فهرست مطالب

یافته های تاریخی - سال یکم شماره 1 (بهار 1403)

نشریه یافته های تاریخی
سال یکم شماره 1 (بهار 1403)

  • تاریخ انتشار: 1403/03/01
  • تعداد عناوین: 6
|
  • مسعود کثیری*، مرضیه کریمی صفحات 1-12
    شناخت ابعاد وجودی انسان و تحلیل عملکرد مبتنی بر این ابعاد، موضوع محوری در تاریخ است. برخی حکما اعتقاد دارند که نفس در انسان بر جسم ریاست می کند و اگر چه انسان و حیوان هر دو قوه تخیل دارند اما قوه تخیل انسان به قوه مفکره مسلح است و انسان موجودی است که استعداد ها و نیرو هایش تنها در زندگی جمعی به کمال می رسد. هدف اصلی این پژوهش، تبیین و مقایسه ی تعریف انسان از دیدگاه پزشکان غرب تمدن اسلامی (از قرن 2 تا 6 هجری) از جنبه روح و نفس و تاثیر فلسفه یونان در دیدگاه آنان از تعریف انسان می باشد. در این پژوهش از روش اسنادی و کتابخانه ای به صورت مطالعه کتب و مقالات معتبر استفاده شده است. طبق یافته های این پژوهش، پزشکان انسان را مرکب از جان و تن می دانستند و همواره معتقد به تاثیرپذیری و پیوستگی روح و جسم از یکدیگر بودند. پزشکان تفاوت انسان و حیوان را نفس ناطقه ی انسان می دانند و این قوه ای است که تنها اشرف مخلوقات آن را دارا است و برای تدبیر و اندیشه از آن بهره می برد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که گرچه وجوه مشترک زیادی بین نظرات پزشکان شرق و غرب تمدن اسلامی در باب روح و نفس وجود دارد اما پزشکان غرب تمدن اسلامی با شدت بیشتری متاثر از نظرات ارسطو بودند.
    کلیدواژگان: انسان، نفس، روح، تمدن اسلامی، پزشکی
  • نعمت الله زکی پور* صفحات 13-23
    در چند دهه اخیر، تئوری های متعددی برای توصیف و تبیین وضعیت تاریخی ایران مورد استفاده قرار گرفته است. یکی از تاثیرگذارترین این تئوری ها، تئوری شیوه تولید آسیایی بوده است. براساس این تئوری، شرایط جغرافیایی و اقلیمی در شکل گیری نظامات اجتماعی و سیاسی بیشترین تاثیر را دارا می باشد. این مقاله با رویکرد تاریخی، دیدگاه های کاتوزیان را در باب توسعه نیافتگی تاریخی ایران مورد ارزیابی قرار داده و در پی آن است که پس از بررسی محتوایی نوشته های تاریخی همایون کاتوزیان، میزان مطابقت این تئوری با واقعیت تاریخی ایران را بررسی نماید. روش پژوهش در مقاله حاضر، روش توصیفی و تحلیل محتوایی- تاریخی به شیوه اسنادی بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که با وجود کاستی های محتوایی تاریخ نوشته های محمدعلی همایون کاتوزیان و رویکردهای آنان در باب علل و عوامل توسعه نیافتگی تاریخی ایران مهم و قابل تامل می باشد و در تاریخ نوشته های آنان، عوامل جغرافیایی، استبداد داخلی و استعمار خارجی در صورت بندی اجتماعی جامعه ایران، مهم ترین عوامل توسعه نیافتگی تاریخی به شمار می رود. وجه غالب تبیین های مورد نظر کاتوزیان، مبتنی بر همین تئوری ها بوده است.
