به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۱۴۳۹۵ عنوان مطلب
|
  • عبدالرضا کوشکی، فروغ سادات رحیم پور*، جعفر شانظری
    در این پژوهش دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا درزمینه تعامل قوه متصرفه با سایر قوای ادراکی انسان بررسی و در سه محور با یکدیگر مقایسه شده است: یک) تعامل قوه متصرفه با قوای ظاهر، دو) تعامل قوه متصرفه با قوای باطن، سه) تعامل قوه متصرفه با قوه عاقله. هر دو فیلسوف قایل به دخالت مستقیم قوه متصرفه در امر خواب و رویا هستند و نقش این قوه را برای انسان های خاص، رقم زدن نوعی وحی و الهام می دانند. هم چنین اتفاق نظر دارند که تعامل متصرفه با قوای ظاهر، باطن و عاقله موجب تسهیل برخی افعال مانند انتزاع طبایع نوعی، یافتن صور مفقوده حافظه و خیال، تاثیرگذاری بر حکم عقل عملی و نیز ایجاد زمینه برای رویای صادقه می شود. علاوه بر این معتقدند به منظور بهبود عملکرد قوه متصرفه و درنتیجه، تعامل اثربخش تر آن، از راهکارهایی مانند تقویت قوه عاقله، راست گفتاری و سلامت اخلاقی می توان بهره برد. به رغم برخی شباهت ها، اختلافاتی نیز میان دیدگاه های ابن سینا و ملاصدرا وجود دارد، ازجمله این که ملاصدرا برخلاف ابن سینا، قوه متصرفه را مجرد (مثالی) می داند و درنتیجه، نظریه «حضور» را به جای نظریه «انطباع» می نشاند. واژه های کلیدی: ابن سینا، ملاصدرا، قوه متصرفه، قوای ظاهر، قوای باطن ، قوه عاقله
    کلید واژگان: ابن سینا, ملاصدرا, قوه متصرفه, قوای ظاهر, قوای باطن, قوه عاقله
    Abdorreza Kooshki, Foruqossadat Rahimpoor *, Jafar Shanazari
    The current essay is a comparative study of the views of Avicenna and Mulla Sadra concerning the interaction of the Creative Faculty with other human perceptual faculties in three fields: i) interaction of creative faculty with external faculties, ii) interaction of creative faculty with internal faculties, iii) interaction of creative faculty with rational faculty. Both philosophers believe in the direct intervention of the creative faculty in the dreaming process and consider the role of this faculty for special humans to be like a type of revelation and inspiration. Moreover, they are unanimous that the interactions of creative faculty with external, internal and rational faculties facilitate some actions like an abstraction of generic natures, finding the lost forms of memory and imagination, influence on practical reason and also create the ground required for the veridical dream. They also believe that in order to improve the function of creative faculty and as a result, its better interaction; we can be benefitted from such solutions as strengthening the rational faculty, truthfulness and moral health. Despite some similarities, there are also some differences between the views of Avicenna and Mulla Sadra including the fact that Mulla Sadra contrary to Avicenna, considers creative faculty to be immaterial (ideal) and thus he replaces the theory of “presence” with the theory of “impression”.
    Keywords: Avicenna, Mulla sadra, Creative Faculty, External Faculties, Internal Faculties, Rational Faculty
  • نجف یزدانی
    یکی از ابعاد وجود انسان که کمتر به آن توجه شده، ساحت غیرشناختی نفس آدمی است. فیلسوفان اسلامی در ذیل قوه محرکه و قوه عملی انسان به طور پراکنده به توضیح این بعد از انسان پرداخته اند؛ اما دیدگاه واحدی درباره قوه عملی بیان نکرده اند. این مقاله ضمن پذیرش اهمیت شناخت و ارزشمندی قوه عاقله و نیز استناد شناخت حسن و قبح افعال به قوه نظری، تفسیر غیر شناختی از قوه عملی را قابل دفاع تر می داند. همچنین این پژوهش نشان می دهد با توجه به آیات قرآن، قوه عملی به عنوان مبدا امور غیراداکی در انسان، جایگاه مهمی در سعادت آدمی دارد. نقش قوه عملی در حصول ایمان، ارتباط قوه عملی با فضایل و رذایل اخلاقی، نقش این قوه در تحقق عدالت و عمل صالح و تاثیر قوه عملی بر قوه نظری یا قوه شناختی از محورهایی است که در آیات قرآن به اهمیت قوه عملی اشاره دارد. با توجه به موارد ذکرشده، استکمال قوه عملی در سعادت نهایی انسان ضرورت می یابد و علاوه بر جنبه شناختی نفس باید به ابعاد غیر شناختی آن نیز توجه نمود.
    کلید واژگان: قرآن, قوه عملی, نفس, ایمان, فضایل و رذایل اخلاقی
    Najaf Yazdani
    One of the aspects of human's existence that Less attention has been paid to it, is the non-cognitive aspect of the human's soul. The Islamic philosophers have expressed diffusely this faculty following of locomotive and practical faculties but havent expressed about practical faculty. This article accept important of knowledge, worth of rational faculty and citation of grasp of the good and evil of acts to theoretical faculty, believe that interpretation of non-cognitive from practical faculty is more defensible. This article, also, show with attention to verses of Quran, the practical faculty is important in the human's happiness. The role of practical faculty in achievement of faith, relationship practical faculty with moral virtues and vices, role of this faculty in actualization of justice and good act, and influence of practical faculty on theoretical or cognitive faculty are axis that verses of Quran point to them. The perfection of practical faculty necessary into final happiness of human, with attention to mentioned items, soul must attention to non-cognitive aspect, in addition to its cognitive aspectes.
