Hakim Nizami, which is one of the most cited research works in the field of Persian literature. Nizami is one of the talented Persian poets, who not only has a separate method and style, but the influence of his style on Persian poetry is also quite evident in the poets after him. He had a great knowledge of the common knowledge of his time, including literary sciences, astronomy, philosophy, Islamic sciences, jurisprudence, theology, and Arabic literature, and this characteristic is reflected in his poems. Khamsa Nizami has been very popular with Persian painters and calligraphers and many copies of it have been reproduced in various periods from the Timurid era to the Qajar era, which are scattered in museums all over the world, and this is due to the special charm of Khamsa Nizami's romantic-mystical and sagacious stories. It is popular with audiences all over the world today and shows Nizami's ability to attract the collective unconscious of humanity. This magnificent collection includes 22 paintings, which are important in terms of showing the way people lived in the Timurid period and reflecting it in Persian paintings. On the other hand, Behzad is an outstanding artist who, in addition to accurately recording the daily life of the people, deeply adheres to the social concerns of his time and benefited from mystical references in his works, which is his close and deep connection with prominent mystics and poets(Jāmī and Nava'i) and mystical circles that are proof of this claim. In this regard, the painting of “Khovarnagh Palace ’s build” by Kamaleddin Behzad, was chosen due to the special paradox hidden in it, which is unprecedented in Behzad's artistic career, so that a deeper reading can be provided by discovering the possible mystical sources of the work. In this regard, the precious work of, Najmeddin Rāzi “Mersād al-Ebād”, is one of the important sources of Islamic mysticism, whose basics are useful in the mystical interpretation and has a lot of harmony and consonance with the present painting. In this regard, it is possible to use the theory of Razi's colorful lights in order to adapt it to Behzad's color selection in the direction of Razi's mystical views. To put it better, Razi's colorful lights is a bridge between Behzad's paintings and Razi's mystical works. The upcoming research is of a qualitative type and descriptive-analytical and interpretative method and it has benefited from library resources(real: available books - virtual: images and related websites).The results of the research indicate that the building of Khovarnagh Palace is a great symbol of the human format at the beginning of creation entertained by insatiable worldly ties in order to forget the nearness of the truth and the unseen world, and to join the world of sense, and Senmār (Khovarnagh Palace's architect) is also a manifestation of this attachment, who was caught by the burning lights of God's wrath. The glory and wrath of God engulfed and was destroyed him. A repeatable fate for those who have closed their hearts to the material world and got caught in its wrath.
Keywords: Khamsa Nizami Ganjavi, Khovarnagh Palace, Mersād al-Ebad, Najmeddin Rāzi, Kamaleddin Behzad -
تاثیر آیین مهری و مزدیسنا در ادبیات فارسی نتیجه تاثیر آن در فرهنگ ایرانی است. نظامی، منظومه سرای برجسته ایرانی(535 – 607 ه. ق.) هم هنگام آفرینش داستان درباره دو پادشاه دوره ساسانی، یعنی خسرو پرویز در منظومه خسرو و شیرین و بهرام گور در منظومه هفت پیکر، از بن مایه های آیین هایی چون آیین مهری و آیین زرتشتی به صورتی استعاری و رمزی سود برده است. در این مقاله برخی از بهره وری های نظامی از قابلیت های نمادین این آیین ها بررسی شده است. استفاده از داستان زندگی بهرام پنجم به عنوان داستان مرکزی و هاله پرمعنای نام بهرام در آیین مهری و مزدیسنا، همچنین انتخاب گنبد و بسامد فراوان آن در این داستان که به معنی آتشگاه است، برای قصرهای هفتگانه هفت شاهدخت، اهمیت عدد هفت در آیین های بهی و میترایی، همچنین مقایسه نقش هفت شاهدخت بر گنبد کاخ خورنق با نقاشی های مهریان بر سقف مهرابه ها، تطبیق هفت مرحله آیین مهری با گذر بهرام از هفت گنبد، نمونه نشانه هایی از کارکرد نمادین این آیین ها در هفت پیکر نظامی است.
