به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مطالب مجلات
ردیف ۱۰-۱ از ۱۸ عنوان مطلب
|
  • M.Tehranipour, M.Erfany, J. Khayyatzade
    Neuroglial cells act as supportive tissue in neural system. There are extensive evidences that show axonal processes of the nervous system (peripheral and/or central) may be degenerated after nerve injuries. The neuroglial response likely is originated by axotomized neuron and its absence may be an innate defect in the reaction of intrinsic neurons to axonic severance. In this research, the effects of Curcuma longa alcohlic exteract on neuroglia cell degeneration after sciatic nerve compression in diabetic rats was investigated.In this experimental laboratorial research, 30 male Wistar rats dividedin 5 groups (control, compression, diabetes compression, diabetes ompression+injection alcholic extract of curcuma longa with does 25 mg/kg and diabetes compression+injection of alcholic extract of curcuma longa with does 50 mg/kg) extraction perform with Soxhlet apparatus. For inducing diabetes, animal were injected a single dose STZ 55mg/kg intraperitonealy. After one month control of diabetes, some samples with blood sugar over the 200 mg/dl selected as experimental subject and then to make compression, the animal was swooned by 6mg/kg rampon and 60 mg/kg, ketamin and then sciaticnerve compressed by second lock of lock scissors was forced for 30S. In extract care groups, extract of the plant was injected by internal peritoneum method in 3 turns during 28 days, then by performing the perfusion method and after fixation and during processes of passage of tissue, the serial sections 7 micron were colored with toluidin blue and eritrozin and it was calculated by method of dissector of spinal neuroglia and then was analysed by statistical tests ANOVA and also by t-test of different group information.The data analysis shows a meaningful decrease in number of neuroglia cells anterior horn from compression group in compare with control group and also indicates the meaningful decrease of neuroglia cells in diabetes compression group to compression group. The comparison of neuroglia density from two care groups with does 25mg/kg and 50 mg/kg with diabetes compression groups also shows the increase among groups with injection of extract to diabetes compression group.Internal peritoneum injection of curcuma longa extract can be useful to decrease of degeneration rate of neuroglias in anterior horn.possibebly this extract has protective effect on neuroglias that related to antioxidant effect of this extract.
  • محمدحسین دهقان، سپهر دهقان *، علیرضا جلالی، رامین آذر بهرام
    مقدمه و هدف
    هیپوکامپ قسمتی از مغز به شکل اسب دریایی است که در چین خوردگی های داخلی از بخش تحتانی میانی مغز به نام لوب تمپورال (temporal lobe) قرار دارد . هیپوکامپ دارای دوبخش است که هربخش در یک طرف سر واقع شده است. هیپوکامپ از نظر اندازه در حدود یک صدم لایه خارجی مغز یا قشر مغزی (cerebral cortex) است که از سه لایه با سلول های هرمی شکل مخصوص تشکیل شده است .
    عملکرد های اصلی آن شامل یادگیری و حافظه انسان می شود . حتی این مطلب که پژوهشگران بفهمند حافظه چگونه کار می کند ، با کمک هیپوکامپ امکانپذیر شده است .
    بوپرنورفین آگونیست نسبی گیرنده های اپیوئیدی است که به عنوان ضد درد و داروی ترک اعتیاد بکار می رود. این دارو در کبد متابولیزه شده و از طریق کلیه ها دفع می گردد که عوارض متعددی روی سلول های نوروگلیا ، تعداد نورون هاو مساحت ناحیه هیپوکامپ مغز باقی می گذارد. در این تحقیق به بررسی تاثیرغلظت های بالارونده بوپرنورفین بر بافت هیپوکامپ مغز موش صحرایی پرداخته شده است.
    مواد و روش کار
    به منظور اجرای این بررسی تعداد 35 سر موش صحرایی با محدوده وزنی یکسان به 7 گروه 5 تایی تقسیم شدند که به مدت 21 روز تحت تزریق داروی بوپرنورفین با دوزهای 2، 7، 10، 15، 20و 24 mg/kgقرار گرفتند و بعد از اتمام دوره تزریق، موش ها کشته و به آزمایشگاه ارسال شدند. یافته های بدست آمده از بافت مغز نشان داد که تزریق داخل صفاقی بوپرونورفین به مدت 21 روز موجب بروز آسیب های بافتی در مغز می شود.
    یافته ها
    که بر اساس نتایج بدست آمده از آزمون های آماری مساحت ناحیه هیپوکامپ،تعداد سلول نوروگلیا و تعداد نورون ها در ناحیه هیپوکامپ در دوزهای بالارونده دارو به طور معنا داری کاهش پیدا کرده بود. (05/0< P).
    نتیجه گیری
