فهرست مطالب

تحقیقات مالی - پیاپی 63 (پاییز 1400)

نشریه تحقیقات مالی
پیاپی 63 (پاییز 1400)

  • تاریخ انتشار: 1400/10/01
  • تعداد عناوین: 7
|
  • سعید باجلان، رضا متقیان پور* صفحات 351-376
    هدف

    در ادبیات نظری مالی شرکتی بیان می شود که سیاست گذاری مالی شرکت ها با ماهیت شوک جریان های نقد در ارتباط است؛ به طوری که شرکت ها در پاسخ به شوک های دایمی و گذرای جریان های نقد، سیاست های متفاوتی در پیش می گیرند. با این حال، برای بررسی صحت چنین مدل هایی، پژوهش های تجربی معدودی انجام شده است. بر همین اساس، هدف از این پژوهش، پر کردن این فاصله است.

    روش

    ابتدا، ادعای وجود جزیی دایمی در جریان های نقد شرکت ها آزمون شد. سپس، به کمک فیلتر تغییریافته متناسب با بستر فرایند تصادفی مدل نظری این پژوهش، جریان های نقد به دو جزء دایمی و گذرا تفکیک و خصایص آنها برآورد شد. در نهایت، در بین دسته های نمونه، شواهد موید یا متناقض با پیش فرض های مدل سازی جریان های نقد، از طریق ترکیب دو فرایند دایمی و گذرا و همچنین فرضیه ها و ایجاب های پژوهشی مبتنی بر مدل تیوریک این پژوهش بررسی شدند.

    یافته ها

     1. مدل سازی جریان نقد عملیاتی شرکت ها به صورت ترکیبی از دو فرایند دایمی و کوتاه مدت، می تواند اغلب ایرادهای واردشده بر فرض دایمی بودن فرایند تصادفی حاکم بر جریان های نقد را مرتفع کند؛ 2. در حالی که معمول است سهام شرکت هایی که فروش آنها از چرخه های اقتصادی تاثیر نمی پذیرد، در دسته صنایع تدافعی قرار دهند، به نظر می رسد تفکیک شوک های کوتاه مدت و دایمی می تواند برای تمییز این مفهوم، معیار بهتری ارایه کند و 3. شرکت هایی که بیشتر در معرض نوسان های جریان نقد هستند یا نرخ رشد دایمی بالاتری دارند، وجه نقد بیشتری نگهداری می کنند و در هر نوبت افزایش سرمایه از محل آورده سهام داران، مقدار بیشتری تامین مالی انجام می دهند.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که تفکیک جریان های نقد به شوک های دایمی و کوتاه مدت، برای تشریح سیاست های مالی شرکتی، شهود بسیار قوی ارایه می کند و اغلب ایجاب های مدل نظری بررسی شده در خصوص سطح بهینه نگه داشت وجه نقد، پذیرفته می شود.

    کلیدواژگان: مالی شرکتی، سیاست های تامین مالی، مدیریت نقدینگی، شوک جریان‎های نقد
  • سپیده راجی زاده، امیرحسین تائبی نقندری*، حدیث زینلی صفحات 377-403
    هدف

    سرمایه گذاران، علاوه بر آگاهی از شکنندگی سهام، درک چگونگی تغییر شیوه های مالی شرکت ها برای رسیدن به بازده مورد انتظار و سرعت هم گرایی قیمت سهام، استراتژی شتاب سود را نیز مدنظر قرار می دهند. از این رو، هدف این پژوهش، بررسی تاثیر میانجی شتاب سود در رابطه بین شکنندگی سهام و سرعت هم گرایی قیمت سهام است.

    روش

    جامعه آماری این پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بود که از بین آنها، داده های 87 شرکت (870 سال شرکت) در افق زمانی 1388 تا 1397 جمع آوری شد. برای اندازه گیری متغیر سرعت هم گرایی قیمت سهام، از مدل باراپراتب و همکاران (2015) و برای سنجش متغیر شکنندگی سهام، از تیوری مالی کوانتومی استفاده شد. آزمون فرضیه های پژوهش نیز به کمک مدل رگرسیون حداقل مربعات تعمیم یافته صورت پذیرفت.