کلید واژگان: نظامی, هفت پیکر, آیین زرتشت, آیین مهرMithraism and Zoroastrianism، the ancient Iranian religions، are rooted in the culture of this country; consequently، their reflections are vividly evident in Persian literature. The prominent Iranian poet Nizami Ganjavi utilized these cults allegorically and symbolically in his two prominent versified stories of Haft Paikar، and Khosro and Shirin. This paper aims at discussing the primary samples of allegorical and symbolic uses in Nizami’s Haft Paikar، a number of which are as follows: Bahram in his multiple aspects as the name of a deity in Mithraism and a king in Zoroastrianism; the frequent use of Gonbad standing for the fire temple in the story; Seven Palaces for seven Princesses; seven as a significant number in Mithraism and Zoroastrianism; the comparison of the seven princesses’ portraits on the Khovarnagh palace ceiling with the seven stars on Mithraic temples; and finally an analogy between Bahram’s passage from the first Gonbad to the seventh in Nizami’s story with the initiation rituals of going through seven steps in Mithraic traditionKeywords: Nizami, Haft Paikar, Zoroastrianism, Mithraism -
هدف از نگارش مقاله پیش رو به دست دادن شباهت ها و تفاوت ها از طریق بررسی عوامل تاثیرگذار در شکل گیری نقاشی های برج بابل، نگاره هایی از کمال الدین بهزاد و اثری از صحیفه بانو است. بدین منظور در این واکاوی ابتدا به سوال اصلی این تحقیق پاسخ داده می شود که آیا هنر نگارگری ایران، مانند شکل گیری کاخ خورنق، مسجد جامع سمرقند و یا تخریب یک قلعه در برگیرنده همان اندیشه و ارزش هایی است که در هنر مینیاتورسازی و نقاشی غرب، همچون برج بابل دیده می شود، یا به دلایل گوناگون، از تفکرات و برداشت های دیگری برخوردار هستند؟ به هر تقدیر، بعنوان یافته های این پژوهش نیز باید اذعان داشت: هنر نگارگری ایران که دارای تمدن و فرهنگی شرقی و کهن سال است، در قیاس با تمدن و فرهنگ های اروپایی، ضمن داشتن تفاوت ها، دارای تشابهات بسیاری است که در این جستجو به آنها اشاره می گردد؛ مانند دوری جستن از خلا، شخصیت پردازی، سایه روشن و حجم نمایی، حذف پرسپکتیو فضایی، شکستن تناسب، سود جستن از رنگ های غیرواقعی و در انتخاب موضوع، به کارگیری بناهای تاریخی و توجه نمودن به کارگران و زحمتکشان، به جای به تصویر کشیدن اشراف و پادشاهان. همچنین بعنوان نتیجه حاصل شده باید گفت: اثراتی که اقالیم گوناگون، با توجه به متغیر بودن دیدگاه های مذهبی، سنتی و ارزش های اجتماعی وقت به وجود می آورند؛ جملگی نکاتی هستند که در این مختصر به آنها پرداخته می شود. بدین ترتیب فضای تصویری ایجاد شده مخاطب را به کشف اختلافات و همسانی ها رهنمون می سازد و تغییر نژاد، تمدن و فرهنگ ها و چه بسا قومیت های متعدد نیز در شکل گیری نکات یادشده نقش پررنگی از خود به جا می گذارند. بدین علت اگر فرض شود که عوامل و عناصر شکل گرفته در «نگارگری» این مرز و بوم با «مینیاتورسازی» و «نقاشی» اروپاییان، ضمن داشتن تفاوت ها دارای شباهت های بسیاری است پس در این قیاس و واکاوی بخوبی می توان به عوامل تاثیرگذاری اشاره نمود که سبب به وجود آمدن تغایرات و تشابهات در آثارشان می گردند.
