فهرست مطالب
فصلنامه فرهنگ در دانشگاه اسلامی
سال سیزدهم شماره 3 (پیاپی 48، پاییز 1402)
- تاریخ انتشار: 1402/09/01
- تعداد عناوین: 6
-
-
صفحات 3-22هدف
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله و آموزش سازه دینی- اخلاقی صبر بر امید به تحصیل دانش آموزان بود.
روشطرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح گروه کنترل نابرابر بود. برای انتخاب شرکت کنندگان از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد؛ به این صورت که ابتدا از بین مدارس دخترانه شهرستان ابرکوه، به روش در دسترس سه مدرسه انتخاب شد و دانش آموزان کلاس ششم این مدارس با انتصاب تصادفی در سه گروه آموزش حل مسئله، آموزش صبر و گروه کنترل قرار گرفتند (هر گروه 30 نفر). برای گردآوری داده ها از پرسشنامه امید به تحصیل کمری و خرمائی (1394) استفاده شد. در این پژوهش، آموزش صبر و آموزش حل مسئله در گروه های آزمایش اجرا شد. داده های حاصل به روش تحلیل واریانس یک متغیره (ANOVA) تحلیل شد.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که آموزش حل مسئله و آموزش صبر بر امید، روی تحصیل دانش آموزان تاثیر دارد.
نتیجه گیریآموزش حل مسئله و آموزش سازه دینی- اخلاقی صبر به دانش آموزان کمک می کند به مسائل خود بیندیشند؛ راه حلهای مختلفی برای آنها بیابند و با انتخاب بهترین راه حل، به حل مسائل خود مبادرت ورزند. علاوه بر این، دانش آموزان یاد می گیرند که با مسائل و مشکلات خود به گونه ای برخورد کنند که دچار اضطراب نشوند و با شکستهای احتمالی و استرسها و بحرانها بتوانند سلامت روان خود را حفظ کنند و با امیدواری، عملکرد تحصیلی خویش را ارتقا بخشند.
کلیدواژگان: آموزش حل مسئله، آموزش صبر، امید به تحصیل -
صفحات 23-38هدف
افسردگی چهارمین بیماری شایع در جهان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی و بهزیستی روان شناختی دانشجویان دختر انجام شد.
روشمطالعه حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد گنبد کاووس بود. 30 نفر از دانشجویانی که بالاترین میزان افسردگی را داشتند به صورت در دسترس انتخاب و به دو گروه 15 نفره تقسیم شدند. سپس با پرسشنامه افسردگی و بهزیستی روان شناختی در دو مرحله(پیش آزمون- پس آزمون) بررسی شدند. گروه آزمایش در هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله درمانی دریافت نکرد. داده ها با روش تحلیل واریانس در نرم افزار اس.پی.اس.اس نسخه 22 تحلیل شدند.
یافته هانتایج تحلیل واریانس نمرات اختلافی نشان داد که اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر کاهش افسردگی (000/0>P. 1/33F=) و بهزیستی روان شناختی (000/0>P. 2/29F=) می باشد.
نتیجه گیرییافته های این پژوهش، اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را در کاهش افسردگی و افزایش بهزیستی روان شناختی دانشجویان دختر تایید می کند.
کلیدواژگان: ذهن آگاهی، افسردگی، بهزیستی روان شناختی، دانشجویان -
صفحات 39-76هدف
بازخورد مدتهاست که به عنوان یکی از موثرترین راهبردهای آموزشی برای تقویت یادگیری، حمایت شده است. به عبارتی؛ بازخورد زیربنای بسیاری از پیشرفتهای مهم در حوزه آموزش است. در این راستا، ارائه مدل بازخورد عملکرد سازنده به اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی که مصداق بارز کارکنان دانشی اند، هدف اصلی پژوهش در نظر گرفته شد.
روشپژوهش حاضر به لحاظ مبانی فلسفی، در زمره پارادیم تفسیری قرار گرفت و دارای رویکرد استقرایی- قیاسی بود. راهبرد پژوهش، نظریه داده بنیاد چندگانه (نسخه گلدکل و کرونهلم)، و ابزار گردآوری، اطلاعات مصاحبه های نیمه ساختاریافته انتخاب شد. ویژگی های مشارکت کنندگان پژوهش بر اساس روش نمونه گیری نظری، 30 نفر بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از کدگذاری استقرایی (خلق مفاهیم مقوله ها)، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی (خلق نظریه) صورت گرفت. در نهایت برای ارزیابی کیفیت پژوهش، از شاخصهای ده گانه مقبولیت استفاده شد.
یافته هایافته های این پژوهش نشان داد که مدل بازخورد عملکرد سازنده اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی، بازخورد تعاملی است و عواملی همانند شرایط علی و موانع مرتبط با دانشجو، استاد و سیستم ارزشیابی دانشگاه در آن تاثیرگذارند و با استفاده از تسهیلگرها می تواند به نتایج و پیامدهای فردی و سازمانی منجر شود.
نتیجه گیریبهترین سبک ارائه بازخورد برای اعضای هیئت علمی که بتواند ضمن بهبود و ارتقای عملکردشان، پذیرش آنان را در دریافت بازخورد بالا برده و مقاومت آنها را کاهش دهد، مدل بازخورد تعاملی است. در انتهای مقاله ضمن اشاره به محدودیتهای پژوهش پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی ارائه شده است.