    یافته ها

    نتایج پژوهش حاکی از این است که بین شکنندگی سهام و سرعت هم گرایی قیمت سهام رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین شتاب سود، رابطه بین شکنندگی سهام بر سرعت هم گرایی قیمت سهام را توضیح می دهد.

    نتیجه گیری

     هم گرایی قیمت سهام در بازار سرمایه ایران، به تقویت رشد اقتصادی کمک شایانی می کند، از این رو، در کانون توجه بسیاری از  سرمایه گذاران و سیاست گذاران حوزه پولی و مالی قرار  گرفته است. طی دوره هایی که شکنندگی سهام رخ می دهد، هم گرایی قیمت سهام که توسط یک شرکت ایجاد می شود، با سرعت به شرکت های دیگر زیرمجموعه و همچنین، در یک صنعت گسترش می یابد. از این رو، هم گرایی قیمت سهام برای جذب سرمایه گذاری ها و کاهش دامنه ریسک های آن، اهمیت شایان توجهی دارد. از سوی دیگر، در بازارهای در حال توسعه همچون بازار بورس و سطح نگرش سرمایه گذاری در جوامع در حال توسعه، هرچه شتاب در عاملی چون سود افزایش پیدا کند، خوش بینانه نگری در سطح ریسک پذیری افزایش پیداکرده و به تبع، تعمیم آن با شدت بیشتری در صنعت یا سایر سهام نمایان می شود.

    کلیدواژگان: شکنندگی سهام، شتاب سود، ریسک، سرعت هم گرایی قیمت سهام
  • مینا محمدی، پریسا نباتی* صفحات 404-418
    هدف

    پیش بینی بازارهای مالی همواره برای فعالان اقتصادی حایز اهمیت بوده است. هدف اصلی این مقاله، ارایه مدل توسعه یافته جدید برای مدل سازی بازارهای مالی با استفاده از فرایند ارنشتاین اولنبک ترکیبی با نویز لوی است. با استفاده از قیمت های بسته شده بازارهای سهام، می توان نتیجه گرفت که مدل تصادفی ارنشتاین اولنبک با پارامترهای وابسته به زمان، به طور شایان توجهی عملکرد پیش بینی قیمت سهام را بهبود می بخشد.

    روش

    ابتدا به بررسی معادله دیفرانسیل تصادفی که از فرایندهای مستقل ارنشتاین اولنبک تشکیل شده است، پرداخته شد. این فرایندها را از طریق فرایند گاما استخراج کردیم، از این رو، آن را فرایند ارنشتاین اولنبک گاما می نامیم که کلاسی از فرایندهای زمان پیوسته لوی است و رفتاری با حافظه بلندمدت دارد. برآورد پارامترهای مدل با استفاده از روش حداکثر درست نمایی صورت گرفته است.

    یافته ها

    برای نشان دادن کارایی مدل ارایه شده، برخی از بازارهای سهام ایران، مانند شرکت های سیمان ارومیه، سایپا آذین و پالایش نفت تهران، به صورت عددی شبیه سازی شدند. پارامترهای فرایند ارنشتاین اولنبک با نویز گاما با استفاده از داده های واقعی برآورد شد.

    نتیجه گیری

    نتایج عددی نشان داد که نوسان پیش بینی شده این شرکت ها به نوسان شبیه سازی شده نزدیک است و در آن دینامیک نوسان از مدلی خودهم بسته پیروی می کند. مزیت روش یادشده این است که برآوردهای به دست آمده در اطراف مقدار واقعی پایدارند، از این رو الگوریتم تخمین برای مجموعه داده های بزرگ امکان پذیر بوده و از خصوصیت هم گرایی خوبی برخوردار است.

    کلیدواژگان: بازارهای مالی، فرایند لوی، مدل ارنشتاین اولنبک، نوسان های تصادفی
  • عسگر نوربخش*، رامین سلطانی، محبوبه اسدی مافی صفحات 419-439
    هدف

    بر اساس فرضیه بازار کارا، قیمت سهام، همه اطلاعات موجود را منعکس می کند و باید تغییرات قیمت یا بازده پیش بینی ناپذیر باشد. اما اثر تقدم تاخر، پدیده ای است که قابلیت پیش بینی بازده را در بازار سهام فراهم می کند. بررسی رابطه تقدم تاخر بین سهم ها، علاوه بر ارزیابی کارایی بازار، استراتژی های معاملاتی مفیدی را در اختیار سرمایه گذاران قرار می دهد.

