فهرست مطالب

تاریخ نگری و تاریخ نگاری - سال سی و یکم شماره 27 (بهار و تابستان 1400)

مجله تاریخ نگری و تاریخ نگاری
سال سی و یکم شماره 27 (بهار و تابستان 1400)

  • تاریخ انتشار: 1400/12/22
  • تعداد عناوین: 12
|
  • محمد احمدی منش* صفحات 11-30

    کهن ترین گزارش های تاریخی درباره اسلام آغازین در سده نخست هجری، منابع غیرعربی و غیراسلامی هستند و مهم ترین آن، بخش پایانی کتاب رش مله اثر یوحنا بارپنکای به سریانی شرقی است. در این اثر مطالبی درباره اختلاف های مسیحیان، نگرش مسیحیان به ویژه مسیحیان شرقی (نسطوری) درباره کشورگشایی اعراب، برخی از کهن ترین باورهای اعراب و برخی رخدادهای فتنه دوم و چهره های مسلمان نقش آفرین در آن به ویژه در جزیره بیان شده است، اما شاید جالب ترین جنبه این اثر، قراردادن همه این رخدادها در درون طرحی فرجام شناختی و آخرالزمانی است که البته نگرشی غالب در میان مسیحیان و غیرمسیحیان در آسیای غربی و نیز شاید مسلمانان بوده است. مقاله پیش رو داده های موجود در این اثر در ارتباط با تاریخ و محیط آغازین اسلامی را تجزیه وتحلیل می کند و هر جا لازم بوده، آنها را با داده های منابع اسلامی مقایسه می کند. درباره رخدادهای سرزمین جزیره، اطلاعات موجود در رش مله ارزش ویژه ای دارد. به طور کلی اگرچه رویدادنگاری بارپنکای اندک و گاه نادقیق است، برای شناخت محیط آغازین اسلامی پرتوی تازه ای می افکند. بارپنکای همچون بسیاری از مسیحیان، چیرگی اعراب مسلمان را پیامد گناهان مسیحیان و البته امری سپنجی می انگاشته که نقطه اوج بلایای آخرالزمانی است که سرانجام به ظهور دوباره مسیح خواهد انجامید.

    کلیدواژگان: اعراب، بارپنکای، رش مله، نصیبین، آخرالزمان
  • زلیخا امینی* صفحات 31-52

    شناخت جایگاه «خودی و دیگری» جهت مشخص کردن استمرار روند هویت ایرانی اسلامی در اندیشه نامی اصفهانی مورخ عصر زندیه و انگاره های متاثر از آن بر نگرش وی در بازتاب روایات، در نگارش گیتی گشا موضوع پژوهش حاضر است. با توجه به ماهیت توصیفی تحلیلی پژوهش، در این مقاله تلاش شد تا با مطالعه و معرفی و بررسی گیتی گشا از طریق درک مفهومی و روشمند گزارش های آن، به شناخت وجوه عمده حیات سیاسی، مذهبی و اجتماعی این برهه از تاریخ ایران دست یافت، همچنین با شناخت دیدگاه نامی اصفهانی در موضوع «خودی و دیگری»، بازتاب آن در محتوا و روش تاریخ نگاری وی بررسی شود. یافته های تحقیق نشان می دهد در گیتی گشا، قدرت لایزال کریم خان، ارادت به خاندان صفوی و هویت ایرانی به عنوان عناصر تعریف کننده و تشخص بخش «خودی» در کانون توجه نامی اصفهانی بوده است و دیگر مسایل در نزد وی تنها بازتابی از این اندیشه است. همچنین از آنجا که تفکر، بینش، زبان و مفاهیم تاریخ نگری و تاریخ نگاری (معرفت شناسی) و باورهای «خودی، دیگری» نامی اصفهانی به خوبی در تاریخ گیتی گشا به مثابه آینه ای، خود را نشان داده است، بر این مبنا به نظر می رسد هنگامی که از دیگری در مقابل خودی سخن می گوید سه نوع از آن را به شکل دیگری «مذهبی، سیاسی، فرامرزی» مدنظر آورده باشد و همگی آنها را متهم به دخالت در امور داخلی ایران می کند.

