فهرست مطالب

دین و دنیای معاصر - سال دهم شماره 2 (پیاپی 19، پاییز و زمستان 1402)

نشریه دین و دنیای معاصر
سال دهم شماره 2 (پیاپی 19، پاییز و زمستان 1402)

  • تاریخ انتشار: 1403/09/25
  • تعداد عناوین: 12
|
  • ابوالقاسم فنائی* صفحات 7-33
    شناختن نام دینی چیزها، یعنی نامی که از منظر الاهی بر چیزها نهاده می شود، ‏جایگاه بلندی در الاهیات قرآنی و ‏الاهیات عرفانی دارد و از اهمیت ویژه ای در سیر و سلوک معنوی و اخلاقی برخوردار است. این مقاله می کوشد نشان ‏دهد که (1) چرا چنین است؟؛ (2) نامهای دینی ‏با نامهای عرفی، که از منظرهای دیگر بر چیزها نهاده می شود، از حیث ‏مدلول و محتوای توصیفی و هنجاری تفاوت معناداری دارند؛ و (3) نامهای دینی هم معرفت بخش اند و هم ‏انگیزه بخش؛ یعنی هم کارکرد نظری دارند و هم کارکرد عملی، و هم منبع معرفت دینی نظری (الاهیات نظری) اند و ‏هم منبع معرفت دینی عملی (الاهیات عملی). ‏ساختار مقاله چنین است: بخش (1) تحلیلی از سرشت نامگذاری و انواع آن به دست می دهد. بخش (2) سرشت ‏معرفت دینی و معرفت عرفانی را شرح و بسط می دهد. بخش (3) به تفاوت نامگذاری الاهی با نامگذاری انسانی ‏می پردازد. بخش (4) به بررسی سبک زندگی دینی و ربط و نسبت آن با منظر الاهی و نامهای دینی می پردازد. بخش ‏‏(5) نشان می دهد که سر نیاز بشر به دین، وحی و نبوت چیست. در بخش (6) از باب مطالعه ی موردی برخی از ‏نامهای خداوند در قرآن به همراه تفسیر عرفانی آنها و دلالت های هنجاری شان شرح داده می شوند. بخش (7) نامهای ‏رحمانی و نامهای شیطانی را مقایسه می کند؛ و بخش (8) به نتیجه گیری اختصاص دارد.‏
    کلیدواژگان: نامیدن و هنجارمندی، نامگذاری الاهی، نامهای دینی، الاهیات نظری و الاهیات عملی، الاهیات قرآنی، خدا در قرآن، ‏الاهیات عرفانی.‏
  • بتول سادات بنیادی*، محمدتقی دیاری بیدگلی، طلعت حسنی بافرانی صفحات 35-57

    طبقه بندی مونث و مذکر در زبان عربی، کارآمدی لازم جهت شناسایی ابعاد دلالی جنس زبانی در قرآن را ندارد؛ زیرا اولا دوگانه حقیقت/مجاز و ثانیا مقام استعمال عامل تعیین کننده در این طبقه بندی است؛ اما آنچه در فهم قرآن موضوع مطالعه است، جنس انسانی و نحوه ارتباط قرآن با جنسیت به مثابه مولفه اساسی حیات انسانی است. یکی از اساسی ترین مسائل در فهم قرآن، وضع وضوح و ابهام عناصر آن است. ازاین روی، به نظرمی رسد نیازمند یک طبقه بندی هستیم که بتواند عناصر زبان را از لحاظ ارتباط با جنس انسانی و وضع دلالی و ابهام آن ها در قرآن مجید شناسایی کند. ازاین روی، بر مبنای تمایز جنس زیستی و زبانی، وجود یا عدم وجود ابهام و تمایز رابطه معانی عناصر مبهم، صنوف مختلف جنس زبانی در قرآن را به صورت زیر شناسایی و طبقه بندی کرده ایم: الف) جنس زبانی ب) جنس زبانی محض ج) جنس زبانی نامتعین یا تعین طلب: ج-1) جنس نامتعین متباین المعانی ج-2) جنس نامتعین غیرمتباین المعانی ج-3) جنس نامعین مطلق.

