به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۴۶۶۷۶ عنوان مطلب
|
  • بنیامین ترابی *، افشین سلطانی، حسن سعادتخواه، بتول مهدوی
    مقدمهمدل های شبیه سازی گیاهان زراعی یک ابزار قوی برای بهبود مدیریت زراعی و مطالعه عوامل محدودکننده و کاهنده عملکرد هستند. برای شبیه سازی رشد و عملکرد گیاه زراعی نیاز به تخمین پارامترهای گیاهی مربوط به فنولوژی، سطح برگ و تولید و توزیع ماده خشک می باشد. بنابراین این پژوهش با هدف کمی کردن تولید ماده خشک و نیز محاسبه ضریب تخصیص ماده خشک به اندام های مختلف (برگ، ساقه و دانه) گیاه گلرنگ انجام شد.
    مواد و روشآزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 4 تکرار با سه تاریخ کاشت (16 فروردین و 6 و 27 اردیبهشت) و چهار رقم (411، سینا، محلی‏اصفهان و صفه) در سال 1391-1390 در مزرعه پژوهشی دانشگاه ولیعصر (عج) رفسنجان انجام شد. نمونه گیری از دو هفته پس از کاشت تا انتهای فصل رشد با فاصله زمانی هر 10-5 روز انجام شد. در هر نمونه گیری وزن خشک اندام هوایی به تفکیک برگ، ساقه و دانه اندازه گیری شد. به منظور توصیف روند تغییرات ماده خشک کل (W) در برابر زمان پس از کاشت (t) از مدل نمایی خطی بریده استفاده شد. ضریب تخصیص ماده خشک برای هر یک از اندام های گیاه با استفاده از برازش مدل رگرسیون خطی بین داده های وزن خشک اندام موردنظر در برابر وزن خشک کل به دست آمد.
    نتایجنتایج نشان داد روند تغییرات ماده خشک در طی فصل رشد از منحنی نمایی بریده تبعیت می کند. مطابق این مدل حداکثر تجمع ماده خشک بین ارقام در تاریخ کاشت اول بین 1179-972، در تاریخ کاشت دوم بین 611-576 و در تاریخ کاشت سوم بین 277-191 گرم بر مترمربع متغیر بود. ضریب تخصیص ماده خشک به برگ بین 45/0 تا 51/0 در تاریخ کاشت اول، 51/0 تا 60/0 در تاریخ کاشت دوم و 44/0 تا 61/0 در تاریخ کاشت سوم متغیر بود و بین ارقام اختلاف معنی داری مشاهده نشد. ضریب تخصیص ماده خشک به ساقه برای ارقام در تاریخ کاشت اول تا سوم به ترتیب بین 35/0 تا 49/0، 24/0 تا 44/0 و 14/0 تا 23/0 متغیر بود. ضریب تخصیص ماده خشک به دانه در تاریخ کاشت اول بین 16/0 تا 44/0 بود که در تاریخ کاشت دوم در تمام ارقام نسبت به تاریخ کاشت اول افزایش یافت. ضریب تخصیص ماده خشک به دانه در تاریخ کاشت سوم بین 35/0 تا 76/0 متغیر بود و بین ارقام از این لحاظ اختلاف معنی داری وجود داشت.
    نتیجه گیریبا استفاده از نتایج تحقیق حاضر استنباط شد که روند تولید و توزیع ماده خشک تحت تاثیر شرایط محیطی (دما و تشعشع خورشیدی) و رقم قرار می گیرد. نتایج به دست آمده در تاریخ کاشت های مختلف نشان داد که با تاخیر در کاشت از میزان سرعت رشد گیاه و نیز تولید ماده خشک کاسته می شود. در چنین شرایطی سهم ضریب تخصیص ماده خشک به ساقه کاهش و سهم ضریب تخصیص ماده خشک به برگ و به ویژه دانه افزایش می یابد.
    کلید واژگان: تاریخ کاشت, گلرنگ, کمی کردن, ماده خشک
    Benyamin Toorabi *
    IntroductionSimulation crop models are a robust tool to improve crop management and to study yield limiting and reducing factors. Crop parameters related to phenology, leaf area and dry matter production and partitioning are needed to simulate crop growth and yield. Therefore, the aim of present study is to quantify the dry matter production and to estimate dry matter partitioning coefficients to different crop parts (stem, leaf and grain).
    Materials and MethodsA factorial experiment was conducted based on completely randomized block design with four replicates and three sowing dates (4 April, 25 April and 16 May) and four cultivars (411, Sina, Local Isfahan and Sofeh) in Research Farm of Rafsanjan Vali-e-Asr University in 2011. Sampling was done at an interval of 5-10 days from two weeks after planting and continued up to end of the growing season. On each sampling, the leaf, stem and grain dry matter weight were measured. The truncated expolinear model was fitted on total dry matter weight (w) data over the time (t). Coefficient of dry matter partitioning to different crop parts (leaf, stem and grain) was obtained by fitting the linear regression model on dry matter weight of each part versus total dry matter weight.