    کلیدواژگان: تاریخ نگاری، زندیه، هویت ایرانی اسلامی، خودی و دیگری، نامی اصفهانی
  • یعقوب پناهی، اصغر منتظرالقائم*، محمدعلی چلونگر صفحات 53-84

    تاریخ نگاری علمی که پس از تحولات روش شناسی و پیشرفت های حوزه نظری تاریخ، از غرب آغاز شد، بینش و روش مورخان را ارتقا داد و اصول تازه ای برای تاریخ پژوهشی بنیان نهاد. مورخان معاصر ایرانی نیز با الهام از این پیشرفت ها، آثاری با چهارچوب های جدید علمی پدید آوردند، ازجمله سیدجعفر شهیدی، با وجود خاستگاهی حوزوی و سنتی توانست از دستاوردهای جدید علم تاریخ در حوزه های پژوهشی تاریخ اسلام و تاریخ زندگانی امامان شیعه(ع) بهره گیرد. مسئله محوری پژوهش حاضر بررسی و تبیین اصول تاریخ پژوهی در آثار این مورخ برای پاسخ به این پرسش است که مولفه های تاریخ نگاری شهیدی چیست و آیا می توان آنها را روشمند و علمی دانست. به نظر، شهیدی در مقام مورخی مسلمان و شیعه معتقد متاثر از تغییرات اجتماعی و برای پاسخ به دغدغه های شخصی و نیازهای عصری، درصدد بوده ضمن قرایتی تازه از تاریخ اسلام، از حیات پیشوایان دینی نیز به منزله الگوهایی انسانی و اخلاقی، تصویری تاریخی و به دور از شوایب، اوهام و زواید ارایه کند؛ این کوشش ها با هدف تقویت و ترویج دین و اخلاق، به نوعی «تاریخ نگاری دینی» منجر شده است. تاریخ نگاری این مورخ واجد مولفه های روش شناسی مهمی همچون جرح وتعدیل علمی و انتقادی روایت ها، تلاش برای تبیین تاریخی و روشمند برخی انگاره های عقیدتی، بهره گیری نسبی از رویکردها و مبانی سایر علوم برای ارایه تحلیل های جامع و نقد آرا برخی نویسندگان مسلمان و مستشرقان است. شهیدی به عنوان مورخی ادیب تلاش کرده است اصول پیش گفته را به صورت علمی و روشمند، با ادبیاتی گویا و مبتنی بر گفت و شنود پرسش محورانه با سوژه های تاریخی به کار بندد، گرچه در موضوعاتی نیز از توصیفات سنتی فراتر نرفته و بینشی متکی بر ستون شریعت و تحت تاثیر انگاره های عقیدتی دارد، با این وصف شاید بتوان او را تاریخ نگاری «نوسنت گرا» به شمار آورد.

    کلیدواژگان: سیدجعفر شهیدی، تاریخ نگاری، روش شناسی، تاریخ نگاری دینی، کلام و تاریخ، نوسنت گرا
  • یعقوب تابش* صفحات 85-107

    درباره چرایی نگارش تحفه العالم که موضوع آن ذکر اوصاف شاه سلطان حسین صفوی است، پاسخ هایی بسیط داده شده است که از اظهارات خود نویسنده ریشه می گیرد. مدعای این پژوهش این است که نگارش تحفه العالم با بحران هایی که حکومت صفوی در آن زمان با آن درگیر شده بود، پیوند دارد؛ ازاین رو نویسنده در این نوشتار درصدد است با به کارگیری تحلیل گفتمان انتقادی، چرایی نگارش تحفه العالم را در آن موقعیت تاریخی و اجتماعی روشن کند. بحران هایی که در آن زمان دامنگیر حکومت صفویه شده بود فندرسکی را بر آن داشت با یک نظم زبانی شاه را به عنوان عامل اصلی مطرح کند که سایر نیروها حول آن حرکت می کنند. او تلاش می کند نقایص و ضعف های شاه را رویت ناپذیر و در عوض نیروهای پیرامون او را در ظهور بحران ها و ضعف ها موثر و مقصر بداند. شاه در گفتمان تحفه العالم با شخصیت کامل خود درصدد تربیت سایر نیروها است تا حکومت و جامعه بسامان شود.

    کلیدواژگان: تحلیل گفتمان انتقادی، نگارش تحفه العالم، فندرسکی، شاه سلطان حسین
  • عطیه شریعت نژاد کیاسری، هادی عالم زاده*، یونس فرهمند، معصومعلی پنجه صفحات 109-130

    به ابوجعفر محمد بن حبیب بغدادی ادیب و مورخ پرکار سده سوم هجری بیش از سی وهفت اثر نسب داده اند که تنها یازده اثر از آنها در دست است. از این آثار هشت اثر در زمره آثار تاریخی و سه اثر از مقوله کتب ادب و لغت به شمار می آیند. در این مقاله کوشیده شد تا گونه شناسی تازه ای از نوشته های تاریخی ابن حبیب ارایه شود. با واکاوی موضوعات و محتوای آثار تاریخی بازمانده ابن حبیب می توان آن ها را در دو گونه کلان همه چیز نگاری و تک نگاری (قبیله نگاری، مادرنگاری و نام نگاری) دسته بندی کرد. المحبر اثری همه چیزنگارانه و ترکیبی از گونه های مختلف تاریخ نگاری است که در ذیل 175 عنوان، مطالب گوناگونی در آن آمده؛ از جمله، سیره، تراجم صحابه، تبار افراد، احوال زنان، تاریخ خلفا، مثالب و مناقب اشخاص و اطلاعاتی در آداب و رسوم عرب؛ اما المنمق فی اخبار قریش و امهات النبی از سنخ تک نگاری اند و می توان به آنها عنوان «قبیله نگاری» و «مادرنگاری» داد. دیگر آثار ابن حبیب نظیر اسماء المغتالین من الاشراف فی الجاهلیه و الاسلام و اسماء من قتل من الشعراء، مختلف القبایل و موتلفها را که از ابداعات ابن حبیب و از سنخ تک نگاری اند، می توان ذیل گونه «نام نگاری» جای داد.

