فهرست مطالب
فصلنامه جنگل و فرآورده های چوب
سال هفتاد و هفتم شماره 1 (بهار 1403)
- تاریخ انتشار: 1403/03/15
- تعداد عناوین: 8
-
-
صفحات 1-11هدف از انجام این پژوهش، بررسی مشخصه های بارش شامل مقدار و تعداد رخدادهای بارش در ناحیه رویشی صحارا-سندی در سه دهه اخیر بود. با استفاده از داده های بارش روزانه 33 ساله (1398-1366) 18 ایستگاه هواشناسی همدیدبانی در این ناحیه رویشی، مقدار بارش و تعداد رخداد بارش سالانه ارزیابی و از آزمون من کندال برای معنی داری روندهای سالانه و فصلی استفاده شد. در دوره 33 ساله، میانگین بارش سالانه در ناحیه صحارا-سندی، 214 میلی متر (انحراف معیار 61 میلی متر) بود. بیشترین میانگین بارش سالانه در ایستگاه دوگنبدان (439 میلی متر) و کمترین آن در ایستگاه ایرانشهر (109 میلی متر) ثبت شد. از 18 ایستگاه این ناحیه، تنها در دو ایستگاه رام هرمز و جزیره کیش (11 درصد از کل روندها)، بارش سالانه روند معنی داری نشان داد. در طول 33 سال، در ایستگاه های ناحیه صحارا-سندی، درمجموع، 17275 رخداد (میانگین رخداد 7/5 میلی متر و انحراف معیار 9/6 میلی متر) ثبت شد. ضریب همبستگی (r) مقدار بارش و تعداد رخداد سالانه، از 0/41 تا 0/86 (میانگین: 0/67 و انحراف معیار 0/13 میلی متر) متغیر بود. نتایج نشان داد که 83 درصد از بارش سالانه، در فصول پاییز و زمستان رخ داده است. بیشترین و کمترین درصد بارش سالانه به ترتیب در طبقه های 40-20 میلی متر (21 درصد، 45 میلی متر) و بیش از 40 میلی متر (30 درصد، 64 میلی متر) رخ داده بود. در طی سال های مورد مطالعه، میانگین تعداد روز خشک سال در این ناحیه رویشی، 336 روز بود. هر گونه تغییر در مشخصه های بارش، به طور مستقیم بر بوم سازگان های جنگلی آسیب پذیر این ناحیه رویشی، تاثیرگذار است.کلیدواژگان: ایستگاه هواشناسی، رخداد بارش، روندیابی. من کندال
-
صفحات 13-22
اره های موتوری که به طور گسترده در عملیات قطع و تبدیل درختان استفاده می شود، ارتعاش های شدیدی ایجاد می کنند. ارتعاش طولانی مدت بدن کارگران ممکن است منجر به ایجاد اختلالات عروقی، حسی عصبی و اسکلتی عضلانی در اندام فوقانی کارگران اره موتورچی شود که به آن سندرم ارتعاش دست و بازو گفته می شود. اره موتوری MPTMGS5803 یکی از انواع ارهه موتوری پرکاربرد در جنگلکاری های غرب استان گیلان است که ارتعاش آن در هنگام انجام عملیات تبدیل درختان جنگلکاری در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفت. اندازه گیری ارتعاش در هنگام انجام عملیات تبدیل درختان صنوبر، با استفاده از دستگاه ارتعاش سنج SVANTEK 106 A به طور همزمان، در سه جهت x، y و z انجام و شتاب کلی ارتعاش اره موتوری و دوره مواجهه روزانه محاسبه شد. نتایج پژوهش نشان داد که در دسته عقب و جلوی اره موتوری به ترتیب در جهت x (2/01±0/09)، (1/61±1/62) بیشترین و در جهت y (1/48± 0/17)، (0/73±0/09) کمترین مقدار شتاب ارتعاش وجود داشت. دسته عقب اره موتوری (0/54±3/05)، شتاب کلی لرزش بیشتری نسبت به دسته جلوی آن (0/53±1/94) داشت. نتایج حاصل از دوره مواجهه روزانه نشان داد که شدت ارتعاش وارد شده به کارگر اره موتورچی در مدت سه ساعت و هفتاد ثانیه کار با اره موتوری در دسته جلو 1/19 و در دسته عقب 1/87 بود. با توجه به بررسی به دست آمده از لحاظ ارگونومیک، شتاب کلی ارتعاش این اره موتوری کمتر از حد مجاز بود.