    ResultsResults showed that the model well described the trend of dry matter production versus days after planting. According to the model, the maximum dry matter accumulation in all three planting dates was obtained 972-1179, 576-611 and 191-277 gm-2, respectively. Coefficient of dry matter partitioning to leaves ranged from 0.45 to 0.51 in the first planting date, 0.51 to 0.60 in the second planting date and 0.44 to 0.61 in the third planting date. There was no different between the coefficients of cultivars. Coefficient of dry matter partitioning to stem in all three planting dates were 0.35-0.49, 0.24-0.44 and 0.14-0.23, respectively. There was no significant difference among the cultivars. Partitioning coefficient to grain was between 0.16 and 0.44 for the first planting date that was lower than the second planting date. In the third planting date, the coefficient was between 0.35 and 0.76 that there was a significant difference among the cultivars.
    ConclusionIt was concluded that the trend of the dry matter production and partitioning is affected by environmental condition (temperature and solar radiation) and cultivar. The results showed that with delay in planting date crop growth rate and dry matter production were decreased. In such condition, coefficient of dry matter partitioning to stem was decreased and coefficient of dry matter partitioning to leaves and grain was increased.
    Keywords: planting date, safflower, quantification, dry matter
  • زهرا شکیبافر، فائزه زعفریان*، محمد رضوانی، میلاد باقری شیروان

    چگونگی توزیع سطح برگ و ماده خشک از عامل های موثر بر میزان جذب نور، تبخیر و تعرق تاج پوشش (کانوپی) و در نهایت ماده خشک و عملکرد دانه گیاهان زراعی به شمار می رود. به منظور ارزیابی تغییرات عمودی سطح برگ و ماده خشک تاج پوشش ذرت Zea mays L) در رقابت با علف های هرز و در حضور گیاهان پوششی آزمایشی در سال 1390 در مزرعه آموزشی-پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری اجرا شد. این پژوهش به صورت طرح بلوک کامل تصادفی با 8 تیمار و 3 تکرار طراحی شد. تیمارهای آزمایش شامل کاشت لوبیا سبزPhaseolus vulgaris)، سویا (Glycine max L. Merr) و شبدر برسیم Trifolium alexandrium به عنوان گیاهان پوششی به صورت همزمان و با تاخیر 21 روز نسبت به کاشت ذرت و همچنین کشت خالص ذرت در شرایط کنترل و بدون کنترل علف های هرز بود. نتایج بیانگر این بود که سطح برگ لوبیا سبز و سویا به ترتیب 90 و 8/92 درصد و ماده خشک لوبیا سبز و سویا نیز به ترتیب 6/82 و 1/93 درصد در مقایسه با شبدر برسیم برتری داشت. کاشت همزمان و با تاخیر لوبیا سبز به ترتیب 5/2 و یک درصد و کشت همزمان و با تاخیر سویا به ترتیب 5/3 و یک درصد سهم لایه های بالایی تاج پوشش ذرت از سطح برگ کل را نسبت به کاشت خالص بدون وجین افزایش داد و باعث افزایش توان رقابتی ذرت در برابر علف های هرز شده است. به طور کلی گیاهان پوششی باعث اختصاص سطح برگ علف های هرز به لایه های پایین تر شدند، که در مورد گاوپنبه Abutilon theophrasti و قیاق Sorghum halepense مشهودتر بود. حضور گیاهان پوششی در مقایسه با کاشت خالص ذرت در شرایط بدون حضور این گیاهان باعث کاهش شمار و سهم لایه های مختلف تاج پوشش علف های هرز از ماده خشک شد. ماده خشک گیاهان پوششی با ماده خشک علف های هرز رابطه منفی و با ماده خشک ذرت رابطه مثبت داشت. ذرت در شرایط حضور همزمان و با تاخیر لوبیا سبز به ترتیب 8/18 و 1/24، در حضور همزمان و با تاخیر سویا به ترتیب 02/38 و 6/39 و در حضور همزمان و با تاخیر شبدر برسیم به ترتیب 6/4 و 7/14 درصد در مقایسه با کاشت خالص در تداخل علف های هرز دارای عملکرد بالاتری بود. عملکرد ذرت در کاشت تاخیری گیاهان پوششی بیشتر از کاشت همزمان آنها بود.

    کلید واژگان: ساختار تاج پوشش, ذرت, سویا, شبدر برسیم, لوبیا سبز
    Zahra Shakibafar, Faezeh Zaefarian, Author, Mohammad Rezvani, Milad Bagheri Shirvan

    The vertical distribution of leaf area and dry matter is considered to be an impact factor on light absorption, evapotranspiration of canopy, dry matter accumulation and seed yield. To study the vertical distribution of leaf area and dry matter of the maize canopy in competition with weeds and cover crops, an experiment was conducted at Sari in 2011. This experiment was performed in a randomized complete block design with 8 treatments and three replications. Three cover crops, namely bean (Phaseolus vulgaris), soybean (Glycine max L.) and berseem clover (Trifolium alexandrium), were planted on two dates: simultaneous with and 21 days after maize sowing (delayed planting). In addition, maize sole crop with weed control and weed interference was added to the treatments. The results showed that dry matter and leaf area index of bean and soybean were higher than for clover. The delayed planting of bean and soybean increased the leaf area index of maize upper layer canopy rather than sole cropping of maize with weed interference: this approach caused an increase in the competitive ability of maize against weeds. The leaf area and dry matter of weeds were reduced more by bean and soybean than by berseem clover. The cover crops caused the maximum amount of weed (in particular, veveltleaf and bermuda grass) dry matter to be accumulated in the primary layer. The cover crops reduced the number of layers and dry matter of per layers in the weed canopy. For maize, the dry matter was less in the presence of berseem clover than for the two other cover crops. The maximum amount of weed dry matter was accumulated in the primary layer. Grain yield in maize was higher in simultaneous sowing than in delayed planting of cover crops, especially soybean. The cover crops’ dry matter had a positive correlation with dry matter of maize and was negatively correlated with dry matter of weeds. The yield of maize in the present of crop cover was higher than for sole cropping of maize under weed interference. The grain yield of maize with a delayed presence of cover crop was higher than at the same sowing date.

