فهرست مطالب
Journal of Holistic Nursing and Midwifery
Volume:15 Issue: 1, 2005
- تاریخ انتشار: 1384/01/12
- تعداد عناوین: 9
-
صفحات 1-8مقدمه
بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه و تحت درمان با همودیالیز در طول برنامه درمانی دراز مدت خویش همواره در معرض تنیدگی آورهای مختلف فیزیولوژیکی و روانی- اجتماعی ناشی از بیماری و درمان قرار دارند. استفاده از روش های مختلف تطابقی(هیجان مدار و مسئله مدار) جهت مقابله با آنها می تواند بر کیفیت زندگی بیماران موثرباشد.
هدفتعیین ارتباط بین شدت تنیدگی آورها، مکانیسم های تطابقی و کیفیت زندگی در بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی رازی شهر رشت
روش کاردر این پژوهش توصیفی همبستگی، 105 نمونه به روش سرشماری انتخاب شدند. ابزارگردآوری اطلاعات شامل چهار پرسشنامه، در ارتباط با مشخصات دموگرافیک بیماران، مقیاس تنیدگی آورها در بیماران همودیالیزی(اچ. اس. اس)، ابزار روش های تطابقی جالووییس و شاخص کیفیت زندگی پادیلا و همکاران بود که به روش مصاحبه و توسط پژوهشگر تکمیل شد.
نتایجنتایج تحقیق بیانگر آن است که میانگین تنیدگی آورهای روانی اجتماعی با اختلاف معنی داری بیشتر از میانگین تنیدگی آورهای فیزیولوژیکی(0001/0 p<)و همچنین میانگین مکانیسم های تطابقی مسئله مدار با اختلاف معنی داری بیشتر از میانگین مکانیسم های تطابقی هیجان مدار(0001/0< p) بود . از طرف دیگر نتایج نشان داد که شدت تنیدگی آورها با مکانیسم های تطابقی هیجان مدار ارتباط مستقیم و معنی دار (01/0< p) و با کیفیت زندگی ارتباط معکوس و معنی دار (01/0 p<) داشته است. همچنین بین مکانیسم های تطابقی مسئله مدار و کیفیت زندگی بیماران نیز ارتبا ط مستقیم و معنی داری (01/0 p<) مشاهده شد. در نهایت نتایج پژوهش نشان داد که ارتباط بین شدت تنیدگی آورهای مرتبط با درمان همودیالیزی با مکانیسم های تطابقی هیجان مدار بر حسب کلیه متغیرهای دموگرافیک، مستقیم و معنی دار و با مکانیسم های تطابقی مسئله مدار بر حسب سن، وضعیت تاهل و کفایت درآمد خانواده، معکوس و معنی دار بوده است. همچنین بین شدت تنیدگی آورها با کیفیت زندگی بر حسب کلیه متغیرهای دموگرافیک ارتباط معکوس و معنی دار مشاهده شد. از طرف دیگر ارتباط بین مکانیسم های تطابقی مسئله مدار با کیفیت زندگی بر حسب کلیه متغیرهای دموگرافیک مستقیم و معنی دار بود، در حالیکه بین مکانیسم های تطابقی هیجان مدار با کیفیت زندگی فقط بر حسب سن رابطه معکوس و معنی دار وجود داشت.
نتیجه گیری:
با توجه به یافته های فوق می توان گفت با طرح ریزی مداخلات پرستاری مناسب در جهت بر طرف کردن و یا کاستن شدت تنیدگی آورهای مرتبط با درمان همودیالیزی و تقویت مکانیسم های تطابقی مسئله مدار می توان گام مهمی در جهت ارتقاء کیفیت زندگی بیماران برداشت.
کلیدواژگان: تنیدگی، تطابق، کیفیت زندگی -
صفحات 9-14مقدمه
هدف از مراقبتهای دوران بارداری، حفظ سلامت مادر و تولد نوزادی سالم است. افزایش وزن ، واضح ترین تغییر جسمی دوران بارداری بوده وکنترل وزن مادر، نقش مهمی درحفظ سلامت و ایمنی روند بارداری، ایفا می کند.
هدفهدف این مطالعه، بررسی ارتباط افزایش وزن مادر در طی بارداری با وزن نوزاد و نوع زایمان در جمعیت شهری و روستایی می باشد.
روش کارمطالعه توصیفی-مقطعی بر روی 400 پرونده در مراکز بهداشتی درمانی شهر رشت و روستای سنگر انجام گرفت. اطلاعات مورد نیاز در این بررسی، میزان افزایش وزن مادر در طی بارداری، نوع زایمان و وزن نوزاد می باشد.