کلیدواژگان: بازخورد، عملکرد سازنده، کارکنان دانشی، اعضای هیئت علمی، داده بنیاد چندگانه -
صفحات 77-98زمینه و هدف
طبقه اجتماعی یا کلاس اجتماعی، قشربندی افراد بر اساس ثروت و شغل است. قدرت، احترام و بهره مندی از بهترین خدمات، مزایای اجتماعی طبقات مرفه است. بدین جهت برخی خانواده ها تلاش می کنند به هر شکل ممکن فرزندانشان را به سویی هدایت کنند که به بیشترین میزان ثروت دست یابند. مطابق گزارشها، ایجاد حس رقابت توام با حسادت و عزت نفس، از مولفه هایی است که اغلب خانواده ها برای پیشبرد اهداف بیان شده از آنها استفاده می کنند. لذا پژوهش حاضر با این هدف که آیا دو مولفه درونی حسادت و عزت نفس بر دنیاطلبی دختران دانشجو تاثیر دارد یا نه، انجام شده است.
روشطرح پژوهش، مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است که با استفاده از تحلیل مسیر به شیوه رگرسیون انجام شده است. جامعه آماری دانشجویان دختر دانشگاه یاسوج در سال تحصیلی 1-1400 می باشند و برای جمع آوری داده ها از مقیاس عزت نفس(آیزنک، 1976) و مقیاس اسلامی حرص(هراتیان و همکاران، 1393) و مقیاس اسلامی حسادت فرم تجدید شده(ولی زاده و همکاران، 1394) استفاده شده است.
یافته هاتحلیلهای آماری نشان داد حسادت، دنیاطلبی دانشجویان دختر را پیش بینی می کند و در سطح معناداری 001/0P< تایید می شود. اما بر خلاف تصور کلی، فرضیه دوم که عزت نفس گرایش به دنیاطلبی را پیش بینی می کند، تایید نشد.
نتیجهحسادت و دنیاطلبی دارای ارتباطی دو سویه اند، اما دنیاطلبی و عزت نفس رابطه ای معکوس دارند.
کلیدواژگان: دنیاطلبی، حسادت، عزت نفس، پیش بینی رابطه، اخلاق -
صفحات 99-114هدف
هدف اصلی این پژوهش، بررسی تاب آوری جانبازان تهران بزرگ بر اساس جهت گیری مذهبی و هوش معنوی بود. به این منظور پس از مطالعه و بررسی تحقیقات پیشین و مبانی نظری، مدل مفهومی تحقیق طراحی شد.
روشروش پژوهش، همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه جانبازان مرد بالای 25درصد تهران بزرگ بود که تعداد 250 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های تحقیق از طریق پرسشنامه جهت گیری مذهبی درونی- بیرونی آلپورت، پرسشنامه هوش معنوی کینگ و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون، جمع آوری شدند.
یافته هادر این پژوهش، یافته ها با استفاده از نرم افزار آماری اس.پی.اس.اس نسخه 24 تحلیل و تجزیه و در بخش توصیف داده ها از میانگین و انحراف استاندارد و در بخش استنباطی، از ضرایب همبستگی پیرسون وآزمون تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد.
نتایجنتایج نشان داد بین جهت گیری مذهبی درونی و جهت گیری مذهبی بیرونی با تاب آوری جانبازان، و هوش معنوی جانبازان، با تاب آوری آنها ارتباط مستقیم و همبستگی مثبت معناداری وجود دارد.
کلیدواژگان: جهت گیری مذهبی، هوش معنوی، تاب آوری، جانبازان -
صفحات 115-135هدف
معماری به دلیل دارا بودن بعد هنری در کنار جنبه مهندسی، رشته ای خاص و متفاوت در آموزش عالی محسوب می شود؛ لذا محققان بسیاری به دنبال راهکارهایی برای افزایش سطح کیفی آموزش در این رشته بوده اند. مرور مطالعات دیگر پژوهشگران نشان داد عدالت آموزشی می تواند بر افزایش سطح کیفی آموزش معماری موثر باشد. بنابر این، هدف این پژوهش، بررسی ارتباط و میزان اثرگذاری عدالت آموزشی بر سطح کیفی آموزش معماری بود.
روشاین پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بازتعریف عدالت آموزشی و شناسایی موانع تحقق عدالت آموزشی و با استفاده از روش داده بنیاد به تاثیر تحقق عدالت آموزشی بر میزان سطح کیفی آموزش در دانشکده معماری پرداخت. این مطالعه در دسته بندی پژوهشهای کیفی قرار گرفت و در نتیجه از روش کیفی برای گردآوری اطلاعات و تحلیل آن نیز استفاده شد. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه با متخصصان، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی صورت پذیرفت و نتایج حاصل از پرسشنامه های جمع آوری شده از دانشجویان با استفاده از آزمون تی برای بررسی اثرگذاری عوامل شناسایی شده بر عدالت آموزشی از نظر دانشجویان معماری و از برازش الگو برای بررسی مطلوبیت الگو استفاده شد.
یافته هاداده ها نشان داد تحقق عدالت آموزشی در دانشکده های معماری نیازمند بازتعریف معنای عدالت، آسیب شناسی و نیازسنجی دانشکده معماری به روش علمی است که در این پژوهش، بر پایه مصاحبه با متخصصان برای تدوین راهکارهای اجرایی و ترسیم الگوی دانشکده عدالت محور انجام شد. نتایج آزمون تی نشان داد میان برقراری عدالت آموزشی و سطح کیفی آموزش معماری ارتباط معناداری وجود دارد.
نتیجه گیریبر مبنای یافته ها، عدالت آموزشی در دانشکده های معماری ایران در سطح نازلی قرار داشت و تنها راهکار ارائه آموزش با کیفیت در این رشته، برنامه ریزی برای تحقق عدالت آموزشی و ایجاد فرصت برای دسترسی استعدادها به آموزش، ایده پردازی، درآمدزایی و تولید بومی، ابزارهای مورد نیاز این رشته بود.
کلیدواژگان: عدالت آموزشی، آموزش مطلوب، آموزش معماری، دانشکده معماری