    کلیدواژگان: طبقه بندی جنس زبانی، زبان عربی، جنسیت، تانیث، تذکیر، قرآن مجید
  • محمدرضا بیات* صفحات 59-68
    در این مقاله با ارائه تعریفی از «تصور از الوهیت»، به مثابه الگویی برای فهم روشن تر و دقیق تر از چیستی الوهیت، نشان داده شده است که هر تصوری از الوهیت از مولفه های سه گانه تمایز/عدم تمایز، تعالی/عدم تعالی و شخص وارگی/ناشخص وارگی الوهیت سامان یافته است. سپس با ایضاح مفهومی هر یک از مولفه های سه گانه فوق بیان شده است که دفاع از هر یک از مولفه های فوق دلایل ویژه خویش را دارد و نباید آنها را با همدیگر خلط کرد، وگرنه دچار نوعی ناسازواری در تصور خویش از الوهیت خواهیم شد. در نهایت، نتیجه گرفته شده است که اولا، ادله اثبات وجود خداوند را نباید با تصور از الوهیت/خدا یکی گرفت؛ ثانیا، با تکیه بر تعریف فوق از تصور از الوهیت، می توان فهم دقیقی از تصورات سه گانه تئیستی، پنتئیستی و پننتئیستی از الوهیت ارائه کرد؛ ثالثا، می توان تفسیری از اوصاف الوهیت ارائه داد که با تصور خویش از الوهیت سازوار باشد.
    کلیدواژگان: الوهیت، خدا، تمایز، تعالی، شخص وارگی و ناشخص وارگی
  • سید امیرمهدی مشرف*، حسین رحمت الهی صفحات 69-91

    برابری از مفاهیمی است که ضمن اهمیت بسیار بالا، همچنان متنازع فیه می باشد و باید تلاش کرد تبیینی روشن از آن ارائه داد. در این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی و با بهره بردن از منابع کتابخانه ای تلاش کردیم، مبنای برابری را در اندیشه اصحاب قرارداد اجتماعی مشخص کرده و ضمن تطبیق با مبنای برابری در اندیشه ی علمای مشروطه خواه نقاط قوت و ضعف هر یک را، جهت درک دقیقی از مفهوم برابری نشان دهیم. بر این اساس مبانی برابری در اندیشه اصحاب قرارداد عبارتست از 1- برابری بر اساس ترس متقابل (هابز) 2- برابری بر مبنای خودآگاهی، خود مختاری و عقلانیت (لاک) 3- برابری بر مبنای آزادی و کمال پذیری (روسو). ویژگی مشترک این مبانی، عدم ابتنای آن ها بر مفاهیم الهیاتی است. در طرف مقابل به رغم تلاش های ارزشمند علمای مشروطه خواه برای تثبیت مفهوم برابری در جامعه درگیر با تبعیض ایران اما اثبات برابری ذاتی انسان ها بدون توجه به ویژگی های عرضی، دغدغه علمای مشروطه خواه نبوده و بیشتر برابری سیاسی و حقوقی آن هم در چهارچوب شریعت مدنظر آنان بوده نه برابری ذاتی. همین موضوع مانع از شکل گیری تئوری برابری بر اساس حیثیت مساوی انسان ها و برابری ذاتی آدمیان شد.

    کلیدواژگان: برابری، قرارداد اجتماعی، مشروطه، برابری ذاتی، لاک، هابز، روسو
  • محمدامیر قدوسی*، علی اکبر گرجی ازندریانی، ابوالقاسم فنائی صفحات 93-112

    یکی از اساسی ترین پرسشها درباره نظریه سیاسی امام خمینی (ره) این است که بر بنیاد این نظریه، کدام تکلیف الهی در چنان درجه ای از اهمیت قرار دارد که هیچ واجب الهی دیگری در مقام تزاحم با آن، اولویت و اهمیت بیشتری پیدا نمی کند؟ بررسی آثار قلم و زبان امام خمینی (ره) نشان می دهد که ایشان به وحدت و عینیت اسلام و حکومت باورمندند و اساسا اسلام را همان حکومت می دانند. از سوی دیگر ایشان نظام جمهوری اسلامی را که به استناد بسیاری از اصول قانون اساسی آن، از جمله اصول 4 و 5 و 57 ، نظامی مبتنی بر ولایت فقیه بوده و تمام قوانین آن در چارچوب اصول و قواعد اسلامی است، مصداق تام و تمام حکومت اسلامی می دانند. بر این اساس این طور به نظر می رسد که از نظر ایشان حفظ نظام جمهوری اسلامی یعنی حفظ حکومت اسلامی و حفظ حکومت اسلامی عین حفظ اسلام است، نه مقدمه ی آن. در این دیدگاه بیرون از اسلام و حکومت اسلامی ارزش مهمتری وجود ندارد که حکومت اسلامی مقدمه ی تحقق آن باشد و در صورت تعارض بر حفظ حکومت اسلامی مقدم شود.

