فهرست مطالب

پژوهشنامه مددکاری اجتماعی
پیاپی 36 (تابستان 1402)

  • تاریخ انتشار: 1403/10/06
  • تعداد عناوین: 6
|
  • ابراهیم احمدی* صفحات 1-29
    پژوهش-های پیشین درباره رابطه دین-باوری و اخلاق به یافته-های ضدونقیض رسیده-اند و این نشان می-دهد که اثر دین-باوری بر اخلاق نمی-تواند مستقیم باشد. پس برای آسیب-شناسی دین-باوری باید دید کدام ویژگی-های دین-باوری در چه شرایطی می-توانند به کدام شکل-های بی-اخلاقی کمک کنند. پژوهش کنونی فرض کرد که انتساب به خدا توجیه بی-اخلاقی-های منفعل (ترک فعل-ها) را آسان-تر می-کند و سبب می-شود که بی-اخلاقی-های منفعل، پذیرفتنی-تر به نظر بیایند. با هدف آزمون این فرضیه و در یک طرح همبستگی، 499 آزمودنی (230 مرد) با میانگین سنی 37 سال از میان 30 هزار مشترک همراه اول و ایرانسل ساکن تهران و کرج گزینش و به گونه تصادفی به دو گروه بی-اخلاقی منفعل (که شش داستانک درباره بی-اخلاقی-های منفعل خواندند) و بی-اخلاقی فعال (که شش داستانک درباره بی-اخلاقی-های فعال خواندند) گمارش شدند. دین-باوری با مقیاس باورهای فراطبیعی (جانگ، بلومکه، و هالبرستات، 2013)، و انتساب به خدا و پذیرش بی-اخلاقی با پرسش-نامه پژوهشگرساخته اندازه-گیری شد. تحلیل-های رگرسیون نشان داد آزمودنی-هایی که دین-باوری آنها بیشتر بود، بیشتر از آزمودنی-هایی که دین-باوری آنها کمتر بود، بی-اخلاقی-های منفعل را به خدا نسبت دادند، انتساب به خدا توانست پذیرش بی-اخلاقی را پیش-بینی کند، و دین-باوری پس از کنار گذاشتن واریانس انتساب به خدا با پذیرش بی-اخلاقی رابطه منفی داشت. همچنین الگوی میانجی-گری تعدیل-شده نشان داد که انتساب به خدا می-تواند توضیح دهد که چرا دین-باوران، بی-اخلاقی منفعل را آسان-تر می-پذیرند. این یافته-ها نشان می-دهند که باورهای دینی اگر با آموزه-های دینی کامل نشوند می-توانند به بی-اخلاقی کمک کنند.
    کلیدواژگان: دین باوری، انتساب به خدا، پذیرش بی اخلاقی، آسیب شناسی دین، آموزه های دینی
  • رسول گل جویی*، ابوتراب طالبی صفحات 31-70

    پژوهش حاضر با هدف شناخت عامل های خطر موثر بر تکرار جرم صورت گرفته است. تحقیقات نشان داده اند که اگر یک فرد دارای عوامل خطر خاصی باشد، این عوامل شانس وی برای تبدیل شدن به یک مجرم را افزایش خواهند داد .پژوهش حاضرتحقیقی کیفی است که با روش نظریه زمینه ای انجام گرفته است از روش نمونه گیری هدفمند و سپس نمونه گیری نظری، افراد دارای سوابق کیفری بیشتر از دو مرتبه (به عنوان واحدهای نمونه و واحدهای مشاهده)وارد پژوهش شدند. بر اساس تحلیل های صورت گرفته در کدگذاری باز و محوری، مجموع شرایط علی تکرار جرم شامل 7مقوله عمده و17 زیرمقوله است که عبارتند از: 1-جبران آسیب زای نداشته ها 2- عدم تامین نیازهای پایه 3-رانش فردی-اجتماعی4-گرفتارشدگی یا در خویشتن حبس شدگی 5-نظام قضایی ناکارامد 6-بازتعریف مساله ساز خودپنداره 7- سرمایه خرده فرهنگی مجرمانه. نتیجه پژوهش نشان داد که در نهایت به مقوله هسته ای پایداری محرومیت می رسیم این محرومیت دارای ابعادی است. افرادی که بسوی تکرار جرم می روند بدلیل تداوم مجموعه ای از محرومیتها مرتکب تکرار جرم می شوند و اینکه محرومیت تنها ناشی از اعمال فردی کنشگران و یا ناشی از ساختار جامعه نیست بلکه هر دوی آنها در بروز محرومیت موثر بوده اند. 

