فهرست مطالب

معماری و شهرسازی آرمان شهر - پیاپی 48 (پاییز 1403)

نشریه معماری و شهرسازی آرمان شهر
پیاپی 48 (پاییز 1403)

  • تاریخ انتشار: 1403/08/02
  • تعداد عناوین: 10
|
  • فاطمه اسدی، امید مبارکی*، ابراهیم سامی صفحات 1-14

    با ظهور مسائل و مشکلات متعدد اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی در شهرهای دنیا در نیمه دوم قرن بیستم که ناشی از رشد شتابان شهرنشینی و عدم ارائه طرح و برنامه مناسب بود، کیفیت محیط شهری به ویژه در کشورهای در حال توسعه تنزل یافته است. بر همین اساس در طول سال های اخیر کیفیت محیط شهری به یکی از موضوعات بسیار اساسی در حوزه مطالعات انسان و همچنین محیط تبدیل شده است. ارزیابی کیفیت نه تنها بر طبق محیط عینی بلکه همین طور بر پایه درک افراد از محیطی که به آن متعلق هستند صورت می پذیرد. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی وضعیت کیفیت محیط شهری نواحی دو و سه شهر مراغه می باشد. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی-تحلیلی است. مولفه های تحقیق اجتماعی، اقتصادی، عملکردی- کالبدی و زیست محیطی هستند که برای تجزیه وتحلیل گویه های مولفه ها از نرم افزار SPSS و از آزمون های آماری تی تک نمونه ای، رگرسیون گام به گام و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. نتایج بررسی نشان می دهد که در همه مولفه های مورد بررسی کیفیت محیط شهری هر دو ناحیه از حد متوسط سه کم تر بوده است. همچنین در بررسی و مقایسه ی نتایج میانگین شاخص های کیفیت محیطی در دو ناحیه مورد مطالعه مشخص شد که ناحیه 3 شهر مراغه از لحاظ شاخص های کیفیت محیطی شرایط بهتری نسبت به ناحیه 2 شهر مراغه دارد و بر اساس نتایج رگرسیون چندگانه مشخص شد که شاخص اجتماعی با بتای 404.‏0 بیش ترین تاثیر و شاخص اقتصادی با بتای 311.‏0 کم ترین تاثیر را بر میزان کیفیت محیطی نواحی 2 و 3 شهر مراغه دارد. این تحقیق در محدوده مورد مطالعه برای اولین بار انجام شده و کیفیت محیط شهری را از تمامی ابعاد به لحاظ بعد ذهنی شهروندان بررسی کرده است.

    کلیدواژگان: ارزیابی، کیفیت محیط شهری، مولفه اجتماعی و اقتصادی، مولفه کالبدی و زیست محیطی، شهر مراغه
  • سمانه حسین آبادی*، شهرام پوردیهیمی، بهرام صالح صدق پور صفحات 15-34
    «قلمرو» یکی از ضروری ترین نیازهای «فطری» انسان در غالب محیط های کالبدی به خصوص محیط های مسکونی به شمار می رود که توجه به آن مقیاس انسانی محیط و درنتیجه کیفیت محیط های مصنوع را ارتقا می دهد. پژوهش ها نشان می دهد که در موقعیت های یکسان، افراد برابر قلمروی ثانویه خود، به شیوه های متفاوتی عمل می کنند. لذا مقاله حاضر به دنبال یافتن علت تمایز میان عملکرد قلمرویی ساکنین یک محیط مسکونی می باشد. با فرض آن که محتوای ذهنی متاثر از تجربه زیسته انسان ها، عامل عملکرد متفاوت افراد در شرایط مشابه باشد، تمرکز این مقاله بر کشف شیوه ی اثرگذاری «تجربه زیسته» افراد در تشخیص قلمرو ثانویه آن ها می باشد. در همین راستا با رویکردی اکتشافی از روش تحقیق «دلفی» بهره برده و در قالب مصاحبه های باز، 10 متخصص در زمینه پژوهش را با موضوع بیان دیدگاه خود در رابطه با قلمروی ثانویه مورد سوال قرار داده و پس از دو نوبت کدگذاری باز و محوری، خروجی نهایی در قالب جدول «هدف-محتوا» ارائه شد. سپس براساس جدول مذکور، پرسش نامه ای با تعداد 185 سوال طرح گردید و 21 تن از متخصصین این حوزه مورد سوال قرار گرفت. برای انتخاب متخصصین از روش «گلوله برفی» تا ایجاد اشباع نظری استفاده گردید. پاسخ مصاحبه شوندگان با استفاده از نرم افزار SPSS و دستی، مورد تحلیل قرار گرفت. سپس برای اطمینان از صحت نتایج حاصله، پرسش نامه دوم را بر اساس 56 سوال مشترک پاسخ دهندگان تهیه کرده و مجدد همان جامعه آماری مورد سوال قرار داده شد. نتیجه مشابه میان دو مرحله، موکد صحت نتایج حاصله در روند تحقیق بود. بدین ترتیب در مواجهه افراد با قلمرو خویش و ارتباط عملکرد قلمرویی آن ها با تجربه زیسته خود، شش رویکرد اصلی تشخیص داده شد که عبارتند از: نقش مالکیت بر هویت، نقش ادراک راحتی بر کنترل محیط، نقش کنترل بیرونی بر امنیت، نقش هویت بر مالکیت، نقش ادراک راحتی بر ماندگاری در محیط، نقش کنترل درونی بر امنیت.
    کلیدواژگان: عملکرد قلمرویی، قلمرو ثانویه، شناخت، تجربه زیسته
  • نگار ناصری، محمدرضا بمانیان*، منصور یگانه صفحات 35-53