    Keywords: Quran, Practical faculty, Soul, Faith, Moral virtues, vices
  • مهران رضایی، مجید صادقی حسن آبادی، احمد رستم پور
    حوزه «ادراکات» و «فلسفه فعل»، از مباحث نو و حائز اهمیت در فلسفه اسلامی است. مسئله خاص این پژوهش، تحلیل و تبیین منسجم جایگاه دو قوه از قوای باطنی، یعنی خیال و وهم، در گستره ادراکات و افعال انسانی است. از آنجا که خیال، محل نگهداری صور جزئی است، ملاصدرا عملکرد این قوه در ادراکات و افعال را در رابطه ای چند سویه با دیگر قوای باطنی تبیین نموده است. همچنین ملاصدرا خیال را به مثابه یکی از مبادی اساسی افعال، حلقه رابط بین عالم محسوسات و معقولات و مانند ملکه ای در حفظ صور می داند. این قوه، مبدا ابعد در افعال عبث، گزاف، عادی، طبیعی و مزاجی است. وهم نیز از قوای مدرکه مدرک معانی جزئی است. در تبیین حیطه عمل و تسلط قوه وهم با رویکردی توسعه ای، می توان جایگاه این قوه را از «قوه ای ادراکی در کنار سایر قوای ادراک باطنی» ارتقا داد و آن را «مسلط بر تمام قوای حیوانی» و در نهایت، وهم را همان «نفس حیوانی» دانست. دیگر آن که وهم، نقشی اساسی در خطاهای ادراکی و افعال تابع آن دارد.
    کلید واژگان: ادراک, خیال, وهم, انسان, فلسفه فعل, ملاصدرا
    Mehran Rezaee, Majid Sadeghi Hasanabadi, Ahmad Rostampour
    The domain of ‘perceptions’ and ‘philosophy of action’ is a new and significant issue in Islamic philosophy. Our goal is to provide a consistent analysis of the place of two internal faculties - namely imagination and fancy - in the domain of human perceptions and actions. Regarding imagination as the place of particular forms، Mulla Sadra explains the function of these two faculties in multiple relations with other internal faculties. Seeing the imagination as a significant basis of action، Mulla Sadra explains the role of imagination as a link between sensible and intelligible world and like a habitus in keeping forms. This faculty is the source of arbitrary، habitual، natural and temperamental actions. Also fancy - as a perceiver of particular concepts - is the faculty of perception; With a expansion approach، we can promote the place of this faculty from ‘An intellective faculty along with other internal intellective faculties’ to a ‘dominant faculty on all animal faculties’ and even finally take the fancy equal to ‘animal soul’. And also fancy has a basic role in the intellective/ perceptive mistakes and its subsequent actions.
    Keywords: Perception, Imagination, Fancy, Human, Philosophy of Action, Mulla Sadra
  • سید محمدحسین میردامادی

    در فلسفه مشائیان و ابن سینا، نفس دارای قوای ظاهری و باطنی است. یکی از قوای باطنی نفس، قوه خیال است. ابن سینا افزون بر اثبات قوه خیال، در کتاب های گوناگون خود، دلایلی بر مادی بودن این قوه و ادراکات جزئی اقامه کرده است. در این مقاله، نخست چیستی قوه خیال و نقش آن در به دست آوردن معرفت بیان شد. سپس، ادله ابن سینا در اثبات قوه خیال بررسی شده و نیز دلایل او در مادی بودن قوه خیال، براساس مبانی صدرایی، به نقد کشیده شد. همچنین برخی پیامدهای مادی دانستن قوه خیال به طور اجمال بررسی شده است. سرانجام تبیینی درست از دیدگاه ابن سینا، درباره مادی بودن خیال ارائه شده است.

    کلید واژگان: قوه خیال, حس مشترک, تجرد مثالی, ابن سینا, ملاصدرا
    Seyyed Mohammad Hossein Mirdamadi

    In Peripatetics and Ibn Sina’s philosophy, the soul has inner and outer faculties. Imaginal faculty is one of the inner faculties of the soul. In addition to proving the imaginal faculty, in his various books, Ibn Sina has stated some reasons for the materiality of this faculty and the perceptions. This paper, at first, addresses the nature of the imaginal faculty and its role in acquiring knowledge. Then, Ibn Sina's arguments for proving the imaginal faculty are examined, and his reasons for the materiality of the imaginal faculty are criticized on the bases of Mulla Sadra’s principles. Also, some of the outcomes of regarding the imaginal faculty as material are briefly outlined. Finally, an accurate explanation about the materiality of imaginal faculty has been offered from the viewpoint of Ibn Sina.