    کلیدواژگان: تکرار جرم، عامل خطر، عامل پشتیبان
  • اسماعیل قربانی*، مهدی کرمانی، نازمحمد اونق صفحات 71-114
    هدف این پژوهش بررسی علل اجتماعی و اقتصادی شکل گیری بازار روسپیگری و پیامدهای ورود زنان روسپی به این بازار است. روش اجرای پژوهش نظریه زمینه ای و مبتنی بر پارادایم تفسیری می باشد که از لحاظ نتایج پژوهش، کاربردی و به لحاظ معیار زمان مطالعه مقطعی (1398-1399) است. از تحلیل نظام مند مصاحبه عمیق با 21 نفر از عوامل بازار روسپیگری (روسپی، قواد و مشتری) و کارشناسان حوزه روسپیگری در سطح شهر بجنورد، 33مقوله فرعی، 15 مقوله محوری و در نهایت بر اساس کدگذاری گزینشی پدیده مرکزی در قالب « بازار روسپیگری، بازاری پر رونق مبتنی بر ارائه اجباری خدمات جنسی» صورت بندی شد. نتایج تحقیق نشان داد پدیده مرکزی شناسایی شده تحت تاثیر مجموعه‎ای از عوامل شامل: « بی پناهی اجتماعی»، «وفور تقاضا»، «درآمد بالا برای قوادان» و « فقر تشدید شونده » بوده‎ که منجر به بروز پیامدهایی شامل ، «تشدید آسیب پذیری در برابر عوامل مخاطره آمیز»، «قرارگیری مداوم در معرض خشونت»، «خانواده زدایی از زندگی روزمره» و « بهره کشی جنسی از زنان فقیر و آسیب دیده اجتماعی» می‎شود. همچنین «انطباق فعال با وضع موجود» و « مقاومت مقطعی/ غیر پیوسته« به عنوان مهمترین راهبردهای پیش روی زنان روسپی در این بازار به شمار می رود.
    کلیدواژگان: واژگان کلیدی: روسپیگری، بازار روسپیگری، بهره کشی جنسی، مشتری، قواد
  • نگار سراج*، منصور فتحی صفحات 115-152

    این پژوهش، اثربخشی الگوی وظیفه مداری مبتنی بر خانواده را بر عملکرد خانواده کودکان کار را مورد بررسی قرار داده است. اهمیت پژوهش حاضر از این جهت است که برای اولین بار در ایران الگوی وظیفه مداری مبتنی بر خانواده در مداخلات مددکاری اجتماعی به صورت علمی مورد بررسی علمی قرار گرفته است و پروتکلی بر اساس الگوی وظیفه مداری برای مداخله مبتنی خانواده در کار با خانواده کودکان کار به عنوان یکی از گروه های در معرض آسیب تدوین و تنظیم شده است.پژوهش حاضر از نوع آزمایشی (پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) است، تعداد 30 خانواده از خانواده های کودکان کار موسسه "تلاشگران یاری همدل" از بین 50 خانواده جامعه آماری، نمونه گیری شده اند؛ به صورتی که بین جامعه آماری مورد نظر، خانواده هایی که نمره عملکرد خانواده آنها پایین تر بود، مشخص شده و در دو گروه آزمایش (15) و کنترل (15) به صورت تصادفی قرار گرفتند. سپس با استفاده از الگوی وظیفه مداری مبتنی بر خانواده، طی 10 جلسه به اجرای مداخله مددکاری اجتماعی بر اساس «پروتکل الگوی وظیفه مداری مبتنی بر خانواده»، روی گروه آزمایش پرداخته شد. برای تحلیل داده ها از دو روش آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده شد و با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل صورت گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، میانگین نمرات گروه آزمایش پس از اجرای مداخله در متغیر عملکرد خانواده و ابعاد آن تفاوت معناداری را نشان می دهد.

