فهرست مطالب

نشریه مبانی فقهی حقوق اسلامی
سال شانزدهم شماره 1 (پیاپی 31، بهار و تابستان 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/09/21
  • تعداد عناوین: 13
|
  • امکان سنجی توسعه عوامل توارث
    سید حامد حسین حسینی*، امیررضا دهقانی نیا، شیرین شاهی صفحه 1

    تحقیق حاضر با عنوان"امکان سنجی توسعه عوامل توارث"، به این موضوع پرداخته است که آیا امکان توسعه موجبات ارث به واسطه نقش اراده در عوامل توارث وجود دارد یا خیر؟پاسخ به این سوال از طریق تبیین نقش اراده درعوامل توارث و بررسی الغاء خصوصیت و نصوص معارض با توسعه عوامل توارث بیان شده است.توسعه عوامل توارث از طریق دو دیدگاه مطرح شده است. دیدگاه اول با نگاه مطلق ارادی و اصل ارادی بودن در اعمال بدین نحو حاصل می شود که ما درعقود که حاصل توافق اراده ها است، می توانیم شرط ارث بری را قراردهیم و بر مبنای دیدگاه دوم که ولاء ضمان جریره را یک عقد حمایتی و مسیولیتی معرفی می کند و این ولاء را از موجبات توارث می داند، هیچ خصوصیتی نداشته، لذا قابل الغاء خصوصیت است و می توان از این طریق حمایت را از موجبات توارث دید و سبب توسعه عوامل توارث شد. در این خصوص مواردی نیز وجود دارد که مصداق این ولاء هستند، ازجمله عقد فرزندخواندگی و فرزند ناشی از اهدای گامت است. در همه این مصادیق نوعی حمایت و مسیولیت دیده می شود. بنابراین درصورت عدم وجود رابطه خویشاوندی امکان درج شرط ارث بری در آنها وجود خواهد داشت.

    کلیدواژگان: اراده، ارث، عوامل توارث، ضمان جریره
  • مبانی فقهی وحقوقی جرم انگاری امتناع از امداد ونجات در فرض عدم وجود تکلیف وقرارداد
    مهری صالحی، ابراهیم یاقوتی*، ولی رستمی صفحه 2

    نهادینه شدن فرهنگ یاری رسانی به شخص در معرض خطر،نیازمند مبانی محکمی است تا بتواند به پشتوانه آنها همیشگی وماندگار باشد.امتناع از یاری رسانی به شخص در معرض خطر مخالف با موازین فقهی وحقوقی و همچنین اخلاقی ومذهبی می باشد و طبق ماده واحده قانون مجازات خودداری از کمک به مصدومین،ترک این وظیفه عام بر اساس مبانی مختلفی جرم انگاری شده وبراساس قاعده« قاعده التعزیر لکل محرم»موجب تعزیر یاری نرسان می شود.پژوهش حاضر به روش توصیفی وتحلیلی وبا هدف بررسی و شناخت مبنا ومرجعی که به واسطه آن،شخص ملزم به حفظ جان دیگری می شود، به این سوال می پردازد که مهمترین مبانی وسرچشمه هایی که حکم به وجوب یاری رسانی را ضروری دانسته کدامند؟امتناع از یاری رسانی به شخص درمعرض خطر از مبانی مختلف حقوقی ازجمله تعاون اجتماعی،احترام به حق حیات طبیعی،اندیشه های سودگرایانه ،اراده دولت ها و انگیزه های اجتماعی سرچشمه می گیرد .از مبانی فقهی نیز می توان به قاعده های فقهی«اعانت بر اثم»،«قاعده لاضرر»،«قاعده التعزیر لکل محرم» و امر به معروف و نهی از منکر اشاره کرد.همچنین می توان با توجه به آیه«إن الله یامر بالعدل و الإحسان »،احسان در معنای لغوی آن را نیز بعنوان یکی از مهمترین منابع فقهی لزوم یاری رسانی به شخص دیگری بر شمرد. یافته های پژوهش،جایگاه امداد ونجات واهمیت وضرورت یاری رسانی به شخص مضطر را در فقه بیان می کند.و از آن جایی که فقه مهمترین منبع حقوقی محسوب می شود لذا جرم انگاری این مورد در ماده واحده از منبع فقهی تغذیه می شود.