نتایجیافته ها نشان داد که ارتباط معنی داری میان وزن مادر و وزن نوزاد وجود دارد، اما بین وزن مادر و نوع زایمان، اختلاف آماری معنی داری دیده نشد. ضمنا وزن گیری زنان باردار شهری و روستایی، مشابه بود.
نتیجه گیری:
افزایش وزن طی بارداری در زنان شهری و روستایی، مشابه بوده و با وزن موقع تولد نوزادان، رابطه معنی دار دارد.
کلیدواژگان: نوزاد کم وزن، افزایش وزن، وزن هنگام تولد، بارداری -
صفحات 15-26مقدمه
الکترو شوک درمانی (ECT) از جمله رایجترین و البته منحصر بفردترین روش ها، در درمان برخی از اختلالات مهم روانی به شمار می رود. اما آنچه مسلم است، این شیوه از درمان علیرغم برخورداری از مزایای فراوان، برای بیماران و خانواده های آنان، روشی اضطراب آور و ابهام آمیز است که باعث ایجاد نگرش منفی و مشکلات زیادی در امر پیگیری درمان تا حصول نتایج مطلوب می شود. از آنجا که یکی از مهمترین عوامل اصلاح کننده برنامه ها و اقدامات درمانی، رفع نواقص و جلب همکاری بیمار و خانواده وی در زمینه در مان با الکتروشوک، توجه به واکنشهای بیماران و خانواده های آنان می باشد، لذا بررسی نظرات و جمع آوری اطلاعات در زمینه آگاهی و نگرش این افراد در باره ی ECT از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
هدفاین مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین آگاهی و نگرش خانواده ی بیماران مبتلا به اختلالات روانی مراجعه کننده به مرکز روانپزشکی ابن سینای مشهد در مورد درمان با الکتروشوک انجام شده است.
روش کارپژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی بوده و جامعه آن را، خانواده های دارای بیمار مبتلا به یکی از انواع اختلالات روانی مراجعه کننده به مرکز روانپزشکی ابن سینا مشهد با حداقل یکبار سابقه درمان با الکتروشوک تشکیل می دهند. تعداد نمونه 71 نفر بودکه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار این پژوهش، پرسشنامه ای مشتمل برسه بخش شامل: اطلاعات دموگرافیک، سوالات مربوط به سنجش آگاهی و سوالات نگرش سنجی بر اساس معیار لیکرت بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار)و آماراستنباطی(مجذورکای برای سنجش ارتباط بین آگاهی و نگرش با هر یک از متغیرهای دموگرافیک) و آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن (جهت بررسی همبستگی بین آگاهی و نگرش واحدهای مورد پژوهش) استفاده گردید.
نتایجنتایج پژوهش بطور کلی موید آنست که اکثر(8/71%) واحدهای مورد پژوهش در زمینه ECT دارای آگاهی ضعیف بوده و 4/70 درصد آنان نیز نسبت به آن نگرش منفی دارند. همچنین نتایج آزمون آماری مجذور کای نشانگر آنست که بین میزان آگاهی و میزان تحصیلات (0001/0P<)، سابقه بستری(034/0P<) و سابقه انجام ECT (016/0 P<) و بین نگرش و متغیرهای سابقه بستری (002/0P<) و سابقه انجام ECT (001/0P<) رابطه معنا دار وجود دارد و نیز براساس نتیجه آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن، بین میزان آگاهی واحدهای موردپژوهش و نگرش آنان نسبت بهECT همبستگی مستقیم و رابطه معناداری برقرار است (0001/0P< ، 78/0 r=).
نتیجه گیری:
براساس یافته های پژوهش، آگاهی اغلب واحدهای مورد پژوهش درزمینه الکترو شوک درمانی ضعیف بوده و نگرش اکثر آنان نیز نسبت به این شیوه درمانی منفی می باشد و نیز میزان آگاهی درمیان خانواده های باسطح تحصیلات بالاتر، بهتر بوده وهمچنین خانواده های که بیمارشان دارای سابقه بستری و انجام الکتروشوک بیشتری می باشد، از آگاهی بهتر و نگرش مطلوبتری در این زمینه برخوردارند.
کلیدواژگان: آگاهی، نگرش، خانواده، بیمار روانی، الکترو شوک درمانی -
صفحات 32-38مقدمه
رشد جسمی در شیرخواران مهمترین شاخص سلامتی محسوب می شود و با وجود اینکه عوامل زیادی رشد جسمی شیرخوار را تحت تاثیر قرار می دهد، به دلیل وابستگی کامل شیر خوار به مادر، روش های مراقبتی و رفتارهای بهداشتی مادر در ارتقاء سلامتی شیرخوار از اهمیت خاصی بر خوردار است.