    از یافته ها می توان نتیجه گرفت که سوء مصرف بوپرنورفین موجب بروز آسیب های هیپوکامپ جدی در مصرف کنندگان این دارو می شود.
    پیشنهاد: با توجه به مطالعه حاضر پیشنهاد می شود که مطالعات بیشتری درزمینه دوز های بالاتر ومدت بیشتر استفاده از بوپرنورفین درموش صحرایی و دیگر حیوانات آزمایشگاهی وهمچنین اثرات هیستوپاتولوژی درسایرقسمت های مغز مثل مخچه،تالاموس، هیپوتالاموس و نخاع و مطالعه اثرات هیستوپاتولوژی درسایر ارگان های بدن مثل کلیه وقلب بر اثر مصرف بوپرنورفین صورت گیرد.
    کلید واژگان: هیپوکامپ, بوپرونورفین, یافته های هیستوپاتولوژیی, بقیه الله
    Mohammad Hossein Dehghan, Sepehr Dehghan *, Alireza Jalali, Ramin Azar Bahram
    Brain is one of the important members of body that life is impossible without it. The brain is affected easily by different factors like physical, chemical factors agents and disrupts brain function in pons, medulla, spinal cord, central and peripheral nervous system. Buprenorphine is an opioid partial agonist that is used as an analgesic and Drug addiction treatment. This drug is metabolized in liver and Excreted through on number of neuroglia cells, neurons and decrease of area on hippocampus.
    In this research, we have been investigated the impact of Ascending doses of buprenorphine on all rats.
    in order to perform this research, 35 rats with the same weight range has divided into 7 groups with 5 members that have been injected The drug buprenorphine in 21 days with doses 2,7,10,15,20 and 24 mg/kg and after end of injection, rats were killed by human methods and were sent to laboratory. The results show that intraperitoneal injection of buprenorphine could cause damage on brain tissue.
    Based on the results have been obtained from statistical tests. The number of neuroglia cells, neurons and hippocampus area does decrease (p
    Keywords: Hippocampus buprenorphine, Histopathological finding, Baqiyatallah
  • مریم طهرانی پور، جینا خیاط زاده، ریحانه جواهری فرد
    زمینه و هدف
    به دنبال کاهش تعداد نورون ها ناشی از ضایعات عصبی محیطی، سلول های نوروگلیا نیز به علت نرسیدن فاکتورهای حیاتی کاهش می یابند اهدف از این تحقیق تعیین اثرات حفاظتی عصاره تام زردچوبه بر دژنراسیون سلول های نوروگلیای شاخ قدامی نخاع پس از کمپرسیون عصب سیاتیک در رت می باشد.
    مواد و روش ها
    در این تحقیق تجربی- آزمایشگاهی رت های نر نژاد ویستار در 5 گروه 6 تایی کنترل، کمپرسیون، تیمار 1، 2 و 3 قرار گرفتند. در گروه های کمپرسیون و تیمار برای ایجاد ضایعه، عصب سیاتیک پای راست از ناحیه بالای ران به وسیله قیچی قفل دار تحت کمپرسیون قرار گرفت. در گروه های تیمار تزریق عصاره با دوز 100 میلی گرم بر کیلوگرم در گروه 1(3 بار در طول دوره)، گروه 2 (6 بار) و گروه 3 (9 بار) انجام شد. پس از 28 روز رت ها بیهوش و متد پرفیوژن انجام و از قطعات کمری نخاع نمونه برداری شد و بعد از طی مراحل بافتی برش های سریال 7 میکرونی با آبی تلوئیدن رنگ آمیزی و شمارش سلول های گلیال به روش استریولوژی انجام گردید.
    یافته ها
    کاهش معنی دار تعداد سلول های نوروگلیا در گروه کمپرسیون (208±6913) در مقایسه با کنترل(791±10184) مشاهده شد. همچنین با مقایسه گروه کمپرسیون با گروه های تیمار 1 (293±7077)، تیمار2(252±9372) و تیمار 3 (252±8715) اختلاف معنی داری بین دانسیته نورگلیای گروه های 2 و 3 با گروه کمپرسیون به دست آمد(05/0>p).
    نتیجه گیری
    عصاره زردچوبه به علت اثرات آنتی اکسیدانی، دانسیته سلول های نوروگلیال را پس از کمپرسیون عصب سیاتیک افزایش داده است. احتمالا خاصیت آنتی اکسیدانی این عصاره مسیرهای آپوپتوزی فعال شده در اثر ضایعه محیطی عصب را غیر فعال می سازد.
    کلید واژگان: زردچوبه, دژنراسیون, نوروگلیا
    Maryam Tehranipour, Jina Khayyatzade, Reyhane Javaheri Fard *
    Background
    Following the reduction of neurons due to peripheral nervous injuries, the number of neuroglial cells also decline because of not receiving vital factors. The aim of this study was to determine the protective effects of curcuma longa total extract on spinal cord neuroglia cell degeneration after sciatic nerve compression in rats.
    Materials And Methods