    کلیدواژگان: الگوی وظیفه مداری، عملکرد خانواده، کودکان کار، مددکاری اجتماعی مبتنی بر خانواده
  • بهرام نیک بخش* صفحات 153-181

    پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کمی و پیمایشی است، که رابطه بین فعالیت بدنی، انزوای اجتماعی و افسردگی در میان سالمندان در طول بیماری همه گیر کووید- 19 را مورد بررسی قرار داده است. جامعه آماری سالمندان (60 سال و بالاتر)، در شهرستان اهواز است، که 384 نفر به روش تصادفی ساده گزینش شده اند. همچنین داده های جمع آوری شده به روش قیاسی و با استفاده از آمار توصیفی و آزمون هایی نظیر رگرسیون ساده، ضرایب همبستگی و همچنین تحلیل مسیر با استفاده از آزمون معادلات ساختاری در قالب نرم افزارهای pls-smart3 و spss تجزیه و تحلیل شدند. بر اساس زمینه و هدف پژوهش مشخص شد که، بین فعالیت بدنی بیشتر و افسردگی کمتر سالمندان در زمان شیوع بیماری کووید- 19 ارتباط معناداری وجود ندارد. همچنین انزوای اجتماعی بیشتر، افسردگی بیشتر را به دنبال دارد. جهت روش کار از مقیاس فعالیت بدنی سالمندان، مقیاس افسردگی سالمندان و انزوای اجتماعی پرومیس استفاده گردید، که در این راستا، تحلیل مسیر برای ارزیابی رابطه بین فعالیت بدنی، انزوای اجتماعی و افسردگی بعمل آمد. نتایج پژوهش نشان داد که از 384 نظرسنجی بعمل آمده، بر حسب مدل نظری پژوهش، انزوای اجتماعی بالاتر، بیشترین ضریب تاثیر را بر افسردگی سالمندان داشته است (408/0). همچنین مشخص شد که رابطه بین متغیرهایی نظیر: سن و تحصیلات با انزوای اجتماعی مورد تایید قرار نگرفت.

    کلیدواژگان: انزوای اجتماعی، فعالیت بدنی، افسردگی، فاصله گذاری اجتماعی، بزرگسالان
  • رقیه علائی*، حسن بخشی زاده، محمدامین نجف زاده صفحات 183-221

    زندگی افراد در قالب «زندگی بی خانمانی» یکی از پیامدهای توسعه شهر بالاخص کلانشهر تهران است. برای این منظور، تهیه و ایجاد مراکزی تحت عنوان مددسرا یکی از راهکارهای توانمندسازی و مقابله با این پدیده ی اجتماعی درنظر گرفته شده است. از اینرو، هدف اصلی این مقاله، بررسی تصور و ذهنیت افراد بی خانمان (تعداد نمونه 12 نفر مرد، انتخاب به شیوه نمونه گیری هدفمند تا دستیابی به اشباع نظری داده) از مددسرا در محله راه آهن منطقه11 شهر تهران با استفاده از روش تحقیق کیفی-پدیدارشناسی است. طبق یافته های تحقیق، میانگین سنی شرکت کنندگان این پژوهش 37.58 سال بود. در این تحقیق، 16 مقوله ساختاری از خوشه های معنایی و متنی مستخرج شد که به ابعاد زندگی روزمره، عناصر هویتی، نگرش، انتظارات و عدم استقبال بی خانمانان مرد نسبت به مددسراها اشاره داشته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که ساختار شکل گرفته هویت یک فرد بی خانمان، باعث می شود که این فرد، زندگی رزمره خود را به شکل خواب آسمانی زمینی، چارچوب گریزی، اعتیاد به شکل متجاهرانه و ولگری در خیابان ها و کوچه ها نشان می دهد. از بعد نگرش بی خانمانی، مددسرا معمولا محدود کننده هستند و به شکل ناقص سازماندهی شده و کارکرد ناقصی دارند. همچنین از بعد انتظارات از مددسراها، انتظار می رود که از لحاظ امکانات بازسازی و تجهیز شوند و یک محیط ایمن و محترمانه را شکل دهند. از اینرو می توان گفت که علل عدم استقبال بی خانمانان مرد نسبت به مددسراها را سه مقوله مهم «ایجاد تداخل در روند زندگی بی خانمانی»، «ضعف امکانات و تجهیزات» و «ضعف تعاملات انسانی» تشکیل داده است.