هدفاین پژوهش با هدف تعیین ارتباط رفتارهای بهداشتی مادر با الگوی رشد جسمی کودکان زیر یکسال انجام شده است.
روش کاراین پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است که جهت دسترسی به اهداف آن از پرسشنامه ای مشتمل بر دو بخش، مشخصات دموگرافیک مادر و کودک و رفتارهای بهداشتی مادر در زمینه تغذیه،خواب و پیشگیری از بیماریها در کودکان زیر یکسال استفاده گردید. اطلاعات مربوط به رفتارهای بهداشتی از طریق خواندن پرسشنامه برای مادر تکمیل شد واندازه رشد جسمی کودک از روی پرونده ثبت گردید. 362 مادر به همراه کودک زیر یکسال به روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایجیافته های پژوهش در رابطه با رشد جسمی کودکان زیر یکسال نشان داد، اکثریت آنها (5/57%) دارای رشد جسمی نامطلوب بودند. در حیطه پیشگیری از بیماریها اکثریت (7/57%) واحد های مورد پژوهش دارای رفتار بهداشتی مناسب و در حیطه خواب اکثریت (7/88%)واحد های مورد پژوهش دارای رفتار بهداشتی نامناسب بودند. بین رفتارهای بهداشتی مادر در سه حیطه بر حسب مشخصات فردی اجتماعی مادر و کودک ارتباط معنی دار آ ماری وجود داشت (001/0P<).
نتیجه گیری:
اکثریت کودکان واحدهای مورد پژوهش با رفتار بهداشتی مناسب در مورد تغذیه، خواب و پیشگیری از بیماریها، از الگوی رشد جسمی مطلوبی برخوردار بودند و ارتباط معنی دار آماری بین رفتار بهداشتی مادر در سه حیطه و الگوی رشد جسمی کودک مشاهده شد. با استفاده از نتایج حاصل از این پژوهش در هر زمان و هر مکان با آموزش صحیح مادران می توان با بسیاری از عوامل بازدارنده رشد کودکان مقابله نموده و کودک را در مسیر درست وزن گیری قرار داد، زیرا اکثر مشکلات بهداشتی از طریق رفتارهای صحیح و هزینه اندک قابل پیشگیری هستند.
کلیدواژگان: رشد کودکان، رفتار بهداشتی، مادران -
صفحات 39-44مقدمه
در بررسی سلامت کودکان توجه به رشد و تکامل آنان بسیار مهم و اساسی است. از آنجایی که عوامل موثر بر رشد در مناطق مختلف با هم تفاوت دارند، نمی توان منحنی رشد استانداردی را برای همه مناطق در نظر گرفت.
هدفدر تحقیق حاضر پژوهشگر به مقایسه روند رشد کودکان زیر 2 سال شهر بندرعباس با منحنی استاندارد مرکز ملی آمار بهداشتی(NCHS) پرداخته است.
روش کارپژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی است که با مطالعه 1000 پرونده بهداشتی موجود در 5 مرکز بهداشتی درمانی شهر بندرعباس انجام شده است. جامعه پژوهش شامل کلیه کودکان زیر 2 سال بندرعباس است که در زمان انجام پژوهش حداقل 2 سال کامل داشته و تحت پوشش مرکز بهداشتی باشند. نمونه گیری در مراکز منتخب بر اساس روش تصادفی ساده با استفاده از دفتر ثبت موالید انجام گرفت. محقق پس از بررسی پرونده های بهداشتی واحدهای پژوهش اطلاعات مورد نیاز را در جداول ویژه ای که به همین منظور تدارک دیده بود, وارد نمود و در آخر با استفاده از آزمونهای t و ANOVAبه تجزیه و تحلیل آنها پرداخت.
نتایجبر اساس یافته های حاصله، منحنی وزن واحدهای پژوهش با نمودار استاندارد اختلاف معنی داری داشت که حداکثر این اختلاف در سنین 6 تا 18 ماهگی بود. بررسی منحنی قد کودکان مورد پژوهش اختلاف معنی داری با نمودار مرجع نشان نداد. تحصیلات والدین و شغل پدر (نه مادر) ارتباط معنی داری با منحنی وزن کودکان داشت در حالیکه شغل مادر ارتباطی با منحنی قد و وزن واحدهای پژوهش نداشت.