    از برترین صفات معماری که برای انسان مطلوب است، ایجاد حس آگاهی و حضور در فضاست تا انسان خود را در حضور خداوند متعال حس کند و او را ناظر بر خویش ببیند. سلسله مراتب از عواملی است که در ایجاد این حس در فضا کمک می کند. مسجد از مهم ترین بناهای دوران اسلامی است که از نظر طراحی فضا جهت تفکر و آگاهی در زمان عبادت دارای اهمیت است. پژوهش حاضر به تبیین کمی مولفه های سلسله مراتب و نقش آن ها در افزایش کیفیت فضا و حس حضور مخاطب در فضای مساجد چهار ایوانی می پردازد و به این پرسش پاسخ می دهد که چگونه سلسله مراتب منجر به حس حضور می شود و چه عاملی بیش ترین تاثیر را در تحقق و افزایش این حس خواهد داشت. بدین منظور در بخش نظری با مطالعه منابع علمی و کتابخانه ای به تبیین مدل نظری پرداخته شده است و جهت آزمون آن سه مسجد آقانور، حکیم و امام اصفهان از دوره ی صفوی با گونه شناسی یکسان انتخاب شدند. سپس با روش پیمایشی و پرسشگری از 105 معمار، مدل نظری مورد آزمون قرار گرفته است. با تحلیل داده های به دست آمده از پرسش نامه در نرم افزار آماری SPSS؛ نتایج نشان می دهد که طراحی سلسله مراتب با عوامل مختلف تاثیر مستقیم و مثبت بر روی حس آگاهی و دوری از غفلت در فضا دارد. بنابراین معمار امروزی می تواند از مولفه های معرفی شده در این پژوهش و در اصل از ساختار مادی معماری جهت آسان نمودن ادراک و آگاهی در فضا استفاده کند. در بین عوامل ایجاد و افزایش حس حضور، سلسله مراتب نور طبیعی مهم ترین مولفه جهت طراحی در فضای مساجد است.

    کلیدواژگان: ادراک فضا، مساجد صفوی اصفهان، سلسله مراتب نور طبیعی، حس وحدت، حس زمان
  • روح الله رحیمی*، سوگند وثوقی صفحات 55-66

    در چند دهه گذشته، کیفیت زندگی به عنوان جایگزینی برای رفاه مادی به یکی از مهم ترین اهداف اجتماعی جوامع بدل شده است. دو کلیدواژه کیفیت زندگی و تاب آوری اجتماعی، از رابطه ای مستقیم و دوطرفه برخوردارند. در واقع، شاخصه های کیفیت زندگی زمانی تحقق می یابند که شرایط موجود پاسخگوی نیاز افراد و استفاده کنندگان باشد. وجود ظرفیت تغییر در این شاخصه ها در مقابل تغییرات خواسته و یا ناخواسته بر مطلوبیت و کیفیت زندگی اثری مستقیم می گذارد. همچنین عدم وجود تاب آوری اجتماعی می تواند منجر به سرعت گرفتن روند فرسودگی کالبدی بافت های مسکونی شود. از آن جا که وقوع تغییرات و بحران ها امری حتمی است، مطالعه و برنامه ریزی جهت آمادگی و کاهش آسیب پذیری های احتمالی نیز ضروری به نظر می رسد. به این ترتیب با ایجاد شبکه ای از جوامع انسانی و سیستم های فیزیکی تاب آور می توان ایمنی ساکنان را تضمین کرده و آسیب پذیری آن ها را در برابر بحران ها کاهش داد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر در تاب آوری اجتماعی و ایجاد چارچوب نظری برای ارزیابی آن، در گام اول به مطالعات تئوری و بررسی های اسنادی پرداخته است. عوامل موثر در دو دسته کلی، عوامل محیطی و غیرمحیطی طبقه بندی شده اند. همچنین جهت درک بهتر نحوه تاثیرگذاری مولفه های وابسته به کالبد محلات مسکونی، عوامل محیطی بر اساس تئوری سیستم های مکانی Lyon به سه دسته محیط فیزیکی، محیط اجتماعی و محیط ادراکی تقسیم شده اند. در گام بعدی جهت ارزیابی چارچوب نظری ارائه شده، پرسش نامه ای در سه محله مسکونی شهر بابل توزیع شده است. 384 پرسش نامه توسط ساکنین این محلات به طور کامل پر شده اند. داده های به دست آمده از پرسش نامه ها به شیوه تحلیل معادلات ساختاری، تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان دهنده تاثیرگذاری 11 مولفه ی ارائه شده در چارچوب نظری بر تاب آوری اجتماعی هستند. بر این اساس، سه عامل «مهارت ها و توانایی ها»، «تعاملات اجتماعی» و «تنوع منابع» به ترتیب بیش ترین تاثیرگذاری را بر تاب آوری اجتماعی در محله های مسکونی دارا هستند.