روش تحقیق اتخاذشده: توصیفی، تطبیقی - تحلیلی همراه با گردآوری اطلاعات موردنیاز کتابخانه ای است. همچنین در این تحقیق از مآخذ و سرچشمه های اینترنتی معتبر نیز استفاده می شود.کلید واژگان: برج بابل, مینیاتور و نقاشی غرب, کاخ خورنق, نگارگری ایرانی, مسجد جامع سمرقندSince there are distinctive similarities and differences between miniatures and paintings of Tower of babel and Khovarnagh Palace, this research aims to uncover the seemingly hidden and obscured reasons behind it. To this end, this study examines and analyzes the visual structure of Persian miniatures in comparison to Western miniatures in order to find differences and similarities taken shape in Tower of Babel and Khovarnagh Palace. Hence, in this research, first the main question to be answered is; Does the Persian miniature like Khovarnagh Palace own the same ideologies and values the same as Tower of Babel in Western miniatures or due to various reasons, they have got some other thinking and interpretation? As the findings of this research, it has to be mentioned that, besides the differences, Persian miniature - rooted in an ancient oriental culture has also a lot of similarities in comparison to western cultures and civilizations; such as avoiding void, characterization, gradient and shaping, removal of perspective, the use of unreal colors, and regarding the choice of subject matter, the use of historical buildings and the attention to working class people instead of a monarchy. Ultimately, as the obtained results, it should be said that impacts occurred by different landmasses regarding the variability of religious, traditional approaches as well as the social values of time are all matters which should be proceeded with. Thus, the created visual atmosphere guides the addressee to investigate the similarities and differences. And changes in races, civilizations and cultures or even in various nations have a significant role in creating aforementioned points. Given the fact that factors and elements formed in Persian miniature, in addition to their differences, have also similarities with European miniature and particularly Western painting, thus in this comparison and inquiry, one can point out these differences and similarities between these artworks very well.
ResearchMethodAnalytic Descriptive method. References are taken from library resources and also, in some cases, from reliable internet websites.Keywords: Jameh mosque in Samarkand, Khovarnagh Palace, Persian, Iranian Miniature, Tower of Babel, Western Miniature, Painting -
پرسش مقاله حاضر چونی و چگونگی افزودههای هنرمندانه نظامی (535- 612ه.ق) در روایت تاریخی داستان بهرام گور و نقل آن در منظومه هفت پیکر است. منظومه هفت پیکر یکی از بدیعترین روایتهای داستانی ادب فارسی است و از گذشته تا امروز مورد توجه خوانندگان بوده است. پیرنگ اصلی داستان بر روایتی تاریخی بنا شده که ماخذ آن کتابهایی چون تاریخ طبری و تاریخ بلعمی، اخبارالطوال دینوری، سیاستنامه خواجه نظامالملک، تاریخ یعقوبی، کتاب البدء و التاریخ مطهر بن طاهر مقدسی، تاریخ ثعالبی و تاریخ ابناثیر است و نظامی داستانسرا با ترفندهایی، ساخت و سیاق روایتها را دگرگون میکند و با کاهش و یا افزایشهایی، روایتی نو و هنری میآفریند. نتایج مقایسه تطبیقی روایت نظامی با کتابهای تاریخی، نشانگر آن است که شاعر گنجه با احاطه بر دانشهای گونهگونی چون ستارهشناسی، کیمیاگری، اسطورهشناسی و آشنایی با آیینهای مهری و زرتشتی، بخشهایی نمادین و سمبولیک به داستان افزوده و فضایی اسطورهای و ادبی برای آن خلق کرده است. ازجمله ابداعات شاعر، افزودن بخشهایی چون دیدار با تصویر هفت شاهزاده زیبا در کاخ خورنق است که استفاده مبتکرانه از عدد هفت را تداعی میکند. مبارزه با اژدها و کشتن او در زمره بخشهای کهننمونهای داستان است. همچنین اقدام بهرام که تعقیب گوری تا غار است و فرو رفتن در غار و بیرون نیامدن وی، از جمله بخشهایی است که نظامی برای تاثیرگذاری بیشتر و جلوه روحانی بخشیدن به شخصیت بهرام ابداع کرده است.کلید واژگان: نظامی, هفتپیکر, تاریخنگاری, داستانسراییIn this article, we speak about Nizami Ganjavi’s adjuncts to the historical story of Bahram Goor. Haft Peykar is one of the most attractive verses in Persian poetry. The original plot of the story was narrated by Tabari in Tarikh Tabari and its Persian translation by Bal’ami. Other history-writers like Dinvari, Nizamal Molkm, Yaghoobi, Maghdasi, Sa’alibi and Ibn Asir wrote this story in different structures. But Nizami, as a storyteller, made some changes to the plot and added some parts to the historical plots. Nizami’s additions are some parts like: Bahram’s seeing the painting of seven princess in Khovarnagh Palace, fighting with dragon, going to the cave and has ascension to God. Nizami knew about alchemist, astronomy, medicine and mythology. He uses the symbolic meaning of number seven in Haft peykar in the best form.Keywords: Nizami Ganjavi, Haft Peykar, History-writer, Storyteller
-
The essay is based on a new reading of Kamal-ed-Din Behzad’s painting regarding the construction of Khavarnaq Palace. Behzad painted the picture to be used in a manuscript copy of Nezami’s Khamse. The writer believes that Behzad has not merely illustrated Nezami’s story, but referring to his thought and understanding has manipulated it. Behzad’s Khavarnaq palace despite Nezami’s is not a decorated and luxurious one; rather it is a simple building made of soil. Behzad’s reading is the narration of labour, hand, and manipulation of soil and material. It is the narration of those who manipulate the material to make it appropriate for their living, but unaware of the fact that they are raising their own death construction.
