-
برنامه ریزی محلی به منزله اصلی بنیادین و بخشی از کل توسعه همه جانبه روستایی و به مثابه کوششی با ابتکار عمل محلی، در فرآیند تعامل و هم اندیشی انسان های فعال و پویای محلی با هم، با دولت و با تشکل های غیردولتی، ریشه در تاریخ کهن جهان، بویژه ایران باستان، مصر و یونان، دارد. برنامه ریزی محلی با رویکرد آموزشی ترویجی، ریشه در موقعیت های گوناگون طبیعی، موضوعی و دیگر مقتضیات زمانی و مکانی دارد.گرچه دست آوردهای ناموفق چالش برانگیز ناشی از پافشاری مدیران دولتی در جهت تحکم قدرت و اختیار و استمرار تصدیگری سازمانی و یا باورهای ضعیف آنان نسبت به توانمندی و قابلیت های منابع انسانی محلی، موجب شکست های مکرر بسیاری از طرح ها و برنامه ها، شده است. اما ضرورت پایداری بخش کشاورزی و ماندگاری جامعه روستایی در عرصه وسیع روستا، موجب گردید تا از طریق منطقه ای کردن برنامه های آموزشی، با هدف روشنگری جمعیت کثیر مولد روستایی کشاورز و بهره گیری شایسته و قانونمند از مجموعه کنشگران بومی و محلی در قالب سامانه ای مشخص، به مهمترین سوال یعنی«چگونگی رسیدن به تطابق وتوازن میان قابلیت های محلی ومراتب برنامه ریزی محلی ترویجی پاسخ شایسته ای داده شود. به منظور تحقق این هدف، پژوهشی از نوع پارادیم کمی با ماهیت کاربردی- توسعه ای، طراحی و اجرا گردید: جامعه آماری این پژوهش را دو گروه اصلی کنشگران(محلی و دولتی) از استان مازندران، شهرستان بابل، بخش لاله آباد، در ده زیر گروه، تشکیل داده اند. حجم نمونه 581 نفر انتخاب گردید. پرسشنامه تحقیق شامل دو قسمت کلی برای دو گروه اصلی جامعه آماری بود که بطور مجزا، از هر گروه، نظرخواهی صورت گرفت. نتایج حاصل ازتوصیف و تحلیل داده های تحقیق با اختصاربه شرح زیر، بیان می شود: تفاوت نظرات گروه های کنشگر محلی و دولتی و طبقات آنان، پیرامون پی آمدهای برنامه ریزی محلی و نقش کنشگران در تحقق و پایداری پی آمدها، ضرورت برخورداری روستا از هسته برنامه ریز محلی، ضرورت حضور تمام وقت جمعی از کنشگران محلی (کارشناسان کشاورزی، کشاورزی نمونه و خبره محلی معتمدین و ریش سفیدان) در مسئولیت دهیاری، دهداری، بخشداری، ترکیب شورای اسلامی و هیات مدیره تعاونی های محلی، معنی دار می باشد. همچنین پیرامون، ضرروت تعامل کنشگران با همدیگر و رعایت مراتب واگذاری تدریجی برنامه های آموزش روستائیان به این هسته، تفاوت معنی دار در نظر است دیده نشد.
