فهرست مطالب
نشریه زبان و ادب فارسی
پیاپی 11 (تابستان 1391)
- تاریخ انتشار: 1391/06/01
- تعداد عناوین: 8
-
صفحات 1-28
در این پژوهش، از دیدگاه زبان شناسی و روان شناسی زبان به بررسی رابطه ی فرهنگ و زبان که به طور عمده در فرضیه ی ساپیر ورف تجلی یافته است؛ پرداخته میشود. با ارائه و در پی آن با سنجش و تحلیل آراء زبان شناسان موافق و مخالف و سایر نظریه پردازان این عرصه، به تبیین این موضوع می پردازیم؛ سپس با استناد بر ادله ی عقلی و تجربی برخاسته از داده ی زبانه ای دم دستی مانند فارسی، انگلیسی و عربی؛ و همچنین دیگر زبانهای دوردست مانند مالزیایی و هوپیایی؛ ادعا میشود که نظام صورتهای زبانی هم در فراگیری و درک بسیاری از تصورات و مفاهیم؛ و هم در مسیردهی نحوهی تفکر و جهانبینی افراد و جامعه، از مهم ترین و موثرترین عوامل است. در نهایت همچنین با استناد به رویکرد شناختی استدلال میشود که تصور واحد و تصور انباشتی پیامدهای متفاوتی را در روند تفکر دارند.
کلیدواژگان: نسبیت زبانی، جهان بینی، صورت زبانی، تصور انباشتی، تصور قالبی، رویکرد شناختی -
صفحات 29-54
حبسیه، یکی از گونه های شعر وجدانی است که شاعر در آن از بی گناهی خویش، جدایی از بستگان و دوستان، دشواری های زندان، توسل به بزرگان و امیران و... سخن می گوید. در شعر عربی و فارسی، سرایندگان مشهوری در این زمینه به شهرت رسیده اند. در ادب عربی، ابوفراس حمدانی، شاعر معروف دوره عباسی و سرایندهی «رومیات»، گوی سبقت را از دیگران ربوده است. ملک الشعرای بهار نیز یکی از شاعران برجسته دورهی مشروطه در ادب فارسی به شمار می آید که سالهای زندان را با بندمویه هایی بلند به نظم کشیده است. این پژوهش، بر آن است تا بر اساس چارچوبهای ادبیات تطبیقی به بررسی و تحلیل تطبیقی مضمونها و ساختارهای مشترک یا متفاوت حبسیه های این دو شاعر بپردازد. محورهای اساسی آن، عبارتند از: الف) پیشگفتاری کوتاه، دربارهی کلیات پژوهش. ب) تحلیل محتوایی و ساختاری بند مویه های ابوفراس و بهار.
کلیدواژگان: حبسیه سرایی (بند مویه)، ابوفراس حمدانی، ملکالشعرای بهار، ادبیات تطبیقی -
صفحات 55-74
فرمالیستها، اثر ادبی را جدا از شخصیت، روحیات و اعتقادات نویسنده ی آن، و صرفا به عنوان یک مساله ی زبانی بررسی میکنند. از نظر آنان یک اثر ادبی، یک شکل(فرم) محض است. لذا در مواجهه با یک اثر ادبی، آنچه اهمیت دارد فرم است نه محتوا. آنان، معتقدند که دنیای ادبیات با دنیای حقیقی، کاملا متفاوت است و نباید از یک اثر ادبی، انتظار کسب معلومات و...کرد.از دید فرمالیست ها، شاهکارهای ادبی، عمدتا به واسطهی برجستگیهای آشکار زبانی، نحوی و هنری خود، شایسته ی بررسی و نقد هستند. در این میان، شعر حافظ، که در ادبیات فارسی، نمونه ی والای فصاحت و جامع ظرافت و زیبایی مفردات و جملات و اعجاز در ترکیب کلام و انواع ابهام، ایهام، تناسب، تبادر، استخدام، پارادکس و هنجار گریزیهای آوایی، لغوی، نحوی و حتی معنوی است؛ یکی از مناسبترین متنها برای بررسی از دیدگاه نقد فرمالیستی است. این نوشتار بر آن است، غزلی از این شاعر فسونکار را، جدای از هرگونه تاویل و تفسیر محتوایی آن وصرفا از دیدگاه فرمالیستی، مورد نقد و بررسی قرار دهد.
