فهرست مطالب

نشریه الهیات
پیاپی 7 (پاییز و زمستان 1401)

  • تاریخ انتشار: 1402/10/01
  • تعداد عناوین: 6
|
  • المر دانیل کلمکه، هدایت علوی تبار صفحات 5-26
    نویسنده، مقاله را با این مقدمه شروع می کند که فیلسوفان در کنار مباحث تخصصی باید به موضوع هایی بپردازند که اکثر مردم عادی به آن علاقه دارند و از آن سردرمی آورند. یکی از این موضوع ها معنای زندگی است و پرسش اساسی در این زمینه پرسشی است که کامو پیش تر آن را مطرح کرده است: آیا می توان بدون توسل به امور متعالی و فراطبیعی زندگی کرد؟ در پاسخ به این پرسش ابتدا دیدگاه «تعالی گرایی» مطرح می شود که بر اساس آن، موجودی متعالی‍ وجود دارد که انسان می تواند با آن وارد رابطه شود و از این طریق به معنا، هدف و انسجام برسد و در نتیجه، زندگی اش ارزشمند شود. نویسنده با این دیدگاه مخالف است و به تفصیل آن را نقد می کند: اولا وجود موجود متعالی به اثبات نرسیده و هیچ یک از استدلال هایی که در تایید وجود آن اقامه شده است قانع کننده نیست. ثانیا زندگی بدون ایمان به موجود متعالی می تواند معنا، هدف و انسجام داشته باشد. یکی از دلایل این ادعا وجود انسان هایی است که به موجود متعالی ایمان ندارند اما زندگی شان معنا، هدف و انسجام دارد. ثالثا زندگی بدون ایمان به موجود متعالی نه تنها می تواند ارزشمند باشد بلکه چون دست انسان باز می شود تا با فعالیت های خلاقانه اش به زندگی ارزش دهد امکانات تقریبا نامحدودی در اختیار او قرار می گیرد. از میان این امور ارزشمند می توان علم، هنر، عشق و کار را مثال زد. نتیجه ای که نویسنده می گیرد این است که ما به سرعت به مرگ نزدیک می شویم و اگر می خواهیم به لحظاتی که هنوز از زندگی مان باقی مانده است معنا ببخشیم باید به جای توسل به امور فراطبیعی و معنای عینی به امور طبیعی و معنای شخصی متوسل شویم.
    کلیدواژگان: معنای زندگی، توسل، تعالی گرایی، معنای عینی، طبیعت گرایی، معنای شخصی
  • سیلیا دین دراموند، میشل آقامالیان صفحات 27-40
    شماره قبل شامل شرحی خلاصه از روابط الهیات با علوم زیستی به خصوص با توجه به تحولات ناشی از نظریه تکامل بود. در این شماره، به اندیشه های چند نماینده شاخص این رابطه که آثار مهمی نیز در این زمینه تالیف کرده اند، پرداخته شده و ضمن معرفی دیدگاه های کلی هریک، ارزیابی مختصری نیز لااقل از نظر جانمایی اندیشه آنها در طیف روابط الهیات و علوم زیستی انجام شده است. در پایان، مولف طرحی پیشنهادی دایر بر تعامل الهیات و علوم زیستی مشتمل بر لااقل پنج هدف، مطرح کرده است و به خدماتی که هریک از این رشته ها می تواند به دیگری و نهایتا به جامعه بشری انجام دهد، و همچنین به نقش متالهان در تعدیل طرح های زیست فناورانه و جلوگیری از بی عدالتی های اجتماعی ناشی از اجرای برخی از آنها، اشاره کرده است.
    کلیدواژگان: تیار، پیکوک، زیزیولاس، زیست فناوری، تکامل، الهیات
  • قدرت الله قربانی صفحات 41-64
    پرسش از معنای زندگی انسان مدرن در عصر تصویر جهان دارای اهمیت خاص خوداست، زیرا این عصر ، نمایان گری زمانه ای است که در آن انسان مدرن مناسبات سنتی خود را با نظام عالم برهم زتده و با تکیه بر عقلانیت خودبنیاد خویش، جهان جدیدی را مطابق خواست خود بنا کرده است. در این جهان جدید تصویر شده، هویت و حقیقت همه امور عالم، مانند خدا، جایگاه دیگر اشیاء، واقعیات و  ارزش های مابعدالطبیعی، الهیاتی، اخلاقی و نظایر آنها مطابق فهم و اراده انسان مدرن بازتعریف می گردند. از اوصاف اساسی عصر تصویر جهان می توان به انسان محوری، بی خدایی،  یا ندانم انگاری الهیاتی، علم گرایی، دنیاگرایی، نسبی شدن اخلاق، فراموشی مرگ و راززدایی از عالم اشاره کرد. منتقدان چنین عصری، آن را عصر بی معنایی تمام زندگی انسان می دانند. درحالی که با نظر دقیق تر و توجه به متغیرهای اهمیت هدف، ارزش و کارکرد در معناشناسی معنای زندگی، و تنوع نظریات و رویکردهای جدید درباب معنای زندگی، از جمله طبیعت گرایی و ناطبیعت گرایی، زندگی او معنادار است، اگرچه معنایی موقتی و محدود دارد. البته با نظر به رویکرد فراطبیعت گرایی چنین زندگی ای فاقد معناست که تنها با بازگشت به خدا قابل بازیابی معناست. در این مقاله، ضمن تحلیل ابعاد مختلف عصر تصویر جهان با نظر به اوصاف اساسی آن، تلاش می شود نشان داده شود که معنای دنیوی و موقتی آن تنها با محدود ساختن نگاه انسان به مرزهای دنیای مادی و دلبستگی به نتایج علم و تکنولوژی جدید قابل تصور است، ولی این معنا با معنای حقیقی در نگاه خداباوری فاصله زیادی دارد.
    کلیدواژگان: عصر تصویر جهان، معنای زندگی، انسان محوری، علم گرایی، بی خدایی
  • محمد روستم ترجمه: سعید انواری صفحات 65-84