-
کاخ شاخصه تمدن و قدرت یک حکومت و عنصری اثرگذار بر ساختار شهر و جنبه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ادوار تاریخی است. امروزه گردشگری کاخ نه فقط با هدف مشاهده یک کالبد تاریخی بلکه به عنوان عنصری معنادار از جنبه نمادین تفکرات و باورهای گروه های قدرت صورت می گیرد. عدم توفیق رویکردهای جزءگرایانه برای دست یابی به جوهره اصلی فرهنگ در گردشگری کاخ نیاز به اتخاذ رویکردهای کل نگر برای درک هویت این بنا دارد. هدف از این نوشتار تبیین مفهوم کاخ و بررسی چگونگی گذر از رویکردهای جزءنگر به نگرش های کل نگر در گردشگری کاخ هاست. بدین منظور شیوه تحلیل محتوای کاخ های ایرانی و نمونه موردی قصر قاجار تهران با دو نگرش توصیفی و تبیینی و روش بررسی تحولات تاریخی به کار گرفته شده است. بر اساس یافته های پژوهش، اتخاذ رویکرد منظر در گردشگری به دلیل ماهیت کل نگر و ادراک همه جانبه، سبب خوانش و تبیین هویت کلیت کاخ به مثابه یک متن در بستر شهر می شود. تببین قصر قاجار نیز نشان می دهد که این کاخ به لحاظ کالبدی و کارکردی و معنایی در سطح خرد، میانه و کلان بر ساختارهای اجتماعی، سیاسی، تاریخی و طبیعی شهر اثرگذار بوده و از آن نیز تاثیر می پذیرفته است.کلید واژگان: منظر کاخ, گردشگری کاخ, رویکرد منظر, قصر قاجار تهرانThe palace is the hallmark of civilization and power of a government and an element influencing the structure of the city and the social, political, and cultural aspects of historical periods. Today, palace tourism is done not only to observe a historical body but also as a symbolic element of the thoughts and beliefs of power groups. The failure of specificity approach to achieve the core of the palace’s tourism culture requires the adoption of holistic approaches to understanding the identity of the building. The purpose of this article is to explain the concept of the palace and to examine how to move from partial approaches to holistic attitudes in palace tourism. For this purpose, the content analysis method with two descriptive and explanatory approaches has been used in analyzing Iranian palaces and the case of Qasr-e Qajar in Tehran. According to the research findings, adopting a landscape approach in tourism due to the nature of holistic and comprehensive perception leads to reading and explaining the identity of the whole palace as a text in the city. The explanation of Qasr-e Qajar also shows that this palace has affected and has been influenced by the social, political, historical, and natural structures of the city, both physically, functionally, and semantically, at the micro, meso and macro levels.Keywords: Palace Landscape, Palace Tourism, Landscape Approach, Tehran Qasr-e Qajar
-
کاخ جهان نما در ابتدای خیابان چهارباغ، یکی از کاخ های معروف دوره صفوی است که همچون بسیاری از کاخ های دیگر این دوره، در عهد قاجار و به صورت مشخص، حکومت ظل السلطان به طور کامل ویران شد. با کاوش های باستان شناسی در محدوده تقریبی کاخ در سال 1394 علاوه بر مشخص شدن مکان دقیق آن، تعداد قابل توجهی قطعات کاشی هفت رنگ با نقوش گیاهی به دست آمد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقوش گیاهی به کاررفته روی کاشی های کاخ ویران شده جهان نما و دستیابی به وجوه اشتراک و افتراق میان این نقوش با نقوش گیاهی کاشی های کاخ های برجامانده دوره صفوی در اصفهان و شناخت مولفه های شاخص آنها صورت گرفته است. سوالات پژوهش شناسایی نوع نقوش گیاهی غالب در کاشی های کاخ جهان نما