    کلیدواژگان: توسعه نیافتگی، ایران، کاتوزیان، شیوه تولید آسیایی
  • سمیه خسروی روش*، محمدحسین حردانی صفحات 24-34
    تشکیل امارت درعیه در جزیره العرب (1157 ق/1446 میلادی) و به چالش کشیدن خلافت عثمانی بیش نیم قرن در بخشی از متصرفات عربی خود از حوادث بسیار مهم و جذاب تاریخ معاصر جهان اسلام و عرب است. محمد بن عبدالوهاب، بنیان گذار جنبش سلفی گری (وهابیت) در شبه جزیره عرب وتعالیم او نقش مهمی را در تکوین امارت درعیه یا به قول خودشان خلافت اسلامی داشت. این امارت اسلامی چهار امیر داشت که از خاندان آل سعود و از قبیله معروف مقرن (بنی مقرن) بودند و موجودیت خلافت عثمانی را به شدت تهدید می کردند و از شهر درعیه (درعا) که شهر صعب العبور و مستحکمی بود ظهور کرده و آنجا را نیز پایتخت خویش قرار دادند. آن ها حملات توسعه طلبانه خود را از آنجا رهبری می کردند و نیم قرن بر سرتا سر شبه جزیره عربی حکومت حاکم بودند و بر متصرفات عثمانی مانند شلم عراق هجوم آورده و مقدسات شیعیان در شهرهای نجف و کربلا را تخریب کردند زیرا شعار احیای سنت پیامبر را تبلیغ می کردند و هدفشان احیای سنت پیامبر و توحید بود آنان این افکار و طریقت را از شیخ محمد بن عبد الوهاب به ارث برده بودند. محمد بن عبد الوهاب دعوت خود را برای مبارزه با شرک و بدعت عنوان کرد و مریدان بسیاری را اطراف خود جمع کرد. دیدگاه های او در مورد اعتقادات مسلمانان بیش از پیش افراطی بود. محمد بن عبدالوهاب سر انجام رفتن به درعیه و بیعت با امیر سعودی درعیه زمینه را برای تآسیس این امارت مهیا کرد. امارت درعیه نیز در راستای همین شعار تآسیس و با خلافت عثمانی وارد جنگ و نبردهای طاقت فرسایی شد. خلافت عثمانی بعد تلاش های بسیاری با کمک والی مصر توانست به عمر این امارتی که بیش از نیم قرن موجودیت آن را تهدید می کرد خاتمه دهد.
    کلیدواژگان: خلافت عثمانی، امارت درعیه، محمد بن عبدالوهاب، سلفی، وهابی
  • امید غیاثی* صفحات 35-48
    شکست داریوش سوم از اسکندر مقدونی به عنوان نخستین شکست سیاسی بزرگ در تاریخ حکومت های ایرانی تبار و سپس برآمدن اشکانیان، تاثیر مهمی در برجسته تر شدن برخی عناصر هویت ایرانی داشت. با حضور یونانیان در قلمرو هخامنشی، فرهنگ هلنی نیز رو به گسترش نهاد. در این شرایط، حکومت ایرانی تبار اشکانی در شرق فلات ایران پدیدار شد و در تقابل با فرهنگ یونانی، به مرور به مولفه های فرهنگی ایرانی توجه کرد. هویت، همواره در برابر یک «دیگری» خودش را نشان می دهد. ظهور فرهنگ و حکومت هلنی در حکومتی که ایرانی تباران شکل داده بودند، دوگانه ای هویتی ایجاد کرد که ویژگی های فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی متفاوتی را شکل داده بود. پژوهش حاضر بر آن است تا با رویکردی تحلیلی به نحوه ی بررسی روند تکاملی هویت ایرانی در تقابل با هویت یونانی و رومی، با تکیه بر نقش اشکانیان پرداخته و دستاوردهای مهم هویتی آنان را نشان دهد. هویت ایرانی در دوره ی اشکانیان به تدریج به سمت ایران گرایی بیشتر و طرد عناصر هلنی پیش رفت و در ادامه ی آن، در تقابل با فرهنگ رومی قرار گرفت. آن ها با برجسته ساختن عناصر هویت ایرانی، خود را در حوزه ی فرهنگی-سیاسی متفاوتی نسبت به یونانیان و رومیان تعریف کردند. دوگانه هویتی که ایرانیت را در یکسو، و یونان و روم را در سوی دیگر معنا می بخشید.