کلیدواژگان: روند رشد، کودکان زیر 2 سال، مراکز بهداشتی -
صفحات 45-51مقدمه
افسردگی پس از زایمان نوعی اختلال روانی محسوب می شود که عوامل فردی و روانی - اجتماعی با آن ارتباط دارند.
هدفاین پژوهش یک مطالعه از نوع توصیفی همبستگی بوده و با هدف تعیین میزان افسردگی پس از زایمان و ارتباط بین افسردگی پس از زایمان و عوامل فردی و روانی - اجتماعی انجام شده است.
روش کارتعداد نمونه در این پژوهش 350 نفر بودند و از بین مادرانی که بین 8 - 6 هفته پس از زایمان خود به مراکز بهداشتی درمانی مراجعه کرده بودند به صورت تصادفی ، خوشه ای انتخاب شدند . ابزار گردآوری داده ها شامل دو پرسشنامه ، در ارتباط با عوامل فردی و روانی - اجتماعی مادران و آزمون افسردگی پس از زایمان ادینبورگ بود ، که به روش مصاحبه و توسط پژوهشگر تکمیل شد.
نتایج16 در صد نمونه ها به افسردگی پس از زایمان مبتلا بودند و بین افسردگی پس از زایمان و عوامل فردی اجتماعی مثل کفایت درآمد خانوار برای هزینه های زندگی (0001/0P <)، رضایت از زندگی با خانواده همسر(021/0 =P)، حوادث ناگوار زندگی (0001/0P <), سابقه بیماری روانی در خانواده (0001/0P <)، سابقه افسردگی پس از زایمان در خانواده (008/0P =)، حاملگی ناخواسته (041 /0P= )، تمایل به سقط جنین (0001/0P<)، رضایت مادر از جنس نوزاد (034 /0 P =)،رضایت خانواده همسر از جنس نوزاد (005 /0 p= )، نوع ارتباط با همسر (0001 /0P <)، نوع ارتباط با خانواده همسر (0001/0P<) و ارتباط معنی دار آماری وجود داشت.
نتیجه گیری:
نتایج این تحقیق بیانگر آنست که درصد قابل توجهی (16%) از مادران مبتلا به افسردگی پس از زایمان بودند و برخی از عوامل فردی و روانی- اجتماعی در بروز این اختلال موثر بوده است.
کلیدواژگان: : افسردگی پس از زایمان، عوامل فردی و روانی - اجتماعی -
صفحات 52-58مقدمه
افزایش وزن و چاقی دوران کودکی نه تنها با چاقی دوران بزرگسالی مرتبط است، بلکه باعث تشدید عوارض جسمی دوران بعدی زندگی نیز می شود. یکی از ساده ترین روش های پیشگیری از چاقی دوران کودکی، تغذیه با شیر مادر در دوران شیرخوارگی است.
هدفاین مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین الگوهای شیردهی با وزن کودکان پیش دبستانی انجام شده است.
روش کاراین پژوهش یک مطالعه مورد- شاهدی گذشته نگر است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه، متر و ترازو استفاده شد. در این مطالعه پژوهشگر گروه مورد یعنی کودکان چاق و گروه شاهد یعنی کودکان دارای وزن طبیعی را از نظر الگوهای شیردهی دوران شیرخوارگی، زمان شروع تغذیه کمکی و مشخصات فردی و خانوادگی مورد مطالعه قرار داده است. پژوهشگر با مراجعه به مهدکودک و آمادگی های وابسته به اداره بهزیستی نمونه های واجد مشخصات موردنظر پژوهش را انتخاب و با تعیین سن و جنس و با اندازه گیری قد و وزن و محاسبه شاخص توده ی بدن آنها، 60 کودک چاق و 60 کودک دارای وزن طبیعی را مشخص نمود. طبق تعریف در این مطالعه، کودکان دارای شاخص توده ی بدن بیشتر از صدک 85 برحسب سن و جنس بعنوان کودکان چاق در نظر گرفته شدند.
نتایجنتایج پژوهش حاکی از آن است که بین نوع الگوهای شیردهی دوران شیرخوارگی کودکان چاق و دارای وزن طبیعی بطور معنی داری (001/0P<) اختلاف وجود دارد. ولی بین میانگین زمان شروع تغذیه کمکی آنها اختلاف معنی داری وجود ندارد. اما بین ساعت تماشای تلویزیون روزانه (001/0P<)، شاخص توده بدن مادران (001/0P<) و وزن هنگام تولد (003/0P<) کودکان چاق و دارای وزن طبیعی تفاوت معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری:
طبق یافته های پژوهش بین الگوهای شیردهی کودکان چاق و دارای وزن طبیعی تفاوت معنی داری وجود دارد. هم چنین تاثیر الگوهای شیردهی در متغیرهای مداخله گر نیز معنی دار است. یعنی الگوهای شیردهی در کنار متغیرهای مداخله گر یک عامل تاثیرگذار بر وزن کودک محسوب می شود.