کلیدواژگان: اختلالات اسکلتی-عضلانی، ارتعاش دست بازو، تبدیل، سلامت و ایمنی شغلی، صنوبرکاری -
صفحات 23-33انجام مطالعات سیتوژنتیکی در گونه های گیاهی و همچنین جمعیت های متعلق به آنها، به ویژه گیاهان وحشی و بومی، به دلیل فراهم کردن اطلاعات کمی درمورد تاریخچه تکاملی گیاه، تعیین قرابت های بین گونه ها، تعیین مشخصات کاریولوژیکی و غیره از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. در این پژوهش، شمارش کروموزومی و ارزیابی ویژگی های کاریوتایپی پنج گونه چوبی متعلق به سه خانواده Ulmaceae ،Cornaceae و Rhamnacae در جنگل های هیرکانی مطالعه شد. مطالعات کروموزومی با استفاده از مریستم نوک ریشه به روش کلاسیک انجام شد. براساس نتایج، تمام گونه های مورد مطالعه دیپلوئید بودند. اعداد کروموزومی سه گونه سیاه ال (Cornus australis) (2n=2x=22)، تنگرس (Rhamnus sintenisii) (2n=2x=26) و آزاد (Zelkova carpinifolia) (2n=2x=28) برای اولین بار از جهان گزارش می شوند. همچنین، دو گونه ملج (Ulmus glabra) و اوجا (U. minor) با عدد کروموزومی (2n=2x=28) برای اولین بار از فلور ایران گزارش می شوند. از نظر طول کروموزومی، کوچک ترین طول کروموزوم (0/9 میکرومتر) در تنگرس و بزرگ ترین آن (2/34 میکرومتر) در ملج مشاهده شد. کروموزوم ها در سه گونه تنگرس، ملج و آزاد از نوع متاسانتریک و ساب متاسانتریک بودند. در اوجا، علاوه بر کروموزوم های فوق، کروموزوم های ساب-تلوسانتریک نیز مشاهده شدند. سیاه ال نیز دارای کروموزوم های متاسانتریک به دو فرم M و m بود. از نظر تقارن، کروموزوم های سه گونه تنگرس، اوجا و آزاد در طبقه 2A، سیاه ال در طبقه 1A و اوجا در طبقه 3A قرار داشتند. با توجه به محدودیت مطالعات مشابه در گونه های جنگلی، انجام این پژوهش در شناسایی ویژگی های سیتوژنتیکی گونه های مورد مطالعه نقش مهمی ایفا می کند.کلیدواژگان: جنگل های هیرکانی، درختان جنگلی، عدد کروموزومی، کاریوتایپ
-
صفحات 35-46امروزه بررسی ساختار جنگل از مباحث مورد توجه و ضروری؛ به ویژه در راستای اهداف جنگل شناسی نزدیک به طبیعت است. این پژوهش با هدف تحلیل کمی پیچیدگی ساختار توده در فاز تحولی تشکیل زیراشکوب در جنگل های راش شرقی (Fagus orientalis Lipsky) خیرود نوشهر انجام شد. پس از جنگل گردشی اولیه، سه قطعه یک هکتاری در فاز تحولی تشکیل زیراشکوب، انتخاب و آماربرداری صددرصد از کلیه پارامتر های توده شامل قطر برابر سینه درختان، زادآوری طبیعی، اندازه و پراکنش روشنه های پوشش تاجی و خشک دار ها انجام شد. به منظور تحلیل پیچیدگی ساختار در توده های جنگلی از شاخص های پیچیدگی ساختار، کاکس، ضریب تغییرات و ضریب جینی قطر درختان استفاده شد. براساس نتایج پژوهش، در این فاز تحولی، بیشترین و کمترین فراوانی به ترتیب در طبقات قطری کم قطر و درختان قطور است و منحنی پراکنش درختان به شکل نمایی کاهنده با شیب تند در طبقات کم قطر است. میانگین حجم خشک دار، 30 مترمکعب و میانگین ضریب روشنه پوشش تاجی، 6/4 درصد به دست آمد. علاوه بر این، میانگین شاخص های ضریب جینی و ضریب تغییرات قطری به ترتیب 0/7 و 6 محاسبه شد که با توجه به مقدار عددی شاخص های پیچیدگی و ضریب کاکس، نشان از پیچیدگی مطلوب در ساختار توده در این فاز دارد. در زیراشکوب تشکیل شده، میانگین فراوانی، 306 اصله در هکتار بوده که گونه راش بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده است. براساس نتایج، برای حفظ ناهمگنی در جنگل های تحت مدیریت ضمن نگهداشت درختان قطور در توده، ضرورت اجرای عملیات تنظیم آمیختگی و تنک کردن از پایین پیشنهاد می شود.کلیدواژگان: پویایی توده، خشک دار، شاخص پیچیدگی، شاخص کاکس، مراحل تحولی