    روش

    این پژوهش، با استفاده از مدل خود رگرسیون برداری، وجود رابطه تقدم تاخر را بین سهم های موجود در بیست صنعت بورس اوراق بهادار تهران که 75 درصد از سرمایه بازار را پوشش می دهد، در سال های 1394 تا 1399 بررسی کرده است.

    یافته ها

     از 20 صنعت موجود در نمونه پژوهش، 13 صنعت اثر تقدم تاخر را نشان می دهد. در 10 صنعت، بازده سهم های کوچک درون صنعت، بر بازده سهم های بزرگ همان صنعت متقدم است. در حالی که در 3 صنعت دیگر، بازده سهم های بزرگ درون صنعت، بر بازده سهم های کوچک همان صنعت متقدم است. افزون بر این، در صنایع رایانه، حمل ونقل و محصولات فلزی که صنایع کمابیش کوچکی شمرده می شوند، اثر تقدم تاخر قوی تری مشاهده شده است.

    نتیجه گیری

    وجود روابط تقدم تاخر یا بازده های پیش بینی پذیر گسترده بین سهم های درون صنعت، نبود کارایی فراگیر در بازار بورس اوراق بهادار تهران را نشان می دهد. نتیجه دیگر اینکه در بعضی از صنایع بورس اوراق بهادار تهران، استراتژی های معاملاتی بالقوه سودآوری وجود دارد.

    کلیدواژگان: اثر تقدم تاخر، درون صنعت، مدل خود رگرسیون برداری، کارایی بازار، استراتژی معاملاتی
  • نویدرضا نمازی*، حسن اسماعیل پور صفحات 440-465
    هدف

    هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر شاخص های حسابرسی بر ابعاد ریسک بانک های پذیرفته شده در فرابورس ایران و بورس اوراق بهادار تهران با تاکید بر نقش میانجیگری پیچیدگی عملیات است.

    روش

    جامعه آماری پژوهش، کلیه بانک های پذیرفته شده در فرابورس ایران و بورس اوراق بهادار تهران است. نمونه آماری شامل 16 بانک (144 سال شرکت) در بازه زمانی 1389 تا 1397 در نظر گرفته شد. به ‍منظور واکاوی تاثیر تعاملی متغیرها، از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) و برای تحلیل الگو، از رویکرد حداقل مربعات جزیی (PLS) در نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شد.

    یافته ها

    بر اساس یافته ها، در بین بانک های پذیرفته شده در فرابورس ایران و بورس اوراق بهادار تهران، شاخص های حسابرسی بر ابعاد ریسک بانک ها و پیچیدگی عملیات بانک ها تاثیر منفی و معناداری دارند. افزون بر این، با استفاده از آزمون سوبل، نتایج حاکی از این بود که پیچیدگی عملیات بانک ها به عنوان متغیر میانجی، بر رابطه بین شاخص های حسابرسی و ابعاد ریسک بانک ها تاثیر مثبت و معناداری می گذارد. یافته مهم دیگر پژوهش این بود که با استفاده آماره VAF مشخص شد 25 درصد از تاثیر کل شاخص های حسابرسی بر ابعاد ریسک، از طریق غیرمستقیم و توسط متغیر میانجی پیچیدگی عملیات بانک ها انجام می شود.

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش، ریسک بانک ها متاثر از پیچیدگی عملیات است و ابعاد حسابرسی بر این دو عامل تاثیر دارد. بنابراین، اندازه حسابرس، تغییر و دوره تصدی مدیران و موسسه حسابرسی، درصد تحریف های کشف و گزارش شده، تخصص حسابرس و شناخت وی از صنعت بانکداری، شهرت و شاخص کنترل کیفیت حسابرسی بر پیچیدگی عملیات و ریسک بانک ها تاثیر شایان توجهی دارند که هنگام انتخاب حسابرس توسط مدیران بانک باید به آنها توجه شود. این یافته در موسسه های حسابرسی، برای تعیین مدیران و گروه حسابرسی نیز اهمیت بسزایی دارد.

