فهرست مطالب
مجله چشم پزشکی بینا
سال بیست و دوم شماره 2 (زمستان 1395)
- تاریخ انتشار: 1396/07/10
- تعداد عناوین: 12
-
-
صفحات 87-91در شماره پیش، خلاصه ای از مباحث مربوط به سردرد را از کتاب الحاوی رازی بازگو کردیم. در این شماره چکیده ای از مهم ترین مطالب جلد دوم همان کتاب ارزشمند را که به طور مستقل درباره موضوع های تخصصی چشم پزشکی نگاشته شده آورده ایم تا گام دیگری جهت آشنایی هرچه بیش تر با افتخار آفرینان سرزمین پرگهر ایران برداشته باشیم.با توجه به استفاده از ده ها منبع در بازشناسی، تصحیح و ترجمه واژه ها و اصطلاحات خاص طب قدیم که در بسیاری از موارد به ویژه نسخه های خطی بدون شماره صفحه و واژه ها دگرگونه و بی نقطه نوشته شده اند و عدم امکان آوردن هر منبع به شیوه متداول در مقاله نویسی، نام برخی از مهم ترین منابع را در پایان مقاله آورده ایم. در همین رابطه، برای پی بردن به اهمیت موضوع و تطبیق مطالب کتاب الحاوی با مباحث نوین پزشکی، مطالبی را درون پرانتز به شکل ایتالیک و برجسته به گونه ای افزوده ایم که از یک سو خواننده محترم، عین اظهارنظرهای رازی را در متن مقاله ملاحظه نموده، درمواردی که نیاز به مقایسه با دانش نوین داشته باشد، به آن ها مراجعه نماید.
شایان توجه است که جلد دوم کتاب الحاوی با حدود 400 صفحه درباره چشم پزشکی است و برای نخستین بار طی 1100 سال گذشته، در سال 1378 به زبان فارسی ترجمه و چاپ شده است. اینک خلاصه ای از مهم ترین موضوع های جلد دوم کتاب الحاوی را ملاحظه فرمایید. -
صفحات 92-98هدفتعیین میزان شیوع انواع استرابیسم در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان فارابی از سال 1387 تا 1393.
روش پژوهش: در این مطالعه مقطعی گذشته نگر، داده های موجود در بایگانی بیمارستان فارابی تهران طی سال های 1387 تا 1393 مورد بررسی قرار گرفتند و اطلاعاتی مانند انواع استرابیسم و ناهنجاری های مرتبط با آن، انواع تنبلی چشم و سایر یافته های پاتولوژیک ثبت شدند.یافته هاتعداد 1174 بیمار مبتلا به استرابیسم مورد بررسی قرار گرفتند. شایع ترین نوع استرابیسم، «ایزوتروپیای تطابقی» با میزان 04/25 درصد بود و «اگزوتروپی گهگاهی»، «ایزوتروپیای غیرتطابقی» و «ایزوتروپیای نیمه تطابقی» به ترتیب با 09/12 درصد، 24/11 درصد و 39/10 درصد در رتبه های بعدی قرار گرفتند. هم چنین 03/63 درصد از بیماران مبتلا به استرابیسم دارای انحراف ایزو و 53/24 درصد مبتلا به انحراف نوع اگزو بودند. سایر یافته های پاتولوژیک چشمی علاوه بر استرابیسم، در 236 بیمار (1/20 درصد) دیده شد. رایج ترین ناهنجاری مرتبط با این انحرافات، پرکاری عضله مایل تحتانی (07/11 درصد) بود و 88 بیمار علاوه بر استرابیسم، نیستاگموس هم داشتند. به طور مشخص و قابل توجهی، 45 درصد از بیماران تنبلی چشمی نداشتند و 37 درصد دچار نوع ترکیبی تنبلی چشم بودند که این نوع رایج ترین نوع تنبلی چشم در بیماران مبتلا به استرابیسم بود.نتیجه گیریدر این مطالعه شیوع ایزوتروپی بیش از 5/2 برابر اگزوتروپی بود و حدود نیمی از بیماران مبتلا به استرابیسم دچار تنبلی چشم بودند. شایع ترین فرم استرابیسم ایزوتروپیای تطابقی بود که تجویز عینک و درمان به موقع آن می تواند منجر به اصلاح این نوع از ایزوتروپی و تنبلی چشم همراه آن گردد. -
صفحات 99-103هدفمقایسه تغییرات پاسخ سهولت تطابقی در مشاهده کنندگان تلویزیون های سه بعدی و دو بعدی بعد از 90 دقیقه مشاهده یک محرک بینایی یکسان.