    کلیدواژگان: مهمترین تکلیف شرعی، حفظ جمهوری اسلامی، یگانگی اسلام و حکومت، نظریه امام خمینی
  • مریم باقی*، محمد محمدی گرگانی، علی اکبر گرجی صفحات 113-137

    مقاله به معضل تعارض تاریخی دوگانه ای به نام حاکمیت خدا و حاکمیت مردم و نسبت آن با امت گرایی و دولت-ملت می پردازد. پرسش نوشتار این است که پیوند حاکمیت قانون وحاکمیت فقه در ایران امروز، ممکن است یا ممتنع؟ که خود پرسشی سهل و ممتنع است. روش بررسی، روش اسنادی- کتابخانه ای و با مراجعه به آرای بنیانگذاران و قانون اساسی جمهوری اسلامی به مثابه نظر خبرگان است. نتیجه نهایی اینست که قانون اساسی بر اساس نگرش فقهی و اجتهاد و ادله بنیانگذار حکومت و شارح نظریه او کوشیده است میان حاکمیت الهی (متجلی در مقررات فقهی) با حاکمیت مردم(متجلی در قانون) اجتماع و آشتی برقرار کند از این طریق که حاکمیت مردم را در طول حاکمیت خداوند تعریف کرده و فقه آنقدر با قانون آمیخته است که سخت جداکردنی است. اما توجه ما به قانون است و اینکه 1- در قانون اساسی، اسلامی بودن جزو اصول ثابت و غیر قابل تغییر است اما معیار حاکم بر اختلافات تفاسیر و قرائت های فقهی، اسلام قانون اساسی است.2- تا مهیا شدن شرایط برای اصلاح قانون اساسی باید در چارچوب قانون اساسی جاری راهی را جست که ضمن رعایت اسلامیت نظام، دموکراتیک ترین راه برای نظارت فقهی بر قوانین پدید آید. از اینرو نهادهایی مانند شورای نگهبان که نظارت فقهی بر قوانین دارند اما انتخابی نیستند، موضوع نقد قرار می گیرند.