    کلیدواژگان: تاب آوری اجتماعی، ارتقای کیفیت زندگی، محله های مسکونی، بابل
  • الهام رضایی، شهریار ناسخیان*، نیما ولی بیگ صفحات 67-83
    گستره ی هندسه دوبعدی برای بررسی وجوه اشتراک و افتراق مقرنس های دارای تخت و نمای آجری در مساجد تاریخی اصفهان موثر است. تحلیل تفاوت ها و شباهت ها می تواند ویژگی های عام و خاص مقرنس های مذکور را آشکار سازد. روش مطالعه ی مقایسه ای، راهکاری برای چگونگی و چرایی شباهت های این مقرنس ها، علی رغم وجود تفاوت ها ارائه می دهد. محمل هندسه ی دوبعدی تاکنون برای یک مطالعه ی مقایسه ای جهت شناخت و دسته بندی مقرنس های دارای تخت و نمای آجری مساجد تاریخی اصفهان به کار گرفته نشده است. جامعه آماری پژوهش، هشت مقرنس از مساجد تاریخی اصفهان شامل مسجد لنبان، مسجد حکیم، مسجد جامع اصفهان، مسجد ساروتقی، مسجد ایلچی، مسجد شیشه و مسجد شعیا را در بر دارد که این مقرنس ها به صورت نیم کار اجرا شده اند. به منظور گردآوری داده ، برداشت مقرنس، با تکنیک فتوگرامتری برد کوتاه و مدل سازی ابرنقطه و تهیه ی عکس تخت از مدل و سپس ترسیم در اتوکد، انجام شده و برای تحلیل داده از روابط هندسی و ریاضی بهره گیری شده است. با نادیده نگرفتن وجوه افتراق، اشتراکات بسیاری بین مقرنس های مذکور در بررسی روابط بین عناصر پلان، تناسبات و تقسیمات پلان و خصوصیات نما مشاهده می شود که از آن جمله عدم وجود تی در مقرنس ها بوده است. ویژگی های تکرارشونده بین مقرنس ها، راهکارهایی برای ترسیم دوبعدی مقرنس ارائه می نماید. اهم این موارد شامل تناسب تخت های اصلی با طول ضلع ترنج، قرارگیری دوایر محاطی یا محیطی شمسه یا محیطی ترنج ها بر روی نقاط وسط طول یا عرض نصف زمینه یا قطر نصف زمینه و درنظر گرفتن طول ضلع ترنج برابر نصف ارتفاع قطار و اضلاع بزرگ شاپرک ها و پاباریک ها با تقریبی، حدودا معادل ضلع ترنج است.
    کلیدواژگان: مقرنس با نمای آجر، عنصر تخت، هندسه دوبعدی، مساجد تاریخی اصفهان
  • مهدی اصغرخواه فرخانی، بهرام شاهدی*، محسن افشاری، سیده پوراندخت سعادتی صفحات 85-97
    فضای داخلی خانه های آپارتمانی دارای ویژگی هایی هستند که بر رضایتمندی ساکنان و کیفیت سکونت اثرگذار هستند، از این رو، این پژوهش به دنبال بررسی و ارزیابی ویژگی های فضایی داخلی در خانه های آپارتمانی است؛ بدین منظور میزان اهمیت و تحقق ویژگی های فضایی داخلی خانه های آپارتمانی در موردپژوهی محلات گلشهر شمالی و نظرآباد شهر بندرعباس ارزیابی و مقایسه گردید و از گروهی از متخصصین طراح و محقق مسکن با سابقه 20 تا 40 سال در شهر بندرعباس تحت روش دلفی بهره گرفته شد. این پژوهش از نوع بنیادی است و گردآوری داده ها به صورت مطالعات کتابخانه ای و بازدیدهای میدانی از موردپژوهی محلات صورت گرفت. در یافته های بخش مبانی نظری، پس از بررسی منابع کتابخانه ای، 28 ویژگی فضایی شناسایی شدند و در دو دسته کلی ویژگی های فضایی «ساختاری- عملکردی» و «کیفی- روان شناختی» دسته بندی شدند و سپس در قالب پرسش نامه طیف لیکرت در اختیار ده متخصص قرار گرفتند تا میزان اهمیت و تحقق ویژگی های فضایی در وضع موجود خانه های آپارتمانی را ارزیابی و رده بندی نمایند. مطابق با استدلال متخصصین، ضمن تایید دسته بندی کلی، مواردی از ویژگی های فضایی در خانه های آپارتمانی شهر بندرعباس مصداق نداشت و در دور اول پرسش نامه دلفی، حذف، تعدیل یا ادغام شده و به 16 مورد کاهش پیدا کردند که به ترتیب اهمیت شامل؛ «هدایت و راهنمایی»، «گشایش فضایی»، «ترکیب فضایی»، «تناسب و مقیاس فضایی»، «فضامندی»، «سلسله مراتب فضایی»، «روابط فضایی»، «پویایی فضایی»، «دنجی فضا»، «هماهنگی و تعادل»، «تفکیک فضایی»، «انعطاف پذیری فضا»، «تنوع فضایی»، «تمایز فضایی»، «پیوستگی فضایی» و «خاطره انگیزی فضا» هستند. در مقایسه بین میزان اهمیت و میزان تحقق ویژگی های فضایی در وضع موجود خانه های آپارتمانی موردپژوهی، میزان اهمیت هر یک از ویژگی های فضایی به نسبت تحقق آنان در وضع موجود بیش تر است، که بیانگر فقدان ویژگی های فضایی مهم در طراحی داخلی فضای خانه های آپارتمانی در موردپژوهی شهر بندرعباس است.
    کلیدواژگان: ویژگی های فضایی، خانه های آپارتمانی، روش دلفی، ارزیابی، شهر بندرعباس
  • زهرا شمقدری، ندا سادات صحراگرد منفرد، سمانه تقدیر* صفحات 99-114
    مراکز فرهنگی افراد جامعه را برای انجام فعالیت های فرهنگی جمع کرده و زمینه مناسبی برای برقراری تعاملات اجتماعی ایجاد می کند. در سال 2019 به دنبال انتشار ویروس کرونا، مراکز جمعی بسته شدند و دولت ها مردم را وادار به قرنطینه کردند. با شرایط به وجود آمده در دوران همه گیری و پس از آن، استفاده از مراکز فرهنگی به صورت گذشته نیست. هدف این پژوهش دستیابی به راهکارهای طراحی مراکز فرهنگی جهت افزایش تعاملات اجتماعی در دوران کرونا و پسا کرونا و اولویت بندی آن هاست. آن دسته از راهکارهای افزایش تعاملات اجتماعی فارغ از کرونا و پساکرونا و آن چه که می بایست در زمان کرونا برای جلوگیری از شیوع ویروس لحاظ شود، با روش توصیفی- تحلیلی استخراج شد و سپس بین این دو دسته قیاس تطبیقی انجام شد. اشتراکات این دو دسته به عنوان مولفه های مشترک برای افزایش تعاملات اجتماعی در پساکرونا و مقابله با کرونا شناسایی شدند. سپس این راهکارها با روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه با حجم نمونه 100 نفر از متخصصان پزشکی و معماری به کمک نرم افزار SPSS و آزمون فریدمن اولویت بندی شد. یافته ها نشان می دهد تهویه در بالاترین اولویت قرار دارد. فضای باغی و سبز، امنیت، دید و منظر، استفاده از گیاهان و نور طبیعی به ترتیب در اولویت های بعدی قرار می گیرند. آن دسته از مولفه های تعاملات اجتماعی و معماری زمان کرونا که با هم تضاد داشتند مانند اختلاط کاربری و یکپارچگی فضایی راهکار انعطاف پذیری پیشنهاد گردید. نتایج نشان می دهد مکان یابی بهینه بازشوها روبه روی هم و جهت گیری صحیح بنا در مقابل باد مطلوب منطقه، در نظر گرفتن تراس توام با فضای سبز و فضای کشت محصول، دیوار سبز و کاربری های 24 ساعته از راهکارهای مهمی است که می تواند هم زمان چندین مولفه مشترک را ارتقا داده و هم بر اجتماع پذیری در پساکرونا اثر بگذارد و هم در زمان پاندمی مجدد احتمالی کارکرد اصلی فضای فرهنگی که اجتماع پذیری است را حفظ کند.
    کلیدواژگان: مراکز فرهنگی، افزایش تعاملات اجتماعی، پساکرونا، کرونا، انعطاف پذیری
  • لیلا مقیمی*، پیروز حناچی، سمیه فدائی نژاد بهرامجردی صفحات 115-132