کلید واژگان: کنشگران(محلی, دولتی), ترویج کشاورزی, برنامه ریزی محلی, الگو, محلی بودنLocal planning is a basic principle as well as a major part of comprehensive rural development in which main emphasis is placed on local initiatives to make human interactions more active and dynamic. In local planning, all parties including local people, governmental bodies and NGOs interact to fulfill the basic goals of community development. One may find good examples of local planning experience in different parts of the world, particularly in ancient Iran, Egypt and Greek although over involvement of governmental bodies has caused many problems in the way of enhancing local people capacities. It is nowadays recognized that sustainable rural and agricultural development will not be achieved unless the capacities and competencies of local people are recognized, built, developed and utilized. Accordingly, this study was conducted to design a model for local extension planning, as extension is a basic institution to empower local people. The study was an applied research one conducted through a quantitative paradigm. The statistical population of the study consisted of all the state and local actors of extension system in Mazandaran province of Iran, Babol county and Lalehabad District. Out of this population, 581 people were selected as sample interviewed through questionnaire. The findings revealed that different actors had significant different opinions about the consequences of the extension program, role of actors and the necessities of setting up a local planning committee. This is while they are in agreement with respect to the necessities of linkages among the actors. -
هدف این پژوهش، ارزیابی و تبیین نقش و جایگاه کنشگران محلی در فرآیند بازآفرینی پایدار بافت های ناکارآمد و فرسوده شهر مشهد است. در این تحقیق سعی شده است تا به این سوالات پاسخ داده شود که نقش و جایگاه کنشگران مختلف با تاکید ویژه بر کنشگران محلی در فرآیند بازآفرینی پایدار شهری چیست؟ و چگونه در این فرآیند نقش آفرینی می کنند؟ این پژوهش با رویکردی کیفی و در راستای تعیین جایگاه و تحقق همکاری میان کنشگران این فرآیند انجام می شود. راهبرد این پژوهش ترکیبی از مورد پژوهی و نظریه پردازی است. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از تکنیک های مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه (نمونه گیری هدفمند) استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که با توجه به شناسایی 57 کنشگر فعال و تقسیم بندی کنشگران به کنشگران اولیه و ثانویه (16 دسته همگن)، منافع و علایق متفاوت و همچنین قدرت اثرگذاری بر سایر کنشگران، ضروری است تغییر نگرش در نقش آن ها بر اساس تحقق حکمروایی همکارانه صورت پذیرد. در این راستا لازم است ضمن تاکید بر لزوم وجود طرح و برنامه مشترک به منظور مدیریت کنشگران این فرآیند، رهبری قدرتمندی به منظور پشتیبانی از حضور همه کنشگران در این فرآیند وجود داشته باشد. بررسی های انجام شده در این پژوهش نشان می دهد که حکمروایی همکارانه در فرآیند بازآفرینی پایدار شهری در شهر مشهد زمانی اتفاق می افتد که هم در سطح کلان و راهبردی و هم در سطح عملیاتی، تعامل و هماهنگی یکپارچه میان کنشگران بر اساس یک برنامه اقدام مشترک، مورد توجه و عمل قرار گیرد.
کلید واژگان: حکمروایی, بازآفرینی شهری, کنشگران محلی, بافت ناکارآمد, مشهدThe purpose of this research is to evaluate and explain the role and position of local activists in the process of sustainable regeneration of inefficient and worn-out tissues of Mashhad.In this research, an attempt has been made to answer these questions, what is the role and position of different actors with special emphasis on local actors in the process of sustainable urban regeneration? And how do they play a role in this process? This research is conducted with a qualitative approach in order to determine the position and realization of cooperation between the actors of this process.The strategy of this research is a combination of case study and theorizing. Observation, interview and questionnaire (targeted sampling) techniques have been used to collect the required information.The results of this research show that according to the identification of 57 active actors and the division of actors into primary and secondary actors (16 homogeneous categories), different interests and interests as well as the power to influence other actors, it is necessary to change the attitude in their role based on Collaborative governance should be realized.. In this regard, it is necessary to emphasize the need for a joint plan and program to manage the actors of this process, and there should be a strong leadership to support the presence of all actors in this process.The investigations carried out in this research show that collaborative governance in the process of sustainable urban regeneration in Mashhad city occurs when both at the macro and strategic level and at the operational level, there is integrated interaction and coordination between actors based on a joint action plan to be considered and acted upon.