    In this experimental clinical- trial, Wistar rats were categorized in five groups (control, compression, treatment1, treatment 2 and treatment 3), each including six rats. For inducing the injury in the compression and treatment groups, the right sciatic nerve in the upper thigh was compressed using clamp forceps. In the treatment groups, 100mg/kg doses of the extract were injected in group1(3 times a day), group 2 (6 times a day) and in group3 (9 times a day). After 28 days, following being anesthetized, the rats underwent perfusion and samples were taken out of the lumbar segments of their spinal cord. Then the samples, after going through tissue processes, were cut in 7 m serial sections and stained in blue toluidine. Through the stereological quantitative technique, neuroglial cells were counted.
    Results
    A significant decrease was seen in the number of neuroglial cells in the compression group (6913±208) in comparison with the control group (10184±791). Also, through the comparison of the compression group with treatment group 1(7077±293), treatment group2 (9372±252) and treatment group 3 (8715±252) a significant difference among dnsity of neuroglial cells in groups and 3 with conppnessin group was seen. a remarkable increase in the numerical density of neuroglial cells was obtained (p<0.05).
    Conclusion
    Due to its antioxidant effects, curcuma longa extract increased the numerical density of neuroglia cells following the compression of the sciatic nerve. The antioxidant effects of this extract probably inactivate the apoptosis channels which have been activated due to peripheral nerve injuries.
  • In this study TSGA10 has been demonstrated as a testis-specific human gene that encodes a protein localized in sperm-tail and conserved in ciliary structure. Further investigations showed TSGA10 signalling and expression during embryogenesis, brain development and some malignancies including brain tumors. Given the role of this protein in neuronal development and in certain tumors, it could potentially serve as a diagnostic marker and therapeutic target in brain tumors. Therefore, using immunohistochemistry, we evaluated the localization of TSGA10 in different regions of brain, and its pattern/level of expression in tissue microarray (Cybrdi) containing human brain tumors and normal brain. In rat specimens, TSGA10 was mainly expressed in subventricular zone, hippocampus and granular layer of cerebellum of the brain. The antibody also stained the diverse and different types of human brain cancers. The TSGA10 was strongly over-expressed in glioblastoma and astrocytoma when compared to normal human brain. The expression of TSGA10 was also confirmed in astrocyte derived from a human astroctyoma cell line by immunocytochemistry. This study indicates that TSGA10 can be used as an immunohistochemical marker for human neuroglia and astrocyte cells and is over-expressed in brain tumors.
  • الناز امان زاده، حسن محبت کار
    سربرال ایشمیا یکی از بیماری های کشنده مربوط به سلولهای مغزی می باشد که در اثر کاهش جریان خون به مغز به صورت جزئی یا کلی اتفاق می افتد.این عارضه در اثر ضربه ی مغزی پیدا شده و موجب خونریزی و انسداد عروق مغزی و بروز التهاب در مغز شود. که پیشرفت این التهابها کشنده خواهد بود. پروتئین HMGB1 به عنوان یک مولکول سیگنال خارج سلولی در مسیر وقوع این بیماری از سلولهای مبتلا به کمبود اکسیژن و سلولهای ایمنی آزاد می گردد و بعنوان فاکتور تشدید التهاب، مسیر ترشح سیتوکین ها را به راه می اندازد. تاکنون تلاشهای متعددی به منظور مهار اثر HMGB1 که در واقع مهمترین عامل تشدید التهاب و مرگ و میر در اثر بروز سربرال ایشمیا به شمار می آید، انجام شده است. سه داروی مهم که برای مهار اثر این پروتئین در مسیر فیزیولوژیک بیماری مورد بررسی قرار گرفته اند، Tricin 7-Glucoside، Tanshinone A و Rosamirinic Aci می باشند. فایل های سه بعدی ساختارهای شیمیایی این سه دارو استخراج شد و برهمکنش آنها با پرتئین HMGB1 و دو پروتئین TLR2 و TLR4 که گیرنده ها و انتقال دهنده های سیگنال در جریان بیماری می باشند، بررسی شدند. مطالعات با استفاده از نرم افزار بررسی برهمکنش پروتئین/لیگاند Molegro Virtual Docker و نرم افزار تخصصی طراحی مدلهای دارویی LigandScout مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان داد که داروی Tricin 7-Glucoside بهترین برهمکنش را با دو پروتئین HMGB1 و TLR2 داشت. و داروی Tanshinone A بهترین برهمکنش را با پروتئین TLR4 برقرار کرده بود.
    کلید واژگان: سربرال ایشمیا, HMGB1, Molegro Virtual Docker, LigandScout