    شهر تهران و ساختار فضایی آن تحت تاثیر شرایط مکانی، زمانی و سایر عوامل اقتصادی و اجتماعی در گذر زمان تغییر و توسعه یافته است. به منظور دستیابی به درک صحیح، از چگونگی تاثیر تغییرات ساختار فضایی و طرح های توسعه جدید در محدوده تاریخی شهر، مانند طرح توسعه محورهای پیاده، ضرورت شناخت پیشینه شهر و نیز سیر تحول کالبدی فضایی آن فراهم می آید تا از این راه عوامل موثر بر بروز تحولات فضایی مورد واکاوی قرار گیرد. در این پژوهش دگرگونی ساختار فضایی شهر، طی دوره های تاریخی، بر اساس تحلیل تغییرات میزان هم پیوندی روش نحو فضا، انجام می گردد. تعیین میزان هم پیوندی در مقیاس های محله ای و فرا محله ای خیابان های واقع در محدوده تاریخی، نقش به سزایی در ارزش گذاری و اولویت بندی آن ها به منظور پذیرش طرح توسعه محور پیاده را دارد، که این پژوهش نتایج اجرای چنین طرح هایی را موثر بر انجسام و هم پیوندی ساختار تاریخی شهر تلقی می نماید و از سوی دیگر نحوه شکل گیری آن خیابان خاص قبل از تبدیل شدن به محور پیاده را موثر بر مطلوبیت پیاده پذیری آن می داند، به همین دلیل نگارندگان خیابان های واقع در محدوده تاریخی شهر را دسته بندی نموده اند. این پژوهش از نظر ماهیت و هدف در دسته پژوهش های کاربردی قرار می گیرد و از راهبرد تفسیری- تاریخی به منظور بازخوانی تحولات کالبدی- ساختاری شهر تهران بهره گرفته، سپس از شبیه سازی و تحلیل محتوا، داده ها را مورد ارزیابی قرار می دهد. یافته های حاصل بیانگر آن است که پیاده مداری در خیابان 17 شهریور به عنوان موردپژوهی نه تنها به حفظ ارزش هم پیوندی و انسجام مرکز تاریخی شهر کمک نمی کند، بلکه سبب تضعیف شاخصه های دسترسی و هم پیوندی در مقیاس محله ای و فرامحله ای می گردد.