    کلیدواژگان: ایرانشهر، هخامنشیان، اشکانیان، پارتیان، هویت ایرانی
  • رضا بیطرفان* صفحات 49-62
    تاریخ نگاران عصر سلجوقی و ایلخانی از هر خاستگاه اجتماعی و جغرافیایی و برخوردار از هر بینشی، به ثبت مناسبات اهل قدرت علاقه مند بوده و قضاوتی تاریخی پیرامونشان ارائه کرده اند. تحولات وزارت در این دو عصر نیز از موضوعات جذاب برای تاریخ نویسان بوده است. بسامد مفهوم وزارت در نظام فکری تاریخ نگاران سلجوقی و ایلخانی از عوامل مهم در شناخت اهمیت این نهاد در نگرش تاریخی ایشان است. تاریخ نگاران این دوران، مشاوره و رایزنی را به صورت عام و نهاد وزارت را به صورت خاص راهی برای گشودن مشکلات پیش روی حاکمان سلجوقی و ایلخانی می دیدند. پرسش اصلی این مقاله پیش رو این است که تاریخ نگاران سلجوقی و ایلخانی کدام صفات و ویژگی ها را در صاحبان نهاد وزارت لازم می دیدند و در ارائه الگوی کاربردی برای وزیران شایسته بر چه منش و روشی تاکید می کردند؟ به نظر می رسد، ایشان با نگاهی تاریخی و توجه ویژه به روزگار کارآمدی نهاد وزارت، ترکیبی از مهارت ها، عقلانیت و خردورزی و همچنین صفات اخلاقی شخصی و خاندانی را اصلی ترین و ضروری ترین شرایط برای وزیر ایده آل خود می پنداشتند. روش پژوهش حاضر به شکل توصیفی- تحلیلی با تکیه بر منابع کتابخانه ای است و آنچه نگارنده در جستجوی آن بوده است، تحلیل نگاه حاکم بر گزینش، داوری و تالیف روایت های تاریخی پیرامون لوازم و شرایط وزارت در عصر سلجوقی و ایلخانی است.
    کلیدواژگان: نهاد وزارت، تاریخ نگاری، سلجوقیان، ایلخانان، منش وزارت
  • محسن مرسلپور*، عیسی بامری نژاد صفحات 63-75
    تمرکز و استمرار قدرت نظامی و اقتصادی اشراف در نظام فئودالی در انگلستان، متاثر از مالکیت و ارث بود که در قیاس با مالکیت و ارث در حکومت های ایرانی قرون نخستین اسلامی که پراکندگی را سبب می شد، متفاوت بود. اگرچه نظام فئودالی سازوکارهای متفاوتی از مالکیت را پدید آورد؛ اما در نهایت قاعده ی ارشدیت در ارث را پذیرفت. این نظام بر اساس مالکیت زمین و رابطه ی متقابل لرد-واسال ادامه یافت و بنیه ی اقتصادی و نظامی فئودال ها را تقویت نمود؛ اما در ایران قرون نخستین اسلامی، به واسطه وجود قواعد ارث در حوزه مالکیت، عموما دارایی ها میان بازماندگان متوفی تقسیم می شد و فرزندان اشراف نوپا به سرعت تبدیل به خرده مالکان فاقد قدرت و ثروت انباشته می شدند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مالکیت و ارث در تضعیف حکام و اشراف ایرانی در قرون نخستین اسلامی، آن را با مالکیت و ارث در انگلستان مقایسه نموده است. ازاین روی، رویکرد مقاله مقایسه ای-تطبیقی و از نوع مقایسه ی کلی می باشد. پژوهش حاضر بر محور این پرسش ها سامان یافته که مالکیت و ارث در ساختار نظام حکومتی انگلستان در دوره ی فئودالی و ایران در قرون نخستین اسلامی چه تفاوتی داشتند و سبب چه پیامدی شدند؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که فئودالیسم و قاعده ی ارشدیت، اشرافیتی را استمرار بخشید که قدرت شاه را به چالش کشیده و محدود نمودند؛ اما در ایران قاعده ی ارث سبب تبدیل اشراف به خرده مالکانی شد که توانایی رویارویی با قدرت افسارگسیخته ی فرمانروایان را نداشتند.