کلیدواژگان: تغذیه با شیر مادر، چاقی، شاخص توده بدن، کودکان، وزن بدن -
صفحات 59-64مقدمه
سرطان و روش های درمان مختص آن با کاهش توان جسمی و ایجاد رنج روحی-روانی و اجتماعی در فرد مبتلا همراه بوده و باعث می شود که بیمار نیازمند مراقبت های بیشتری در منزل گردد.این مراقبت که معمولا توسط خویشاوندان نزدیک و بستگان درجه یک بیمار صورت می گیرد،برجنبه های مختلف زندگی آنان تاثیر گذاشته وکیفیت زندگی آنان را دستخوش تغییراتی می کند که این تغییرات به نوبه خود می تواند بر نتایج حاصل از درمان بیماران اثر گذارباشد.
هدفتعیین کیفیت زندگی بستگان درجه یک مراقبت کننده از بیماران مبتلا به سرطان بر حسب مشخصات دموگرافیک آنها.
روش کارنمونه های پژوهش 115نفر بودند که در همراهی با بیمار جهت انجام درمان های اختصاصی یا دوره ای سرطان به بخش های سانترال انستیتو کانسر مجتمع بیمارستانی امام خمینی"ره"تهران مراجعه کرده بودند. نمونه گیری به طور مستمر انجام گرفت و نمونه های واجد شرایط پژوهش پس از کسب رضایت جهت شرکت درتحقیق انتخاب شدند.پس از توضیح روش کار، پرسشنامه های خودایفا جهت تکمیل حضوری در اختیار آنها قرار داده شد.
نتایجبر اساس یافته های این پژوهش اختلاف قابل توجهی در میانگین کیفیت زندگی بر حسب متغیر های سن،جنس،سطح تحصیلات، مدت ابتلا به سرطان ونوع وابستگی با بیمار مشاهده نگردید.در حالی که میانگین کیفیت زندگی بر حسب متغیر های وضعیت تاهل و وضعیت اقتصادی تفاوتهای قابل ملاحظه ای را درگروه های مختلف نشان داد.
نتیجه گیری:
بر اساس یافته های این پژوهش، افراد برخوردار از وضعیت اقتصادی متوسط و خوب کیفیت زندگی بهتری نسبت به افراد برخوردار از وضعیت اقتصادی ضعیف داشتند. لذا می باید توجه مسوولان وزارت بهداشت ودرمان را به این نکته مهم جلب نمود،تا با بهبود وضعیت بیمه درمانی، ایجاد تسهیلات لازم در زمینه تامین داروهای گران قیمت مورد نیاز مبتلایان به سرطان وفراهم نمودن تسهیلات مراقبت درمنزل برای مراقبت کنندگان ، به ارتقاء کیفیت زندگی این افرادکمک کنند.
کلیدواژگان: کیفیت زندگی، متغیرهای فردی و اجتماعی، بستگان درجه یک مبتلایان به سرطان -
صفحات 65-71مقدمه
اضطراب شایعترین واکنش در برابر عوامل تنش زاست که کودکان بستری در مراکز درمانی بطور جدی در معرض بروز آن قرار دارند و استفاده از بازی یکی از اولویت های مراقبتی درکودکان برای به حداقل رساندن اضطراب محسوب می شود.
هدفپژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر بازی بر میزان اضطراب کودکان سن دبستان بستری در یکی از مراکز آموزشی درمانی کودکان شهر رشت انجام شده است.
روش کارپژوهش حاضر مطالعه ای نیمه تجربی است که بر روی 110 کودک بستری صورت گرفته است. این کودکان براساس مشخصات واحدهای موردپژوهش و با توجه به شماره اتاقی که در آن بستری بودند به صورت تصادفی انتخاب و در دوگروه مورد و شاهد قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها در این تحقیق از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه اضطراب اسپیل برگر مخصوص کودکان و چک لیست علایم حیاتی استفاده شد. روش کار بدین صورت بود که پس از تکمیل اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه اضطراب و چک لیست علایم حیاتی، کودکان گروه مورد به اتاق بازی رفته و به مدت نیم ساعت به بازی می پرداختند، در حالیکه برای کودکان گروه شاهد هیچگونه مداخله ای صورت نمی گرفت. پس از انجام بازی کودکان گروه مورد به تخت خود برگشته و مجددا پرسشنامه اضطراب و چک لیست علایم حیاتی در هر دو گروه تکمیل می شد.