    کلیدواژگان: ساختار شهر، طرح توسعه محور پیاده، هم پیوندی، نحو فضا
  • سارا آزما، علیرضا عینی فر*، سید یحیی اسلامی صفحات 133-148

    وضعیت بحرانی نمای ساختمان های مسکونی شهر تهران، ضرورت توجه به اهمیت معنا در معماری معاصر ایران را نشان می دهد. هدف پژوهش حاضر کشف معانی دریافت شده از نما توسط مخاطبان معمار و غیرمعمار، و بررسی تفاوت ها و شباهت های خوانش آنان است. معنای محیط ساخته شده، احساسات و عواطف مخاطبان، ترجیحات زیبایی شناسی و رفتار آنان را تحت تاثیر قرار می دهد، و با کشف این معانی توانایی پیش بینی معماران از خوانش نما توسط مردم و ترجیحات آن ها افزایش می یابد. پژوهش کیفی و با روش نظریه زمینه ای و رویکرد سیستماتیک انجام شده است. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای انتخاب نمونه ها از نمونه گیری ترکیبی هدفمند و نمونه گیری نظری استفاده شده است. در فرآیند کشف معانی و انجام مصاحبه ها از سه مرحله بازسازی افق انتظارات نظریه دریافت هانس روبرت یاوس بهره گیری شده است. داده های مصاحبه ها با تحلیل تفسیری و روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در محیط نرم افزار مکس کیودا مقوله بندی و تحلیل شده اند. با جمع بندی و تحلیل داده ها، تفاوت ها و شباهت های خوانش معماران و غیرمعماران از نمای ساختمان های مسکونی میان مرتبه معاصر تهران و مدل مفهومی لایه های معنای دریافت شده توسط دو گروه (با سه مولفه اصلی«ویژگی های کلی»، «ویژگی های کالبدی» و «ویژگی های محتوایی» و زیرمقوله های آن ها)، استخراج شده است. از مهم ترین نتایج حاصل می توان به اولویت سبک نما، ترکیب بندی هندسی و نماد و نشانه ها در معناپردازی برای معماران، و ارزش اقتصادی، مصالح و رنگ، و احساسات شخصی برای غیرمعماران، اشاره کرد. اختلاف نظر دو گروه در مورد زیبایی و معنای نمای سبک رومی، و توافق حداکثری میان هر دو گروه در خوانش نماهای سبک پست مدرن قابل توجه است. نتایج حاصله می تواند معماران را در پاسخ گویی بهتر به نیاز معنایی مردم و طراحی نمایی مطلوب تر یاری رساند.

    کلیدواژگان: خوانش معماری، لایه های معنا، نظریه زمینه ای، نظریه دریافت، نمای مسکونی میان مرتبه
  • مرتضی لطفی پور سیاهکلرودی، زهرا سادات سعیده زرآبادی*، مصطفی بهزادفر، فرح حبیب صفحات 149-165

    الگوی ساخت و توسعه محلات سنتی به عنوان بستری برای تقویت همبستگی و پیوندهای اجتماعی و به تبع آن پایداری اجتماعی می بایست در انطباق با نیازهای زیستی ساکنان آن شکل گیرد. مکتب شهرسازی تبریز (به عنوان شهری دارای نقش و تداوم تاریخی) در قامت یکی از مکاتب اصیل ایرانی- اسلامی آثاری را در حوزه تمدنی خود به یادگار گذاشته است که می تواند به عنوان یک الگوی بومی در ساخت و توسعه محلات سنتی نقش موثری ایفا کنند. ویژگی هایی که شامل تناسبات، مقیاس انسانی در توسعه کالبدی، مجموعه ای تکامل یافته از اجزای گوناگون و کاربری های مختلط می شود. هدف تحقیق حاضر بازشناسی الگوی توسعه محلات سنتی (TND) بر اساس ساختارهای مکاتب بومی شهرسازی ایران و به طور مشخص اصول مکتب شهرسازی تبریز است. این پژوهش با توجه به اهداف ترسیم شده به دنبال آن است که از یک سو به بسط مکتب شهرسازی تبریز در توسعه محلات سنتی بپردازد و از سوی دیگر اقدام به ارائه الگویی بومی در ساخت و توسعه محلات شهری نماید. روش تحقیق حاضر بر اساس نوع تحلیل در رده تحقیقات کمی جای دارد. تحقیق حاضر از نوع کمی و با استفاده از روش رگرسیون خطی انجام شده است. این تحقیق جزو طرح های ترکیبی متوالی و اکتشافی از نوع ابزارسازی است. یافته ها نشان می دهد مکتب شهرسازی تبریز در توسعه محلات سنتی دارای دو بعد آشکار و پنهان است. بعد آشکار آن بیش تر با جنبه های فیزیکی- کالبدی و بعد پنهان با مفاهیم ادراکی در ارتباط است که مجموعا می توان ابعاد این توسعه را در چهار دسته کالبدی، فعالیتی- عملکردی، اجتماعی- فرهنگی و محیط زیستی بازشناسی کرد و بر اساس نتایج رگرسیون نیز ضریب همبستگی چندگانه 0.815 و ضریب تعیین اصلاح شده به دست آمده برابر با 815.‏0 است و این مقدار نشان میدهد که 4.‏81 درصد تغییرات توسعه سنتی محلات از طریق اصول برگرفته از مکتب شهرسازی تبریز قابل پیش بینی است.