Keywords: Governance, Urban regeneration, local activists, dysfunctional context -
این تحقیق با اتخاذ رویکرد پدید ار شناختی و با بهره گرفتن از ابزارهای روش تحقیق کیفی، تلاش دارد تجربه زیسته کنشگران محلی از مداخلات توسعه ای را تفهیم نماید. بر مبنای اطلاعات به دست آمده، اجتماع محلی دو گفتمان مداخله توسعه ای "همدلانه و آمرانه" را تجربه کرده است و کنشگران محلی نیز در مواجهه با هر گفتمان مداخله ای، راهبرد پذیرندگی و طرد کنندگی را ارائه کرده اند. نتایج نشان می دهد که دال مرکزی گفتمان مداخله توسعه ای همدلانه بر تقویت نقش عاملیت های محلی در توسعه، بهبود قابلیت های اجتماعی و توزیع عادلانه قدرت در جامعه محلی استوار است و نهاد مداخله گر را ملزم به اعمال احتیاط هایی می داند که مشارکت، نظارت و مدیریت اجتماع محلی را در قالب انجمن های محلی و نهادهای میانجی بپذیرد. در حالی که در گفتمان مداخله توسعه ای آمرانه بی نیازی در کسب مشروعیت از جامعه محلی، به رسمیت نشناختن انجمن ها و نهادهای میانجی بین نهاد مداخله گر و جامعه میزبان، کم توجهی به جنبه فرهنگی مداخله، گریز از مسئولیت و سرزنش بومیان از جمله عناصر اصلی این گفتمان شناسایی شده اند. در این رویکرد، اعضای اجتماع به مثابه مصرف کنندگانی قلمداد میشوند که توسط تصمیم سازان و متولیان رفع حاجت می شوند، و نقش عاملیت های محلی در توسعه را به حداقل ها تقلیل داد هاند. بنابراین استدلال مقاله این است که توسعه، عملی مداخله گرایانه است و موفقیت یا شکست آن در گرو چگونگی مداخله و ایفای نقش بازیگران توسعه است. از این روی ایجاد نهادهای میانجی بین مردم محلی و نهادهای مداخله گر توسعه از جمله عناصر مهم در پیوند و حل تعارضات حوزه مداخله است.کلید واژگان: توسعه, مد اخله, اجتماع محلی, همد لانه, آمرانهThis paper aims at a good understanding of a surveyed concept based on the living experiences of local actors. Making use of such an approach in examining the problems of local communities that have a tribal or traditional texture is one of the most required elements of scientific research in this regard. The present research suggests that utilizing a phenomenological approach in surveys about local communities development not only provides a chance to put prevalent development theories into practice but also allows to pay close attention to ignored groups and let them get into social activities and be active in social changes. Based on this reasoning, development is a kind of intervention, and intervention is a kind of facing, or reciprocal penetration of life experiences of different socio-political groups. Therefore teaching stakeholders’ measures and attitudes can be of effect on acceptance and approval of or resistance and opposition to any kind of development.Keywords: development, intervention, local community, empathy, Authoritarian
-
منطقه آسیای مرکزی به واسطه اشتراکات مذهبی، قومی، فرهنگی، تاریخی و تمدنی با ایران، از اهمیت زیادی برای ج. ا. ایران برخوردار است. مقاله پیش رو به دنبال پاسخ دادن به این پرسش است که «کنشگران موثر بر تحولات آینده منطقه آسیای مرکزی کدامند و نوع رابطه آنان با ج. ا. ایران چگونه است؟» رویکرد تحقیق حاضر «آمیخته» بوده و بر مبنای هدف، یک تحقیق «کاربردی- توسعه ای» محسوب می شود. جامعه آماری؛ شامل 32 نفر از خبرگان منطقه بوده که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. به منظور گردآوری اطلاعات مورد نیاز جهت تدوین ادبیات تحقیق از «مطالعات کتابخانه ای» با استفاده از ابزار«فیش برداری» و در خصوص جمع آوری داده های واقعی نیز از «مطالعات میدانی» با استفاده از ابزارهای «مصاحبه نیمه ساختاریافته» و «پرسشنامه بسته» استفاده شده است. پرسش های مصاحبه و پرسشنامه از دو جنبه روایی ظاهری و محتوا توسط صاحب نظران تایید شده و با استفاده از نرم افزار Spss نیز ضریب پایایی (آلفای کرونباخ) 906/0 محاسبه شده است که بیانگر پایایی بالای پرسشنامه است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های کمی جمع آوری شده از «آماره ها یا پارامترهای توصیفی» و همچنین به منظور رتبه بندی اهمیت گزاره های پرسشنامه از «روش آنتروپی شانون» استفاده شده است. بدین ترتیب؛ کلیه کنشگران تاثیرگذار در سه گروه؛ کنشگران محلی (اقوام، مذاهب، جنبش ها و سایر کنشگران محلی)، منطقه ای و بین المللی با ذکر نوع رابطه هر یک با ج. ا. ایران و همچنین میزان تاثیرگذاری در آینده تحولات منطقه شناسایی و رتبه بندی شده و در پایان؛ راهکارهایی به منظور فراهم آوردن زمینه های گسترش حضور و نفوذ ج. ا. ایران در این منطقه پیشنهاد شده است.