فهرست مطالب

مجله تاریخ و تمدن اسلامی
پیاپی 48 (پاییز 1403)

  • تاریخ انتشار: 1403/10/01
  • تعداد عناوین: 6
|
  • الهام امینی کاشانی* صفحات 3-22

    دو اثر مهم جغرافیایی- تاریخی در حوزه اندلس که در آنها به نظام تقسیمات جغرافیایی سرزمین اندلس اشاره دارد کتاب ترصیع الاخبار و تنویع الآثار ابن دلائی و کتاب فرحه الانفس ابن غالب اند. بررسی این دو اثر، مجموعه اصطلاحاتی را به پژوهشگر امروزی می دهد که در ظاهر با اصطلاحات جغرافیایی- اداری شرق جهان اسلام یکسان است؛ اصطلاحاتی همچون مدینه، قریه، کوره، اقلیم و... اما به رغم این اشتراک لفظی، این اصطلاحات از جهت معنایی و چگونگی کاربرد آن در سرزمین اندلس بسیار متفاوت اند. این پژوهش بر آن است تا بدین پرسش ها پاسخ دهد که در تقسیمات جغرافیایی - اداری اندلس چه اصطلاحاتی به کار رفته و هر کدام از این اصطلاحات در این نظام تقسیماتی چه جایگاهی داشته اند؟ و نیز این اصطلاحات چه تفاوتی با اصطلاحات همسان خود در شرق جهان اسلام داشته اند؟ یافته ها بدین شرح است که برخی از اصطلاحات جغرافیایی - اداری اندلس همان اصطلاحات جغرافیایی- اداری شرق جهان اسلام است، اما در این میان برخی اصطلاحات همچون مدینه و اقلیم علاوه بر معنای کلی خود، معنای دیگری نیز دارند که تنها در تقسیمات سرزمین اندلس رایج بوده و به کار می رفته است.

    کلیدواژگان: جغرافیای تاریخی اندلس، واحدی های جغرافیای-اداری اندلس، ابن دلائی، ابن غالب
  • ایمان اربابی، مهدی مجتهدی*، حمیدرضا ثنائی صفحات 23-59

    در این مقاله دو دیدگاه جاافتاده درباره چرایی و چگونگی بنیاد نهاد «مدرسه»، مهم ترین نهاد آموزشی در تمدن اسلامی، بازخوانی، ارزیابی و نقد شده است. برپایه همین دو دیدگاه، غالب محققان ریشه تاسیس مدرسه ها را در نهادهایی همچون مساجد، خان ها و مانند آن جستجو کرده اند که تا پیش از تاسیس مدارس عهده دار فعالیت‎های آموزشی بودند. بنابر دیدگاه جورج مقدسی مدارس، محصول ادغام دو نهاد مسجد و خان بودند؛ از نظر او مدرسه وجه آموزشی را از مسجد و جنبه سکونت را از خان اقتباس کرده است. در دیدگاه احمد شلبی، حلقه‎های درس بی شمار و مزاحمت ضروری برخاسته از درس و مطالعه مانع از توجه شایسته به نیایش در مساجد بود؛ شلبی این را عامل اصلی انتقال آموزش از مسجد به مدرسه دانسته است. این مقاله با ارائه شواهدی تازه و دیدگاهی نو این مدعا را پی گرفته که مدارس بیشتر شکل تغییر یافته خانه عالمان بوده است تا مساجد. گزارش های موجود از نخستین مدارس افزون بر این که دو دیدگاه رایج را تایید نمی کند، نشان می دهد که مدارس نخستین که اغلب به نام عالمان نامگذاری شده بودند در موارد قابل توجهی محل سکونت استاد بود و نه شاگردان. در نتیجه می توان گفت که شکل گیری نخستین مدارس، ریشه در آموزش در منازل دانشمندان داشته است.

    کلیدواژگان: تاریخ آموزش اسلامی، مسجد، خان، مدرسه، خانه دانشمندان
  • زهیر صیامیان گرجی*، ایمان فخری جوشانی صفحات 61-96

    صلاح الدین ایوبی یگانه سلطان مسلمانی است که در«تخیل قرون وسطایی اروپایی» بازپردازی و در تاریخ خیال جهان مسیحی لاتینی آن دوران بازابداع شد. به نظر می رسد آنچه از وی در ادبیات حاوی خاطره جمعی اروپایی ها پس از قرن 13 میلادی تا آغاز عصر روشنگری، «بازنمایی» می شود، نه در قلمروی واقعیت بلکه در قلمروی «خیال و تخیل» است. این مقاله با معناکاوی تاریخی روایت های موجود در متون ادبی و وقایع نگارانه قرون وسطی اروپا، روند تحول بازنمایی تصویر صلاح الدین در خیال اروپایی در دوران قرون وسطی و تبیین مبانی دگرگونی معنایی آن در تاریخ تخیل اروپایی را مساله مقاله در نظر گرفته است. مبنای نظری نوشتار پیش رو ایده «خیال در تاریخ» پل ریکور و «تاریخ تخیل قرون وسطایی» ژاک لوگوف است. با وام گرفتن این مفاهیم، بازابداع ابژه صلاح الدین با در نظر گرفتن زمینه و زمانه متون ادبی و وقایع نگارانه قرون وسطی اروپایی نشان داده شد و این نتیجه حاصل شد که در تاریخ خیال جهان مسیحی لاتینی قرون وسطی، صلاح الدین از «دیگری» (ساراسن ضدمسیح) به یکی از «ما» (شوالیه مسیحی) تبدیل شده است

    کلیدواژگان: صلاح الدین ایوبی، خاطره جمعی، تاریخ خیال، تاریخ نگاری و ادبیات مسیحی، قرون وسطی، جنگ های صلیبی
  • سیده سعیده عقیلی*، مهدی عبادی صفحات 97-130

    در قرن های هفتم و هشتم هجری، ایلخانان ، ممالیک و دیگران، با هدف حفظ سیادت بر دارالاسلام و کسب مشروعیت دینی به ساخت وساز در راه های حج و در حجاز روی آوردند. ممالیک پس از احیای خلافت عباسی در قاهره، در پی انتساب لقب خادم الحرمین الشریفین به خودشان، توجه فراوانی به مکه و مدینه نشان دادند. در آغاز سلاطین مملوکی با توجه به این دعوی که حجاز بخشی از قلمرو آنها محسوب می شود، از فعالیت های عمرانی حکام مناطق دیگر جهان اسلام ممانعت به عمل می آوردند و بازسازی مسجدالحرام و مسجدالنبی، ایجاد تسهیلات رفاهی در حجاز و مسیرهای منتهی به حج و اسکان حج گزاران از طریق اختصاص موقوفه ها را به صورت اختصاصی به انجام رساندند. پس از اسلام پذیری ایلخانان ایران، آنها نیز تلاش کردند از ظرفیت مشروعیت بخشی حج به نفع خود استفاده نمایند. در پی این تحول، تلاش برای تسهیل در امر حج گزاری مسلمانان مناطق شرقی جهان اسلام و توجه به مسائل و امور حجاز به عنوان بخشی از سیاست دولت ایلخانان درآمد. در واقع از این زمان به بعد، رقابت سیاسی و تقابل نظامی مملوکی ایلخانی، حداقل در حجاز با محوریت حج و حج گذاری چهره متفاوتی به خود گرفت که حاصل آن افزایش سازندگی و فعالیت های عمرانی تمدنی در مکه و مدینه بود.

    کلیدواژگان: عصر ایلخانی- مملوکی، حج گزاری، عمران حجاز، مکه، مدینه
  • راضیه سیروسی القار صفحات 131-156

    زیگموند کوئل، یکی از نمایندگان برجسته رویکرد تبشیری و استعماری در مطالعات اسلامی در غرب است که با همین رویکرد، حضرت محمد(ص) را با حضرت عیسی(ع) مقایسه کرد تا اسلام را دینی دروغین، خشن و برگرفته از مسیحیت نشان دهد. این مقاله به دنبال پاسخ گویی بدین پرسش است که کوئل با تکیه بر چه مبنا و منابعی حضرت محمد(ص) را ضد مسیح خوانده است؟ کوئل با نگارش کتاب محمد و محمدیانیزم ضمن اثبات برتری مسیحیت بر اسلام بر آن بود که به نظریه ضد مسیح خواندن پیامبر اسلام(ص) جامه عمل بپوشاند. او به رغم بهره گیری از شماری منابع اسلامی، با گزینش های سلیقه ای و جهت دار از روایات تاریخی و ارائه تفسیری دگرگونه از آنها نخست با تکیه بر نظریه تکامل اجتماعی مدعی می شود که ظهور دین اسلام، محصول شرایط زیست محیطی و سیاسی عربستان بوده؛ و سپس در بازنمایی چهره حضرت محمد(ص) به عنوان پیام آور اسلام، همان ادعاها و انگاره های شرق شناسان پیشین، مانند تاثیرپذیری اسلام از آیین یهود و مسیح، جنگ طلبی، افسانه سازی و انتساب اختلالات روانی به پیامبر را تکرار می کند.

    کلیدواژگان: زیگموند کوئل، اسلام شناسی در غرب، اسلام شناسی تبشیری-استعماری، محمد(ص) در اروپا.
  • شهناز حجتی نجف ابادی صفحات 157-179

    جنبش مزدک در دوره خسرو انوشیروان یکی از مهم ترین پدیده های اجتماعی و سیاسی در تاریخ پسین-باستان ایران بود که بعدها در سنت های تاریخ نگاری دوران های بعدی به صورت های گوناگون بازخوانی و بازنمایی شد. در دوره پهلوی گونه ای روایت رسمی حول محور این رخداد تاریخی شکل گرفت که می توان آن را به مثابه نوعی خوانش معطوف به ایدئولوژی رسمی این دوره قلمداد کرد. پرسش این است که مزدک در تاریخ نگاری رسمی دوره پهلوی چگونه روایت شد و چرا این روایت رسمی در سنخیت با گفتمان رسمی این دوره قرار گرفت؟ بنابر یافته های این پژوهش جنبش مزدک در تاریخ نگاری رسمی دوره پهلوی خصلت-هایی ویژه و دلالت های معنایی خاصی داشت که خادم گفتمان ایدئولوژیکی این دوره حول محور مولفه هایی همچون تاریخ گرایی شاه محور، تمرکزگرایی اجتماعی و سرزمینی و نیز نقد هرگونه شورش و اعتراض در تقابل با ساخت سیاسی بود. در تقابل با این گفتمان رسمی، خوانش مورخان و محققان چپ مارکسیستی روایتی خلاف این عرضه کرد که این قرائت رسمی درباره مزدک را به چالش کشید.

    کلیدواژگان: قیام مزدک، تاریخ نگاری رسمی، تاریخ نگاری چپ، باستان گرایی، تاریخ و ایدئولوژی
|
  • Pages 61-96

    Salah al-Din Ayyubi is the only Muslim sultan who was revised and reworked in the "European medieval imagination" and reinvented in the imaginary history of the Christian-Latin world of that time. It seems that what is "represented" of him in the literature containing the collective memory of Europeans after the 13th century until the beginning of the Age of Enlightenment is not in reality but in the realm of "imagination." This article, with the historical meaning analysis of the narratives in the literary and historical texts of the European Middle Ages, the process of evolution of the representation of Saladin's image in the European imagination during the Middle Ages, and the explanation of the foundations of its semantic transformation in the history of the European imagination, has been considered as the question of this study. The following article is based on "Imagination in History" by Paul Ricoeur and "Medieval Imagination" by Jacques Le Goff. Based on these ideas, the reinvention of the object (Salah ad-Din) was shown by considering the context and time of literary and realist texts of the Middle Ages. It was concluded that in the imaginary history of the Christian-Latin world of the Middle Ages, Saladin was from "another" (Saracen Antichrist) and had become one of "us" (Christian knights).

  • Saeideh Aghili *, Mahdi Ebadi Pages 97-130

    In the 7th and 8th centuries H, the prevailing conditions in the Islamic world influenced the urban developments of Muslims within the context of the Hajj pilgrimage. During this period, Muslim rulers focused on urban developments in the Hijaz region with the aim of asserting their sovereignty and superiority over others, utilizing the obligation of the Hajj pilgrimage to legitimize their rule. This historical research, which is structured based on a descriptive-analytical approach, proved that the Mamluks, after reviving the Abbasid Caliphate in Cairo and assuming the title of “Servant of both Holy Mosques”, demonstrated significant attention to Mecca and Medina. Their claim of ownership over the Hijaz region hindered the presence and urban developments of rulers and Muslims from other parts of the Islamic world, exclusively prioritizing the reconstruction of Masjid al-Haram and Masjid al-Nabawi, establishing welfare facilities in Hijaz and along pilgrimage routes, and accommodating pilgrims. Furthermore, by leveraging the Hajj pilgrimage, they solidified their rule and gained popular acceptance. Similarly, with the Ilkhanate conversion to Islam, they also sought to play a decisive role in the pilgrimage of Muslims from Eastern regions of the Islamic world and Hijaz by emphasizing the legitimacy aspect of Hajj. As the political dynamics shifted, the rivalry between the Mamluks and Ilkhanate gradually transformed into a competition on cultural and urban developments in Mecca and Medina.

    Keywords: Islamic Civilization, Hijaz, Hajj, Pilgrimage, Ilkhanate, Mamluks
  • Razieh Sirousi Elghar * Pages 131-156

    After the nineteenth century, missionary and colonial motivations created a new trend in Islamic studies. At this time, a new spectrum of writers focused on studying the face of The Prophet Muhammad (PBUH), who, despite being equipped with the weapon of knowledge and full familiarity with Islamic sources, were considered representatives of biased and unscientific views, as many of them were writing at the behest of the government and the church of the time. Writers who wrote within the hegemony of colonialism, despite their mastery of Islamic sources, engaged in searching for narratives that could be nurtured in the direction of their own goals through mental storytelling. Sigismund Koelle, as one of the prominent representatives of such an approach, juxtaposed Prophet Muhammad (PBUH) with Prophet Jesus (PBUH) to portray Islam as a deceitful, violent, and derived religion from Christianity. This research, using a descriptive-analytical method, seeks to answer the question on what basis Koelle called Prophet Muhammad (PBUH) anti-Christ. The results showed that Koelle, in what seemed to be a scientific framework, followed a pattern of calling the Prophet (PBUH) anti-Christ based on mental assumptions influenced by environmental conditions, bellicosity, conservatism, and myth-making.

    Keywords: Sigismund Koelle, Prophet Muhammad (PBUH), Colonialism, Prophet Jesus
  • Shahnaz Hojati Najafabadi * Pages 157-179

    The terms of geographical-administrative units are important elements in the works of geographers. They determined the basis of the system and geographical division of different lands in the Islamic period. Two important geographical-historical works in the region of Andalusia, which refer to the system of geographic divisions of Andalusia, are tarṣi’ al-akhbar wa-tanwi’ al-athar written by Ibn al-Dalā’i and Farḥa Al-Anfas written by Ibn Ghalib. Examining these two works gives us a set of reforms that are identical to the geographical-administrative terms of the East of the Islamic world: Terms such as Medina, Ḳarya, Kura, Iqlim, etc. Although those terms are the same in appearance, they are very different in terms of their meaning and usage in Andalusia. This research tries to answer these questions: What terms were used in the administrative-geographical divisions of Andalusia and what was the position of each of these reforms? And what is the difference between these terms and their equivalents in the east of the Islamic world? The findings are as follows that some of the geographical-administrative terms of Andalusia are in fact the same as the geographical-administrative reforms of the East of the Islamic world, both in terms of meaning and in terms of appearance, but in the meantime, some terms such as madinah and Iqlim, in addition to the general meaning, have another meaning which is common and used only in the divisions of Andalusia.

    Keywords: Geographical-Administrative Units, Andalusia, Ibn Al-Dalā’I, Ibn G͟hālib, Tarṣi’ Al-Akhbar Wa-Tanwi’ Al-Athar, Farḥa Al-Anfas