-
صفحات 47-54شاه بلوط (Castanea sativa Mill.) از گونه های بومی استان گیلان است. کشت درون شیشه ای شاه بلوط بومی به دلیل بیماری های قارچی و چرای دام و میزان زیاد بذرهای ناسالم، یکی از روش های موثر برای تولید انبوه این گیاه در معرض خطر انقراض است. هدف این پژوهش تعیین محیط کشت بهینه جهت باززایی درخت شاه بلوط از طریق کشت بافت است. محیطهای کشت مورد استفاده این پژوهش شاملGD (Gresshoff & Doy) ، DKW (Driver and Kuniyuki Walnut) (1 میلیگرم در لیتر *BA) و (Murashige Skoog) MS (نصف غلظت نیتروژن) با سه ترکیب هورمونی مختلف (1 میلیگرم در لیتر +BA 0/1 میلیگرم در لیتر TDZ)؛ (0/5 میلیگرم در لیتر TDZ) و (1 میلیگرم در لیتر+GA3 0/1 میلیگرم در لیتر BA) بود. برای کشت درون شیشه ای شاه بلوط، از جوانه های جانبی گیاهان یک ساله رشد یافته در گلخانه استفاده شد. تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) برای بررسی تاثیر محیط های کشت با تنظیم کننده های رشد گیاه بر طول، تعداد برگ و ساقه ریزنمونه انجام شد. نتایج نشان داد که طول ریزنمونه در محیط های کشت اختلاف معنی داری دارد. اما در تعداد ساقه و برگ تفاوت معنی داری مشاهده نشد. نتایج مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون توکی، تفاوت معنی داری بین طول ریزنمونه در محیط کشت DKW با سایر محیط ها نشان داد. بنابراین محیط کشت DKW همراه با 1 میلیگرم در لیتر BA، بهترین محیط برای باززایی و رشد طولی ریزنمونه های شاه بلوط می باشد. در پژوهش حاضر، ازدیاد درون شیشه ای شاه بلوط به عنوان روشی کارآمد برای تولید این گونه معرفی شد. * اختصارات: بنزیل آدنین (BA)، جیبرلیک اسید (GA3)، تیدیازورون (TDZ)کلیدواژگان: بنزیل آدنین (BA)، سیتوکینین، شاه بلوط (Castanea Sativa Mill.)، کشت بافت
-
صفحات 55-71روش های مختلفی برای تیمار حرارتی چوب، توسعه یافته و تجاری سازی شده اند. در میان آنها تیمار روغن گرمایی روش منحصر به فردی است که محیط حرارت دهی خشک و عاری از اکسیژن را فراهم می کند. در این مطالعه، از یک روش نیمه صنعتی برای تیمار روغن گرمایی الوار چوب صنوبر در دماهای مختلف به منظور افزایش مقاومت به هوازدگی آن استفاده شد. الوارهای چوبی طی یک برنامه حرارت دهی معین در سه دمای هدف مختلف (180، 190 و 200 درجه سانتی گراد) با زمان ماند 2 ساعت تیمار شدند. سپس نمونه های آزمونی از آنها تهیه شده و در معرض 1000 ساعت هوازدگی تسریع شده با چرخ گاردنر قرار گرفتند. جذب آب و واکشیدگی ابعاد نمونه ها نیز طی هفت روز غوطه وری در آب مورد بررسی قرار گرفت. آزمون های اندازه گیری زاویه تماس قطره آب، رنگ سنجی و آنالیز ATR-FTIR قبل و بعد از هوازدگی انجام شد. نمونه های تیمار شده، همکشیدگی حجمی کمتری نسبت به نمونه شاهد داشتند و با افزایش دمای حرارت دهی بر کارایی ضد واکشیدگی افزود شد. میزان جذب آب نمونه های تیمار شده گرچه کمتر از نمونه شاهد بود اما تفاوتی بین تیمارهای مختلف مشاهده نشد. با آنکه قبل از هوازدگی، نمونه ها به دلیل تیمار روغن گرمایی با یکدیگر تفاوت رنگی آشکاری داشتند اما بعد از هوازدگی، رنگ سطح همه آنها به خاکستری تا نقره ای فام تغییر یافت. بیشترین میزان تغییرات رنگ مربوط به تیمار در دمای 200 درجه سانتی گراد بود. هوازدگی باعث افزایش ترشوندگی سطح نمونه ها شد، اما کماکان نمونه های تیمار شده زاویه تماس قطره آب بالاتری نسبت به نمونه شاهد داشتند. نتایج ATR-FTIR نشان داد که تیمار روغن گرمایی روشی موثری برای حفاظت از لیگنین سطح چوب در معرض عوامل هوازدگی نمی باشد.کلیدواژگان: تیمار حرارتی، چوب صنوبر، روغن سویا، زاویه تماس، هوازدگی