    Cerebral Ischemia is a neural disease which causes dying of a number of people every year. The disease usually exposures since stopping the blood pressure and also arresting of heart muscle. HMGB1 is a member of High Mobility Group superfamily proteins which all have a common DNA binding. HMGB1 is released as an extracellular signaling molecule and it binds to Toll like receptors at the cell membrane in the brain cells inflammations. Totally it leads to increase the cytokines and it also intensifies the inflammation. More inflammation can cause the brain cells apoptosis such as neurons and neuroglia cells. Rosamirinic acid، Tanshinone A and Tricin-7 Glucoside which were used for inhibition of HMGB1، they were studied using the Molegro Virtual Docker ans LiganScout softwares in this study. According to the scores، results showed that Tricin-7 Glucoside had better physical and spatial interactions with HMGB1 and TLR2 than others and also Tanshinone A had the best interaction with TLR4.
  • مرجان نصیری اصل، احسان عالی*
    سلول های بنیادی سلول های غیراختصاصی هستند که علاوه بر دارا بودن خاصیت خود نوسازی، توانایی تمایز به انواع سلول های دیگر را دارند. در واقع سلول های بنیادی تحت تاثیر شرایط فیزیولوژیک یا آزمایشگاهی خاص قادر هستند به سلول هایی با عملکردهای اختصاصی مانند سلول های عضلانی قلب، سلول های عصبی، استئوبلاست، آدیپوسیت، کندروسیت و... تبدیل شوند. در بین سلول های بنیادی، سلول های بنیادی مزانشیمی به علت داشتن توانایی تمایز به اکثر سلول های بدن و عدم دارا بودن خاصیت تومورزایی و تحریک سیستم ایمنی، مورد توجه ویژه محققان واقع شدند. این مطالعه با هدف مروری بر انواع سلول های بنیادی، منابع آن ها، سلول های بنیادی مزانشیمی، مشخصات و ویژگی آن ها، پتانسیل بالقوه آن ها در طب بازساختی و کاربرد آن ها در علم پزشکی انجام شد. اطلاعات لازم جهت انجام مطالعه مروری حاضر با بررسی بیش از 80 مقاله و با مراجعه به پایگاه های اطلاعاتیPubMed ، Science Direct، Ovid Databases، Scopus، Wiley و Springer گردآوری گردید. سلول های بنیادی مزانشیمی توانایی تبدیل و تمایز به بسیاری از سلول ها از جمله استئوبلاست، آدیپوسیت، کندروسیت و میوبلاست، سلول های عصبی، سلول های گلیا، سلول های عضله اسکلتی، سلول های اندوتلیال، سلول های جزیره ای و غیره را دارند. همچنین به نظر می رسد سلول های مزانشیمی به دلیل داشتن خاصیت ایمونو مادولاتوری و ترشح سیتوکین ها و فاکتورهای رشد متعدد در طب بازساختی نسبت به سایر سلول های بنیادی ارجحیت داشته باشند. پیشرفت های بشر در زمینه تولید، تکثیر و تمایز سلول های بنیادی، این امید را به ارمغان آورده است که بتوان از این سلول ها در درمان ضایعات عصبی مانند قطع نخاع و بیماری های عصبی مانند: آلزایمر، پارکینسون، مالتیپل اسکلروزیس و غیره نیز بهره برد.
    کلید واژگان: سلول های بنیادی, سلول های بنیادی مزانشیمی, طب بازساختی
    M. Nassiri Asl, E. Aali *
    Stem cells are unspecialized cells that are capable of self-renewal and differentiate into a variety of cell types. Indeed, stem cells are able to differentiate into functional specialized cells e.g. myocardiocyte, neurocyte, osteoblast, adipocyte, chondrocyte, etc. Among stem cells, mesenchymal stem cells (MSCs) have been considered by researchers on account of having differentiation ability into variety of cells with no risk of tumorogenicity and immune system stimulation. The aim of this article is reviewing of stem cell types, their sources, MSCs, their features and characteristics, their potential in regenerative medicine and their clinical application in medicine. Information have been gathered in the present review study in 2017, by referring to the following databases; PubMed, Science Direct, Ovid Databases, Scopus, Wiley and Springer. MSCs have an ability to differentiate into various cells e.g. osteoblast, adipocyte, myocardiocyte, chondrocyte, myoblast, neurocyte, neuroglia cells, myocyte, endothelial cells, isle cells, etc. Also, it seems that MSCs have been preferred in regenerative medicine because of having immunomodulatory properties and ability of secretion of various cytokines and growth factors. Development of human knowledge in the field of producing, proliferation and differentiation of stem cells, bring the hope of using these cells in treatment of neural lesion e.g. spinal cord injury, multiple sclerosis, Alzheimer, parkinsonism, etc.
    Keywords: Stem cell, Mesenchymal stem cell, Regenerative medicine
  • محمدحسین حاجتی پیشوری، یوسف پناهی*، غلامرضا حمیدیان
    زمینه