و شباهت ها یا تفاوت های آنها با سایر نقوش گیاهی روی کاشیکاری های دیگر کاخ های دوره صفوی شهر اصفهان است. اطلاعات این پژوهش از طریق روش یافته اندوزی توصیفی-تحلیلی و تطبیقی و با گردآوری اسناد و متون کتابخانه ای از یک سو و از سویی دیگر، بررسی 141 قطعه کاشی مکشوفه از کاخ جهان نما و تطبیق آنها با نقوش کاشی های کاخ های عالی قاپو، چهل ستون و هشت بهشت انجام شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد در میان نقوش گیاهی به کار رفته در کاشی های کاخ جهان نما، نقوش اسلیمی و ختایی به ترتیب، بیشترین کمیت را داشته اند و نقش های یادشده، با زیر مجموعه های وسیع، نشان از مطابقت بسیار با سایر نقوش موجود روی کاشی های دیگر کاخ های اصفهان دارند. در هر چهار بنای مورد پژوهش، بیشترین شباهت را می توان در تلفیق نقوش اسلیمی با نقوش ختایی مشاهده نمود در حالی که در برخی بخش ها، نقوش ختایی به صورت منفرد و تنها در یکی از کاخ ها به کار رفته اند.
کلید واژگان: کاشی کاری هفت رنگ, کاخ جهان نما, کاخ های صفوی, نقوش گیاهی, نقوش اسلیمی و ختاییJahānnāma Pavilion at the beginning of Čahārbāḡ Street is one of the famous palaces of the Safavid period, which, like many other palaces of this period, was completely destroyed during the Qajar era and specifically, the rule of Ẓell-al-Solṭān. With archaeological excavations in the approximate area of the palace in 2014, in addition to determining its exact location, a significant number of seven-color tile pieces with plant motifs were obtained. The present study was carried out with the aim of identifying the plant motifs used on the tiles of the ruined palace of Jahānnāma and finding the similarities and differences between these motifs and the plant motifs of the tiles of the remaining Safavid palaces in Isfahan and identifying their indicator Characters. The research questions are: What kind of plant motifs are mostly used in Jahānnāma Palace tiles? And what similarities or differences these plant motifs have with the plant motifs on the tiles of other Safavid palaces in Isfahan? The information of this research has been done through the method of finding and collecting library documents and texts on the one hand, and on the other hand, field investigation on 141 pieces of remained tiles from Jahānnāma Palace and compare them with the patterns of tiles of other palaces remaining from the Safavid period in Isfahan. So the research method is descriptive-analytical and comparative. The results of the research show that among the plant motifs in the tiles of Jahānnāma Palace, Eslīmī and ḵatāʾī motifs have the highest quantity, respectively, and these motifs, with their vast subsets, show that they are very similar to other motifs found on the tiles of other palaces in Isfahan. In all four researched palaces (ʿĀlīqāpū, Čehelsotūn, Haštbehešt, and Jahānnāma), the greatest similarity can be seen in the combination of Islamic motifs with ḵatāʾī motifs, while in some parts, ḵatāʾī motifs are used individually and only in one of the palaces.
Keywords: Isfahan, Seven-color tiling, Jahānnāma Pavilion, Safavid palaces, plant motifs, Eslīmī, ḵatāʾī motifs
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
- 515
- 9
-
علمی524
- 523
- 1
- 21
- 20
- 16
- 16
- 16
- 13
- 13
- 11
- 11
- 11
نتایج را در یکی از موضوعات زیر محدود کنید.