    Keywords: imaginal faculty, common sense, imaginal incorporeality, Ibn Sina, Mulla Sadra
  • غلامرضا فدایی*

    این اصطلاح معمولا در جایی به‎کار می‎رود که عاملی با آنکه دسترسی به منبع دارد اما به دلایلی ترجیح می‎دهد از کمترین امکانات استفاده کند. این عمل گاه ممدوح و گاه مذموم است. حوزه اطلاع‎رسانی اگر اسمش بامسما باشد معنایش این است که درست اطلاع‎رسانی کند و البته خودش قبلا باید اطلاع داشته باشد؛ زیرا کسی که خبر ندارد یا خبر درست ندارد چگونه می‎تواند خبررسانی کند. این امر برای کسانی که خود داعیه اطلاع رسانی دارند و به ویژه استاد حوزه اطلاع رسانی اند اهمیتش مضاعف می شود. ‎توجه به استناد و مستندسازی یکی از مهم ترین درس های حوزه علم اطلاعات و دانش‎شناسی است که در آن تاکید می شود، کسی چیزی بدون استناد نگوید. علاوه بر این، تاریخ شفاهی یکی از درس های رشته آرشیو (یادمانه ها) است و متخصصان این حوزه باید با افرادی که درگیر مسائل بوده‎اند و دارای اطلاعاتی هستند مصاحبه کنند تا آن ها نظراتشان را بگویند و چیزی از قلم نیفتد. توجه به استناد و مستندسازی یکی از مهم ترین درس های حوزه علم اطلاعات و دانش‎شناسی است که در آن تاکید می شود، کسی چیزی بدون استناد نگوید. علاوه بر این، تاریخ شفاهی یکی از درس های رشته آرشیو (یادمانه ها) است و متخصصان این حوزه باید با افرادی که درگیر مسائل بوده‎اند و دارای اطلاعاتی هستند مصاحبه کنند تا آن ها نظراتشان را بگویند و چیزی از قلم نیفتد. در نیمه‎های مهرماه امسال (1398)، رایانامه‎ای از یکی از فارغ التحصیلان دکترای جوان این رشته برایم آمد مبنی بر اینکه مقاله‎ای در دائره‎المعارف کتابداری و اطلاع‎رسانی درباره آموزش این رشته منتشر شده که در آن ضمن نام بردن از بسیاری از افراد، بخشی را هم به تاسیس دانشکده علم اطلاعات و دانش‎شناسی اختصاص داده است. نام برده با تاکید بر بخش اخیر و با توجه به شناختی که از من نسبت به موضوع دارد پیشنهاد کرده بود درباره آن اظهارنظر کنم. در ابتدا باید از این اقدام ارزشمند جوانان اهل تحقیق سپاسگزاری کنم که وقتی مطلبی می‎خوانند چنانچه مطلب نادرستی یا سوگیری یا نقصی می‎بینند از کنار آن سرسری نمی‎ گذرند و سعی می کنند در اصلاح آن بکوشند، زیرا غفلت از آن موجب تحریف تاریخ یا ایجاد ابهام یا خلا در تاریخچه هر موضوعی خواهد بود. من نه از آن نظر که بخواهم درباره فعالیت خود بزرگ نمایی کنم؛ ولی اگر واقعیت با آنچه نوشته می‎شود زاویه داشته باشد لازم است حتما آن را بازگو کرد هر چند برای بعضی ها خوشایند نباشد. من در دروان زندگی کاری ام از سال 1352 به بعد با توجه به انتخاب رشته کتابداری و اطلاع‎رسانی و نظر به علاقه به این رشته، برای ارتقای آن از هیچ اقدامی فروگذاری نکرده‎ام، اما دریغ از توجه، یا ابراز علاقه یا انتقاد صحیح و حتی غلط دست اندرکاران و مدعیان این رشته. در مقابل، آنچه من دیده‎ام سکوت و از کنار مسائل گذشتن توسط دیگران بوده است. نمونه آن، دوران حدود بیست ساله مسئولیت‎هایم در مدیر کلی آموزش وپرورش استان همدان، نمایندگی مجلس شورای اسلامی، سازمان اسناد ملی، ریاست کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، و دانشکده کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه تهران است که طی آن هرگز ندیدم شخصی یا شخصیتی از حوزه کتابداری و اطلاع‎رسانی با من در باره ارتقای حوزه تماس بگیرد و مطلبی را بیان کند؛ هرچند در این دوران سعی کرده‎ام خود با استنباط شخصی هرچه در توان داشته ام انجام دهم. اثرگذارترین کارهایی که انجام شده است ایجاد پژوهشکده اسناد در سازمان اسناد ملی ایران، تصویب قانون کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، تصویب قانون کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس و ایجاد دانشکده کتابداری و اطلاع‎رسانی (دانشکده علوم اطلاعات و دانش‎شناسی) است. به علاوه، باآنکه در اغلب مجالس یا سازمان‎های مهم این حوزه به ویژه پس از انقلاب شرکت داشته‎ام، اما دریغ از تهیه تاریخ شفاهی ازطرف سازمان‎های مسئول در این باره. مطلب زیر بخشی از آن چیزی است که توسط آقای دکتر حیاتی در بخش آموزش کتابداری و اطلاع‎رسانی در دائره‎المعارف کتابداری و اطلاع‎رسانی تهیه شده است: تاسیس دانشکده. در سال 1389 در دانشگاه تهران «دانشکده علم اطلاعات و دانش‏شناسی» به ابتکار غلامرضا فدائی، استاد گروه علم اطلاعات و دانش ‏شناسی و کمیته برنامه‎ریزی رشته، با چند عضو هیئت علمی تازه کار بدون گروه آموزشی در راهروئی در طبقه بالای باشگاه دانشگاه تاسیس شد. او می خواست با همکاری مرکز اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران رشته ‏های جدید شورای ‏عالی برنامه‏ ریزی را راه اندازد. این ایده قبلا در دوران انقلاب فرهنگی مطرح و به دلائلی که پیش از این گفتیم، منتفی شده بود. او نیز چنان‎که خود به یک منتقد گفته بود خواسته بود از سیاست "راه بنداز جا بنداز" استفاده کند(7). اما کار آن‎چنان که وی فکر می‏کرد پیش نرفت و دانشگاه تهران را راضی نکرد (8). در نتیجه، کوتاه زمانی بعد از تاسیس، دانشکده تعطیل و به گروه فروکاسته شد و به دانشکده مدیریت بازگشت. البته از لحن نوشتار می گذرم که چینش کلمات می‎توانست بار مثبت یا دست‎کم بی‎طرفی داشته باشد و چنین القا کند که اگر این دانشکده به سرانجام می‎رسید برای این حوزه افتخاری ماندگار بود. در متن بالا، اشکالاتی چند هست، ازجمله: 1- بند اول این نوشتار موهم این است که این دانشکده به ابتکار من و کمیته برنامه ریزی تشکیل شده است درحالی که این چنین نیست. من با پیشنهاد دست کم سه گروه کار را شروع کرده و بعدها آن را به شورای عالی برنامه‎ریزی ارائه کردم و مجوز آن را از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (عتف) هم گرفتم؛ 2- اینکه کار بدون گروه آموزشی تشکیل شد خلاف است. درست است که نیروهای اصلی و قدیمی گروه هریک به دلیلی بازنشسته شدند و نیروهای جدید هم تازه‎کار و بی‎تجربه بودند اما گروه منحل نشده بود؛ 3- من بدوا نمی‎خواستم با همکاری کتابخانه ملی این دانشکده را تاسیس کنم. قبل از آن و پس از آنکه بعد از نمایندگی مجلس مدیریت گروه به عهده من گذاشته شد وقتی به خدمت هریک از روسای دانشگاه تهران می‎رسیدم به آنها متذکر می‎شدم که گروه ما استعداد دانشکده شدن را دارد وآنها هم ضمن تایید اظهار می‎داشتند که فعلا بودجه نداریم والا با ایجاد دانشکده مخالفتی نداشتند؛ 4- لزوم همکاری با کتابخانه ملی هم از این نظر بود که من اعتقاد داشتم که اگر همکاری دانشگاه و صنعت امری پذیرفتنی است - که هست - صنعت رشته ما هم متشکل از موسساتی همچون کتابخانه ملی، کتابخانه مجلس، کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، نهاد کتابخانه های عمومی و در بخش خصوصی کتابخانه آستان قدس رضوی و کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی است که البته مهم ترینشان سازمان اسناد و کتابخانه ملی است؛ 5- آوردن عبارت «راه بنداز جا بنداز» در یک متن علمی آن هم از قول یک منتقد هرچند ویراستار دائره‎المعارف باشد حجت نیست. تازه زمانی قول منتقد می‎آید که دعوی موسس هم در کنار آن باشد؛ 6- تعطیلی دانشکده با تغییر رئیس دانشگاه تهران هم زمان شد. مدیریت قبلی اگرچه درآغاز حمایت خوبی به عمل آورد ولی درآخر با اقدامات خلاف عرف و حتی غیرقانونی آن را تضعیف کرد ولی باز هم بنای تعطیلی آن را نداشت؛ 7- در مدیریت بعدی اگرچه دانشکده را تعطیل کردند ولی ظاهرا قول احیای دوباره آن را داده بودند؛ 8- و سرانجام اینکه نباید نوشت که به دانشکده مدیریت بازگشت، زیرا قبلا گروه در آنجا نبود و در دانشکده علوم تربیتی بود. بازگشتن به این معنا است که قبلا هم آنجا بوده است. البته، اینکه جوانان به تهیه مقالات دائره‎المعارف اقدام کنند جای تقدیر دارد اما آن ها ممکن است به هر دلیلی محذوریت داشته باشند و نتوانند با دست‎اندرکاران بعضی فعالیت‎ها تماس بگیرند. بااین حال، از جناب دکتر حیاتی که پیر این حوزه است بعید بود که بدون تماس با فردی که به‎طور مستقیم درگیر این قضیه بوده است رویدادی را قلمی کند. مهم تر آنکه این اظهارات برای یک مقاله نیست که ممکن است گفته شود نظرات شخصی نویسنده بوده و همه ممکن است آن را نخوانند. این یک مقاله دائر ه‎المعارف است و معمولا مقالات دائرهالمعارفی از واقعیات برگرفته می‎شود؛ یعنی باید قطعیت داشته باشد و بر ظن و گمان استوار نباشد. من متن اصلی مقاله را هم خواندم که خوب در بسیاری از موارد آن باید دوستان درگیر کار، اگر در قید حیات هستند، اظهارنظر کنند و غلط‎هایی در آن مشاهده کردم که لازم است اصلاح شود، مانند حمیت به جای همت و علی‎رقم به جای علی‎رغم که در نگارش دائره‎المعارفی پذیرفتنی نیست. همچنین، یادم می‎آید که در مرکز خدمات کتابداری (تبراک) که بودم در حدود سال‎های 53-54 امتحانی دادیم که می گفتند برای ایجاد دوره دکترای کتابداری ازطرف دانشگاه ایلی‎نویز بود، ولی نمی‎دانم چرا به هم خورد. حق بود جناب حیاتی دست‎کم با بنده تماس می‎گرفتند و پس از شنیدن سخنانم، رقیمه‎شان را منتشر می‎کردند. من یاد زمانی افتادم که کتابخانه ملی ویرایش اول مستند نویسندگان را تهیه کرده بود. بعضی گفتند چرا نام تو در آن نیست. وقتی پیگیری کردم گفتند فراموش شده است! اینکه من به جناب دکتر افشار که دانشنامه زیرنظر ایشان است چنین حرفی را گفته باشم یادم نیست ولی سوال این است که آیا همه مطالب متن اصلی با این نوع نقل قول ها تهیه شده است؟ و آیا مطالب صرفا باید از دیدگاه منتقد تهیه شود؟ البته دکتر افشار آدم شوخ‎طبعی است و من هم خیلی با ایشان حشرونشر نداشته‎ام و چه‎بسا با شوخی چنین حرفی را گفته باشند. آیا درست است که در یک متن دائره‎المعارفی که صاحب‎نظر کار هنوز زنده است چنین مطلبی درج شود؟ من نیت «جا بنداز راه بنداز» را هرچند در کشور معمول است در باره این دانشکده به جد تکذیب می‎کنم، زیرا هرگز در خاطر من چنین چیزی خطور نکرده بود. من در طرح تصویب قانون کتابخانه های ملی و مجلس که با توفیق همراه بود فکر می کردم که در اینجا هم موفق می شوم. پیشنهاد ارتقای سطح کتابخانه ملی از مجلس شروع و کمیسیون خاص برای آن ترتیب داده شد و خوشبختانه پس از بحث های جدی فراوان به تصویب رسید. آن موقع هم بحث بر سر این بود که کتابخانه ملی با کتابخانه مجلس ادغام شده و مانند کتابخانه کنگره امریکا شود یا اینکه کتابخانه ملی از وزرات فرهنگ و آموزش عالی آن روز جدا و زیرنظر ریاست جمهوری باشد که دومی رای آورد. همچنین من وقتی کتابخانه مجلس را تحویل گرفتم، کارکنان آن 16 نفر و نیمی از آن ها زیردیپلم بودند اما پس از اندک زمانی به یکی از بالنده‎ترین کتابخانه‎های کشور تبدیل شد. این کتابخانه قانونی نداشت و با یک نظام نامه قدیمی که برای مجموعه ای با حدود 2500 جلد کتاب نوشته شده بود، اداره می شد. پس از 70 سال، من قانونی مترقی در حد کتابخانه ملی برای آن به تصویب رساندم. نویسنده مدخل کتابخانه مجلس در همین دائره‎المعارف با عباراتی گذرا فقط اشاره می‎کند که در سال 1374 در کتابخانه مجلس تحولی مهم رخ داد اما بیان نمی کند چرا و چگونه رخ داد، و علی رغم مخالفت های شدید درون مجلس و داخل کتابخانه و عدم همکاری بیرونی، چگونه این قانون با تلاش یک فرد به تصویب رسید و موجب تحولاتی شگرف شد. من از سال 1373 که مدیر گروه کتابداری در دانشکده علوم تربیتی شدم فکر ایجاد دانشکده را داشتم و آن را مکتوب کردم و اعتقادم بر این بود و هست که این رشته به طور بالقوه می‎تواند به دانشکده تبدیل شود، به شرطی که تخصص به نحو مطلوبی در این حوزه مطرح باشد، و من این مطلب را بارها در نوشته های خود و نیز در کمیته برنامه‎ریزی در وزارت عتف بیان کرده‎ام. من طرح تاسیس دانشکده را در کتاب مقدمه‎ای بر اسناد آرشیوی که در سال 1377 منتشر شده است ذکر کرده‎ام. داستان ایجاد دانشکده کتابداری و اطلاع‎رسانی از اینجا شروع شد که رئیس کتابخانه ملی وقت در اواخر دوره اول ریاستش درخواست همکاری با گروه را پیشنهاد کرد. من هم در اولین جلسه مشترک در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران پیشنهاد کردم که اگر کمک کنید تا دانشکده‎ای که از مدت‎ها قبل آرزوی من بوده است تاسیس شود کار بسیار بجایی است. رئیس کتابخانه ملی با حسن نیت پس از شنیدن استدلال من سریعا این پیشنهاد را پذیرفت، و فردای آن روز در جلسه ای در شیراز در حضور رئیس‎جمهور وقت اعلام رسمی کرد و رسانه ای شد. قول کمک مالی هم در حدود دوونیم میلیارد تومان ازطریق اعتبارات ریاست جمهوری داده شد ولی با به هم خوردن روابط کتابخانه ملی و ریاست‎جمهوری وقت به وعده وفا نشد. من هم هرچه پیگیری کردم موفق نشدم و البته به احتمال قوی رئیس کتابخانه ملی هم تلاش کرده بود اما موفق نشد. وقتی نتیجه این جلسه به دانشگاه تهران منعکس شد کاملا مورد استقبال واقع شد. دانشگاه تهران تقریبا سنگ‎تمام گذاشت و همه اقدامات لازمی که می‎توانست دانشکده را پایدار کند انجام داد اما همچنان مترصد کمک اعلام شده از جانب کتابخانه ملی بود. دانشکده هم با نیروهایی مصاحبه کرد و این مسئله تا حد گزینش دانشگاه پیش رفته بود که اگر با کارشکنی سرپرست جدید دانشکده مواجه نمی‎شد همانند بعضی دانشکده‎هایی که در حال حاضر دانشکده‎اند و هم زمان با دانشکده ما تاسیس شده بودند در حال حاضر دانشکده سرپا بود. وقتی رئیس دانشگاه عوض شد و سرپرستی برای آن گمارده شد تلاش کردند آن را زیرنظر کتابخانه مرکزی، مرکز اسناد و تامین منابع علمی دانشگاه ببرند که من مخالفت کردم و استدلالم این بود که واحد آموزشی نباید زیرمجموعه یک واحد اداری باشد. به آن ها گفتم من با الحاق دانشکده به کتابخانه ملی هم که در بدو مذاکرات، آن ها علاقه مند به آن بودند موافق نیستم و اگر بحث الحاق بود الحاق به کتابخانه ملی نسبت به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران رجحان داشت. حتی تا قبل از انتصاب رئیس دانشکده مدیریت به‎عنوان سرپرست، ازطرف دفتر رئیس جدید دانشگاه، علی‎رغم امتناع من از پذیرش دوباره مسئولیت، به من یکی دو بار پیشنهاد و توصیه شد که مجددا ریاست دانشکده را بپذیرم و در آخرین تماس اظهار داشتند عدم پذیرش ممکن است منجر به انحلال دانشکده شود و من تقریبا قبول کردم ولی ناگهان دیدم ورق برگشت. در هر حال، با کمال تاسف به‎خاطر کم‎تجربگی، غرور بی‎جا، خودخواهی و مسائلی شبیه به آن و عدم همکاری سرپرست وقت دانشکده، در زمانی که من در مسافرت خارج از کشور بودم دانشکده را به زمین زدند. البته، نهادهای بیرونی کتابداری مانند انجمن هم همکاری نکردند. به هر حال، ایشان با این عبارت از من موجودی متوهم را به تصویر کشیده است که بدون دلیل دست به اقدامی زده است در حالی که در همان زمان هم تعدادی از مسئولان رشته از این اقدام استقبال کردند و آن را به فال نیک گرفتند و دانشگاه تهران هم آن را جزء اقدامات مثبت خود تلقی کرد. وجود و ایجاد دانشکده فرصتی بی‎نظیر برای این رشته بود و کارهای زیادی برای تاسیس آن انجام شد ولی قدر آن دانسته نشد و به نظر نمی رسد تا سال‎ها چنین تجربه‎ای تکرار شود، گرچه در تاریخ این رشته باید نام و فعالیت‎های آن به دقت بماند و جوانان عزیز از فعالیت‎های انجام شده باخبر باشند.

