فهرست مطالب
پژوهشنامه فیزیولوژی ورزشی کاربردی
پیاپی 36 (پاییز و زمستان 1401)
- تاریخ انتشار: 1402/08/01
- تعداد عناوین: 6
-
-
صفحات 15-27اهداف
هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین هوازی همراه با مکمل ویتامین E بر نشانگر بیوژنز میتوکندری سیرتوئین1(SIRT1) و گیرنده پروکسی زوم گاما فعال شده با کواکتیویتور آلفا (PGC-1α) در بافت مغز موش های صحرایی مبتلا به پارکینسون بود.
روش مطالعهدر این مطالعه تجربی 40 سر موش صحرایی نر نژاد اسپراگ-داولی (سن 14-16 هفته و وزن 250 تا 270 گرم) پارکینسونی شده با رزرپین (mg/kg 2) به گروه های 1) رزرپین (Res)، 2) شم (Sh/حلال ویتامین E)، 3) تمرین هوازی (AT)، 4) ویتامین E (VE) و 5) ترکیب تمرین هوازی + ویتامین E (AT+VE) تقسیم شدند. جهت بررسی اثرات Res بر متغیر ها تعداد 8 سر موش صحرایی نیز در گروه کنترل سالم (HC) قرار گرفتند. تمرین هوازی به مدت هشت هفته، پنج جلسه در هفته و هر جلسه مدت 15-48 دقیقه انجام شد. VE نیز روزانه mg/kg 30 به صورت خوراکی مصرف شد.
یافته هامقادیر SIRT1 در گروه های AT (02/0=P)، VE (018/0=P) و AT+VE (001/0=P) به طور معنی داری بیشتر از گروه Res بود. همچنین این متغیر در گروه AT+VE به طور معنی داری بالاتر از گروه های AT (001/0=P) و VE (001/0=P) بود. هم چنین مقادیر PGC-1α در گروه های AT (02/0=P)، VE (001/0=P) و AT+VE (001/0=P) به طور معنی داری بیشتر از گروه Res بود. همچنین این متغیر در گروه AT+VE به طور معنی داری بالاتر از گروه های AT (001/0=P) و VE (001/0=P) بود.
نتیجه گیریبه نظر می رسد اگرچه تمرین هوازی و مکمل ویتامین E هرکدام به تنهایی بر نشانگرهای بیوژنز میتوکندریایی در بافت مغز متعاقب اختلالات نرودژنراتیو اثرگذار هستند؛ اما اثر تعاملی آن ها به مراتب مطلوب تر از اثر هرکدام به تنهایی است.
کلیدواژگان: ویتامین E، بیماری پارکینسون، SIRT1 و PGC-1α -
صفحات 29-45اهداف
بازگشت به حالت اولیه سریع در کوران مسابقات فوتبال موضوع مهمی است که چالش زیادی برای مربیان ایجاد کرده است. مطالعه حاضر به بررسی تاثیر تحریک الکتریکی جریان مستقیم فراجمجمه ای (tDCS) بر بازیابی عملکرد عصبی عضلانی و مهارتی بازیکنان فوتبال بعد از یک جلسه مسابقه فوتبال شبیه سازی شده پرداخته است.
روش مطالعه12 بازیکن جوان فوتبال داوطلب به طور تصادفی به دو گروه tDCS آندی و شم تقسیم شدند. تحریک tDCS با شدت 2 میلی آمپر و به مدت 20 دقیقه در قسمت سمت چپ قشر پیش پیشانی خلفی جانبی (DLPFC) در سه بازه زمانی، بلافاصله، 24 و 48 ساعت بعد از فوتبال شبیه سازی شده اعمال شد. وضعیت ریکاوری، درک فشار، مهارت شوت زدن، ارتفاع پرش عمودی و فعالیت الکتریکی عضله پهن جانبی در حین پرش در هر دو حالت شم و tDCS مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هاتحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که تحریک tDCS باعث افزایش معنی دار امتیاز شوت زنی و کاهش معنادار تعداد خطای شوت گردید. تحریک tDCS تاثیری بر وضعیت ریکاوری و فشار درک شده و فعالیت الکتریکی عضلات پایین تنه نداشت.