    Keywords: Bean, Berseem clover, Canopy structure, Soybean
  • پری طوسی کهل، مسعود اصفهانی، محمد ربیعی، بابک ربیعی
    به منظور بررسی تاثیر غلظت و زمان محلول پاشی کود نیتروژن مکمل بر انتقال مجدد ماده خشک و عملکرد دانه کلزا (هیبرید هایولا 401) به صورت کشت دوم پس از برداشت برنج در شالیزار، آزمایشی به صورت بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 88-1387 در اراضی موسسه تحقیقات برنج کشور در رشت اجرا گردید. دراین آزمایش دو عامل غلظت محلول حاوی کود نیتروژن خالص (از منبع اوره) در دو سطح (5 و 10 در هزار) و زمان محلول پاشی در هفت سطح: 1- محلول پاشی در مرحله 6 تا 8 برگی (کدهای 06/1 تا 08/1 کدبندی سیلوستر- برادلی و میکپیس)، 2- محلول پاشی در مرحله ساقه رفتن (کدهای 01/2 تا 03/2)، 3- محلول پاشی در مرحله قبل از گلدهی (کد 9/3)، 4- محلول پاشی در مرحله 6 تا 8 برگی + ساقه رفتن، 5- محلول پاشی در مرحله 6 تا 8 برگی + قبل از گلدهی، 6- محلول پاشی در مرحله ساقه رفتن + قبل از گلدهی، 7- محلول پاشی در مرحله 6 تا 8 برگی + ساقه رفتن + قبل از گلدهی، همراه با دو تیمار شاهد الف- بدون مصرف کود نیتروژن و ب- کوددهی متداول خاکی به صورت در زمان کاشت، در زمان ساقه رفتن و قبل از گلدهی به میزان 180 کیلوگرم نیتروژن خالص در هکتار منظور شدند. صفات گیاهی مورد ارزیابی شامل عملکرد دانه، میزان روغن، تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، وزن هزاردانه، انتقال مجدد ماده خشک، کارایی انتقال مجدد ماده خشک و میزان ماده خشک تولید شده در مرحله 50 درصد گلدهی و رسیدگی، عملکرد بیولوژیکی، شاخص برداشت دانه و مدت زمان رسیدگی بودند.
    نتایج نشان داد که بین غلظت های محلول پاشی و زمان های مصرف نیتروژن و شاهدها با هریک از تیمارها از نظر صفات عملکرد دانه، میزان روغن، تعداد خورجین در بوته، انتقال مجدد ماده خشک، میزان ماده خشک تولید شده در زمان 50 درصد گلدهی و رسیدگی، عملکرد بیولوژیکی و زمان رسیدگی تفاوت معنی داری وجود داشت. محلول پاشی با غلظت 10 در هزار درمرحله ساقه رفتن + قبل از گلدهی، بیشترین عملکرد دانه (7/4221 کیلوگرم در هکتار)، تعداد خورجین در بوته (7/219)، انتقال مجدد ماده خشک (1/694 گرم در متر مربع) و میزان ماده خشک تولید شده در زمان 50 درصد گلدهی (5/891 گرم در متر مربع) را داشت. از نظر صفات تعداد خورجین در بوته، انتقال مجدد ماده خشک، میزان ماده خشک تولید شده در زمان 50 درصد گلدهی و رسیدگی بین تیمار محلول پاشی در مراحل ساقه رفتن + قبل از گلدهی و 6 تا 8 برگی + ساقه رفتن + قبل از گلدهی، تفاوتی وجود نداشت. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که محلول پاشی تکمیلی کود نیتروژن با غلظت 10 در هزار در مرحله ساقه رفتن + قبل از گلدهی، می تواند باعث افزایش عملکرد دانه و روغن کلزا شود.