کلید واژگان: آسیای مرکزی, ج, ا, ایران, کنشگران محلی, کنشگران منطقه ای و کنشگران بین المللیThe Central Asian region is of great importance to Iran because of its religious, ethnic, cultural, historical and civilizations shares with I. R. Iran have. the following article seeks to answer the question, "What are the factors affecting the future developments in the Central Asian region and what kind of relationship do they have with I. R. Iran?” The approach of the present study is “mixed” and based on purpose; it is an “applied- developmental” research. The target population consisted of 32 experts and experts in the area. In order to collect the required information for compiling research literature, "library studies" using "catch-up" tools, and "field studies", using "semi-structured interviews" and "closed questionnaires", were used to collect the actual data.. Interview questions and questionnaires were confirmed by experts in both aspect and content validity. The reliability coefficient (Cronbach's alpha) was calculated 0.906 using SPSS software, indicating high reliability of the questionnaire. "Shannon entropy method" was used to analyze the quantitative data collected by "descriptive statistics or parameters" and also to rank the importance of questionnaire propositions. Thus, all influential actors in the three groups; local actors (ethnicities, religions, movements and other local actors), regional and international, mentioning the type of relationship each had with I. R. Iran, as well as the extent of its impact on the future of regional developments, are identified and ranked, and finally, strategies to provide grounds for the expansion of presence and influence I. R. Iran has been suggested in this area.Keywords: Central Asia, I. R. Iran, local actors, regional actors, international actors
-
به رغم مطالعات قابل توجهی که تاکنون پیرامون تحلیل متون، اصول و کردارهای سیاستی از سوی پژوهشگران حوزه سیاست آموزشی در ایران انجام شده است، اما همچنان یکی از حلقه های مفقوده این تحلیل ها بی توجهی به نقش کنشگران محلی در فرایند توسعه سیاست آموزشی بوده است. بر این اساس، هدف این مطالعه توصیفی- تحلیلی، واکاوی نقش رهبران آموزشی به مثابه کنشگران محلی سیاست در تفسیر، ترجمه و وضع سیاست های آموزشی، با توجه به مداخلات فرهنگی، قانونی، سیاسی، نهادی و مواضع بافتاری متفاوت بود. روش این مطالعه، توصیفی- تحلیلی از نوع انتقادی- اسنادی بود. با توجه به کمبود شواهد علمی- دانشگاهی و نهادی در حوزه وضع سیاست آموزشی در ایران، برای گردآوری داده ها از جدیدترین متون خارجی مرتبط با موضوع پژوهش استفاده شد. در تحلیل یافته ها، سعی شد علاوه بر متون یاد شده، مشاهدات و تجارب زیسته نویسندگان به عنوان یکی از نمونه های وضع سیاست آموزشی، لحاظ شود. یافته های این پژوهش نشان داد که بر خلاف رویکردهای سنتی که عمدتا اصرار بر اجرای صرف سیاست دارند، وضع سیاست بر این موضوع تاکید دارد که سیاست های آموزشی حین اعمال، ممکن است تعدیل و گاهی اوقات نادیده گرفته می شوند. نوع سیاست، روابط قدرت و موقعیت مندی کنشگران، محدودیت های زمانی و مکانی و سوبژکتیویته های مختلف کنشگران، نقش مهمی در این تغییر، تعدیل و نادیده گرفتن سیاست های آموزشی ایفا می کنند.