    کلیدواژگان: ارث، انگلستان، ایران، فئودالیسم، قرون نخستین اسلامی، مالکیت
|
  • Masood Kasiri *, Marzieh Karimi Pages 1-12
    Humans are the central subject in history and have made history and civilization. Although both humans and animals have the power of imagination, the power of human imagination is armed with the power of thinking, and a human is a creature whose talents and powers are perfected only in collective life. The primary purpose of this research is to explain and compare the definition of the human being from the viewpoint of Western physicians of Islamic civilization. Other purposes include investigating Greek philosophy's influence on Islamic civilization physicians' viewpoints in their definition of human. In this study, the documentary and library method has been used to examine books and articles. Based on the findings of this study, physicians considered man to be composed of body and soul and always believed in the influence and connection of soul and body to each other. Physicians thought that the rational soul is the critical distinguishable factor between animals and humans as the chosen creatures of God. Physicians of Western Islamic civilization, including Ibn Rushed, were more strongly influenced by Aristotle.
    Keywords: Human, Spirit, Soul, Islamic Civilization, Medical
  • Nematollah Zakipour * Pages 13-23
    In the last few decades, several theories have been used to describe and explain the historical situation of Iran. One of the most influential theories has been the theory of the Asian production method. According to this theory, geographical and climatic conditions have the greatest influence on the formation of social and political systems. This article, with a historical approach, has evaluated Katouzian's views on the historical underdevelopment of Iran and aims to examine the content of Katouzian's historical writings to examine the degree of conformity of this theory with the historical reality of Iran. The research method in this article was descriptive and content-historical analysis in a documentary way. The findings of the research show that despite the shortcomings of the content of the historical writings of Mohammad Ali Homa Katouzian and their approaches to the causes and factors of the historical underdevelopment of Iran, the writings are worthy of reflection, and in these historical writings, geographical factors, internal tyranny and foreign colonialism in the social formation of Iranian society are considered the most important factors of historical underdevelopment.
    Keywords: Underdevelopment, Iran, Katouzian, Asian Production Method
  • Somayyeh Khosravi Ravesh *, Mohammad Hossein Hardani Pages 24-34
    The formation of the Emirate of Diriyah in the Arabian Peninsula and challenging the Ottoman Caliphate for more than half a century is one of the most important and fascinating events in the contemporary history of the Islamic and Arab world. Muhammad bin Ab al-Wahhab is the founder of the Salafi movement (Wahhabism) in the Arabian Peninsula. His teachings played an important role in the formation of the Emirate of Diriyah, or as they say, the Islamic Caliphate. This Islamic Emirate had four emirs who were from the Al Saud family and from the famous tribe of Muqrin (Bani Muqrin). They seriously threatened the existence of the Ottoman Caliphate, and they emerged from the city of Daraa, which was a hard-to-reach and strong city. They established their capital and led their expansionist attacks from there, ruled over the entire Arabian Peninsula for half a century, invaded Ottoman possessions such as Shalem, Iraq, and destroyed Shiite shrines in the cities of Najaf and Karbala, as the slogan of the revival of tradition. Their goal was to revive the Sunnah of the Prophet and monotheism. They had inherited these thoughts and ways from Sheikh Muhammad bin Abd al-Wahhab. Muhammad bin Abd al-Wahhab declared his call to fight polytheism and heresy and gathered many disciples around him. His views on the beliefs of Muslims were more than extreme. Muhammad bin Abd al-Wahhab, by going to Diriyah and pledging allegiance to the Saudi emir Diriyah, laid the groundwork for the establishment of this emirate in line with the same slogan and entered into a war and exhausting battles with the Ottoman caliphate.This Islamic Emirate had four emirs who were from the Al Saud family and from the famous tribe of Moqrin (Bani Moqrin), and they seriously threatened the existence of the Ottoman Caliphate, and they emerged from the city of Daraa, which was a hard-to-reach and strong city, and there also They established their capital and led their expansionist attacks from there and ruled over the entire Arabian Peninsula for half a century and invaded Ottoman possessions such as Shalem, Iraq, and destroyed Shiite shrines in the cities of Najaf and Karbala, as the slogan of the revival of tradition They preached the Prophet and their goal was to revive the Sunnah of the Prophet and monotheism They had inherited these thoughts and ways from Sheikh Muhammad bin Abd al-Wahhab.They had inherited these thoughts and ways from Sheikh Muhammad bin Abd al-Wahhab.Muhammad bin Abd al-Wahhab declared his call to fight polytheism and heresy and gathered many disciples around him. His views on the beliefs of Muslims were more than extreme. Muhammad bin Abd al-Wahhab, by going to Dariyya and pledging allegiance to the Saudi emir Dariyya, laid the groundwork for The establishment of this emirate provided the basis for the establishment of the emirate of Dariyya in line with the same slogan and entered into a war and exhausting battles with the Ottoman caliphate. Terminate.