روش پژوهش: در این مطالعه، 66 دانشجو با محدوده سنی 25-18 سال به صورت تصادفی در دو گروه مشاهده کنندگان تلویزیون های سه بعدی و دو بعدی قرار داده شدند. انیمیشن 90 دقیقه ای به وسیله تلویزیون 42 اینچ در شرایط مساوی برای هر دو گروه نمایش داده شد. قبل و بعد از نمایش فیلم در هر گروه، سهولت تطابقی تک چشمی و دوچشمی اندازه گیری شد و تغییر مقادیر سهولت تطابقی بعد از نمایش فیلم در هر گروه به صورت جداگانه محاسبه گردید.یافته هابعد از مشاهده انیمیشن، در گروه مشاهده کنندگان سه بعدی سهولت تطابقی چشم های راست، چپ و دو چشمی به ترتیب با میانگین های 85/0±82/0 ،72/0±91/0 و 7/0±79/0 سیکل در دقیقه کاهش یافت (همه موارد 001/0˂P). در گروه مشاهده کنندگان دو بعدی، سهولت تطابقی چشم تغییر معنی داری نکرد.نتیجه گیریاستفاده کوتاه مدت از تلویزیون های سه بعدی از نظر آماری نشان دهنده کاهش سهولت تطابقی است ولی این تغییر از نظر بالینی قابل ملاحظه نمی باشد. -
صفحات 104-109هدفبررسی همراهی پلی مورفیسم rs4151667(L9H) ژن فاکتور B با بیماری تحلیل ماکولای وابسته به سن (AMD) در جمعیت شمال غرب ایران.
روش پژوهش: در این تحقیق، 56 فرد مبتلا به AMD به عنوان گروه بیمار و 144 فرد سالم به عنوان گروه شاهد که از نظر سن و جنس و قومیت با گروه بیمار تطابق داشته و هر دو گروه از جمعیت شمال غرب ایران بودند، برای ورود به مطالعه انتخاب شدند. همراهی پلی مورفیسم rs4151667(L9H) از ژن CFB در بیماران مبتلا به AMD با استفاده از واکنش زنجیره ای پلیمراز (PCR) و تکنیک پلی مورفیسم طول قطعات هضم شده (RFLP) بررسی گردید.یافته هابین پلی مورفیسم ذکر شده و بیماری AMD ارتباط معنی داری وجود داشت (ژنوتیپ TT با 01/0P= و ژنوتیپ AT با 02/0P=).نتیجه گیریاحتمال بروز بیماری AMD در افراد دارای ژنوتیپ TT، 6/2 برابر افرادی است که ژنوتیپی غیر از TT دارند و ژنوتیپ AT نقش محافظتی در برابر این بیماری دارد. -
صفحات 110-115هدفبررسی اثرات اشعه های فرابنفش متناوب و مداوم بر تغییرات هیستومورفومتریک لایه گیرنده نور در شبکیه چشم خرگوش.
روش پژوهش: در این مطالعه تجربی، 15 خرگوش نر نژاد نیوزلندی سفید به طور اتفاقی به سه گروه پنج تایی تقسیم شدند 1- گروه شاهد 2- گروه آزمایشی که تحت تاثیر اشعه ماورابنفش مداوم با شدت 7/253 نانومتر به مدت 4 هفته قرار گرفتند 3- گروه آزمایشی که تحت تاثیر اشعه ماورابنفش متناوب با شدت 7/253 نانومتر برای 4 هفته با دوره تناوب 6 ساعت تاریکی 6 ساعت اشعه قرار گرفتند. سپس، چشم های خرگوش ها خارج، به صورت متداول ثابت و با تولوییدین بلو رنگ و با میکروسکوپ نوری مطالعه و با دوربین 423Dino Eye AM- مورفومتری شدند.یافته هامیانگین ضخامت قسمت های مختلف لایه گیرنده نور تحت اثر اشعه فرابنفش مداوم و متناوب کاهش یافت. میانگین ضخامت و انحراف معیار بخش های قطعه ای خارجی و داخلی، هسته ای خارجی و شبکه ای خارجی لایه گیرنده نور در گروه آزمایشی اشعه فرابنفش مداوم به ترتیب 27/4±27/13، 7/3±41/10، 19/8±59/33، 02/1±19/7 میکرومتر، در گروه آزمایشی تحت تاثیر اشعه فرابنفش متناوب به ترتیب 98/0±5/12، 92/0±38/9، 43/2± 99/32، 86/0±38/7 میکرومتر و گروه شاهد دارای میانگین ضخامت و انحراف معیار به ترتیب 04/3±5/19، 4/2±92/14، 67/4±78/42، 96/0±48/7 میکرومتر بود. واکوئل قطعه داخلی و لایه شبکیه ای خارجی در گروه های آزمایشی مشاهده شد. به علاوه، هسته های متراکم و تیره در گروه اشعه فرابنفش مداوم و هسته های پیکنوزه و کاریولایز و کاریورکسیس در گروه اشعه فرابنفش متناوب دیده شدند.نتیجه گیریاشعه فرابنفش متناوب می تواند باعث تخریب بیش تر لایه گیرنده نور در مقایسه با اشعه فرابنفش مداوم می شود. -
صفحات 116-133هدف
تدوین راهکار بالینی پیش گیری، تشخیص و درمان آسیب های چشمی زودرس و مزمن و تاخیری ناشی از تماس با گاز خردل
روش پژوهش: در راستای تدوین این راهکار بالینی، سوالات بالینی توسط گروه بومی سازی طراحی گردید. پایگاه ها و وب سایت های مرتبط مانند National Guidelines Clearinghouse، Cochrane، PubMed و National Institute for Clinical Excellence برای یافتن راهنماهای بالینی مشابه و پاسخ به سوالات بالینی جستجو شدند. از آنجایی که راهنمای بالینی در این زمینه موجود نبود، به منظور یافتن شواهد مورد نیاز مقالات انگلیسی و فارسی از پایگاه ها و وب سایت های مذکور استخراج گردید. جزییات مربوط به هر یک از مقالات در جداول، خلاصه و مورد نقد و بررسی قرار گرفت و سپس با در نظر گرفتن معیارهای مزیت بالینی و بومی سازی، یک یا چند توصیه بالینی در پاسخ به هر سوالات تدوین گردید. توصیه های بالینی به همراه شواهد پشتیبان آن ها، جهت نمره دهی برای اساتید صاحب نظر سراسر کشور ارسال شد. در نهایت میزان توافق اساتید برای هر توصیه براساس نمره های داده شده مشخص گردید.یافته هااز آن جایی که در مورد کلیه توصیه ها توافق وجود داشت، توصیه ها براساس پیشنهادات اساتید، ویرایش گردیدند و راهکار بالینی « پیش گیری، تشخیص و درمان آسیب های چشمی زودرس و تاخیری ناشی از تماس با گاز خردل» در سه بخش و در قالب 98 توصیه تدوین شد.
نتیجه گیریبا توجه به عدم وجود توصیه بالینی در زمینه صدمات چشمی ناشی از گاز خردل، توصیه های این راهکار بالینی می تواند در پیش گیری از صدمات چشمی ناشی از گاز خردل و هم چنین استانداردسازی تشخیص، درمان و پی گیری بیمارانی که دچار آسیب های چشمی ناشی از گاز خردل شده اند در سراسر جهان موثر واقع شود.
-
صفحات 134-140هدفمقایسه میزان عود و عوارض جراحی ناخنک به دو روش اتوگرافت ملتحمه ای آزاد (CAT) و پیوند غشا آمنیوتیک (AMT).
روش پژوهش: در این مطالعه آینده نگر، 60 بیمار مبتلا به ناخنک اولیه و کاندید عمل جراحی به طور تصادفی در دو گروه اتوگرافت ملتحمه ای آزاد (CAT) و پیوند غشا آمنیوتیک (AMT) قرار گرفتند و از نظر میزان عود ناخنک، میانگین زمان بهبود نقص اپی تلیال، التهاب موضع عمل و عوارض جراحی با هم مقایسه شدند.یافته هادر این مطالعه، میانگین±انحراف معیار سن بیماران 8/9±98/48 سال (دامنه تغییرات: 71-27 سال) بود. بیماران که شامل 3/73 درصد مرد و 7/26 درصد زن بودند و از نظر ویژگی های جمعیت شناسی با هم تفاوتی نداشتند (05/0P>)، به میانگین مدت 3/1±6/12 ماه تحت نظر قرار گرفتند. میزان عود 7/6 درصد و 3/3 درصد به ترتیب در گروه های AMT و CAT بود (05/0P>). میانگین التهاب در گروه AMT در ماه های اول، سوم، و ششم پس از عمل بالاتر بود (05/0P<). میانگین زمان بهبود نقص اپی تلیال در گروه های CAT و AMT به ترتیب 572/0±5/2 و 479/0±67/2 روز بود (173/0P=). هیچ عارضه قابل ملاحظه ای در طول عمل و پس از این دو روش جراحی دیده نشد.نتیجه گیریتفاوت معناداری از لحاظ آماری در میزان عود و مدت زمان بهبود نقص اپیتلیال میان دو روش اتوگرافت ملتحمه ای آزاد و پیوند غشا آمنیوتیک دیده نشد. به نظر می رسد هر دو روش، گزینه های مناسبی برای جراحی ناخنک محسوب شوند. -
صفحات 141-146هدفمقایسه اثر آدیپونکتین (Adiponectin) با بواسیزوماب(Bevacizumab) در کاهش نورگ زایی قرنیه.
روش پژوهش: این مطالعه بر روی 40 چشم از 20 خرگوش نر آلبینو نیوزیلندی صورت گرفت. القای نورگ زایی قرنیه به وسیله یک بخیه سیلک 0-7 به طول 2 میلی متر و به فاصله 1 میلی متر از لیمبوس انجام شد. خرگوش ها به طور تصادفی به دو گروه ده تایی تقسیم شدند. برای چشم راست هر دو گروه از قطره آدیپونکتین و برای چشم چپ، در گروه اول قطره اشک مصنوعی و گروه دوم قطره بواسیزوماب استفاده شد. این درمان تا 14 روز ادامه یافت و خرگوش ها به طور منظم پی گیری شدند. در هر معاینه، تصویربرداری دیجیتال قرنیه صورت گرفت و پیشروی عروق به داخل قرنیه از لحاظ طول و سطح، اندازه گیری شد.یافته هادر پایان 14 روز، طول پیشروی عروق در خرگوش های درمان شده با آدیپونکتین از 32/0±123/2 میلی متر (قبل از درمان) به 458/0±887/0 میلی متر (بعد از درمان) کاهش یافت که معادل 98/19±68/57 درصد (51/0±24/1 میلی متر) کاهش بود (001/0P<). در مقایسه آدیپونکتین با بواسیزوماب، طول پیشروی عروق به ترتیب 98/19±68/57 و 17/27±49/42 درصد کاهش نشان داد (527/0P=). هم چنین در پایان 14 روز میانگین مساحت عروق در هر دو گروه درمان شده با آدیپونکتین از 50/1±02/5 میلی متر مربع به 75/0±40/1 میلی متر مربع کاهش یافت که معادل 76/17±64/70 درصد (57/1±63/3 میلی متر مربع) کاهش بود (001/0P<). در مقایسه آدیپونکتین با گروه درمان شده با بواسیزوماب، مساحت پیشروی عروق به ترتیب 76/17±64/70 درصد و 23/19±24/48 درصد کاهش نشان داد (013/0P=).نتیجه گیریآدیپونکتین به طور قابل توجهی باعث کاهش نورگ زایی قرنیه می شود و تاثیر آن حداقل مشابه بواسیزوماب می باشد. -
صفحات 147-155از بافت صلبیه انسانی در درمان بیماری های مختلف چشمی به صورت پوشش ایمپلنت های اوربیت پس از تخلیه چشم و پیوند صلبیه در آسیب های صلبیه، بازسازی بلب، جراحی فیلترینگ و پوشش وسایل درناژکننده در جراحی گلوکوم استفاده می شود. در این مطالعه، مروری نظام مند بر استفاده از بافت صلبیه اهدایی در چشم پزشکی صورت گرفته و برای نخستین بار نتایج بافت های صلبیه اهدایی فرآوری و توزیع شده برای پیوند طی 6 سال گذشته در بانک چشم جمهوری اسلامی ایران گزارش می گردد.
-
صفحات 156-159هدفگزارش یک مورد اندوفتالمیت پس از عمل ایمپلنت کراتوپروستزیس در بیماری با سندرم استیونس- جانسون.
گزارش مورد: آقای 61 ساله ای با بیماری استیونس- جانسون پیش رفته که دچار کراتینیزاسیون قرنیه به همراه خشکی چشم بود معرفی گردید. دید چشم راست در حد درک حرکت دست و دید چشم چپ در حد شمارش انگشتان دست بود. به دلیل عدم امکان موفقیت برای پیوند قرنیه، استفاده ازکراتوپروستزیس طرح Pintucci جهت بازگرداندن بینایی چشم راست وی تایید شد. بیمار تحت دو مرحله جراحی شامل بازسازی سطح چشم با استفاده از پیوند بافت مخاطی دهانی و ایمپلنت کراتوپروستزیس قرار گرفت. روز پس از عمل، دید بیمار در حد شناسایی حرکت دست بود و بافت مخاطی، اطراف لنتیکول را گرفته بود. در معاینه پی گیری دو روز بعد از عمل، چشم به تدریج دچار ترشح، درد، ورم و التهاب شدید بود و قسمتی از مخاط اطراف لنتیکول دچار نکروز شده بود که با تشخیص اندوفتالمیت، آنتی بیوتیک سیستمیک برای درمان اندوفتالمیت آغاز شد، به طوری که 10 روز پس از عمل دید بیمار به عدم درک نور کاهش یافت. به علت درگیری شدید ویتره در B Scan چشم راست، عمل Evisceration برای بیمار اجتناب ناپذیر بود.نتیجه گیریبا توجه به نکروز بافت مخاطی دهانی پیوندی و اندوفتالمیت در این بیمار، باید به خطر بروز عوارض فوق پس از ایمپلنت کراتوپروستزیس در بیماران با سندرم استیونس- جانسون توجه داشت. -
صفحات 160-163هدفمعرفی بروز یک توده متاستاتیک در ملتحمه و لیمبوس به عنوان نشانه اولیه کارسینوم تمایزنیافته غده پاروتید.
