آرشیو دوشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۷، شماره ۳۳۴۲
ادبیات
۹
شیرازه

رمان های علمی - تخیلی و روان شناختی

پارسا ریاحی

«زندگی، جهان و همه چیز» عنوان جلد سوم مجموعه پنج جلدی «راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زن ها»ی داگلاس آدامز است که مدتی پیش با ترجمه آرش سرکوهی توسط نشر چشمه منتشر شد. پیش تر جلد اول و دوم این مجموعه با عناوین «راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زن ها» و «رستوران آخرجهان» با ترجمه آرش سرکوهی در نشر چشمه به چاپ رسیده بود. «زندگی، جهان و همه چیز» نیز همچون دو جلد پیشین این مجموعه، رمانی است طنزآمیز و علمی-تخیلی. داگلاس آدامز با این رمان پنج جلدی اش موفقیت های زیادی به دست آورده و برخی از منتقدان این رمان را جزو درخشان ترین طنزها و بهترین آثار پست مدرن معرفی کرده اند.

آدامز در روایت این رمان پنج جلدی اش، به پوچی جهان، پرتاب شدگی ناخواسته و چگونگی مواجهه انسان با این وضعیت پرداخته است. در رمان اول این مجموعه، قهرمان داستان، آرتور دنت، در پی نابودی کره زمین به فضا پرتاب می شود و زندگی ناخواسته اش را به عنوان مسافر و اتواستاپ زن شروع می کند. آرتور البته علاقه ای به این زندگی ندارد و آرزوی بزرگش این است که باز هم بتواند به زمین برگردد و زندگی معمولش را پی بگیرد. «زندگی، جهان و همه چیز» نیز داستان آرتور دنت و دوستانش را در سفرهای فضایی روایت می کند؛ آنها تلاش می کنند که جهان را از روبات های سیاره کریکیت نجات دهند. در بخشی از این رمان می خوانیم: «آرتور دنت هر روز صبح زود با فریادی وحشت زده از خواب می پرید و ناگهان ملتفت می شد که کجاست. مشکل آرتور این نبود که غاری که در اون زندگی می کرد سرد بود، مشکل این هم نبود که غارش نمور و بوگندو بود. مشکل اصلی او این بود که غار وسط ایسلینگتون قرار داشت و اتوبوس بعدی دو میلیون سال دیگه می رسید. می گن که زمان بدترین جا برای گم شدنه. آرتور دنت نمونه خوبی برای اثبات این حرفه چون تا حالا هزار بار در زمان و مکان گم شده بود. با این تفاوت که وقتی آدم در مکان گم می شه حداقل می تونه خودش رو سرگرم کنه. آرتور دنت در عجیب و غریب ترین نقاط کهکشان، که تو خیالش هم نمی گنجید، اتفاقات پیچیده ای رو پشت سر گذاشته بود که در تمام اون ها یا منفجر شده یا به ش توهین شده بود و حالا، در پایان این اتفاقات، در کره زمین ماقبل تاریخ گیر کرده بود. زندگیش یکنواخت و کند شده بود اما خود او هنوز هیجان زده بود. پنج سالی می شد که منفجر و تیکه تیکه نشده بود. از چهار سال پیش که اون و فورد پریفکت از هم جدا شده بودند به ندرت کسی رو دیده بود و به همین دلیل در این مدت به ش توهین هم نشده بود.»

یکی دیگر از رمان های «جهان نو» نشر چشمه که به تازگی منتشر شده، «پدرکشی» املی نوتومب با ترجمه بنفشه فریس آبادی است. نوتومب نویسنده ای است که در سال 1967 در شهر کوبه ژاپن متولد شد و با همان اولین رمانش، «بهداشت قاتل»، به شهرت رسید و آثار بعدی او نیز با موفقیت زیادی روبرو شدند. «پدرکشی»، رمانی روان شناختی است با غافل گیری های زیاد. «پدرکشی» در سال 2011 منتشر شد و ماجراهای آن در امریکا می گذرد. این رمان روایت زندگی پسری است که مهارتی عجیب در تردستی دارد. او پدری ندارد و مادرش هم علاقه ای برای زندگی با او نشان نمی دهد. در این وضعیت است که پسر داستان در چهارده سالگی از خانه بیرون می زند و به طور اتفاقی شاگرد یکی از مهم ترین استادان تردستی می شود. در این میان رازی بزرگ در روایت رمان وجود دارد که تا پایان امکان حدس زدن آن وجود ندارد. در بخشی از این رمان می خوانیم: «به محض آنکه خانه مادرش را ترک کرد، دیگر لقب جو کوچک را یدک نمی کشید. در چهارده سالگی نخستین تصمیمش این بود که مدرسه را کنار بگذارد. می دانست که تحصیل برایش فایده ای نخواهد داشت. خانه مادرش در حاشیه رینو بود. جو در مرکز شهر در یکی از هتل های ارزان قیمتی که تعدادشان در نوادا زیاد است اتاقی اجاره کرد و در آن مستقر شد. می خواست وانمود کند هجده سال دارد تا بتواند در کازینوها بازی کند، اما کسی حرفش را باور نمی کرد. در همه کازینو ها از او کارت شناسایی می خواستند. بنابراین ناچار شد شب ها به بارها و رستوران های هتل ها برود و آن جا به اجرای تردستی با ورق بپردازد. مشتریان هم مبهوت از مهارت او در تردستی به او انعام می دادند. در مجموع برایش خوب بود. کاساندرا باز هم دروغ گفته بود: وقتی قرار باشد کسی به تنهایی زندگی خودش را اداره کند، هزار دلار در ماه پول زیادی نیست. آن مبلغ فقط پولی بود که کاساندرا بابت وجدانش به عنوان یک مادر پرداخت می کرد، وجدانی که چندان قیمتی هم نداشت. جوهر روز تا ساعت سه بعدازظهر می خوابید. بعد بیدار می شد، چیزی می خورد و مغازه ها را در جست وجوی ویدیوهای جدید شعبده بازی زیرورو می کرد. وقتی ویدیویی پیدا می کرد در اتاقش آن را به دقت تماشا می کرد و نکات آن را یاد می گرفت.»