    Keywords: Ottoman Empire, Emirate Of Diriyah, Muhammad Bin Abd Al-Wahhab, Salafi, Wahhabi
  • Omid Ghiasi * Pages 35-48
    The defeat of Darius III by Alexander the Great was the first major political defeat in the history of Iranian-origin governments. Then, the rise of the Parthians had an essential effect on the prominence of some elements of Iranian identity. With the presence of Greeks in the Achaemenid Empire, Hellenic culture also expanded. In this situation, the Iranian government of Parthian descent emerged east of the Iranian plateau and gradually paid attention to the Iranian cultural components in contrast to the Greek culture. Identity always shows itself against the "other". The emergence of the Hellenic culture in the government that the Iranians had formed created a duality of identity that formed different cultural, political and geographical characteristics. The present article aims to analyze the evolutionary process of Iranian identity in comparison with Greek and Roman identity, relying on the role of the Parthians and showing their significant identity achievements. During the Parthian period, Iranian identity gradually moved towards more Iranism and the rejection of Hellenic elements, and in the continuation of that, it came into conflict with Roman culture. By highlighting the elements of Iranian identity, they defined themselves in a different cultural-political sphere than the Greeks and Romans.
    Keywords: Iranshahr, Achaemenids, Arsacids, Parthians, Iranian Identity
  • Reza Bitarafan * Pages 49-62
    Historians of the Seljuk and Ilkhanid eras, from any social and geographical origin were interested in recording the relations of the people in power and presented a historical judgment about them. The developments of the ministry in these two eras have also been interesting topics for historians. The frequency of the concept of ministry in the intellectual system of Seljuk and Ilkhanid historians is one of the important factors in recognizing the importance of this institution in their historical perspective. Historians of this era saw consultation in general and the institution of the ministry in particular as a way to solve the problems facing the Seljuk and Ilkhanid rulers. The main question of this article is, which traits and characteristics did Seljuk and Ilkhanid historians see as necessary in the owners of the ministry and what characteristic did they emphasize in providing a practical model for competent ministers? It seems, they considered a combination of skills, rationality and wisdom, as well as personal and family moral qualities, to be the main and most necessary conditions for an ideal minister. The current research method is descriptive-analytical based on library sources, and what the author was looking for is the analysis of the ruling perspective on the selection, judging and authoring of historical narratives about the equipment and conditions of the ministry in the Seljuk and Ilkhanid eras.
    Keywords: Institution Of The Ministry, Historiography, Seljuks, Ilkhanid, Character Of The Ministry
  • Mohsen Morsalpour *, Isa Bamerinejad Pages 63-75
    The concentration and continuation of the military and economic power of the aristocracy in the feudal system in England was influenced by ownership and inheritance, which was different from the ownership and inheritance in the Iranian governments of the first centuries of Islam, which caused dispersion. Although the feudal system created different mechanisms of ownership, in the end, the rule of seniority in inheritance was accepted. This system continued based on land ownership and the mutual relationship between lord and vassal and strengthened the economic and military bases of the feudal lords. However, in Iran during the early Islamic centuries, due to the existence of inheritance rules, assets were generally divided among the survivors of the deceased, and the children of the new nobility quickly became small owners without power and accumulated wealth. The current research aims to investigate the effect of ownership and inheritance in weakening Iranian rulers and nobles in the early Islamic centuries and compares it with ownership and inheritance in England. Therefore, the article’s approach is comparative-adaptive and of the general comparison type. The current research is based on these questions: What was the difference between ownership and inheritance in the structure of the government system of England in the feudal period and Iran in the early Islamic centuries, and what consequences did they cause? The research findings show that feudalism and the rule of seniority perpetuated the aristocracy that challenged and limited the king's power. But in Iran, the rule of inheritance turned the nobles into small owners who could not face the rulers' unbridled power.
    Keywords: Iran, England, Feudalism, Ownership, Inheritance, The Century Of Early Islam