    کلیدواژگان: حاکمیت خدا، حاکمیت مردم، قانون اساسی، امت، ملت
  • فاطمه زیبائی نژاد*، سید مصطفی میرمحمدی صفحات 139-162
    مکتب سالامانکا در عصر شکوه اسپانیا به همت الهیدانان مسیحی، مبدع حرکت آغازین و رسمی حقوق بین الملل گشت. پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این پرسش است که چگونه حقوق ملل اروپایی به همت آراء سالامانکا ظرفیت جهانی شدن به خود گرفته است؟ از این رو بررسی دقیقی را به روش کتابخانه ای در میان آثار بدیع اندیشمندان این مکتب انجام داده ایم. برای یافتن پاسخ ابتدا در قسمت اول به زمینه، بستر و زمانه ظهور الهیات مسیحی در اندیشه علمای سالامانکا می پردازیم و پس از بیان تاریخچه ای کوتاه در جهت معرفی این مکتب از میان علمای برجسته آن به اندیشمندانی چون فرانسیسکو دو ویتوریا، دومینگو دو سوتو، فرانسیسکو دو آزپیلیکوئتا و فرانسیسکو سوآرز بسنده می کنیم. سپس با درنگی در قسمت دوم به دو مفهوم جهانی شدن و جهانی سازی حقوق ملل اشاره خواهیم کرد. در آخر با بهره گیری از گردآوری داده ها و اطلاعات ارتباط معنا داری را میان امپراتوری اسپانیا و کلیساهای کاتولیک از اواخر قرن 14 و اوایل قرن 15 یافته ایم. به عنوان نتیجه می توان افزود که الهیات مسیحی از طریق مکتب سالامانکا در سراسر قلمرو امپراتوری اسپانیا رشد یافت و توانست حقوق ملل اروپایی را در بستر جهانی ارتقاء دهد و به عنوان اولین خاستگاه رسمی حقوق بین الملل امروزی تلقی گردد.
    کلیدواژگان: مکتب سالامانکا، حقوق ملل، ویتوریا، الهیات مسیحی، جهانی شدن
  • علیرضا بهشادفر* صفحات 163-185
    در متنهای اصلی مکتب معارفی خراسان، دو واژه «بسیط» و «ترکیبی» همراه با واژه معرفت (به صورت «معرفت یا عرفان بسیط» و «معرفت یا عرفان ترکیبی») به کار برده و از آن در توضیح جایگاه و مراتب معرفه الله استفاده شده است. علاوه بر آن، این دو واژه در کنار تعابیر شناختی دیگر نظیر «علم»و «تصدیق» نیز به کار رفته است. تنوع کاربرد این دو واژه در جای جای این متون موجب شده است که گاهی در جمعبندی عبارات، اختلافاتی مشاهده گردد.در این نوشتار تلاش می نماییم تا این اصطلاحات با توجه به محل کاربرد آن تبیین گردد.در این نوشتار، در کنار یادآوری مفاهیم عقل و نفس در این مکتب، نشان خواهیم داد که معرفت به معنای ویژه ای در ادبیات موسسان این مکتب کاربرد یافته است و این کاربرد در کتابهای علوم عقلی اسلامی نظیر علم اصول، منطق، و فلسفه سابقه چندانی ندارد. همچنین توضیح خواهیم داد که مراتب معرفت در دو ساحت عقل و نفس به چه معناست.
    کلیدواژگان: معرفت، تصدیق، تصدیق بلا تصور، معرفت ترکیبی، معرفت بسیط، عقل، نفس
  • حسن سلمانی* صفحات 187-205
    نیهیلیسم یا هیچ انگاری در مقابل معناداری زندگی است. معناداری یعنی ارزش داری و ارزش گذاری و آن گاه که با زندگی همراه باشد، به ارزش داری و ارزش گذاری زندگی معنا می شود و اگر زندگی انسان برخوردار از ارزش واقعی مثبتی بوده و به خیر و صلاح او باشد، معنادار است. از نظر فلسفی، نیهیلیسم به هر دیدگاهی گفته می شود که وجود یک بنیان عینی برای نظام ارزشی بشر را رد می کند. در واقع مدعای اصلی نیهیلیسم این است که چیزی که اساسا یک زندگی را معنادار می کند، برای هیچ یک از ما به دست نمی آید. در مقاله تدئوس متز که در دائره المعارف فلسفی استنفورد منتشر شده است، به دنبال ارایه دیدگاه های عمده در مورد معنای زندگی، رویکردهای مختلف نیهیلیستی نیز مطرح شده است. در این نوشتار بر آن شدیم تا این رویکردها را استخراج نموده و پس از تحلیل و تبیین هر کدام، آن ها را مورد نقد و بررسی قرار داده و پاسخ های لازم را با استفاده از دیدگاه های علمی و فلسفی برخی از فلاسفه و دانشمندان جهان، بویژه با تکیه بر مبانی اندیشه اسلامی ارایه نماییم.
    کلیدواژگان: نیهیلیسم، پوچ گرایی، معنای زندگی، عینیت، ارزش های اخلاقی
  • ثریا امیری*، سید ابوالفضل موسویان صفحات 207-227
    در خصوص اجرا یا عدم اجرای حدود در عصر غیبت دیدگاه هایی نظیر جواز، عدم جواز و قائلین به تفصیل و توقف وجود دارد که پذیرش هر کدام از آنها بر قوانین کیفری تاثیر خواهد گذاشت. پژوهش حاضر با شیوه تحلیلی- توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی بر مبنای دیدگاه عدم پذیرش اجرای حدود در عصر غیبت، به دنبال پاسخگویی به این سوال است که در صورت پذیرش نظریه تعطیلی حدود در عصر غیبت چه تغییراتی در قوانین و مقررات کیفری ایجاد خواهد شد؟ بر همین اساس هدف پژوهش بررسی تاثیرات پذیرش نظریه تعطیلی اجرای حدود در عصر غیبت بر قوانین موضوعه است. یافته‎های این پژوهش بیانگر آن است که با تعطیلی حدود در عصر غیبت، تغییرات زیادی در قوانین کیفری از جمله، قاعده ی منع محاکمه مجدد، قاعده عطف به ما سبق نشدن قوانین کیفری، نحوه محاسبه مجازات سابق، تخفیف، تعویق، تعلیق صدور حکم، نظام نیمه آزادی و آزادی مشروط، آزادی تحت نظارت سامانه های الکترونیکی، نحوه اعمال مرور زمان، تعدد و تکرار جرم، ادله اثبات در جرائم، معاونت در جرائم، سردستگی و سقوط مجازات به وسیله توبه و عفو به وجود آمده و قواعد پذیرفته شده جرایم تعزیری در حدود نیز اعمال می گردد.
