آرشیو چهارشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۳، شماره ۲۲۵۲
هنری
۱۱

سطرهایی درباره نمایشگاه خسرو خورشیدی

دره من چقدر سبز بود

پری شیخ الاسلامی

مهم ترین دغدغه خسرو خورشیدی، طراح، معمار و عاشق ایران، محیط زیست و زیست بوم ما ایرانی هاست. او چندی قبل هم در سیاه قلم های خود که تحت عنوان «آن روزگاران تهران» از انتشارات کتابسرا به چاپ رسید، تهران قدیم و فراموش شده ای را به یادمان آورد؛ تهرانی سرشار از باغ ها، کافه ها و محلاتی که دیگر جز نشانی از آن نمانده است.

اکنون نیز چندی است که نمایشگاهی از مجسمه ها و چیدمان های خورشیدی تحت عنوان «دره من چقدر سبز بود»، به همت نگارخانه حنا در تهران برپاست. با مشاهده آثار خورشیدی می توان دید که او از به صلیب کشیده شدن انسان همان قدر متاثر است که از تخریب و مصلوب کردن درختان.

چیدمان به ظاهر دو پاره نمایشگاه، با ظرافت بازتاب دهنده نگرانی های همیشگی خورشیدی است. از یک سو پیکره های آش و لاش شده انسان ها که به کمک میله های فلزی فعلااستوارند و از دیگر سو طبیعتی حصار شده در خدمت انسان مخرب.

در معرفی نامه ارایه شده «دره من چقدر سبز بود» به نکات قابل توجه و تامل برانگیزی اشاره دارد: «ای کاش شهرسازان و معماران ما که به ناگزیر در جریان توسعه شهرسازی قرار داشتند با دانش خود و با تکنیک پیشرفته جهان امروز یک شهرسازی مدرن با معماری مدرن در بلندی های کوه بی بی شهربانوی مقدس بنا می کردند تا هم حرفی در جهان امروز برای معماران و شهرسازان داشتند و هم از آن شهر مدرن، چشم اندازی بس باعظمت و زیبا که خداوند بزرگ به ما ارزانی داشته بود و قیمتی برای آن نمی توان گذاشت، می دیدیم. بی شک عظمت آن دشت پهناور با درختان چندین ساله خود و موقعیت جغرافیایی اش خنکای خود را تا اعماق این شهر مدرن به ما ارزانی می داشت و به این ترتیب عقده ابدی جنوب شهرنشینی و شمال شهرنشینی را از میان برمی داشتیم. اما چطور بی رحمانه ریه و شش دشت پهناور تهران را تا دوردست های شهر ری و ورامین از میان برداشتیم. درواقع درختان خودمان را به صلیب کشیدیم به خاطر همین هوس های زمینی.»