    کلید واژگان: انتقال مجدد ماده خشک, عملکرد دانه, کلزا و محلول, پاشی نیتروژن
    Tousikehalp., M. Esfahani, M. Rabiei, B. Rabiei
    The effect of concentration and timing of application of supplementary nitrogen fertilizer on dry matter remobilization and grain yield of rapeseed (Hyola401) as a second crop following rice in paddy field, was evaluated in a field experiment conducted using complete randomized block design with three replications at Rice Research Institute of Iran, Rashat, Iran, in 2008 cropping season. Fertilizer (N from Urea source) doses at two levels (5 and 10 ppm) and timing of application at 7 levels; 1: seedling stage at 6-8 leaves (1.06-1.08 based on Sylvester-Bradley and Makepeace coding system = SBMCS), 2: commencement of stem elongation (2.01- 2.03 SBMCS), 3: prior to flowering (3.9 SBMCS), 4: 1.06-1.08 + 2.01-2.03, 5: 1.06- 1.08 + 3.9, 6: 2.01-2.03 + 3.9, 7: 1.06-1.08 + 2.01- 2.03 + 3.9, plus two control treatments a: no nitrogen b: commonly applied fertilization (180 kg.ha-1) at seed sowing, stem elongation and prior to flowering in equal rates. Plant characteristics (number of siliques, number of grain.silique-1, 1000-grain weight, dry matter remobilization, dry matter remobilization efficiency, dry matter content in 50% flowering and grain maturity stages, biological yield, grain yield, oil content and harvest index) were measured. Results showed a significant difference between concentration and timing of nitrogen spray application effect on grain yield, oil content, number of siliques, dry matter remobilization, dry matter content in 50% flowering, grain maturity stages, biological yield. Spray application of nitrogen (10 ppm) in 2.01- 2.03 + 3.9 stages (Treatment. #6) had the higest grain yield 4221.7 kg.ha-1) and number of siliques.plant-1 (219.7 siliques), dry matter remobilization (694.1 g.m-2) and dry matter content at 50% flowering stage (891.5 g.m-2). There were no significant differences between number of siliques.plant-1, dry matter remobilization, dry matter content in 50% flowering stage and grain maturity stages in concentrations (10 ppm) and times of nitrogen spray application in 2.01- 2.03 + 3.9 and 1.06- 1.08 + 2.01-2.03 treatments. Results also showed that application of supplementary nitrogen (10 ppm) at 2.01- 2.03 + 3.9 stages can increase grain yield and dry matter remobilization in rapeseed cv. Hayola401.
  • جعفر نباتی، محمد کافی، احمد نظامی، پرویز رضوانی مقدم، علی معصومی، محمد زارع مهرجردی
    کوشیا یک گونه گیاهی بسیار متحمل به شوری است که ممکن است منبع خوبی از علوفه دام را از طریق تولید زیست توده با مصرف آب شور فراهم کند. به منظور بررسی اثر شوری بر خصوصیات علوفه ای کوشیا آزمایشی با سه توده (بیرجند، بروجرد و سبزوار) و سه سطح شوری (2/5، 5/10 و 1/23 دسی زیمنس بر متر) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی به صورت کرت های خرد شده با سه تکرار اجرا شد. افزایش میزان تنش شوری از 2/5 به 1/23 دسی زیمنس بر متر اثر معنی داری بر ارتفاع بوته، تعداد شاخه های جانبی، عملکرد علوفه خشک، درصد ماده خشک، درصد ساقه، عملکرد ماده خشک ساقه، درصد برگ نداشت. متوسط عملکرد علوفه خشک 1/9 تن در هکتار، درصد ماده خشک 85/29، درصد ساقه 93/41 و درصد برگ 94/57 بود. کاهش عملکرد علوفه تر، قطر ساقه و عملکرد ماده خشک برگ با افزایش شوری مشهود بود. بین توده های کوشیا مورد مطالعه توده بیرجند از نظر اکثر صفات برتری نشان داد. نتایج نشان داد که کوشیا دارای صفات مناسبی از قبیل ارتفاع بوته، نسبت بالای برگ به ساقه، تعداد شاخه های فرعی زیاد و عملکرد علوفه تر و خشک قابل قبول در شرایط تنش شوری است که می تواند این گیاه را به عنوان گزینه مناسب برای تولید علوفه مطرح کند.
    کلید واژگان: شورزیست, علوفه ماده خشک, نسبت برگ به ساقه, شوری
    Kochia is a halophyte plant and is a good source of forage for livestock under saline irrigation. In order to investigate the salinity effect on morphological and forage characteristics of kochia, an experiment was conducted. Three saline waters (5.2, 10.5 and 23.1 dS m-1) and three kochia ecotypes (Birjand, Borujerd and Sabzevar) were allocated as main and sub plots, respectively, in a split plot design based on a CRBD with three replications. There were no significant effects on plant height, branch numbers, dry matter yield, forage dry matter, stem and leaves percentage and stem dry matter by increasing salinity from 5.2 to 23.1 dS-1m,. Average of dry matter yield of 9.1 ton.h-1, percentage of dry matter of 29.85 and percentage of stem and leaf of 57.94 were recorded. Fresh forage yield, stem diameter and leaf dry matter yield were reduced by increasing salinity. Birjand showed the maximum plant height, dry matter yield, dry matter percentage, leaf yield, leaf percentage, leaf dry matter percentage and leaf to stem ratio. In conclusion, Kochia had good traits such as plant height, appropriate leaf to stem ratio, large number of branches and acceptable fresh and dry matter yield in saline condition that can make Kochia a suitable candidate for forage crop.