    کلیدواژگان: شاخص امتیاز Z، شاخص انحراف معیار درآمد، شاخص های حسابرسی، شاخص های ریسک بانک، پیچیدگی عملیات بانک
  • مصطفی طهرانی *، آلبرت بغزیان، سید مجتبی میرلوحی صفحات 466-481
    هدف

    سرریز مالی به رخدادهایی گفته می‌شود که طی آن، نوسان‌های قیمت دارایی در کشور یا منطقه‌ای باعث می‌شود که در کشور یا منطقه دیگر، قیمت همان دارایی یا دارایی‌های دیگر تغییر کند. از زمان کشف نفت در ایران، همواره اقتصاد کشور متکی به آن بوده است. در بین فعالان بازار سهام، این تفکر رایج است که فراز و فرود قیمت این محصول، موجب می‌شود که بازار سهام نوسان پیدا کند. مقاله حاضر در پی بررسی وجود سرریز بین بورس تهران و بازار نفت است.

    روش

    با استفاده از داده‌های بازده روزانه روی شاخص بازار بورس تهران و قیمت نفت وست تگزاس اینتر میدییت طی دوره 15/09/1387 تا 13/08/1398 (پنجم دسامبر 2008 تا چهارم نوامبر 2019) و مدل خودرگرسیون برداری، سرریز بین دو بازار بررسی شده است. افزون بر این، در مقاله حاضر، به بررسی علیت گرنجری بین دو بازار نیز پرداخته شده است.

    یافته‌ها

    پس از اجرای آزمون دیکی فولر تعمیم‌یافته و اطمینان از مانایی هر دو سری زمانی داده‌ها، مدل خودرگرسیون برداری تخمین زده شد. با عنایت به معیار اطلاعاتی آکاییک، تعداد وقفه‌های بهینه هفت روز مدنظر قرار گرفت. بر اساس نتایج، سرریز بین دو بازار وجود ندارد؛ به این معنا که نفت و بازار سهام عامل نوسان یکدیگر نیستند. در سری زمانی بازده شاخص، بازده هر روز با بازده یک، دو، سه، پنج و هفت روز قبل رابطه معنادار دارد. بازده نفت نیز با مقدار خود در هیچ‎‌ک از هفت روز پیشین به‌جز روز قبل رابطه معنادار ندارد. بر اساس آزمون علیت گرنجر، مقدار پی در هر دو جهت بیش از 5درصد بود، از این رو بازده نفت و شاخص، هیچ‌یک علت گرنجری دیگری نیست. بر اساس تابع تکانه پاسخ، شوک وارده بر بازده شاخص و نفت، به‌ترتیب بعد از دوازده و هشت روز میرا می‌شود.

    نتیجه‌گیری

    بر خلاف آنچه انتظار می‌رفت؛ سرریز بین دو بازار وجود ندارد. در نتیجه عوامل دیگری در تغییر قیمت‌ها و بروز شوک در بازار سهام دخیل است.

    کلیدواژگان: سرریز، خودرگرسیون برداری، علیت گرنجری
  • سارا واشقانی، شهاب الدین شمس *، ابراهیم عباسی، امیر محمدزاده، محسن صیقلی صفحات 482-496
    هدف

    در پژوهش حاضر، به تبیین این موضوع پرداخته شده است که عوامل رفتاری به‌طور بالقوه‌ای در تصمیم‌گیری‌ها و متعاقب آن شکل‌گیری پدیده‌های بازار ایفای نقش می‎کنند.

    روش

    جامعه آماری این پژوهش، کلیه شرکت‎های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در صنایع و گروه‎های مختلف و نمونه آماری در بازه زمانی 1386 تا 1396 جمع‎آوری شده است. در این پژوهش، ضمن تخمین تاثیر سرمایه‌گذاران نهادی بر تورش لنگرگاه در بالاترین قیمت 52 هفته، به‌کمک مدل رگرسیون مقطعی، اثر افزایش قیمت بر بالاترین قیمت 52 هفته در بازده‌های غیرطبیعی بعدی در زمان کنترل عوامل دیگر بر PEAD نیز آزمون شده است.