نتایجنتایج تحقیق نشان می دهد که بازی سبب کاهش معنی داری در میزان اضطراب آشکار (0001/0P<)، میزان فشار خون دیاستولیک (005/0P<) و تعداد نبض (04/0p<) در کودکان بستری می شود آزمون آماری t-test اختلاف معنی داری بین دو گروه مورد و شاهد در مرحله بعد از بازی از نظر میزان اضطراب آشکار، میزان فشار خون دیاستولیک و تعداد نبض نشان می دهد.
نتیجه گیری:
با توجه به نتایج فوق می توان گفت که بازی روشی مناسب برای کاهش اضطراب، حفظ سلامت جسمی و روحی و سازگاری کودک با مشکلات مربوط به بیماری و بستری شدن محسوب می شود.
کلیدواژگان: اضطراب، بازی درمانی، کودک بستری
-
Pages 1-8Introduction
Chronic hemodialysis patients are subjected to different stressors (physiological and psychosocial) and use emotion – focused and problem – focused coping mechanisms that can affect their quality of life.
ObjectiveThis study has been performed in order to determine relationdship between severity of stressors, coping mechanisms and quality of life in hemodialysis patients of Razi hospital in Rasht, 2004.
MethodsIn this descriptive – correlational study, 105 patients were selected by census. The means for gathering data were 4 questionnaires including demographic data, hemodialysis stressors scale, Jalowiec coping scale and Padilla etal’s quality of life index. These questionnaires were completed by researcher through interview.
ResultsResults indicated that the mean of psychosocial stressors was higher than the mean of physiological stressors (p<0.0001) and the mean of problem-focused coping was higher than emotion – focused coping (p<0.0001). On the other hand the results showed that there was a significant correlation between severity of stressors and emotion- focused coping mechanisms (p<0.01) and between severity of stressors and quality of life (p<0.01). Also there was a significant correlation between problem – focused coping mechanisms and quality of life (p<0.01). Finally the results showed a significant positive correlation between the severity of treatment – related stressors and emotion- focused coping mechanisms in regard to all of demographic variables. There was a significant negative correlation between the severity of stressors and problem-focused coping mechanisms in regard to age, marital status, and sufficiency of income. Also there was a significant negative correlation between the severity of stressors and quality of life in regard to all of demographic variables. On the other hand the results showed a significant positive correlation between problem- focused coping mechanisms and quality of life only in regard to age.
ConclusionNurses have important roles in promoting QOL by planning appropriate nursing intervention in order to eliminate or reduce severity of hemodialysis related stressors and support problem – focused coping.
Keywords: Coping processes, Quality of life, Stress -
Pages 9-14Introduction
The goal of prenatal care is maintenance of mother’s health and delivery of a healthy neonate. Weight gain is the most obvious physical change during pregnancy and controlling mother’s weight plays an important role in safe process of pregnancy.
ObjectiveThe aim of this study was to survey the relationship between mother’s weight gain during pregnancy and neonate’s weight and type of delivery in urban and rural population.
MethodsThis descriptive study was done on 400 medical charts chosen from Health centers of Rasht city and Sangar village. Data needed in this study was mother’s weight gain during pregnancy type of delivery and weight of neonate.
ResultsFindings showed that there is a significant relationship between mother’s and neonate’s weight but there was no statistical difference between mothers’ weight gain and type of delivery.
ConclusionWeight gain during pregnancy was the same among women from urban and rural areas and was significantly correlated with birth weight.
Keywords: Low birth weight, weight gain, weight on birth, pregnancy -
Pages 15-26Introduction
Electroconvulsive therapy is the most common and also unique method in psychiatry that is used for treatment of many mental disorders such as major depression, schizophrenia and etc. Despite of safety and usefulness of this method, the patients and families have a great deal of stress about it. This stressful approach caused negative attitudes and difficulties in treatment and following up care .Since reactions of the patients and their families can be effective for reforming the medical programs, so considering their knowledge, opinion, experiences and attitudes about ECT is very important.
ObjectiveThe goal was to determine the knowledge and attitude of the mental patients, families about the electroconvulsive therapy at the Ebn-e- Sina psychiatry center of Mashad
MethodsThis research is a descriptive study and its samples consist of 71member of the families whose patients previously experienced ECT at least once. The means for collecting data was a questionnaire, which was filled by the researcher through structured interviewing in three sections including demographic data, knowledge questions and attitudes questions. For data analysis, descriptive statistics (mean, standard deviation) and inferential statistic(x2, spearman correlation coefficient) were used.