-
صفحات 73-84کاغذ، ورقه ای است پهن و نازک که از تجمع و درهم رفتگی الیاف، رشته ها و اجزای سلولزی تهیه می شود و در ابعاد مختلفی برای کاربردهای متنوعی مورد استفاده قرار می گیرد. پس از بررسی روش های رنگ آمیزی فلورسنت الیاف سلولزی در پژوهش های پیشین، این تحقیق با هدف مطالعه ساختار میکروسکوپی ورقه و اجزای آن در سه جهت کاغذ (طول، عرض و عمق) با استفاده از میکروسکوپ روبشی هم کانون لیزری (کانفوکال) انجام شد. همچنین، چگونگی مطالعه پراکنش الیاف و اجزای سلولزی در ساختار کاغذ در سه بعد آن با استفاده از خاصیت فلورسنت و روش بکارگرفته شده در میکروسکوپ کانفوکال مورد بررسی قرار گرفت. اجزای سلولزی ساختار کاغذ پس از تحریک در طول موج 405 نانومتر، بازتابش فلورسنت به رنگ سبز از ناحیه نور مرئی (500-420 نانومتر) از خود نشان دادند. مطالعه میکروسکوپی با استفاده از میکروسکوپ روبشی هم کانون لیزری (کانفوکال)، علاوه بر بررسی پراکنش اجزاء به صورت دوبعدی، به صورت قابل توجهی، گستره ای از تصاویر متنوع در خصوص نحوه قرارگیری الیاف و اجزای سلولزی در عمق کاغذ (جهت ضخامت) را بدون نیاز به لایه لایه کردن کاغذ، به نمایش گذاشت. تهیه تصاویر در جهت ضخامت (عمق) کاغذ، در دو وزن پایه 20 و 60 گرم بر مترمربع بدون مشکل انجام شد. در این تصاویر، تغییر تجمع الیاف و اجزاء آن در عمق قابل بررسی بود. بنابراین، می توان میکروسکوپ روبشی هم کانون لیزری را به عنوان ابزار مناسبی برای مطالعه پراکنش الیاف و اجزاء نشان دار شده در سه بعد کاغذ معرفی نمود.کلیدواژگان: ساختار کاغذ، فلورسنت، میکروسکوپ روبشی هم کانون لیزری (کانفوکال)، نشاندار کردن
-
صفحات 85-96
آگاهی از ارتفاع تاج پوشش جنگل به منظور ارزیابی سلامت و پویایی بوم سازگان جنگل، پایش و مدل سازی چرخه کربن و تنوع زیستی، امری ضروری است. اندازه گیری ارتفاع تاج پوشش جنگل مستلزم صرف هزینه و زمان زیاد است. از سال 2018 میلادی، ماهواره ICESat-2 که سنجنده لیزری ATLAS را حمل می کند، امکان اندازه گیری مستقیم ارتفاع درختان را فراهم کرده است. هرچند که ICESat-2 به طور خاص برای برآورد ارتفاع یخ های قطبی طراحی شده است، اما داده های ارتفاعی قابل توجهی از پوشش گیاهی سطح کره زمین را نیز ارائه می دهد. از این رو، هدف از این پژوهش بررسی قابلیت سنجنده ATLAS این ماهواره در برآورد دقیق ارتفاع تاج پوشش جنگل های شمال ایران است. برای این منظور، داده های ارتفاعی پوشش گیاهی سنجنده ATLAS (ATL08) در جنگل آموزشی-پژوهشی خیرود مورد ارزیابی قرار گرفت. برای بررسی میزان صحت ارتفاع برآورد شده تاج پوشش درختان توسط سنجنده ATLAS، داده های ارتفاعی حاصل از ماهواره با حداکثر ارتفاع اندازه گیری شده در 121 لکه زمینی مقایسه و آماره های RMSE و rRMSE محاسبه شدند. همچنین با استفاده از آزمون t، میانگین این داده ها از نظر آماری مقایسه شدند. مقادیر RMSE، rRMSE و R2 به ترتیب 0/87 متر و 2/7 درصد و 0/98 نشان دهنده دقت بالای سنجنده در اندازه گیری ارتفاع تاج پوشش جنگل بود. نتایج آزمون t نیز نشان داد که میانگین این داده ها از نظر آماری اختلاف معنی داری ندارد (0/05<P). نتایج این پژوهش نشان داد که حتی باوجود بیش برآورد ارتفاع تاج پوشش جنگل در مناطقی با درختان کم ارتفاع، این ماهواره ارتفاع تاج پوشش جنگل در مناطق جنگلی شمال ایران را با صحت بسیار خوبی برآورد می کند.