کلید واژگان: سیاست آموزشی, تئوری وضع, کار سیاستی, کنشگران سیاستی, بافتار سیاستیDespite considerable research on the analysis of texts, policy principles and practices by educational policy researchers in Iran, one missing link has been the lack of attention to the role of local actors in the educational policy development process. Accordingly, the purpose of this descriptive-analytical study was to analyze the role of educational leaders as local policy actors in interpreting, translating, and enacting educational policies with respect to different cultural, legal, political, institutional, and contextual interventions. The method of this study was descriptive-analytical. Take into consideration lack of scientific-academic and institutional evidence in the field of educational policy in Iran, the most recent foreign literature related to the research topic was used for data collection. In analyzing the findings, it was attempted to consider, in addition to the texts, the observations and experiences of the authors as one of the examples of educational policy enactment. The findings of this study show that, unlike traditional approaches that mainly insist on mere policy implementation, the policy enactment emphasize that educational policies are conditionally based, moderated, and sometimes ignored. policy type, power and positionality, space and time constraints, as well as different subjectivities, plays an important role in changing, modifying, and ignoring educational policies.
Keywords: Educational Policy, Enactment Theory, Policy Work, Policy Actors, Policy Context -
پژوهش حاضر با در نظر گرفتن مساله نسبت امر اجتماعی با امر طبیعی به طور عام و نسبت نظام معیشتی با محیط زیست به طور خاص، در پی فهم فرآیندهای همزیستی و تقابل این دو در بستر زندگی روزمره اجتماعات محلی است. در این زمینه با اتخاذ رویکرد پدیدارشناسانه و با انجام مصاحبه های عمیق و بحث های گروهی متمرکز، تجربه زیست کنشگران محلی از تعامل انسان با طبیعت بر مبنای مفهوم «کار» مورد پرسش قرار گرفته است. یافته ها حاکی از آن است که نسبت امر اجتماعی و امر طبیعی در بستر زندگی روزمره سه رویکرد «همزیستی، تعامل بهره بردارانه و تقابل» را در پی داشته است. این فرآیند به گونه ای رخ داده است که امروزه تامین معیشت بیشترین فشار را بر طبیعت وارد می کند و این تقابل بیشتر از هر زمان دیگری نمود پیدا کرده است. بنابراین توصیه می شود؛ با آگاهی دهی و جامعه پذیری زیستی کنشگران اجتماعی، استفاده و مراقبت از طبیعت را با توجه به شاخص های الگوی معیشت پایدار، به عنوان یک خواسته و اراده جمعی تبدیل شود؛ به طوری که اقدام جمعی و مسوولیت پذیر از سوی همه افراد و نهادها، عامل پاسداری از محیط زیست تلقی شود؛ زیرا اقدام یک جانبه دولت و نهادهای مربوطه چندان کارآمد نیست و یا در بدترین حالت، نتیجه ی معکوس و منفی خواهد داشت.کلید واژگان: جامعه شناسی محیط زیست, امر طبیعی, امر اجتماعی, همزیستی, تقابلThe present research, considering the issue of the relation of the social to the natural in general and the relation of the livelihood system with the environment in particular, seeks to understand the processes of their coexistence and opposition in the context of the daily life of local communities. In this context, by adopting a phenomenological approach and by conducting in-depth interviews and focused group discussions, the experience of local biologists has been questioned about human interaction with nature on the basis of the concept of "work." Findings indicate that the relation between the social to the natural in the context of daily life has led to three approaches: "coexistence, exploitation and opposition". This process has occurred in a way that today livelihoods bring the greatest pressure on nature, and this contrast is more pronounced than ever before. Therefore, sustainable livelihood pattern is considered as the most important determinant of environmental sustainability; Therefore, it is recommended that with the awareness and social community of social activists, the use and care of nature be transformed into a desire and collective will according to the indicators of the sustainable livelihood pattern; So that collective and responsible action by all individuals and institutions is considered an environmental protection factor; Because the unilateral action of the government and the relevant institutions is not very efficient or, in the worst case, will have a negative and negative result.Keywords: environmental sociology, the natural, the social, coexistence, opposition