ResultFindings totally showed that most of members (71/8%) had a poor knowledge and 70/4% of them had a negative attitude about ECT. The result also indicated a significant statistical relation between knowledge about ECT with level of education (P<0/0001), hospitalization (p<0/034) and times of getting (p<0/016). Furthermore the attitudes toward ECT had a significant statistical relation with hospitalization (p<0/002) and times of getting (p<0/001). The obtained results showed no significant statistical relation between knowledge about ECT and attitudes toward ECT with other demographic variables. Spearman correlation coefficient test obtained a right correlation and a significant statistical relation between knowledge about ECT and attitudes toward it (p<0/001, r=0/78).
ConclusionThese findings indicated that the participants have a low level knowledge and a negative attitude about ECT. Furthermore, there was more knowledge if the level of education had been Higher, and the member of families whose patient had been hospitalized more and more received more ECT, had a higher knowledge and positive attitude about ECT.
Keywords: knowledge, attitude, family, mental disorder, electroconvulsive therapy -
Pages 32-38Introduction
Physical growth in infants is the most important health indicator. In fact many factors influence infants’ physical growth. Because of complete dependence of infants to their mothers and role of mother care and health behavior is important for health promotion.
ObjectiveThis research is a correlational descriptive study done with the aim of determining relationship between maternal health behaviors with physical growth pattern in children under one year.
MethodsData collection tool was a questionnaire including two sections: the first part included demographic characteristics of mother and child, and second part included three sections for measurement of health behavior about nutrition, sleep and preventing disease in child under one year. Information related health behavior was completed with reading questionnaire and measurement of physical growth was Recorded from file. 362 mother and their children under one year were selected randomly.
ResultResearch finding about physical growth of child less than one year showed that most of them (57.5%) had unfavorable physical growth. Also the results about health preventing indicated most of (57.7%) sample had suitable health behavior and about sleep most of (88.7%) them have unsuitable health behaviors. Result showed that there was significant correlation between mother’s health behavior in all three domains and child physical growth according to mother and child’s demographic characteristics (p<0/001).
ConclusionResults showed that most of the mothers of childern had suitable health behavior about children’s nutrition (69.2%) sleep (19.3%), and prevention of disease (86.5%).And also children had favorable physical growth and there was a significant correlation between maternal health behavior and child physical growth pattern (p<0.001).
Keywords: Child Development, Health Behavior, Mothers -
Pages 39-44Introduction
Assessing the growth and development of children is an important parameter in their health assessment. Since the growth effecting agents vary in countries, it is not sensible considering a unique growth chart for all.
ObjectiveIn this research we have studied the growth chart of children under 2 years old in BandarAbbas and compared it to standard NCHS growth curve.
MethodsIn this descriptive study, we have selected 1000 children from five health centers of BandarAbbas by means of simple randomized sampling. All data about children (height & weight) and their parents’ characteristics such as education and job were gathered and analyzed by means of t-test and ANOVA.
ResultsIn contrary to height curve, the weight curve of children was below the standard level. A significant relationship has been observed between weight curve and parents’ education and fathers’ job, but mothers’ job does not have a significant effect on children growth chart.
ConclusionThe weight gain pattern of children up to 24 months in Bandar Abbas differs from the standard and this difference widens in age 6-18 months and is affected by factors such as parents’ education and fathers’ job. Therefore, in attention to same timing of introduction of solid food and tooth budding with widening of children’s weight curve with standard curve, (all happens in 6 months age),more attention should be paid to feeding and proper health intervention to be conducted in order to control effective factors on children’s development.
Keywords: Growth, Children, Health center -
Pages 45-51Introduction
Postpartum depression is a kind of psychiatric disorder that demographic and psychosocial factors are related to it.
ObjectiveIn this descriptive – co relational study that aimed to determine the rate of postpartum depression and determine relationship between postpartum depression and demographic and psychosocial factors.
MethodsIn this study 350 women were selected through random clustering. The instrument for gathering data was two questionnaires including demographic psychosocial data and Edinburgh test. Researcher through interview completed these questionnaires.