    کلیدواژگان: امتناع، امداد، نجات، مصدومین، جرم انگاری، مبانی فقهی، مبانی حقوقی
  • بررسی اختیارات حق بر تادیب کودک در فقه شیعه و نظام حقوقی ایران
    سجاد الهی*، کریم صالحی، عباس جزائری فارسانی صفحه 3

    حقوق والدین از جمله ولی طفل و کودک از جهت مصلحت اندیشی ضوابط و اختیاراتی را برای آنان در نظر می گیرد که ممکن است نوع استفاده از این اختیارات سبب تضییع حقوق کودکان نیز شود. از آن جمله است حق تنبیه کودک. در حقیقت حق مصلحت طفل در قانون مدنی برای ولی در نظر گرفته شده است در حالی که در بند ت ماده 158ق.م.ا. حق تنبیه کودک را برای ولی و سایر سرپرستان قانونی را از منظر تادیب و محافظت که نوعی تفسیر موسع از رعایت مصلحت است به رسمیت شناخته است. بنابراین این دوگانگی مبنا شناسی حق تادیب و اقدامات ولی از جهت رعایت مصلحت می تواند موجب سوء رفتارهایی نسبت کودکان علی الخصوص توسط سایر سرپرستان غیر ولی به شمار آید. بنابراین در پاسخ به این پرسش که آیا رعایت مصلحت که ضابطه مدعی و منکر و مصادره به نفع ولی و سرپرست در این مقام می باشد، شامل حال سایر سرپرستان قانونی نیز می شود یا آنکه تفسیر مذکور صرفا در حیطه اختیارات ولی است و سایر سرپرستان برخلاف مدعی و منکر ذکر شده باید رعایت مصلحت مورد نظر را اثبات نمایند. در این طریق با جستاری که در تحلی آراء و منابع معتبر فقهی صورت پذیرفت؛ نظر بر مورد اخیر یعنی افتراق سیاست اثباتی قضایی در خصوص سایر سرپرستان نسبت به ولی باید در نظر گرفت. از طرفی اصل تفسیر مضیق و حمایت از متهم در جریان امر کیفری مخالف چنین تفسیری است و از طرفی دیگر لزوم پایبندی به مبادی اسلامی و میزان ولایت تشریعی لزوم ترجیح پایبندی به مبانی اسلامی مسیله و تبعیت اثر از مبنا را مجری جریان ترجیح می باشد. یافته این پژوهش ناظر بر مورد اخیر و لذا به عنوان نوآوری این پژوهش می باشد. در نهایت اصلاح ماده 9 حمایت و ماده 158 قانون مجازات اسلامی پیشنهاد میگردد.

    کلیدواژگان: حق بر تادیب، حق تنبیه کودک، حقوق کودک، کودک آزاری
  • آموزه های اسلامی و جرم زدایی
    محمد غفاری، رحیم نوبهار* صفحه 4

    این مقاله به شماری از مبانی و مفاهیم فقهی و اسلامی می پردازد که به موجب آنها جرم زدایی مجاز یا ‏حتی ضروری می شود. تاکید آموزه های اسلامی بر مداخله کمینه در حقوق و آزادی های شهروندان و بویژه عدم ‏دخالت در حریم خصوصی آنان، ضرورت توسعه خیر و فضیلت از راه‎ هایی جز الزامات قهری و بیرونی، لزوم ‏مشروعیت و مقبولیت نظام عدالت کیفری و ضرورت توجه به یافته های تجربی حاصل از جرم انگاری بویژه یافته هایی که بی فایده گی جرم انگاری را اثبات نماید از جمله بنیادهایی است که جرم زدایی در زمینه های غیرضرور را ‏ایجاب می نماید. البته برابر مبانی اسلامی، جرم زدایی از برخی رفتارها زیر تاثیر ملاحظات عملی هرگز به معنای ‏قبح زدایی از اعمالی که شرعا ناروا قلمداد شده است نخواهد بود. آنچه برابر متون اسلامی قبیح قلمداد شده -خواه از ‏جنس فعل باشد یا ترک فعل- قابل قبح زدایی نیست. اما از آن جا که جرم انگاری و جرم تابع مصالح و ملاحظات ‏عملی متعددی است هر عملی هرچند قبیح ضرورتا جرم قلمداد نمی شود. به علاوه، مبارزه با پدیده های نابهنجار به ‏جرم انگاری یا اصرار بر جرم نگاه داشتن یک رفتار نامطلوب منحصر نیست.‏

    کلیدواژگان: فقه کیفری، جرم انگاری، کنترل اجتماعی، تعزیرات، اصل حداقلی بودن حقوق کیفری
  • چالشهای ادله فقهی فیض کاشانی و محقق سبزواری در باب حرمت غنا
    داوود حسن پور*، راضیه اکبری صفحه 5

    چکیده مسیله غنا از دیرباز در فقه شیعه مورد بحث بوده و دیدگاه های گوناگونی درباره آن مطرح شده است. گرچه فقهای عامه غنا را فی نفسه حرام نمی دانند، بلکه معتقدند که باید با محرمات دیگر مقارن باشد؛ اما فقهای شیعه فی الجمله بر حرمت فی نفسه غنا ادعای اجماع کرده اند. تنها اختلاف نظر بین فقهای شیعه، در این مسیله است که آیا همانگونه که عده ای از فقیهان به آن قایل هستند، غنا در کلام حق هم حرام است، یا اینکه غنا حتما باید در کلام لهوی باشد، آنگونه که برخی دیگر قایل به آن هستند. در این میان، برخی از فقهای متاخر مانند محدث کاشانی در وافی و محقق سبزواری در کفایه الاحکام قایل شده اند که غنا فی حد ذاته حرام نیست؛ این عده در بیان اختلاف نظر خود، ادعا می کنند که روایات ناهی از غنا، منصرف به متعارف غنا در آن زمانی بوده که مقارنات حرامی وجود داشته است؛ مانند زمان بنی امیه و بنی عباس که زن ها در حضور مردها و در قالب کلمات باطل غنا می خواندند و از آلات ملاهی نیز استفاده می کردند

    کلیدواژگان: غنا، امامیه، فیض کاشانی، محقق سبزواری، حرمت غنا
  • حاکمیت قاعده لاضرر در اسناد رسمی
    نادره جعفرزاده، اصغر عربیان* صفحه 6

    قاعده لاضرر، یکی از قواعد مهم و آمره فقهی است که در موضوع و محمول به نحو توسیع و تضییق حکومت واقعی دارد یعنی موضوع و حکم ضری را واقعا و نه ظاهرا برمی دارد. چه در قول نفی ضرر یا نهی از ضرر، چه شرعی یا حکومتی. در اسناد رسمی لازم الاجرا -که به تجویز قانونگذار بدون نیاز به طرح دعوا در دادگاه، مبادرت به اجرای مفاد سند میگردد- حکم ضرری طی فرایندی مرفوع خواهد بود. بدین نحو که درصورت محرز بودن ورود ضرر حاصل از نفس عملیات اجرایی به محض اعلام هریک از طرفین و یا ثالث ، قابل رسیدگی در اداره ثبت محل ، سپس در هیات نظارت است. این فرایند رسیدگی به اعتراض، ترجمان حاکمیت لاضرر است که از سوی قانونگذار بلحاظ اعتباربخشی به اسناد رسمی لازم الاجرا و در راستای اهدافی که در رسمیت بخشی به اسناد مطرح است بدون نیاز به طرح دعوا در دادگاه، به ادارات ثبت واگذار شده است. در هر حال به حکم رای هیات عمومی دیوان عالی کشور امکان تظلم به دادگاه و شکایت از تصمیم قطعی هیات عالی نظارت به قوت خود باقی خواهد بود.

    کلیدواژگان: لاضرر، نفی حکم، نهی شرعی، نهی حکومتی، سند رسمی، ادله اولیه
  • ظرفیت های نظریه منطقه الفراغ وکاربرد آن درعلم حقوق وتقنین
    فرزانه سالم رهبر، سید محمدرضا آیتی*، کاظم رحمان ستایش صفحه 7

    یکی از مهم ترین نقشها و کاربردهای نظریه منطقه الفراغ کاربرد آن در تدوین و تشریع قوانین است. مقصود از منطقه الفراغ منطقه ای است در شریعت که خالی از حکم الزامی ثابت است. بر طبق این نظریه حاکم اسلامی در منطقه ای که خالی از احکام الزامی ثابت است به تشریع قوانین می پردازد. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی به واکاوی ظرفیت و کاربست نظریه منطقه الفراغ در تدوین و تشریع قوانین می پردازد. طبق نظر اهل تسنن مصلحت به عنوان منبعی برای تشریع احکام و قوانین است. در حالی که طبق نظر عالمان شیعه مصلحت موضوعی برای تغییر احکام است و در منطقه فارغ از حکم با لحاظ مصلحت می توان به تدوین قوانین پرداخت. با استقرایی که در مبانی حقوق معاملات در تجارت و معاملات ساده و قراردادهای نوین حقوق اداری صورت گرفت، منطقه فراغ قراردادهای تجاری، نفع تجارت و نه تجار، منطقه فراغ معاملات ساده، عدالت محوری و نفع طرفین، منطقه فراغ قراردادهای حقوق اداری، نفع عمومی در جایی که تصدی گری دولت در نهاد معامله کننده وجود دارد و ذکر مصلحت در خصوص قرارداد نهادی که حاکمیت دولت است، معرفی شده و مجموعا به عنوان دستاورد نوآورانه این پژوهش معرفی می گردد.

    کلیدواژگان: منطقه الفراغ، ظرفیت های منطقه الفراغ و تشریع قوانین در آن، مبانی حقوق معاملات وقراردادهای تجاری
  • امکان سنجی فقهی و حقوقی شمول حکم ماده 91 قانون مجازات اسلامی نسبت به مجرمان دچار اختلال نسبی قوه تمییز و ادراک
    فاطمه نوری رومنان، عباس تدین*، بهنام یوسفیان شوره دلی صفحه 8

    قانونگذار در ماده 91 قانون مجازات اسلامی، حکمی مقرر کرده که از جهاتی، قابل دفاع ولی از جهاتی، قابل رد است. جهات عدم قبول این ماده، اهمیت بیشتری دارد و کارکردهای مثبت آن را با چالش مواجه کرده است. از جهات قابل انتقاد می توان به اسقاط دو مجازات حد و قصاص به شرط اثبات شبهه در رشد و کمال عقل در مجرمان بالغ زیر 18 سال و دوم امکان سقوط این دو مجازات، فقط در مورد مجرمان بالغ زیر 18 سال اشاره کرد که با نگرشی واقع بینانه، دلیل منطقی برای هیچ یک، نمی توان یافت. اما در مورد پذیرش این ماده می-توان گفت که قانونگذار، وجود شبهه در رشد عقل را دلیل بر عدم تمییز و ادراک در مجرمان بالغ زیر 18 سال دانسته و بر همین مبنا، سقوط مجازات را نسبت به آن ها ممکن دانسته است. در ارتباط با جهت اخیر، این سوال مطرح می شود که آیا حکم این ماده را بر اساس این جهت، می توان نسبت به مجرمان دچار اختلال نسبی قوه تمییز، تسری داد یا خیر؟ این مقوله، از حیث فقهی و حقوقی، قابل بررسی است. به نظر می رسد چنانچه فلسفه تصویب این ماده را اثبات شبهه در رشد و کمال عقل مجرم بدانیم، باید گفت هیچ یک از دو جهت رد حکم این ماده که مورد اشاره قرار گرفت، خصوصیتی ندارند و لذا حکم مقرر در این ماده، نسبت به همه مجرمانی که دچار اختلال نسبی قوه تمییز و ادراک هستند، قابل تسری است و بنابراین، نسبت به مجرمانی که دچار این وضعیت هستند، باید فرض را بر عدم تحقق مسیولیت کیفری و عدم امکان تعیین و اجرای مجازات، خواه حد و قصاص و خواه دیگر مجازات ها گذاشت. گفتنی است نوع نوشتار، بنیادی، رویکرد آن، توصیفی-تحلیلی، روش انجام آن، مطالعه کتابخانه ای و ابزار گردآوری اطلاعات در آن نیز فیش برداری است.

    کلیدواژگان: اختلال نسبی قوه تمییز و ادراک، سقوط مجازات، عدم مسئولیت کیفری، رشد و اهلیت جزایی، ماده 91 قانون مجازات اسلامی
  • تاثیر حرج استقبالی در رافعیت حکم
    رضا پورصدقی*، فاطمه قریب بلوک صفحه 9

    شمول قاعده لاحرج بر فرض «حرج استقبالی» اعم از یقینی و احتمالی، دارای آثار مهمی در مسایل فقهی و حقوقی است. با این حال در منابع فقهی بحث مفصل و مستقلی دراین موضوع صورت نگرفته است. در برخی موارد انسان با موضوعاتی مواجه است که در صورت عدم چاره اندیشی، در آینده موجب مشکل یا مشکلات طاقت فرسا گردیده به گونه‎ای که راه گریزی برای آن متصور نیست حال سوال این است که در چنین مواردی آیا می توان با استناد به حرج استقبالی حکم فعلی را رفع کرد؟ مطالعه حاضر که با روش تحلیل انتقادی منابع فقهی را مورد ارزیابی قرار داده نشان می دهد دو قول عمده در این زمینه مطرح است طبق یک دیدگاه استناد حرج متوقف بر صدق فعلی حرج است و طبق دیدگاه دیگر حرج استقبالی نیز موضوع قاعده حرج بوده و رافع حکم الزامی است. استواری هر دیدگاه بر ادله متعدد یکی از چالش های حل این مسیله است. از منظر نگارندگان برای حل این مسیله حرج استقبالی یقینی از حرج استقبالی احتمالی باید تفکیک یابد. در حرج استقبالی یقینی ادله رفع حرج از استواری بیشتری نسبت به ادله عدم رفع برخوردار است ولی حرج استقبالی احتمالی دارای تفصیل بین شدت و ضعف احتمال است.