    کلیدواژگان: حدود، نظریه تعطیلی حدود، عصر غیبت، جرائم تعزیری
  • سید سلیمان موسوی* صفحات 229-247
    در روایات شیعه دو دسته از روایات که ظاهری متعارض دارند یافت می شود: روایاتی که دال بر استفاده از قوه قهریه در حکومت اسلامی هستند و روایاتی که نشان از تسامح در دین دارند. مسئله این پژوهش کشف رابطه بین این دو دسته از روایات است. این پژوهش که به شیوه توصیفی تحلیلی و با رجوع به منابع کتابخانه ای انجام پذیرفته است ابتدا به بیان و دسته بندی دقیق هر دو دسته از روایات می پردازد. روایات دال بر استفاده از قوه قهریه در حکومت اسلامی در سه حوزه عقیده، رفتار و دفاع جای می گیرند. روایات تسامح در دین نیز در دو دسته تسامح در حکومت اسلامی و تسامح عام در دین دسته بندی می شوند. در ارزیابی روایات با توجه به معیار قدما در سنجش روایات، برای هر دو دسته از روایات شاهدی از قرآن وجود دارد که دال بر صحت محتوای هر دو دسته از روایات است و از این رو باید وجه جمعی برای روایات یافت. به نظر می رسد توجه به ظرفیت انسان ها که در روایات تسامح بیان شده است، نکته کلیدی در جمع این دو دسته از روایات است و دامنه استفاده از قوه قهریه در حکومت اسلامی را تعیین می-کند.
    کلیدواژگان: قوه قهریه، تسامح، حکومت اسلامی، جمع روایات
  • رضا نقوی* صفحات 249-264
    در این مقاله به تبیین دیدگاه استیس در باب نسبت علم و دین می پردازیم. از نظر استیس، تعارض واقعی، نه میان جزمیات دینی و کشفیات علمی؛ بلکه میان نگرش دینی و نگرش علمی است. درحالیکه نگرش دینی بر اساس وجود خدای مسیحی، هدف داری جهان و عینیت ارزش های اخلاقی بنا شده است؛ نگرش علمی، با یک گذر روان شناختی، از کشفیات علمی جدید به نگرشی در مقابل نگرش دینی دست می زند که در آن خدای مسیحی تبدیل به خدای ساعت ساز می شود، هدف داری جهان انکار می گردد، عینیت ارزش های اخلاقی مورد انکار واقع می شود و بشر ساکن جهانی کر و کور و بی معنا می گردد. از نگاه استیس هیچ تعارض واقعی میان علم و دین وجود ندارد؛ زیرا اولا تمام گام های طی شده برای نفی نگرش دینی، گام های روانشناختی اند و نه منطقی. ثانیا زبان دین زبان اسطوره ای است و گزاره های محوری دین، به حقایق باطنی ژرف تری دلالت دارند که هم سطح با گزاره های علمی نیستند و لذا هیچگاه با گزاره های علمی تعارض نمی کنند.
    کلیدواژگان: علم، دین، والتر استیس، نگرش علمی، نگرش دینی
|
  • Abolghasem Fanaei * Pages 7-33
    Understanding the divine names of things—names bestowed from a divine perspective—holds a lofty position in Quranic and mystical theology and is particularly important in spiritual and moral development. This article aims to demonstrate: (1) why this is crucial; (2) how divine names differ significantly from conventional names in their descriptive and normative content; and (3) that divine names are both enlightening and motivating, serving theoretical and practical functions in religious life as well as mystical and moral practice.The paper's structure is as follows:1. Analysis of naming and its types2. Nature of religious and mystical knowledge3. Differences between divine and human naming4. Examination of religious lifestyle and its relation to the divine perspective and names5. The necessity of religion, revelation, and prophethood6. Case study: Selected divine names in the Quran, their mystical interpretations, and normative implications7. Comparison of merciful and satanic names8. Conclusion
    Keywords: Naming, Normativity, Divine Naming, Religious Names, Theoretical, Practical Theology, Quranic Theology, Mystical Theology, God In The Quran
  • Batool Sadat Bonyadi *, Mohammadtaghi Diyari Bidgoli, Talaat Hasani Bafrani Pages 35-57