ResultsThe result indicated that 16% of sample had postpartum depression. The results indicated a significant correlation between enough family income for expenditure (p< 0.0001) satisfied living with husband’s relatives (p= 0.021) life’s unusual events (p<0.0001) history of mental disorder in family (p<0.0001) history of post partum depression in family (p= 0.008) unwanted pregnancy (p=0.041) wanted abortion (p<0.0001) satisfaction of mothers about baby’s sex (p=0.034) satisfaction of husband’s family about baby’s sex (p=0.005) kind of communication with husband (p<0.0001) kind of communication with husband’s family (p<0. 0001) and postpartum depression . There was not a significant relationship between age, number of children, number of pregnancy and delivery, past abortion and still birth, occupation condition, marital status, kind of delivery, level of education, the numbers of members living in family, living with husband’s relative, kind of life’s unusual event, satisfied husband about baby sex, satisfied husband about mother’s job, planning for care of new born and post partum depression.
ConclusionNurses have important roles in secondary prevention by screening women with postpartum depression, and refer them appropriately and quickly to psychiatrist. Nurses need to be knowledgeable about high – risk factors and share this information with women and their families.
Keywords: post partum depression, demographic, psychosocial factors -
Pages 52-58Introduction
Obesity in childhood is not only isolated to obesity in adulthood but it also aggravates physical complication later in life. One of the simple strategies for prevention of pediatric obesity is breastfeeding in infancy period.
ObjectiveThis study aimed to determine the relationship between milk feeding pattern and preschool children’s weight.
MethodsThis study is a retrospective case-control. For data collection, a questionnaire, meter and scale was used. In this study the case groups were obese children and the control groups were children with normal weight. Sample size was 120 that were selected by cluster randomized method. Researcher selected the sample by reporting to day care centers affiliated to Behzisti and 60 obese and 60 normal weight children were chosen after their age, sex, height, weight and BMI was measured. According to the definition of this study, children with BMI more the 85 percentile based on age and sex were considered obese.
ResultsThe results indicated that there was a significant difference between milkfeeding pattern during infancy and obese, and normal weight children (P<0.001). But there was no significant difference between timing of introduction of solid foods. But there was a significant difference between daily TV watching (P<0.001), mother’s BMI (P<0.001) and birth weight (P<0.003) in two groups.
ConclusionThis survey indicated that milkfeeding pattern differed significantly between obese and normal weight children, also after adjusting demographic characteristics, milkfeeding pattern was significant, thus milkfeeding pattern along with demographic characteristics effects children’s weight.
Keywords: Body Mass Index, Body weight, Breast feeding, Children, Obesity -
Pages 59-64Introduction
Cancer and its related treatments reduces one`s physical and psycho-social abilities and makes them more in need of homecare. These cares are usually provided by primary relatives which affects their quality of life in different dimensions and these changes can affect the outcome of patients’ treatment.
ObjectiveThe aim of this study was to determine the quality of life of primary relative giving care to cancer patients considering their demographic characteristics.
MethodsThis was a descriptive study in which data were obtained through questionnaire. Study sample included 115 people who accompanied patients when receiving treatmeat cancer center of Emam Khomeini Hospital in Tehran. Samples were selected continuously and those who met the inclulion criteria were chosen on their own agreement. The self- reported questionnaires were given after the procedures was explained the samples.
ResultsBased on study Findings, there was not an important difference in mean score of QOL based on valiables such as age, sex, level of education, duration of disease and kind of relativity to patients. But the score of QOL was significantly different as regard to variables of marital status, and economic status.
ConclusionBased on study findings, people with moderate to well economic status had better QOL as compared to those with poor economic status. So the ministry of Health must pay more attention to this important issue and improve insurance, providing expensive drugs and homecare in order to improve the QOL of these patients and their families.
Keywords: Quality of life, Personal, social variables, Primary relatives of cancer patients. -
Pages 65-71Introduction
Anxiety is one of the most common reactions to stressors and hospitalized children confront it and playing is a priority care to reduce stress.
ObjectiveThe present study was conducted to determine the effect of playing on the level of anxiety in school- age children hospitalized in educational pediatric centers in Rasht city.
MethodsThis is a quasi-experimental study conducted on 110 hospitalized school- age children. These children were randomized into two groups according to their characteristics and number of room they were hospitalized. For data collection, two questionnaires were used which included demographic information and espielberger`s anxiety scale and also a vital sign check list was used. The methodology included that after completing the questionnaires send to play room and played for half an hour. But for control group no intervention was done. After half an hour play, the experiment group returned to their beds in their rooms and the anxiety questionnaire and check list were done again.
ResultsFindings indicated that play significantly decreased anxiety level in hospitalized children and T-test showed significant difference between the experiment and control group (p<0.0001).
ConclusionAccording to the above findings, it can be said that play is a proper method of coping with anxiety, physical and mental health, and confrontating the difficulty of illness and hospitalization.
Keywords: Anxiety, Hospitalized Child, Play therapy