    کلیدواژگان: تاریخ نگاری ابن حبیب بغدادی، همه چیزنگاری، قبیله نگاری، مادرنگاری، نام نگاری
  • سمیه عباسی* صفحات 131-151

    بر اساس تعاریف اهل فن، جای گیری خاطرات مکتوب در زمره منابع خبری اولیه و مهم در تاریخ نگاری است و بررسی تاریخی فرایند شکل گیری و تکوین آن در تاریخ ایران، اثباتی بر مدعای فوق است. این پژوهش با رویکرد تحلیلی و طرح نگرش های روش شناختی درباره نسبت خاطره نگاری با امر واقع است و پاسخی متقن به این پرسش که سندیت خاطرات، در شکل «زندگی نامه خودنوشت» به چه میزان دارای اعتبار جهت کاربست در تحقیقات تاریخ نگاری است. راستی آزمایی روایات متون خاطره نگاری بر اساس دیگر منابع اسنادی و همچنین اعتبارسنجی بر اساس الگوی «تواتر روایت» درباره یک واقعه، یکی از نتایج این پژوهش است. همچنین بر اساس اضلاع سنجش ناپذیر این خاطرات، چون معضل زاویه دید و موقعیت منحصر به فرد راوی در روایت، می توان این خاطرات را در رویکرد دوم، آثاری برای شناخت راویان آنها به عنوان افراد موثر در رویدادهای تاریخی، مدنظر دانست و دارای اعتبار جهت ارجاع اسنادی در نظر گرفت.

    کلیدواژگان: خاطره نگاری، امر واقع، تاریخ نگاری، زندگی نامه خودنوشت
  • زهرا قدیانی نژاد رزکی*، فواد پورآرین، حسین مفتخری، علی مرادی صفحات 153-176

    روان شناسی به عنوان دانشی که در مورد رفتارانسان بحث می کند، می تواند چشم اندازهای جدیدی در جهت بازخوانی گذشته برای پژوهشگران تاریخ ایجاد کند. هیچ دانشی به تنهایی قادر به شناخت تمامی جوانب حیات بشری نیست. با ارتباط تاریخ و روان شناسی دو رویکرد بین رشته ای«روان شناسی تاریخی» و «تاریخ روان شناختی» یا «تاریخ روان» شکل گرفت. در «تاریخ روان شناختی» تاریخ نگاران سعی می کنند نظریه ها و روش های روان شناسانه را در تحلیل پدیده های تاریخی به کاربگیرند همان گونه که در «روان شناسی تاریخی» روان شناسان از رهیافت های تاریخی در جهت تبیین رفتار انسان سود می جویند. تعامل بین تبیین های روان شناختی و زیست شناسی و پیشرفت در علوم اعصاب زمینه را برای ارایه رویکردی جدید در تاریخ به نام «تاریخ عصب» بوجود آورد که با تاکید بر نظریه فرگشت، مغز را به عنوان کانون روایت تاریخ معرفی می کند. نویسنده با توصیفی فرآیندی از روند تاریخی ارتباط تاریخ و روان شناسی با تاکید بر «تاریخ روان شناختی» و اهمیت استفاده از دانش روان شناسی و دانش مرتبط با آن یعنی زیست شناسی سعی در معرفی نگرشی نو در تبیین رفتار آدمی و تحلیل وقایع تاریخی دارد که در ایران کمتر شناخته شده است. شکل گیری جریان تکامل غیر از ساختارهای جسمانی در رابطه با رفتار آدمی نیز قابل طرح است. تن و روان انسان هر دو در یک فرآیند تاریخی شکل گرفته اند.