  • Hosseintajik*, Aligholi Ramin, Shahram Nozad, Babak Jelodari, Ghazaleh Ashtab, Zohreh Eftekhari, Sina Ramin
    Lipids in liver wet and dry matter، liver moist and dry matter and their relationships were investigated based on species، sex and age in cows، buffaloes، sheep and goats. Mean percentage of lipids in liver wet and dry matter and liver dry matter in cows were 3. 60%، 1. 10%، 29. 70%، and for buffaloes were 5. 30%، 1. 55%، 29. 20%، sheep 3. 00%، 0. 83%، 27. 90%، and goats 2. 910%، 1. 55% and 28. 40%، respectively. The highest and lowest percentage of lipids in liver wet and dry matter was observed in buffaloes and sheep، and for the liver dry matter was recorded in cows and sheep، respectively. Analyses showed significant differences in liver parameters among ruminants (p < 0. 01). Gender، except for goats، did not affect the animals'' liver parameters. In overall 15. 00% of buffaloes and 3. 50% of cows showed over 10. 00% lipids in liver، while none of small ruminants appeared to have over 6. 00% lipids in liver. There was no correlation between liver lipid and liver dry matter. In conclusion mean percentage of lipid in liver dry matter in small ruminants was less than large ruminants. Liver dry matter was high in cows and low in sheep. Mean differences in liver parameters was significant، while the age and sex of the animals were not. Liver lipidosis in buffaloes seems greater than in cows، and in small ruminants it was negligible. No correlation was expected between liver parameters. Finally، on the basis of liver dry matter، the liver in ruminants ranked from cows to buffaloes، goats and sheep
    Keywords: Lipidosis, Ruminants, Sex, Age, Liver
  • مرجان سعیدی نژاد*، مهری صفاری
    به منظور بررسی تاثیر تراکم بوته های ذرت و تعداد و مراحل وجین علف های هرز بر وزن خشک این علف ها و عمل کرد دانه ذرت، آزمایشی در سال 1390 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید باهنر کرمان به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. تیمار وجین علف های هرز شامل تعداد و زمان مراحل وجین بود، که در سطوح W1 چهار مرحله وجین) 2، 4، 6 و 8 هفته پس از کاشت([، W2]سه مرحله وجین) 2، 4 و 8 هفته پس از کاشت([، W3]دو مرحله وجین) 4 و 8 هفته پس از کاشت([و W4)عدم وجین علف های هرز در طول فصل رشد(تدوین و اجرا گردید. رقم های مورد آزمایش، سینگل کراس 704) V 1 (و ماکسیما) V 2 (از گروه FAO580 بودند؛ که تحت دو تراکم D1(70000 (و 90000) D2 (بوته در هکتار کشت شدند. در این بررسی صفت هائی چون عمل کرد دانه، سطح برگ، وزن خشک برگ، وزن خشک ساقه، وزن خشک کل ذرت و هم چنین وزن خشک علف های هرز اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که تنها تیمار عدم وجین علف های هرز در طول فصل رشد باعث کاهش معنی دار عمل کرد دانه شد؛ و تیمارهای دیگر تفاوت معنی داری با هم نداشتند. بنابراین می توان گفت که استفاده از تیمار 3W برای کنترل علف های هرز در کرمان می تواند موثر و اقتصادی باشد. سطح برگ، وزن خشک ساقه و برگ و هم چنین وزن خشک کل ذرت با افزایش مدت زمان تداخل علف های هرز کاهش پیدا کردند. تراکم نیز تاثیر معنی داری بر صفت های موردبررسی داشت. افزایش تراکم باعث کاهش وزن خشک علف های هرز و هم چنین وزن خشک برگ، ساقه و وزن خشک کل ذرت شد. عمل کرد دانه با افزایش تراکم افزایش پیدا کرد. سطح برگ و هم چنین عمل کرد دانه در رقم ماکسیما نسبت به سینگل کراس 704 بیش تر بود. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که افزایش تراکم، در بهبود توانایی رقابت ذرت با علف های هرز موثر است؛ و عمل کرد دانه ذرت را افزایش می دهد.
    کلید واژگان: ذرت, علف های هرز, تراکم, عمل کرد
    M. Saeidinezhad*, M. Saffari
    In order to evaluate the effects of plant density, number and stages of weed control, on weeds dry matter and seed yield of corn varieties, an experiment was conducted in 2011 on research farm, College of Agric. Univ. of Shahid Bahonar, Kerman, Iran. It was in randomized complete block (RCBD) in factorial design, with 3 replications. Weed control treatments were W1: weed control 4 times (2, 4, 6 and 8 weeks after planting), W2: weed control 3 times (2, 4 and 8 weeks after planting), W3: weed control 2 times (4 and 8 after weeks after planting) and W4: no weed control during corn growth season. Corn varieties were Single cross 704 and Maxima from FAO580, and were planted under 70,000 and 90,000 plants in hectare densities. Corn seed yield, plant leaves area, leaves dry matter, steam dry matter, total plant dry matter and weeds dry matter were calculated. The results showed that W4 treatment showed significant different in seed yield reduction compared to other weed control treatments. W1, W2 and W3 showed no significant difference between each others, so it can be concluded that W3 treatment could be used as an effective and economic weed control treatment in Kerman. Increasing weed-crop interaction time, caused low plant leaves, leaf and stem dry matter, and total plant dry matter of corn. Higher corn density produced lower total dry matter, leaf and stem dry matter and weeds dry matter. Seed yield increased with higher density. Maxima variety had higher seed yield and plant leaves area than Single cross 704. It seems that higher density caused a better ability and weed competition, and produced higher seed yield.