    صرع بیماری مزمن عصبی است که داروهای درمانی فعلی به علت مکانیسم پیچیده آن از کارایی کافی برخوردار نیستند. بنابراین ممکن است خاستگاهی غیرعصبی همچون آستروسیت ها و میکروگلیاها داشته باشد.

    هدف

     مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر تجویز تنها و توامان کابرگولین و لوتیراستام بر ساختار بافت شناسی و استریولوژیک کورتکس مغز، هیپوکامپ و مخچه متعاقب تشنج مزمن در موش صحرایی انجام شد.

    روش ها

     در این مطالعه تجربی،30 سر موش صحرایی ماده در گروه های کنترل، تشنج (کیندیلینگ با پنتیلن تترازول)، تشنج+لوتیراستام، تشنج+کابرگولین، تشنج+لوتیراستام+کابرگولین بررسی شدند. لوتیراستام و کابرگولین به ترتیب با دزهای 50 و 0/05 میلی گرم بر کیلوگرم و در گروه مشترک نصف این مقادیر استفاده شد. بعد از یوتانایز کردن حیوانات، بافت مغز آن ها خارج و بعد از تهیه مقاطع بافتی با استفاده از تکنیک استریولوژی تعداد نورون ها و نوروگلیاها بررسی شد.

    یافته ها

     در کورتکس مغز و لایه مولکولی و گرانولی مخچه گروه های درمان، تعداد نورون ها و نوروگلیاها تفاوت معنا داری با گروه کنترل نداشت، اما در نواحی CA2 ،CA1 و CA3 مربوط به گروه تشنج کاهش معنا داری در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد. در دنتیت ژایروس تعداد نورون ها در همه گروه های درمان و تعداد نوروگلیا ها در گروه تشنج کاهش معنا داری در مقایسه با گروه کنترل نشان داد. در لایه پورکینژ مخچه تغییر معنی داری در نورون ها در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

     هیپوکامپ در بروز فعالیت های تشنجی بیشتر از سایر قسمت های مغز نقش دارد. همچنین نورون ها و نوروگلیا در تشنج نقش اساسی دارند، اما تعیین رابطه بین تغییرات تراکم این سلول ها و استفاده از کابرگولین نیازمند مطالعات بیشتری است، زیرا تراکم آن ها در قسمت های مختلف هیپوکامپ به دنبال تشنج مزمن کاهش یافت، اما در دنتیت ژایروس این رابطه با مناطق CA متفاوت است.