    کلیدواژگان: روان شناسی تاریخی، تاریخ روان شناختی، تاریخ روان، تاریخ عصب
  • عباس قدیمی قیداری*، الهام محمدعلی گشایش صفحات 177-210

    در عصر مشروطه ابزارهای ارتباطی جدیدی در عرصه مطبوعات ایران هویدا شد. در پی فضای باز سیاسی، کاریکاتور از ابزارهایی بود که در برخی روزنامه ها و نشریات عصر مشروطه برای تبیین انتقادی اوضاع سیاسی و اجتماعی به کار گرفته شد. از جمله روزنامه های مشروطه در ایالت آذربایجان، روزنامه آذربایجان بود که در کنار گفتارهای انتقادی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، کاریکاتور را نیز در جهت اهداف و مقاصد سیاسی به عنوان یک ابزار و عامل ارتباطی جدید و موثر به کار گرفت و توانست با این ابزار جدید و زبان ساده، مخاطبان فراوانی جذب کند و در بیداری جامعه موثر افتد. کاریکاتورهای روزنامه آذربایجان موضوعات مختلفی چون دخالت بیگانگان در ایران، مناسبات ناعادلانه حاکمان با مردم طبقات فرودست و نیز مفاهیم جدیدی چون آزادی و مشروطه را در بر می گرفت. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل محتوا، سعی شد درباره اندیشه ها، رویکردها، تاثیرات روزنامه آذربایجان و کاریکاتورهای آن در جامعه ایران عصر مشروطه شناختی ایجاد شود؛ همچنین برای اولین بار کاریکاتورهای روزنامه آذربایجان موضوع یک پژوهش مستقل قرار گرفته است.

    کلیدواژگان: ایران، مشروطیت، روزنامه آذربایجان، کاریکاتور، تحلیل محتوا
  • عبدالرحیم قنوات*، مریم اورعی قدیری صفحات 211-234

    نوروز از کهن ترین، مهم ترین و مشهورترین جشن های ایرانی است که در عصر اسلامی نیز فراموش نشد و در آثار نویسندگان بازتاب پیدا کرد و آنان کتاب هایی با عنوان نوروزنامه نوشتند. در این مقاله کوشیده شد تا با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، آغاز، گسترش، زبان، ساختار، محتوا، پراکندگی و دیگر موضوعات مربوط به این آثار تا سده 9ق بررسی شود. پرسش اصلی این است که نگارش نوروزنامه ها و گسترش نوشتن آثاری با این عنوان تحت تاثیر چه عوامل و انگیزه هایی شکل گرفت. بررسی نشان می دهد که نگارش نوروزنامه ها از سده دوم هجری آغاز شد؛ اما اوج نگارش این آثار در سده سوم و چهارم هجری بود. متن نوروزنامه ها روان و ساده و پربسامدترین موضوعات مطرح شده در آنها آیین پادشاهان ایران در برگزاری نوروز، تقویم بر اساس نوروز ایرانی و حل مشکل نامتناسب بودن زمان گردآوری خراج، علل برپایی جشن های ایرانیان، اشعار و آداب و رسوم نوروزی، پیامد قرارگرفتن نوروز در هر یک از روزهای هفته و بیان احکام فقهی نوروز است. انگیزه اصلی نویسندگان نوروزنامه ها، علایق و تمایلات ادبی آنها و از سوی دیگر تلاش برای استمرار فرهنگ و تمدن ایرانی در عصر عربی اسلامی بوده است. از هفده نوروزنامه که نامشان در منابع مختلف ثبت شده، اکنون تنها پنج اثر در دسترس است.

    کلیدواژگان: نوروز، نیروز، نوروزنامه ها، جشن های ایرانی
  • محسن لطف آبادی* صفحات 235-259

    اگرچه حزین لاهیجی عمدتا به عنوان یک ادیب و شاعر شناخته می شود، بخشی از شهرت او، مربوط به جایگاه مورخانه اوست. او در میان کتاب های مختلف خود، دو اثر در زمینه تاریخ دارد که در آنها می توان رویکرد وی را در این حوزه دید. درباره «حزین شاعر» یا دیگر ابعاد زندگی او، پژوهش های بسیاری صورت گرفته، اما «حزین مورخ» مدنظر محققان قرار نگرفته است. در این مقاله، کوشیده شد تاریخ نگری و تاریخ نگاری حزین لاهیجی بررسی شود تا به این پرسش پاسخ داده شود که حزین چگونه به تاریخ نظر کرده و در چه چارچوب هایی به نگارش تاریخ پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که حزین در ویژگی هایی چون عبرت بینی، تقدیرباوری، اخلاق مداری و وطن دوستی با سنت تاریخ نویسی روزگار خود همسو بوده و در این چارچوب های فکری به تاریخ نگاه کرده است. غالب بودن این ویژگی ها، ناشی از میراث دیرینه تاریخ نگاری ایرانی است که به صورت یک سنت پیشینی به او به ارث رسیده است. اما در ویژگی هایی چون خارج بودن از چارچوب های رسمی، دنبال کردن اندیشه ای خاص، دارابودن رویکرد انتقادی و نگارش تاریخ مردم، بیرون از پارادایم های غالب عمل کرده، جامعیت او در علوم مختلف، در این امر تاثیرگذار بوده است.

    کلیدواژگان: حزین لاهیجی، تاریخ نگاری، تاریخ نگری
  • محسن نصیری اردلی، منیژه صدری*، نزهت احمدی، معصومه قره داغی صفحات 261-285

    محمد شفیع طهرانی که ایرانی الاصل، اما متولد هندوستان است، کتاب مرآت الصادقین را از 1142ه.ق تا 1159ه.ق، در چهار بخش با هدف ارایه تاریخ تیموریان هند به نگارش در آورده که یک بخش آن جداگانه با عنوان نادرنامه و مرآت واردات در تاریخ افشاریه، به چاپ رسیده است. در این مقاله تلاش شد تا با روش توصیفی تحلیلی و با کمک منابع کتابخانه ای بیان شود که مرآت واردات و نادرنامه چگونه می تواند همان مرآت الصادقین باشد؛ دلایل تشابه و تفاوت شیوه تاریخ نگاری محمد شفیع با سنت تاریخ نگاری ایرانی چیست، چه مسایلی دخیل در انتخاب نوع روش تاریخ نویسی ایشان شده است. این پژوهش نشان می دهد هر دو اثر، به علت یکسان بودن روش نگارش و ارتباط موضوعی و اشاره طهرانی به نام کلی اثرش در هر دو نسخه که مصححان از آن غفلت کرده اند، همان یک بخش از اثر واحد با عنوان مرآت الصادقین است. علی رغم تداوم سنت تاریخ نگاری ایرانی در مرآت الصادقین و تا حدودی گرایش به تسامح و آزاداندیشی، دوری از ایران، آشنایی با ادب فارسی و تعامل با ادیبان ایرانی ساکن در هند، برخورداری از منابع ایرانی و تاثیرپذیری از آنها، داشتن منصب دبیری و در نظرگرفتن زمان و مکان خود در نقل روایات، تاثیرپذیری از فضای فکری هندوستان و داشتن باورهای صوفیانه و حاکم شدن این نوع نگرش در تفکر طهرانی، نوع جهت گیری وی را در روش تاریخ نویسی اش مشخص می کند.

    کلیدواژگان: روش تاریخ نویسی، محمدشفیع طهرانی، مرآت الصادقین، مرآت واردات، نادرنامه
  • رضا نصیری حامد* صفحات 287-307

    پیوند تاریخ با «اکنون» در نظریات مختلف به ویژه در دوران اخیر مدنظر قرار گرفته است. بر این اساس همان قدر که گذشته بر حال موثر است، از تاثیر اکنون در فهم ما از گذشته نیز می توان سخن به میان آورد. در تاریخ به ویژه از منظر فرودستان و ستمدیدگان، وضعیت اکنون موقعیتی خاص و استثنایی نیست، چراکه تداوم رنج این اقشار به شکل یک قانون در طول تاریخ، استمرار و تداوم یافته است. «والتر بنیامین» در آثار خود به ویژه در تزهایی درباره تاریخ، به تداوم وضعیت تاریخی رنج کشیدگان اشاره می کند و ضمن تاکید بر ملموس ترین و عینی ترین ابعاد رنج ستمدیدگان تاریخ، به امکان رهایی از وضعیت موجود بر اساس ظهور لحظه ای موعودگرایانه و مسیحایی می اندیشد. این وجه از اندیشه بنیامین، به انحای مختلف آشکار و پنهان در رویکردهای متاخر از قبیل تاریخ فرودستان، مطالعات پسااستعماری و نیز تاریخ بدیل و جایگزین برجسته شده و منشا تاملات نوینی در رویکرد به تاریخ شده است. یکی از بارزترین وجوه نگاه نقادانه بنیامین، نقد ایده پیشرفت در تاریخ است که از دیدگاه وی برآمده از فلسفه فاتحان تاریخ است؛ این در حالی است که اوضاع شکست خوردگان تاریخ حکایت از رنج پیوسته ایشان است.

    کلیدواژگان: لحظه مسیحایی، تداوم، گسست، فرودستان، ماتریالیسم
|
  • Mohammad Ahmadimanesh * Pages 11-30

    The oldest historical accounts of early Islam and the first century AH are non-Islamic and non-Arabic sources in various languages, and one of these sources is the final section of the book Rish Melle by John Bār Penkāye in Eastern Syriac. In this text, some information about disagreements among Christians, the attitude of Christians especially Eastern Christians (Nestorians) toward the Arab conquests, some of the oldest beliefs of the Arabs, as well as some of the events of the Second Fitna and Muslim figures who played a role in it, especially in  Jazīrah, were expressed. But perhaps the most interesting aspect of this work is that it places all of these events within an eschatology scheme, which of course has been the dominant attitude among all Christians, as well as perhaps Muslims. The present paper analyzes this text in relation to early Islamic history and milieu and, where necessary, compares them with accounts from Islamic sources. The Information contained in Rish Melle about the events in Jazīrah is of special value. In general, although Bār Penkāye's chronology is sparse and sometimes inaccurate, it sheds new light on understanding the early Islamic milieu. More importantly, like many Christians, Bār Penkāye considers the Arab conquest a consequence of sinfulness among Christians and of course a temporary event that is the zenith of calamities befallen on people at the end of the world, which will eventually culminate in the second coming of Christ.

    Keywords: Aʿrāb, Bār Penkāye, Rish Melle, Nṣibin, Eschatology
  • Zoleikha Amini * Pages 31-52

    Identifying the position and place of "self and otherness" to characterize the continuation of the process of "Iranian-Islamic" identity in the thought of Nāmī Isfahani, historian of the Zandi era and the ideas influenced by it on his attitude in the reflection of narrations, is the subject of the present study in Gitisha.Due to the descriptive-analytical nature of the research, in this article, an attempt was made to introduce, study and investigate Giti Gosha through a conceptual and methodical understanding of its reports, to acknowledge the fundamental aspects of the political, religious and social life of this period of Iranian history. Isfahani's view on the subject of "insider and other", its reflection in the content and method of his historiography were closely examined. The research findings indicate that in Gitigsha, Karim Khan's eternal power, devotion to the Safavid dynasty and Iranian identity as defining and identifying elements of "self" have been the focus of Isfahani's letter and other issues are just a reflection of this idea. Also, since the thought, insight, language and concepts of historiography and historiography (epistemology) and the beliefs of " self and otherness ", the Isfahani name has shown itself well in the history of Gitigsha as a mirror, On the other hand, he says that he has considered three types of them in another way: "religious, political, cross-border" and accuses all of them of interfering in the internal affairs of Iran.

    Keywords: Historiography, Zandieh, Iranian-Islamic Identity, self, otherness, Isfahan's name
  • Panahi Yaghoub, Asghar Montazeralghaem *, Mohammad Ali Chelongar Pages 53-84

    Beginning in the West after the development of methodology and theoretical results in history, scientific historiography promoted the insights and methods of historians. It established new principles for the history of research. Inspired by these developments, contemporary Iranian historians also created new scientific frameworks, including Seyed Jafar Shahidi. Despite his theological and traditional origins, he benefited from the recent achievements of history in the fields of research on Islamic history and the life history of Shiite Imams. The present study mainly aims to study and explain the principles of historiography in Shahidi’s works to find the components of his historiography and answer whether they can be considered methodological and scientific. As a Muslim and Shiite historiographer, Shahidi believes to be influenced by social changes and responding to personal concerns and modern needs. Away from clutter, delusions, and excesses, these efforts have led to a kind of “religious historiography” aimed at strengthening and promoting religion and morality. Shahidi’s historiography has important methodological components such as the scientific and critical modification of narratives, the attempt to historically and methodologically explain some ideological ideas, the relative use of approaches and foundations of other sciences to provide comprehensive analysis and critique of the views of some Muslim or Orientalist writers. Shahidi tried to apply the aforementioned principles scientifically and methodologically as a literary historiographer, with expressive literature based on interrogative dialogue with historical subjects. However, in some respects, he does not go beyond traditional descriptions and has a strong religious influence; he may be considered a “neocentrist” historiographer.

    Keywords: Seyed Jafar Shahidi, Methodology, religious historiography, theology, history, neo-traditionalist
  • Yaqub Tabesh * Pages 85-107

    There are simple answers based on the author's own statements about the reason for writing the book of Tohfato al-Alam, which its subject is a description of Shah Sultan Hussein Safavid. The claim of this research is that the writing of Tohfato al-Alam is related to the crises that the Safavid government was facing at that time. This article seeks to clarify why Tohfato al-Alam was written in that historical and social situation by using critical discourse analysis. The crisis that had engulfed the Safavid rule at that time led Fenderski to present the Shah with a linguistic order as the central signifier around which other forces move and to see the imperfections and weaknesses of the Shah invisible, and instead of the forces around him to emerge. Know crises and weaknesses are effective and to blame. In the discourse of Tohfato al-Alam, the Shah, with his full personality, seeks to train other forces in order to organize the government and society.