    کلیدواژگان: توسعه محلات سنتی (TND)، شهرسازی ایرانی، مکتب تبریز، دوره ایلخانی، دوره صفوی
|
  • Fatemeh Asadi, Omid Mobaraki *, Ebrahim Sami Pages 1-14

    With the emergence of numerous socio-cultural, economic, physical and environmental crises in the cities of the world in the second half of the 20th century, which was caused by the rapid growth of urbanization and the lack of proper plans and programs, the quality of the urban environment has degraded, especially in developing countries. Accordingly, in recent years, the quality of the urban environment has become one of the most fundamental issues in the field of human studies as well as the environment. Quality assessment is not only based on the objective environment, but also on the basis of people's understanding of the environment they belong to. The main goal of this research is to evaluate the quality of the urban environment in areas 2 and 3 of Maragheh city in terms of physical, functional, environmental and social indicators. The descriptive-analytical research method is in the field of applied research. To analyze the data, SPSS software and sample t-tech statistical tests, step-by-step regression and one-way variance analysis were used. The survey results show; that in all the investigated components, the quality of the urban environment of both districts was lower than the average of 3. In addition, in the examination and comparison of the average results of the environmental quality indicators in the two studied districts, it was found that District 3 of Maragheh city in terms of The environmental quality indicators have better conditions than the 2nd district of Maragheh city, and based on the multiple regression results, it was determined that the social index with a beta of 0.404 has the greatest impact and the economic index with a beta of 0.311 has the least impact on the environmental quality of districts 2 and 3. The city has Maragheh.

    Keywords: Assessment, Urban Environment Quality, Sustainable Development, Maragheh City
  • Samaneh Hosseinabadi *, Shahram Purdeihimi, Bahram Saleh Sedghpour Pages 15-34
    "Territory" is one of the most essential "innate" needs of human beings, especially in residential environments. Attention to which improves the human scale of the environment and consequently the quality of artificial environments. Researches show that in the same situations, people act in different ways towards their secondary territory. Therefore, the current article seeks to find the reason for the difference between the territorial performance of residents of a residential environment. Assuming that the “mental content” affected by people's “lived experience” is the cause of the different performance of people in similar conditions, the focus of this article is to discover the effect of people's "lived experience" on the recognition of their secondary territory. In this direction, with an explanatory approach, used the "Delphi" research method, and in the form of open interviews, asked 10 experts in the field of research to express their views regarding the secondary territory and After 2 rounds coding, we presented the final output in the format of the "content_goal" table.Then, we designed a questionnaire with 185 questions and questioned 21 experts in this field. The answers of the interviewees were analyzed using SPSS software and manually. Then, to ensure the accuracy of the results, we prepared the second questionnaire based on the 56 common questions of the respondents and asked the same statistical universe again. The similar result between the two stages was the focus of the accuracy of the results obtained in the research process. Thus, 6 main approaches were identified in dealing with people with their own territory:The role of ownership on identity, the role of comfort perception on environmental control, the role of external control on security, the role of identity on ownership, the role of comfort perception on permanence in the environment, the role of internal control on security.
    Keywords: Territorial Function, Secondary Territory, Cognition, Lived Experience
  • Negar Naseri, Mohammadreza Bemanian *, Mansour Yeganeh Pages 35-53

    One of the best features of the architecture that is desirable for human beings is to create a sense of awareness and presence in space so that human beings can feel themselves in the presence of God Almighty and see him watching over them. Factors in architecture such as hierarchy can be used to create this sense and help to understand the space and its design. The mosque is one of the most important buildings of the Islamic era, which is important in terms of designing the space for thinking and awareness during worship. Research quantitatively explains the components of hierarchy and their role in increasing the quality of space and the audience of the presence in the space of the four-porch mosques. This article answers the question of how hierarchy creates the presence of sense, and what factor will have the most significant impact on the realization of this sense.For this purpose, the theoretical model has been explained in the theoretical section by studying scientific sources and libraries. Three mosques of Aqa-Noor, Hakim, and Imam of Isfahan from the Safavid period with the same typology were selected for testing. Then, the theoretical model was tested by survey and questioning of 105 architects. By analyzing the data obtained from the questionnaire in SPSS statistical software, the results show that the design of hierarchy with different factors has a direct and positive effect on awareness and avoidance of neglect in space. Therefore, contemporary architects Can use the components introduced in this research and the material structure of architecture to facilitate perception and awareness in space. Among the factors creating and increasing the presence of hierarchy, natural light hierarchy is the most important component for design in mosques.

    Keywords: Space Perception, Safavid Mosques Of Isfahan, Natural Light Hierarchy, Sense Of Unity, Sense Of Time
  • Rouhollah Rahimi *, Sogand Vosoughi Pages 55-66

    Social resilience refers to the ability of groups and communities to cope with external disruptions and pressures caused by environmental, social, and political changes. To reduce vulnerability in cities and increase resilience to hazards, resilient cities need to be created. A resilient city is a network of human communities and physical systems that work together to ensure the safety of residents and reduce their vulnerability to crises. To identify the factors affecting social resilience and create a theoretical framework for its evaluation, this research first focused on theoretical studies and document reviews. The influential factors were classified into two general categories: environmental and non-environmental factors. Additionally, to better understand the impact of components related to the physical structure of residential neighborhoods, environmental factors were divided into three categories based on Lyon’s theory of spatial systems: physical environment, social environment, and perceptual environment. The social environment includes factors such as social capital, social networks, learning and experience, and residents’ lifestyles. Additionally, the mental place can generally encompass residents’ lived experiences in a place and include two components: sense of place and attachment to place. Individuals’ perception of environments they have complete or relative knowledge about is referred to as “sense of place.” To evaluate the proposed theoretical framework, a questionnaire named was distributed in three residential neighborhoods in Babol: Barjaban, Shahania, and Piralam. The data obtained from the questionnaires were analyzed using SMART PLS3 software and structural equation analysis. The results confirm that there is a significant relationship between the 11 claimed components in the research theoretical framework and social resilience. Thus, these 11 components directly affect social resilience. The results also show that the three factors of “skills and abilities,” “social interactions,” and “resource diversity” have the greatest impact on social resilience in residential neighborhoods.

    Keywords: Social Resilience, Improving The Quality Of Life, Residential Neighborhoods, Babol
  • Elham Rezaei, Shahriar Nasekhian *, Nima Valibeig Pages 67-83
    The two-dimensional (2D) geometry is an effective context to examine the similarities and differences among muqarnas elements with the aforementioned characteristics in the historical mosques of Isfahan. Analyzing these qualities may reveal their generic and specific aspects. The comparative study provides a solution to understanding how and why these elements are similar despite their differences. A comparative 2D geometry was not previously used as a context to identify and classify the muqarnas types in this region. Moreover, the statistical population in this study included nine muqarnas cases among the historical mosques in Isfahan, constructed either in a squinch style or a style referred to as nimkār (half-work). Data collection was conducted by surveying the muqarnas through close-range photogrammetry, point-cloud modeling, flattened image preparation, and designing technical drawings for each example. Moreover, geometrical and mathematical calculations were used for data analysis. Many similarities were recognized concerning the relationship between the aspects of reversed plans, proportions, arrangements, and façade features, including the absence of a T-shape in muqarnas. Furthermore, the 2D drawing was facilitated by recurring features between muqarnas elements. Overall, the most significant features consisted of proportional relationships between the main flat elements and side length in the quadrilateral toranj shapes, the placement of inscribed/circumscribed circles of shamsa (a regular polygon resembling a rosette), as well as the circumscribed circles of the toranj elements on length, width, and diameter midpoints in the semi-layout, toranj sides equating half the height of Qatār (row), and larger sides of shāparaks and pābāriks equating the side length of a toranj.
    Keywords: Muqarnas With Brick Facade, Flat Form, 2D Geometry, Isfahan Historical Mosques
  • Mehdi Asgharkhah Farkhani, Bahram Shahedi, *, Mohsen Afshari, Seyedeh Pourandokht Saadati Pages 85-97
    the architectural space of the house is known as an important and effective principle in giving quality to the house and an important tool for the designers of the house architecture. The space of apartment houses has features that can provide a range of quality and comfort for the residents. So, it is necessary to identify and evaluate the spatial features. This research seeks to identify each of the spatial features of apartment houses and evaluate them, relying on the Delphi research method; Hence the question is What spatial features can be identified in apartment houses? How to evaluate the spatial features of apartment houses with the Delphi method? To what extent have the spatial features of apartment houses been realized in Bandar Abbas city? Delphi research method has been chosen to answer the research questions. The purpose of the research is fundamental and data collection has been done in the form of library studies and field visits to the research case for a better understanding of the spatial features of apartment houses. After identifying the obtained spatial features, they were classified into two general categories. Then they were compared and evaluated to reveal the importance of each. In the end, according to the experts' point of view, the existence and non-existence of spatial features in the study were evaluated and classified. Twenty-eight spatial features were identified. According to the initial evaluation of the spatial features and the two categories proposed by the research, it was approved and the spatial features were reduced to sixteen items. These spatial features are: "flexibility", "spatial hierarchy", "spatial relations", "guidance", "proportion and scale of space", "spatial distinction", "spaciousness", "spatial opening", "space dynamics", "space coziness", "spatial separation", "spatial combination", "spatial diversity", "space nostalgia" and "harmony and balance".
    Keywords: Spatial Features, Apartment Houses, Delphi Method, Evaluating, Bandar Abbas City
  • Zahra Shamaghdari, Neda Sahragard Monfared, Samane Taghdir * Pages 99-114
    Cultural centers bring people together to carry out cultural activities and create a suitable environment for social interactions. In 2019, following the spread of the Corona virus, community centers were closed and governments forced people to quarantine with new conditions. During the pandemic and after, the use of cultural centers is not a thing of the past. The purpose of this research is to investigate the design strategies to increase social interactions in the corona and post-corona era.Those strategies for increasing social interactions regardless of Corona and post-Corona and those that should be taken into account in the time of Corona to prevent the spread of the virus, were extracted with a descriptive and analytical method, and then the commonalities of these two categories were identified. These commonalities as a solution They were identified to increase social interactions both during Corona and after Corona. Then, these solutions were prioritized by survey method and questionnaire tool with a sample size of 100 medical and architectural specialists with the help of SPSS software and Friedman test. The findings show that ventilation is the highest priority. Garden and green space, security, view and scenery, use of plants and natural light are in the next priorities respectively.Those components of social interactions and architecture during the time of Corona that conflicted with each other, such as mixing of uses and spatial integration, a flexibility solution was proposed. Because it adapts its flexibility to the different conditions of each period and is a suitable answer to the changing needs of different periods.
    Keywords: Cultural Centers, Increasing Social Interactions, Postcorona, Corona, Flexibility
  • Leila Moghimi *, Pirouz Hanachi, Somayeh Fadaei Nezhad Bahramjerdi Pages 115-132