    کلید واژگان: اصطلاح کوزه گر, اطلاع رسانی, مستندسازی
    Gholamreza Fadaee*

    In 2010, the Faculty of Information Sciences and Knowledge Studies founded in the University of Tehran but unfortunately it was closed down after 5 years. This faculty was established as a result of an agreement between the National Library and Archives of Iran and University of Tehran. This catastrophe, i.e. the dissolution of the faculty, was due to several changes, including: the change of the director of the faculty, the change of the dean of the University of Tehran, and the change of the manager of the National library. Of course, the main problem relates to the faculty members who were rather inexperienced. Therefore, when the National Library did not fulfill its duty and did not support monetarily the University of Tehran, the latter could not afford the expenses for maintenance of the faculty. Ultimately, the faculty returned to its origin, that is, it became a group again, but this time it was put under the authority of the Faculty of Management, while it was previously affiliated with the Faculty of Psychology and Educational Sciences (also called the Faculty of Psychology and Education).

    Keywords: Faculty of Information Sciences, Knowledge Studies, University of Tehran
  • سیدحمیدرضا شاوران، سعید رجایی پور، ایرج کاظمی، بی بی عشرت زمانی
    هدف از این پژوهش بررسی روابط چندگانه میان متغیرهای اعتماد، خودکارآمدی عضو هیئت علمی و خودکارآمدی جمعی اعضای هیئت علمی در دانشگاه های منتخب دولتی شهر اصفهان بود. فرضیات پژوهش بر مبنای مطالعه روابط مولفه های اعتماد، مولفه های خودکارآمدی عضو هیئت علمی و خودکارآمدی جمعی تدوین و بررسی شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه های منتخب دولتی شهر اصفهان، جمعا به تعداد 1541 نفر بود. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم نفر محاسبه شد و تعداد 261 نفر در این پژوهش شرکت کردند. برای جمع آوری اطلاعات از سه ابزار پرسشنامه استاندارد اعتماد اعضای هیئت علمی و پرسشنامه های محقق ساخته خودکارآمدی عضو هیئت علمی و خودکارآمدی جمعی استفاده شد. پایایی هر سه مقیاس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 81/0، 83/0 و 89/0 محاسبه و داده ها با استفاده از روش های آمار استنباطی رگرسیون و مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد به طورکلی، اعتماد و خودکارآمدی عضو هیئت علمی بر خودکارآمدی جمعی تاثیر دارد و میان مولفه های اعتماد و خودکارآمدی عضو هیئت علمی رابطه پنهان و میان اعتماد و خودکارآمدی جمعی و خودکارآمدی عضو هیئت علمی با خودکارآمدی جمعی روابط مثبت و معنادار وجود دارد. براساس مدل معادله ساختاری میزان پیش بینی خودکارآمدی جمعی از طریق اعتماد و مولفه های آن 70/0=Gamma و توسط خودکارآمدی عضو هیئت علمی و مولفه های آن 12/0=Gamma بود. شاخصهای برازش مدل نشان داد که مدل پژوهش از برازش نسبتا خوبی برخوردار است.
    کلید واژگان: اعتماد, خودکارآمدی عضو هیئت علمی, خودکارآمدی جمعی, دانشگاه, مدل معادلات ساختاری
    Sayed Hamid Raza Shavaran, Dr. Saeed Rajaeepour, Dr. Iraj Kazemi, Dr. Bibi Eshrat Zamani
    The purpose of this study was to examine the multi relationships among faculty trust, faculty members efficacy and their collective efficacy at selected public universities of Isfahan. Research hypothesis formulated based on study of relations among faculty trust components, faculty efficacy components and their collective efficacy. The research method was descriptive correlational type and the statistical population were consist 1541 faculty members of selected public universities of Isfahan. Statistical sample were chosen by stratified random sampling and 261 faculty members participated in this study. Three gathering information tools including, higher education faculty trust inventory, higher education faculty member efficacy inventory and collective faculty member efficacy inventory were used. The reliability of questionnaires by calculating the Cronbach's alpha coefficients were found to be 0.81, 0.83 and 0.89 respectively. The data were analyzed by using inferential statistics (Multivariate Correlation, Regression and Statistical Equation Modeling).The finding revealed that generally faculty trust and faculty members efficacy have affected the collective efficacy, and there is a latent relationship between faculty trust and faculty member efficacy. Also there is a positive and significant correlation between faculty trust and collective efficacy and faculty member efficacy and collective efficacy. Based on Structural Equation Model, the predictability of collective efficacy level was determined via trust and its components (Gamma= 0.70) and faculty member efficacy (Gamma=0.12). The fit indicators indicated that the research model was relatively good fitting.