    Keywords: critical discourse analysis, Writing Tohfato al-Alam, Fenderski, Shah Sultan Hussein
  • Atiyeh Sharitanejad Kiasari, Hadi Alemzadeh *, Younes Farahmand, Masoomali Panjeh Pages 109-130

    Abū ǰaᶜfar muḥammad ibn Ḥabīb Baḡdādī, a prolific writer and historian of the third century AH, has been attributed more than thirty-seven works, of which only eleven are available. Of these works, eight are in the category of historical works and three are in the category of books of literature and vocabulary. It has been attempted in this article to present a new typology of Ibn Habib's historical writings. By analyzing the themes and content of Ibn Ḥabīb 's surviving historical works, they can be classified into two major types of multiplegraphy and Monography (tribegraphy, mothergraphy and nomengraphy). al-muḥabbar is a multiplegraphy that is a combination of different types of historiography under 175 titles has various content in sīra, biographies of ṣahāba, genealogy, women status, history of the Caliphs, manāqib and maṭālib figures and information on Arab customs; but al-munammaq fī aḳbār-i qurayš and ummahāt-u al-nabī is an instance of monography which can also be termed as »tribegraphy« and » Mothergraphy «. Other works of ibn ḥabīb such as asmāᵓu al-muḡtālīn min al-ašrāf fī al-ǰāhilīya wa al-islām, asmāᵓu man qutila min alššuᶜarāᵓ and muk̠talif-u al-qabāᵓil wa muᵓtalifuhā which are among Ibn ḥabīb's innovations and are of the monograph type, can be categorized as nomengraphy.

    Keywords: Ibn Ḥabīb Baḡdādī's Historiography, Multiplegraphy, Monography, tribegraphy, Mothergraphy, Nomengraphy
  • Somayeh Abbasi * Pages 131-151

    According to the definitions of experts, the place of written memoirs is among the primary and important news sources in historiography. The historical study of the formation process and its development in the history of Iran is proof of this claim. This research is an analytical approach and methodological approach about the relationship between memoir and reality and a convincing answer to the question of the validity of memoirs in the form of "autobiography" to what extent is valid for use in historiographical research. One of the results of this research is the verification of narrations of memoir texts based on other documentary sources as well as validation based on the pattern of "frequency of narration" about an event. In addition, based on the immeasurable sides of these memoirs, such as the difficulty of perspective and the unique position of the narrator in the narrative, in the second approach, these memoirs can be considered as works for identifying their narrators as influential people in historical events.

    Keywords: Memoir, Fact, Historiography, Autobiography
  • Zahra Ghadiyani Nejad Razaki *, Foad Pourarian, Hossein Moftakhari, Alireza Moradi Pages 153-176

    Psychology as a discipline concerned with human behavior can provide history researchers with new perspectives to reread the past. No knowledge is capable of recognizing all aspects of human life by itself.Two interdisciplinary approaches, namely historical psychology and psychological history, or psychohistory, were developed through the connection of history and psychology. In psychological history, historians endeavor to apply psychological theories and methods to analyze historical phenomena in the same way that psychologists benefit from historical approaches to explain human behavior in historical psychology. The interaction between psychological and biological explanations and the advances in neurosciences, paved the way for presenting a new approach in history, i.e., neurohistory, which introduced the brain as the focus of history narration by foregrounding the evolution theory.By describing the historical process of the history-psychology association, emphasizing psychological history, and accentuating the application of psychology and its pertained knowledge, i.e., biology, the author attempts to introduce a new attitude toward explaining human behavior and analyzing historical events rarely known in Iran. It is possible to set forth the evolution development in relation to human behavior besides physical structures. Both the human body and psyche have been developed in a single historical process.

    Keywords: Historical psychology, Psychological history, Psychohistory, Neurohistory
  • Abbas Ghadimi Gheidari *, Elham Mohammadali Goshayesh Pages 177-210

    During the constitutional period, new communication tools appeared in the Iranian press. Following the Political open space of the constitutional period; caricatures were one of the tools that were used in some newspapers and publications to criticize the political and social conditions of the society. The Azerbaijan newspaper was one of these newspapers at the Azerbaijan state that used caricatures alongside the political, social, and economic articles as a novel and efficient way of conveying criticism. The use of this new tool, in addition, to attracting the audience, successfully reflected the image of the political, social, and economic problems that were inflicted on the poor strata of the society as well. The caricatures of Azerbaijan newspaper covered different topics such as the interference of foreign countries in the internal affairs of Iran, unjust actions of the rulers with the poor people, and a new concept such as freedom and the constitution. This paper uses the content analysis method, historical insight from thoughts, approaches, outcomes, and impacts of the Azerbaijan newspaper and its caricatures on the Iranian society and the Azerbaijan state during the constitutional period. Furthermore, it is for the first time that caricatures of the Azerbaijan newspaper have been chosen as the subject of an independent study.

    Keywords: Iran, Constitutional, Azerbaijan newspaper, caricature, content analysis
  • Abdolrahim Ghanavat *, Maryam Oraee Ghadiri Pages 211-234

    Nowruz, one of the ancient, central and glorious Iranian holidays that was even practiced in the Islamic era, is reflected in the works of famous authors so that they have composed specific books called Nowruznameh. This article, using a descriptive-analytical method, attempted to study the genesis, development, language, structure, content, dispersion and other issues pertained to these works up to the 9th century A.H. The main question concerns the contributing factors and drives of writing Nowruznameh as well as the expansion and appeal of such works. The results suggest that the composition of Nowruznameh began in the second century A.H. but it reached its zenith in the third and fourth centuries A.H. Nowruznamehs have a fluent and simple language and the most frequently discussed topics in these works include the rituals and traditions of Iranian kings in observing Nowruz, the development of a calendar based on Iranian Nowruz, the resolution of the inconsistency in the time of collecting taxes, and tolls, the rationales behind Iranian festivals, Nowruz poems, and customs, the consequences of Nowruz being designated to a certain day of the week, and discussion of the jurisprudential rules of Nowruz.The primary motivation of Nowruznameh authors was their literary interests and tendencies, and their efforts to sustain and revive Iranian culture and civilization in the Arab-Islamic era on the other. Of the seventeen Nowruznamehs whose names have been recorded in various sources, only five works are available

    Keywords: Nowruz, Neyruz, Nowruznameh, Iranian festivals
  • Mohsen Lotfabadi * Pages 235-259

    Although Hazin Lahiji is known as a poet, part of his fame comes from his history books. Between his various books, there is two books in the field of history that reveal his approach in this field. So many researches have been done on Hazin Lahiji's literary character or other aspects of his life, but no research has been done on his historical insights. This article intends to examine the historiography And historical Perspective of Hazin Lahiji in order to find out in which intellectual frameworks Hazin Lahiji has addressed the history and authored his work. The results of this article show that Hazin was in line with the historiography of his time in characteristics such as lessoning from the past, fatalism, ethics and patriotism and wrote his history in these intellectual frameworks. In these features, he used the heritage of Iranian historiography. But in characteristics such as being outside the formal framework, having a specific idea, having a critical approach and writing the history of the people, he was outside the dominant paradigm. His comprehensiveness in various sciences was influential in this matter.

    Keywords: Hazin Lahiji, Historical Perspective, Historiography
  • Mohsen Nasiri Ardali, Manijhe Sadri *, Nozhat Ahmadi, Masomeh Garadagi Pages 261-285

    Mohammad Shafi Tehrani, Indian born from an Iranian origin, has written the book Meraat al-Sadiqin from 1729 to 1746, in four sections with the aim of presenting the history of the Timurids of India. A separate section of it, was published in the history of Afshari under the title of Nadernameh and Meraat E-Varedat. In this article, an attempt was made to express in a descriptive-analytical method, with the help of library resources to show how the Nadernameh and the Meraat E-Varedat can be the same as the Meraat al-Sadiqin. What are the reasons for the similarities and differences between Mohammad Shafi's historiography and the Iranian historiographical tradition? What issues were involved in choosing the type of historiography he used? This study shows that both works, due to the similarity of the writing method and thematic relationship and Tehrani reference to the general name of the work in both versions that have been neglected by the editors, is the same part of a single work entitled Meraat al-Sadeqin. Despite the continuation of the Iranian historiographical tradition in Merat al-Sadiqin and to some extent the tendency towards tolerance and open-mindedness, distance from Iran, familiarity with Persian literature and interaction with Iranian writers living in India, accessing to and influence from Iranian sources, his time and place in narrating history, being influenced by the Indian intellectual atmosphere and having Sufi beliefs and the prevalence of this kind of attitude in Tehrani’s thought determine the type of orientation in his method of historiography.

    Keywords: Historiographical Method, Mohammad Shafi Tehrani, Meraat Al-Sadeghin, Meraat E-Varedat, Nadernameh
  • Reza Nasiri Hamed * Pages 287-307

    The connection of history with the “now” has been emphasized in various theories, especially in recent times. Accordingly, just as the past affects the present, so can the present affect our understanding of the past. In history, especially from the point of view of the subaltern and the oppressed, the situation is not a special and exceptional situation rather than it is a permanent rule throughout history. In his works, especially in his theses on history, Walter Benjamin refers to the continuation of the historical situation of the suffering and while emphasizing the most objective aspects of the suffering of the oppressed in history, thinks on the possibility of liberation from the status quo based on the emergence of the Messianic moment. This aspect of Benjamin's thought has been highlighted in various overt and covert later approaches such as Subaltern history, postcolonial studies, and alternatve history, and has been the source of new reflections on the approach to history. One of the most prominent aspects of Benjamin's view is the critique of the idea of ​​progress in history which in his view is derived from the philosophy of the conquerors of history. However, the situation of the defeated in history is a sign of their continued suffering.

    Keywords: Messianistic Moment, continuity, Non Continuity, Subaltern, materialism