    یافته‌ها

    با توجه به معناداری ضریب لنگرگاه، می‌توان گفت که در سطح اطمینان 95 درصد، سوگیری لنگرگاه با بازده غیرعادی ناشی از اعلامیه‌های سود ارتباط معناداری دارد. همچنین، بین میزان مالکیت نهادی با بازده غیرعادی ناشی از اعلامیه‌های سود ارتباط معناداری مشاهده می‌شود. در شرکت‌هایی که مالکیت نهادی دارند، نقش متغیر لنگرگاه معنادار نیست، حال آنکه در شرکت‌های دارای مالکیت نهادی کم، این نقش با ضریب 13/0 و به‌صورت معنادار مثبت است.

    نتیجه‌گیری

    تورش لنگرگاه در توضیح بازده اضافی ناشی از اعلامیه سود در شرکت‌هایی که مالکیت نهادی دارند، نقش کمتری ایفا می‌کند، از این رو، می‌توان گفت که تاثیر کمتر متغیر لنگرگاه در صورت مالکیت نهادی کم، تایید می‌شود.

    کلیدواژگان: تورش لنگرگاه، مالکیت نهادی، اعلامیه سود
|
  • Saeed Bajalan, Reza Motaghianpour * Pages 351-376
    Objective

    Theoretical corporate finance literature claims that financial policies of firms are related to the nature of their cash flows shocks; that is firms respond to transitory and permanent cash flow shocks differently. However, a limited number of surveys are conducted in the empirical corporate finance literature to verify the validation of these models.  The main objective of this article is to fill this gap.

    Methods

    First of all, the existence of a permanent element in the cash flows of firms will be tested. Secondly, an adjusted filter will be devised to identify short term and permanent shocks to firms' cash flows and estimate their characteristics. This filter is adjusted according to the dynamics of this article's theoretical model. Eventually, the basic axioms of the dynamic framework on which the theoretical model is based, will be analyzed and then the hypotheses will be tested among sample classes.

    Results

    1- Modeling operational cash flows of companies as a combination of permanent and short-term stochastic processes can eliminate most of the problems assuming a permanent random process governing cash flows. 2- Pieces of evidence show that in firms that are operationally the same, the characteristics of permanent cash flows shock resemble. 3- While it is common to classifying stocks of companies whose sales are not affected by economic cycles as defensive industries, it seems that the separation of short-term and permanent shocks can provide a better criterion or distinguishing tool to interpreting this concept. 4- Firms that are exposed to higher cash flows volatility or experienced a greater permanent growth rate, hold a higher level of cash flows and at any time that they do external financing via equities, issue more stocks.

    Conclusion

    According to the findings, separating short term and permanent shocks presents a strong intuition to describe firms' financial policies, and most implementations of the theoretical model of this article are acceptable.

    Keywords: Corporate finance, financing policies, liquidity management, cash flows shocks
  • Sepideh Rajizade, Amirhossein Taebi Noghondari *, Hadis Zeinali Pages 377-403
    Objective

    In addition to being aware of stock fragility, Investors are considering an Earnings acceleration strategy to understand how companies' financial practices change to achieve the expected returns and the speed of stock price convergence. Therefore, the purpose of this study is to investigate the mediating effect of earnings acceleration on the relationship between stock fragility and the speed of stock price convergence.

    Methods

    The statistical population of this research is the companies listed on the Tehran Stock Exchange, among which data are available for 87 companies and the time horizon from 2009 to 2019. Therefore, 870 years -participation in this study have been examined. Barapratab et al (2015) model has been used to measure the variable of the speed of stock price convergence. Quantum financial theory has been used to measure stock fragility. To test the research hypotheses, the generalized least squares regression model has been used.

    Results

    The results of the study indicate that there is a positive and significant relationship between stock fragility and the speed of stock price convergence. Expression of earnings also explains the relationship between stock fragility and the speed of stock price convergence.