    The spatial structure of Tehran has evolved and changed over time under various spatial, temporal, and other factors. To gain a proper understanding of how changes in the spatial structure and new development plans, such as pedestrian-oriented development plans, have affected the historical area of the city, it is necessary to have knowledge of the past and the evolution of its spatial structure. This will enable us to examine the factors that have influenced spatial developments. This study aims to investigate the transformations of the spatial structure throughout different historical periods using the Space Syntax method, based on the analysis of the changes in the degree of integrity. Determining the degree of integrity at the neighborhood and supra-neighborhood scales of the streets located in the historical area plays a significant role in their valuation and prioritization for accepting pedestrian-oriented development plans. This study considers the implementation of such plans to be effective in integrating and connecting the historical structure of the city, while also recognizing the importance of the formation of these specific streets before their transformation into pedestrian axes in enhancing their pedestrian accessibility. Accordingly, the authors have classified the streets located in the historical area of the city. This research falls under the category of applied studies in terms of nature and purpose, and employs an interpretive-historical strategy to reconstruct the spatial transformations of Tehran's urban structure, followed by simulation and content analysis to evaluate the data. The findings suggest that pedestrianization of 17 Shahrivar Street, as a case study, not only fails to help preserve the value of integrity and coherence of the city's historical center, but also weakens the accessibility and connectivity indices at the neighborhood and supra-neighborhood scales.

    Keywords: Urban Structure- Pedestrian Oriented Development Plan, - Connectivity, - Space Syntax
  • Sara Azma, Alireza Einifar *, S. Yahya Islami Pages 133-148

    The critical conditions of residential buildings façades in Tehran necessitate paying attention to the importance of meaning in the contemporary architecture of Iran. The aim of this study is to discover the façade’s meanings received by architects and non-architects and compare the similarities and differences in their readings. The meanings of built environment can affect the feelings and emotions of users and their aesthetic preferences and behaviors. This study employed grounded theory method with a qualitative approach. Desk studies, field surveys, and semi-structured interviews were used for data collection. The Mixed Purposeful Sampling method was then employed to select facades samples. Interview questions designed based on 3 levels of Hans Robert Jauss’s reception theory. The collected data were analyzed using open coding, and transformed into concepts, categories and components with the aim of axial and selective coding using MAXQDA software. The concepts extracted from interviews were analyzed to determine the meaning layers in the façades of residential buildings in Tehran perceived by architects and non-architects and their similarities and differences in readings. The results indicated different opinions of the two groups about the aesthetics and meanings of Roman style façades. they have strong consensus about reading postmodern façades. The most important results included the priority of geometric composition in interpretation for architects and materials and colors for non-architects. Economic value is an important category in laypersons readings, and concept of facades is a significant category for architects. Non-architects involve their personal feelings more than architects in reading of meaning. These results can help architects to predict peoples reading from facades and respond better to the semantic needs of the public and design more favorable façades, and finally they could affect the public’s taste over time.

    Keywords: Reading Architecture, Layers Of Meanings, Grounded Theory, Reception Theory, Residential Mid-Rise Buildings Façades
  • Morteza Lotfipour Siahkalroudi, Zahra Sadat Saiedeh Zarabadi *, Mostafa Behzadfar, Farah Habib Pages 149-165

    The model of construction and development of urban areas as a platform for strengthening solidarity and social bonds and consequently social sustainability should be formed in accordance with the biological needs of its residents. These biological needs that shape the quality of life of citizens are defined in different parts such as residence, work and activity, recreation, social interactions and etc. From another angle, urban development and urban planning based on this school is an evolved set of various components and mixed uses that can be well exploited in the development of traditional neighborhoods (TND) as a local model. The main goal of the research is to recognize the pattern of traditional neighborhood development (TND) based on the local schools of urban planning in Iran and specifically the principles of Tabriz school in urban planning. According to the objectives and components of the study, this research aims to expand Tabriz school of urbanism in the traditional neighborhood development and to present and apply a local model in the construction and development of urban neighborhood too. For this reason, this research uses the developmental-applicative combined method based on the type of goal. The research method based on the type of analysis is considered in the category of quantitative research. The results based on the TOPSIS method show that the infrastructure and facilities of the neighborhoods, the physical structure and the economic structure respectively have the first to third priorities in the of traditional neighborhood development according Tabriz school and based on the regression results, the multiple correlation coefficient is 0.815 and the corrected coefficient of determination is equal to 0.815 and this value shows that 81.4 percent of the changes in the traditional neighborhood development can be predicted through the principles taken from the Tabriz school of urban planning.

    Keywords: Traditional Neighborhood Development (TND), Iranian Urban Planning, Tabriz School, Ilkhanid Period, Safavid Period