    The classification of feminine and masculine in the Arabic language does not have the necessary efficiency to identify the symbolic dimensions of linguistic gender in the Qur'an; Because, firstly, the duality of Majaz/Haghigha and secondly, the position of use is the determining factor in this classification. But what is important in understanding the Qur'an is the human gender and the connection of the Qur'an with gender as a basic component of human life. One of the most fundamental issues facing the understanding of the Qur'an has been the ambiguity and the degree of significance of linguistic elements in it. Therefore, it seems that we need a classification that can identify the elements of language in terms of their relationship with the human race, and their symbolic status and ambiguity in the Holy Qur'an. Therefore, based on the distinction between biological and linguistic gender, the presence or absence of ambiguity and the distinction between the meaning relationship of ambiguous elements, we have identified and classified different types of linguistic gender in the Qur'an as follows: a) Linguistic biological gender b) Pure linguistic gender c) Indeterminate Linguistic gender : C-1) Indeterminate gender of different meanings C-2)Indeterminate gender of non-different meanings C-3) Absolute indefinite gender.

    Keywords: Linguistic Gender Classification, Arabic Language, Gender, Tanith, Takhir, Holy Quran
  • Mohammadreza Bayat * Pages 59-68
    In this article, by providing a definition of "conception of divinity/God", as a model for a clearer and more accurate understanding of what divinity is, it is shown that any conception of divinity is based on the three components of differentiation/non-differentiation, exaltation/non-elevation. And the personal/impersonal form of divinity is stable. Then, by explaining the concept of each of the above three components, it has been stated that the defense of each of the above components has its own reasons and they should not be confused with each other, otherwise we will suffer some kind of inconsistency in our idea of ​​divinity. Finally, it has been concluded that firstly, the proofs of God's existence should not be equated with the concept of divinity. Secondly, relying on the above definition of the concept of divinity, it is possible to provide a detailed understanding of the three concepts of theistic, pantheistic and panentheistic concepts of divinity.Thirdly, it is possible to provide an interpretation of the attributes of divinity that is consistent with the idea of ​​divinity.
    Keywords: Deity, God, Distinction, Transcendence, Personality, Impersonality
  • Amirmahdi Moshref *, Hossein Rahmatollahi Pages 69-91

    While equality is very important, is still controversial and one should try to provide a clear explanation of it. In this research, with analytical and descriptive methods and using library resources, we tried to determine the basis of equality in the thought of owners of social contract theory. and while comparing the basis of equality to constitutionalist jurists we identified the strengths and weaknesses of each, in order to Show a clear understanding of the concept of equality. Based on this, the principles of equality in the thought of the owners of the contract are 1-Equality based on mutual fear (Hobbes), 2-Equality based on self-awareness, self-independence and rationality (Locke), 3-Equality based on freedom and evolvability (Rousseau).The common feature of these foundations is their lack of reliance on theological concepts. On the other hand, despite the valuable efforts of the constitutionalist jurists to establish the concept of equality in the society involved with discrimination in Iran, the proof of the inherent equality of human beings regardless of transverse characteristics was not the concern of the constitutionalist jurists, and most of the political and legal equality is within the framework of Sharia. Their consideration was not inherent equality. This issue prevented the formation of the theory of equality based on the equal dignity of humans and the inherent equality of humans.