کلیدواژگان: حافظ، فرمالیست، شکل، ساخت، غزل -
صفحات 75-86
مصراعی که عنوان مقاله ی حاضر قرار گرفته است، از مصاریع بسیار مشهور و بحثبرانگیز فردوسی است. مصراع، مربوط به زمانی است که سهراب بر بازوان پدر، جهان را بدرود کرده است و رستم، قصد آن دارد تا برای فرزند، گوری بسازد اما میگوید اگر برای سهراب دخمهای زرین بنا کنم، در نبود یا مرگ من این دخمه نیز از بین خواهد رفت؛ بنابراین:«یکی دخمه کردش ز سم ستور»؛ این مصراع، معرکهی آرای پژوهشگران شده است و محققانی چون مینوی، شفیعی کدکنی، خالقی مطلق و... در بارهی آن قلم زدهاند. نگارنده در مقاله ی حاضر کوشیده است تا اولا موافق با نظر مینوی (بر خلاف آرای پژوهندگانی چون خالقی مطلق، شفیعی کدکنی و کزازی) نشان دهد که «سم ستور»، در معنای رایجی که اول بار، بنداری در ترجمهی عربی خود از شاهنامه با سوء تفاهم آن را به «حوافر الخیل» (سم یا ناخن چهارپایان) ترجمه کرد، نیست و به معنای جایگاهی است که معمولا کشاورزان و چوپانان برای استفاده های گوناگون از جمله نگهداری احشام در زیر زمین میکندهاند؛ چنان که فردوسی یک بار دیگر نیز واژهی «سم» را در همین معنا در داستان «پادشاهی بهرام گور» به کار برده است. ثانیا مساله ی مهمی که تاکنون بی پاسخ مانده است، دلیل این کار رستم است؛ این که چرا او برای سهراب، دخمهای از جایگاه ستور در زیر زمین می سازد؟! نگارنده سعی کرده است به سوال فوق پاسخ دهد؛ در واقع اغلب پژوهندگان از آنجا که دلیلی برای این کار رستم نتوانسته اند ارائه کنند، به همان معنای رایج «سم(ناخن) ستور» بسنده کرده و برای ساختن دخمه از «سم» نیز توجیهاتی ارائه کرده اند که در ضمن مقاله خواهد آمد.
کلیدواژگان: شاهنامه، فردوسی، رستم، سهراب، دخمه، سم ستور -
صفحات 87-104
لازمه ی گذر زمان، تغییر و تحول است، لذا هر پدیدهای برای زنده ماندن باید ابن وقت باشد. خط فارسی نیز چنین است باید در مسیری هدایت شود که نه تنها از جمود برهد، بلکه به خلود نیز برسد چنین تغییراتی، زمانی پذیرفتنی است که از درون و بنیاد زبان باشد. در این مقاله دو اصل برای این منظور ارائه شده است: الف) اصول نگارشی؛ عبارت است از پیروی از خط باستان در حذف حروف: ث، ح، ص، ض، ط، ظ، ع و ق. با استمساک از نگارش دورهی باستان میتوان به تدریج این حروف را عوض نمود، همانگونه که حرف «ط» به «ت» بدل شده است. ادامه ی این بخش حذف پارهای از نشانه ها از قبیل: تشدید، تنوین، مطابقت صورت مکتوب با صورت ملفوظ و رعایت فاصله ی کلمه ها و حرفهاست. این بخش شامل هشت راه حل پیشنهادی است. ب) اصول نگرشی؛ اندیشه های متعارضی برای جدا یا پیوسته نویسی و به طور کلی خط فارسی وجود دارد با استخراج قوانین کلی میتوان بخشی از مشکلات آموزش خط فارسی را زدود. این مقاله امیدوار است بنیان هایی ارائه دهد تا یادگیری خط فارسی برای هر فارسی زبان و غیر فارسی زبان، به آسانی میسر باشد.
