یحیی عیاش سال 1966 در روستای رافات در کرانه باختری در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. هنوز شش سال بیشتر نداشت که به حفظ قرآن و فراگیری علوم دینی روی آورد. در کنار علوم دینی به تحصیلات دانشگاهی پرداخت و سال 1991 موفق به دریافت مدرک لیسا نس مهندسی برق از دانشگاه بیرزیت شد.

در واقع تحصیل در همین رشته به او کمک کرد تا به عنوان مهندسی نخبه و نابغه در جنبش حماس شناخته شود.

مهندس عیاش از آنجا که مبارزی تحت تعقیب بود، همیشه باید ناشناخته می زیست و پدر و مادرش گاهی با تلفن همراه یکی از دوستان دانشگاهی اش با او تماس می گرفتند. این دوست اسامه حماد نام داشت و نزد دایی خود که از پیمانکاران معروف ساختمان سازی در غزه و فلسطین بود کار می کرد. سرانجام وقتی صهیونیست ها از طریق رئیس اطلاعات نظامی دولت خودگردان متوجه این موضوع شدند، به همان پیمانکار ساختمانی وعده پرداخت یک میلیون دلار دادند تا تلفن خواهر زاده اش را مدتی کوتاه در اختیار آنان بگذارد. او نیز این کار را انجام داد و صهیونیست ها مواد منفجره پیشرفته ای را در آن تعبیه کردند. آنها طوری مواد منفجره را داخل تلفن جاسازی کردند که به محض پاسخگویی به تلفن انفجار رخ دهد.

سرانجام در بامداد روز جمعه پانزدهم اکتبر 1996 مهندس عیاش به منزل دوستش اسامه رفت و منتظر ماند تا پدرش با او تماس بگیرد. طبق نقشه از پیش تعیین شده صهیونیست ها، آنها سیم تلفن خانه پدرش را قطع کرده بودند تا پدرش مجبور شود با تلفن همراه با او تماس بگیرد. وقتی تلفن همراه زنگ خورد و یحیی به آن پاسخ داد، ناگهان تلفن در کنار صورت وی منفجر شد و او به شهادت رسید.

یک منبع امنیتی صهیونیست در مصاحبه با روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارنوت گفت: هزاران نفر از نیروهای امنیتی، افراد بسیاری از دستگاه شاباک، مجموعه ای از جاسوسان ویژه و گروه هایی از ارتش اسرائیل در عملیات گسترده تعقیب یحیی هماهنگ بودند؛ با این اوصاف باید بگویم من تاکنون هیچ گاه چنین تلاش پرحجم و پیگیری را با شرکت این همه نیرو که فقط برای دستگیری یک نفر انجام می شود، ندیده بودم.