-
تقلیل فضا به عینیت صرف و اکتفا کردن به روش های صرفا کمی در ارتباط با شناخت فضای جغرافیایی مسائلی را برای علم جغرافیا به خصوص در چند دهه اخیر مطرح ساخته است یکی از این مسائل را می توان عدم فهم جهان، فضا و تجربه زیسته کنشگران محلی دانست. در این مقاله سعی شده است تا با شناخت ویژگی های هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانه پژوهش های جغرافیایی (با تاکید بر پژوهش های جغرافیای روستایی) نشان داده شود که این پژوهش ها از منظر پارادایم شناسی در کدام دسته از پارادایم های اثبات گرایی، تفسیری و انتقادی قرار می گیرند و در نهایت به نقد و بررسی پژوهش های جغرافیایی پرداخته شده است. به منظور دست یافتن به اهداف تحقیق و همچنین پاسخ گویی به سوال های تحقیق از روش تحلیل محتوا از نوع تحلیل محتوای کمی استفاده شده است. تحلیل محتوای 70 مقاله اخیر نشریات جغرافیایی (پژوهش های روستایی) نشان می دهد که نگاه غالب هستی شناسی پژوهش های جغرافیایی در پارادایم اثبات گرایی جای دارد. همچنین، از نظر معرفت شناسی، در 54 مقاله رابطه پژوهشگر و پژوهش شونده به صورت سوژه ابژه و بر اساس یک ارتباط دوگانه بوده است. بر اساس روش شناسی هم غالب پژوهش ها (57 مقاله) به روش صرفا کمی اکتفا کرده اند. به منظور برون رفت از وضعیت فعلی پژوهش های جغرافیایی (حاکمیت اندیشه اثبات گرایانه) پژوهشگران می توانند در کنار ابزارهایی مانند پرسشنامه، تکنیک ها و مدل های آماری و نرم افزارهای تحلیل فضا مانند جی آی اس (GIS) از «زبان» به عنوان خانه هستی، به شناخت و فهم فضای کنشگران محلی نائل شوند.کلید واژگان: فضای جغرافیایی, تحلیل محتوا, پژوهش های جغرافیایی, روش شناسی, زبانIn recent decades, reduction of space to mere objectivity has created problems for the science of geography. One of the issues in the recognition of geographical space is reflected in the geographical research that is confined to purely quantitative methods. This paper is an attempt to have a pathological analysis of the principles of geographical knowledge (i.e. ontology, epistemology and methodology) with respect to the dominant paradigm of geographical research, in general, and in rural geography knowledge, in particular. A content analysis of 70 recent geographical articles (rural studies) showed that positivism has been the dominant approach in geographical research. Also, in 54 articles, the relationship between the researcher and the researched was identified to be a dichotomous subject-object relationship. The goal of this article is to seek an understanding of "language" as a starting point to examine the local actors' space. Along with language, there are other tools to contribute; questionnaires, statistical models, and software analysis techniques such as the GIS software are of benefit too in this respect.Keywords: Pathology, Geographical research, Rural geography research, Philosophy, language
-
مطالعه کیفی فرایند درک و تصور کنشگران از موانع و منافع درک شده فردی در پیشگیری از بیماری کووید19
بررسی اپیدمیهای جدید نیازمند نوعی تفسیر برساختی و تبارشناسانه جهت تجزیه و تحلیل زمینه بروز آن است. هدف پژوهش حاضر، فهم تجربه زیسته کنشگران از موانع و منافع درک شده در پیشگیری از بیماری کرونا در استان خوزستان است. بدین منظور در قالب یک طرح کیفی، 24 نفر از شهروندان، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته مورد مطالعه قرار گرفتند و درنهایت، داده های حاصل از آن ها با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل تجارب مشارکت کنندگان شامل هشت مضمون اصلی به ترتیب شامل نگاه اسطورهای به بیماری، مناسکگرایی، نقش کنشگران محلی، عدم تعلق اجتماعی، چاره اندیشی برای هویت ضایع شده، ضعف رسانه به عنوان میانجی پرقدرت، عدم نظارت مسیولان، فقدان قدرت به توانمندی است. طبق یافتهها، نقش ساختار عاملیت در اتخاذ رفتار پیشگیری کننده از ویروس کرونا حایز اهمیت است.