    سهروردی دارای تعدادی رساله تمثیلی و رمزی است. این داستان ها دارای تاثیرات تعلیمی و تربیتی هستند. افراد با خواندن آنها، گام به گام در معنای باطنی رمزها سلوک می کنند و با پرده برداشتن از معنای باطنی متن، به خود واقعی خویش دست می یابند. در این مقاله رساله آواز پرجبرییل از این منظر مورد بررسی قرار گرفته و با ترجمه «آواز» به «پژواک و طنین»، معنای جدیدی از نمادپردازی بال فرشته بیان شده است. همچنین داستان به صورت جزء به جزء مورد بررسی قرار گرفته و نمادهای به کار رفته در آن مورد تحلیل و رمزگشایی قرار گرفته اند و نشان داده شده است که چگونه این نمادها به کسانی که در این عالم هستند، جایگاه حقیقیشان را تفهیم می کنند. بر این اساس این سخن ابوعلی فارمدی که گفته است: «از جمله آوازهای پر جبرییل یکی تویی» تبیین شده است.

    کلیدواژگان: سهروردی، آواز پر جبرئیل، داستانهای رمزی، داستانهای تمثیلی، تعلیم و تربیت
  • حمیده مختاری*، مهدی بهنیافر صفحات 85-100
    نوشتار پیش روی گزارشی است از مقاله طولانی توماس آنرت با عنوان «نیوتونیسم در اوایل عصر روشنگری آلمان، (1750-1720): متافیزیک و نقد فلسفه جزمی». نویسنده مقاله بر آهستگی و تدریجی بودن پذیرش و راه یابی ایده های نیوتن و نیوتونیسم در مرحله نخست عصر روشنگری آلمان تاکید دارد و دلایلی را در تبیین مدعای خود به میان می آورد. توماس آنرت در این مقاله توضیح می دهد که شناخته شدن نیوتن و نیوتونیسم در آلمان و در جایگاه یک اندیشمند متافیزیک و یک مکتب فلسفی، آهسته بوده است؛ اول، به دلیل اینکه جامعه آلمان قبل از رواج نیوتونیسم انتخاب فلسفی خود مبنی بر عدم گزینش نیوتونیسم را انجام داده بود و بعد از مطرح شدن نیوتونیسم، جایی برای انتخاب آن نبود. دلیل دوم نیز آنکه جامعه فلسفی آلمان بر این باور بود که خود نیوتن نیز تمایل نداشته با متافیزیک سروکار داشته باشد. به علاوه به باور آنرت انتخاب نیوتونیسم به عنوان مشرب فلسفی در آلمان همراه بود با پذیرش دگماتیسم فلسفی که طبیعتا برای جامعه عقل گرای آلمان در عصر روشنگری مطلوب نبود، هر چند که در برش هایی از تاریخ روشنگری آلمان گرایشاتی به روش نیوتن برای گریز از مشکلات فلسفه اسکولاستیکی نیز به چشم می خورد. همچنین بخشی از نظر آنرت متوجه آن است که رواج اصطلاحی با عنوان فلسفه نیوتنی و نیوتونیسم صرفا ابداع پیروان نیوتن در بریتانیاست نه آلمان.
    کلیدواژگان: متافیزیک، عصر روشنگری، نیوتن، نیوتونیسم، آلمان
  • آموس برتولاچی، سید مهدی حسینی، مستانه کاکائی صفحات 100-125

    تصحیحی انتقادی از شاهکار مابعدالطبیعی ابن سینا - الهیات شفا - بسیار ضروری است تا بتوان مکتب فکری مابعدالطبیعی مولف آن را مورد ارزیابی قرارداده و میزان تاثیرپذیری او از ارسطو و سنت فلسفی مشایی را در ترازوی سنجش قرار داد. اصطلاح مطرح شده در این مقاله، عنوان «مقاله الاولی» الهیات شفا را به خود اختصاص می دهد که در آن اصطلاح «إنیت» که در نسخه های چاپی موجود از الهیات نیز همین اصطلاح متداول است، به احتمال زیاد باید به «اییت» تغییر پیدا کرده و تصحیح شود. استعمال واضح و مبرهن اصطلاح دوم («اییت») در دیگر بخش های کتاب شفا (همانطور که در نسخه های موجود به اشتباه «إنیت» ضبط شده)، علیالخصوص نسبت به بازنویسی رساله ایساغوجی مدخل فرفوریوس توسط ابن سینا، این تصحیح مطرح شده را مورد تایید قرار می دهد و نشان می دهد که ابن سینا در آثار خود، از جمله الهیات شفا که قویا به الگوها و ساختارهای فکری فارابی وابسته است، تلاش کرده تا اصول و اصطلاحات به کاررفته توسط کندی را به خوبی جای دهد. مقاله حاضر، برجسته ترین اثر مابعدالطبیعی ابن سینا به نام «الهیات شفا» که مشتمل بر ده مقاله است را مورد بررسی قرار می دهد؛ اثری که بخش چهارم و پایانی مشهورترین مجموعه منطق، طبیعیات، ریاضیات و مابعدالطبیعه ابن سینا را تشکیل می دهد. الهیات شفا از منظرهای مختلف و جنبه های متفاوتی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. اولا، الهیات شفا مبسوط ترین اثر ابن سینا در باب مباحث مابعدالطبیعی است. ثانیا، این اثر در ارایه و تحلیل مباحث مابعدالطبیعی، بیشترین ارتباط و پیوند را با کتاب مابعدالطبیعه ارسطو دارد. ثالثا، الهیات شفا یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین آثار ابن سینا محسوب می شود، چرا که پخش و انتشار گسترده ای در جهان اسلام پیدا کرد و اندکی پس از آن نیز به زبان لاتین ترجمه شد و ازاینرو، تاثیر عمیق و ماندگاری بر فلسفه مسیحی بر جای نهاد. هدف من در این مقاله، نشان دادن ضرورت تصحیحی انتقادی از الهیات شفا است؛ چرا که نشان خواهم داد که چگونه تصحیحی ظاهرا جزیی در متن این اثر، می تواند تاثیرات بسیار عمیقی بر فهم ما از اندیشه های مابعدالطبیعی ابن سینا، منابعی که وی از آنها بهره برده و الفاظی که به کار برده، داشته باشد.

    کلیدواژگان: ابن سینا، انیت، ائیت، الهیات شفا، ایساغوجی