فهرست مطالب

نشریه مطالعات نقد زبانی و ادبی
پیاپی 21 (تابستان 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/10/01
  • تعداد عناوین: 6
|
  • سهیلا مبارکی صفحات 5-21

    میخاییل باختین نظریهپرداز روسی، در عرصه نقد و نظریه ادبی مفاهیمی را مطرح کرده که امکانات جدیدی پیش روی تحلیلگران آثار ادبی و هنری قرار داده است. یکی از مهمترین مفاهیمی که درباره منطق گفتگویی بیان کرده، کارناوال است. کارناوال یکی از زمینه های ایجاد کلام چندآوا است که منجر میشود آواهای متفاوت و مختلف بی هیچ محدودیتی به گوش برسد و شادی و خنده بیافریند. کارناوال برآمده از جشنهای تودهای مردم در سده های میانه است که در کلام با مولفه هایی نظیر تمسخر و شوخی، نفی ارزشهای حاکم بر جامعه، آمیختگی مرگ و زندگی، توجه به جسم و لذتهای جسمانی، انتقادهای اجتماعی و به طور کلی، با هرآنچه به رویارویی گفتمان تودهای و غیر رسمی با گفتمان رسمی و غالب راه میبرد، نشان داده میشود. رضا قاسمی از جمله نویسندگان توانای ایرانی است که در اولین رمان خود به نام همنوایی شبانه ارکستر چوبها به این مقوله پرداخته است. در این پژوهش به این موضوع پرداخته میشود که این رمان تا چه میزان با مولفه های سخن کارناوالی همخوانی دارد؟ دستاورد پژوهش حاکی از آن است که بسیاری از مولفه های سخن کارناوالی نظیر مرگ اندیشی و آمیختگی مرگ و زندگی، توجه به ابعاد جسمانی حیات انسانی، نفی ارزشهای حاکم بر جامعه، انتقادهای اجتماعی، بحران هویت، گروتسک و غیره از مضامین غالب این رمان هستند. از این رو فضایی چند صدا و گفتگوگرا بر آن حکمفرماست.

    کلیدواژگان: باختین، کارناوال، *رئالیسم گروتسک، چندصدایی، رضا قاسمی
  • نصرالله زیرک صفحات 22-38

    رویکرد«بینامتنی»با مطالعه روابط بین متنها زمینه فهم بهتر آنها را فراهم میکند. کریستوا اصطلاح «بینامتنی» را با تاکید بر نظریه مکالمه گری باختین که قایل به گفتگ ومندی متون با هم است، ابداع کرد. این رویکرد به رابطه لفظی یا معنایی یک متن به عنوان متن حاضر و یک یا چند متن دیگر به عنوان متن غایب میپردازد. بر این اساس، غزلیات حافظ قابلیت بررسی با این رویکرد را دارد و این شاید به خاطر قرار گرفتن وی در پایان دوره کلاسیک باشد که توانسته بیشترین مکالمه گری و رابطه بینامتنی را با متنهای دوره خود و پیش از خود برقرار کند. هدف مقاله حاضر اثبات این مکالمه گری و تحلیل بینامتنی نشانه های قصص انبیا با شعر حافظ است. در شعر او قصص قرآنی و حواشی آن با تمام زیبایی هایشان نفوذ دارد و نمیتوان آنها را صرفا تلمیح دانست، زیرا این قصص در ساختار زبانی غزلیات به شکلی به کار رفته اند که ادعای تاثیرپذیری حافظ را از این منابع به صورت بینامتنی ثابت میکند. در واقع، حافظ با وامگیری از قصص قرآنی که نشانه هایی تاریخی و ارجاعی داشتند و جابهجایی نظام آن نشانه ها و تاویلشان، آنها را به نشانه هایی درون متنی و نمادین بدل کرده، و متنی تازه پدید آورده است. روش تحقیق با استناد به مفاهیم مکتب بینامتنی میخاییل باختین، ژولیا کریستوا، ژرار ژنت، و رولان بارت انجام گرفته است.

    کلیدواژگان: غزلیات حافظ، رویکردهای بینامتنی، قصص قرآنی، زبان رمزی
  • آرش آذرپیک، نیلوفر مسیح صفحات 39-61

    جوهر یکی از مفاهیم بنیادین فلسفه است، که از تالس تا زمان اکنون دستخوش تطورات سیستماتیک شده است. در ابتدا فلاسفه به دنبال مادهالمواد بنیادین هستی بودند و هر یک مادهای را با مستندات به خصوص پیشنهاد میکردند. تا اینکه افلاطون با طرح ایده (مثل) و ارسطو با عنوان جوهر قایم به ذات این شاخه تفکری را تکوین بخشیدند. و از زمان ارسطو تا امروز جوهر به مثابه ذات هر پدیداری شناخته شده است. جوهر، جنس نخستین و بنیادین هر چیز است که برای بودن به هیچ چیز دیگری متکی و نیازمند نیست. در این نوشتار مفهوم جوهر از نظر فلاسفه پیش اسقراط، عقلگراها، تجربه گراها و اندیشه های معاصر بررسی شده است. و در نهایت تفاوت و تشابه آنها را نسبت به هم بیان و در نتیجه به تعریف جوهر و خصوصیات آن از منظر تفکر فلسفی مکتب اصالت کلمه خواهیم پرداخت. که برمبنای عمیقگرایی (که هستی را در دو ساحت محدود ثابت و با حفظ و همراهی آن ساحت بیپایان متغییر تبین کرده است) نه مطلق (ذات=غیرتاریخی گرایی) و نه نسبی (قرارداد=تاریخی انگاری) شکل گرفته است؛ که در تقابل با تعریف ارسطو که بنیانروایت جهان سنت و حتی بسیاری از نحله های مدرنیسم است، بر بنیانروایت عمیقگرایی نگرشی نوین را نسبت به مفهوم جوهر تبیین میکند.

    کلیدواژگان: جوهر، عمیق گرایی، مادرمائیک، تشکیک موجودی، نشانه سوژگی
  • مهسا کاظم پور، لیلا رستم پور اطاقوری صفحات 62-81

    ادبیات تطبیقی شاخهای از مطالعات ادبی است که در باب شباهتها و تفاوتهای آثار مختلف در فراسوی مرزهای ملل بحث میکند. نویسندگان به دلیل دغدغه های فکری مشترک و بافتار فرهنگی مشابه در جوامع گوناگون، متونی تولید میکنند، که علاوه بر تفاوتها، زمینه های مشابهی دارند. پژوهش حاضر، داستان کوتاه سیمین دانشور (ایرانی) و رمان پر ماتیسن (انگلیسی) را با توجه به مولفه های رمانتیسم بررسی کردهاست. جستار حاضر با روش تحلیلی- توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای است. عامل اصلی سیر حوادث دو داستان، عشق است. نویسندگان، شخصیتهای اول داستانشان را بین عشق و هوس به انتخاب وامیدارند، در رمان پر، عشق هوسآلود راجر منجر به خودکشی وی میشود، اما در داستان کوتاه اشکها، دانشجوی دختر با گرایشی معقولانه، از عشق صرف نظر میکند. دو داستان از زاویه دید من روایتی برای معرفی شخصیتها استفاده کرده اند و با وجود تفاوتهای ذاتی در ساختار، از لحاظ بافت رمانتیکی با هم شباهت دارند.

    کلیدواژگان: ادبیات تطبیقی، رمانتیسم، رمان پر، داستان کوتاه اشک ها
  • مسعود مقیمی صفحات 82-92

    رونق ادب و شعر فارسی در دوره سلطنت خوارزمشاهیان امری است که کمتر بدان توجه شده است. دوران حکومت خوارزمشاهیان دورانی است که در آن تاریخ ایران با تاریخ مغول پیوند خورده و فصلی جدید در تاریخ و فرهنگ و ادبیات ایران شکل میگیرد. به خصوص در موضوع ادبیات که در این دوره نیز همچون دیگر ادوار تاریخ ایران، فصل مهمی از تاریخ ادبی ایران شکل گرفت که در ادوار بعدی به رشد و تحول و تطور شعر پارسی کمکهای شایانی کرد. لذا در این جستارکوشش کرده ایم که نخست در مورد شهر خوارزم و پیشینه آن مختصری صحبت نماییم، تاریخ خوارزم را مروری کرده و سپس خاندان خوارزمشاهی را به صورت اجمالی بررسی نماییم. سپس در ادامه با تکیه بر اسناد تاریخی و منابع ادبی، به شعرای عصر خوارزمشاهی و نقش آنها در رونق شعر و ادب پارسی بپردازیم.

    کلیدواژگان: ادبیات درباری، خوارزمشاهیان، شعر پارسی
  • راضیه حسن زاده، معصومه ارجمندی صفحات 93-108

    پژوهش حاضر به بررسی اثر آموزش مشخصه های معناشناختی واژگانی بر مهارت خواندن دانش آموزان نارساخوان ایرانی پایه سوم ابتدایی میپردازد.بدین منظور، بیست دانش آموز دختر نارساخوان پایه سوم ابتدایی از میان 157 دانش آموز هشت مدرسه ابتدایی رشت براساس آزمون تشخیص اختلالات خواندن شناسایی شدند. همه دانش آموزان انتخاب شده نه ساله بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و ده دانش آموز به طور تصادفی به عنوان گروه آزمایش و ده دانش آموز به عنوان گروه شاهد تعیین شدند. آزمون معناشناختی واژگانی برای پیش آزمون و نیز برای پس آزمون برای همه شرکت کنندگان اجرا شد. برای گروه آزمایش برنامه ده هفتهای آموزش خواندن کتاب درسیشان از طریق آموزش معناشناختی واژگان درنظر گرفته شد. گروه شاهد همان آموزش را از طریق روش جدید سیستم آموزشی ایران دریافت کردند. داده های گردآوری شده با استفاده از آمارتوصیفی، آزمونهای تی تست مستقل و مزدوج، آزمون لوین و ضریب همبستگی پیرسن به کمک نرم افزاز SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش با توجه به ارزش میانگین بالای گروه آزمایش در پس آزمون در مقایسه با گروه شاهد حاکی از آن است که به کارگیری آموزش معناشناختی واژگان در یادگیری خواندن دانشآموزان نارساخوان موثر بوده است. همچنین، آموزش معناشناختی واژگان نه تنها برای ارتقای مهارت خواندن دانش آموزان نارساخوان موثر است، بلکه فرایند شناختی آنان را در یادگیری مواد آموزشی سایر دروس برای کسب پیشرفت تحصیلی به کار میگیرد.

    کلیدواژگان: زبان یادگیری، معناشناختی واژگانی، نارساخوانی