کلیدواژگان: ارتفاع تاج پوشش جنگل، سنجنده ATLAS، لایدار فضایی، Icesat-2
-
Pages 1-11In the present study, we detected the characteristics of precipitation (the amount and the number of events) in the Saharo-Sindian vegetation region located in the south and southeast of Iran over the last three decades. Daily precipitation data during 1987-2019, recorded by eighteen meteorological stations were analyzed. The Mann-Kendall (MK) test was used for trend analysis. Over the past thirty-three years, the mean annual precipitation was 214 mm (SD: 61 mm). Mean maximum and minimum yearly precipitations were recorded in Dogonbadan (439 mm) and Iranshahr (109 mm), respectively. Out of the eighteen stations, only two stations, Ramhormoz and Kish Island, showed significant annual precipitation trends (11% of the total trends). During 33 years, a total of 17275 events (mean event: 7.5 mm; SD: 6.9 mm) were recorded in the stations. The correlation coefficient (r) between the amount of precipitation and the number of events varied from 0.41 to 0.86 (mean: 0.67; SD: 0.13). We found that 83% of the mean annual precipitation occurred during the autumn and winter seasons. The highest and lowest yearly precipitations fell within the 20-40 mm (21%, 45 mm) and over 40 mm (30%, 64 mm) classes, respectively. Over the past three decades, the mean number of dry days per year was 336. Any changes in precipitation characteristics severely impact the vulnerable forest ecosystems in the Saharo-Sindian vegetation region.Keywords: Mann-Kendall, Meteorological Stations, Precipitation Event. Trending
-
Pages 13-22
Chainsaws, which are widely used in tree felling operations, create vibrations. Long-term and intense exposure to vibration may lead to the development of vascular, neurosensory, and musculoskeletal disorders in the upper limbs of chainsaw workers, known as Hand-arm vibration syndrome. This study investigates the vibration levels during tree bucking operations on poplar trees with the MPTMGS5803 chainsaw model, one of the most widely used chainsaws in forest operations in the western part of Guilan province. Simultaneous vibration measurements in three directions (x, y and z) were carried out using the SVANTEK 106A vibration meter, aiming to determine the total amount of chainsaw vibration and the daily exposure period. The results show that the highest amount of vibration was measured in the x (1.61±0.62), (2.01±0.90) direction and the lowest in the y (1.48±0.17), (0.73±0.09) direction both in the rear handle and front handle of the chainsaw. The rear handle of the chainsaw had a higher overall vibration acceleration (3.05±0.54 m/s2) compared to the front handle (1.94±0.53 m/s2). In terms of the daily exposure period, the level of vibration exposure inflicted on the chainsaw operator during a three-hour and 70 second working period amounted to 1.19 m/s2 in the front handle and 1.87 m/s2 in the rear handle, with both values falling within the permissible vibration range.
Keywords: Bucking, Hand-Arm Vibration, Musculoskeletal Disorders, Occupational Safety, Health, Poplar -
Pages 23-33Cytogenetic investigations in plant species, particularly wild and native plants, are crucial for understanding their evolutionary history, establishing species relationships, and determining karyological features. This study delves into chromosome counting and evaluation of karyotypic characteristics of five woody species belonging to three families: Ulmaceae, Cornaceae, and Rhamnaceae within the Hyrcanian Forests. Root tip meristem was used for chromosomal studies by classical methods. The results revealed that all studied species were diploid. The chromosome numbers of three species, Cornus australis (2n=2x=22), Rhamnus sintenisii (2n=2x=26), and Zelkova carpinifolia (2n=2x=28) were documented for the first time in the world. Additionally, two species of Ulmus glabra and U. minor with a chromosomal number (2n=2x=28) were reported for the first time in Iran. Concerning chromosomal length, R. sintenisii displayed the smallest chromosome length (0.9 µm), while U. glabra exhibited the largest (2.34 µm). The chromosomes in three species, R. sintenisii, U. glabra, and Z. carpinifolia were of the metacentric and sub-metacentric types. U. minor presented sub-telocentric chromosomes in addition to the mentioned types, and C. australis displayed metacentric chromosomes in two forms, M and m. Regarding symmetry, chromosomes in three species, R. sintenisii, U. minor, and Z. carpinifolia were classified as 2A, C. australis as 1A, and U. minor as 3A. Given the scarcity of similar studies on forest species, this research significantly contributes to identifying the cytogenetic characteristics of the examined species.Keywords: Chromosome Number, Forest Trees, Hyrcanian Forests, Karyotype
-
Pages 35-46Investigating forest structure is an important and necessary topic, especially in line with the goals of close-to-nature silviculture. This research aimed to quantitatively analyze the complexity of stand structure during the transformational phase of understory formation in the oriental beech (Fagus orientalis Lipsky) forests of Kheyrud, Nowshahr. After field inspections, three one-hectare sample plots in the transformational phase of understory formation were selected, and a full inventory of all stand parameters, including tree diameter at breast height, natural regeneration, size and distribution of gaps, and deadwood, was carried out. To analyze the structural complexity in forest stands, the structure complexity indices, Cox coefficient, coefficient of variation, and Gini coefficient of tree diameter were used. According to the research results, in this evolutionary phase, the highest frequency is in small diameter classes, while the lowest frequency is in large trees. The distribution curve of trees forms a decreasing exponential with a steep slope in small diameter classes. The average deadwood volume was 30 m³, and the average gap factor of crown coverage was 6.4%. Additionally, the mean Gini coefficient and diameter change coefficient were 0.7 and 6, respectively. These values, along with the Cox coefficient, indicate optimal complexity in the stand structure during this phase. In the understory, the average abundance was 306 stems per hectare, with beech being the most abundant species. Based on these results, to maintain heterogeneity in the managed forests while preserving large trees in the stand, it is suggested to implement operations to increase the complexity of the forest stand structure and perform thinning from below.Keywords: Complexity Index, Cox Index, Deadwood, Developmental Stages, Stand Dynamics
-
Pages 47-54Chestnut (Castanea sativa Mill.) is one of the native species of Guilan province. Due to fungal diseases and animal grazing, as well as the high amount of unhealthy seeds, native chestnut in vitro culture is one of the effective methods for mass production of this endangered plant. The aim of this research is to determine the optimal culture medium for chestnut tree regeneration through tissue culture. The culture medium used in this research includes GD (Gresshoff & Doy), DKW (Driver and Kuniyuki Walnut) (1 mg/liter BA*) and (Murashige Skoog) MS (half nitrogen concentration) with three different hormone combinations (1 mg/liter + BA 0.1 mg per liter TDZ), (0.5 mg/liter TDZ), and (1 mg/liter + GA3 0.1 mg/liter BA). For in vitro culture of chestnut, lateral buds of one-year-old plants grown in the greenhouse were used. One-way analysis of variance (ANOVA) was performed to investigate the effect of culture media with plant growth regulators on explant length, number of leaves, and stems. The results showed that the length of explants has a significant difference in culture media. No significant difference was observed in the number of stems and leaves. The results of the comparison of means using Tukey's test showed a significant difference between the length of explants in DKW medium and other media. DKW medium with 1 mg/liter BA was found to be the best medium for regeneration and longitudinal growth of chestnut explants. In the present study, in vitro culture of Chestnut is introduced an effective method for mass production of this species.Keywords: Benzyladenine (BA), Chestnut (Castanea Sativa Mill.), Cytokinin, Tissue Culture