    Keywords: Corn (Zea mays L.), weeds, density, yield
  • علی قلی رامین، حسین تاجیک، بابک جلوداری، شهرام نوزاد، مهیار جلوداری، غزاله آشتاب، سینا رامین
    درصد چربی در ماده خشک و تر کبد و درصد ماده خشک کبد در تعداد 384 راس دام کشتار شده شامل 114راس گاو، 100راس گاومیش، 147راس گوسفند و 23راس بز با توجه به گونه دام، جنس و سن تعیین و ارتباط بین پارامترهای کبدی مطالعه شد. میانگین درصدچربی در ماده خشک و تر کبد و ماده خشک کبد در گاوها به ترتیب 6/3درصد، 1/1درصد، 7/29درصد، گاومیش ها 3/5درصد، 55/1درصد، 2/29درصد، گوسفندها 3درصد، 83/0درصد، 9/27درصد و بزها 91/2درصد، 55/1درصد و 4/28درصد تعیین گردید. بالاترین حد درصدچربی در ماده خشک و تر کبد به ترتیب در گاومیش (5/20درصد، 2/6درصد) و پائین ترین آنها در گوسفند (14/5درصد، 55/1درصد) و برای ماده خشک کبد به ترتیب در گاو (2/38درصد) و گوسفند (9/31درصد) مشاهده شد. آنالیز آماری (ANOVA) پارامترهای کبدی، اختلاف معنی داری را در بین نشخوارکنندگان نشان داد. پارامترهای کبدی در دام های نر و ماده به جز بزها اختلاف معنی داری را نشان ندادند. در بررسی انفرادی دام ها، حدود 15درصد از گاومیش ها و 5/3درصد از گاوها بیشتر از 10درصد چربی در ماده خشک کبد بودند در صورتیکه در نشخوارکنندگان کوچک کمتر از 6درصد بود. به استثناء رابطه مثبت بین درصدچربی در ماده خشک با تر کبد، رطوبت با ماده خشک کبد، هیچ رابطه معنی داری بین درصدچربی در ماده خشک و تر کبد با ماده خشک کبد مشاهده نگردید. لذا می توان گفت که میانگین درصدچربی در ماده خشک کبد در نشخوارکنندگان کوچک کمتر از بزرگ ها بوده و گاومیش بیشتر از گاو می باشد. میانگین درصدماده خشک کبد در گاوها بیشترین و گوسفندها کمترین است. تفاوت بین گونه ها معنی دار بوده، اما سن و جنس در پارامترهای کبدی موثر نیستند. احتمال لیپیدوز کبدی در گاومیش ها بیشتر از گاو و در گوسفند و بزها ضعیف است. بین چربی کبد با ماده خشک کبد رابطه ای وجود نداشته و مستقل از یکدیگر هستند. سرانجام با استناد به ماده خشک، کیفیت غذائی کبد به ترتیب از گاو به گاومیش، سپس بز و نهایتا گوسفند طبقه بندی می گردد.
    کلید واژگان: لیپیدوز, نشخوارکنندگان اهلی, ماده خشک کبد, ماده تر کبد
    Ramin Ag, Tajic H., Jelodari B., Ramin S
    The percentage of fat in liver wet and dry matter، liver moist and dry matter and their relationship were investigated based on species، sex and age of 384 slaughtered animals including 114 cows، 100 buffaloes، 147 sheep and 23 goats from 2008 to 2010 in Urmia، Iran. Mean percentage of fat in liver wet and dry matter، and liver dry matter in cows were 3. 6%، 1. 1%، 29. 7%، buffaloes were 5. 3%، 1. 55%، 29. 2%، sheep were 3%، 0. 83%، 27. 9% and goats were 2. 91%، 1. 55% and 28. 4%، respectively. The highest value for fat in liver wet and dry matter was observed in buffaloes (6. 2%، 20. 5%) and the lowest value for sheep (1. 55%، 5. 14%). The highest and lowest values for liver dry matter were found in cows (38. 2%) and sheep (31. 9%)، respectively. ANOVA analysis showed significant different in liver parameters among ruminants. Variant of sex except for goats did not affect on measured parameters. In individual surveys on measured parameters، 15% of buffaloes and 3. 5% of cows showed over 10% fat in liver، while none of small ruminants appeared over 6% fat in liver. In spite of expected correlations between fat in liver wet and dry matter، liver moist and dry matter، no correlation was observed between fat liver and liver dry matter. Thus، it is concluded that mean value of fat in liver dry matter in small ruminants was less than cows and buffaloes. Maximum mean liver dry matter observed in cows and the minimum in sheep. Mean value of measured parameters among animal species was significant، while age and sex didn’t affect them. It was concluded the occurrence of liver lipidosis in buffaloes is greater than cows and in sheep and goats is so weak. No correlation was expected between fat liver and liver dry matter، and finally، based on liver dry matter، the quality of liver in ruminants sorted from cows to buffaloes، goats and sheep.
    Keywords: Lipidosis, Domestic ruminants, Liver wet matter, Liver dry matter
  • ندا بهرامی، امیر آیینه بند، شاپور لرزاده
    کاشت مداوم و برداشت سالانه ی نیشکر بدون کوددهی متعادل و کافی و خارج نمودن یا سوزاندن بقایا از اراضی منجر به بروز مشکلات حاصلخیزی خاک می شود، عناصر غذایی از خاک تخلیه شده که بر عملکرد و عکس العمل به مصرف کود تاثیر می گذارد. به منظور مطالعه تاثیر بقایای گیاهان زراعی بر سه واریته مهم تجاری نیشکر یک آزمایش گلخانه ای در طی سال 1387 در شرکت کشت و صنعت کارون اجرا شد. این آزمایش بصورت طرح کرتهای یکبار خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمار بقایای گیاهان زراعی در شش سطح شامل: گندم، ذرت، نیشکر، یونجه، لوبیا و ماش بعنوان فاکتور اصلی و تیمار واریته های مهم تجاری نیشکر در سه سطح شامل: CP48-103، CP69-1062 و CP57-614 به عنوان فاکتور فرعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد که در تیمار بقایای یونجه، بیشترین میزان ماده خشک اندام هوایی، ماده خشک ریشه، ماده خشک کل، شاخص سطح برگ نهایی و درصد فسفر اندام هوایی و همچنین در بقایای ماش، بیشترین درصد نیتروژن برگ و درصد پتاسیم اندام هوایی بدست آمد. بقایای نیشکر نسبت به سایر بقایای موجود در آزمایش دارای کمترین میزان صفات مورد بررسی بود. واریته CP48-103 نسبت به سایر واریته های مورد آزمایش دارای بیشترین میزان ماده خشک اندام هوایی، ماده خشک کل، شاخص سطح برگ نهایی، درصد فسفر اندام هوایی، درصد پتاسیم اندام هوایی است و واریته CP57-614 دارای بیشترین ماده خشک ریشه و درصد نیتروژن برگ می باشد.