معرفی بیمار: آقایی 56 ساله بدون سابقه بیماری سیستمیک شناخته شده، دچار رشد هم زمان توده هایی در غده پاروتید سمت چپ و لیمبوس چشم چپ خود شده بود. وی طی یک جلسه جراحی تحت بیوپسی کامل ضایعه (Exicional) از توده لیمبال و پاروتیدکتومی ساب توتال و پس از آن مورد ارزیابی سیستمیک قرار گرفت. در بررسی آسیب شناسی، در نمونه های مولتی اسلایس به عمل آمده از توده های لیمبوس و غده پاروتید رنگ آمیزی شده با هماتوکسیلین و ایوزین (H&E) و ایمونوهیستوشیمی (IHC)، کارسینوم تمایزنیافته (Undifferentiated Carcinoma) تشخیص داده شد. در ارزیابی های سیستمیک، محل دیگری از درگیری و متاستاز آشکار نشد. پس از آن بیمار تحت شیمی درمانی سیستمیک قرار گرفت.نتیجه گیریتظاهر توده لیمبوس می تواند علامت اولیه بروز متاستاز از منشا کارسینوم تمایزنیافته غده پاروتید باشد. این موضوع باید در تشخیص افتراقی توده های لیمبوس در نظر گرفته شود. -
صفحات 164-176آسیمتری چهره به شرایطی گفته می شود که دو سمت صورت کاملا یکسان و مشابه یکدیگر نباشند. علل مختلفی برای آسیمتری چهره وجود دارد که از مهم ترین آن ها می توان به موقعیت غیرطبیعی سر، ضربه، فلجی عضلات صورت، کرنیوسیستوسیس، میکروزمیای صورت، فاکوماتوسیز و آتروفی پیش رونده صورت اشاره نمود. موقعیت غیرطبیعی سر می تواند ناشی از ناهنجاری های استخوانی- ماهیچه ای و یا برآمده از مشکلات چشمی باشد. شایع ترین علت ایجاد موقعیت غیرطبیعی سر ناشی از نقایص عضلانی مادرزادی است که می تواند تکامل طبیعی صورت را تحت تاثیر قرار داده و منجر به عدم تقارن چهره مشابه مواردی که به دنبال موقیعت غیرطبیعی سر با علل چشمی می گردد، شود. ارزیابی آسیمتری چهره شامل اخذ تاریخچه بیمار، معاینه فیزیکی و تصویربرداری های پزشکی می باشد. تصویربرداری های پزشکی و مورفومتری صورت برای تشخیص عینی (آبجکتیو) و اندازه گیری آسیمتری چهره و طراحی درمانی مناسب مفید است. در بیماران با فلجی عضله مایل فوقانی مادرزادی، کجی سر برای فرار از دوبینی ایجاد می شود، در نتیجه در مدت زمان طولانی، منجر به همی هیپوپلازی صورت در قسمت میانی سمت مخالف قسمتی از صورت که عضله فلج وجود دارد و هم چنین انحراف تیغه بینی و دهان به سمتی از صورت که هیپوپلاستیک شده، می گردد در حالی که این عدم تقارن چهره در بیماران با نقایص اکتسابی دیده نمی شود. وجود این نوع از آسیمتری های چهره با منشا توریکولیس های چشمی در بزرگ سالان، یافته مفیدی برای تایید مزمن بودن نقص و جلوگیری از بررسی های غیرضروری سیستم عصبی مرکزی در بیمارانی است که سابقه مشخصی را بیان نمی کنند. اصلاح موقعیت غیرطبیعی سر از طریق جراحی استرابیسم یا سایر روش های غیرجراحی در زمان مناسب می تواند توسعه آسیمتری را متوقف و با افزایش سن و رشد و تکامل صورت، برطرف کند. در این مقاله مروری، مقالات علمی و کتب منتشر شده بین سال های 1980 تا 2015 مورد ارزیابی و نقد قرار گرفته و شواهد علمی معتبر با توجه به معیارهای ورود و خروج، جمع آوری، بررسی، خلاصه، بحث و نتیجه گیری شدند. هدف از این مطالعه، مروری بر تاثیر موقعیت غیرطبیعی سر در ایجاد آسیمتری چهره می باشد.
-
Pages 92-98PurposeTo determine the prevalence of different types of strabismus among patients presenting to Farabi hospital strabismus clinic from 2008 to 2014.MethodsThis retrospective cross-sectional study was conducted using the records of patients with strabismus. The data compiled included the type of strabismus, associated abnormalities, the type of amblyopia, and other ocular pathologic findings.ResultsIn this study, 1,174 strabismic patients were enrolled. Overall, 63.03% of all patients had esodeviation and exodeviation was encountered in 24.53% of patients. Accommodative esotropia was the most prevalent type of strabismus accounting for 25.04% of all strabismic patients. This type of strabismus was followed by intermittent exotropia, non-accommodative esotropia, and partially accommodative esotropia which were encountered in 12.09%, 11.24% and 10.39% of patients, respectively. Two hundred and thirty-six patients (20.1%) had other ocular pathologic findings in addition to strabismus which were inferior oblique overaction in the majority of cases (11.07%), followed by nystagmus (88 patients). Of the patients, 45% had no amblyopia, whereas 37% had combined type of amblyopia which was the most common type of amblyopia observed in this study.ConclusionEsotropia was two and half times more prevalent than exotropia and almost half of the strabismic patients suffered from amblyopia. The results of this study suggest that strabismus screening of children could be useful in the early detection and hence appropriate management of strabismus.Keywords: Amblyopia, Horizontal Deviation, Inferior Oblique Overaction, Nystagmus, Vertical Deviation
-
Pages 99-103PurposeTo compare the accommodation facility response changes between three-dimensional and two-dimensional television viewers watching a similar visual stimulus for 90 minutes.MethodsThe study enrolled 66 students, aged between 18 and 25 years. The participants were randomly divided into one of the two groups; 3D viewers and 2D viewers. In each group, 3D or 2D movies was shown on 42 display for 90 minutes. Monocular and binocular accommodation facility, visual acuity and fixation disparity were measured before and after the movies and changes in the accommodation facility response were compared between the two groups. Statistical analyzes were performed using the SPSS statistical software, version 18.0.ResultsThe mean participant age was 20.70±1.20 and 21.20±1.20 in the 3D and 2D groups, respectively. In the 3D group, the mean accommodation facility for right eye, left eye and both eyes was 12.15 ± 1.73, 12.42 ± 2.03 and 10.75 ± 1.90, respectively, before intervention, and 11.33 ± 1.77, 11.51 ± 2.07 and 9.96 ± 2.06, respectively, after intervention. The mean fixation disparity was 0 ± 0 before and after intervention. The mean visual acuity was 10/10 before and after intervention. There was a statistically significant change (pConclusionWatching 3D televitions can decrease the facility of accommodation immediately after watching the movies but, it is not clinically considerable.Keywords: Accommodation Facilities, Three Dimensional Television
-
Pages 104-109PurposeTo investigate the possible association of polymorphisms of rs4151667(L9H) B gene with age-related macular degeneration (AMD) in a population from the North West of Iran.MethodsIn this study, 56 patients with AMD and 144 age-, sex-, and ethnic-matched controls were recruited. Both patients and controls were selected from the North West of Iran. The association of polymorphisms of rs4151667(L9H) CFB gene with AMD was investigated using polymerase chain reaction (PCR) and digested fragment length polymorphism technique (RFLP).Results A significant association was found between the polymorphism of rs4151667(L9H) CFB gene and AMD disease. (P=0.01 for TT genotype and P=0.02 for AT genotype)
ConclusionThe TT genotype increases the likelihood of AMD by 2.6 times as compared to genotypes other than TT, whereas the AT genotype has a protective effect against the disease.Keywords: AMD, CFB gene, PCR-RFLP, Polymorphism -
Pages 110-115PurposeTo investigate the histomorphpmetrical changes in the rabbit retina exposed to continuous versus intermittent ultraviolet irradiation.MethodsIn this experimental study, 15 New Zealand white male rabbits were divided into one of the three groups: control group (N=5), the experimental group that was exposed to continuous ultraviolet irradiation with 253.7 nm intensity for 4 weeks (N=5), and the experimental group that was exposed to intermittent ultraviolet irradiation with 253.7 nm intensity for 6hr/6hr, dark/irradiation cycles for 4 weeks (N=5).ResultsThere was a decrease in the mean thickness of the different part of the photoreceptor layer under the effect of intermittent and continuous ultraviolet irradiation. The mean thickness of the outer segment layer, inner segment layer, outer nuclear layer, and outer plexiform layer was 13.27±4.27, 10.41±3.7, 33.59±8.19,7.19±1.02 micrometers, respectively, in the continuous ultraviolet irradiation group, 12.5±0.98, 9.38±0.92, 32.99±2.43, 7.38±0.86 micrometers, respectively, in the intermittent ultraviolet irradiation group, and 19.5±3.04, 14.92±2.4, 42.78±4.67, 7.48±0.96 micrometers, respectively, in the control group. The histological study revealed vacuoles in the inner and outer plexiform layers in the experimental groups. Additional findings were condensed and dark nuclei observed in the continuous ultraviolet irradiation group and pyknotic and karyolitic nuclei observed in the intermittent ultraviolet irradiation group.ConclusionIntermittent ultraviolet irradiation can cause more damage the photoreceptor layer compared with continuous ultraviolet irradiation.Keywords: Histomorphometric, Photoreceptor Layer, Rabbit, Ultraviolet Irradiation
-
Pages 116-133Purpose
To develop clinical practice guidelines (CPGs) for preventing, diagnosing, treating and follow-up of acute and delayed-onset ocular injuries due to mustard gas.
MethodsThe related clinical questions were developed by the guideline technical committee for each categories, prevention, diagnosis and treatment. Related websites and databases such as National Institute for Clinical Excellence, PubMed, Cochrane, and National Guidelines Clearinghouse were searched to find the available CPGs and answer the clinical questions consequently. No relevant CPGs were published in the literature, therefore related articles in English and Persian languages were extracted, critically appraised and summarized. The recommendations were developed and revised based on their clinical benefits, costs and customization criteria. These recommendations with their evidence were sent to the experts in this area in Iran and request them to score the recommendations from 1 to 9. The agreement on each recommendation was determined through assessing the given scores.
ResultsAll experts were agreed on the recommendations. Eventually, 98 recommendations were developed under three four categories including prevention of injury, diagnosis and management of the acute and late‑onset mustard gas ocular injuries.
ConclusionThe recommendations of these CPGs would be useful to prevent the ocular complications of mustard gas and standardize and promote the eye care services for the affected persons.
Keywords: Clinical Practice Guidelines, Iran, Mustard Gas, Ocular Injury -
Pages 134-140PurposeTo compare the surgical outcomes and recurrence rate after pterygium removal surgery using free conjunctival autograft (CAT) versus amniotic membrane transplantation (AMT).MethodsIn this prospective study, 60 patients with primary pterygium were randomly assigned to the CAT group or AMT group and were compared in terms of recurrence rate, mean healing time of epithelial defects, mean level of inflammation in the site of surgery, and complications.ResultsThe mean patient age was 48.98±9.8 years (range: 27-71 years). Of patients, 73.3% were men and 26.7% were women. The groups did not differ with respect to demographic characteristics (P>0.05). Patients were followed for an average of 12.6±1.3 months. The recurrence rates were 6.7% and 3.3% in the AMT and CAT groups, respectively (P>0.05). Mean inflammation score was higher in the AMT group in the first, third, and sixth postoperative months (PConclusionNo significant complications were observed during or after both surgical methods. No statistically significant difference was seen in recurrence rate and epithelial healing time between the CAT and AMT groups. Therefore, both procedures can be considered appropriate choices for pterygium removal surgery.Keywords: Amniotic Membrane Transplantation, Conjunctival Autograft, Pterygium Surgery
-
Pages 141-146PurposeTo compare the effect of adiponectin versus bevacizumab on reducing corneal neovascularizationMethodsThis study was performed on 40 eyes of 20 New Zealand Albino male rabbits. Corneal neovascularization was induced by a 7-0 silk suture 2mm long and 1 mm away from the limbus. Rabbits were randomly divided into two groups of ten. In the first group, adiponectin eye drop and artificial tears were administered in the right and left eyes, respectively. In the second group, adiponectin eye drop was applied in the right eye and bevacizumab eye drop was used in the left eye for 14 days. The rabbits were examined regularly. Imaging was performed at each visit. The area of corneal vascularization and the length of vessels were measured and compared.ResultsAt the end of 14 days, the average length of vessels in the rabbits treated with adiponectin decreased from 2.12 ± 0.32 mm to 0.89 ± 0.46 mm, (57.68 ± 19.98% decrease ;1.24 ± 0.51mm) (PConclusionThe results of this study suggest that adiponectin can potentially decrease youn corneal neovascularization. Its effect seems to be at least comparable to bevacizumab.Keywords: Adiponectin, Bevacizumab, Corneal Neovascularization
-
Pages 147-155Human scleral tissue has been widely used in the management of various ophthalmic disorders. Some applications include the coverage of post-enucleation orbital implants, scleral grafts in cases with scleral melting, filtering bleb reconstructions, and coating filtering drainage devices. In this study, we performed a systematic review on the use of donated scleral tissue in ophthalmology and, for the first time, reported the results of the procured and distributed donated scleral tissues over the last 6 years in the Central Eye Bank of Iran.Keywords: Scleral Tissue, Ophthalmic, Enucleation, Filtering
-
Acute Endophthalmitis after Keratoprosthesis Implantation in a Patient with Stevens-Johnson SyndromePages 156-159PurposeTo report an acute endophthalmitis that developed after keratoprosthesis implantation in a patient with Stevens-Johnson syndrome.
Case Report: A 61 year-old man had corneal keratinization and dry eye due to Stevens-Johnson disease. Visual acuity was light perception in both eyes. Since keratoplasty was not applicable, Pintucci type keratoprosthesis was considered for his right eye. The patient underwent a two-stage operation including surface reconstruction with mucous membrane graft and keratoprosthesis implantation. One day postoperatively, visual acuity was hand motion and the mucous membrane graft was inflammatous and sings of necrotic tissue were seen around the optical cylinder of the keratoprosthesis. Ten days postoperatively, the visual acuity was reduced to no light perception and the eye had discharge, pain and acute inflammation and the necrotic tissue was developed around the optical cylinder of keratoprosthesis. Based on the clinical findings and vitreous involvements documented by B-scan, the diagnosis of acute endophthalmitis was made and the right eye was eviscerated.ConclusionRegarding to mucous membrane graft necrosis and endophthalmitis after the keratoprosthesis implantation in this case, the risk of the complications should always be considered in patients with Stevens-Johnson syndrome.Keywords: Endophthalmitis, Keratoprosthesis, Stevens-Johnson Syndrome -
Pages 160-163PurposeTo report a case of limbal mass that was the initial manifestation of metastasis from an undifferentiated carcinoma of parotid gland.
Case Report: A 56-year-old man without known systemic disease developed simultaneously a limbal and parotid mass in his left side. He underwent excisional biopsy of the limbal mass and subtotal parotidectomy in the same session and underwent systemic evaluations. Histopathologic evaluations and immunohistochemistry staining of both limbal and parotidal masses disclosed an undifferentiated carcinoma of both sites. Further evaluations revealed no other sites of involvement or metastasis. The patient underwent systemic chemotherapy and local radiotherapy.ConclusionThis is the first report of limbal mass that was the initial manifestation of metastasis from an undifferentiated carcinoma of parotid gland. It should be considered in the differential diagnosis of limbal masses.Keywords: Limbus, Parotid Gland, Undifferentiated Carcinoma -
Pages 164-176Facial asymmetry is a condition in which the two sides of the face are not completely alike and similar. There are different causes for facial asymmetry including abnormal head posture (AHP), trauma, facial muscle palsy, facial macrosomia, craniosynostosis, phakomatosis, and progressive facial atrophy. AHP can arise from nonocular (usually musculoskeletal) and ocular conditions. Congenital muscular AHP is the most common cause of AHP in children and has effects on the development and progression of facial asymmetry in children very similar to ocular AHP. Assessment of facial asymmetry consists of a patient history¡ physical examination¡ and medical imaging. Medical imaging and facial morphometry are helpful for objective diagnosis and measurement of the facial asymmetry¡ as well as for planning an appropriate treatment. It has been well-documented that patients with congenital superior oblique palsy tilt their head to prevent diplopia. Therefore¡ there is a chance of developing facial asymmetry such as midfacial hemihypoplasia on the side opposite the palsied muscle¡ with deviation of the nose and mouth toward the hypoplastic side in a long term AHP. Such facial asymmetries do not develop in the acquired type of AHP. Therefore, facial asymmetry should help to confirm chronicity and prevent unnecessary neurologic evaluation in patients with an uncertain history. Correcting the torticollis through strabismus surgery or other non-surgical methods before critical developmental age may prevent the development of irreversible facial asymmetry.
The purpose of this study is to review the effect of abnormal head posture on facial asymmetry. In this review¡ articles or books that were published from January 1970 to January 2015 were searched, assessed and appraised. Additionally¡ quantitative and qualitative evidences with regard to inclusion and exclusion criteria were gathered¡ summarized¡ discussed and concluded.Keywords: Abnormal Head Posture, Dissociated Vertical Deviation, Duan Retraction Syndrome, Facial Asymmetry, Superior Oblique Palsy