کلید واژگان: تجربه زیسته, منافع و موانع درک شده, پدیدارشناختی, کرونا, فقدان قدرت به توانمندیQualitative study of the process of understanding and imagination of activists of obstacles and perceived individual benefits in the prevention of covid-19 diseaseBackground and purposeThe study of new epidemics requires a structural and genealogical interpretation to analyze the background of its occurrence. The purpose of the current research is to understand the lived experience of activists from the perceived obstacles and benefits in the prevention of corona disease in Khuzestan province.
MethodFor this purpose, in the form of a qualitative design, 24 citizens were selected by purposive sampling and studied using in-depth semi-structured interviews, and finally, the data obtained from them were analyzed using the Clayzy method. Was analyzed.
FindingsThe analysis of the participants' experiences led to 8 main themes, including a mythological view of the disease, ritualism, the role of local activists, lack of social belonging, finding a solution for the lost identity, the weakness of the media as a powerful mediator, lack of the supervision of officials is a lack of power instead of capability.
ConclusionAccording to the findings, the role of structure-agency is important in adopting preventive behavior against the corona virus.
Keywords: Lived Experience, perceived benefits, obstacles, Phenomenology, CORONA, lack of power to capability -
اجرای طرح کشاورزی حفاظتی یک فرآیند مشارکتی چندگانه است که کنشگرانی از محققان کشاورزی، مروجان، شرکت های مشاوره ای خصوصی، کشاورزان پیشرو، تعاونی های روستایی، اعضای خانواده، سایر کشاورزان و غیره در آن درگیر هستند. تعاملات اجتماعی بین کشاورزان و کنشگران منجر به توسعه کشاورزی حفاظتی می شود. بنابراین، این پژوهش به تحلیل ساختار شبکه اجتماعی و ویژگی های کنشگران گوناگون با استفاده از تحلیل شبکه اجتماعی در هفت مرحله به کارگیری کشاورزی حفاظتی در ایران پرداخته است. نمونه تحقیق از کشاورزان مشارکت کننده در طرح کشاورزی حفاظتی در سه استان فارس، گلستان و خوزستان تشکیل شده بود (133n=). ابزار پژوهش، پرسشنامه ای بود که به صورت ماتریکس طراحی گردید. یافته ها نشان داد که کشاورزان پیشرو، کشاورزان مشارکت کننده در طرح کشاورزی حفاظتی و اعضای خانواده کنشگران اصلی در شبکه اجتماعی کشاورزان بودند. می توان نتیجه گرفت که این کنشگران قدرت اجتماعی اصلی در به کارگیری اصول کشاورزی حفاظتی توسط کشاورزان و مرکزیت اصلی شبکه اجتماعی کشاورزان بودند. این بدان معناست که، کشاورزان بیش تر تمایل دارند با کنشگران محلی ارتباط برقرار کنند و تعامل کم تری با کنشگران دولتی و کنشگران خارج از جامعه روستایی دارند. بنابراین، می توان پیشنهاد داد که قدرت های اجتماعی بایستی شناخته شوند و مدیریت طرح ها از طریق آنها سازمان دهی گردد.
Implementation of Conservation Agriculture (CA) project is a process of multi-participation that involves actors from agricultural researchers and scientists, extension agents, private consulting firms, pioneer farmers, rural cooperatives, family members, peer farmers, etc. The social interactions between farmers and actors drive the CA development. Therefore, this study analyzes the social network structures and characteristics of various actors by social network analysis in seven processes of applying CA in Iran. The research sample was composed of farmers who participated in the CA project in three provinces of Fars, Golestan, and Khuzestan (n= 133). The research instrument was a questionnaire that was designed as a matrix. The findings showed that pioneer farmers, CA farmers, and family members were the main actors in the farmers' social network. It can be concluded that these actors were the main social power in applying CA principles by farmers and they constituted the main centrality of the farmers' social network. It means that farmers are more likely to interact with local actors, and they interact less with the government and the actors outside the rural community. Therefore, it can be recommended that social power should be identified and project management should be organized through them in attempts to implement CA.
Keywords: Extension planners, Pioneer farmers, Social power, influence, Sustainable agriculture -
پژوهش حاضر بر آن است با رویکرد برساختی-تفسیری به کشف و بررسی پیامدهای اقتصادی صنعت نفت و گاز از منظر تجربه زیسته ذینفعان محلی بپردازد. داده های این مطالعه کیفی از طریق مصاحبه عمیق گردآوری شده و از روش نظریه زمینه ای برای تحلیل داده ها استفاده شده است. با روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 19 نفر از دهیاران روستاهای بخش مرکزی شهرستان سرخس مصاحبه گردید و نهایتا داده های گردآوری شده در قالب 27 مقوله محوری و یک مقوله هسته مورد کدگذاری و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان می دهد که بر اساس تفسیرها و تجربیات شکل گرفته در میان ذهنیت کنشگران محلی (دهیاران)، صنعت نفت و گاز در این منطقه پیامدهای اقتصادی مختلفی را در بر داشته است. از یک سو مولفه هایی همچون عدم تحرک اجتماعی، فقدان قدرت چانه زنی، منفعت طلبی شرکت ها، نفوذ و اقتدار شرکتی شرایط علی لازم را برای شکل گیری نوعی ساختار اقتصادی دوگانه (مبتنی بر مرکز/پیرامون) در صنعت نفت و گاز فراهم نموده است. از سوی دیگر تبعیض منطقه ای، اتخاذ رویکرد غیربومی گزینی، نابرابری اجتماعی، و فقدان نظارت این شرایط دوگانه را تسهیل و تقویت نموده است (عوامل مداخله گر). در شرایط خصوصی سازی شرکت ها (شرایط زمینه ای) ، ذینفعان محلی به میانجی دو راهبرد «مقاومت (اعتراض)» و «انفعال (پذیرش)» نسبت به این ساختار اقتصادی دوگانه واکنش نشان می دهند. یافته های مطالعه حاضر حاکی است که پیامدهای اقتصادی متعددی همچون ظهور قشرهای جدید، استثمار نیروی کار، تعارض منافع، تعارض هویتی، موقتی سازی نیروی کار و... در بسترهای صنعت نفت و گاز برساخته شده اند. در چنین زمینه ای کنشگران و اجتماع محلی، یا با ساختار دوگانه موجود«سازگار و همگرا» شده یا اینکه به سمت «ناسازگاری و واگرایی» سوق داده شده اند (مقوله هسته).
کلید واژگان: ساختار اقتصادی دوگانه, مقاومت, انفعال, تعارض منافع, ظهور قشرهای جدید, ذینفعان محلیThe present study based on constructivism approach intends to discover and review the economic consequences of the oil and gas industry regarding the local beneficiaries’ attitudes. In this qualitative study,the data collection procedure has been done through in-depth interviews and the grounded theory method has been put in practice to analyze the collected data.19 rural governors of the central District of Sarakhs city have been interviewed .respecting a theoretical and purposeful sampling method and consequently the collected data were eventually coded and analyzed in the form of 27 fundamental categories and one core category.The research results indicate that according to the interpretations and experiences originated in the local actors’ (rural governors) minds, the oil and gas industry of this region has had various economic consequences.On the one hand, components such as lack of social mobility, lack of bargaining power, profiteering of companies, corporate influence and authority have provided the necessary causal conditions for the formation of a dual economic structure (core / periphery-based) in the oil and gas industry.On the other hand, regional discrimination has facilitated and strengthened the adoption of a non-indigenous approach, social inequality, and lack of oversight of these dual conditions(interfering factors). In the context of corporate privatization (contextual conditions), local governors react to this dual economic structure through two strategies; resistance (protest) and passivity (acceptance).The present study findings indicate that several economic consequences such as the emergence of new classes of people, labor exploitation, conflict of interest, identity conflict, temporary workforce, etc., have arisen in the areas of oil and gas industry.In such a circumstance, actors and the local community have either adapted and converged with the existing dual structure or have been led to incompatibility and divergence.
Keywords: Key terms: Dual economic structure, resistance, passivity, interest conflict, the emergence of new classes, local beneficiaries
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجهای نباشند.
-
معتبرحذف فیلتر