    کلید واژگان: صرع, نورون, نوروگلیا, بافت شناسی, پرولاکتین
    Mohammad Hossein Hajati Pishvari, Yousef Panahi*, Gholamreza Hamidian
    Background

     Epilepcy is a chronic neurological disease, and due to its complex mechanism, the current therapeutic drugs for it are not effective enough. It may have a non-neurological origin such as astrocytes and microglia.

    Objective

    This study aims to investigate the effect of cabergoline and levetiracetam (alone or combined) on the histological and stereological structure of the cerebral cortex, hippocampus, and cerebellum in rats with pentylenetetrazol (PTZ)-induced seizure. 

    Methods

     In this experimental study, samples were 30 female rats in five groups of control, seizure (PTZ-induced kindling), seizure+levetiracetam, seizure+cabergoline, seizure+levetiracetam+cabergoline. Levetiracetam and cabergoline were used at 50 and 0.05 mg/kg doses, respectively, and half of these doses were used in the seizure+levetiracetam+cabergoline group. After anesthesia, animals’ brain tissue was removed and after preparing tissue slices, the number of neurons and neuroglia was examined using stereology technique.

    Results

     In the cerebral cortex and in the molecular and granular layers of the cerebellum, the numbers of neurons and neuroglia in the treatment groups were not significantly different from those in the control group, but a significant decrease was observed in the CA1, CA2, and CA3 regions of the hippocampus in the seizure group compared to the control group. In dentate gyrus, the number of neurons in all treatment groups and the number of neuroglia in the seizure group showed a significant decrease compared to the control group. In the Purkinje layer of the cerebellum, there was no significant change in the number of neurons compared to that in the control group.

    Conclusion

     The hippocampus is more involved in the occurrence of seizure activity than other parts of the brain. Neurons and neuroglia play an essential role in seizures, but more studies are needed for determining the relationship between the number of these cells and the use of cabergoline because their number decreases in different parts of the hippocampus following chronic seizures, where the relationship is different between dendrite gyrus and CA regions.

    Keywords: Epilepsy, Neuron, Neuroglia, Stereology, Prolactin
  • Mehran Joodaki, Mona Merati Shirazi, Nasrin Hosseini*

    The main pathological features of Alzheimer’s disease (AD) include the cytotoxic extracellular accumulation of the amyloid beta (Aβ) plaques and intracellular neurofibrillary tangles. The Aβ plaques are responsible for cholinergic dysfunction and dementia in AD patients. Immunoglobulin G (IgG) and Aβ form an immune complex that activates neuroglia, clearing Aβ from the brain. Various Aβ-based therapeutic strategies have been proposed to reduce Aβ production, inhibit Aβ aggregation, and increase Aβ clearance. New medicines, such as aducanumab and donanemab, which are human IgG1 monoclonal antibodies, reduce cognitive impairment in patients with AD by decreasing the amount of Aβ plaques. Despite the considerable advantages of these agents, some disadvantages have also been reported, including Aβ-related imaging abnormalities, anaphylaxis, high cost, and contradictory results. Moreover, donanemab has delivered contradictory outcomes in improving recognition and performance in AD. However, although not fully proven yet, fewer side effects are reported for donanemab compared to aducanumab. Therefore, this review aims to explore the research background, compare the mechanism of action, and understand the advantages and disadvantages of aducanumab and donanemab. As a result, these medicines with maximum effectiveness and safety, yet fewer side effects, could be developed for future treatment and references.

    Keywords: Amyloid-Beta, Donanemab, Aducanumab, Alzheimer’S Disease, Monoclonal Antibodies
  • حجت الله عباس زاده، دکترتقی طریحی*، مجید صادقی زاده، علیرضا عزیززاده دلشاد
    سابقه و هدف

    درمان صدمات ناشی از آسیبهای مخرب وارد به سیستم عصبی، به علت ناتوانی در بازسازی سلول های از بین رفته، جایگزین کردن میلین صدمه دیده، و برقراری مجدد ارتباطهای نورونی، به تاخیر افتاده و یا انجام نمی شود. در ضایعه نخاعی و دیگر بیماری های تروماتیک، دمیلینه شدن آکسون سالم یکی از عوامل موثر در از دست دادن عملکرد سلول است. مطالعات قبلی پیشنهاد می کند بهبود اساسی سلول ممکن است از طریق میلین سازی مجدد صورت پذیرد. این مطالعه به بررسی اثر Triiodothyronine (T3) بر تمایز سلول های بنیادی مشتق از مغز استخوان (BMSCs) به سلول های شبه الیگودندروسیت می پردازد.