-
Pages 55-71Different methods have been developed for the heat treatment of wood. Oil heat treatment (OHT), as a unique method, can provide a dry and oxygen-free heating medium. This study used a pilot-scale oil heat treatment to treat poplar wood at different temperatures to enhance its weathering resistance. Poplar timber was subjected to oil heat treatment using a specific heating program at three target temperatures (180, 190, and 200 °C), each held for two hours. The specimens were prepared and subjected to 1000 hours of accelerated weathering with a Gardner wheel. Water absorption and volumetric swelling were also determined during seven days of soaking in water. Contact angle measurements of water droplets, colorimetry, and ATR-FTIR analysis were also conducted before and after weathering. The dimensional stability of treated wood increased with higher processing temperature. Although the water absorption values of treated wood were lower than those of the control specimens, the difference was not significant. The samples exhibited an obvious color difference before weathering due to oil heat treatment, but their color changed to silver-gray tans after weathering. The maximum ∆E value after weathering was observed in the samples treated at 200 °C. Weathering increased the wettability of wood surfaces, but the treated samples still had a higher water droplet contact angle than those of the control sample. ATR-FTIR results determined that oil heat treatment is not an effective method for preventing the degradation of lignin in wood surface exposed to weathering factors.Keywords: Contact Angle, Heat Treatment, Poplar Wood, Soybean Oil, Weathering
-
Pages 73-84The paper is a thin, wide sheet formed from the entanglement, flocculation, and bonding of fibers, filaments, and cellulose components. It is produced in various dimensions for numerous applications. Building on a previous study on the fluorescent staining methods of cellulose fibers, the present research investigates the microscopic structure of the sheet and its components in three dimensions (length, width, and depth) using a confocal laser scanning microscope. This study also examines the distribution of cellulose fibers and components within the paper structure's three dimensions using fluorescent properties and confocal microscopy. The cellulosic components of the paper structure exhibited a green fluorescent reflection (420-500 nm) in the visible light region when excited at a wavelength of 405 nm. Beyond the two-dimensional analysis of paper planes, the confocal laser scanning microscope provided a wide array of intriguing images, revealing how fibers or cellulose fiber fractions are distributed within the paper's thickness without the need for layer-by-layer slicing. Depth imaging of paper was successful for samples with basis weights of both 20 and 60 g/m². The resulting images showed increased flocculation and accumulation of fiber elements and segments with depth. Overall, images obtained from the confocal laser scanning microscope demonstrated that the apparatus is suitable for investigating the distribution of labeled fibers and fiber fractions in all three dimensions of the paper structure.Keywords: Confocal Laser Scanning Microscope, Fluorescent, Labeling, Paper Structure
-
Pages 85-96
Knowing the forest canopy height is essential for evaluating the health and dynamics of forest ecosystems, as well as for monitoring and modeling the carbon cycle and biodiversity. However, measuring canopy height through ground surveys is costly and time-consuming. Since 2018, the ICESat-2 satellite, equipped with the ATLAS laser sensor, has enabled the direct measurement of tree height. Although ICESat-2 is specifically designed to estimate ice height, it also provides significant data on vegetation height on the Earth's surface. This study aims to investigate the ability of the ATLAS sensor to accurately estimate forest canopy height in northern Iran. For this purpose, the vegetation height data from the ATLAS sensor (ATL08) was evaluated in the Kheyroud experimental forest. To validate the accuracy of the estimated forest canopy height by ATLAS, the forest height data obtained from the satellite were compared with the maximum tree height measured in 121 plots collocated with LiDAR footprints. The estimated forest canopy height by ATLAS and the maximum measured height of trees were compared using a t-test. The RMSE, rRMSE, and R2 values were 0.87 m, 2.7%, and 0.98, respectively, indicating the high accuracy of the ATLAS sensor in forest canopy height estimation. The results of the t-test showed that the mean difference between the measured maximum height of trees in the plots and the corresponding values extracted from ICESat-2 satellite data is not statistically significant (P > 0.05). This study demonstrates that the satellite estimates forest canopy height with very good accuracy in the forests of northern Iran, with a slight overestimation in areas with low-height trees.
Keywords: ATLAS Sensor, Forest Canopy Height, Icesat-2, Space-Borne Lidar