    کلید واژگان: بقایای گیاهی, رشد رویشی, نیشکر
    N.Bahrami, A. Ayineband, Sh. Lorzadeh
    Permanent cultivation of sugarcane and harvesting without any balanced and enough fertilization and get out or burn trashes in fields causes problems in soil fertility، minerals get out from soil that influenced on yield and usage fertilizers. The green house experiment carried out for evaluation effects of crop residue on three sugarcane varieties in split plot experiment based on CRB with three replication at Karoun Agronomy and Industry Company in 2008. there were six levels of crop residue treatment including of wheat، maize، sugarcane، medicago، cowpea and mungbean as main plot and three levels of sugarcane varieties treatment including of CP57-614، CP69-1062، CP48-103 as sub plot. The results showed that there were the greatest of foliar dry matter، root dry matter، total dry matter، leaf area index and P percentage by medicago residue and the greatest N percentage and K percentage by mungbean residue. There were the lowest of variables by sugarcane residue. There were the greatest of foliar dry matter، total dry matter، leaf area index، P percentage and K percentage by CP48-103 variety and the greatest of root dry matter and N percentage by CP57-614 variety.
    Keywords: Crop residue, Growth, Sugarcane
  • عامری، نصیری محلاتی، رضوانی مقدم
    به منظور بررسی اثرسطوح نیتروژن و تراکم روی کارایی مصرف نیتروژن، عملکرد گل و مواد موثره در گیاه دارویی همیشه بهار آزمایشی در دو سال زراعی(1384 و 1385) در مشهد، بصورت کرتهای خرد شده در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. سطوح تیمارنیتروژن (فاکتور اصلی) شامل صفر، 50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار نیتروژن و سطوح تیمار تراکم (فاکتور فرعی) شامل20، 40، 60 و 80 بوته در متر مربع بود. صفات مورد بررسی شامل عملکرد وزن خشک گل، میزان عصاره و اسانس موجود در گل، میزان نیتروژن موجود در ماده خشک اندام هوایی گیاه و در نهایت جنبه های مختلف کارایی استفاده از نیتروژن بود. نتایج حاصل از تجزیه مرکب داده های دو سال آزمایش نشان داد که تیمارهای نیتروژن و تراکم، روی صفات مورد بررسی در آزمایش تاثیر آماری معنی داری داشتند. بیشترین عملکرد گل خشک در تیمار 150 کیلوگرم در هکتار نیتروژن به میزان 86/102 گرم در متر مربع بدست آمد. کاهش میزان نیتروژن به100 کیلوگرم در هکتار، باعث 93/16 درصد کاهش عملکرد گل خشک شده و مقدار آن به 43/85 گرم در متر مربع رسید. با توجه به تاثیر تیمارهای تراکم و نیتروژن، روی عملکرد گل خشک، میزان نهایی تولید عصاره و اسانس در واحد سطح نیزدر سطوح مختلف تراکم و نیتروژن متفاوت بود. بیشترین مقدار تولید عصاره و اسانس در واحد سطح مربوط به تیمارهای150 کیلوگرم در هکتار نیتروژن و تراکم 80 بوته در هکتار بود. با افزایش کاربرد کود نیتروژن کارایی استفاده از نیتروژن کاهش یافت. بیشترین مقدار آن مربوط به تیمار 50 کیلوگرم نیتروژن در هکتار بود (95/14 گرم گل خشک بر گرم نیتروژن). با افزایش میزان کود نیتروژن به 150 کیلوگرم در هکتار، کارایی استفاده از نیتروژن به 85/6 گرم گل خشک بر گرم نیتروژن رسید. نتایج مشابهی در مورد کارایی جذب و مصرف نیتروژن نیز دیده شد. با افزایش استفاده از کود نیتروژن، کارایی جذب نیتروژن کاهش یافت و از 68/77 درصد در تیمار 50 کیلوگرم در هکتار نیتروژن، به 59/55 درصد در تیمار 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار رسید. کارایی مصرف نیتروژن نیز از 9/33 گرم گل خشک بر گرم نیتروژن در تیمار عدم کاربرد کود به 44/12 گرم گل خشک بر گرم نیتروژن در تیمار 150 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژن کاهش یافت.