    کلیدواژگان: بی خانمان، هویت بی خانمانی، مددسرا، نگرش به مددسرا، انتظارات از مددسرا
|
  • Ebrahim Ahmadi * Pages 1-29
    Previous researches about the relationship between religious belief and morality have reached conflicting findings and this shows that the effect of religious belief on morality cannot be direct. Therefore, for the pathology of religious belief, it is necessary to see which characteristics of religious belief can contribute to which forms of immorality under which conditions. The present study hypothesized that attribution to God makes it easier to justify passive immorality (omission of actions) and makes passive immorality seem more acceptable. With the purpose of testing this hypothesis and in a correlational design, 499 participants (230 men) with an average age of 37 years were selected among 30,000 subscribers of Hamrahe Avval and Irancell living in Tehran and Karaj and were randomly assigned into two groups of passive immorality (who read six stories about passive immorality) and active immorality (who read six stories about active immorality). Religious belief was measured with the Supernatural Beliefs Scale (Jong, Bluemke, & Halberstadt, 2013), and attribution to God and acceptance of immorality were measured with a researcher-made questionnaire. Regression analyses showed that the subjects who had more religious belief attributed passive immorality to God more than the subjects who had less religious belief, attribution to God predicted the acceptance of immorality, and religious belief had a negative relationship with the acceptance of immorality after excluding the variance of attribution to God. Also, the Moderated Mediation Model showed that attribution to God can explain why religious believers accept passive immorality more easily. These findings show tha
    Keywords: Religious Belief, Attribution To God, Acceptance Of Immorality, Pathology Of Religion, Religious Teachings
  • Rasoul Goljouee *, Aboutorab Talebi Pages 31-70

    present study is a qualitative research that was conducted with the using grounded theory method with the aim of identifying the risk factors affecting recidivism. Researches has shown that if a person has certain risk factors, these factors will increase her or his chances of becoming a criminal. Using targeted sampling and then theoretical sampling,individuals with criminal records of more than two offenses (as sample units and observation units) were included in the research. Based on the analyses conducted in open and axial coding, the total causal conditions of crime repetition include 7 major categories and 17 subcategories, including: 1 -harmful compensation of lacks 2-unmet basic needs 3-individual-social disclusion 4- self-imprisonment 5-ineffective justice system 6-problematic redefinition of self-concept 7-criminal subcultural capital. Finally, we reached the core category of the sustainability of deprivation. which has multiple dimensions .individuals who engage in repeat offending, do so due to the continuity of a set of deprivations and that deprivation is not only caused by the individual actions of activists or due to the structure of society, but both of them have been effective in causing deprivation. 

    Keywords: Recidivism, Risk Factor, Protective Factor
  • Esmaeil Ghorbani *, Mahdi Kermani, Nazmohammad Ounagh Pages 71-114
    The purpose of this research is to investigate the social and economic causes of the formation of the prostitution market and the consequences of the entry of prostitutes into this market. The research implementation method is grounded theory and based on interpretative paradigm, which is practical in terms of research results and in terms of cross-sectional study time (1398-1399). From the systematic analysis of in-depth interviews with 21 people from the prostitution market (prostitutes, pimps and clients) and experts in the field of prostitution in Bojnurd city, 33 subcategories, 15 core categories and finally based on the selective coding of the central phenomenon in the form of " Prostitution market, a thriving market based on forced provision of sexual services" was formed.". The results of the research showed that the central phenomenon identified was influenced by a set of factors including: "social helplessness", "abundance of demand", "high income for pimps" and "escalating poverty that leads to consequences including "intensification of vulnerability to dangerous factors", "continuous exposure to violence", "defamilization from everyday life" and "sexual exploitation of poor and socially disadvantaged women". Also, "active adaptation to the existing situation" and "intermittent/discontinuous resistance" are considered as the most important strategies facing prostitutes in this market.
    Keywords: Prostitution, Prostitution Market, Sexual Exploitation, Customer, Pimp
  • Negar Seraj *, Mansour Fathi Pages 115-152

    This research has investigated the effectiveness of the family-based task centered model on the functioning of the working children's family. The importance of the present research is that for the first time in Iran, the family-based task centered model in social work interventions has been scientifically investigated and a protocol based on the task centered model for family-based intervention in working with the families of working children has been developed. The title of one of the vulnerable groups has been compiled and regulated.The current research is of an experimental type (pre-test-post-test with a control group), 30 families from the families of working children of "Talashegaran Yari Hamdel" Institute were sampled from among 50 families of the statistical population; In such a way that among the target statistical population, the families whose family performance scores were lower were determined and randomly placed in two experimental (15) and control (15) groups. Then, using the family-based task centered model, during 10 sessions, social work intervention based on the "family-based task centered model protocol" was implemented on the experimental group. Two methods of descriptive statistics and inferential statistics were used for data analysis and analysis was done using spss software.Based on the obtained results, the average scores of the experimental group after the implementation of the intervention in the family function variable and its dimensions show a significant difference.

    Keywords: Task Centered Model, Family Functioning, Working Children, Family-Based Social Work
  • BAHRAM NIKBAKHSH * Pages 153-181

    The present study is a quantitative and survey research that has examined the relationship between physical activity, social isolation and depression among the elderly during the Covid-19 epidemic. The statistical population of the elderly (60 years and older) is in Ahvaz city, where 384 people were selected by simple random sampling. Also, the collected data were analytically analyzed using descriptive statistics and tests such as simple regression, correlation coefficients and path analysis using structural equation tests in the form of pls-smart3 and spss software. Based on the background and purpose of the study, it was found that there is no significant relationship between more physical activity and less depression in the elderly during the outbreak of Covid-19 disease. Also, more social isolation leads to more depression. For the method, the Physical Activity Scale for the Elderly, the Depression Scale for the Elderly, and the Promis social Isolation Scale were used. In this regard, path analysis was performed to assess the relationship between physical activity, social isolation, and depression. The results showed that out of 384 surveys conducted, according to the theoretical model of the research, higher social isolation had the highest impact factor on depression in the elderly (0.408). It was also found that the relationship between variables such as age and education with social isolation was not confirmed.

    Keywords: Social Isolation, Physical Activity, Depression, Social Distance, Adults
  • Roghayeh Alaei *, Hassan Bakhshizadeh, Mohammadamin Najafzade Pages 183-221

    The life of people in the form of "homeless life" is one of the consequences of the development of the city, especially in Tehran metropolis. For this purpose, preparing and creating centers under the title of Madadsara (homeless shelter) is considered as one of the ways to empower and deal with this social phenomenon. Therefore, the main goal of this article is to investigate the perception and mentality of homeless people (sample number 12 people) from the Madadsara in the railway neighborhood of the 11th district of Tehran using the qualitative-phenomenological research method. According to the findings of the research, the average age of the participants of this research was 37.58 years. In this research, 16 structural categories were extracted from semantic and textual clusters that refer to the dimensions of daily life, identity elements, attitude, expectations, and lack of acceptance of homeless men towards shelters. The results of the research show that the formed structure of a homeless person's identity causes this person to show his rough life in the form of sleeping in heaven and earth, avoiding the framework, addiction in the form of vagrancy and vulgarity in the streets and alleys. From the point of view of homelessness, shelters are usually restrictive, poorly organized and poorly functioning. Therefore, it can be said that the causes of homeless men's lack of acceptance towards Madadsara are three important categories: "creating interference in the homeless life process", "weakness of facilities and equipment" and "weakness of human interactions".

    Keywords: Homeless, Homeless Identity, Madadsara, Attitude To Madadsara, Expectations From Madadsara