کلیدواژگان: گارش، خط باستان، استقلال واژه، حذف برخی حروفو صورت ملفوظ -
صفحات 105-134
نوع و چگونگی وصف همواره در اشعار شاعران ادوار مختلف شعر فارسی، اهمیت و به علاوه نمود خاصی داشته است، به گون های که مطالعه و بررسی وصف ها، در جریان شناسایی سبک و مختصات سبکی آثار ادبی بسیار راه گشاست. در شعر معاصر نیز واکاوی وصف ها در بسیاری از موارد، بیانگر هنجارگریزی، نوآوری و ابتکار شاعران در ارائه آنهاست که به نگریستن از دریچه و زاویه دیدی تازه به امور مربوط میشود. با توج به اهمیت وصف ها و جایگاه رفیعشان در آثار ادبی، مطالعه آثار از این دیدگاه ضرورت می یابد. پژوهش حاضر، در مرحله ی نخست، به بررسی انواع وصف در شعر فروغ فرخزاد بر اساس تعدادی از تعاریف ارائه شده در زبان و ادبیات عرب و همچنین، ابزارهایی که شاعر در توصیفات خویش از آنها استفاده کرده، همچون تشبیه و تشخیص که پربسامدترین ابزارها در شعر او هستند، میپردازد. در قسمت دوم، صفت های به کار رفته در شعر فروغ، از حیث ساختار دستوری، مورد بررسی قرار گرفته اند. این صفات، براساس دستور زبان فارسی دکتر علی محمد حق شناس، تقسیمبندی شده و میزان به کارگیری هر یک از صفت ها با توجه به ساختارهای دستوری سازنده آنها، مورد تجزیه و تحلیل و بررسی آماری قرار گرفته است.
کلیدواژگان: وصف، فروغ فرخزاد، صفت، شعر معاصر، تشبیه، تشخیص -
صفحات 135-158
ضرب المثل ها جزئی از ادبیات شفاهی هستند که در هر زبان و فرهنگی گفته و شنیده می شوند، ولی موضوعات دربرگیرنده ضرب المثل ها از جامعه ای به جامعهی دیگر متفاوت بوده و بیانگر مسائل مورد علاقه یا انزجار مردم آن جامعه و در واقع انعکاسی از فرهنگ اصیل و شایع هر جامعه است. از ویژگیهای ضرب المثل ها مجهول المولف بودن، انتقال شفاهی از نسلی به نسل دیگر و مجهول بودن خاستگاه ضرب المثل ها است. از آنجا که شکل گیری ضرب المثل ها هیچ گونه پشتوانه ی منطقی و علمی ندارد، بنابراین هر چه افراد جامعه از مراحل رفتارهای سنتی و غیر منطقی به طرف رفتارهای منطقی و حساب شدهتر متمایل میشوند، از رواج امثال و حکم کاسته میشود و افراد در تایید یا نفی امری کمتر به ضرب المثل استناد میکنند، زیرا در اثبات یا رد موضوع مورد نظر خود بهتر و بیشتر میتوانند از استدلالات منطقی استفاده کنند. بعضی ازضرب المثل ها سویه گیری جنسیتی دارند. هدف این مقاله آن است که مشخص نماید که میزان استفادهاز این نوع ضرب المثل ها در بین مردم شهر تهران چگونه است. روش پژوهش پیمایشی بوده است.مردم شهر تهران جامعه آماری این پژوهش بوده و ابزار اندازهگیری پرسشنامه محقق ساخته است. در این پرسشنامه ضرب المثل های جنسیتی در بین ضرب المثل های عمومی قرار گرفت و توسط71 نفر از مردان و زنان دردسترس در شهر تهران پرشد .از جمله یافته های این پژوهش ایناست که میزان شنیدن ضرب المثل های جنسیتی در بین مردان 0/93 و در زنان 0/74 در مقیاس 0 تا 4 بوده است. با توجه به یافته ها چنین میتوان نتیجه گیری کرد که میزان کاربرد ضرب المثل های جنسیتی در حجم نمونه مورد نظر در حد بسیار کم است.