    Ali Akbar Ameri, Mehdi Nassiri Mahalati, Parviz Rezvani Moghadam
    Efficient use of nitrogen for medicinal plants production, might increase flower dry matter, essential oil and extract yield and reduce cost of yield production. A two year (2005 and 2006) field study was conducted in Torogh region(36,10° N,59.33° E and 1300 m altitude) of Mashhad, Iran, to observe the effects of different nitrogen and densities on flower dry matter, essential oil and extract production and nitrogen use efficiency (NUE) in a multi-harvested Marigold (Calendula officinalis). The levels of Nitrogen fertilizer (N) were 0, 50, 100 and 150 kg ha-1 and levels of density were 20, 40, 60 and 80 plant m-2. The combined analysis results revealed significant effects of N and density levels on flower dry matter, essential oil and extract production and NUE of Marigold. The highest dry flower production obtained by 150 kg ha-1 N and 80 plant m-2 plant population (102.86 g m-2). The higher flower dry matter production caused more essential oil and extract production in high nitrogen and density levels. Agronomic N-use efficiency (kg flower dry matter yield per kg N applied), physiological efficiency (kg flower dry matter yield per kg N absorbed) and fertilizer N-recovery efficiency (kg N absorbed per kg N applied, expressed as %) for marigold across treatments ranged from 6.8 to14.9, 12.3 to 33.6 and 55.5 to 77.6, respectively and all were greater for N application at 50 compared with150 kg N ha-1, and under high density than low density. The amount of essential oil and extract per 100g flower dry matter decreased during the flower harvesting period. The higher amount of essential oil and extract obtained at early flowering season. The essential oil and extract ranged from 0.22 to 0.12 (ml. per 100g flower dry matter) and 2.74 to 2.13 (g per 100g flower dry matter) respectively.
  • علیرضا کوچکی، مهدی نصیری محلاتی، حسن فیضی، شهرام امیرمرادی، فرزاد مندنی
    به منظور بررسی اثر کشت مخلوط نواری ذرت (Zea mays L.) و لوبیا Phaseolus vulgaris L.)) بر عملکرد ماده خشک و نسبت برابری زمین (LER) آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد در سال زراعی 88-1387 انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل پنج سطح کشت مخلوط نواری با 2، 3، 4، 5 نوار و کشت خالص ذرت و لوبیا همراه با دو سطح کنترل و بدون کنترل علف های هرز به صورت طرح بلوک نواری در سه تکرار انجام شد. نتایج نشان داد که روند تجمع ماده خشک ذرت و لوبیا تحت تاثیر تیمارهای مختلف کشت مخلوط قرار گرفت. بیشترین میزان تجمع ماده خشک در تیمار نوار 2 ردیفی و کمترین آن در کشت خالص بود، بنابراین با افزایش عرض نوار تجمع ماده خشک به تدریج کاهش یافت. علف های هرز، هم از طریق اثر بر سرعت تجمع ماده خشک و هم از طریق تاثیر بر مقدار تجمع ماده خشک باعث کاهش رشد شدند. عملکرد ماده خشک مخلوط نسبت به کشت خالص در ردیف های حاشیه ای در تمامی تیمارها بیشتر از ردیف های مرکزی بود. در ردیف های حاشیه ای، وجود علف هرز عملکرد بیولوژیک ذرت، لوبیا و مخلوط را به ترتیب به میزان 7/18، 5/23 و 3/20 درصد نسبت به شرایط عاری از علف هرز کاهش داد. این کاهش در ردیف های مرکزی معادل 6/29، 3/21 و 3/27 درصد بود. در تمامی تیمارهای مخلوط نواری، نسبت برابری زمین بیشتر از کشت خالص(LER>1) بود و با افزایش عرض نوار مقدار آن کاهش یافت. در ردیف های حاشیه ای، LER مخلوط در حضور علف های هرز به میزان 29/0 افزایش یافت که این مقدار در ردیف های مرکزی برابر 21/0 بود. این امر نشاندهنده توانایی بالقوه کشت مخلوط در رقابت با علف های هرز بدون استفاده از وجین و یا علفکش ها است.
    A. Koocheki, M. Nassiri Mahallati, H. Feizi, S. Amirmoradi, F. Mondani
    In order to study the effect of strip intercropping of maize (Zea mays L.) and bean (Phaseolus vulgaris L.) on the dry matter yield and land equivalent ratio (LER) in weedy and weed free treatments, an experiment was conducted at the Agricultural Station of College of Agriculture, Ferdowsi University of Mashhad, Iran. Treatments were strip width of 2, 3, 4 and 5 rows and sole cropping of each crop. In addition two levels of weedy and weed free as strips were also included. Results indicated that treatments affected dry matter accumulation of maize and bean. The highest dry matter accumulation found in two strip widths and sole crop showed the lowest. Thus by increasing strip width dry matter was decreased. Weeds decreased dry matter accumulation by reduction of both rate and content of dry matter. Increasing of strip width reduced dry matter yield of maize and bean, and two strip widths showed the highest dry matter yield. Dry matter yield in intercropping treatments were more than sole crops in all side rows. In side rows, weeds reduced biological yield of sole stand of maize, bean and intercropped by 18.7, 23.5 and 20.3 percent compared to weed free treatments respectively. In central rows these values were 29.6, 21.3 and 27.3 percent, respectively. Land equivalent ratio in strip intercropped was more than sole crops and was reduced with increasing strip width. Intercropped LER in weedy treatment enhanced 29 percent in side rows and 21 percent in central row
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال