نشریه رویکردهای نوین در علوم مدیریت
سال یکم شماره 4 (زمستان 1399)

مدیریت منابع انسانی از الزامی ترین جنبه های مدیریت در سازمانها به شمار میرود و معطوف به سیاست ها، اقدامات و سیستم هایی است که رفتار، طرز فکر و عملکرد کارکنان را تحت تاثیر قرار میدهد. مدیریت منابع انسانی در عصر حاضر به عنوان یک دانش مطرح میشود . البته علاوه بر دانش، هنر و مهارت نیز باید پنداشته گردد. مدیران منابع انسانی می توانند با به کار گیری و استخدام نیروها و نگهداری آنها و ایجاد انگیزش ، خلاقیت و توانمندی در منابع انسانی در موفقیت سازمان نقش اساسی داشته باشند. مدیران نمی توانند انتظار نتایج عالی از کارکنان خود داشته باشند مگر این که از طریق آموزش مناسب و توانمندسازی زمینه های ایجاد چنین نتایجی را در کارکنان خود ایجاد نمایند.

ریسک همان ترکیب عدم حتمیت (احتمال) و زیان (پی آمد) به شکل های مختلف می باشد ، لذا آشنایی با روش های شناسایی عوامل بالقوه خطر و بکارگیری صحیح آنها متناسب با فعالیت، عامل مهمی در جهت پیاده سازی و حفظ سیستم های مدیریت ایمنی و زیست محیطی و کاهش هزینه های ناشی از آنها امری حیاتی خواهد بود. صنایع فولاد از صنایع پایه بوده که نقش اساسی در توسعه زیربناهای اقتصادی کشور بر عهده دارد. این مطالعه بر مبنای TOPSIS می باشد، که با استفاده از رویکرد TOPSIS ریسکهای موجود در زنجیره تامین سبز صنایع فولادی رتبه بندی گردید. در این پزوهش ریسکهای متفاوتی برای ارزیابی مورد استفاده قرار گرفته اند. درنهایت با توجه به نتایج بدست آمده از نظر شاخص اصلی " ریسک بیرونی" ریسک صنعتی" رتبه اول، ریسک محیطی رتبه دوم و ریسک اقتصادی رتبه سوم را کسب کرده اند. از نظر شاخص اصلی" ریسک تامین کننده و تولید " ریسک عملکرد تامین رتبه اول، ریسک ایمنی رتبه دوم و ریسک اختلال فرایند تولید رتبه سوم را کسب کرده اند. از نظر شاخص اصلی " ریسک عرضه کننده " ریسک بازار رتبه اول، ریسک رقابت رتبه دوم و تغییر تقاضا رتبه سوم را کسب کرده اند. از نظر شاخص اصلی" ریسک اطلاعات" ریسک امنیت سیستم اطلاعات رتبه اول، ریسک شکست سیستم اطلاعات رتبه دوم و عدم دسترسی به سیستم اطلاعات رتبه سوم را کسب کرده اند. از نظر شاخص اصلی"ریسک پشتیبانی و سازمانی"ریسک لجستیک رتبه اول، ریسک قراردادی رتبه دوم و ریسک هزینه تولید و توزیع رتبه سوم را کسب کرده اند و در نهایت با استفاده از رویکرد TOPSIS ریسک ها از نظر شاخص ریسک زنجیره تامین سبز رتبه بندی شدند که ریسک صنعتی رتبه اول، ریسک سفارش مواد رتبه دوم و ریسک بازار رتبه سوم را کسب نمودند.

هدف این پژوهش، بررسی تاثیر برنامه ریزی استراتژیک پویا بر عملکرد رقابتی می باشد. رسیدن به اهداف سازمان بستگی به توانایی کارکنان در انجام وظایف محوله و انطباق با محیط دارد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش پژوهش، پیمایشی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کارکنان موسسه اعتباری ملل در شهر تهران است. براساس حجم جامعه، نمونه ای متشکل از 242 نفر از طریق فرمول کوکران، با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ای با 46 سوال با طیف لیکرت 5 گزینه ای از «کاملا مخالف» تا «کاملا موافق» تنظیم شده بود. روایی صوری، با استفاده از نظرات اساتید مدیریت و روایی سازه پرسشنامه با استفاده از تحلیل عاملی و نیز پایایی متغیرهای پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS22 و Smart PLS3 انجام شد. پس از جمع آوری اطلاعات فرضیات تحقیق بر اساس معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که معادلات ساختاری به کار گرفته شده، در جامعه ی پژوهش، مدل نظری قوی برای پیش بینی عملکرد رقابتی از طریق برنامه ریزی استراتژیک است. در نهایت نشان داده شد که برنامه ریزی استراتژیک پویا بر عملکرد رقابتی تاثیر مثبت و معنی داری دارد.

با توجه به محیط بسیار پیچیده و متغیر کنونی سازمان ها دیگر همچون گذشته قادر به پیش بینی وضعیت آینده نیستند.چنین شرایطی محصول جهانی شدن و فناوری اطلاعات و ارتباطات است. از طرفی پارادیم مدیریت نیز طی چندین مرحله مشخص، تکامل و تغییر یافته است. یکی از عوامل محوری در جریان این تغییر، ساختار سازمانی است. ساختار سازمانی، نیروی اصلی تغییر است، چرا که شالوده و چارچوبی برای همه تصمیمات و فرایندهای سازمانی است از این رو هدف این پژوهش مطالعه و طراحی مدل ایجاد صفات برای انعطاف پذیری سازمانی از طریق تعادل بین ساختارهای سازمانی برق منطقه ای غرب می باشد. بدین منظورتحقیق حاضر با روش کیفی، و با توجه به رویکرد نظریه ی زمینه ای صورت گرفت. روش انتخاب نمونه ها به صورت نمونه گیری هدفمند بود و جمع آوری داده ها با بهره-گیری از مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. در مجموع از مصاحبه با 18 نفر از کارشناسان سازمان (مطلعین کلیدی)، اشباع نظری حاصل شد. برای تحلیل داده ها از روش کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی استفاده گردید. یافته ها نشان داد که نتایج بدست آمده نشان داد که پایش محیطی مستمر امکان دستیابی سازمان به منابع و ساختارهای منعطف را فراهم می کند و موجب انعطاف پذیری سازمان می گردد. تعادل در ساختار سازمانی میتواند موجب ایجاد مدیریت منعطف در سازمان گردد و مدیرانی با سیستمهای شناختی منعطف از طریق ایجاد قابلیت محوری زمینه را برای تحقق راهبردهای انعطافپذیر فراهم می کند.

در عصر حاضر که عصر دانایی نامیده می شود، سازمانها شاهد محیط هایی هستند که روز به روز پویاتر و چالش برانگیزتر می شوند. تغییر و تحول جزء جدایی ناپذیر دنیای امروزی است، به عبارت دیگر تنها جزء ثابت تغییر است. امروزه به سرمایه های نامشهود و معنوی که همان دانش نامیده می شوند، به عنوان یک عامل مهم و حیاتی می نگرند. به بیان دیگر، سازمانهایی در برابر تغییرها و تحولها پیروز خواهند بود که بتوانند سرمایه نامشهود و معنوی (دانش) خود را بهبود و توسعه بخشند .لذا در این مطالعه به بررسی نقش مدیریت دانش در تعهد سازمانی کارکنان با میانجی گری رضایت شغلی در شعب بانک ملت شهر کرمانشاه می پردازد. این پژوهش با هدف پیش رو، با روش توصیفی و از نوع زمینه یابی انجام گردیده است. نمونه آماری آن شامل 183 نفر از مدیران و کارکنان شعب بانک ملت شهر کرمانشاه بوده است. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پرسشنامه 19 سوالی رضایت شغلی مینه سوتا، پرسشنامه تعهد سازمانی پورتر (OCQ1) (1974)و پرسشنامه مدیریت دانش (شرون لاوسون)(2003)استفاده شده و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی، آزمون همبستگی پیرسون و آزمون معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از آن است که بین مدیریت دانش تعهد سازمانی کارکنان با میانجی گری رضایت شغلی تاثیرمثبت و معنی دار وجود دارد. لذا با توجه به تایید کلیه فرضیه های پژوهش مدیران بانک ملت شهر کرمانشاه با استفاده از مدیریت دانش زمینه رضایت شغلی و تعهد کارکنان را برای سازمان فراهم ساند.

یکی از مهمترین منابع تشکیل دهنده سازمان های امروزی، منابع انسانی هستند. در گذشته روانشناسان، دلایل تفاوت های فردی در انگیزه و رضایت شغلی را مورد مطالعه قرار داده اند. حتی به تازگی، مطالعات مختلفی را بررسی کرده اند که چگونه عوامل انگیزشی با رضایت شغلی ارتباط دارد. لذا، هدف اصلی این پژوهش، بررسی و اولویت بندی عوامل موثر در افزایش انگیزش کارکنان و ارایه راهکارهای انگیزشی مناسب در موسسه تحقیقات واکسن و سرم سازی رازی است.

روش پژوهش: 

برای تعیین نمونه آماری از روش نمونه گیری طبقه بندی سیستماتیک و جهت تعیین حجم نمونه نیز از فرمول کوکران استفاده شد. در این پژوهش، از بین1700 نفر از کارکنان براساس فرمول تعیین حجم نمونه (کوکران) نمونه 374 نفری تعیین گردید. جهت بررسی و توصیف معیارها و ویژگیهای عمومی پاسخ دهندگان از روش های موجود در آمار توصیفی مانند جداول توزیع فراوانی، درصد فراوانی، درصد فراوانی تجمعی و میانگین از نرم افزار SPSS 19 استفاده می شود. همچنین برای انجام اولویت بندی از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) از نرم افزار اکسل استفاده می شود. بیست و پنج معیار که با توجه به نتایج تجزیه و تحلیل پرسشنامه الف دارای بهترین اهمیت هستند (بالاترین میانگین هندسی را در زیرمعیارها خواهند داشت)، انتخاب شده و با استفاده از جداول مقایسات زوجی (پرسشنامه ب)، مورد مقایسه 20 نفر از خبرگان که شامل مدیران موسسه رازی میباشد، قرار میگیرد. به منظور سنجش پایایی پرسشنامه و میزان ضریب اعتماد از روش آلفای کرونباخ استفاده می شود نتایج حاصل از تحلیل سلسله مراتبی رتبهبندی معیارها در بین عوامل 5 گانه سلسله مراتب نیازهای مازلو به ترتیب اولویت و رتبه، عوامل نیازهای فیزیولوژیکی، نیازهای ایمنی، نیازهای اجتماعی، و نیازهای احترام و خودشکوفایی را مشخص میکند.

یافته های پژوهش: 

در مجموع، 38 مولفه موثر بر انگیزش کارکنان شامل: عوامل نیازهای فیزیولوژیک (8 مولفه)، عوامل نیازهای امنیت (7 مولفه)، عوامل نیازهای اجتماعی، عشق و تعلق (8 مولفه)، عوامل نیازهای احترام (7 مولفه) و عوامل نیازهای خودشکوفایی (8 مولفه) مورد بررسی قرار گرفت. عامل نیازهای فیزیولوژیکی دارای بیشترین اهمیت (وزن نهایی 24/0) و عامل نیازهای خودشکوفایی دارای کمترین اهمیت (وزن نهایی 16/0) می باشد.

نتایج این تحقیق نشان داد که اولویت ها در زمینه ی عوامل موثر بر انگیزش تقریبا با هرم سلسله مراتب نیازهای مازلو مطابقت دارد و نیازهای فیزیولوژیک و سپس نیازهای امنیتی و نیاز به احترام به ترتیب از اولویت بالاتری برخوردار هستند. هنوز نیازهای اولیه و سطوح اول برای افراد تحت مطالعه برطرف نشده است. نکته مهم بعدی ابعادی است که امتیاز کمتر و اولویت های پایینی را به خود اختصاص داده است. از جمله: علاقه به حضور در جمع و کارهای تیمی، معنویت و اخلاق و مسیولیت پذیری که مدیران باید در جهت بالابردن میل و انگیزه ی کارکنان در این زمینه ها بیشتر گام بردارند و با دادن مسیولیت ها و قرار دادن پاداش ها در مقابل آن و نیز اختصاص پاداش های شغلی به کارهای موفق گروهی و اولویت دادن بیشتر به این مسایل. در ابعاد معنوی و اخلاق با برگزاری دوره های توانمندسازی و معنویت و اخلاق نگرش کارکنان را نسبت به این امر تغییر دهند.

مدیریت مرتع بر اساس پروانه های چرا از سال 1320 شروع و بعد از ملی شدن جنگلها و مراتع کشور با مصوبه ای از هییت وزیران دریافت پروانه توسط بهره برداران ذیحق الزامی شده است. ولی به نظر می رسد صدور پروانه ها در بهبود وضعیت مراتع چندان موثر نبوده است . لذا بر آن شدیم این قضیه را از دیدگاه کمی گزارش نماییم. بدین منظور تحقیقی از نوع توصیفی- پیمایشی، روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی و ابزار سنجش پرسشنامه بر اساس مقیاس پنج گزینه ای طیف لیکرت انجام دادیم. جامعه آماری ما را عشایر منتخب استانهای چهارمحال و بختیاری- خوزستان، تهران و اردبیل تشکیل دادند. روایی ابزارتحقیق با استفاده ازدیدگاه جامعه عشایری و کارشناسان منابع طبیعی و پایایی آن بر اساس نتایج ضریب آلفای کرونباخ 8/. تعیین شد. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 146 پاسخگو مشخص و شاخص های مورد بررسی که مستقیم یا غیر مستقیم با نظرسنجی از متخصصان و بررسی نتایج تحقیقات تعیین گردید. برای تجزیه و تحلیل آماری از نرم افزار Spss 22 و آزمونهای توصیفی و آزمون ناپارامتری کروس کال والیس استفاده گردید. نتایج حاصل در خصوص اکثر گویه ها معنی دار نشان داد. همچنین در مقایسه بین طوایف، اکثریت عشایر طایفه آلقلی شاهسون اردبیل شیوه دامداری نیمه صنعتی و طوایف هداوند تهران و حموله استانهای چهارمحال و بختیاری و خوزستان صنعتی را ترجیح دادند. در کل 47% پاسخگویان شیوه دامداری صنعتی، 46% نیمه صنعتی و 6% سنتی را اعلام نمودند.به همین منوال 57% پاسخگویان معتقد بودند که بیش از 30 درصد پروانه داران عشایر مناطق مورد مطالعه، چند شغله هستند. 6/71 % مخالف اجاره دهی مراتع و 1/23 % موافق آن بودند. بر عکس طوایف هداوند و حموله، طایفه آلقلی تعداد دام قید شده در پروانه را رعایت نمی کردند. ترکیب دام نوشته شده در پروانه ها را نیز فقط توسط طایفه هداوند رعایت می گردید. عشایر هر سه طایفه نیز از مبلغ حق علف چر رضایت داشتند. اکثریت طوایف مورد مطالعه متقاضی دریافت تسهیلات و نهاده های دولتی بودند. 6/62 % میزان تاثیر کمکهای تسهیلاتی و نهادی دولت در حل مشکلات مراتع را زیاد و 1/ 18 % آنان در حد کم ارزیابی کردند. همچنین اکثریت معتقد بودند وضع مالی عشایر در گذشته بهتر از حال بوده است. هر سه طایفه اعتقاد دارند تولیدات صنایع دستی عشایر نسبت به گذشته کاهش یافته است. 5/91 % از پاسخگویان موافق توسعه توریسم در مراتع تحت اختیار بودند . 6/38 % فروش دام مازاد، 4/35 % ادامه روند مدیریت قبلی و 6/22 % خرید علوفه و جو را راهکار مدیریت دامها در مواقع خشکسالی معرفی کردند. لذا به نظر می رسد اقتصادی نبودن دامداری سنتی، انتظارات دامداران عشایری از دولت را در زمینه ایجاد مشاغل جنبی بالا برده است، لذا اجرای قانون کنترل دام مازاد و غیر مجاز و اقتصادی نمودن تعداد دام دامداران ذی حق، می تواند تا حدود زیادی در حل مشکلات معیشتی عشایر و توسعه پایدار مراتع موثر گردد.

تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر عمکرد مالی، حاکمیت خوب شرکت ها و اندازه شرکت ها بر ارزش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار گروه خودرو و ساخت قطعات انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق حاضر، شرکت های فعال در بورس اوراق بهادار می باشند. از بین این شرکت ها با توجه به سهولت دسترسی شرکت های تولید خودرو و ساخت قطعات به عنوان جامعه آماری انتخاب شده اند که تعداد این شرکت ها 29 شرکت می باشد. در این پژوهش برای نمونه گیری از جدول مورگان استفاده شد و طبق آن تعداد نمونه 145 می باشد. برای سنجش متغیرهای این پژوهش از پرسش نامه حاکمیت خوب شرکت، عملکرد مالی، اندازه شرکت، ارزش شرکت استفاده شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی - پیمایشی و از نظر هدف کاربردی است. به منظور بررسی نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنف استفاده شد. با توجه به نرمال نبودن توزیع داده ها برای تجزیه و تحلیل داده-های پژوهش از نرم افزار SMARTPLS استفاده گردید. یافته های این پژوهش نشان داد عملکرد مالی، حاکمیت خوب شرکت و اندازه شرکت بر ارزش شرکت تاثیر دارد. بنابراین نتایج این تحقیق نشان می دهد که مدیران شرکت های مورد بررسی باید این نکته را در نظر داشته باشند که اگر شرکت در ایجاد ارزش، موفق باشد نه تنها سرمایه گذاران و افراد داخلی شرکت ها، بلکه در سطح وسیع تر، جامعه از ایجاد ارزش بهره مند خواهد شد

در محیط رقابتی بازار کنونی، مسیولیت اجتماعی شرکت ها (CSR) به عنوان یکی از مفاهیم اصلی و استراتژیک برای بسیاری از شرکت ها مطرح شده است بطوریکه 90% شرکت هایی که در چند سال اخیر در زمره 500 شرکت برتر مجله فورچون قرار گرفته اند، فعالیت های مبتنی بر مسیولیت پذیری اجتماعی را بکار گرفته اند. پارادایم های جدید بازاریابی (از جمله نسل سوم بازاریابی از دیدگاه کاتلر) نیز همگرایی سیر تفکرات بازاریابی به سوی بازاریابی اجتماعی و مسایلی با ماهیت مسیولیت پذیری اجتماعی نشان می دهد بطوریکه هدف اصل نسل سوم بازاریابی تبدیل جهان به مکانی بهتر برای زندگی عنوان شده است. لذا در این تحقیق با توجه به غنای ادبیات بازاریابی خارج از کشور و کاستی ادبیات داخلی در این موضوع ، یک فرا تحلیل در زمینه تاثیرات اقدامات مبتنی بر CSR بر دو حیطه اصلی بازایابی یعنی رفتار مصرف کننده و بازاریابی شرکت، فراهم آورده شده است. در مورد پیامدهای CSR بر رفتار مصرف کننده، می توان مواردی همچون: شناسایی مشتریان توسط شرکت ، پاسخ مشتریان ، رضایت مشتریان، ارزیابی مثبت از محصول و شرکت، نگرش مثبت نسبت به محصول و شرکت، پذیرش پیشنهادها و قبول پرداخت قیمت های بیشتر توسط مشتریان، و فاداری را نام برد که هر کدام نقشی کلیدی و تاثیرگذار بر رفتار مصرف کنندگان دارند. همچنین در مورد بازاریابی شرکت نیز می توان مواردی همچون ایجاد تصویر ذهنی مناسب برای شرکت ، عملکرد مالی بهتر، افزایش شهرت شرکت ، افزایش ارزش ویژه برند شرکت و افزایش ارزش بازار سهام شرکت ها نام برد.

می توان فرایند فروش را مانند حل یک معادله دانست. همانطور که سعی می کنیم عناصر مهم در یک معادله را به درستی کنار هم قرار دهیم تا به نتیجه مطلوب برسیم، باید در فرایند فروش نیز به عناصر مهم آن توجه کنیم تا به حداکثر فروش برسیم، و یکی از این عناصر مهم رفتار فروشنده می باشد. فروشندگان موفق، فروشنده به دنیا نیامده اند، بی شک استعداد و پتانسیل هایی وجود دارد که با آموزش و کسب تجربه شکوفا خواهند شد. در این تحقیق در نظر است تا عوامل موثر بر رفتار فروشنده را مورد شناسایی قرار داده و سپس، با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری مدلسازی اعتبار یافته فرایند ترسیم می شود. این تحقیق از نظر ماهیت از نوع تحقیقات کیفی-کمی است، با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی و جزو تحقیقات علی- ارتباطی می باشد که برای انجام آن از بین روش های استنباطی از روش تحلیل کوواریانس- واریانس استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق شامل کلیه مدیران، فروشندگان و کارشناسان فروش در سطح شهر یزد می باشد و حجم نمونه ی مورد نظر400 نفر به دست آمد که به روش نمونه گیری ساده تصادفی برای بررسی، گزینش شدند. به منظور تحلیل داده های پژوهش و استنباط آماری از تحلیل های گوناگونی استفاده شده است. ابتدا به منظور شناخت متغیرهای موثر بر رفتار فروشنده از آزمون t استفاده گردید. سپس برای شناختن متغیرهای مکنون از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده گردید. سپس با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی و تکنیک تحلیل مسیر، معناداری روابط به دست آمده آزمون گردید و در نهایت مدل مفهومی پژوهش به دست آمد. همچنین از آزمون معنی داری ضریب همبستگی برای بررسی ارتباط میان اجزای متغیرهای تحقیق بهره گرفته شد و به منظور آزمون فرضیه های تحقیق از تحلیل رگرسیون و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار spss و amos استفاده شده است. مدلسازی معادلات ساختاری روشی است که برای نشان دادن، برآورد و آزمون فرضیه ها درباره ی رابطه علی بین متغیرهای آشکار و پنهان به کار می رود (زامپتاکیس و موستاکیس، 2006). این رویکرد شامل دو مرحله، یعنی مدل اندازه گیری و مدل ساختاری می باشد.

هدف پژوهش حاضر بررسی ارزیابی اهداف و شیوه های پرورش مدیران در دانشگاه ها و موسسه های آموزش عالی شهر کاشان می باشد. این پژوهش توصیفی – پیمایشی بوده و جامعه آماری پژوهش را کلیه مدیران شاغل در دانشگاه دولتی کاشان به تعداد 34 تشکیل داده اند. ابزار گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته برای بررسی مولفه ها مورد بررسی قرار گرفت که روایی آن توسط خبرگان مورد تایید قرار گرفته است، پایایی پرسشنامه به کمک روش ضریب آلفای کرونباخ 934/0 بدست آمد. جهت تجزیه و تحلیل فرضیات تحقیق از آزمون تی یک طرفه به کمک نرم افزار SPSS نسخه 19 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد، وضعیت نیازسنجی آموزش مدیران و وضعیت طراحی آموزش مدیران در دانشگاه ها و موسسه های آموزش عالی شهر کاشان در حد مطلوب و بالاتر از حد متوسط بوده در صورتی که وضعیت اجرای برنامه های آموزشی و وضعیت ارزشیابی اثربخشی آموزش مدیران از دیدگاه مدیران دانشگاه و موسسه های آموزش عالی شهر کاشان در حد مطلوب نبوده و میانگین بدست آمده آنها از حد متوسط کمتر می باشد.

عملکرد سازمانی پدیده ای پیچیده است که ممکن است ساده ترین تعبیر را بتوان فعالیت های معطوف برای دستیابی به هدف های سازمانی دانست. همچنین در راستای بهبود عملکرد، نقش استراتژی بازاریابی کاملا تعیین کننده است. مولفه هایی که به کارگیری آن ها همراه با سیاست گذاری صحیح برای منابع انسانی، نتیجه ای جز ارتقای عملکرد را نخواهد داشت. هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر استراتژی بازاریابی بر عملکرد شرکت طریق نقش میانجی سیاست منابع انسانی در شرکت های خرید و فروش اینترنتی استان یزد می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش در دسته تحقیقات توصیفی پیمایشی، قرار می گیرد. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران و کارشناسان شرکت های خرید و فروش اینترنتی استان یزد در ایران در سال 1399 می باشد که از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، اقدام به تعیین 185 نفر به عنوان نمونه گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بوده که روایی آن از طریق تحلیل عاملی تاییدی و پایایی آن نیز بوسیله آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد سنجش قرار گرفت. برای آزمون فرضیات و صحت مدل مفهومی پژوهش، از روش مدل یابی معادلات ساختاری با کمک روش حداقل مربعات جزیی (PLS) استفاده شد. نتایج حاصل بیان گر معنادار بودن اثر استراتژی بازاریابی بر سیاست منابع انسانی است. همچنین اثر میانجی سیاست منابع انسانی در اثرگذاری استراتژی بازاریابی مورد تایید قرار گرفت.