کلیدواژگان: ادبیات شفاهی، ضرب المثل، ضرب المثلهای جنسیتی، زن -
صفحات 159-190
ریشه های ملی و فرهنگی نویسنده یک اثر، تاثیر عمیقی بر شکل گیری پیرنگها و مضامین داستانهای او داردو همزمان هویت ملی شخصیت های داستانی او را نیز شکل می بخشد. در دنیای معاصر، مها جرت باعث شده که انسانها از هویت ملی خود دور افتاده و در جستجوی هویتی جدید در فضای میانه فرهنگی و اجتماعی باشند و این مسالهباعث بروز چالش وبحران بزرگی در زندگی مهاجران شده است. این بحران به دلایل مختلف در مورد زنان شرقی مهاجر عمیق تر و چالش برانگیزتر است ومورد توجه نویسندگان زیادی است که مهرنوش مزارعی وجومپالاهیری، دو نویسنده زن ایرانی و هندی، از این دسته از نویسندگان هستند. این تحقیق به مقایسه تطبیقی آثار مهرنوش مزارعی و جومپا لاهیری از دیدگاه هومی بابا ، نظریه پرداز نقد پسا استعماری، می پردازد که به طور خاص مفهوم چالش هویت ملی زن مهاجر شرقی ساکن غرب را جستجو میکند که از دغدعه های امروزی انسان معاصر محسوب میشود.اقتضای زندگی در غرب پذیش نوع جدیدی از هویت بینابینی است که آنرا هویت تراملی می خوانند . هویت تراملی چالش انسان معاصر برای فراموش کردن هویت ملی و پذیرش هویت فضای مهاجرتاست و در نهایت به پذیرش هویتی جدید به نام هویت تراملی ختم میشود. در این تحقیق سعی شده تا با جستجو در تفکرات و رفتار شخصیتهای آثار لاهیری و مزارعی چگونگی شکل گیری هویت تراملی در زنان هندی و ایرانی ساکن غرب بررسی شود و به عبارت دیگر این هدف دنبال می شود که هویت تراملی تا چه اندازه عناصر هویت ملی فرد مهاجر را در خود جای داده یا به چالش کشیده است . همچنین این تحقیق سعی دارد با خوانشی پسا استعماری از آثار دو نویسنده زن ایرانی و هندی، چگونگی تلاش آنها را برای ترسیم تصویر ن و و واقعی زن معاصر و نقش هویت در حفظ ریشه های فرهنگی و ملی را در ادبیات داستانی نویسندگان زن معاصر بررسی کند.
کلیدواژگان: هویت ملی و تراملی، زن شرقی مهاجر، هومی بابا، خوانش پسا استعماری، جومپالاهیری، مهرنوش مزارعی
-
Pages 1-28
In this article, we investigate the relation between language and
culture, linguistically and psycholinguistically, excellently dealt with in Sapir-Whorf hypothesis. After portraying the subject, we attempt to elucidate it with the analysis of pros and cons of the views on this area. It will then be claimed that the system of linguistic forms has a strong effect on the world-view of speakers and also acquiring and perceiving of many concepts, relying on rational and empirical evidences extracted from known languages such as English, Persian, Arabic and also distant languages such as Hopi, Maya, etc. Based on cognitive approach, we will also try to prove that single concepts and compound concepts, contrary to the assumption, function divergently in thinking process.Keywords: linguistic relativity, world-view, linguistc form, single concept, compound concept, cognitive approach -
Pages 29-54
Hbsyh, any one of the poet's poetry is the conscience of her B sin, separation from relatives and friends, prison difficulties, resorting to elders and Amir and ... word says. In Arabic and Persian poetry, famous choral reputation in this field have reached. Abvfras Hamdani, poet and composer Abbasid period of the "Romans" in Arabic literature, the lead ball is stolen from others. Bahar poet laureate of the poets of the period Constitutional Persian literature is considered that the prison years Bndmvyh that is pulled up to the order. This research is based on the American school in comparative literature review and comparative analysis of themes and structures common or Hbsyh differently by the two poets pay. The basic research topics include:A) a short preface, writing about Hbsyh garlic in Persian and Arabic literature and research overview. B) Comparative analysis of the content and structure of para Mvyh Abvfras and Bahar.
Keywords: storytelling Hbsyh (paragraph Mvyh) Abvfras Hamdani, Abvfras malk alshoaraye Bahar, comparative literature -
Pages 55-74
Formalists consider literary works without concentration of ersonality,spiritual,and beliefs of writer.According to them, a litrary work is an absolute form.Therefore, in confronting to a literary work, form is important,and not meaning.They believe that the literary world is different from the real world,and it is not expected to gain knowledge from literary works. According to formalists, literary feats is worth to criticize because of their clear language, syntax, and artistic methods. The poems of Hafez which is a high example of eloquence,the delicacy of the poetic style and sentences, the miracle of speech, and the kinds of ambiguity ,obscurity,symmetry, paradox, and the rules of phonetics, meaning, and even spiritual matters,is one of the suitable texts to criticize according to formalists. In this paper, the writer criticizes a lyric poem of this poet from the view of formalists.
Keywords: Hafez, poet, formalists, Form, Structure, lyric poem -
Pages 75-86
One of the masterpieces of Persian literature is the epic of “Rostam and Sohrâb”. One of the difficult couplets In this story, is at a time when Sohrâb is killed by mistake by Rostam and Rostam wants to construct a tomb for him; Rostam says: “If I construct a golden tomb for Sohrâb, when I leave the tomb, it will not abide; accordingly he construct a tomb with an underground cote (or hoofs) of hoofed quadrupeds (The word of “som” in Persian language conveys two meanings: 1.hoof, 2. underground cote). Researchers asked: why Rostam says such speaking? And why Rostam construct a tomb with underground cote (or hoofs) of hoofed quadrupeds. They tried to answer these questions with mythological approach and they disregard to atmosphere of the story. The author attempted to answer to these questions by considering the atmosphere of the story. In this tragedy, Sohrâb numbered an enemy; therefore if Rostam constructed a trimmed tomb for Sohrâb, the Iranian soldiery might to destroy that tomb; therefore Rostam chose an underground cote to bury Sohrâb and then hid the ground.
Keywords: Shâhnâme, Ferdowsi, Rostam, Sohrâb, underground cote, hoofs of quadrupeds -
Pages 87-104
Passing time entails change and transformation, therefore, every Phenomenon, to be alive, should be associated with time. With regard to this, Persian language is not an exception, that is, it should be directed in a way that not only releases it from stiffeners but also leads it to eternity. These changes are acceptable if they originate from within the language itself. In this article two rules have been suggested in order to reach this end: A) Writing rules, that is, to continue the ancient rule of writing in eliminating the characters of “ ث و ح و ص و ض و ط و ظ و ع و ق” With the observation of this ancient rule we can gradually change these characters in to other ones, as it has been done with “ط” which has changed into “ت”. In continuation, it is possible to leave out some signs as in “Tashdid & Tanwin, Writing the words as they are spoken and leaving spaces between the words and characters. This section includes eight suggestion solutions. B) Conceptual rules, There are some different opinions as to writing words either separated or connected. With approving some general rules, it is possible to solve some of the problems of Persian writing instruction. In this article, I have tried to present to suggest some rules to facilitate learning Persian writing for both Persian and non- Persian speaking learners.
Keywords: Writing, ancient calligraphy, independence of the term, elimination of some characters, the spoken form -
Pages 105-134
Type and modality of ‘description’ has always had significance and special manifestation in the poetry of different periods of Persian Literature, so that study and analysis of descriptions is highly instrumental in stylistic trends of literary works. In contemporary poetry also analysis of descriptions in many cases demonstrates norm –breaking and innovative approaches of poets, in consequence of their regarding affairs from a novel viewpoint. Due to significance of descriptions and their sublime position in literary works it is necessary to investigate these works in this regard. The present study firstly seeks to investigate types of description in Forough Farrokhzad’s poetry on the basis of some definitions in Arabic language and literature, and also the tropes the poet has practiced in this regard such as simile and personification as the most frequent ones. Secondly, epithets are analyzed in terms of grammatical concerns. These epithets are categorized according to Dr. Ali-mohamad Haghshenas’ Persian grammar and treatment of each epithet considering their grammatical structures is examined statistically.
Keywords: description, Forough Farrokhzad, epithet, contemporary poetry, simile, personification -
Pages 135-158
Proverbs are part of the oral literature said and heard in each language and culture, but their subjects differ from society to society. They show the interests and disgusts of every society and in fact they are the reflection of the culture of each society, as well. Characteristics of proverbs include anonymous author, oral transmission from generation to generation, and unknown origin. Since the formation of a proverb has no logical or scientific base, whatever the members of a society distance themselves from traditional and irrational behavior towards rational manner, then the use of proverb is reduced and in approving or rejecting a case individuals use proverb less, as logical reasoning helps them more. Some of these proverbs has gender base. The aim of this article is to determine the amount of the use of gender proverbs among people in Tehran. The methodology is based on survey research method. Statistical population is people in Tehran and the measurement tool is researcher- made questionnaire. Gender proverbs were set among common proverbs and 71 people including men and women in Tehran had filled the questionnaires. One of the most important findings of this project is that the amount of the use of gender proverbs among men is 0.93 and among women is 0.74 in the 0-4 scale in this statistical population.
Keywords: Oral Literature, proverb, gender proverb, woman -
Pages 159-190
National identity plays such the most crucial role in forming plot and themes in an author's mind that characters in his story sometimes find the same identity. Migration in modern time is one of the ways which distant people from their national identity and culture and leaves them disserted in "liminal" space. Living in liminal space encounters migrated people with the most terrible challenge of their lives which coping with cultural shock. Asian people and specially women are facing with more serious challenge in this way, so some female authors, like JhumpaLahiri and MehrnooshMazarie, have tried to show the way women encounter with this challenge. This paper investigating challenging national identity of migrated oriental woman is postcolonial comparative study of abovementioned female authors' fictions. Migrated Asian women living at liminal space at west have to cope with accepting a new identity called transnational identity which is modern man's activity to forget his/her national identity and cultural roots and cope with new space's foreign culture. This paper aims at investigating characters and personal traits at both authors' works to study the way transnational identity forms in Iranian and Indian women living at west. The paper aims at studying the way migrated Asian women get influence by receiving transnational identity. Also, using HomiBhabha postcolonial theories to study authors' fictions can show the true image of migrated Asian women at west. Since the Asian women with transnational identity are new women with new abilities and this image which need to be studied and presented, the paper aims at studying the new image of migrated Asian women by means they try to keep on their national culture and identity and live in borders of cultural spaces of multicultural society.
Keywords: National Identity, Transnational identity, HomiBhabha, Postcolonial study, JhumpaLahiri, MehrnooshMazarie