    کلیدواژگان: قاعده حرج، حرج استقبالی، حرج احتمالی، حرج فعلی، رفع حکم
  • باز پژوهی مبانی فقهی مسئولیت مدنی رسانه ها
    مریم پوربابایی*، فریبا پهلوانی، عباس سماواتی صفحه 10

    اهمیت موضوع رسانه ها در عصر کنونی بر کسی پوشیده نیست. در دنیای امروز رسانه ها به عنوان یکی از ابزارهای مهم و پرنفوذ در زندگی مردم و فکرو اندیشه آنان محسوب می گردد. گسترش رسانه ها و استفاده بشریت در عرصه های گوناگون از آن، سبب شده است تا یکی از چالش های مهم در قرن اخیر باشد. نبود قوانین مستحکم در حوزه های مختلف رسانه ودرنوردیدن اخلاق و حریم های انسانی در رسانه ها، دولت ها را برآن داشته تا بصورت جد در حوزه قانونگذاری در امر رسانه تجدید نظر کنند. حال سوال این است که اگر توسط رسانه ها ضرر و زیانی متوجه شخصی گردد چه کسی مسیول جبران خسارت است؟ از آنجا که در ایران قوانین و حقوق موضوعه برگرقته از مبانی اسلامی است. با توجه به خسارت هایی که برخی از رسانه ها به حقوق افراد می زنند این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی کوشیده است تا مبانی فقهی مسیولیت مدنی رسانه ها به منظور اتخاذ تصمیم صحیح دولت اسلامی در امر قانونگذاری بررسی کند. 

    کلیدواژگان: رسانه، سیاست، فقه، منافع ملی، دیپلماسی ارتباطات
  • مسئولیت مدیران در ورشکستگی به تقصیر در حقوق ایران با نگاهی به مبانی فقهی آن
    حمیدرضا خطیب زاده*، محمدرضا پاسبان، علی زارع صفحه 11

    ورشکستگی به معنای عدم امکان پرداخت دیون توسط تاجر می باشد. بحث ورشکستگی تاجر اعم از ورشکسته به تقصیر یا تقلب یکی از مباحث مهم در حیطه تجارت است. احصاء مواردی از مصادیق ورشکستگی به تقصیر در ماده 541 قانون تجارت دال بر اهمیت این موضوع است. به محضی که تاجر ورشکسته شد، با صدور حکم تاجر محجور تلقی می گردد و حق دخالت در اموال ودارایی های خود ندارد. مسیولیت مدنی تاجرورشکسته نسبت به سهام داران یا طلبکاران برکسی پوشیده نیست. و طبق قاعده کلی تاجر مسیول است مگر اینکه بتواند ادله ی بر رافع بودن مسیولیت مدنی خود ارایه دهد و اثبات کند.این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ی، مبانی فقهی - حقوقی مسیولیت مدنی تاجر ورشکسته به تقصیر را بررسی کرده است. دراین میان مبانی حقوقی از قبیل: نظریه تقصیر، نظریه خطر، نظریه مختلط، نظریه تضمین حق، ودر میان مبانی فقهی، آیات قرآن کریم و قواعد فقهی ازقبیل: اتلاف، لاضرر و احترام موید مسیولیت مدنی وضامن بودن تاجرورشکسته می باشند.

    کلیدواژگان: تاجر، ورشکسته، تقصیر، لاضرر، مبانی فقهی
  • بازخوانی و تاملی فقهی در مجازات ارتداد فطری خنثای مشکل
    پیام فروزنده *، صالح منتظری صفحات 471-498

    ماهیت فقهی خنثی در تعلق احکام بر این خنثی تاثیرگذار خواهد بود. برخی از فقها برای خنثی طبیعت ثالثه در نظر گرفته اند؛ نتیجه این مبنا عدم اجرای هیچ گونه حد ارتداد فطری بر خنثی خواهد بود، اما این نظر در مقابل مبنای مشهور فقها قرار دارد که جنس انسان را محصور در مذکر و مونث دانسته اند. سه قول دیگر موجود دراین خصوص، یعنی قول الحاق خنثی در مجازات ارتداد فطری، به زن یا مرد یا تخییر در اجرای یکی از آن دو حد، بر مبنای نظر مشهور است؛ این در حالی است که مبنای انحصار جنس انسان در مذکر و مونث بودن موردانتقاد بوده و اشکالات متعددی بر آن وارد است. قدر متیقن این اشکالات، ازبین رفتن علم اجمالی به مرد یا زن بودن خنثی و درنتیجه فقدان مبنای استوار برای هر سه قول پیش گفته، خواهد بود. در این نوشتار، نگارندگان ضمن بررسی اقوال فقها، به این نتیجه دست یافته اند که فارغ از پذیرش هریک از مبانی پیش گفته، اعمال هریک از حد ارتداد فطری زن یا مرد بر خنثی با مشکل مواجه بوده و درنتیجه نظر مشهور فقهای امامیه که خنثی را در ارتداد فطری ملحق به زن می دانند، موردنقد است. بلکه عمل او مشمول قاعده «التعزیر لکل عمل حرام» خواهد شد.

    کلیدواژگان: حدود، ارتداد، خنثی، طبیعت ثالثه، قاعده درء
  • بررسی ارزش اثباتی شهادت در فقه امامیه و نظام حقوقی ایران و تاثیر پذیری شهادت از عوامل روانشناختی
    حیدر فتاحی*، روح الله سپهری، عباس پهلوان زاده صفحات 499-524
    شهادت شهود در تمام نظام های حقوقی از جمله نظامی حقوقی اسلامی و ایران  به عنوان یکی از ادله ی اثبات دعاوی حقوقی و کیفری شناخته می شود. چراکه، قرآن کریم در موارد متعدد به شهادت و لزوم اداء و اقامه آن در دعاوی اشاره دارد. در احادیث منقوله از اهل بیت عصمت و طهارت و نیز صحابه رسول خدا (ص) در این باره تاکید بسیار شده است. در باب شرایط شاهد در میان مذاهب اسلامی در برخی از موارد اختلاف نظرهایی وجود دارد. به طور مثال در شهادت طفل ممیز اختلاف است اما در بحث عقل و طهارت مولد میان فقها اجماع حاکم است. از سوی دیگر تاثیرگذاری بر مفهوم حقوقی شهادت نیز امری کتمان ناپذیر است که در دهه های اخیر بدان توجه ویژه ای شده است. البته در نظام تقنینی این مهم آنچنان که شایسته بوده مورد عنایت قرار نگرفته اما ضرورت های روانشناختی موجب گردیده که علمای حقوقی به این امر بپردازند. زیرا تاثیرپذیری شهادت از عواملی چون عادات روانی، سن، نژاد، شخصیت، هیجان و احساسات و عواطف از چنان جایگاهی برخوردار است که می تواند آسیب های جبران ناپذیری را به همراه داشته باشد.
    کلیدواژگان: شهادت، حجیت شهادت، روانشناسی قضایی، فقه امامیه، نظام حقوقی ایران
|
  • Feasibility study of the development of hereditary factors
    Seyedhamed Hoseini *, Amirreza Dehghani Nia, Shirin Shahi Page 1

    The present study has addressed the issue of whether it is possible to develop the causes of inheritance due to the role of will in hereditary factors or not? The answer to this question is expressed by explaining the role of will in hereditary factors and examining the abolition of characteristics and texts that are in conflict with the development of hereditary factors, whose development has been proposed through two perspectives. The first view is obtained by the absolute view of voluntariness and the principle of voluntariness in actions in such a way that we can make the condition of inheritance in contracts that are the result of agreement of wills, and the second view introduces the Ḍimān Jarirah Guardianship as a contract of protection and responsibility and considers this guardianship as a cause of inheritance that has no characteristics, so its characteristic can be revoked. So, there are some cases that are examples of this guardianship, such as adoption and child contract derived from gamete donation. In all these cases, there is a kind of support and responsibility. Therefore, in the absence of kinship relationship, it will be possible to include the condition of inheritance in them.

    Keywords: will, Inheritance, factors of inheritance, Ḍimān Jarirah
  • Jurisprudential and legal bases of criminalization of refusal of rescue and rescue in the absence of obligation and contract
    Mehri Salehi, Ebrahim Yaghouti *, Vali Rustavi Page 2

    The institutionalization of the culture of helping a person in danger needs strong foundations so that it can be based on them permanently and permanently. Refusal to help a person in danger is against jurisprudence and legal as well as moral and religious standards and according to the single article of the penal law Refusal to help the injured, abandoning this common duty is criminalized based on various bases and according to the rule of "Qa'ida al-Ta'azir Lekol Muharram" it is necessary to punish those who help. A person is required to save another's life, he asks the question, what are the most important bases and sources that consider the ruling on the obligation to help necessary? Refusal to help a person in danger is based on various legal bases, including social cooperation, respect for the right to life. Naturally, utilitarian thoughts, the will of governments and social motives originate.From the foundations of jurisprudence, it is possible to refer to the jurisprudential rules of "aiding wrongdoing", "law of harm", "rule of al-Ta'zir for all Muharram" and enjoining what is good and forbidding what is evil. It is also possible to refer to the verse "Innallah Ya'amru bi'al-adl al-ihsan" , ihsan in its literal sense is also considered as one of the most important jurisprudential sources of the need to help another person. The findings of the research show the place of aid and relief and the importance and necessity of helping a distressed person in jurisprudence. Since jurisprudence is considered the most important legal source, therefore, the criminalization of this case in a single article is fed from the jurisprudential source.

    Keywords: Refusal, aid, rescue, injured, criminalization, jurisprudential foundations, legal foundations
  • Examining the powers of the right to discipline the child in Shia jurisprudence and Iran's legal system
    Sajad Elahi *, Karim Salehi, Abas Jazaeri Farsani Page 3

    The right to punishment is an issue that exposes children's rights to danger and abuse in national and transnational spheres.On the other hand, disciplining children and harming the health of the child's body and soul has become an issue that parents and guardians are clinging to as a weapon to exercise their own taste and also to abdicate their responsibility.Of course, this issue is not the same everywhere, but providing a model for judicial use in dealing with this phenomenon in general is one of the important issues of children's rights.In this way, by analyzing the descriptions mentioned in the laws of Iran and the United States, followed by the United Nations Convention on the Rights of the Child.The different result and disapproval of the Iranian law was determined from the two conditions of criminal justice, as well as the lack of attention to the legal foundations of this phenomenon.Therefore, it is believed by tradition that the different policy of Article 9 of the Child and Adolescent Protection Law was written without considering the basics of guardianship of the child and did not distinguish between guardians who have guardianship or other guardians.On the other hand, it is very different from the international documents in this field, and it has not mentioned the right to punish from the point of view of discipline, which is mentioned in Article 158 of the Penal Code.While the above-mentioned law has been prescribed in the field of interpretation, which is against the requirement of criminal revision.Therefore, with the mentioned arguments, it is suggested to amend Article 9 of the Protection Law and Article 158 of the Islamic Penal Code.

    Keywords: The right to discipline, the right to punish a child, the rights of a child, child abuse
  • Islamic Teachings and Decriminalization
    Mohammad Ghaffari, Rahim Nobahar * Page 4

    This article tries to shed light on some Islamic foundations and concepts ‎according to which decriminalization becomes either permissible or necessary. Among ‎those foundations is insistence of Islamic teachings on different rights and freedoms of ‎citizens and particularly those return to their privacy. Islamic teachings also insist ‎promotion of good and virtue through free choosing of citizens rather than coercive ‎and external bans and restrictions. This approach, in its turn, requires a minimalistic ‎criminalization and occasionally decriminalization. Sometimes, experimental findings ‎achieved from criminalization suggest decriminalization. Religiously, these experiments ‎are valuable and cannot be belittled or ignored. Decriminalization in its Islamic reading, ‎however, in no way, consists with removal of blame from behaviours which are ‎religiously condemned and evaluated as evil. What is religiously assumed as vice cannot ‎be normalized or destigmatized. However, since criminalization follows some practical ‎considerations, every single evil is not, necessarily, a crime. Moreover, fighting evils is ‎not limited to criminalization or insistence on keeping a behaviour criminal.‎

    Keywords: Islamic criminal law, criminalization, social control, taʿzirāat, Ultima Ratio principle
  • the rule of no_harm in official documents
    Nadere Jafarzade, Asghar Arabiyan * Page 6
  • Capacities of Al-Faragh theory and its application in law and legislation
    Farzaneh Salemrahbar, Sayd mohamadreza Ayati *, Kazem Rahman Setayesh Page 7
  • Jurisprudential and legal assessment of the inclusion of the provision of Article 91 of the Islamic Penal Code for criminals with relative impairment of discrimination and perception
    Fatemeh Noori Roomanan, Abbas Tadayyon *, Behnam Yousefian Shuredeli Page 8

    In Article 91 of the Islamic Penal Code, the legislator has decreed a ruling that is defensible in some ways, but in some respects rejectable. The rejection of this substance is more important and its positive functions have been challenged. In some respects it can be criticized that the removal of two punishments of Hadd and Qesas on condition of proof of doubt in the growth and perfection of intellect in adult offenders under 18 and the second possibility of the fall of these two punishments can only be noted in the case of adult offenders under 18 years of age that with a realistic attitude, there is no logical reason for either. In relation to the recent direction, the question arises whether the sentence of this article can be extended to the perpetrators with relative disabilities of the clean power according to this direction. This is a legal and jurisprudential point of view. This is a legal and jurisprudential point of view. It seems that if the philosophy of ratification of this article is proof of doubt in the development and perfection of the criminal mind, it should be said that none of the two directions reject the ruling of this article which has been mentioned above, and therefore, the ruling prescribed in this article is applicable to all offenders who have partial disabilities and comprehension, and therefore, it should be assumed that the criminals who suffer from this condition should not be assumed to be guilty of this condition. The realization of criminal responsibility and the impossibility of determining and executing the punishment, whether Hadd or Qisas or other punishments. The type of the paper, the foundation, its approach, descriptive-analytical, method of doing it, the library study and the means of collecting information in it are also jacking.

    Keywords: Relative impairment of discrimination, perception, fall of punishment, lack of criminal responsibility, development, criminal competence, Article 91 of the Islamic Penal Code
  • Re-examining the jurisprudential foundations of the civil responsibility of the media نماد «مورد تایید انجمن»
    maryam pourbabaei, fariba pahlevani, abbas samavati Page 10

    The importance of the media in today's era is not hidden from anyone. In today's world, the media is considered as one of the most important and influential tools in people's lives and their thoughts. The expansion of media and the use of it by humanity in various fields has caused it to be one of the most important challenges in the last century. The lack of strong laws in various fields of media and the violation of ethics and human privacy in the media have prompted governments to seriously reconsider the legislation in the field of media. Now the question is, who is responsible for compensation if a loss is caused by the media? Because in Iran, the laws and rights are derived from Islamic principles. Considering the damage that some media causes to the rights of individuals, this researchAn analysis has tried to examine the jurisprudential foundations of the civil responsibility of the media in order to make the correct decision of the Islamic State in the matter of legislation.

    Keywords: media, civil responsibility, waste rule, harmless rule
  • A Jurisprudential Re-examination and Reflection on the Punishment of Innate Apostasy of Neutrality of the Problem
    Payam Forouzandeh *, Saleh Montazeri Pages 471-498

    The jurisprudential nature of the neutral will affect this neutral in the assignment of rulings. Some jurists have considered third nature to be neutral. The result of this basis will be the non-implementation of any hadd (punishment) of natural apostasy on the neutral, but this opinion is against the well-known view of most jurists, who consider the human sex to be limited to male and female. The three other views in this regard, i.e. the view of neutral attachment in the punishment of innate apostasy, to a woman or a man, or optional in the implementation of one of those two hadds, are based on the most jurists views. This is despite the fact that the basis of the monopoly of human gender in being male and female has been criticized and there are many problems with it. The sure value of these problems will be the disappearance of the abstract knowledge of male or female neutrality and, as a result, the lack of a solid basis for all three aforementioned views. In this article, while examining the views of jurists, the authors have come to the conclusion that regardless of the acceptance of each of the aforementioned bases, the application of each of the hadd of natural apostasy of a woman or a man to the neutral has faced problems. As a result, the view of most Imamiyyah jurists, who consider the neutral in the innate apostasy of the woman, is criticized. Rather, his action will be subject to the Principle of "Al-Ta'zir li Kul Amal Al-Haram ".

    Keywords: hudud, apostasy, neutral, third nature, rule of Dar’
  • An Examination of the Evidential Value of Testimony in Imamiya Jurisprudence and Iran's Legal System and the Impact of Psychological Factors on Testimony
    Heidar Fatahi (Corresponding Author) *, Ruhollah Sepehri, Abbas Pahlevanzadeh Pages 499-524
    The testimony of witnesses in all legal systems, including the Islamic legal system and Iran, is recognized as one of the proofs of legal and criminal claims, because the Holy Qur'an refers to testimony in many cases and the need to provide it in lawsuits. In the hadiths narrated from the pure and infallible Ahl al-Bayt, as well as the companions of the Prophet Mohammad, there is a lot of emphasis on this. In some cases, there are differences of viewpoints among Islamic denominations regarding the conditions of the witness. For example, there is a difference in the testimony of a child, but there is consensus among jurists in the area of reason and legitimacy of the person. On the other hand, the impact on the legal concept of testimony is also something that cannot be hidden, which has received special attention in recent decades. Of course, in the legislative system, this important issue has not been taken care of as much as it should be, but psychological needs have caused legal scholars to deal with this issue. This is because the impact of some factors such as mental habits, age, race, personality, feelings, and emotions on the testimony is so important that it can cause irreparable damage.
    Keywords: testimony, The validity of testimony, Judicial Psychology, Imamiya jurisprudence, Iran's Legal System