    مواد و روش ها

    این تحقیق با روش تجربی انجام شد. تحت شرایط استریل، BMSCs از استخوان ران موشهای صحرایی ماده بالغ استخراج شد و برای بیان مارکرهای فیبرونکتین، CD45، CD90، CD44 و Oct-4 بررسی گردید. ابتدا BMSCs در مرحله پیش القا با استفاده ازDMSO+RA به سلول های نوروپروژنیتور (NPc) تمایز داده شد. سپس در مرحله القا با استفاده از القا کننده های bFGF،PDGF،HRG(heregulin) و T3 به سلول های شبه الیگودندروسیت (OLCs) تمایز داده شد. در مراحل پیش القا و القا، بیان پروتئینی با استفاده از مارکرهای فیبرونکتین، nestin، NF68، NF160، GFAP، O1، O4 و Oligo2 با روش ایمونوسیتوشیمی بررسی شد و همچنین بیان ژن های NeuroD و Oct-4 با استفاده از RT-PCR بررسی گردید.

    یافته ها

    مطالعات ایمونوسیتوشیمی نشان داد که بیان مارکرهای فیبرونکتین، CD44، CD90 در سلول های استرومایی مغز استخوان به ترتیب برابر با 45/0%±32/94 و 24/0%±48/95 و 82/0%±16/97 (05/0 p<) می باشد. بررسی مارکرهای، O1 O4 Oligo2، نشان داد که در مرحله القا ترکیب HRG، PDGF، bFGF و T3 ng/ml) 25) می تواند نقش موثری در تمایز سلول های BMSCs به OLCs داشته باشد.

    نتیجه گیری

    DMSO و RA موجب تمایز سلول های BMSCs به سلول های نوروپروژنیتور، و ترکیب HRG، PDGF، bFGF و T3 ng/ml) 25) موجب تمایز سلول های نورواپیتلیال به سلول های شبه الیگودندروسیت می شود.

    کلید واژگان: سلول های بنیادی, تمایز, نوروگلیا
    Hojjat Allah Abbaszadeh, Taki Tirahi, Majid Sadeghizade, Ali Reza Delshad
    Background And Aim

    Recovery in central nervous system (CNS) disorders is hindered by the limited ability of the vertebrate CNS to regenerate and replace damaged myelin، and re-establish functional neural connections. In spinal cord injury and other traumas، demyelination of intact axons is an important factor contributing to loss of function. Previous studies suggest that substantial recovery of function might be achieved through remyelination of damaged axons. This study examined the effects of Triiodothyronine (T3) on in vitro trans-differentiation of adult rat bone marrow stromal stem cells (BMSCs) into oligodendrocyte - like cells (OLCs).

    Materials And Methods

    This research was performd experimentally. Under strile conditions، BMSCs were isolated from female sprague-dawley rats. BMSCs were evaluated for different markers such as fibronectin، CD44، CD90، oct4 and CD45. OLCs transdifferentiated from BMSCs by sequential exposure of BMSCs to DMSO and RA in preinduction stage and then induced by heregulin، PDGF-AA، bFGF، and T3 at the induction stage. In both stages of preinduction and induction، the experssion of CD45، CD90، CD44، fibronectin، nestin، Oligo2، O4، NF68، NF160، GFAP، and O1 were assassed by RT-PCR and immunocytochemistry.

    Results

    Our results from immunocytochemistry showed that the fibronectin، CD44، CD90، and CD45 were expressed 94. 32 ± 0. 45%، 95. 48 ± 0. 24% and 97. 16 ± 0. 82% (p< 0. 05). Assessment of of O1، O4 and oligo2 experssion showed that in the induction stage، combination of HRG، PDGF، bFGF and T3 (25ng/ml) have an effective role in transdifferentiation of BMSCs into OLCs. ‍

    Conclusion

    DMSO and RA can transdifferente BMSCs into NeuroProgenitor Cells (NPC) and these cells can be differentiated into OLCs by combination of HRG، PDGF، bFGF and T3 (25ng/m) l.

    Keywords: Stem Cells, Cell Differentiation, Neuroglia
  • زهره توسلی، نرگس حسین مردی *، مهیار جان احمدی، مهدی گلپایگانی، فرهاد سالاری، دلارام جعفرزاده
    اهداف با توجه به نقش سلول های گلیا در انتقال سیناپسی، تنظیم غلظت میانجی های عصبی در شکاف سیناپسی، تعدیل غلظت پتاسیم در فضای سیناپسی و آزادسازی گلیوترانسمیترها، در این مطالعه به بررسی نقش این سلول ها بر روند ایجاد تشنجات القاشده به وسیله مدل کیندلینگ شیمیایی در موش صحرایی پرداختیم.
    مواد و روش ها در مدل کیندلینگ شیمیایی، پس از تزریق داخل صفاقی mg/kg 35 پنتیلن تترازول هر 48 ساعت، مراحل مختلف تشنج (مرحله 1 تا 5) به تدریج ظاهر شد. شاخص های تشنج شامل حداکثر مرحله تشنج، مدت زمان تاخیر تا بروز مرحله 4، مدت زمان مرحله های 4 و 5 تشنج و نیز کل تشنج در طول 20 دقیقه پس از تزریق ثبت می شد. سپس، شاخص های تشنج در حیواناتی که سلول های گلیای آن ها با تزریق داخل بطن مغزی داروی فلوئوروسیترات (1 نانومول در 1 میکرولیتر)، هر 24 ساعت یک بار، 30 دقیقه قبل از هر تزریق پنتیلن تترازول (PTZ) مهار شده است نیز بررسی و با حیوانات صرعی شده مقایسه شد.
    یافته ها نتایج نشان داد که مهار سلول های گلیا با تزریق داخل بطن مغزی داروی فلوئوروسیترات، سبب کاهش معنا دار مرحله تشنج (SS)، مدت زمان مرحله پنج تشنج (S5D)، مدت زمان کل تشنج(SD) و افزایش معنا دار مدت زمان تاخیر تا مرحله چهار تشنج (S4L)می شود (05/0>P، 01/0>P و 001/0>P).
    نتیجه گیری بر اساس نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت احتمالا با مهار سلول های گلیا گسترش فعالیت صرعی در سیستم عصبی به تعویق می افتاد، دوره فعالیت بیش ازحد نورون ها کاهش می یابد و از پیشرفت تشنج به مراحل پایانی جلوگیری می شود.
    کلید واژگان: پنتیلن تترازول, صرع, کیندلینگ, نوروگلیا
    Zohreh Tavasoli, Narges Hosseinmardi *, Mahyar Janahmadi, Mehdi Golpayegani, Farhad Salari, Delaram Jafarzadeh
    Background and Objectives
    Considering the role of glial cells in synaptic transmission, regulation of neurotransmitter concentration in synaptic cleft, K buffering, and releasing the gliotransmitters, the purpose of this study is to investigate the effect of glial cells inhibition on the progression of seizures induced by chemical kindling in rats.
    Materials and Methods
    In chemical kindling, animals received Pentylenetetrazol, 35 mg/kg each 48 hours, intraperitoneally and five different stages of seizure were appeared gradually and seizure parameters including maximum seizure stage (SS), stage 4 latency (S4L), stage 4&5 duration (S5D), and seizure duration (SD) were measured during 20 min after PTZ injection. Then seizure parameters were evaluated in animals treated with intracerebroventricular (icv) administration of Fluorocitrate (as a glial cells inhibitor), injected 30 min before PTZ, and compared with PTZ treated animals.
    Results
    Results showed that glial cells inhibition with ICV injection of Fluorocitrate decreased SS, S5D, and SD and increased S4L significantly (P
    Keywords: epilepsy, kindling, neuroglia, pentylenetetrazole
نکته:
  • از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبه‌ای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شده‌است‌.
  • نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شده‌اند و انتظار می‌رود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
  • جستجوی عادی ابزار ساده‌ای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش داده‌شود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشته‌های نویسنده خاصی هستید، یا می‌خواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
در صورت تمایل نتایج را فیلتر کنید:
متن مطلب
  • همراه با متن
    18
نوع نشریه
  • علمی
    18
اعتبار نشریه
زبان مطلب
موضوعات گروه نشریات علمی
نتایج را در یکی از موضوعات زیر محدود کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال