فهرست مطالب
Iranian Journal of Veterinary Research
Volume:25 Issue: 3, Summer 2024
- تاریخ انتشار: 1403/06/30
- تعداد عناوین: 7
-
-
صفحات 182-191
پیشینه:
فساد در محصولات گوشتی امولسیونی ورقه شده و بسته بندی شده در خلاء، در طول نگهداری در یخچال بسیار رایج است.
هدفاین مطالعه با هدف بررسی اثرات مهاری مایع رویی بدون سلول (CFS) باکتری های اسید لاکتیک (LAB) بر باکتری های فسادزای جدا شده از محصولات گوشتی امولسیونی ورقه شده و وکیوم، به عنوان نگهدارنده های زیستی انجام شد.
روش کارمحصولات از شرکت های مختلف برای یافتن باکتری های فسادزا، مورد بررسی قرار گرفتند. در مجموع، 43 باکتری LAB جهت سنجش اثر مهارکنندگی علیه باکتری های فسادزا بررسی شدند. میزان MIC90 حاصل از باکتری های محافظ و اثر مهارکنندگی ترکیبات مختلف مشتق شده از این باکتری ها، بررسی شد.
نتایجچهار باکتری LAB شامل Enterococcus mundtii، Latilactobacillus sakei، Latilactobacillus curvatus، و Weissella viridescens به عنوان باکتری های غالب در فساد شناسایی شدند. شش سویه شامل Lactobacillus acidophilus ATCC 4356، Lactobacillus helveticus PTCC 1332، Lactiplantibacillus plantarum CEC 17484، Lactiplantibacillus plantarum LL441، Lacticaseibacillus rhamnosus ATCC 53103 و Pediococcus acidilactici DSM 20284 که قادر به تولید متابولیت های ضد میکروبی با ماهیت پروتئینی علیه چهار باکتری عامل فساد بودند، به عنوان باکتری محافظ انتخاب شدند. CFS باکتری های محافظ، چهار باکتری فسادزا را بیش از 88% مهار کرد. MIC90 در تمام باکتری های محافظ در برابر E. mandetii و L. sakei، کمتر از mg/ml 10 بود. CFS حاصل از P. acidilactici، پس از خنثی سازی اسید و پراکسید هیدروژن، همچنان در برابر E. mandetii و L. sakei کاملا موثر بود. دمای پاستوریزاسیون کالباس بر متابولیت های فعال باکتری ها تاثیری نداشت.
نتیجه گیریمتابولیت های حاصل از این باکتری ها در تولید کالباس ورقه شده، حتی در مرحله قبل از پاستوریزاسیون به عنوان نگهدارنده زیستی قابل استفاده می باشد.
کلیدواژگان: نگهدارنده های زیستی، CFS، LAB، محصولات گوشتی، کشت حفاظتی -
صفحات 192-201
پیشینه:
حیوانات خانگی در دنیای مدرن در معرض انبوهی از مواد سرطان زا هستند. در نتیجه، نرخ بالایی از سرطان، به ویژه در گربه ها و سگ های میانسال مشاهده میشود. اگرچه بیس فسفونات ها در درمان سرطان های انسانی گنجانده شده اند، با این حال مطالعات کمی برای حیوانات وجود دارد. از آنجایی که تعداد موارد سرطان در حیوانات همچنان در حال افزایش است، ارزیابی داروهای ضد سرطان بر اساس گونه های خاص اهمیت فزاینده ای پیدا می کند.
هدفهدف از این مطالعه، بررسی تاثیر زولدرونیک اسید (ZA) بر مسیرهای آپوپتوز در رده های سلولی استئوسارکوم سگ (OSA) بود.
روش کاراثرات آپوپتوز تجویز ZA بر روی سلول های OSA سگ D-17 با تعیین شکست های DNA آپوپتوتیک، سطوح کاسپاز 3، 8 و 9 با روش ELISA و نسبت Bax/Bcl-2 با استفاده از qRT-PCR مورد بررسی قرار گرفت. اثر ZA بر ظرفیت تشکیل کلنی سلول ها با روش رنگ آمیزی کریستال ویولت بررسی شد. ظرفیت اتصال مواد معدنی کاربرد ZA در سلول ها با تکنیک رنگ آمیزی Alizarin Red S بررسی شد. تغییر در فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز در سلول های OSA ناشی از تیمار ZA با روش رنگ سنجی تعیین شد. اثر ضد متاستاتیک با روش التیام زخم تعیین شد که پتانسیل مهاجرت سلول ها را ارزیابی کرد.
نتایجدر حالی که کاربرد ZA در 24 ساعت اول اثر سیتوتوکسیک معنی داری را در سلول ها نشان نداد، بسته به افزایش دوز و زمان، میزان زنده مانی سلول ها کاهش یافت. غلظت های دوز پایین ZA (1، 5، 5/7، 10 میکرومولار) باعث افزایش محتوای معدنی و فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز شد. کاهش قابل توجهی در سطح بیان سوروایوین یافت شد که بسته به دوز و زمان، بقای سلول را تعیین می کند.
نتیجه گیریانتظار می رود که داده های به دست آمده با ایجاد گزینه های درمانی مختلف برای پزشکان به واسطه افزایش دانش در زیست شناسی سلول های سرطانی، به درمان موثرتر این بیماری کمک کند.
کلیدواژگان: آپوپتوز، بیس فسفونات ها، کاسپاز، سوروایوین -
صفحات 202-209
پیشینه:
در سوختگی حاد قلیایی قرنیه، پروتکل درمانی معمول شامل سرکوب التهاب با استفاده از کورتیکواستروئیدها است. در سال های اخیر، علاقه فزاینده ای به نقش انسولین در تحقیقات ترمیم زخم به دلیل اثرات مثبت قابل توجه آن وجود داشته است.
هدفمطالعه حاضر با هدف مقایسه اثرات درمانی دگزامتازون به عنوان رویکرد مرسوم و انسولین NPH بر سوختگی قلیایی قرنیه انجام شد.
روش کارسوختگی قلیایی قرنیه با استفاده از Ca (OH)2 در همه حیوانات ایجاد شد. یک گروه (6 عضو) با پماد چشمی حاوی دگزامتازون (گروه I) و گروه دیگر (6 عضو) با پماد انسولین (گروه II) تحت درمان قرار گرفتند. گروه کنترل (6 عضو) هیچ درمانی دریافت نکردند (گروه III). تغییرات بالینی در نواحی سوختگی قرنیه در روزهای 3، 7، 14 و 21 بررسی شد. حیوانات در روز 21 با مرگ با شفقت از بین برده شدند. قرنیه های برداشته شده، از نظر تغییرات هیستوپاتولوژیک، ایمونوهیستوشیمیایی و بیوشیمیایی مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایجنمودار بهبود بالینی موفق تری برای گروه دوم ترسیم شد. بهبود قابل توجهی (P<0.05) به خصوص در گروه II در روز 21 مشاهده شد. بالاترین میزان مثبت در رنگ آمیزی قرنیه MMP-9 در گروه اول مشاهده شد. گروه دوم افزایش قابل توجهی (P<0.05) در ظرفیت آنتی اکسیدانی کل (TAC) داشت. گروه های تیمار کاهش معنی داری (P<0.05) در مقادیر کل اکسیدان (TOC) و افزایش معنی داری (P<0.05) در سطوح کاهش یافته گلوتاتیون (GSH) را نسبت به گروه کنترل نشان دادند.
نتیجه گیریانسولین NPH موضعی منجر به بهبود بالینی سریع و بدون عارضه سوختگی قلیایی قرنیه شد. انسولین و دگزامتازون اثرات مشابهی داشتند نظیر افزایش مولکول های آنتی اکسیدان و کاهش مواد اکسیدان که نشان دادند انسولین ممکن است از تشکیل رادیکال های آزاد در قرنیه جلوگیری کند.
کلیدواژگان: سوختگی قلیایی قرنیه، انسولین، استرس اکسیداتیو، خرگوش، ترمیم زخم -
صفحات 210-215
پیشینه:
ویروس طاعون نشخوارکنندگان کوچک (PPRV) یکی از مهم ترین پاتوژن های اقتصادی در گوسفند و بز است، پروتئین های F و H اصلی ترین آنتی ژن های محرک سیستم ایمنی هستند.
هدفمطالعه حاضر با هدف همسانه سازی و بیان ژن های F و H در باکولوویروس و ارزیابی ایمنی زایی پروتئین های نوترکیب تولید شده توسط سلول های sf9 در موش انجام شد.
روش کارژن های F و H تکثیر شده به وسیله RT-PCR با استفاده از پرایمرهای اختصاصی در پلاسمید pFastBac Dual کلون شدند. پلاسمید نوترکیب حامل ژن های فوق به سلول های میزبان DH10Bac انتقال داده شد. SDS-PAGE و وسترن بلات نشان داد که پروتئین نوترکیب حاصل کاملا خالص و اختصاصی است.
نتایج20 میکروگرم پروتئین نوترکیب بدون اجوانت در موش Balb-c نسبت به واکسن ضعیف شده PPR نتایج بهتری نشان داد.
نتیجه گیریپروتئین نوترکیب به دست آمده از این مطالعه می تواند کاندیدای مناسبی برای تولید واکسن های نوترکیب علیه PPRV باشد.
کلیدواژگان: Pfastbac Dual، PPRV، واکسن نوترکیب، سلول Sf9 -
صفحات 216-223
پیشینه:
آرکوباکتر بوتزلری شایع ترین جنس از خانواده کمپیلوباکترها است که به عنوان یک بیماری زئونوز در حال ظهور به شمار می رود.
هدفاین مطالعه با هدف ارزیابی آرکوباکتر بوتزلری از منابع مختلف، تعیین الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی جدایه ها و فراوانی برخی از ژن های مسوول مقاومت آنتی بیوتیکی آن ها انجام شد.
روش کار425 نمونه از منابع مختلف (پساب کشتارگاه مرغ، گوشت مرغ، گوشت گاو، گوشت گوسفند، محصولات لبنی) طی فصول مختلف 2021-2020 تهیه شد. کلنی های مشکوک با استفاده از تست های بیوشیمیایی تایید شدند. علاوه بر این، از تکنیک واکنش زنجیره ای پلیمراز برای تایید نتایج فنوتیپی با استفاده از ژن 16S rRNA استفاده شد. الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی جدایه ها به 16 آنتی بیوتیک با روش دیسک دیفیوژن تعیین شد. همچنین حداقل غلظت بازدارنده رشد (MIC) آن ها با استفاده از روش تعیین رقت لوله از تتراسایکلین، اریترومایسین و جنتامایسین شناسایی شد.
نتایجدر مجموع 53 جدایه آرکوباکتر بوتزلری (5/12%) از (پساب کشتارگاه مرغ=36، گوشت مرغ=8، گوشت گاو=4، گوشت گوسفند=5) که حاوی هر سه ژن مقاومت آنتی بیوتیکی abu_0814 (91%)، OXA_646 (100%)، gyrA (83%) بودند، جدا شد. یافته های مطالعه حاضر نشان دهنده وجود آرکوباکتر بوتزلری در منابع مختلف و شیوع بالای مقاومت ضد میکروبی در جدایه ها بود. 19 ایزوله (36%) دارای مقاومت دارویی گسترده و 34 ایزوله (64%) مقاومت دارویی چندگانه به آنتی بیوتیک های مصرف شده نشان دادند.
نتیجه گیریسطح بالایی از مقاومت آنتی بیوتیکی مشاهده شده در جدایه های آرکوباکتر بوتزلری که از نمونه های مختلف منشا می گیرند، نشان دهنده استفاده قابل توجه از آنتی بیوتیک ها و آلودگی محیطی شایع است.
کلیدواژگان: فرآورده های دامی، مقاومت ضد میکروبی، آرکوباکتر بوتزلری، مقاومت دارویی گسترده، مقاومت دارویی چندگانه -
صفحات 224-232
پیشینه:
پروتئین های غشای خارجی بروسلا (OMPs) بسیار ایمنی زا هستند و لیپوپلی ساکاریدها (LPSs) نیز آنتی ژن های مهمی در نظر گرفته می شوند که آن ها را کاندیدای بالقوه برای واکسن های زیر واحد می کند.
هدفبررسی اثرات OMPs و LPSs بروسلا بر فعال سازی سلول های دندریتیک مشتق از مغز استخوان موش (BMDC) و تکثیر لنفوسیت های T.
روش کارBMDC جداسازی و در شرایط آزمایشگاهی کشت داده شد و متعاقبا با پروتئین های نوترکیب بروسلا rOMP10)، rOMP19، rBP26، rOMP25، و (rOMP31، و همچنین LPS صاف (S-LPS) یا LPS سخت (R-LPS) کشت شدند. بیان نشانگرهای بلوغ بر روی سطح BMDC ها با استفاده از فلوسیتومتری تعیین شد، در حالی که بیان گیرنده های TLR با استفاده از RT-PCR تعیین شد. سطوح سیتوکین های التهابی با استفاده از iELISA اندازه گیری شد و تاثیر بر تکثیر لنفوسیت های T موش با استفاده از روش MTT ارزیابی شد.
نتایجتاثیر LPS بر بلوغ BMDC، ترشح سیتوکین با واسطه TLRs و ارائه آنتی ژن محدود بود. در مقابل، rOMP10، rOMP19 و rBP26 باعث تقویت بلوغ BMDC، افزایش بیان TLR-2 و TLR-4 mRNA و فعال کردن تکثیر لنفوسیت های T با افزایش قابل توجه بیان سایتوکاین های پیش التهابی TNF-α)، IFN-γ، IL-6، (IL-12 و مولکول های ارائه دهنده آنتی ژن شدند. با این حال، rOMP25 و rOMP31 بلوغ BMDC را افزایش ندادند، بیان مولکول های ارائه دهنده آنتی ژن MHCI و MHCII را مهار نکردند ولی بیان سایتوکاین های سرکوب کننده التهاب IL-10) و (IL-4 را افزایش دادند و در نتیجه از تکثیر لنفوسیت T جلوگیری کردند.
نتیجه گیریOMP10، OMP19 و BP26 نقش مهمی در فعال سازی پاسخ ایمنی میزبان دارند، در حالی که OMP25 همراه با OMP31 ممکن است در فرار ایمنی بروسلا نقش داشته باشند.
کلیدواژگان: معرفی آنتی ژن، Omps بروسلا، بلوغ سلول دندریتیک، LPS، تکثیر لنفوسیت T -
صفحات 233-241
پیشینه:
مایع فولیکولی (FF) یک مایع بیولوژیکی است که حاوی ترکیبات زیادی مانند پروتئین ها، هورمون ها، متابولیت ها، آنتی اکسیدان ها و غیره است.
هدفهدف از این تحقیق بررسی اثرات افزودن مایع فولیکولی گاو و انسان بر کیفیت مایع منی گاو نر در طی فرآیند انجماد است.
روش کارنمونه گیری منی از 12 گاو نر سیمنتال در یک دوره 3 ماهه (36 انزال با سه انزال در هر گاو نر) انجام شد. هر انزال به چهار قسمت مساوی تقسیم شد. سه قسمت برای گروه های تجربی به عنوان شاهد (منی بدون مایع فولیکولی)، منی حاوی مایع فولیکولی انسانی، مایع منی حاوی مایع فولیکولی گاو. قسمت دیگر منی برای تهیه پلاسمای منی استفاده شد. ارزیابی کیفیت اسپرم در مایع منی منجمد تازه و ذوب شده (بلافاصله پس از ذوب، یک و دو ساعت پس از ذوب) انجام شد.
نتایجافزودن مایع فولیکولی انسان به مایع منی گاو نر می تواند روند کاهش تحرک اسپرم و تاخیر در افزایش درصد اسپرم مرده در منی منجمد-ذوب شده را کاهش دهد.
نتیجه گیریاز آنجایی که مایع فولیکولی انسان زنده ماندن و تحرک اسپرم های گاو نر را بیشتر از گروه شاهد و مایع فولیکولی گاو حفظ می کند، احتمالا عواملی باعث این امر می شوند که شاید با دانستن آن ها بتوانیم به درک بهتری از متابولیسم سلول ها در طول فرآیند انجماد و ذوب برسیم و همچنین راه حل های جدید در اتخاذ پروتکل های انجماد اسپرم و تهیه رقیق کننده های انجماد مایع منی را بیابیم.
کلیدواژگان: مایع فولیکولی، انجماد، کیفیت منی، سیمنتال گاو نر
-
Pages 182-191Background
Spoilage is very common in vacuum-packed sliced emulsion-type sausages during refrigerated storage.
AimsThis study aimed to investigate the inhibitory effects of cell-free supernatant (CFS) of lactic acid bacteria (LAB) on the spoilage bacteria isolated from vacuum-packed sliced emulsion-type sausages as biological preservatives.
MethodsThese products from various companies were examined to find the spoilage bacteria. A total of 43 LABs were screened for inhibitory activity against the spoilage bacteria. The MIC90 of protective bacteria and the inhibitory effect of different components obtained from these bacteria was investigated.
ResultsFour LAB were confirmed as the predominant spoilage bacteria, including Enterococcus mundtii, Latilactobacillus sakei, Latilactobacillus curvatus, and Weissella viridescens. Six strains, including Lactobacillus acidophilus ATCC 4356, Lactobacillus helveticus PTCC 1332, Lactiplantibacillus plantarum CEC 17484, Lactiplantibacillus plantarum LL441, Lacticaseibacillus rhamnosus ATCC 53103, and Pediococcus acidilactici DSM 20284 were able to produce proteinaceous antimicrobial metabolites against the four spoilage agents, which were selected as protective bacteria. CFS of the protective bacteria inhibited four spoilage bacteria by more than 88%. The MIC90 of all protective bacteria was less than 10 mg/ml against E. mandetii and L. sakei. After neutralizing acid and H2O2 of the CFS of P. acidilactici, it was still quite effective against E. mandetii and L. sakei. The sausage’s pasteurization temperature did not affect the bacteria’s active metabolites.
ConclusionThe substances derived from these bacteria can be applied as biopreservatives in sliced sausage, even in the pre-pasteurization stage of these products.
Keywords: Biopreservatives, CFS, LAB, Meat Products, Protective Culture -
Pages 192-201Background
Pets are exposed to a multitude of carcinogenic substances in the modern world. Consequently, high rates of cancer are observed, particularly in middle-aged cats and dogs. Although bisphosphonates have been incorporated into the treatment of human cancers, there are few animal-specific studies. As the number of cancer cases in animals continues to rise, it becomes increasingly important to evaluate anticancer drugs on a species-specific basis.
AimsThe present study aimed to examine the impact of zoledronic acid (ZA) on apoptotic pathways in canine osteosarcoma (OSA) cell lines.
MethodsThe apoptotic effects of ZA administration on D-17 canine OSA cells were analysed by determining apoptotic DNA breaks, caspase-3, -8 and -9 levels by ELISA method and Bax/Bcl-2 ratio by qRT-PCR. The effect of ZA on the colony formation capacity of cells was evaluated by crystal violet staining method. The mineral binding capacity of ZA application in cells was investigated by Alizarin Red S staining technique. The change in alkaline phosphatase enzyme activity in OSA cells due to ZA treatment was determined using the colorimetric method. The antimetastatic effect was determined using the wound healing method, which evaluated the migration potential of cells.
ResultsWhile ZA application did not show a significant cytotoxic effect in the cells in the first 24 h, a decrease observed in the viability of the cells depending on the increasing dose and time. Low dose ZA (1, 5, 7.5, 10 µM) concentrations increased mineral content and alkaline phosphatase enzyme activity. A significant decrease was found in the expression levels of survivin, which determines the cell survival, depending on the dose and time.
ConclusionIt is expected that our obtained data will contribute to the more effective treatment of the disease by creating different treatment options for clinicians in the light of increasing knowledge in cancer cell biology.
Keywords: Apoptosis, Bisphosphonates, Caspase, Survivin -
Pages 202-209Background
In acute alkali corneal burns, the routine treatment protocol includes suppressing inflammation using corticosteroids. In recent years, there has been a growing interest in the role of insulin in wound healing research due to its remarkable positive effects.
AimsThe present study aimed to compare the healing effects of dexamethasone -the conventional approach- and NPH-insulin on alkali corneal burns.
MethodsAn alkali corneal burn was created using Ca (OH)2 in all subjects. One group (n=6) was treated with an ophthalmic ointment containing dexamethasone (group I), and another group (n=6) was treated with an insulin ointment (group II). The control group (n=6) received no treatment (group III). Clinical changes in the corneal burn areas were monitored on days 3, 7, 14, and 21. The animals were euthanized on day 21. The excised corneas were examined for histopathological, immunohistochemical, and biochemical changes.
ResultsA more successful clinical recovery graph was drawn for group II. Particularly, a significant (P<0.05) improvement was detected in group II on day 21. The highest positivity in MMP-9 corneal staining was found in group I. Group II had a significant (P<0.05) increase in total antioxidant capacity (TAC) values. The treatment groups showed a significant (P<0.05) decrease in total oxidant content (TOC) values and a significant (P<0.05) increase in reduced glutathione (GSH) levels as compared with the control group.
ConclusionTopical NPH-insulin provided rapid and uncomplicated clinical recovery of alkali corneal burns. Insulin and dexamethasone showed similar effects like increased antioxidant molecules and decreased oxidant substances which indicated that insulin may prevent free radical formation in the cornea.
Keywords: Corneal Alkali Burn, Insulin, Oxidative Stress, Rabbit, Wound Healing -
Pages 210-215Background
Peste des petits ruminants virus (PPRV) is one of the most economically important pathogens in sheep and goats. Fusion (F) and Hemagglutinin (H) proteins are the main immune-stimulating antigens.
AimsThe present study aimed to clone and express F and H genes in baculovirus, and evaluate the immunogenicity of recombinant proteins produced by sf9 cells in mice.
MethodsAmplified F and H genes (by RT-PCR using specific primers) were cloned into pFastBac Dual plasmid. The recombinant plasmid was transformed in DH10Bac host cells. SDS-PAGE and Western blotting was performed to control the recombinant protein, and a whole pure and specific recombinant protein was obtained.
ResultsThe immunogenicity of 20 μg of non-adjuvant recombinant proteins in Balb-c mice showed better results compared with the attenuated PPR vaccine.
ConclusionThe recombinant protein obtained from this study can be a suitable candidate for the production of recombinant vaccines against PPRV.
Keywords: Pfastbac Dual, PPRV, Recombinant Vaccine, Sf9 Cell -
Pages 216-223Background
Arcobacter butzleri, the most common genus of the Campylobacter family, is considered an emerging zoonotic pathogen.
AimsThis study aimed to evaluate A. butzleri from diverse sources, in order to determine the antibiotic resistance pattern of isolates and the frequency of some genes responsible for their antibiotic resistance.
MethodsIn this study, 425 samples were collected from different sources (chicken slaughterhouse sewage, poultry meat, beef, sheep meat, dairy products) during different seasons of 2020-2021. Suspicious colonies were confirmed using biochemical tests. Furthermore, the polymerase chain reaction technique was used to confirm the phenotypic results using the 16S rRNA gene. The antibiotic resistance pattern of the isolates to 16 antibiotics were determined using the disk diffusion method. Also, the minimum inhibitory concentration (MIC) of their growth was detected using the tube dilution method in the presence of tetracycline, erythromycin, and gentamicin.
ResultsA total of 53 isolates of A. butzleri (12.5%) were isolated from (chicken slaughterhouse sewage=36, poultry meat=8, beef=4, sheep meat=5), which contain all three antibiotic resistance genes of abu_0814 (90.57%), OXA_464 (100%), and gyrA (83.02%). The findings of the present investigation showed the presence of A. butzleri in different sources and the high prevalence of antimicrobial resistance in the isolates. Nineteen isolates (36%) have extensive drug resistance and 34 isolates (64%) showed multi-drug resistance to the used antibiotics.
ConclusionThe elevated level of antibiotic resistance observed in A. butzleri isolates originating from various samples suggests a significant use of antibiotics and a prevalent environmental contamination.
Keywords: Animal Products, Antimicrobial Resistance, Arcobacter Butzleri, Extensive Drug Resistance, Multi-Drug Resistance -
Pages 224-232Background
Brucella outer membrane proteins (OMPs) are highly immunogenic, and lipopolysaccharides (LPS) are also considered significant antigens, making them potential candidates for subunit vaccines.
AimsTo investigate the effects of Brucella OMPs and LPSs on mouse bone marrow-derived dendritic cells (BMDC) activation and T-lymphocyte proliferation.
MethodsBMDC were isolated and cultured in vitro, and subsequently co-cultured with Brucella recombinant proteins (rOMP10, rOMP19, rBP26, rOMP25, and rOMP31), as well as smooth LPS (S-LPS) or rough LPS (R-LPS). The expression of maturation markers on the surface of BMDCs was determined using flow cytometry, while the expression of TLR receptors was determined using RT-PCR. The levels of inflammatory cytokines were measured using iELISA, and the impact on the proliferation of mouse T-lymphocytes was assessed using the MTT method.
ResultsThe impact of LPS on BMDC maturation, TLRs-mediated cytokine secretion, and antigen presentation was found to be limited. In contrast, rOMP10, rOMP19, and rBP26 were observed to promote BMDC maturation, increase the expression of TLR-2 and TLR-4 mRNA, and activate T-lymphocyte proliferation by significantly increasing the expression of pro-inflammatory cytokines (TNF-α, IFN-γ, IL-6, IL-12) and antigen-presenting molecules. However, rOMP25 and rOMP31 did not promote BMDC maturation, inhibited the expression of MHCI and MHCII antigen-presenting molecules, and increased the expression of inflammation-suppressing cytokines (IL-10 and IL-4), resulting in the inhibition of T-lymphocyte proliferation.
ConclusionBrucella OMP10, OMP19, and BP26 play an important role in activating the host immune response, while OMP25 together with OMP31 may play a role in Brucella immune escape.
Keywords: Antigen Presentation, Brucella Omps, Dendritic Cell Maturation, LPS, T-Lymphocyte Proliferation -
Pages 233-241Background
Follicular fluid (FF) is a biological fluid that contains many compounds such as proteins, hormones, metabolites, antioxidants, etc.
AimsThe purpose of this research is to investigate the effects of adding cattle and human follicular fluid on bulls’ semen quality during the freezing process.
MethodsSemen sampling from 12 Simmental bulls was performed in a period of 3 months (36 ejaculations with three ejaculates per bull). Each ejaculate was divided into four equal portions. Three portions were used for control (C) (semen without follicular fluid), semen containing human follicular fluid (HFF), semen containing cow follicular fluid (CFF). Another part of semen was also used to prepare seminal plasma. Sperm quality assessment was performed on fresh and thawed frozen (immediately after thawing, 1 and 2 h after thawing) semen.
ResultsAdding human follicular fluid to the bulls’ semen can slow down the process of reducing sperm motility and can delay the increase in the percentage of dead sperm in frozen-thawed semen.
ConclusionThe human follicular fluid maintains the viability and motility of bull sperms better than the control and bovine follicular fluid. The possible effect of human follicular fluid on the metabolism of sperms during the process of freezing and thawing needs to be clarified in future studies.
Keywords: Follicular Fluid, Freezing, Semen Quality, Simmental Bulls