    Keywords: Trust, Faculty Member Efficacy, Collective Efficacy, University, Structural Equation Model
  • امین هماینی دمیرچی، حسن محجوب عشرت آبادی، داریوش مهری، عبدالله وثوقی نیری
    هدف از این پژوهش، ارزیابی وضعیت بالندگی اعضای هیئت علمی و ارائه راهکارهای مطلوب برای ارتقای آن است. اعضای هیئت علمی از عوامل زیربنایی آموزش عالی هستند که توسعه کیفی آن ها تاثیر بسزایی بر عملکرد دانشگاه ها دارد و توجه به بالندگی اعضای هیئت علمی به عنوان مهم ترین نیروهای متخصص کشور ضرورتی انکارناپذیر است. با توجه به تحولات سریع علوم نظامی در دهه های گذشته، ضرورت توجه به آموزش نظامی نوین بیش از سایر حوزه ها احساس می شود و توانمندسازی اعضای هیئت علمی به عنوان یک برنامه بنیادی و با رویکردی توسعه ای مورد توجه قرار گرفته است. روش پژوهش، توصیفی – پیمایشی و جامعه آماری آن کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه مورد مطالعه بود. تعداد 94 نفر با استفاده از روش تصادفی طبقه بندی شده به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که وضعیت بالندگی اعضای هیئت علمی و مولفه های آن (بالندگی سازمانی، بالندگی آموزشی، بالندگی فردی) به جز مولفه بالندگی حرفه ای، در سطح 0.05 بالاتر از متوسط نظری قرار دارند. نتایج همچنین نشان داد بین دانشکده های دانشگاه مورد مطالعه از نظر بالندگی اعضای هیئت علمی در سطح 0.05 تفاوت معنی داری وجود دارد و میزان میانگین نمرات اعضای هیئت علمی دانشکده مدیریت بیشتر از دانشکده های زبان و پرواز است. نتایج تحلیل عاملی نیز برازش الگوی بالندگی اعضای هیئت علمی را تایید کرد و نشان داد که مولفه های مطرح شده در پژوهش به خوبی بالندگی اعضای هیئت علمی را ارزیابی می کنند. در پایان، با توجه به نظرات اعضای هیئت علمی دانشگاه مورد مطالعه، راهکارهایی برای ارتقای بالندگی اعضای هیئت علمی ارائه گردیده است.
    کلید واژگان: بالندگی اعضای هیئت علمی, بالندگی سازمانی, بالندگی حرفه ای, بالندگی آموزشی, بالندگی فردی
    This study was an attempt to evaluate the academic development of faculty members of university and is also aimed to propose suitable strategies for its enhancement. Faculty members are identified as crucial human resources of higher education centers; therefore, the academic performances of universities are all deeply affected by their academic development. Faculty members are also identified as the most important human capital of every university and society and their academic enhancement is of crucial significance for universities and is also taken as an incontrovertible fact. Modern military education is an absolute necessity due to the rapid changes in military sciences in recent decades and the necessity for empowering the faculty members as a developmental approach and fundamental plan is sharply emphasized at universities. As an applied and descriptive field study, this study was conducted through engaging sample population of 94 faculty members of military universities who were selected based on stratified random sampling method. The findings revealed that the academic development of faculty members and its components including organizational, educational and individual development enjoys 0.05 rates of effectiveness and putting it at the top of the average level. The findings also revealed that in terms of academic development of faculty members, there is a significant difference among three faculties of Imam Ali military university at the level of 0.05. Moreover, in terms of mean score of faculty members, faculty of military management stood at the top of ranking among three faculties including military management, foreign languages and the faculty of flight and engineering. Additionally, the academic development of faculty members is confirmed by the factor analysis and its development is appropriately evaluated by its components. Finally, in a bid to enhance the academic development of faculty members, some practical suggestions are made according to the viewpoint of faculty members.
    Keywords: Academic Development of Faculty Members, Organizational Development, Professional Development, Educational Development, Individual Development
  • صغری درزی خلردی*، سیدعلی اصغر رضوی
    هدف پژوهش حاضر مطالعه برونداد اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری بر اساس شاخص اچ در پایگاه استنادی اسکوپوس بود. مطالعه حاضر از نوع علم سنجی و روش تحلیل استنادی بود. جامعه مورد مطالعه کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری (126نفر) و تولیدات علمی نمایه شده در پایگاه اسکوپوس بود که با استفاده از نرم افزار spss (نسخه 21) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر اساس یافته ها تعداد 70 نفر از اعضای هیئت علمی دارای شاخص اچ می بودند. از میان اعضای هیئت علمی با رتبه استاد 6/55 درصد ، 7/41 درصد با رتبه دانشیار 4/75 درصد با رتبه استادیار دارای شاخص اچ بودند. بیشترین تولیدات علمی مربوط به سال 2007 بوده است. همچنین بیشترین سن پژوهشی اعضای هیئت علمی 16 سال بود. دانشکده «علوم زراعی» با فراوانی 19 نفر دارای بیشترین اعضای هیئت علمی در پایگاه اسکوپوس بود. به منظور بالابردن شاخص اچ اعضای هیئت علمی دانشگاه تشویق و حمایت اعضای هیئت علمی جهت ارائه مقاله در پایگاه های استنادی معتبر ،افزایش بودجه پژوهشی، برگزاری دوره های آموزشی جهت نگارش مقالات ISI و معرفی پایگاه های استنادی معتبر و مجلات دارای رتبه علمی و ضریب تاثیر بالا جهت بهبود تولید علم ضروری است
    کلید واژگان: تولید علم, شاخص اچ, اعضای هیات علمی, دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری, پایگاه اسکوپوس
    Soghra Darzi Kholardi *, Ali Asghar Razavi
    Purpose
    The aim of this study is output faculty members of Agricultural Sciences and Natural Resources Sari and is based on h index in Scopus citation.
    Methodology
    The study is descriptive survey and a survey conducted by science studied. population included all faculty members Sari University of Agricultural Sciences and Natural Resources (126) and scientific productions indexed in the Scopus database. Of which 70 cases were Scopus database and h index was investigated.Data gathered by the Scopus citation.the main data include h index and research age of faculty members.
    Findigns:Finding show 70(55/6) percent of faculty members has h index in Scopus database and 56(44/4) percent is lack of h index in Scopus database.. Most scientific production in 2007, the highest since the first publication of the faculty members have been Scopus citation. According the finding most research age of faculty was 16 with 10 h index.faculty of crop sciences with 19 have most faculty members in scopus database,faculty of animal science and fisheris with 18, faculty of natural science with 17, faculty of agricultural engineering with 12 and faculty of basic science with 4 faculty members in scopus database has least than other faculty.
    Conclusion
    With attention to result of research for raising the h index wich leads to higher university ranking faculty members should be encourage and protection for presentation their articles. Increase the research funding,
    Keywords: scientific output, h index, Faculty Members, Sari Agricultural Sciences, Natural Resources, Scopus databases
  • سیدعلی حائری زاده، احمدرضا اصغرپور ماسوله، محسن نوغانی، سید علیرضا میرانوری
    بهبود کیفیت آموزش و افزایش موفقیت تحصیلی دانشجویان یکی از اهداف مهم هر دانشگاه است. در میان عوامل مؤثر موفقیت تحصیلی دانشجویان، پژوهش های بسیاری در مورد تاثیر روابط بیرون کلاس غیررسمی استاد- دانشجو بر موفقیت تحصیلی دانشجویان انجام شده است. تقریبا در تمام پژوهش های این حوزه بر کارکردهای مثبت این روابط برای کنش گران درگیر رابطه و نیز برای سازمان دانشگاه تاکید شده است. در این پژوهش به منظور بررسی تفاوت های دو دانشکده متفاوت از جهت روابط استاد و دانشجو، دانشکده های علوم انسانی و مهندسی در یک دانشگاه بزرگ دولتی با هم مقایسه شده اند. حجم نمونه 300 نفر بوده است. نتایج نشان داده است که در دانشکده علوم انسانی روابط استاد و دانشجو بیشتر از دانشکده مهندسی است. این در حالی است که در دانشکده مهندسی روابط دانشجو- دانشجو فراوان تر از دانشکده علوم انسانی است. مدل علی برای بررسی عوامل مؤثر موفقیت تحصیلی در دو دانشکده مشابه است و در هر دو دانشکده پیوندهای قوی و ضعیف با استاد و نیز انگیزه شغلی مثبت و نیز رضایت از نمره بر موفقیت تحصیلی تاثیر مثبت داشته است.
    کلید واژگان: دانشجویان علوم انسانی, دانشجویان مهندسی, رابطه استاد, دانشجو, رابطه دانشجو, دانشجو, موفقیت تحصیلی
    Seyyed Ali Haerizadeh, Ahmadreza Asgharpour, Mohsen Noghani, Alireza Miranvari
    Promotion of the quality of education and increasing students’ educational achievements are the most important goals of every university. Among many factors affecting students’ educational achievement, out-of-classroom informal interactions between students and faculty members have been studied by many researchers. Almost all of the researches in this area believe these interactions are beneficial both for the engaged actors and the university. In the present study, the differences between the student-faculty member interactions in two faculties (Humanities and Engineering) in a large State university in Iran are studied. The data was gathered from a survey on a representative sample including 300 students. The results show that in the faculty of humanities, there are more frequent student-faculty member interactions compared to the other faculty, while student-student interactions are more frequent in the faculty of engineering. The causal model for explaining students’ educational achievement are the same for both faculties and in both of them weak and strong ties with faculty members and also satisfaction with evaluation have positive effects on students’ educational achievements.
  • هادی سالاری *، یوسف نوظهور
    کانت برای فهم جهان شئونی قائل است و هر شانی را ناظر به قوه ای منحصر در نفس انسان می داند که عبارتند از قوه شناخت، قوه میل و قوه لذت و الم. هر یک از این قوا متعلق به منبع شناختی است که قانون گذار قوه تحت خود است؛ یعنی فهم، عقل و حکم. همچنین هر یک از این قوا، هرچند از حیث کارکرد متفاوت و متمایز از دیگری است ولی اصلی وحدت بخش همه آنها را به یکدیگر پیوند زده است. کانت درصدد است رابطه ی فهم و عقل را به واسطه ی قوه حکم و اصل بنیادین آن؛ یعنی اصل غایت مندی توجیه کند. در این مقاله نشان می دهیم که با توجه به نقشی که این اصل در اندیشه کانت ایفا می کند، قوای شناختی آدمی را نمی توان همچون جزیره هایی مستقل از هم در نظر گرفت، بلکه به نوعی می بایست یکپارچگی آنها را تایید کرد.
    کلید واژگان: غایت مندی, قوه حکم تاملی, قوه حکم تعینی, حکم زیباشناختی, حکم ذوقی, حکم غایت شناختی
    Hadi Salari *, Yusef Nozohour
    Kant spots aspects for understanding of the world that any aspect to the faculty that is unique in the human soul, Such as cognitive faculty, faculty of pleasure and pain and the faculty of desire. Each these faculties belong to source of cognition of nomothetic of faculty under itself, namely understanding, reason and judgment. Also each these faculties though in respect of employment are different other faculties. But the principle that gives unity all of them, link to each other. Kant wants relation between undrestanding and reason justifies by judgment and its basic principle, namely finality. We show in this paper with respect to role that principle performs in kant's thought, we can not spot cognitive faculties of human as independent island but we should confirm accretion them anyhow
    Keywords: finality, reflective judgment, determinant judgment, aesthetic judgement, judgement of taste, teleological judgment
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
* با توجه به بالا بودن تعداد نتایج یافت‌شده، آمار تفکیکی نمایش داده نمی‌شود. بهتراست برای بهینه‌کردن نتایج، شرایط جستجو را تغییر دهید یا از فیلترهای زیر استفاده کنید.
* ممکن است برخی از فیلترهای زیر دربردارنده هیچ نتیجه‌ای نباشند.
نوع نشریه
اعتبار نشریه
زبان مطلب
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال