-
اگر چه تا میانه عصر صفوی، قلم نستعلیق در کنار سایر خطوط سته، مورداستفاده و یکی از اقلام مهم بود، اما به تدریج بیشتر مورداقبال واقع شد؛ به گونه ای که از مهم ترین خطوط در دوره های بعدی محسوب گردید. « شاهنامه رشیدا»، از نسخ خطی دوره صفوی با کتابت عبدالرشید دیلمی و «شاهنامه داوری»، آخرین نسخه خطی از شاهنامه در دوره قاجار با کتابت میرزا محمد داوری به قلم نستعلیق است. خوشنویسی های انجام شده در این دو نسخه، بخشی از تاریخ خط و خطاطی را در ایران به نمایش گذاشته است که می توان با بررسی آنها، برخی تغییرات و تحولات خط و خوشنویسی را در دوره های صفوی و قاجار تشخیص داد. هدف این پژوهش، شناخت وجوه افتراق شاهنامه های رشیدا و داوری در شیوه های کتابت و ساختار حروف و کلمات قلم نستعلیق و نیز نحوه ارتباط متن با نقش و نگاره بود که با استفاده از منابع کتابخانه ای- موزه ای و روش مطالعه تاریخی- تطبیقی و تحلیلی به آن پرداخته شد. نتیجه بررسی ها نشان داد که«شاهنامه رشیدا» با تاثیر مستقیم از شیوه میرعماد و اولویت زیبایی بصری بر خوانایی متن، کتابت شده و ارتباطی پیوسته میان فضاسازی های متنی و نوشتاری برقرار شده است. «شاهنامه داوری» بر خلاف سنت رایج در کتابت نسخ خطی، به سفارش هیچ حاکمی نگاشته نشد، بلکه ذوق هنری هنرمند، زمینه شکل گیری این نسخه بود و به نوعی شروع تغییرات بنیادی در مخاطبین خود را فراهم نمود. در این شاهنامه، خوانایی متن همراه با زیبایی بصری و نیز عدم ارتباط منسجم بین متن و نگاره دیده می شود. هم چنین، ساختار حروف و کلمات با وجود شباهت به سبک دوره سوم قاجار (سبک کلهر)، مستقل از این سبک، کتابت شده و به نظر می رسد اصلاحات منتسب به کلهر که در آثار عده ای از خوشنویسان هم دوره با وی نیز دیده می شوند، پیش درآمدی بر این سبک بوده است.کلید واژگان: خط نستعلیق, دوره صفوی, دوره قاجار, شاهنامه رشیدا, شاهنامه داوریAlthough Nastaliq script was used as a significant writing style along other six types of calligraphy until the mid-Safavid era, it was gradually more welcomed and turned into the most important script in the succeeding eras. "Rashida Shahnameh", written by Abdul Rashid Deylami, falls within the Shahnameh manuscripts in the Safavid era while "Davari Shahnameh", written by Mirza Mohammad Davari in Nastaliq script, is the last manuscript of Shahnameh in the Qajar era. The calligraphy styles performed in these two versions demonstrate a part of the history of calligraphy in Iran from which some of the changes and developments in script and calligraphy during the Safavid and Qajar eras can be detected. Resorting to library-museum resources, this study seeks to investigate the differences in writing styles, shapes of letters and words written in Nastaliq, and also the connections between the scripts and the graphics in the two aforementioned versions of Shahnameh, through a historical-comparative and analytical study. The results of the analyses reveal that the script of "Rashida Shahnameh" was directly influenced by the Miremad Style, prioritizing visual beauty over text readability, in which a continuous connection was established between written and textual spaces. Contrary to the popular tradition in manuscripts, Davari Shahnameh was not ordered by any rulers; rather, the artist's taste was the main cause of creating this manuscript and it also prompted fundamental changes among its audiences. Text readability, visual beauty, and lack of consistent connection between text and graphics were observed in this version of Shahnameh. Moreover, the letters and words, despite their similarity to the third-Qajar-era style (the Kalhor Style), are structured independently of it, and, seemingly, the corrections attributed to Kalhor, which are also seen in the works of some of his contemporary calligraphers, had been a prelude of Davari’s style.Keywords: Nastaliq script, Safavid era, Qajar era, Rashida Shahnameh, Davari Shahnameh
-
گرزها ابزاری قدیمی و قدرتمند محسوب می شوند که در جنگ های تن به تن و گروهی اسفتاده می شدند. علاوه بر جنبه رزمی، از جنبه تشریفاتی، آیینی و اسطوره ای برخوردار بوده اند. گرز، یکی از کهن ترین ابزارهای جنگی جهان و پرکاربردترین سلاحی است که ایزدان و پهلوانان هند و اروپایی از آن استفاده می کرده اند که در اوستا و در متون اسلامی به آن اشاره شده است. بر اثر پیشرفت در ساخت افزارهای جنگی، گرزها از اشکال ساده به شکل های مختلف هندسی شامل؛ کروی، مخروطی و...، حیوانی، دیوسر و انسانی تغییر شکل داده اند. اغلب دارای بدنه قوی، چوبی یا فلزی و سری سنگین از جنس مس و برنز هستند. گرزها می توانند به عنوان نمادهای قدرت تلقی شوند. حال این سوال مطرح است که روند تحول فرم ابزار جنگی گرز در نگاره های سه شاهنامه بایسنقری، تهماسبی و رشیدا چگونه بوده است؟ هدف از این پژوهش، شناخت انواع و سیر تکاملی گرز و نسخه های مصور شده با مضمون جنگ افزار گرز در نگاره های سه شاهنامه مذکور است. دلیل تغییر شکل گرزها، باور ایزدان و پهلوانان، تاثیر شرایط اقلیمی و اجتماعی و پیشرفت در ساخت افزارهای جنگی بوده است. گرزها نشان دهنده قدرت پهلوانی و به جهت ایجاد رعب و ترس در دشمن بوده اند. داستان های اساطیری و جنبه تشریفاتی جنگ افزار گرز، به واسطه نگاره ها در شاهنامه های مذکور به نمایش درآمده اند. روش تحقیق، توصیفی-تطبیقی بوده و بر پایه مطالعات کتابخانه ای، اسنادی، سایت های معتبر علمی و موزه ها انجام شده است.
کلید واژگان: گرز, نقش مایه حیوانی, شاهنامه تهماسبی, شاهنامه رشیدا و شاهنامه بایسنقرMaces are a long-standing (old) and powerful tool used in hand to hand and group wars. In addition to the martial aspect, they have had ceremonial, ritual, and mythical aspects. Mace is one of the most ancient weapons in the world and one of the most widely used weapons of the Hindu and European heroes and gods, and has been mentioned as the gods and heroes warfare in Avesta and Islamic texts. Due to the development of warfare, maces of simple forms into transformed the various geometrical, spherical, conoidal, bladed, chained, zoomorphic, dimonic and anthropomorphic forms. Often it has a strong body of wood or metal, and a heavy head of copper, bronze, iron or steel. Maces with various sizes can be regarded as symbols of power. Now the question is that how was the formation process of war maces in illustrations of these three Shah names, Baysonghori, Tahmasbi and Rashida? The purpose of this study is to know the types, evolution and depicted version of war maces in illustrations of three mentioned shah names. The reason of the transformation of the maces was the belief of gods and heroes, climatic and social conditions and progress in the manufacture of war weapons. Maces show the bravery of heroes and to create fear in the enemy. Mythological stories and the ceremonial aspect of war maces have been illustrated by the illustrations in these Shahnamehs. The research method is descriptive-comparative and the data are collected by using library studies, documents, creditable scientific sites and museums.
Keywords: Mace, Zoomorphism, Tahmasbi Shahnameh, Rashida Shahnameh, Baysonghor Shahnameh -
دوره صفوی نقطه عطفی در تحولات سیاسی-اجتماعی ایران است و همانند سایر حوزه ها، هنر نگارگری نیز از تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی این دوره تاثیر پذیرفته است. ازجمله این تاثیرها، می توان به خارج شدن هنر نگارگری از انحصار دربار اشاره نمود. در این دوره افراد عادی جامعه نیز به سفارش آثار نگارگری روی آورده و به طبقه جدید حامی هنر تبدیل شده اند. نتیجه دیگر این وضعیت، آزادی عمل هنرمندان، سبک و قلم، و تکنیک متفاوت هنرمندان با یکدیگر است. موضوعی که امروزه کارآمدی بسیاری در نسخه شناسی و تفکیک آثار بدون رقم هنرمندان از یکدیگر دارد. در این پژوهش به دو اثر با موضوعی واحد و تاکید بر قلم خاص هر هنرمند، از دو نگارگر دوره صفوی پرداخته شده است،"محمدقاسم" و"محمدیوسف". موضوع انتخاب شده، "بر دارکردن ضحاک" از دو شاهنامه وینزور و رشیدا است؛ که پس از روایت تصویر، با کنار هم قرارگرفتن این دو اثر و تطبیق آن ها بر اساس سبک کار هر هنرمند و مقایسه تکنیک پرداز و ساخت و ساز، سعی شده است قلم هر هنرمند شناسایی و سبک کار هریک توضیح داده شود. پرسش اصلی پژوهش، وجود تفاوت قلم و تکنیک ساخت و ساز محمدقاسم و محمدیوسف و دلایل آن، علی رغم هم دوره بودن در عصر صفوی است. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و مطالعه اسناد کتابخانه ای و مشاهده و تحلیل آثار انجام شده است. در این مطالعه، جامعه آماری، شامل سه نگاره صحنه به دارآویختن ضحاک است که به روش کیفی و از طریق استدلال قیاسی و استقرایی مورد تحلیل و تطبیق قرارگرفته است. بر اساس یافته های این پژوهش، به دلیل وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در زمان محمدقاسم و محمدیوسف، می توان به تفاوتی مشخص میان قلم و تکنیک های ساخت و ساز این دو هنرمند پی برد، موضوعی که دلیل عمده آن وجود طبقه جدید حامی هنرمندان در عصر صفوی است.
کلید واژگان: نگارگری صفوی, بر دار کردن ضحاک, محمدقاسم, ساخت و ساز, محمدیوسفThe history of art, as the history of thought, emphasizes the point that by examining the artworks of each period and studying and analyzing them, one can understand the intellectual-cultural, economic and political situation of that society. The Safavid period, as one of the most important artistic periods in Iran, is no exception to this rule. The change of themes, dimensions, techniques, construction methods, and the emergence of personal styles in the artworks of the Safavid era indicate fundamental changes in the structure of society and art patrons in this period.
The Safavid period is a turning point in Iran's political-social developments after Islam, period which begins with the rule of Shah Ismail Safavi and reached the peak of prosperity with the reign of Shah Abbas arrive As in other fields The art of painting has also been influenced by the political, social, economic and religious developments of this period. Including these effects It is possible to point out the removal of the art of painting from the monopoly of the court Kind If until this period, the major works of painting in the workshop Royal or in the workshop produced by local rulers In this period, ordinary people of the society also commissioned painting works in single form leaf on brought and has become a new patron of art and artist are Another result of this situation is the freedom of the artists and the faster completion of the works, the style and pen, and the different techniques of the artists. A topic that today is very effective in the version Identification and separation of works without figures of artists from each other. In this research, two works with a single theme and an emphasis on the special pen of each artist, from two painters of the Safavid era, "Mohammed Ghasem" and "Mohammed Youssef" have been discussed. The chosen topic is "Taking Laughter". The images of this research are selected from Winsor's Shahnameh and Rashida's Shahnameh, after the narration of the picture, by putting these two works together and matching them Based on the work style of each artist and the comparison of processing and construction techniques, each artist's pen has been tried to be identified and the work style of each one explained. The main question of the research is the existence of the difference between the pen and the construction technique of Mohammad Qasim and Mohammad Youssef and its reasons, Ali in spite of Being a period in the Safavid era. This research is descriptive-analytical and study library documents And observation and analysis of the works has been done. In this study, the statistical population includes three pictures of the scene of the hanging of Zahak, which has been analyzed and compared qualitatively through deductive and inductive reasoning. Based on the findings The results of this research, due to the social, political and economic situation during the time of Mohammad Qasim and Mohammad Youssef, May Ability to distinguish between pen and technique The construction of these two artists P win, the main reason for which is the existence of a new class of patrons of artists in the Safavid era.Keywords: Safavid painting, Dahhak hanging, Mohammad Qasim, construction, Mohammad Youssef -
شاهنامه رشیدا، یکی از نسخ خطی مصور دوره صفویه متعلق به-سده یازدهم ه. ق، و کتابت آن منسوب به عبد الرشید دیلمی است، به همین دلیل هم به شاهنامه رشیدا معروف است. معتمدالدوله، رئیس کتابخانه فتح علی شاه قاجار در صفحه-آستر بدرقه کتاب این انتساب را مرسوم کرد. درحالی که تطبیق شیوه رسم الخط شاهنامه رشیدا با آثار خوشنویسی عبد-الرشید دیلمی مانند چهل کلمه و تحفه العراقین، تفاوت رسم-الخط این آثار را از یکدیگر نشان می دهد. ازسوی دیگر شواهد تاریخی نیز بر عدم صحت فرض پیشین تاکید دارد. از این رو هدف این مقاله بررسی سوابق تاریخی زندگی عبدالرشید دیلمی و آثار خوشنویسی وی و تطبیق رسم الخط و شیوه خوشنویسی او در شاهنامه منسوب به وی با سایر آثارش بوده است. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و میدانی انجام گرفته و نتایج تحقیق نشان می دهد رسم الخط شاهنامه رشیدا متعلق به عبدالرشید دیلمی نمی باشد.
کلید واژگان: شاهنامه, شاهنامه رشیدا, عبد الرشید دیلمی, چهل کلمه, تحفه العراقینA comparative study on calligraphy of Rashida Shahnama with Abdul Rashid Dailami's calligraphy styleWriting Shahnama was the custom and cultural policy of Iranian governors and also the art of book illustration in Isfahan school contains very beautiful samples and valuable pictorial of this Iranian great and national heroic work. RashidaShahname is one of the important and pictorial manuscripts of Safavid period، and belongs to 11th century of lunar hegira. Since its writing is relative to Abdol Rashid Dalimi، this Shahnama is known as Rashida Shahname. Motamedodole، head of the library and secretary of Fath Ali shah Qajar، in the lining page of book accompanying has customized this assignment ascription. While، adaptation and comparison of calligraphy method of Shahname Rashida with Abdol Rashid Deilami''s calligraphy (such as chehel-kallameh and Tohfat-ol-Araghein)، illustrates calligraphy differences of these works. On the other hand، historical evidences are disapproved with the accuracy of the hypothesis that says this book has been written by Abdol Rashid Dalimi. Base on this point، about these manuscripts without number، offering absolute view is difficult، and there is possibility of errors، so this paper tries to show that according to well- documented related to Abdol Rashid'' calligraphy characteristics with calligraphy of mentioned Shahnameh، calligraphy of this Shahnameh is not belong to Abdol Rashid Dalimi. In order to reach the goals of this article، comparative methods، has been used. So we’ve gathered various information about characteristics of calligraphy in above- mentioned version and considered them to find out، whether ascription of this calligraphy to Rashida is correct or not.Keywords: Shahnameh. Rashida Shahnameh, Abdolrashid Dalimi, chehel, kallameh, Tohfat, ol, Araghein -
نگاره به بند کشیدن ضحاک، از جمله موضوعاتی است که مورد توجه نگارگران بوده است. در بسیاری از شاهنامه ها از جمله شاهنامه طهماسبی و رشیدا، این موضوع به شکلی متفاوت به تصویر کشیده شده است. هدف این مقاله، مقایسه نگاره ها با متن و با یکدیگر بوده است. یکی از نظریه پردازانی که در زمینه روایت شناسی تحقیقاتی داشته، ژرار ژنت از روایت شناسان مطرح ساختارگرا است که طرح جامع و کاملی برای بررسی متون روایی عرضه داشته است. او در نظریات خود به بررسی سه جنبه از گفتار یعنی؛ لحن، زمان و وجه یا حالت توجه داشته است. بر این اساس، سوال اصلی مقاله این است که نحوه بازنمایی داستان ضحاک در دو نگاره طهماسبی و رشیدا با عنوان به بند کشیدن ضحاک با توجه به دیدگاه ژنت چگونه بوده است؟ در این پژوهش، از عناصر و اجزای داستان و روایت که عبارت هستند از؛ پی رنگ، شخصیت ها، زاویه دید، درون مایه، فضاسازی و زمان و نحوه قرارگیری آنها در بدنه داستان و روایت تصویری به عنوان مولفه های تاثیرگذار استفاده شده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده و برای گردآوری مطالب، از منابع کتابخانه ای کمک گرفته شده است. از نتایج تحقیق چنین برآمده که توالی زمان در داستان بر اساس رخدادها صورت گرفته، اما در نگاره ها بر اساس حذف و برجسته سازی و استفاده از متن شعر برای پیوست رخدادها توسط نقاش شکل گرفته است. در نگاره به بند کشیدن ضحاک در شاهنامه رشیدا، نقاش به یک صحنه اکتفا کرده، اما در نگاره شاهنامه طهماسبی چندین رخداد را تصویر کرده که خود به این توالی کمک نموده است. از سوی دیگر، در متن شعر از چندین راوی استفاده نموده که در نگاره های فوق، محدودیت نمایش راوی دیده شده است. از نظر وجه یا زاویه دید نیز دست شاعر باز بوده، اما زاویه دید در نگاره ها به دلیل تجسمی بودن نسبت به شعر متفاوت است؛ هر یک از نگاره ها با توجه به فاصله کانونی امکان نشان دادن رخدادهای بیشتر را داشته که در این رابطه، شاهنامه طهماسبی به دلیل فاصله کانونی، جزییات و تعداد پیکره بیشتری را نشان داده و این امر موجب کنش بیشتر حوادث شده است.
کلید واژگان: روایت شناسی, شاهنامه طهماسبی, شاهنامه رشیدا, داستان ضحاک, ژرار ژنتThe drawing of Zahak is one of the subjects that have been the focus of painters. In many Shahnamehs, including the Shahnameh of Tahmasabi and Rashida, this issue is depicted in a different way. The purpose is to compare the pictures with the text and with each other. Gerard Genet is one of the theorists who has researched in the field of narratology, he is one of the structuralists and has offered a comprehensive plan for examining narrative texts. In his theories, he has paid attention to examining three aspects of speech, i.e., tone, time, and mode. The main question in this article is how the story of Zahhak was represented in the two paintings of Tahmasabi and Rashida with the title of tie up Zahak according to Genet's point of view. In this research, the elements and components of the story and narration have been used, which include background color, characters, point of view, theme, atmosphere and time, and how they are placed in the body of the story and visual narrative as influential components. The research method was descriptive-analytical and library sources were used to collect the materials. From the results of the research, it has emerged that the sequence of time in the story is based on the events, but in the paintings it is formed based on the removal and highlighting and the use of the text of the poem to connect the events by the painter. In the image to tie up Zahak in the Shahname of Rashida, the painter has limited himself to one scene, but the image in Shahname of Tahmasbi has depicted several events, which has contributed to this sequence. On the other hand, several narrators are used in the text of the poem, but the limitations of the narrator are seen in the above images. In terms of aspect or angle of view, it is also open, it is in the hand of the poet, but the angle of view in the pictures is different from that of the poem due to its visualization. Each of the images has the possibility to show more events due to the focal length. In this regard, Tahmasabi's Shahnameh has shown more details and more figures due to the focal distance, which has caused more action in the events.
Keywords: Narratology, Miniature, Tahmasebi Shahname, Rashida shahname, Zahak Story, Gerard Genet -
شاهنامه رشیدا با 93 نگاره بدون رقم، متعلق به قرن یازده ه.ق محفوظ در موزه کاخ گلستان، یکی از شاهنامه های مهم دوره صفویه به شمار می رود. خوشنویسی و نگارش زیبای آن به عبدالرشید دیلمی منسوب بوده؛ ازاین رو به شاهنامه «رشیدا» معروف شده است. به دلیل اینکه این شاهنامه امضا و شناسه ای ندارد، این مقاله به بررسی شیوه های شکل گیری در نگاره ها پرداخته و همچنین هنرمندان آن را شناسایی و معرفی کرده است. سوال اصلی پژوهش این است که نگاره های این شاهنامه، هویتی مشخص از مکتب نقاشی اصفهان دارند یا می توان از شیوه اجرایی نگاره ها به شناسایی هنرمندان آن پی برد؟ این پژوهش با روش بررسی تحلیلی و تطبیقی آثار به جامانده از هنرمندان مکتب اصفهان با نگاره های شاهنامه رشیدا به این نتیجه دست یافته است: نقاشی های این نسخه از منظر ساختار تصویری، رنگ بندی، پیکره نگاری و شیوه اجرایی با نقاشی اصفهان و ویژگی های بصری آثار دو تن از نقاشان این دوره، یعنی محمد یوسف و محمد قاسم انطباق دارند.
کلید واژگان: شاهنامه رشیدا, نگارگری ایرانی, مکتب اصفهان, شیوه اجراییIranian Domestic and Foreign Art Museums have numerous illustrated shahnama each of which plays an important role in analyzing the painting vicissitude of Esfahani School. In the meantime، Rashida Shahnama is one of the very important manuscripts now kept in Golestan Palace Museum in Tehran. This copy of Rashida Shahnama belongs to 11th Lunar Hegira with 93 unwritten depictions. All the depictions of this shahnama bear the general specifications of Esfahani School. In these depictions، visual and aesthetic elements of Esfahani School such as chorus، coloring، design، figures، sceneries، visual structure and executive techniques are seen. Since the depictions of this copy lack the signature of their creator، this paper emphasized that with the study of the exclusive specifications of each and every one of these painting، their creators may be identified. The main hypothesis of this paper is that the depictions of this Shahnama have specific identities distinguished from Esfahan School to the extent that they can be distinguished from other works of this era. In this paper، the executive style is called Esfahani، and the esthetics governing these works is analyzed.Keywords: Rashida Shahnama, Esfahani School, Painting, Esthetics, Stylistics -
شاهنامه قرچقای خان با 148نگاره از جمله شاهنامه های دوره صفوی(مکتب اصفهان) است که بنا به سفارش و حمایت قرچقای خان والی مشهد، بیرون از کتابخانه-کارگاه های سلطنتی، به انجام رسیده است. این شاهنامه که اینک با عنوان: شاهنامه ویندزور! در قصر سلطنتی ویندزور در بریتانیا نگهداری می شود، دارای 148 برگ نگارگری است. این شاهنامه متعلق به 1058ه. ق/1648م و از معدود شاهنامه های کامل متعلق به این دوره است. به استثنای یک مجلس، کمند انداختن افراسیاب و برزو، که در پایین نگاره آمده است:«رقم محمد یوسف»، دیگر نگاره های این شاهنامه فاقد هر گونه امضا یا شناسه است. ولی به اعتقاد بسیاری از نسخه شناسان، به ویژه ب. و. رابینسون، نگاره های این شاهنامه توسط محمد یوسف و محمد قاسم تصویر شده اند. در این بررسی ضمن معرفی شاهنامه قرچقای خان و شناسایی هنرمندان آن، تطبیقی میان نگاره های این شاهنامه و نگاره های شاهنامه رشیدا، محفوظ در کاخ گلستان، صورت پذیرفته و محقق شده است که نگارگران شاهنامه قرچقای خان همان هنرمندانی هستند که شاهنامه رشیدا را صورتبندی نموده اند. از منظر: ساختار، تنظیم و روش نقطه پرداز که در هر دو شاهنامه صورت مشابه و بسیار نزدیک به یکدیگر دارند.
کلید واژگان: نگارگری, محمد یوسف, شاهنامه رشیدا, قرچقای خان, ساختار, نقطه پردازThe Windsor Shahnama is a large and marvelously illustrated book of epic of Persian King measuring 460 by 280 mm. The manuscript compromises 756 folios in fine nasta `lig script by Muhammad Hakim al-Husayni, in four columns of twenty-two lines to the page, occupying a space of 256 by 160mm. The manuscript is richly decorated and illuminated with wide margins throughout the volume with border design(in gold) of animals, birds and very delicate branches of flowers and plants. The manuscript was presented to Queen Victoria in 1839 by sultan of Heart, as a gift in response to the British backing of Afghan troupes against Iranian forces who had held siege of Kabul and were trying to make it part of their territory. Windsor Shahnama of 1648(corresponding to 1058 A. H.) is a complete book of epic of Persian Kings which has been supported and commissioned outside Royal Library workshops (ketabkhaneh) by Qarajaghay Khan, governor of Khurasan. The manuscript is illustrated with 148 very fine miniature paintings. As it is customary with traditional Persian painting, none of the miniatures is signed and there is no name of its possible illustrators in the frontispiece. The only exception is the episode Barzu and Afrasiyab lassoing one another, in which the name of Muhammad Yusuf can be decipher in lower part of the painting. However, Mr. B. W. Robinson and Dr. Eleanor Sims and Manijeh Bayani believe that major artists of this manuscript are Muhammad Yusuf and Muhammad Qasim, prominent painters of Isfehan School of late Safavid period. As far as structure, composition and technique, applied to these miniatures is concerned, there is a clear and close resemblance between Qarajaghay Khan Shahnama and Rashida Shahnama, of the same period, preserved in Golestan Palace Library, Tehran. In this paper Qarajaghay Khan Shahnama will be introduced and its relationship with Rashida Shahnama will be comparatively examined.Windsor Shahnama of 1648(corresponding to 1058 A. H.) is a complete book of epic of Persian Kings which has been supported and commissioned outside Royal Library workshops (ketabkhaneh) by Qarajaghay Khan, governor of Khurasan. The manuscript is illustrated with 148 very fine miniature paintings. As it is customary with traditional Persian painting, none of the miniatures is signed and there is no name of its possible illustrators in the frontispiece. The only exception is the episode Barzu and Afrasiyab lassoing one another, in which the name of Muhammad Yusuf can be decipher in lower part of the painting. However, Mr. B. W. Robinson and Dr. Eleanor Sims and Manijeh Bayani believe that major artists of this manuscript are Muhammad Yusuf and Muhammad Qasim, prominent painters of Isfehan School of late Safavid period. As far as structure, composition and technique, applied to these miniatures is concerned, there is a clear and close resemblance between Qarajaghay Khan Shahnama and Rashida Shahnama, of the same period, preserved in Golestan Palace Library, Tehran. In this paper Qarajaghay Khan Shahnama will be introduced and its relationship with Rashida Shahnama will be comparatively examined. -
چکیده ی مقالات به زبان انگلیسیforetelling by ordinary peopic (28 instances) auguries (14 instancey) surmise (15 instsnces) boasting (52 instances) there are altogether 726 instances of prediction in the shahnameh of which 106 are false.
کلید واژگان: foretelling, epic elements, exemption of seeing, omniscient, narrator, stargazing and astrology, dream and dream interpretatian surmise, supernatural, sage, priest, monk, princes, heroes, royal, familyes, ordinary people, augury -
فقیهان دینی، درباره ولایت پدر بر دختر باکره بالغه رشیده یا استقلال وی در ازدواج، اختلاف نظر دارند. در این میان، برخی فقهای معاصر همچون آیت الله جوادی آملی در دیدگاهی میانه، به نظریه تشریک قایل شده اند؛ یعنی لزوم شراکت اذن ولی و رضایت دختر در عقد نکاح. اساس این دیدگاه، در نظر گرفتن برخی بایدها و نبایدهای اخلاقی است که شرطیت اذن پدر برای باکره رشیده را از باب احتیاط (نه به عنوان شرط صحت) می داند. مسیله اصلی در این پژوهش، بررسی ادله اخلاقی نظریه تشریک اذن ولی و رضایت باکره رشیده با تاکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی است. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و روش پردازش نیز توصیفی تحلیلی است. براساس یافته های تحقیق، توجه ولی به خواسته های مولی علیها و پرهیز از استبداد به رای، رعایت مصالح مولی علیها از سوی ولی، پیشگیری ولی از فروپاشی خانواده و تزلزل اجتماع، رعایت احترام ولی از سوی مولی علیها، حفظ ناموس و آبروی خانواده از سوی مولی علیها و توجه مولی علیها به آداب و رسوم قومی و قبیله ای از ادله اخلاقی نظریه تشریک هستند. نتایج تحقیق نشان می دهد که به حسب عنوان اولی، باکره رشیده در ازواج خود مستقل است و اذن ولی، شرط صحت نکاح نیست؛ ولی با توجه به عناوین ثانوی و برای رعایت برخی مصالح و مفاسد اخلاقی، اذن ولی از باب احتیاط لازم است.
کلید واژگان: ولی, مولی علیها, اذن ولی, باکره رشیده, اصاله الاحتیاط, ادله اخلاقی, فقه اخلاقیRevelatory ethics, Volume:12 Issue: 2, 2023, PP 91 -126Religious jurists disagree about the father's guardianship over the adult virgin daughter mature or her independence in marriage. In the meantime, some contemporary jurists such as Ayatollah Javadi Amoli, in a middle opinion, have attached to the theory of sharing; it means the necessity of the guardian's permission and consent of the daughter in the marriage contract. The basis of this point of view is to consider some moral dos and don'ts, which considers the condition of the father's permission for a mature virgin as a precaution (not as a condition of correctness). The main issue in this research is to examine the moral foundations of the theory of participation of the guardian's permission and the consent of the Virgin mature, emphasizing the point of view of Ayatollah Javadi Amoli. The data collection method is library and the processing method is descriptive and analytical. The results of the research show that according to the first ruling, the virgin Rashida is independent in her marriage and the permission of the guardian is not a condition for the validity of the marriage; But according to the secondary ruling and to comply with some interests and moral corruption, the guardian's permission is necessary for the sake of caution.
Keywords: permission of the guardian, virgin mature, conditions of the marriage contract, the principle of caution, moral jurisprudence -
یکی از شخصیت های مهم و افسانه ای شاهنامه فردوسی، جمشید است. جمشید شاه و جزییات حکومت او در برخی نگاره های دونسخه به تصویر درآمده است. نگاره پادشاهی جمشید در شاهنامه بایسنقری و نگاره دربار جمشید در شاهنامه طهماسبی هردو بازنمایی تصویری پادشاهی جمشید و عملکردهای او است. اهمیت موضوع در هر دو نگاره ضرورت انجام پژوهش حاضر را ایجاد کرده و هدف پژوهش، شناسایی چگونگی بازنمایی شخصیت جمشید در شاهنامه بایسنقری و طهماسبی و نیز شناخت وجوه اشتراک و افتراق ویژگی های جمشید و نوع تصویرسازی صحنه ها در دو نگاره می باشد. بنابراین دو سوال مطرح شده است: 1- شخصیت جمشید در دو نگاره پادشاهی جمشید و دربار جمشید در شاهنامه های بایسنقری و طهماسبی چگونه و با چه ویژگی هایی بازنمایی شده است؟ 2- چه عوامل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی باعث شده جزییات بیشتر و دقیق تری در نگاره شاهنامه شاه طهماسب نسبت به شاهنامه ی بایسنقری اعمال شود؟ شایان ذکر است پژوهش پیش رو با جست وجو در منابع کتابخانه ای و مشاهده دو نمونه نگاره، به شیوه توصیفی- تحلیلی- تطبیقی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد نگاره شاهنامه طهماسبی نسبت به نگاره شاهنامه بایسنقری جزییات دقیق تری از حکومت جمشید را ارایه کرده و حکومت جمشیدشاه مقتدرانه تر، پرتجمل تر و به صورت عناصر تصویری بیشتر و مفصل تر بازنمایی شده به طوری که تعداد عناصر انسانی در نگاره بایسنقری 15 نفر و در نگاره طهماسبی 28 نفر به همراه تصویر دو دیو می باشد.
کلید واژگان: پادشاهی جمشید, دربار جمشید, شاهنامه بایسنقری, شاهنامه طهماسبیOne of the important and mythical characters of Ferdowsi's Shahnameh is Jamshid. In the Baysonqor’s and Tahmasp’s Shahnameh, a scene attributed to Jamshid is illustrated. Jamshid’s kingdom miniature in Baysonqor’s Shahnameh and Jamshid’s court miniature in Tahmasp’s Shahnameh are both visual representations of the content of Jamshid's kingdom and its king functions. The importance of the common theme in both of the Shahnameh paintings has led to the necessity of a comparative study. The purpose is to identify how Jamshid's personality is represented in the Jamshid’s kingdom miniature in Baysonqor’s Shahnameh and Jamshid’s court miniature in Tahmasp’s Shahnameh and understanding the similarities and differences between Jamshid's personality and Illustration type of two miniatures. The study was done to answer these questions: 1-How is Jamshid's personality represented in Baysonqor’s and Tahmasp’s Shahnameh miniatures and what are the features? 2- What cultural, political and social factors have led to more and more detailed and precise in Tahmasp’s Shahnameh painting than Baysonqor’s Shahnameh? In this research, library and documentary information have been studied with descriptive-analytical and comparative approach and the results show that is illustrated more details and visual elements in the Jamshid’s court miniature in Tahmasp’s Shahnameh and the number of these elements is less in the Jamshid’s kingdom miniature in Baysonqor’s Shahnameh. Also Jamshid’s government in Tahmasp’s Shahnameh is illustrated Authoritative, powerfully, luxurious and excellent and also the number of human elements in Baysonqor’s Shahnameh miniature is 15 and in Tahmasp’s Shahnameh miniature is 28 and the image of two demons.
Keywords: Jamshid’s kingdom, Jamshid’s court, Baysonqor’s Shahnameh, Tahmasp’s Shahnameh
-
از آنجا که گزینه «جستجوی دقیق» غیرفعال است همه کلمات به تنهایی جستجو و سپس با الگوهای استاندارد، رتبهای بر حسب کلمات مورد نظر شما به هر نتیجه اختصاص داده شدهاست.
- نتایج بر اساس میزان ارتباط مرتب شدهاند و انتظار میرود نتایج اولیه به موضوع مورد نظر شما بیشتر نزدیک باشند. تغییر ترتیب نمایش به تاریخ در جستجوی چندکلمه چندان کاربردی نیست!
- جستجوی عادی ابزار سادهای است تا با درج هر کلمه یا عبارت، مرتبط ترین مطلب به شما نمایش دادهشود. اگر هر شرطی برای جستجوی خود در نظر دارید لازم است از جستجوی پیشرفته استفاده کنید. برای نمونه اگر به دنبال نوشتههای نویسنده خاصی هستید، یا میخواهید کلمات فقط در عنوان مطلب جستجو شود یا دوره زمانی خاصی مدنظر شماست حتما از جستجوی پیشرفته استفاده کنید تا نتایج مطلوب را ببینید.
- 1873
- 14
-
علمی1887
- 1886
- 1
نتایج را در یکی از موضوعات زیر محدود کنید.