    Keywords: Equality, Social Contract, Constitutionalism, Inherent Equality, Locke, Hobbes, Rousseau
  • Mohammadamir Ghoddosi *, Aliakbar Gorji, Abolghasem Fanaei Pages 93-112

    One of the most basic questions about the political theory of Imam Khomeini is that, based on this theory, which divine duty is of such a high degree of importance that no other divine duty is given more priority and importance in the position of competing with it? Examining the writings and speeches of Imam Khomeini shows that he believes in the unity of Islam and government and basically considers Islam to be the government. On the other hand, he considered the system of the Islamic Republic, which based on many principles of the constitution, including principles 4, 5 and 57, is a system based on the authority of the jurist and all its laws are within the framework of Islamic principles and rules, as a complete example of islamic government. Based on this, it seems that from his point of view, preserving the system of the Islamic Republic means preserving the Islamic government, and preserving the Islamic government is the same as preserving Islam, not its introduction. In this view, there is no more important value outside of Islam and Islamic government that Islamic government is the prelude to its realization and in case of conflict, it takes precedence over preserving Islamic government.

    Keywords: The Most Important Shariah Duty, Protecting The Islamic Republic, The Unity Of Islam, Government, Imam Khomeini's Theory
  • Maryam Baghi *, Mohammad Mohammadi Gorgani, Aliakbar Gorji Pages 113-137

    The article deals with the problem of a dual historical conflict called the sovereignty of God and the sovereignty of the people& its relationship with nationalism and nation-state.The question of the article is whether the connection between the rule of law&the rule of jurisprudence in Iran today is possible or impossible?Which is an easy question.The research method is the documentary-library method & referring to the opinions of the founders&the constitution of the Islamic Republic as the opinion of experts.The final result is that the constitution,based on ijtihad of the founder of the I.R.I and the explanation of his theory,has tried to establish reconciliation between the divine sovereignty(manifested in fiqh)& the people's sovereignty(manifested in the law)in this way that It has defined the sovereignty of the people during the sovereignty of God.But our attention is on the law&that 1-in the constitution,being Islamic is one of the fixed principles,but the governing criterion for the differences of interpretations, Islam is the constitution & 2-until the conditions are prepared for the amendment of the law Fundamentally,within the framework of the current constitution,a way should be found to create the most democratic way for jurisprudential oversight of the laws, while respecting the Islamic nature of the system.So, institutions such as the Guardian Council,which have jurisprudential supervision of the laws but aren't elected,are subject to criticism

    Keywords: Sovereignty Of God, Sovereignty Of The People, Constitution, Ummat, Nation
  • Fatemeh Zibaei Nejad *, Seyyed Mostafa Mirmohammadi Pages 139-162
    The school of Salamanca became the creator of the initial and official movement of international law. The present study aims to answer the question of how the rights of European nations have gained the capacity of globalization due to the efforts of the Salamanca vote. Therefore, we have made a detailed study of the original works of the thinkers of this school, using a library method. To find the answer, firstly, in the first chapter, we will discuss the background, context, and time of the emergence of Christian theology in the thought of the scholars of Salamanca, and after giving a short history to introduce this school from among its prominent scholars to thinkers are enough. Then, with a delay, in the second chapter, we will mention the two concepts of globalization and the globalization of the rights of nations. Finally, by using data and information collection, we have found a meaningful connection between the Spanish Empire and the Catholic Church from the end of the 14th century and the beginning of the 15th century. As a result, it can be added that Christian theology grew throughout the territory of the Spanish Empire through the Salamanca school and was able to promote the rights of European nations in the global context.
    Keywords: Salamanca School, Law Of Nations, Vitoria, Christian Theology, Globalization
  • Alireza Behshadfar * Pages 163-185
    In the main reference texts of the Khorasan Theological School, the two words "Simple" and "Combined" along with the word “Cognition” (Ma’refat) - in the form of "Simple Cognition " and "Combined Cognition " - are often used to explain the position and levels of God's Cognition (Ma’refat Allah). In addition, these two words are used along with other cognitive words such as "Knowledge" and "Assent (Tasdiq)”.The diversity of these two words’ utility in different positions of these texts has caused different interpretations. In this article, we try to explain indications of these terms according their status in the texts.In this article, in addition to recalling the concepts of rintelect and soul in this school, we will show that the word Cognition is used in a special sense in the literature of the founders of this school, and this utility has no significant history in the books of Islamic intellectual sciences such as, logic, and philosophy. We will also explain what the “levels of Cognition” mean in the two fields of intellect and soul.
    Keywords: Cognition (Ma’Refat), Assent (Tasdiq), Assent Without Concept, Combined Cognition, Simple Cognition, Intellect, Soul
  • Hassan Salmani * Pages 187-205
    Nihilism or nothingness is against the meaningfulness of life. Meaningfulness means valuing and valuing, and when it is associated with life, it means valuing and valuing life, and if human life has real positive value and is for his good, it is meaningful.Philosophically, nihilism is any view that rejects the existence of an objective basis for the human value system. In fact, the main claim of nihilism is that what essentially makes a life meaningful is not attainable for any of us. In Tadeusz Metz's article, published in the Stanford Philosophical Encyclopedia, various nihilistic approaches have been proposed after presenting major views on the meaning of life.In this article, we decided to extract these approaches and after analyzing and explaining each one, we criticized them and provided the necessary answers using the scientific and philosophical views of some philosophers and scientists of the world, especially relying on To present the basics of Islamic thought
    Keywords: Nihilism, The Meaning Of Life, Objectivity, Moral Values
  • Soraya Amiri *, Aboalfazl Mosavyan Pages 207-227
    Regarding the implementation or non-implementation of Hudud in the age of absenteeism, there are views such as permissibility, nonpermissibility, and those who believe in detail and cessation, the acceptance of each of them will affect the relevant laws. The current research is based on the acceptance of the opposition's point of view (not accepting the implementation of Hudud in the age of occultation). Based on this, the current research has sought to answer the question through analytical-descriptive method and using library sources that what changes will be made in criminal laws and regulations if the theory of prohibiting Hudud in the age of occultation is accepted? The findings of this research show that with the closure of the borders in the age of occultation, there were changes in the field of the rule of prohibition of retrial, the change of the rules related to the retrogression of the criminal laws, the way of avoiding the previous punishment, mitigation, postponement, suspension, semi-liberty system and Probation, applying statute of limitations in Hudud punishment, change in the frequency and repetition of crimes, evidence of proof in crimes subject to Hudud, Deputy in crimes, seniority, reduction of the penalty of repentance and pardon.
    Keywords: Hudud, Acceptance Of The Theory Of Prohibiting Of Hudud, The Age Of Occultation, Ta'ziri Crimes
  • Seyyed Soleyman Mousavi * Pages 229-247
    In Shia tradition, there are two seemingly contradictory sets of narrations: those that advocate applying force in Islamic governance and those that emphasize religious tolerance. This research aims to explore the relationship between these two categories of narrations. Using a descriptive-analytical approach and referring to library resources, the study first presents and categorizes both sets of narrations in detail. Narrations advocating the use of force in Islamic governance are classified into three areas: belief, behavior, and defense. Traditions of religious tolerance are also categorized into two groups: tolerance in Islamic governance and general tolerance in religion. In evaluating the narrations based on the criteria of classical scholars for assessing narrations, it is found that there is Quranic evidence for both sets of narrations, which confirms the validity of the content of both categories. Therefore, a way to reconcile the narrations must be found. It seems that considering the human capacity, which is emphasized in the narrations of tolerance, is the key to reconciling these two sets of narrations and determines the scope of the use of force in Islamic governance.
    Keywords: Enforcement, Tolerance, Islamic Government, Collection Of Narrations
  • Reza Naghavi * Pages 249-264
    In this article, we explain Walter Terence Stace's view on the relationship between science and religion. According to Stace, the true challenge is not between religious dogmas and scientific discoveries. Rather, it is between the religious mind and the scientific mind. The religious mind is based on the existence of the Christian God, the purposefulness of the world, and the objectivity of moral values. In contrast, the scientific mind, with its continuous discoveries, leads to a mindset in which the Christian God is reduced to a watchmaker, world purposefulness is denied, the objectivity of moral values is doubted, and humanity is left in a deaf and blind world. Stace argues that there exists no genuine clash between science and religion. Primarily, the efforts to dismiss religious mind are primarily psychological rather than logical. Additionally, the language used in religion is mythological, conveying profound inner truths that align with general scientific ideas, and they do not contradict scientific propositions
    Keywords: Science, Religion, Walter Stace, Scientific Mind, Religious Mind