    Conclusion

    The convergence of Iranian stock prices has important implications in terms of economy and policy. During periods of stock fragility, stock price convergence generated by one firm rapidly spreads to other subsidiaries in an industry Therefore, it is of special importance to attract investments and reduce the range of risks. Also in emerging markets such as the stock market and the level of investment attitudes in developing societies, as the acceleration in factors such as profits increases, optimistic thinking increases the level of risk-taking and thus generalizes more strongly in the industry or other stocks.

    Keywords: stock fragility, profit acceleration, risk, the speed of stock price convergence
  • Mina Mohammadi, Parisa Nabati * Pages 404-418
    Objective

    The main purpose of this paper is to investigate a developed stochastic algorithm for modeling financial markets using the Ornstein-uhlenbeck process combined with Levy noise. Using the closing prices of stock markets, it can be concluded that the stochastic model of the Ornstein-uhlenbeck process with time-dependent parameters significantly improves the performance of stock price forecasting.

    Methods

    At first, we study the stochastic differential equation that is composed of Ornstein-uhlenbeck independent processes. Since these processes are extracted by the gamma process, we call it the gamma Ornstein-uhlenbeck process, We used a stochastic differential equation under the combination of two independent processes and simulate the time series data.  The parameter estimation is done using the maximum likelihood estimator.

    Results

    To illustrate the performance of the proposed model, we apply the desired stochastic differential equation for a set of financial time series from Tehran Oil Refining Company, Saipa Azin, and the Cement of Urmia stock exchanges. The simulated data mimics the original financial time series data. This is observed from the estimates of root mean square error criteria.

    Conclusion

    Numerical results show that the predicted volatility of these companies is close to the simulated ones. The advantage of this methodology is the fact that the estimates obtained are stable around the true value and also the low errors indicate that the estimation procedure is accurate, therefore producing a higher forecasting accuracy. Thus, the proposed estimation algorithm is suitable with large data sets and has good convergence properties.

    Keywords: Financial markets, Levy Process, Ornstein-Uhlenbeck model, Stochastic Volatility
  • Asgar Noorbakhsh *, Ramin Soltani, Mahboube Asadi Mafi Pages 419-439
    Objective

    The efficient market hypothesis (EMH) states that stock prices reflect all available information and price changes (or return) should be unpredictable. But the lead-lag effect is a phenomenon that provides the predictability of return in the stock market. Examining the lead-lag relationship between stocks, in addition to evaluating market efficiency, provides investors with useful trading strategies.

    Methods

    This study has investigated the lead-lag effect between stocks within 20 industries of the Tehran Stock Exchange (which cover 75% of the market capital) from 2015 to 2020 using the vector autoregression (VAR) model.

    Results

    From 20 industries in our sample, 13 industries show the lead-lag effect. In 10 industries, the return of small stocks leads to the return of big stocks within the same industry. Whereas, in the other 3 industries, the return of big stocks leads to the return of small stocks within the same industry. In addition, a stronger lead-lag effect has been observed in the computer, transportation, and metal products industries (which are relatively small industries).

    Conclusion

    These observed lead-lag relationships (or predictable returns) between stocks intra-industry show a systemic inefficiency in the Tehran Stock Exchange market. Also, the results show that in some industries of the Tehran Stock Exchange, there are potentially profitable trading strategies.

    Keywords: lead-lag effect, Intra-industry, Vector autoregression, Market efficiency, Trading strategy
  • Navid Reza Namazi *, Hassan Esmaeilpour Pages 440-465
    Objective

    The purpose of this study is to investigate the effect of audit indicators on the risk dimensions of banks listed on the Tehran Stock Exchange and OTC with emphasis on the mediating role of the complexity of operations.

    Methods

    The statistical population of the study is all banks listed on the Tehran Stock Exchange and OTC. The statistical sample included 16 banks (144 years-company) in the period 2008 to 2018. In order to analyze the interactive effect of variables, Structural Equation Modeling (SEM) was used and for pattern analysis, the partial least squares (PLS) approach was used using Smart PLS software.