نتیجه گیرییافته ها حاکی از این هستند که ریکاوری با تحریک tDCS می تواند باعث بازیابی اجرای تکنیکی فوتبالیست های جوان بعد از مسابقه فوتبال گردد، هرچند بر افزایش فعالیت عصبی عضلانی بی تاثیر بود. بنابراین، می توان از این روش به عنوان یک روش موثر در کاهش فشارهای فیزیکی و روانشناختی بعد از بازی فوتبال استفاده کرد.
کلیدواژگان: وضعیت ریکاوری، مهارت های تکنیکی، مسابقه فوتبال شبیه سازی شده -
صفحات 47-60اهداف
در پژوهش حاضر اثر حاد محدودیت جریان خون (BFR) کشش ایستا (SS) و پویا (DS) بین نوبت های یک جلسه فعالیت مقاومتی بر سطوح هورمون رشد (GH)، اسیدلاکتیک (LA) و نیتریک اکساید (NO) در مردان تمرین کرده بررسی شد.
روش مطالعه28 ورزشکار با حداقل یک سال تمرین مقاومتی منظم (سن 1±28/22 سال، BMI 72±1/23 kg/m2 و درصد چربی 6/0/15±/13) داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند و به صورت تصادفی به 4 گروه، BFR (1RM %30)، SS (1RM %75)، DS (1RM %75) و فعالیت مقاومتی سنتی (TRE) (1RM %75) تقسیم شدند. فعالیت مقاومتی (حرکت جلو ران دستگاه به صورت یک طرفه) شامل اجرای یک نوبت 30 تکراری و سپس 3 نوبت 15 تکرار برای گروه BFR و 4 نوبت 15 تکراری برای سایر گروه ها در نظر گرفته شد. زمان استراحت بین نوبت ها برای BFR60 ثانیه و برای سه گروه دیگر 90 ثانیه در نظر گرفته شد. گروه های SS و DS بلافاصله بعد از حرکت بمدت 60 ثانیه روی همان پا کشش و گروه BFR محدودیت جریان خون را اعمال کردند. سطوح سرمی هورمون رشد، لاکتات و نیتریک اکساید قبل و بلافاصله بعد از جلسات ورزشی اندازه گیری شد.
یافته هاهر چهار نوع فعالیت موجب افزایش معنی دار GH، AL و NO بلافاصله پس از فعالیت شد (001/0 =P). بین گروه ها هیچ تفاوت معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیریبر اساس یافته های حاضر استفاده از BFR یا انواع کشش (SS و DS) در فواصل استراحتی حداقل در یک حرکت و به صورت یکطرفه احتمالا نسبت به استراحت غیر فعال در تمرینات سنتی برتری ندارند.
کلیدواژگان: محدودیت جریان خون، کشش، لاکتات، نیتریک اکساید، هورمون رشد -
صفحات 61-73اهدافآسیب طناب نخاعی (SCI) با آتروفی عضلانی همراه است. بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر تمرین هوازی همراه با مکمل گیری رزوراترول بر سطح میوستاتین و فاکتور رشد شبه انسولینی-1 (IGF-1) در عضله دوقلو موش های صحرایی بعد از آسیب نخاعی بود.روش مطالعهتعداد 36 سر رت نر نژاد ویستار با سن هشت هفته در 4 گروه شامل کنترل، رزوراترول، تمرین و رزوراترول+تمرین قرار داده شدند. آسیب نخاعی با انداختن وزنه ده گرمی از ارتفاع 25 میلی متری بر روی نخاع در قطعه T10 ایجاد گردید. مکمل رزوراترول با دوز 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم به صورت درون صفاقی و روزانه تزریق شد. تمرین هوازی به کمک سیستم حمایت وزن، به مدت 4 هفته، هر جلسه 58 دقیقه و با شدت 20 متر در دقیقه انجام شد. سطح میوستاتین و IGF-1 عضله دوقلو به روش الایزا اندازه گیری شد. نتایج با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شد.یافته هاسطح میوستاتین عضله دوقلو در گروه های تمرین و رزوراترول نسبت به گروه کنترل تفاوت را نشان نداد، اما سطح میوستاتین عضله دوقلو موش های مبتلا به SCI در گروه تمرین هوازی+رزوراترول نسبت به گروه کنترل به طور معناداری پایین تر بود (045/0=P). سطح IGF-1 عضله دوقلو در گروه های تمرین و رزوراترول نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری را نشان نداد، اما سطح IGF-1 عضله دوقلو موش های مبتلا به SCI در گروه تمرین هوازی+رزوراترول نسبت به گروه کنترل به طور معناداری بالاتر بود (021/0=P)نتیجه گیریبه نظر می رسد تمرین هوازی در صورت همراه شدن با مکمل گیری رزوراترول می تواند با تاثیر بر سطح میوستاتین و IGF-1 عضلانی از آتروفی ایجاد شده در اثر آسیب نخاعی در عضلات پایین تر از سطح آسیب، جلوگیری نماید.کلیدواژگان: تمرین هوازی، رزوراترول، میوستاتین، فاکتور رشد شبه انسولینی- 1، آسیب نخاعی
-
صفحات 75-95زمینه و هدف
مصرف رژیم غذایی پرچرب منجر به اختلال در عملکرد میتوکندری کبد و بروز اختلالات کبد چرب می شود و میتوفاژی که در حذف میتوکندری های آسیب دیده نقش دارد احتمالا بتواند در بهبود کبدچرب غیرالکلی موثر باشد. هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثر تغذیه، تمرین و هایپوکسی بر میتوفاژی کبد در رت های نر ویستار بود.
روش پژوهش:
32 سر رت نر به طور تصادفی به چهار گروه 8تایی شامل گروه های رژیم غذایی نرمال (ND)، رژیم غذایی پرچرب (HFD)، رژیم غذایی پرچرب و تمرین در شرایط نورموکسی (HFD-HIIT)، رژیم غذایی پرچرب و تمرین در شرایط هایپوکسی (HFD-HHIIT) تقسیم شدند. پس از تعیین حداکثر سرعت هوازی (MAV) در شرایط نورموکسی (ارتفاع حدود 50 متر) و هایپوکسی-هیپوباریک (ارتفاع حدود 3000 متر)، پروتکلHIIT به مدت 12 هفته و 3 جلسه در هفته اجرا شد که شامل اجرای 3 تا 8 مرحله فعالیت 4 دقیقه ای با شدتی معادل 80 تا 93 درصد MAV و با دوره-های استراحت فعال 2 دقیقه ای با شدت 50 درصد MAV بود. در پایان، سطوح ژن های HIF-1α، Parkin وFundc1 از طریق RT-PCR اندازه گیری شد.
یافته هابیان ژن های Parkin وFundc1 در دو گروه HFD+HIIT و HFD+HHIIT نسبت به HFD افزایش معنی داری داشت (05/0<p). همچنین، گروه HFD-HHIIT افزایش معنی داری نسبت به گروه HFD-HIIT نشان داد (05/0<p). محتوای چربی کبدی و بیان ژن HIF-1α در دو گروه HFD-HIIT و HFD-HHII نسبت به HFD کاهش معنی داری را نشان داد (05/0<p).
نتیجه گیریبه نظر می رسد، تمرین در شرایط هایپوکسی در مقایسه با نورموکسی تاثیر مازادی بر افزایش میتوفاژی کبد و به دنبال آن کنترل محتوای چربی کبدی دارد.
کلیدواژگان: تمرین تناوبی با شدت بالا، هایپوکسی، میتوفاژی، کبد چرب غیر الکلی، رژیم غذایی پرچرب -
صفحات 97-117اهداف
بیماری کبد چرب غیر الکلی (NAFLD) شایع ترین نوع بیماری کبدی در جهان است. هدف از این پژوهش تعیین و بررسی تاثیر شدت های متفاوت تمرینات ورزشی هوازی و مقاومتی بر کنترل برخی از شاخص های به عنوان شاخص های مهم بیماری کبد چرب غیر الکلی بود.
روش بررسیاین پژوهش یک مطالعه مرور نظام مند و فراتحلیل انجام شد. بعد از غربالگری اولیه، متن کامل مقالات ارزیابی و مقالات دارای معیار ورود به پژوهش آنالیز شدند. از تعداد 120 مقاله مورد بررسی 12 مقاله معیار ورود به مرور سیستماتیک و فراتحلیل را کسب کردند. میانگین سنی آزمودنی ها در پژوهش حاضر 10± 52 سال بود. اثرات مداخله با استفاده از تفاوت میانگین استاندارد شده (SMD) و مدل اثرات تصادفی ارزیابی گردید. داده ها با استفاده از آزمون های تعیین اندازه اثر، تحلیل سوی گیری و ناهمگنی و با استفاده از نرم افزار STATA انجام شد.
یافته هانتایج متاآنالیز تنها تاثیر معنی دارسطوح CRP بر اثر تمرین استقامتی با شدت متوسط و بالا و تمرین مقاومتی با شدت متوسط را نشان داد. همچنین، نتایج متاآنالیز نشان داد تمرین استقامتی با شدت متوسط و بالا و تمرین مقاومتی با شدت متوسط در کل باعث کاهش معنی دار سطوح اینترلوکین6 ، اینترلوکین8 ، آدیپونکتین و TNF-α نمی گردد.
نتیجه گیرینتایج تنها نشان دهنده تاثیرتمرین استقامتی با شدت متوسط و بالا و تمرین مقاومتی با شدت متوسط بر سطوح شاخص CRPبه عنوان حساس ترین شاخص التهابی بود، با این وجود در سطوح IL-6، IL-8،آدیپونکتین وTNF-α تغییر معنی داری مشاهده نشد. باتوجه به نتایج این متاآنالیزو باتوجه به محدودیت تعداد مطالعات در این زمینه نیاز به تحقیقات بیشتر و با کیفیت بالاتر احساس می شود.واژگان کلیدی: بیماری کبد چرب غیر الکلی (NAFLD)، اینترلوکین 6 (IL-6)، اینترلوکین 8 (IL-8)،CRP، آدیپونکتین، سیتوکین فاکتور نکروز دهنده تومور آلفا (TNF-α)، تمرینات هوازی، تمرینات مقاومتی
کلیدواژگان: بیماری کبد چرب غیر الکلی (NAFLD)، آدیپوسیتوکین، تمرینات هوازی، تمرینات مقاومتی
-
Pages 15-27Objectives
The aim of this study was to investigate the effect of eight weeks of aerobic training with vitamin E supplementation on the mitochondrial biogenesis marker sirtuin 1 (SIRT1) and peroxisome gamma receptor activated with coactivator alpha (PGC-1α) in the brain tissue of rats with Parkinson's disease.
MethodsIn this experimental study, 40 Sprague-Dawley male rats (age 14-16 weeks and weight 250-270 grams) were given Parkinsonism with reserpine (2 mg/kg) were divided into groups (1) Res, (2) sham (Sh/soluble vitamin E), (3) AT, (4) VE and (5) AT+VE. In order to investigate the effects of Res on the variables, 8 rats were included in the healthy control group (HC). Aerobic training was done for eight weeks, five sessions per week and each session lasted 15-48 minutes. VE was also taken orally at 30 mg/kg daily.
ResultsSIRT1 and PGC-1α mRNA values in AT, VE and AT+VE groups were significantly higher than Res group (P≤0.05). In addition, SIRT1 and PGC-1α values in the AT+VE group were significantly higher than the AT and VE groups (P≤0.05). SIRT1 mRNA values in AT (P=0.02), VE (P=0.018) and AT+VE (P=0.001) groups were significantly higher than Res group. It was also significantly higher in AT+VE group than AT (P=0.001) and VE (P=0.001) groups. Also, PGC-1α mRNA values in AT (P=0.02), VE (P=0.001) and AT+VE (P=0.001) groups were significantly higher than Res group. It was also significantly higher in AT+VE group than AT (P=0.001) and VE (P=0.001) groups.
ConclusionIt seems that although aerobic training and vitamin E supplementation alone have an effect on mitochondrial biogenesis markers in brain tissue following neurodegenerative disorders; but their interactive effect is much more favorable than the effect of each of them alone.
Keywords: Vitamin E, Parkinson's disease, SIRT1, PGC-1α -
Pages 29-45Objectives
The challenge for coaches is to quickly return to their initial state during soccer matches. The purpose of this study was to examine the impact of tDCS stimulation on the recovery of neuromuscular and skill performance of soccer players following a simulated soccer match.
MethodsTwelve young volunteer soccer players were randomly divided into two tDCS groups, anodal and Sham. tDCS stimulation with an intensity of 2 mA and for 20 minutes was applied in the left part of the posterolateral prefrontal cortex (DLPFC) in three time periods, immediately, 24 and 48 hours after simulated soccer. Recovery status, pressure perception, shooting skill, vertical jump height and electrical activity of the latissimus dorsi muscle during jumping were investigated in both sham and tDCS conditions
ResultsVariance analysis with repeated measurements showed that tDCS stimulation significantly increased the shooting score and significantly decreased the number of shooting errors. The recovery status and perceived pressure and electrical activity of lower body muscles were not affected by tDCS stimulation.
ConclusionThe findings indicate that recovery with tDCS stimulation can restore the technical performance of young soccer players after a soccer match, although it had no effect on increasing neuromuscular activity. Therefore, this method can be used as an effective method to reduce physical and psychological pressure after playing soccer.
Keywords: recovery status, Technical Skills, Stimulated Soccer Match -
Pages 47-60Objectives
The purpose of the study was to investigate the acute effects of blood flow restriction (BFR), static (SS) and dynamic (DS) stretching during rest between sets of a resistance session on serum levels of growth hormone (GH), lactic acid (LA), and nitric oxide (NO) levels in men.
MethodsTwenty-eight healthy men with at least one year of regular resistance training (age: 22.28±1 years, BMI: 23.72±1 kg/m2, and fat percentage: 13.15±0.6%) participated in this study voluntarily and were randomly divided into 4 groups: blood flow restriction (BFR,30% 1RM) Static-Stretching (SS, 75% 1RM), Dynamic-Stretching (DS, 75% 1RM) and traditional resistance exercise (TRE, 75% 1RM). Resistance exercise (unilateral front knee extension on the machine) included 1 set of 30 repetition plus 3 sets of 15 repetitions for BFR and 4 sets of 15 repetitions for other groups. For BFR and other groups respectively 90 sec and 60 sec rest intervals implemented. The SS and DS groups performed static stretching on the same leg immediately after each set for 60 seconds. Serum levels of growth hormone, lactate, and nitric oxide were measured before and immediately after exercise sessions.
ResultsAll four types of activities significantly increased GH, LA, and NO immediately after exercise (P=0.001). But no significant differences were observed between conditions.
ConclusionBased on the findings, it can be concluded that incorporating different stretching methods (SS or DS) or utilizing BFR during rest intervals, at least for one exercise in a unilateral condition, does not provide any additional benefits compared to inactive rest intervals in the traditional resistance exercise method.
Keywords: BFR, Stretching, Lactate, Nitric oxide, Growth hormone -
Pages 61-73ObjectivesSpinal cord injury (SCI) is associated with muscle atrophy. Therefore, the purpose of present study was to investigate the effect of aerobic training with resveratrol consumption on myostatin and insulin-like growth factor-1 (IGF-1) levels in the gastrocnemius muscles of rats after spinal cord injury.Methodsthirty-six male Wistar rats aged eight weeks were placed in 4 groups including control, resveratrol, training and resveratrol + training. Spinal cord injury was caused by dropping a ten-gram weight from a height of 25 mm on the spinal cord in the T10 segment. Resveratrol supplement with a dose of 10 mg/kg was injected intraperitoneally and daily. The aerobic training was carried out with the help of the weight support system for 4 weeks, each session was 58 minutes and the intensity was 20 m/min. The level of myostatin and insulin-like growth factor-1 (IGF-1) levels in the gastrocnemius muscle were measured by ELISA method. To analyze the data, one-way analysis of variance and Tukey's post hoc test were used at the significance level of p<0.05.ResultsMyostatin level in gastrocnemius muscle of training and resveratrol groups did not show any difference compared to the control group, But Myostatin level in gastrocnemius muscle of training+resveratrol group was significantly lower than control group (p=0/045). IGF-1 level in gastrocnemius muscle of training and resveratrol groups did not show any difference compared to the control group, But IGF-1 level in gastrocnemius muscle of training+resveratrol group was significantly higher than control group (p=0/021).Conclusionit seems that aerobic training, when combined with resveratrol supplementation, can prevent atrophy caused by spinal cord injury in muscles below the injury level by affecting the level of muscle myostatin and IGF-1.Keywords: Aerobic training, resveratrol, Myostatin, insulin-like growth factor-1, Spinal cord injury
-
Pages 75-95Background and Purpose
Consuming a high-fat diet leads to dysfunction of liver mitochondria and the occurrence of fatty liver disorders, and mitophagy, which plays a role in removing damaged mitochondria, can probably be effective in improving non-alcoholic fatty liver disease. The aim of this study was to determine the effect of nutrition, training and hypoxia on liver mitophagy in male Wistar rats.
MethodsThirty-two male rats were randomly divided into four groups of eight including normal diet (ND), high-fat diet (HFD), high-fat diet and training in normoxia (HFD-HIIT) and high-fat diet and training in hypoxia (HFD-HHIIT). After determining the maximum aerobic velocity (MAV) in normoxia and hypoxia-hypobaric, the HIIT protocol was performed for 12 weeks and three sessions per week, which included 3 to 8 bouts 4-minute activity with an intensity of 80 to 93 percent of MAV and 2-minute active rest periods with an intensity of 50 percent of MAV. At the end, the levels of HIF-1α, Parkin and Fundc1 genes were measured through RT-PCR.
ResultsThe expression of Parkin and Fundc1 genes in HFD-HIIT and HFD-HHIIT groups increased significantly compared to HFD (P<0.05). Also, the HFD-HHIIT group showed a significant increase compared to the HFD-HIIT group (P<0.05). Also, liver fat content and HIF-1α gene expression showed a significant decrease in HFD-HIIT and HFD-HHII groups compared to HFD (P<0.05).
ConclusionsIt seems that training in hypoxic conditions compared to normoxia has an additional effect on increasing liver mitophagy and subsequently controlling liver fat content.
Keywords: High Intensity Interval Training, Hypoxia, Mitophagy, NAFLD, High Fat Diet -
Pages 97-117Objectives
Non-alcoholic fatty liver disease (NAFLD) is the most common type of liver disease in the world. The purpose of this research was to determine and investigate the effect of different intensities of aerobic and resistance exercise on the control of some indicators as important indicators of non-alcoholic fatty liver disease.
Research methodThis research was a systematic review and meta-analysis. Out of the 120 reviewed articles, 12 articles met the criteria for inclusion in the systematic review and meta-analysis. The average age of the subjects in the present study was 52 ± 10 years.
FindingsThe meta-analysis results showed only a significant effect of CRP levels due to moderate and high intensity endurance training and moderate intensity resistance training. Also, the results of the meta-analysis showed that endurance training with medium and high intensity and resistance training with medium intensity in general caused a significant decrease in the levels of interleukin-6, interleukin-8 , adiponectin and TNF-α does not occur.
ConclusionThe results only showed the effect of moderate and high intensity endurance training and moderate intensity resistance training on the levels of CRP as the most sensitive inflammatory indicator, however, there was a significant change in the levels of IL-6, IL-8, adiponectin and TNF-α. was not observed. According to the results of this meta-analysis and due to the limited number of studies in this field, the need for more and higher quality research is felt.
Keywords: Non-Alcoholic Fatty Liver Disease (NAFLD), Adipocytokine, Aerobic Exercise, Resistance Exercise