    Results

    The results showed that among the banks listed on the Tehran Stock Exchange and OTC, auditing indicators have a negative and significant effect on the risk dimensions of banks and the complexity of banks' operations. In addition, using the Subel test, the results showed that the complexity of banks 'operations as an intermediary variable has a positive and significant effect on the relationship between audit indicators and banks' risk dimensions. Another important finding of the study was that using VAF statistics, it was found that 25 percent of the impact of total audit indicators on the dimensions of risk, is indirectly through the mediating variable of banking operations complexity.

    Conclusion

    According to the research findings, banks' risk is affected by the complexity of operations and audit dimensions affect these two factors. Therefore, the size of the auditor, change and tenure of managers and the audit firm, the percentage of distortions detected and reported, the auditor's expertise and knowledge of the banking industry, reputation and audit quality control index have a significant effect on the complexity of operations and risk of banks. The auditor should be considered by the bank managers. This finding is also important in determining the management and audit team in audit firms.

    Keywords: Z-score index, Income standard deviation index, Auditing indicators, Bank risk indicators, Complexity of bank operations
  • Mostafa Tehrani *, Albert Boghosian, Sayyed Mojtaba Mirlohi Pages 466-481
    Objective

    Financial spillovers are commonly defined as occurrences where fluctuations in the price of an asset in one country (or region) trigger changes in the prices of the same asset or other assets in another country (or region). Our country's economy, since the discovery of oil in it; has always relied on this product. It is common among stock market participants that the price of this product fluctuates; it causes fluctuations in the stock market. The present article seeks to investigate the existence of spillover between the Tehran Stock Exchange and the oil market.

    Methods

    Using daily data on daily returns on the Tehran Stock Exchange index and West Texas Intermediate oil prices during the period December 5, 2008, to November 4, 2019, and the vector autoregressive model we examined spillover between the two markets. This article also examines the Granger causality test between the two markets.

    Results

    After performing the augmented Dickey-Fuller test and ensuring the stationary of both time-series data; the vector autoregressive model was estimated. Length of optimal lags; With regard to the Akaike information criteria; was determined seven days. According to the results of this article, there is no spillover between the two markets and oil and the stock market are no other cause of fluctuation. In the time series returns on the index; everyday return has a significant relationship with a return of one day; two days; three days; five days and seven days ago. Oil returns have no significant relationship with their amount in any of the previous seven days except the previous day. According to the Granger causality test, the p-value (prob.) in both directions was more than 5%, and therefore the return on oil and the index are not the other cause of the Granger test. Also based on the impulse response function (IRF); the shock to the index and oil returns decays after twelve and eight days, respectively.

    Conclusion

    Contrary to what was expected; there is no spillover between the two markets. As a result, other factors are involved in changing prices and causing stock market shocks.

    Keywords: Spillover, VAR (Vector Autoregressive), Granger Causality
  • Sara Vasheghani . Shahabeddin Shams *, Ebrahim Abbasi, Amir Mohammadzadeh, Mohsen Seighali Pages 482-496
    Objective

    The purpose of this study was to investigate that behavioural factors play an important role in decision-making and subsequently formation of markets phenomena.

    Methods

    The population of this study consist of all companies listed in The Tehran Stock Exchange of various industries and groups and samples were collected between the years 2007 and 2017. Using regression analysis, we estimated the influence of institutional investors anchoring bias on the 52-week highest price by the cross-sectional regression model, as well as measuring the effect of increasing proximity of price to the 52-week highest price next abnormal returns in parallel with controlling of the other factors over PEAD.

    Results

    Given the statistically significant anchorage coefficient, it can be stated that there is a significant relationship at a 95% confidence level between the anchorage bias and the abnormal returns resulting from the profit declaration. Also, the level of institutional ownership has a significant relationship with the abnormal returns of profit declarations. In institutionally-owned companies, the role of the anchor variable is not even significant. However, in companies with low institutional ownership, this role is positively significant with a 0.13 coefficient.

    Conclusion

    Anchoring bias plays a minor role in explaining the additional returns resulting from the profit declaration in companies that are institutionally owned. Therefore it can be said that the first hypothesis of this research on the minor effect of anchorage variable in case of low institutional ownership is confirmed.

    Keywords: anchoring bias, Institutional Ownership, Profit declaration